برکات

آثار و برکات صبر در مصیبت(2)

[h=1]آثار و برکات صبر در مصیبت(2)[/h]

اگر انسان بتواند در ابتلائات و مصائب، باور قلبی داشته باشد که آن بلا یا گرفتاری، بر وفق حکمت و به مصلحت اوست، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است.

در این مقاله ادامه بحث صبر و آثار و برکات آن در کلام آیت الله مظاهری پیگری می شود.

[h=2]تسلیم محض حضرت ابراهیم(ع) در برابر تقدیر الهی[/h] صبر و شکیبایی در مصائب و تسلیم در برابر مقدّرات الهی، انسان را به مقامی می‌رساند که حاضر است همه چیز را فدای خداوند متعال کند. حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» مصداق بارز دست‌یابی به این مقام است. قرآن کریم پس از بیان ابتلائات گوناگون برای حضرت ابراهیم و موفقیّت ایشان در صبر و شکیبایی و تسلیم، می‌فرماید: «إِذْ قالَ لَهُ رَبُّهُ أَسْلِمْ قالَ أَسْلَمْتُ لِرَبِّ الْعالَمینَ»[11]
حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» صد در صد تسلیم اوامر الهی بود. قرآن کریم با بیان داستان ذبح حضرت اسماعیل و سربلندی حضرت ابراهیم در امتحان الهی، آن پیامبر را نمونه یک انسان مسلم معرفی می‌کند.

حضرت ابراهیم اولادی نداشت و هنگام پیری خداوند متعال، حضرت اسماعیل را به ایشان عطا کرد. پس از چند سال که اسماعیل هنوز کودک خردسالی بود، خداوند متعال به حضرت ابراهیم وحی کرد که این بچه و مادرش را به سرزمین خشک و بی‌آب و علف مکّه ببر و در آنجا بگذار و برگرد. ابراهیم«علیه‌السّلام» نیز که تجسّم تسلیم عملی بود، به فرمان الهی عمل کرد. وقتی خواست زن و فرزند را تنها بگذارد، هاجر گفت: ما را به چه کسی می‌سپاری؟ حضرت ابراهیم پاسخ داد: به خداوند می‌سپارم. همین مقام تسلیم و رضا، باعث شد اوضاع به خوبی تغییر کند. به برکت تلاش این مادر و فرزند، چشمه زمزم پدیدار شد و مردم به سوی این سرزمین آمدند. پس از گذشت چند سال،‌ به حضرت ابراهیم دستور داده شد که به مکّه برود و در آنجا با کمک اسماعیل که اینک جوان رشیدی شده بود، خانه کعبه را بسازد. البته خانه کعبه از زمان حضرت آدم«علیه‌السّلام» به صورت اتاقکی موجود بود. حضرت ابراهیم آن اتاقک را خراب کرده و خانه کعبه را به شکل فعلی بنا کردند.

پس از ساخت کعبه، خطاب شد که حج به‌جا آورید. حضرت ابراهیم و حضرت اسماعیل و هاجر حج به‌جا آوردند. موقع قربانی، به حضرت ابراهیم خطاب شد که باید فرزندت را به عنوان قربانی در راه خدا، ذبح کنی!

وقتی به حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» وحی شد که باید فرزندت را قربانی کنی، حضرت ابراهیم به اسماعیل گفت:
«یا بُنَیَّ إِنِّی أَرى‏ فِی الْمَنامِ أَنِّی أَذْبَحُكَ فَانْظُرْ ما ذا تَرى‏»
حضرت اسماعیل«علیه‌السّلام» نیز پاسخ داد:
«یا أَبَتِ افْعَلْ ما تُۆْمَرُ سَتَجِدُنی‏ إِنْ شاءَ اللَّهُ مِنَ الصَّابِرینَ»[12]
در روایات آمده است به حضرت هاجر نیز خبر دادند و او گفت: «در مقابل امر خدا و در مقابل عمل پیامبر خدا تسلیم هستم.»

وقتی حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» به همراه اسماعیل به قربان‌گاه می‌رفتند، شیطان شروع به وسوسه کرد و رمی جمرات، حاصل و نماد مبارزه ابراهیم با وسوسه‌های شیطان است. شیطان وقتی دید از جانب ابراهیم راه به جایی نمی‌برد، به سوی هاجر رفت. هاجر نیز مانند شوهرش تسلیم محض اوامر الهی بود و به شیطان و وسوسه‌های او توجّهی نکرد. وقتی ابراهیم به محلّ قربانی رسید، دست و پای اسماعیل را بست و کارد را تیز کرد. وقتی کارد را کشید، اثری نگذاشت و جبرئیل نازل شد و به او آفرین گفت: «قَدْ صَدَّقْتَ الرُّۆْیا»[13]؛ سپس گوسفندی را برای ذبح آورد.

پس از موفقیّت در این امتحان و امتحانات سخت دیگر، که نشان از مقام رضا و تسلیم دارد، حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام» به مقام امامت می‌رسند: «وَ إِذِ ابْتَلى‏ إِبْراهیمَ رَبُّهُ بِكَلِماتٍ فَأَتَمَّهُنَّ قالَ إِنِّی جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً قالَ وَ مِنْ ذُرِّیَّتی‏ قالَ لا یَنالُ عَهْدِی الظَّالِمینَ»[14]

[h=2]باور به وجود حکمت الهی، رمز تسلیم و رضا[/h] یکی از درس‌های مهمّ زندگانی حضرت ابراهیم«علیه‌السّلام»، آن است كه باور قلبی نسبت به این حقیقت که: «هرچه در جهان رخ مى‏دهد، دارای مصلحت تامّه ملزمه و از روى حكمت است»، انسان را به مقام تسلیم و رضا می‌رساند.
بر این اساس، اگر کسی در رخدادی حکمت مقدّرات الهی را ندانست یا نفهمید، نباید به این بهانه از تسلیم در برابر آن سر باز زند.

اگر انسان بتواند در ابتلائات و مصائب، باور قلبی داشته باشد که آن بلا یا گرفتاری، بر وفق حکمت و به مصلحت اوست، دنیا و آخرت خود را آباد کرده است. چنان‌که اگر به چنین باوری نرسد و نتواند در برابر ابتلائات الهی تسلیم و راضی باشد، هم در دنیا و هم در آخرت بسیار ضرر می‌کند؛ زیرا در دنیا گرفتار بلا و مصیبت شده و زندگی خود را با سختی می‌گذراند و در آخرت نیز اجر و پاداشی نمی‌برد.

[h=2]حکایت حاج عبدالزهرا[/h] شخصی به نام حاج عبدالزهرا در نجف زندگی می‌کرد. ایشان گرچه به تجارت مشغول بود و تحصیلات چندانی نداشت، امّا از تقوا، صداقت و صفای باطنی مخصوصاً در محبّت به اهل بیت«سلام‌الله‌علیهم» برخوردار بود و از این جهت معلّم اخلاق و الگوی جوانان شده بود. یکی از بزرگان از قول حاج عبدالزهرا نقل می‌کرد: بعدازظهر روزی، هوای نجف بسیار گرم بود؛ لذا فرشی در وسط خانه زیر درخت خرما انداختم و نشستم و مرتب این ذکر را از دل می‌گفتم: «الحمدلله رب العالمین، الهی رضی برضاک صبرا علی بلاک،‌ لا معبود سواک». ناگهان یک کندوی زنبور از بالای درخت روی سرم افتاد و زنبورها مرا گزیدند. به قدری گزیدگی زیاد بود که مجبور شدم به درمانگاه بروم. در راه رفتن به درمانگاه، یکباره تصادف کردم و دست و پایم شکست. با وجود همه این اتّفاقات، هنگام درد کشیدن باز از اعماق وجود می‌گفتم: «الهی رضا برضاک، صبرا علی بلاک، لا معبود سواک». هنگامی که به درمانگاه رسیدم، گفتند: چون دست و پایت شکسته، باید همین الان عمل جراحی صورت گیرد و چون وضعیّت شما خطرناک است و در حال حاضر، در بیمارستان داروی بیهوشی نداریم، باید بدون بی‌هوشی به اتاق عمل بروید.

حاج عبدالزهرا گفته بود: وقتی زیر چاقوی جراحی رفتم و می‌خواستم بگویم: «الهی رضا برضاک، صبرا علی بلاک، لا معبود سواک»، آنگاه دیدم که این ذکر، صرفاً از زبان جاری می‌شود و از دل بر‌نمی‌خیزد.

در بسیاری از اوقات، انسان با زبانش شکر نعمت می‌کند یا رضایت خود را از مقدّرات الهی اعلام می‌دارد، امّا این بیان، برخاسته از دل نیست. گاهی نیز در هنگام نزول نعمت با دل و زبان می‌گوید: «الحمدلله رب العالمین»، اما اگر ابتلائات و مصائب و الطاف خفیّه باشد، زبان ممکن است بگوید، اما دل به واقع چنین اعترافی نمی‌کند. این عمل، مرتبه‌ای از مراتب نفاق است؛ یعنی چیزی که دل نمی‌گوید، زبان می‌گوید، در حالی که صفا و صداقت اقتضا می‌کند دل و زبان هماهنگ باشند.

[h=2]تسلیم و رضا، مانع سقوط[/h] انسان باید برای رسیدن به مقام تسلیم و رضا، در همه‌حال؛ چه هنگام برخورداری از نعمت و چه هنگام نزول بلا و نقمت؛ شاکر باشد. اهل معرفت، ابتلائات را الطاف خفیّه می‌دانند و الطاف خفیّه را ارزشمندتر و کاربردی‌تر از الطاف جلیّه می‌شمرند. چنین کسانی، از صبر و استقامت در الطاف خفیّه، بهره‌برداری معنوی کرده، با نیل به مقام تسلیم و رضا، از سقوط و انحراف خود جلوگیری می‌کنند. اگر شیطان انسی و جنی پشت به پشت هم بخواهند برای این افراد لغزشی ایجاد کنند، نمی‌توانند. قرآن کریم می‌فرماید:
«إِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذینَ آمَنُوا وَ عَلى‏ رَبِّهِمْ یَتَوَكَّلُونَ ، إِنَّما سُلْطانُهُ عَلَى الَّذینَ یَتَوَلَّوْنَهُ»[15]
شیاطین انسی و جنی کسانی را وسوسه و منحرف می‌کنند که زیر پرچم الهی نباشند و به مقام رضا و تسلیم نرسیده باشند؛ و الاّ ‌کسی که به مقام رضا و تسلیم رسیده، زندگی او سراسر الهی است و شیاطین در آن نقشی ندارند.

وقتی انسانی به چنین مقامی برسد، نظیر امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه»، در مناجات خود با خداوند، پاسخ الهی را می‌شنود و این گفتگو، برای او از دنیا و آنچه در آن است، ارزشمندتر است.

مناجات شعبانیّه امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه»، یکی از مناجات‌های بسیار ارزشمند است که همه ائمه طاهرین«سلام‌الله‌علیهم» آن را می‌خوانده‌اند. در این مناجات، امیرالمۆمنین«سلام‌الله‌علیه» از خداوند مقامی را می‌طلبند که انقطاع الی الله در آن به کمال برسد و هیچ کس و هیچ چیزی در دل نباشد. آن حضرت در مناجات خود زمزمه می‌کنند: خداوندا، به من حالتی عطا فرما که علاوه بر آنکه من با تو مناجات می‌کنم، تو هم با من حرف بزنی و مناجات کنی.
«إِلَهِی هَبْ لِی کَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِیَاءِ نَظَرِهَا إِلَیْکَ حَتَّی تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِیرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ إِلَهِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ نَادَیْتَهُ فَأَجَابَکَ وَ لَاحَظْتَهُ فَصَعِقَ بِجَلَالِکَ فَنَاجَیْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَکَ جَهْرا»[16]

[h=2]جنگ تحمیلی، نمادی از تسلیم و رضا[/h] صبورى مردم ایران در هشت سال جنگ‏ تحمیلى‏ و تسلیم و رضایت آنان مثال زدنى است. اگر صبر و استقامت جوانان این كشور و خانواده‏هاى آنان نبود، اكنون بیگانگان در ایران حكومت مى‏كردند. انصافاً صبر و استقامت، در آن دوران سخت بود، امّا جنگ نشان داد افرادی هستند که مقام تسلیم و رضا دارند. هر یك از شهداء، به دنیا و آن چه در دنیاست ارزش داشتند. امّا شهید شدند تا این نظام باقى بماند. جانبازان عزیز كه اكنون زنده هستند، ولى هر روز آنان یك شهادت است، با ایثار خود نگذاشتند این كشور به دست بیگانگان بیفتد. همچنین خانواده شهدا و جانبازان، که گاهی مادری حتّی فرزند شهید خود را غسل می‌داد و در مدّت جنگ و پس از آن، صبر و استقامت بى نظیرى از خود نشان داده‏اند، همه اینها مصادیقی از تسلیم و رضا در جنگ تحمیلی به شمار می‌رود و قطعاً چنین افرادی در دنیا و آخرت از پاداش بی‌نظیر الهی بهره‌مند خواهند شد.

هشت سال دفاع مقدّس مردم ایران، گوشه‌هایی از تسلیم و رضا را نشان داد و به قول حضرت امام«قدّس‌سرّه»، یک تحولی در مردم ایجاد کرد. اما متأسفانه دنیا، فساد اخلاقی و اهمیت ندادن به معنویات، این حالات را کم کم ضعیف کرد و اکنون جامعه ما از این حقایق بسیار دور افتاده ‌است.


[/HR] پی‌نوشت‌ها:
11. بقره / 131
12. صافات / 102
13. صافات / 105
14. بقره / 124
15. نحل / 100- 99
16. بحارالأنوار، ج 91، ص 98
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آیت الله العظمی مظاهری
تهیه و تنظیم: جواددلاوری، گروه حوزه علمیه تبیان

سوالی در مورد دعای توسل !!!

با سلام

می خواستم بدونم آثار و بركات مداومت در خواندن دعای توسل چه چیزهایی هست ؟

با تشکر


کارشناس بحث : مصباح

♪♪ ۞ آموزش صــوتی حفظ قرآن کریم ۞ ♪♪ خاتمه

انجمن: 

درس اول:

فضیلت و برکات حفظ قرآن

زمان: 12 دقیقه و 3 ثانیه

حجم: 1.40 مگابایت

متن فایل صوتی درس اول:
[SPOILER]برای پی بردن به فضیلت و اهمیت حفظ قرآن کافی است اندکی در احادیث رسیده از پیامبر (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) در اينباره و نیز در سیره عملی ايشان در تعامل با قرآن و اهل آن دقت کنیم. به طور کلی قرآن کریم در نگاه آن بزرگواران از جایگاهی رفیع و منزلتی ویژه برخوردار است و بالتبع مسائل مربوط به آن، از جمله «تلاوت و قرائت، تدبر و عمل به فرامین آن و آموختن و آموزاندن آن» و نيز «حفظ قرآن و در سينه داشتن آن»، مورد سفارش ایشان قرار گرفته است.

به چند نمونه از احادیث مرتبط با حفظ قرآن توجه کنید :

قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «حَمَلَةُ القُرْآنِ هُمُ المَحْفُوفونَ بِرَحمَةِ اللهِ، المُلَبِّسونَ نُورَ اللهِ، المُعَلِّمونَ كَلامَ اللهِ. مَنْ عاداهُم فَقَدْ عادَي اللهَ و مَنْ والاهُم فَقَدْ والَي اللهَ.»:[1] حافظان قرآن مشمول رحمت خدا، در بركنندگان نور خدا و آموزگاران كلام خدايند. كسي كه با آنان دوستي نمايد با خدا دوستي نموده و كسي كه با آنان دشمني كند خدا را دشمن داشته است.

2ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «إنَّ اَكْرَمَ العِبادِ إلَي اللهِ بَعْدَ الاَنبياءِ العُلَماءُ ثُمّ حَمَلَةُ القُرآن. يَخْرُجونَ مِن الدُّنيا كَما يَخْرُجُ الاَنبياء وَ يَحْشُرونَ مِنْ قُبُورِهِم مَعَ الاَنبياءِ و يَمُرُّونَ عَلي الصِّراط مَعَ الاَنبياءِ و يَأخُذونَ ثوابَ الاَنبياء. فَطوبي لِطالب العِلْمِ و حامِلِ القرآنِ ممّا لَهُم عِندَ اللهِ مِن الكرامَةِ وَ الشَّرَفِ.» [2]: گرامي‌ترين بندگان بعد از انبياء علما و سپس حافظان قرآن هستند. مانند انبياء از دنيا مي‌روند، همراه انبياء از قبرهايشان خارج مي‌شوند، به همراه انبياء از صراط مي‌گذرند و ثواب انبياء را مي‌برند. پس خوشا به حال پوينده راه علم و حافظ قرآن، به سبب كرامت و شرافتي كه نزد خدا دارند.

3ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «مَنْ اَعْطاهُ اللهُ حِفْظَ كِتابِهِ فَظَنَّ اَنَّ أحَداً اُعْطِيَ أفْضَلَ مِمَّا اُعْطِيَ فَقَدْ غَمَطَ أفْضَلَ النِّعمَةِ.»: [3] هر كس كه خداوند حفظ كتابش را به او ببخشد و گمان برد به كسي چيزي بهتر از او داده شده، بافضيلت‌ترين نعمت را كوچك شمرده است.

4ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «أغْنَي النَّاسِ حَمَلَةُ القُرآنِ؛ مَنْ جَعَلَهُ اللهُ تَعالي في جوْفِهِ.»: [4] بي‌نيازترين مردم حافظان قرآن هستند؛ همان كساني كه خداوند متعال قرآن را در وجودشان جاي داده است.

5ـ‌ قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «إذا ماتَ حامِلُ القُرآنِ أوحَي اللهُ إلَي الأرضِ أَن لا تَأكُلي لَحْمَهُ. قالَتْ: إلهي كَيفَ آكُلُ لَحْمَهُ و كَلامُكَ في جَوْفِه.»: [5] هنگامي كه حافظ قرآن از دنيا مي‌رود خداي تبارك و تعالي به زمين وحي مي‌كند كه «گوشت بدن او را نخور.» زمين مي‌گويد: «پروردگارا، چگونه گوشت او را بخورم در حالي كه كلام تو (قرآن) در قلب اوست.»

6ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و آله): «لِحاملِ القُرآنِ إذا عَمِلَ بِهِ فَأحَلَّ حَلالَهُ و حَرَّمَ حَرامَهُ شَفْعٌ في عَشْرَةِ أهْلِ بَيْتِهِ يَوْمَ الْقِيامَةِ كُلُّهُم قَدْ وَجَبَتْ لَهٌ النّارُ.»:[6] حافظ عامل به قرآن كه حلال آن را حلال و حرام آن را حرام مي‌شمارد فرداي قيامت در مورد 10 نفر از بستگانش ـ كه همگي آنها اهل آتشند ـ حق شفاعت دارد.

7ـ قال علی (علیه السلام):
« اِقرَؤُوا القرآنَ و اسْتَظْهِرُوهُ فإنّ اللّهَ تَعالى لا يُعَذِّبُ قلباً وَعَى القرآنَ. »:[7] قـرآن را تـلاوت كـنـيـد و آن را به خاطر سپاريد، زيرا خداوند متعال دلى را كه قرآن را در خود دارد عذاب نمى‌كند.

8ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و
آله): « إنّ الّذى ليسَ فى جَوْفِهِ شيىءٌ مِنَ القرآنِ كَالبيتِ الخرابِ. » : [8] كسى كه در درونش چيزى از قرآن نيست، دلش مانند خانه ويران است.

9ـ قال رسول الله (صلي الله عليه و
آله): « مَنْ قَرَأ القرآنَ عن حفظِهِ ثمّ ظَنَّ أنّ اللّهَ تَعالى لا يَغْفِرُهُ فَهو مِمّنِ اسْتَهْزَأ بآياتِ اللّهِ. »:[9] كـسـى كـه قرآن را از حفظ بخواند و گمان كند خداى تعالى او را نمي‌آمرزد، در شمار كسانى است كه آيات الهى را به تمسخر گرفته‌اند.

10ـ قال الامام الصادق (عليه السلام): «اَلْحافِظُ للْقرْآنِ الْعامِلُ بِه مَعَ السَّفَرةِ الْكِرامِ الْبَرَرَةِ.»: [10] حافظ قرآن كه بدان عمل كند، در آخرت رفيق و همراه فرشتگان و سفيران الهي خواهد بود.

از بیانات نورانی معصومان در این باب، می‌توانیم به برخي از برکات حفظ قرآن پی ببریم؛ از جمله: «قرار گرفتن در پناه رحمت الهي، محشور شدن با انبياء و همراهي با آنان، برخورداري از بالاترين ثروت فرهنگي (قرآن)، داشتن حق شفاعت در قيامت، ايمني از عذاب آخرت، آباداني دل و ...». البته چنانچه در متن شماري از احاديث تأكيد شده، شرط اين بهره‌مندي آن است كه حافظ قرآن در جهت عمل به احكام و فرامين آن حركت كند و كلام وحي همواره نصب العين او باشد. بديهي است كه تنها بسنده كردن به خواندن ظاهري آيات، تمامي اين بركات را به دنبال ندارد.
علاوه بر موارد فوق، بركات و فوائد مهم ديگري نيز در حفظ قرآن هست كه از مهم‌ترين آنها «انس با قرآن» است. حفظ قرآن را جامع‌ترين راه براي انس با اين كتاب مقدس دانسته‌اند و به راستی هم چنين است؛ زیرا حافظ قرآن، به بهانه ورود به اين وادي مبارك و به سبب آنكه بي‌توجهي به آيات و فراموش كردن آنها پسنديده نيست و نوعي بي‌احترامي به كتاب وحي تلقي مي‌شود، بايد تا پايان عمر به تلاوت قرآن و محفوظات خود پايبند باشد و همين نكته و خواندن مكرر آيات موجبات مؤانست و رفاقت او را با قرآن فراهم مي‌كند.

فايده بسيار مهم ديگر براي حفظ قرآن فراهم كردن زمينه «تدبر در قرآن» است. اين نكته در بيانات رهبر معظم انقلاب نیز به خوبي مطرح شده است. ایشان در یکی از دیدارهای خود با قاریان و حافظان قرآن فرمودند:
«... وقتی شما حافظ قرآن هستید، این تکرار آیات قرآنی و انس دائمی با قرآن، به شما فرصت می‌دهد که در قرآن تدبر کنید. تدبر در قرآن با همینطور خواندن و رد شدن به دست نمی‌آید؛ با یک بار و دوبار خواندن هم حاصل نمی‌شود؛ با تکرار و انس با آیه‌ای از قرآن امکان تدبر در آن به دست می‌آید. و چقدر لطایف در قرآن کریم هست که اینها را جز با تدبر نمی‌توان فهمید. بنابراین حفظ و فهم معانی قرآن و تلاوت آن لازم است.» [11]
ايشان در همین رابطه در جای دیگری یادآور شده‌اند که:
«... به سمت حفظ قرآن بيشتر برويد. حفظ، وسيله است البته؛ حفظ وسيله است. حفظ، هدف نيست. حفظ قرآن، وسيله است؛ وسيله است براى اين كه انسان آسان بخواند، آسان تكرار كند و امكان تدبر پيدا كند. جوانها بروند از استعدادشان، از حافظه‌شان استفاده كنند. بچه‌ها را، جوانها را بكشانيد به سمت حفظ قرآن. البته امروز با گذشته ما قابل مقايسه نيست، خيلى جلو هستيم؛ اما كم است. آنچه كه الان در كشور ما وجود دارد، كم است. بروند به سمت حفظ قرآن. وقتى كه حفظ حاصل شد، آن وقت توان و فرصت براى تدبر بيشتر پيدا خواهد شد و همين تدبر است كه كليد است. كليد اصلى، همين تدبر در قرآن و فكر كردن در قرآن است.» [12]

آنچه گفتيم گوشه‌اي از بركات و فوائد حفظ قرآن كريم بود و بركات فراوان ديگری نيز هست كه مجال پرداختن به آنها در این مختصر فراهم نیست. اما آنچه گفتيم و نگفتيم تنها به منزله توصيف منظره‌اي نيكو و دلكش است و شرط بهره‌مندی کامل از این تصویر زیبا آن است که آستين همت را بالا بزنيد و با توكل بر خدا و توسل به ذوات مقدس معصومان (عليهم السلام) «حفظ قرآن» را آغاز كنيد.

پي نوشت:

[1] . مستدرك الوسائل /ج4/ص 254.

[2] . بحارالانوار /ج 89/ ص 18ـ 19.

[3] . كنزالعمال / ج1/ حديث 2317.

[4] . كنزالعمال/ج1/حديث 2261 .

[5] . كنزالعمال/ج1/حديث 2488.

[6] . كنز العمال / ج 1/ حديث 2327 .

[7] . بحار الانوار، ج 89،‌ ص19.

[8] . كنز العمال، ج 1، ص 553.

[9] . مستدرك الوسائل، ج 2، ص 294.

[10] . اصول كافي، ج 4، ص 404.

[11] . سخنراني ايشان در 4 مهر 1385.

[12] . سخنراني ايشان در 4 تير 1390.

[/SPOILER]

برکاتی حیرت انگیز درباره "بسم الله الرحمن الرحيم"

انجمن: 

خدای متعال برای اینکه به انسان‌ها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده است و رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نیز در حدیثی فرمود «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است».
کتاب مقدس قرآن مجموعه ای از سخن الهی است که در مدت 23 سال به وسیله امین وحی جبرائیل بر قلب نازنین پیشوای گرامی اسلام حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه وآله) نازل گردید که در طول حیات مبارک پیامبر (صلی الله علیه وآله) و زندگی ائمه اطهار (علیهم‌السلام) تفسیر برخی از آیات قرآن از زبان مبارک این بزرگواران بیان شد، اما بسیاری از آیات قرآن توسط مفسران و علمای اسلام بر اساس روایات اسلامی تفسیر شد که نتیجه این تلاش‌ها تاکنون نگارش صدها کتاب تفسیری بوده است.

بسم الله الرحمن الرحیم

جمله بسم الله الرحمن الرحیم 114 بار بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) نازل شده است؛ در 113 سوره به عنوان سرفصل آمده و از آنجا که اول سوره برائت بسم الله نازل نشده و در سوره نمل علاوه بر ابتدای سوره، در آیه «إنّه من سلیمان و إنّه بسم الله الرحمن الرحیم» نیز این جمله مبارکه آمده است مجموعاً 114 آیه می‌شود.

«بسم الله الرحمن الرحیم» جزء سوره حمد و دیگر سوره های قرآن به شمار می‌رود -الا سوره توبه- و اگر کسی سوره حمد را در نماز یا غیر نماز، واجب شد که بخواند، اگر این آیهء بسم الله را نخواند سوره را ناقص خوانده، چرا که این آیه جزء سوره ی فاتحة الکتاب است.

بنابر روایتی، احتمالاً برای اولین بار، سلمان فارسی به درخواست ایرانیان ترجمه سوره حمد و «بسم الله الرحمن الرحیم» را انجام داد که در آن ترجمه «بسم الله ...» «به نام یزدان بخشاونده» آمده و در ترجمه تفسیر طبری که مترجم آن ناشناس است، به صورت «به نام خدای مهربان بخشاینده» ذکر شده و تا زمان حاضر با اندک تفاوتی به صورت «به نام خداوند بخشنده مهربان» باقی مانده است.

عبارت «بسم اللّه الرحمن الرحیم» نخستین عبارت قرآن است که در اول سوره علق (اقرا) بر پیامبر (صلی الله علیه وآله) نازل شد و در احادیث شیعی این عبارت سرآغاز قرآن معرفی شده است.

از روایتی که کلینی از امام صادق (علیه‌السلام) نقل می‌کند، آغاز همه کتب آسمانی «بسم الله الرحمن الرحیم» بوده است. این عبارت در ابتدای تمام سوره های قرآن، جز سوره برائت (توبه) آمده است. همچنین سوگند دادن خدا به «بسم الله الرحمن الرحیم»، در برخی ادعیه، حاکی از ارزش این آیه است.

ارتباط محتوای «بسم الله» با مضمون هر سوره

بر اساس نظر اکثر مفسران هر باری که «بسم الله الرحمن الرحیم» نازل می‌شد معنای جدید و مصداق تازه‌ای را در برداشت به این معنی که محتوای بسم الله آن سوره با مضمون آن سوره در ارتباط است. چون مضمون سور فرق می‌کند، مضمون این بسم الله‌ها هم فرق خواهد کرد و پایان هر سوره با نازل شدن بسم الله مشخص می‌شد.

ادب الهی در شروع کار/ نافرجام بودن هر کاری که با نام خدا آغاز نشود

خدای متعال برای اینکه به انسان‌ها بیاموزد که کار را به نام خدا آغاز کنند هم سوره های قرآن و هم ابتدای قرآن را با «بسم الله الرحمن الرحیم» آغاز کرده و علمای فریقین (شیعه و سنی) از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل کرده‌اند «کل امر ذی بال لم یبدأ فیه به بسم الله فهو ابتر» ؛ «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است». بنابراین اگر انسان کاری را به نام خدا شروع نکند، هرگز به مقصد نمی‌رسد.

عبادتی که با نام خدا شروع نشود هم ابتر است

خدای سبحان با آغاز سوره فاتحة الکتاب به بسم الله به ما آموخت که این حمد و عبادت خدا را نیز به نام خدا آغاز کنید تا به مقصد برسید.معلوم می‌شود اگر عبادت هم به نام خدا نباشد ابتر است چون حسن فعلی دارد ولی ارتباط را انسان حفظ نکرده است. هر چه به نام خدا نباشد، او هالک است زیرا چیزی که به نام خدا نباشد لا شیء است به صورت شیء. بقاء فقط از آن خداست و کاری که برای وجه الله نباشد پایدار نیست.

امام صادق (علیه‌السلام) در روایتی از بسم الله به عنوان کلید درهای طاعت یاد کرده و می‌فرماید: درهای گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهای طاعت را با بسم اللّه گفتن بگشایید.

همچنین امام صادق (علیه‌السلام) در حدیثی فرمودند: هرگاه یکی از شما وضو بگیرد و بسم اللّه الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کاری که باید نام خدا را بر آن جاری سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است.

قداست و برکت نام خدا

«بسم الله الرحمن الرحیم» آنچنان از قداست برخوردار است که انسان‌ها موظفند این نام را تسبیح و تکریم کرده و آن را فراموش نکنند. نه این نام را در جای باطل به کار برند و نه در کار حق از این نام غفلت کنند و نه در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران را ببرند؛ لذا خدای سبحان هم این اسم را مظهر برکت قرار داد، هم مظهر تسبیح، هم اوصاف تشبیهیه را در این اسم ظاهر کرد و هم برکات تنزیهیه را، هم فرمود «تبارک اسم ربک» هم فرمود «سبّح اسم ربک».

خداوند فرمود: «فسبّح باسم ربک العظیم» و «سبح اسم ربک الاعلی» (این نام را تنزیه بکن). این طور نباشد که در کنار این نام شریکی برای او قائل باشی و بگویی به نام خدا و به نام خلق قهرمان خدا. این تنزیه نام خدا نیست. این توهین نام است که در کنار این نام، نام دیگری یا دیگران باشد؛ و مبادا بگویی اول به نام خدا، دوم به نام فلان شخص. خدا نامش اولی است که ثانی برنمی‌دارد. نه در کنار او نامی است، نه او اول است و دیگری یا دیگران ثانی. این نام را تنزیه بکن.

وقتی آیه «سبح اسم ربک الاعلی» نازل شد، رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: «اجعلوها فی سجودکم» آن را در سجده قرار بدهید، که در سجده می‌گوییم: سبحان ربی الاعلی و بحمده. وقتی آیه «سبح اسم ربک العظیم» نازل شد پیامبر (صلی الله علیه وآله) فرمود: «اجعلوها فی رکوعکم» لذا در رکوع می‌گوییم: سبحان ربی العظیم و بحمده. اینکه خدای سبحان فرمود نام مرا گرامی بدارید «تبارک اسم ربک ذی‌الجلال و الاکرام» برای اینکه این نام منشأ برکت است. این نام نشانه و علامت آن هستی محض است که همهء خیرات از ناحیه اوست.

علمای فریقین (شیعه و سنی) از رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نقل کرده‌اند «کل امر ذی بال لم یبدأ فیه به بسم الله فهو ابتر» یعنی «هر کاری که به نام خدا شروع نشود ابتر است». بنابراین اگر انسان کاری را به نام خدا شروع نکند، هرگز به مقصد نمی‌رسد

شرط حلّیت ذبیحه ، ذکر اسم الله است نه بخصوصه

خداوند در قرآن می‌فرماید «و لا تأکلوا ممّا لم یُذْکَر اسمُ الله علیه و إنّه لفسقٌ» که این یک حکم شرعی است. دستور اسلام این است که وقتی می‌خواهید ذبیحه را ذبح کنید، نام خدا را ببرید «فاذکروا اسم الله علیها». این جنبه اثباتی قضیه و اگر کسی عمداً نام خدا را نبرد، آن حیوان مردار می‌شود؛ یعنی چیزی که حلال و طیب و طاهر بود می‌شود مردار و حرام و آلوده.

یک شرط حلیت ذبیحه آن است که ذابح مسلمان باشد و یک شرط دیگر این است که حین ذبح بگوید «بسم الله الرحمن الرحیم». اگر یک مسلمانی در حین ذبح، عمداً بسم الله را نگفت یا گفت به نام نامی فلان فرد و غیره و ذبیحه را سر برید این گاو و گوسفند حلال و پاک با این کار حرام و آلوده می‌شود.

بسم الله نشانه دین اسلام

پیامبر (صلی الله علیه وآله) و ائمه اطهار (علیهم السلام) علاوه بر توصیه های عام نسبت به ذکر بسمله، در مواردی خاص، مانند اوقات خوردن غذا، نوشتن نامه، رفتن به بستر برای خواب و برخاستن از بستر تأکید بیشتری بر بیان بسم الله داشتند.با این اوصاف، ذکر بسمله برای مسلمانان به صورت شعار و نشانه دین اسلام درآمده است و بلند گفتن آن از نشانه های ایمان شمرده می‌شود، چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) هنگام تلاوت قرآن، بسمله را به صدای بلند می‌گفت و مشرکان از او روی بر می‌گرداندند که آیه 46 سوره اسراء به همین نکته اشاره دارد.

منبع :درس های تفسیر آیت الله جوادی آملی
سايت موعود