قلب

تغییر قلب حب الشیطان به قلب حب الله

سلام خسته نباشید ببخشید چگونه قلبی که حب الشیطان شده تغییر پیدا میکنه به حب الله یعنی قلبی که دیگه منشاه غرور و حسد کینه و بدبینی  یا مثلا کار خیر میکنه مغرور میشه و این توی وجودش نهادینه شده و .... شده ایا تغیییر پیدا میکنه ؟ امکانش هست ؟ من شنیدم بعضی انسان ها در اغاز خوبن ولی در ادامه سمت شیطان میرن از این انسان ها میگم 

قبول عدالت خدا در زبان و رد آن در قلب!

انجمن: 

سلام

با توجه به اینکه عدل یکی از اصول دین هست، اگر کسی زبانا خدا را عادل بداند اما قلبا نداند ایا اصول دین او دچار خلل نمیشود؟
مثلا اگر کسی در دلش خدا را به خاطر احکامی که در مورد زن و مرد قرار داده خشمگین باشد یا این را بی عدالتی بداند
و اصولا چرا این چنین است که با زبان به عدل خدا اعتراف می کنند و با قلب ان را رد می کنند@};-

جایگاه عقل در قرآن کجاست؟

به نام خدا

در بحثهايي كه در "جايگاه عقل در قرآن كجاست؟" شده، از نهج البلاغه هم شاهدي بر اينكه قرآن قلب را به عنوان مركز تعقل در نظر داشته آمده اما شواهد مخالفي ذكر نشده است. منبع شواهد زير جامع الاحاديث نور نسخه 3.5 است:

1) در اصول كافي درباره كدو گفته‌اي از پيامبر اسلام خطاب به حضرت علي آمده كه در آن كدو زياد كننده قوت مغز و عقل است:


عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ:

كَانَ فِيمَا أَوْصَى بِهِ- رَسُولُ اللَّهِ ص عَلِيّاً ع أَنَّهُ قَالَ لَهُ يَا عَلِيُّ عَلَيْكَ بِالدُّبَّاءِ فَكُلْهُ فَإِنَّهُ يَزِيدُ فِي

الدِّمَاغِ‏ وَ الْعَقْلِ.

الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏6 / 371 / باب القرع ..... ص : 370

2) بخش مربوط به حكمت 108 نهج البلاغه، در اصول كافي (روضه كافي؟) و در خلال "خطبه وسيله" هم آمده با اين تفاوت كه آن بخشي (گوشتپاره) كه شبهه جسمي بودن قلب را ايجاد مي‌كند، وجود ندارد:

الف) نهج البلاغة (للصبحي صالح) ؛ ص487 و نهج البلاغة / ترجمه شهيدى ؛ متن ؛ ص378:

وَ قَالَ ع‏ لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا الْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ [هُوَ] ذَلِكَ الْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ

مَوَادَّ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلَافِهَا ...

[و فرمود:] به رگهاى دل اين آدمى گوشتپاره‏اى آويزان است كه شگفت‏تر چيز كه در اوست آن

است، و آن دل است زيرا كه دل را ماده‏‌ها بود از حكمت و ضدهايى مخالف آن ...

ب) الكافي (ط - الإسلامية) / ج‏8 / 21 / خطبة لأمير المؤمنين ع و هي خطبة الوسيلة ..... ص : 18 و كافي (ط - دار الحديث) / ج‏15 / 67 / خطبة لأمير المؤمنين عليه السلام و هي خطبة الوسيلة ..... ص : 57:

... أَيُّهَا النَّاسُ، أَعْجَبُ مَا فِي الْإِنْسَانِ قَلْبُهُ، وَ لَهُ مَوَادُّ مِنَ الْحِكْمَةِ، وَ أَضْدَادٌ مِنْ خِلَافِهَا ...

(مورد شماره 2 را در بحثي با همين موضوع در اين نشاني يافتم:http://forum.hammihan.com/thread42548.html)

اميد است كه اهل فن نظر دهند.

پیوند قلب و روح

بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت اساتید
من یک سوالی دارم لطفا هرچه سریعتر پاسخ دهید .
چندسال پیش در جایی خواندم که دانشمندان استرالیایی قلبی را که 20 دقیقه بود مرده بود را احیا و اونو پیوند زدن ....دقت فرمایید این قلب مربوط به یک اسان مرگ مغزی نبود و 20 دقیقه بوده که از تپش افتاده بوده ....
آیا این مورد با روح تناقضی ندارد ؟
چطور وقتی خداوند روح رو میگیره با یه دستگاه قلب رو زنده میکنن ؟

جایگاه موضوع نفس در علم عرفان

  1. با عرض سلام و تشکر فراوان – آیا موضوع نفس که در کلام و فلسفه مطرح است، در عرفان نیز به آن پرداخته شده است یا خیر؟ مثلا آیا عرفان قبول دارد که موجودات مادی توءمان از حیثیت جسم و نفس برخوردارند یا اینکه چون موجودات را جلوه حق می داند و برای آنها وجود مستقل قائل نیست به این مباحث نپرداخته است؟ به هر حال اگر چنین باشد عرفان اسلامی هیچ تفاوتی بین انسان اشرف مخلوقات و سنگ جمادی کوچک از لحاظ جلوه حق بودن قائل نیست؟ - پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم

راه ترک گناه برای همیشه

سلام.خیلی دیدم راهکار میدن برای ترک گناه . اینا درستن و قبولشون دارم. ولی تضمین نیست که تا آخر گناه نکنم.بله عاقبت هیچ کس معلوم نیست ولی این معنیش این نیست که دست روی دست بگذاریم و منتظر رحمت الهی باشیم.باید حرکتی از خود نشان دهیم.
بعد ازاینکه به لطف خدا این توفیق را داشتیم که ترک گناه بکنیم (البته من فعلا گناهان را ترک نکردم) چطور این نعمت ارزشمند و بسیار بزرگ را با دوام سازیم؟بله می دانم شکر گزاری.ولی فکر نکنم این تنها راه باشد که تا آخر عمر باتقوا بمانیم.
بعد از این مقدمه راه ترک گناه برای همیشه تا آخر عمر چیه؟

قالب درونی دل انسان چگونه است؟

انجمن: 

سلام خدمت اساتید عزیز

من مدتی پیش در مورد سیستم فضای درونی دل انسان( که به قلب معروف هست )یک مطلبی خونده بودم که خلقت آن به صورت کروی و شبکه وار هست به گونه ای که هر دالان شبکه ای ان به دری ختم میگردد که مسیر ورود یک صفت رزیله یا فضیله معنوی را تعریف می کند!

مثل دروغ و غیبت و ...

الان سوالی که دارم این هست که:

1-آیا این مطلب تشبیهی هست یا نه واقعا کسی که صاحب مقامات معنوی است و بخواهد به درون دل کسی ورود کند دنیای دل او را اینگونه مشاهده می کند؟!

2-با فرض اینکه این مطلب صحت داشته باشد ایا خصایص ذاتی مثل dna هم با آن درها رابطه دارن؟ (مثلا یک خصلت بد مثل دروغ باعث کچلی یا دندون درد و ...میشه!)

رابطه عقل، قلب و دین چیست؟

سلام علیکم
در بین سوالات مبحثی با عنوان "تفاوت قلب و عقل در اسلام چیست؟" دیدم در این آدرس
http://www.askdin.com/thread2844.html
تاپیک بسته شده بود ولی جوابها عجیب و مبهم بود ! کاربردی نبود.
مطالبی پیدا کردم. میخوام این سوال رو دوباره بپرسم. به نظرم خیلی خیلی مهمه !
این طرف و اون طرف مطلب زیاده، ولی اصولی چیده نشده است. اصل مطلب بین انبوهی از مطالب کلی و احتمالا تصورات تکراری گم شده است. بیشترشون جملاتی هستند که نشون میده تصورند. گوینده مطلب رو درک و لمس نکرده ! البته ببخشیدها! قصدمون هم تدریس عرفان نظری و اثبات نظریه عقل کلی نیست. کتاب نمی خواهیم بنویسیم.
در ضمن در پاسخ گفته شده است که جهاد اکبر یعنی جنگ بین عقل و قلب !!!؟؟؟ این دیگه از اون حرفاست. گوینده خواسته بگه اصولا عقل و قلب در جنگند ! یعنی با هم نمی سازند !
در ضمن لطفا مطالب رو از دیدگاه افراد (پایین به بالا) توضیح بدهید نه از دیدگاه "بالا به پایین". حرف کلی زدن فعلا تعطیل باشه ممنون. (کاری به عالم تکوین هم نداریم.)
آوردن عباراتی مانند "مطلب پیچیده است" یا "شما باید اول کلی مسائل مقدماتی یاد بگیری" یا "یه چیزهایی هست که شما نمی فهمید" هم فعلا تعطیل تا بعد ببینیم چی میشه. البته مطلب بدون مقدمه نمی شه ولی مقدمه ای که فقط ابن سینا بفهمه و بقیه (منظورم همه است) نفهمند فعلا تعطیل.
گمونم بشه مطلب رو طوری جزء به جزء به صورت متوالی چید که برای همه روشن باشه. حالا طول کشید هم احتمالا عیبی نداره. مسئولین محترم رخصت. انشاء الله چند وقتی فرصت فکر و بحث و تدبر می دهند و تاپیک رو نمی بندند.
یا علی

برخی از عوامل قساوت قلب

بسمه تعالی

قساوت دل، امر طبیعی نیست. راجع به خلقت نیست. بشری که به دنیا می آید قسی القلب متولد نمی شود. کسبی است. اگر دلش سخت می شود، کسب و کارش آن را قسی کرده است. لحظه به لحظه دل خودش را سخت تر می کند. خدا بشر را قسی القلب نیافریده بلکه به حسب وضع نخستینی، یک نوع آمادگی برای پذیرش حق دارد؛ چه رسد به این که قساوت داشته باشد. از اول هر مولودی بر فطرت آفریده می شود؛ یعنی استعداد پذیرش حق را دارند.
حالا ببینیم چطور می شود که شخصی به مرور ایام و به تدریج قساوت پیدا می کند. بی بند و باری، موجب قساوت قلب است. برای رسیدن به شهوات و هوسرانیها که همراه با بی بند و باری باشد.
چشم چرانی مثلا در این جهت، شبانه روز بدون پروا، زن و دختر هر کس، جوان چشم را رها کرده است. این بی بند و باری در هوسرانی چشم، با کمال بی اعتنایی، هر دفعه که نگاه شهوتی می کند، پرده ای روی دل می گذارد تا هزاران پرده روی دل می گیرد. این همان آدمی بود که سال قبل تا می گفتند یا الله! اشک چشمش جاری می شد، تا آیه ای از قرآن می شنید. تا بچه یتیمی را می دید تاب نمی آورد و ترحم می کرد. نمی توانست اشک یتیم را ببینید، اما حالا مال بچه یتیم را می خورد و باکی ندارد. این همان هوسرانیها و بی بند و باریهایش بود که قساوت برایش آورد. چشم چرانی، نتیجه اش همین است، همچنین است سایر گناهان.

حرامخواری و قساوت قلب

انسان، هوسش در شکمش است. از هیچ جنایتی به خاطر شکم باک ندارد. به قدری بی بند و بار است که تا خوراک لذیذی به شکمش برساند، دو روز که می گذرد، غلظت و سختی دلش بیشتر می شود. همتش این است که شکمش را از طعام لذیذ پرکند نمی گوییم حرام است، بخور؛ ولی حرام نخور، پر نخور، اسراف نکن.
تو می خواهی شکم پرستی بکنی، هوسرانی بکنی، آن وقت در دلت ایمان جا بگیرد. دلت به قدری سخت می شود که اگر بچه یتیم را جلویت بکشند، دلت متأثر نمی شود. خلاصه، حرامخواری قساوت می آورد.

اقبال و ادبار قلب

انجمن: 

سلام
ما آدم ها در زندگی فراز و نشیب معنوی هم داریم.
گاها پیش میاد که ما نسبت به امور معنوی رغبت کمتری پیدا میکنیم و گاهی هم برعکس بیش از سایر اوقات به امور معنوی تمایل پیدا میکنیم.
میخواستم ببینم ریشه این رخوت در امور معنوی یا اشتیاق به اونها چیست؟
چطور می تونیم از اون رخوت کم کنیم و بر اشتیاق مون بیفزاییم؟
متشکرم


کارشناس بحث : اویس