همسرداری

چگونه زندگی مشترک را ادامه دهم؟

سلام و عرض ادب در گذشته تاپیک‌هایی درمورد زندگی خود مطرح کردم که الان هیچ علاقه‌ای ندارم به آنها بپردازم تنها هدفم رسیدن به پاسخ برای شرایط کنونی است مطابق با توضیحاتی که در ادامه عرض می‌کنم   خانوادهء من آنچنان که شایسته بود مرا در زندگی پشتیبانی و راهنمایی نکردند. از طرفی تنها راه ارضای نیاز جنسی در اسلام فقط ازدواج است در واقع برای ازدواج هدف مشخصی نداشتم (بجز نیاز جنسی) و نه کسی بود که در این زمینه مرا راهنمایی کند به هیمن دلیل من اقدام به ازدواج کردم بدون آنکه درمورد اشتراکات همسران اطلاعات مناسبی داشته باشم بهتر است بگویم میزان شناختی که داشتم شاید برای یک زندگی معمولی مناسب بود، اما برای سطح توقعی که من از زندگی داشتم کافی نبود   همسرم زن خوبی است و ویژگی‌های خوبی دارد. چهره‌ای زیبا دارد، اصلاً اهل مادیات نیست، کارهای خانه را بدون چشم داشت انجام می‌دهد حتی در مخارج زندگی به من کمک می‌کند. همین الان دارد در خانه لباس می‌فروشد که با این کارش مرا شرمندهء خودش کرده مرا برای خرید هیچ چیزی تحت فشار قرار نمی‌دهد. حتی اگر من بخواهم چیزی برایش بخرم، اگر دستمان خالی باشد قبول نمی‌کند اصلاً اهل غیبت و بدگویی نیست و از حرفهای خاله‌زنکی به شدت دوری می‌کند از آن طرف بعیوبی هم دارد. مثلاً بسیار مغرور است و در طول 7 سال زندگی مشترکمان تقریباً بابت هیچ اشتباهی عذرخواهی نکرده است کارهای خوب اطرافیان بخصوص اگر از سمت من و خانواده‌ام باشد را نادیده می‌گیرد اما کارهای اشتباه را بخصوص از سوی من و خانواده‌ام تا سال‌ها در ذهنش نگه می‌دارد خیلی بدبین است و هر عمل یا حرفی را به بدترین حالت ممکن تفسیر می‌کند اگر به او بگویم می‌خواهم جایی بروم اولین فکرش این است که می‌خواهم با زن دیگری ملاقات کنم و هر چیزی که به عنوان خواسته مطرح می‌کنم می‌گوید ها چیه؟ خانوادت خواستن اینها رو بگی نه؟ علاوه بر توضیحات بالا، مشکل اساسی من در دو چیز دیگر است:   اولاً در یک سری اصول زندگی، بنده و ایشان اختلاف نظر زیادی با هم داریم یا به قول معروف دنیایمان متفاوت است لطفاً دقت بفرمائید بحثم بد بودن یا خوب بودن این دو نگاه به زندگی نیست، بلکه صحبتم روی تفاوت این دو نگاه است بیان این اختلافات در قالب جملات خیلی برایم دشوار است. ممنون می‌شوم اگر کارشناس بحث، مرا برای بیان بهتر این اختلافات کمک کنند بطور خلاصه، ایشان به خودِ زندگی به شکل کلی آن علاقمند هستند. یعنی اینکه مرد سر کار برود و زن کارهای خانه را انجام بدهد شب با هم پارک بروند و ساعاتی را کنار هم به شادی بگذرانند. با هم به مهمانی بروند، مهمان دعوت کنند و به سفر زیارتی بروند در حالیکه این کارها برای من در درجه دوم اهمیت قرار دارند و علائق اصلی من در زندگی چیزهای دیگری هستند من دوست دارم به یادگیری علوم گوناگون بپردازم و به سوالات بسیار زیادی که در ذهن دارم پاسخ بدهم زندگی روزمره و تکراری مرا پژمرده می‌کند و قدرت تفکر را از من می‌گیرد و حتی باعث ناامیدی من می‌شود   ثانیاً اصلاً ازدواج و زندگی مشترک جذابیت چندانی برای من ندارد همچنین همسرم را صرفاً عقلانی انتخاب کردم و در انتخاب ایشان احساس را دخالت ندادم و الان سخت پشیمان هستم در زمان انتخاب همسرم فاکتورهایی مانند مؤمن بودن، نجابت، سواد مناسب، خانواده، و اینطور مسائل را در نظر گرفتم اما به «دوست داشتن» توجه نکردم چون از کارشناسان شنیده بودم که اگر خصوصیات خوب در همسر باشد علاقه بعداً بوجود خواهد آمد و اصولاً علاقه بعد از ازدواج پایدارتر است اما حرف کارشناسان کاملاً اشتباه بود و ذره‌ای علاقه در دل من شکل نگرفت. نه تنها علاقه و محبت قلبی، که میل جنسی چندانی هم به همسرم ندارم یک زمانی ایشان بیمار شدند و من برای شفای ایشان شب و روز اشک ریختم و در همین سایت از کاربران التماس دعا داشتم همین الان هم اگر کوچکترین مشکلی برایشان پیدا بشود، جانم را فدایش خواهم کرد و برای خوشبتخیش از هیچ تلاشی کوتاهی نمی‌کنم ولی این را نباید پای علاقه گذاشت. دلیل این اعمال این است که ایشان همسر من و مادر فرزندم هستند   منتظر راهنمایی کارشناس محترم هستم

معرفی کتاب درباره همسرداری و تربیت فرزند

انجمن: 

بسمه رب الشهدا و الصدیقین و الصابرین

میشه کتاب های خوب در رابطه با همسرداری و تربیت بچه که مطالعه کردید رو معرفی کنید
ممنون میشم.

چرا خیلی از دختران مذهبی ابراز محبت رو بلد نیستند؟

سلام
به نظرم یکی از دلایلی که ازدواج دختران مذهبی کمتره اینه که فکر می کنند همه چیز در زندگی به اعمال عبادی روزانه خلاصه میشه
و بنابراین کمتر دنبال فراگیری اصول همسر داری و ... هستند.
که اگر این اصول و مهارت ها رو یاد بگیرند به نظرم ازدواج و زندگی موفقی خواهند داشت

متن کتاب: صـــــرف و نحـــــو زنــــدگی

به نام خدا


این تاپیک از
تقویم دسکتاپی شمیم یار بخش مشاوره و تربیت گرفته شده و بارگذاری می شود.

روزانه از مسائل گوناگون زندگی سخن به میان خواهد آمد، این مطالب هرچند کوتاه می تواند مانند تابلوهای راهنما در جاده زندگی عمل کند.

@};-%%-@};-%%-@};-%%-@};-


لینک های زیر نیز از تقویم شمیم یار گرفته شده است که در صورت تمایل می توانید مطالعه نمایید.

سال 93 :Lflasher:
365 سخن تربیتی(هر روز یک سخن)

سال 94 :Lflasher:

تحفه های تربیتی روزانه

سال 95 :Lflasher:

جورچین زندگی

سال 96

:Lflasher:امروز بهتر از دیروز


تسلط عجیب زنان بر مردان

[="Times New Roman"][="Black"]سلام و عرض احترام خدمت کارشناس محترم.

مدتیه یه مسئله ای ذهنمو مشغول کرده ، اونم اینه که من فکر میکنم خداوند قدرت عجیبی به زن ها داده که به این راحتی به مردها مسلط میشن.

شاید از همه ی خانواده هایی که توی کل زندگیم شناختم ده نفر نباشن که مرد واقعا زندگی رو کنترل میکنه. باقی موارد همه کاره ی زندگی زن هست و در واقع مرد زن ذلیلی رو می پذیره.

چیزی که شدیدا باعث خنده ی من میشه اینه که مردی که اختیار و کنترل زندگیش دست زنش هست خودش احساس میکنه همه کاره خودشه ولی واقعیت چیز دیگه ایه.

مثال 1 :

زوجی رو میشناسم که حدود پانزده سال پیش ازدواج کردند ، آقا برای خرید لباس عروس حتی حاضر نمیشد مچ عروس به اندازه ی دو بند انگشت معلوم باشه. یعنی خیلی غیرتی و مذهبی و ..( ارواح عمت )
حالا زن خونه چادر و این چیزا رو گذاشت کنار ، به شدت هم به شوهرش مسلط شده و هرچی میگه شوهرش مجبور به اجرای دستورات هست. حالا روی چه حسابی نمی دونم.

مثال 2:
زوجی رو میشناسم که بیش از پانزده سال پیش ازدواج کردند ، روزهای اول روابطشون اینجوری بود که

زن: عزیزم میشه این شکلات رو واسم باز کنی؟
مرد: باشه عزیزم
زن: مرسی عزیزم

اما امروز
زن: بووووق بووووق بووووووووووووق
مرد: sad

مثال 3:
زوجی رو میشناسم که بیش از پانزده سال پیش ازدواج کردند ، روزهای اول روابطشون مثل مثال 2 بود.
اما امروز:
مرد( با شوخی ): ما باید فکر زن دوم باشیم.
زن: این منم که تورو طلاق میدم نه تو منو.

خیلی خیلی مثال می تونم بزنم ولی طولانی میشه.

در کنار اینها خانواده های زیادی هستن که زن به این شکل مسلط نیست که توی روی شوهرش حرف بزنه
ولی با زبونش یه کاری میکنه که مرد در حالی که احساس اقتدار میکنه و حس میکنه افسار زندگی دست خودشه و زنش کاملا مطیع هست ، تمام دستورات خانم رو اجرا میکنه.

مثلا مورد داشتیم مرد اوایل ازدواج خیلی زنش رو کتک میزد ، ولی به مرور زمان زن باز هم از زبونش استفاده کرد و همه ی کارهایی که می خواست رو مرد انجام داد و انجام میده.
و هنوزم اگر موردی پیش بیاد باز هم زنش رو کتک میزنه یا از خونه میندازه بیرون ، ولی مسئله اینه که بیش از بیست ساله مرد دیگه احساس نمی کنه که زنش ازش سرپیچی میکنه
و حس میکنه همه کاره ی زندگی خودشه ، ولی درواقع همه کاره زنش هست ولی جور دیگه ای کارش رو پیش می بره.

حقیقتش من فکر میکنم خدا قدرت ویژه ای به زنها داده که اینجوری می تونن مردهای به شدت بد قلق رو رام کنند.

1- آیا واقعا زن ها قدرت خاصی دارند؟

2- آیا مردها از ترس آبرو و برای حفظ زندگی سکوت میکنند؟

3- چنین زندگی هایی چقدر به جدی نگرفتن تحقیق در ازدواج ارتباط داره؟

4- چجوری میشه از این شرایط خارج شد؟[/][/]

فداکاری مثال زدنی همسر علامه طباطبایی(ره)

سرکار خانم «نجمه سادات طباطبایی» دختر علامه طباطبایی(ره) در نشستی با طلاب خواهر شیعه عربستانی در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره)، ضمن خیرمقدم به مهمانان گفت: امیدواریم این دیدارها ادامه یافته و نفس علامه در این بیت بتواند مثمر ثمر باشد. وی با اشاره به مهاجرت علامه طباطبایی(ره) از تبریز به قم اظهار داشت: من شش‌ساله بودم که به قم آمدیم و مادرم با تلاش فراوان زندگی مرفه تبریز را کنار گذاشت و به زندگی ساده‌ی در قم رضایت داد و هرگز نگذاشت پدرم از شرایط سخت زندگی چیزی بداند.
دختر علامه طباطبایی افزود: در اتاقی که کرایه کرده بودیم در طرفی، پدرم برای طلاب تدریس می‌کرد و ما در پشت پرده زندگی می‌کردیم؛ ولی با تمام این مشکلات، زندگی بسیار شادی داشتیم و تمامی این‌ها مرهون فداکاری مادرم بود.
طباطبایی با تأکید بر اینکه روند زندگی علامه بر ساده زیستی بود گفت: پدرم هرگز برای توسعه جدی زندگی تلاش نکردند و تمام‌وقت خود را صرف تحصیل و تدریس می‌کردند.
همسر شهید قدوسی تصریح کرد: مادرم مشکلات را از پدرم پنهان می‌کرد و معتقد بود حتی یک ساعت اشتغال ذهن پدرم به مسائل زندگی، برای مادر گناه محسوب خواهد شد و تمامی مشکلات زندگی را از پدر پنهان می‌کردند تا ایشان با خیال آسوده به تحصیل و تدریس بپردازند.
وی در ادامه گفت: علامه طباطبایی تفسیر المیزان را همیشه مدیون تلاش‌های مادرم می‌دانستند و با بیماری مادرم، علامه 24 روز تمام درس را تعطیل کرد و تا مدتی بعد از فوت مادرم نمی‌توانستند تدریس کنند.
نجمه سادات طباطبایی با اشاره به خوش‌رویی علامه طباطبایی بیان داشت: من در تمام عمرم عصبانیتی از پدرم ندیدم و این مسئله را مرهون آرامشی هستم که بین پدر و مادرم حکم‌فرما بود.
همسر شهید قدوسی درباره اندیشه علامه درباره حجاب گفت: خانواده‌مان هرگز ما را به داشتن حجاب مجبور نکردند و از روی رفتار پدر و مادرم آموختیم که باید پوشش مناسبی داشته باشیم و به نامحرم نگاه نکنیم.
وی از شیوه تربیتی فعلی فرزندان گلایه کرد و گفت: شیوه‌های نادرست تربیتی والدین و رفتارهای اشتباه آنها عامل اصلی انحراف جوانان است.
خانم طباطبایی خاطرنشان ساخت: پدر و مادر با نادرست بودن رفتار خود، پایه‌ی اشتباهات آینده‌ی فرزندان را پی‌ریزی می کنند.
همسر شهید قدوسی دوری از ریا و دروغ را کلید حل مشکلات زندگی عنوان کرد و گفت: اگر تمام اعمالتان تنها برای خدا باشد، مطمئنا حضرت حق به آن برکت می‌دهد و وقتی تصمیم بگیرید در این مسیر حرکت کنید حتماً به موفقیت دست پیدا می‌کنید.
وی به خاطره‌ای از عنایات علامه طباطبایی اشاره کرد و بیان داشت: وقتی سرم درد می‌کرد، مادرم ما را به پدرم ارجاع می‌داد و ایشان با آب وضوی دست خود بر روی پیشانی‌ام "بسم‌الله الرحمن الرحیم" را می‌نوشت و در کمترین زمان سر دردم خوب می‌شد.
همسر شهید قدوسی به شخصیت همسر خود نیز اشاره کرد و گفت: ایشان نخستین کسی بود که مکتب توحید را علی‌رغم مخالفت بسیاری از بزرگان حوزه راه‌اندازی کرد و معتقد بود زنان برای رشد بهتر آینده‌ی جامعه باید به مسائل دینی خصوصاً نهج‌البلاغه اشراف داشته باشند.

رهایی از یکنواختی زندگی زن و شوهر

با سلام و خسته نباشید
معمولا زوجین پس از ازدواج برای هم عادی می شوند.این موضوع حتی در افراد مذهبی جامعه مان نیز صدق میکنند.حرفی برای گفتن پیدا نمیشود و خیلی از حرفا هم به غیبت و بدگویی از افراد دیگه ختم می شود که این نیز باعث گناه و دوری از رحمت خداوند در این خانواده می شود.میخواستم بدونم به غیر از دعا و نماز و عبادت زن و شوهر چه کارهایی می توانند انجام دهند در مورد چه موضوعاتی صحبت کنند تا زندگیشون از سکون و سکوت و یکنواختی خارج شود؟
از کاربران متاهل نیز درخواست دارم تجربیات خودشون به اشتراک بذارن؟آیا شما نیز دچار یکنواختی شدید؟خیلی وقتها شده که حرفی برای گفتن در منزل با همسرتون نداشته باشید؟راه حل خارج شدن از این وضعیت چیست؟ممنون میشم کمک کنید.

.•¤**¤•.سیره فاطمی ( بیانات امام خامنه ای ( دامت برکاته )).•¤**¤•.

انجمن: 

چند دقیقه در محضر امام خامنه ای (دامت برکاته )
برای آشنایی با نحوه زندگی بهانه خلقت
حضرت صدیقه کبری ( سلام الله علیها )

˙·٠•●♥ خاطراتی از همسرداری شهدا ♥●•٠·˙

سلام
مطالبی که قراره تو این تاپیک بذارم برگرفته از یه مجموعه کوچیکه که خودم خیلی خوشم اومد از خوندنش.

گفتم بد نیست هر روز یکی از اون خاطره هارو تو اسک دین بذارم .

امیدوارم خوشتون بیاد و برای شادی روح شهدا صلوات بفرستین
***
فهرست بندی مطالب(برای دسترسی راحت کاربران)

***
قدر شناس (شهید سید عبدالحمید قاضی میر سعید)
تاس کباب ( شهید یوسف کلاهدوز)
دختر یا پسر؟ (شهید محمود کاوه)
سنگ تموم (شهید حاج محمد ابراهیم همت)
دست به غذا نزد (شهید مهدی زین الدین)
عید (شهید مصطفی چمران)
قهوه (شهید مصطفی چمران)
شهادتت مبارک (شهید حمید باکری)
مقصر ( شهید عباس بابایی)
خجالت ( شهید حسن شوکت پور)
احترام (امام خمینی رحمة الله علیه)