جمعبندی
ارسال شده توسط لبیک در چهارشنبه, ۱۳۹۲/۱۱/۱۶ - ۱۴:۱۲سلام علیکم میخواستم بدونم سجده یونسیه که باید400بار یک ذکر را گفت چه ثواب هایی دارد؟
سلام علیکم میخواستم بدونم سجده یونسیه که باید400بار یک ذکر را گفت چه ثواب هایی دارد؟
به نظر شما گناهی که شیطون هم ازش بیزاره ؟
از مدیر های محترم میخوام یه کم بیشتر راجع به این موضوع توضیح بدن ...خیلی برام جالبه
تهمت و بهتان به اندازه اى زشت و زننده است كه حتى شیطان هم از انجام دهنده آن دو بیزارى مى جوید.
سلام به اخلاقی های گل وبا صفا:Gol::frind:
چطور میتونم برای بعضی ها از اهمیت نماز اول وقت و اهمیت حجاب صحبت کنم که هم موثر باشه وهم بهشون برنخوره؟:Sham:
کارشناس بحث : سمیع
سلام ایا کارهای ناچیزی مثل خاراندن بیدلیل سر یا تکاندادن پا(بازی با پاها هنگام نشستن) در اخزت مجسم میشوند؟
آیا دلیل تاکید بر نماز صبح را میدانید ؟
باخواب غلظت خون بالا میرود
وهرچه به صبح نزدیک میشویم خون غلیظ تر میشود
ودرست لحظات نزدیک شدن به اذان به حداعلا می رسد
کسانی که بیدار میشوند با وضو گرفتن قدری خون تنظیم میشود
وبا خواندن نماز بدن کاملا بالانس شده وبه حالت نرمال باز میگردد
بیخود نیست میگوییم خدا ازمادر هم مهربانتر است ولله الحمد :hamdel:
كسانیكه با یوگا و نرمش های آرامش بخش و انرژی درمانی آشنایند میدانن، چاكراها نقاط ورود و خروج انرژی به بدن هستند.
اگر دقت کرده باشید هنگام وضو گرفتن تنها جایی که از پایین به بالا شسته میشود مسح پاست .
شما از نقطه ی انگشت شست پا دست خود را به سمت بالا میکشید . چرا ؟؟؟ ... تنها جاییکه انرژی مثبت به بدن برمیگردانید مسح پا میباشد.
در تمام مراحل وضو گرفتن با هفت چاکرای بدن سر و کار داریم. در تمام مراحل از تمام چاکراها به وسیله ی آب که منبع پاکی و قداسته انرژی های منفی بدن رو به سمت خارج دفع کرده و در مرحله ی آخر وضو گرفتن انرژی مثبت رو وارد بدن میكنیم .
سلام
بنده شنیده بودم که رزمندگان در زمان دفاع مقدس به برخی آیات قرآن از جمله آیاتی از سوره یس مثل "و جعلنا من بین ایدیهم سدا و من خلفهم سدا ..." استمرار می کردند و به سمت دشمن می رفتند و کسی اونها رو نمی دید...
یا مثلا دعای "ربنا هب لنا من ازواجنا و ..." که می گن به شدت در کمک های غیبی برا همسر یابی خوب و ازدواج کمک می کنه...
از فردی شنیدم که گفته بود بهتره خانومها بر سوره یوسف استمرار نکنن و ...
برخی ها از جمله اگر اشتباه نکنم آیت ال... بهجت به این موارد اشاره های زیادی می کردند و مثلا می گفتن سوره کافرون بر کنترل خشم خوبه و یا آیات آخر سوره کهف اگر اشتباه نکنم بر بیدار شدن از خواب برا نماز و ...خوبه..
سوالم اینه آیا به صورت سندی و یا به هر حال به صورت موثقی، سوره ها یا آیات خاص قرآن خواص منحصر به فردی دارند؟ بانکی از این سوره ها و یا آیات و خواصشون هست که بسیار موثق باشه که بتونم ببینمشون؟
آیا اجابت به شرط استمرار بر آیات یا سوره های خاص نیاز به داشتن شرایطی خاص داره؟
و کسی هم جوابی از این روش ها گرفته؟؟؟
ممنون...
یکی از روش های تربیتی که روش خیلی مفیدی هم نیست، روش تنبیه است. این روش آخرین راه حل هست.( و در حد امکان نباید بیشتر از آن استفاده شود)
تنبیه جسمی اثرات بسیار بدی بر کودک دارد، که متاسفانه برخی از والدین به آن توجه ندارند.
اسلام با عنایت به اثرات منفی تنبیه جسمی، آن را حکیمانه و کارآمد نمی داند.
اقا امیر المؤمنین علی علیه السلام می فرماید:
«عاقل را با ادب تربیت می کنند و حیوانات را با زدن رام می کنند» ( غرر الحکم و درر الکلم، ص 254)
کسانی که حوصله تربیت کردن فرزندان را با روش اصولی ندارند، و می خواهند با تنبیه به کار خود ادامه دهند، هیچ فایده ای از این کارها را نخواهند دید.
برای اهمیت موضوع، مواردی از آسیب های چنین روشی را برای شما بیان می کنیم:
1. ترس و اضطراب
ترس و اضطراب یکی از ثمرات تنبیه کردن فرزندان است، که باعث غالب شدن روحیه ترس و اظطراب بر آنها خواهد شد، و چنین فرزندانی آرامش نخواهند داشت، و از انجام اکثر کارها احساس ترس و اضطراب خواهند داشت، و در حقیقت به خوبی نمی توانند در زندگی موفق باشند.
2. تحقیر شخصیت
وقتی کودکی از شخصیت خود آسیبی ببیند، دیگر جبران و اصلاح آن به راحتی امکان پذیر نخواهد شد.
3. ایجاد روحیه تسلیم پذیری (توسری خوری)
این افراد به راحتی مورد سوء استفاده دیگران قرار می گیرند.
4. تنفر و کینه توزی از پدر و مادر
افرادی که با تنبیه بزرگ می شوند، در بزرگی دیگر نسبت به پدر و مادر خود، دیگر احساس مهر و محبت ندارند.
5. از بین رفتن اعتماد به نفس
داشتن اعتماد به نفس پایه موفقیت هر کاری است، از این رو اگراین مسئله مهم در کودکی ضربه ببیند، دیگر انتظار موفقیت و انجام کارهای بزرگ را نباید از آنها انتظار داشت.
دیگر خود باوری و صلابت روحی برای انجام خیلی از کارها معنی نخواهد داشت.
[h=1]آثار و برکات صبر در مصیبت(2)[/h]
اگر انسان بتواند در ابتلائات و مصائب، باور قلبی داشته باشد که آن بلا یا گرفتاری، بر وفق حکمت و به مصلحت اوست، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است.
در این مقاله ادامه بحث صبر و آثار و برکات آن در کلام آیت الله مظاهری پیگری می شود.
[h=2]تسلیم محض حضرت ابراهیم(ع) در برابر تقدیر الهی[/h] صبر و شکیبایی در مصائب و تسلیم در برابر مقدّرات الهی، انسان را به مقامی میرساند که حاضر است همه چیز را فدای خداوند متعال کند. حضرت ابراهیم«علیهالسّلام» مصداق بارز دستیابی به این مقام است. قرآن کریم پس از بیان ابتلائات گوناگون برای حضرت ابراهیم و موفقیّت ایشان در صبر و شکیبایی و تسلیم، میفرماید: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ»[11]
حضرت ابراهیم«علیهالسّلام» صد در صد تسلیم اوامر الهی بود. قرآن کریم با بیان داستان ذبح حضرت اسماعیل و سربلندی حضرت ابراهیم در امتحان الهی، آن پیامبر را نمونه یک انسان مسلم معرفی میکند.
حضرت ابراهیم اولادی نداشت و هنگام پیری خداوند متعال، حضرت اسماعیل را به ایشان عطا کرد. پس از چند سال که اسماعیل هنوز کودک خردسالی بود، خداوند متعال به حضرت ابراهیم وحی کرد که این بچه و مادرش را به سرزمین خشک و بیآب و علف مکّه ببر و در آنجا بگذار و برگرد. ابراهیم«علیهالسّلام» نیز که تجسّم تسلیم عملی بود، به فرمان الهی عمل کرد. وقتی خواست زن و فرزند را تنها بگذارد، هاجر گفت: ما را به چه کسی میسپاری؟ حضرت ابراهیم پاسخ داد: به خداوند میسپارم. همین مقام تسلیم و رضا، باعث شد اوضاع به خوبی تغییر کند. به برکت تلاش این مادر و فرزند، چشمه زمزم پدیدار شد و مردم به سوی این سرزمین آمدند. پس از گذشت چند سال، به حضرت ابراهیم دستور داده شد که به مکّه برود و در آنجا با کمک اسماعیل که اینک جوان رشیدی شده بود، خانه کعبه را بسازد. البته خانه کعبه از زمان حضرت آدم«علیهالسّلام» به صورت اتاقکی موجود بود. حضرت ابراهیم آن اتاقک را خراب کرده و خانه کعبه را به شکل فعلی بنا کردند.
پس از ساخت کعبه، خطاب شد که حج بهجا آورید. حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و هاجر حج بهجا آوردند. موقع قربانی، به حضرت ابراهیم خطاب شد که باید فرزندت را به عنوان قربانی در راه خدا، ذبح کنی!
وقتی به حضرت ابراهیم«علیهالسّلام» وحی شد که باید فرزندت را قربانی کنی، حضرت ابراهیم به اسماعیل گفت:
«یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى»
حضرت اسماعیل«علیهالسّلام» نیز پاسخ داد:
«یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُۆْمَرُ سَتَجِدُنی إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ»[12]
در روایات آمده است به حضرت هاجر نیز خبر دادند و او گفت: «در مقابل امر خدا و در مقابل عمل پیامبر خدا تسلیم هستم.»
وقتی حضرت ابراهیم«علیهالسّلام» به همراه اسماعیل به قربانگاه میرفتند، شیطان شروع به وسوسه کرد و رمی جمرات، حاصل و نماد مبارزه ابراهیم با وسوسههای شیطان است. شیطان وقتی دید از جانب ابراهیم راه به جایی نمیبرد، به سوی هاجر رفت. هاجر نیز مانند شوهرش تسلیم محض اوامر الهی بود و به شیطان و وسوسههای او توجّهی نکرد. وقتی ابراهیم به محلّ قربانی رسید، دست و پای اسماعیل را بست و کارد را تیز کرد. وقتی کارد را کشید، اثری نگذاشت و جبرئیل نازل شد و به او آفرین گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّۆْیا»[13]؛ سپس گوسفندی را برای ذبح آورد.
پس از موفقیّت در این امتحان و امتحانات سخت دیگر، که نشان از مقام رضا و تسلیم دارد، حضرت ابراهیم«علیهالسّلام» به مقام امامت میرسند: «وَ إِذِ ابْتَلى إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[14]
[h=2]باور به وجود حکمت الهی، رمز تسلیم و رضا[/h] یکی از درسهای مهمّ زندگانی حضرت ابراهیم«علیهالسّلام»، آن است كه باور قلبی نسبت به این حقیقت که: «هرچه در جهان رخ مىدهد، دارای مصلحت تامّه ملزمه و از روى حكمت است»، انسان را به مقام تسلیم و رضا میرساند.
بر این اساس، اگر کسی در رخدادی حکمت مقدّرات الهی را ندانست یا نفهمید، نباید به این بهانه از تسلیم در برابر آن سر باز زند.
اگر انسان بتواند در ابتلائات و مصائب، باور قلبی داشته باشد که آن بلا یا گرفتاری، بر وفق حکمت و به مصلحت اوست، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است. چنانکه اگر به چنین باوری نرسد و نتواند در برابر ابتلائات الهی تسلیم و راضی باشد، هم در دنیا و هم در آخرت بسیار ضرر میکند؛ زیرا در دنیا گرفتار بلا و مصیبت شده و زندگی خود را با سختی میگذراند و در آخرت نیز اجر و پاداشی نمیبرد.
[h=2]حکایت حاج عبدالزهرا[/h] شخصی به نام حاج عبدالزهرا در نجف زندگی میکرد. ایشان گرچه به تجارت مشغول بود و تحصیلات چندانی نداشت، امّا از تقوا، صداقت و صفای باطنی مخصوصاً در محبّت به اهل بیت«سلاماللهعلیهم» برخوردار بود و از این جهت معلّم اخلاق و الگوی جوانان شده بود. یکی از بزرگان از قول حاج عبدالزهرا نقل میکرد: بعدازظهر روزی، هوای نجف بسیار گرم بود؛ لذا فرشی در وسط خانه زیر درخت خرما انداختم و نشستم و مرتب این ذکر را از دل میگفتم: «الحمدلله رب العالمین، الهی رضی برضاک صبرا علی بلاک، لا معبود سواک». ناگهان یک کندوی زنبور از بالای درخت روی سرم افتاد و زنبورها مرا گزیدند. به قدری گزیدگی زیاد بود که مجبور شدم به درمانگاه بروم. در راه رفتن به درمانگاه، یکباره تصادف کردم و دست و پایم شکست. با وجود همه این اتّفاقات، هنگام درد کشیدن باز از اعماق وجود میگفتم: «الهی رضا برضاک، صبرا علی بلاک، لا معبود سواک». هنگامی که به درمانگاه رسیدم، گفتند: چون دست و پایت شکسته، باید همین الان عمل جراحی صورت گیرد و چون وضعیّت شما خطرناک است و در حال حاضر، در بیمارستان داروی بیهوشی نداریم، باید بدون بیهوشی به اتاق عمل بروید.
حاج عبدالزهرا گفته بود: وقتی زیر چاقوی جراحی رفتم و میخواستم بگویم: «الهی رضا برضاک، صبرا علی بلاک، لا معبود سواک»، آنگاه دیدم که این ذکر، صرفاً از زبان جاری میشود و از دل برنمیخیزد.
در بسیاری از اوقات، انسان با زبانش شکر نعمت میکند یا رضایت خود را از مقدّرات الهی اعلام میدارد، امّا این بیان، برخاسته از دل نیست. گاهی نیز در هنگام نزول نعمت با دل و زبان میگوید: «الحمدلله رب العالمین»، اما اگر ابتلائات و مصائب و الطاف خفیّه باشد، زبان ممکن است بگوید، اما دل به واقع چنین اعترافی نمیکند. این عمل، مرتبهای از مراتب نفاق است؛ یعنی چیزی که دل نمیگوید، زبان میگوید، در حالی که صفا و صداقت اقتضا میکند دل و زبان هماهنگ باشند.
[h=2]تسلیم و رضا، مانع سقوط[/h] انسان باید برای رسیدن به مقام تسلیم و رضا، در همهحال؛ چه هنگام برخورداری از نعمت و چه هنگام نزول بلا و نقمت؛ شاکر باشد. اهل معرفت، ابتلائات را الطاف خفیّه میدانند و الطاف خفیّه را ارزشمندتر و کاربردیتر از الطاف جلیّه میشمرند. چنین کسانی، از صبر و استقامت در الطاف خفیّه، بهرهبرداری معنوی کرده، با نیل به مقام تسلیم و رضا، از سقوط و انحراف خود جلوگیری میکنند. اگر شیطان انسی و جنی پشت به پشت هم بخواهند برای این افراد لغزشی ایجاد کنند، نمیتوانند. قرآن کریم میفرماید:
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ ، إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ»[15]
شیاطین انسی و جنی کسانی را وسوسه و منحرف میکنند که زیر پرچم الهی نباشند و به مقام رضا و تسلیم نرسیده باشند؛ و الاّ کسی که به مقام رضا و تسلیم رسیده، زندگی او سراسر الهی است و شیاطین در آن نقشی ندارند.
وقتی انسانی به چنین مقامی برسد، نظیر امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه»، در مناجات خود با خداوند، پاسخ الهی را میشنود و این گفتگو، برای او از دنیا و آنچه در آن است، ارزشمندتر است.
مناجات شعبانیّه امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه»، یکی از مناجاتهای بسیار ارزشمند است که همه ائمه طاهرین«سلاماللهعلیهم» آن را میخواندهاند. در این مناجات، امیرالمۆمنین«سلاماللهعلیه» از خداوند مقامی را میطلبند که انقطاع الی الله در آن به کمال برسد و هیچ کس و هیچ چیزی در دل نباشد. آن حضرت در مناجات خود زمزمه میکنند: خداوندا، به من حالتی عطا فرما که علاوه بر آنکه من با تو مناجات میکنم، تو هم با من حرف بزنی و مناجات کنی.
«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ بِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا»[16]
[h=2]جنگ تحمیلی، نمادی از تسلیم و رضا[/h] صبورى مردم ایران در هشت سال جنگ تحمیلى و تسلیم و رضایت آنان مثال زدنى است. اگر صبر و استقامت جوانان این كشور و خانوادههاى آنان نبود، اكنون بیگانگان در ایران حكومت مىكردند. انصافاً صبر و استقامت، در آن دوران سخت بود، امّا جنگ نشان داد افرادی هستند که مقام تسلیم و رضا دارند. هر یك از شهداء، به دنیا و آن چه در دنیاست ارزش داشتند. امّا شهید شدند تا این نظام باقى بماند. جانبازان عزیز كه اكنون زنده هستند، ولى هر روز آنان یك شهادت است، با ایثار خود نگذاشتند این كشور به دست بیگانگان بیفتد. همچنین خانواده شهدا و جانبازان، که گاهی مادری حتّی فرزند شهید خود را غسل میداد و در مدّت جنگ و پس از آن، صبر و استقامت بى نظیرى از خود نشان دادهاند، همه اینها مصادیقی از تسلیم و رضا در جنگ تحمیلی به شمار میرود و قطعاً چنین افرادی در دنیا و آخرت از پاداش بینظیر الهی بهرهمند خواهند شد.
هشت سال دفاع مقدّس مردم ایران، گوشههایی از تسلیم و رضا را نشان داد و به قول حضرت امام«قدّسسرّه»، یک تحولی در مردم ایجاد کرد. اما متأسفانه دنیا، فساد اخلاقی و اهمیت ندادن به معنویات، این حالات را کم کم ضعیف کرد و اکنون جامعه ما از این حقایق بسیار دور افتاده است.
منبع : تبیان
می خواستم بدونم آثار و بركات مداومت در خواندن دعای توسل چه چیزهایی هست ؟
با تشکر
کارشناس بحث : مصباح