توسل

چرا برخلاف اصول، ما به پیامبر، امام و فقهاء و روات حدیث دسترسی کافی نداریم؟!

سلام به همه دوستان. وقت همگی بخیر.
1- من بخاطر یک مشکلی که داشتم، توسل کردم به اهل بیت (ع) و پس از مدتها، جواب نگرفتم. خیلی دلخور و دلشکسته شدم. لذا از روی ناراحتی، عبادات مستحبی خود اعم از رفتن به مسجد، نماز جماعت، نماز جمعه، و... را کنار گذاشتم تا زمانیکه جواب درست و قانع‌کننده‌ای از جانب اهل بیت (ع) دریافت کنم.

2- در دوران ما نه پیامبری و نه امام معصومی را درک نکرده‌ایم. از فقهای دوران غیبت امام زمان (عج) هم در حد مورد نیاز بی‌بهره‌ایم. چرا که نمی‌توانیم به ولی فقیه خود دسترسی کافی داشته باشیم و نمی‌دانیم مشکلات روحی و عقیدتی خود را به کجا انعکاس داده و جواب قانع‌کننده‌ای دریافت کنیم؟

3- ما چه گناهی کرده‌ایم که نه به پیامبر و نه به امام معصومی دسترسی نداریم و همچنین کمک مورد کفایتی از فقهاء شیعه نمی‌توانیم دریافت کنیم! درحالیکه انواع و اقسام بندگان خدا اعم از کافر و مؤمن براحتی به پیامبران و ائمه معصوم (ع) دسترسی داشته و سوالات خود را براحتی بیان کرده و جواب می‌گرفتند، ولی ما آنقدر باید توسل و گریه و زاری کنیم، التماس کنیم و بسیاری از اعمال را انجام دهیم تا شاید از سوی معصومین (ع) توجهی به ماها بشود!! نه جوابی می‌شنویم، نه خواب آنها را می‌بینیم، نه الهامی به قلوب ما می‌شود، نه پاسخگویی می‌یابیم! پس چگونه انتظار است که از لحاظ روحی و معنوی اقناع شویم و دلمان خوش باشد که داریم راه هدایت را می‌پیماییم؟
لذا این شبهه‌های فراوانی در مغزهایمان نهفته که باعث بسیاری از انحرافات در جامعه می‌گردد.

نهایت اینکه: تا جوابی از معصومین (ع) درخصوص جواب سوالاتم، به هر صورتی که باشد، دریافت نکنم، از اهل بیت (ع) دلخور هستم و اعمالم را بخوبی انجام نمی‌دهم و مقصر همه این مسائل را اول، پیامبر (ص)، دوم، ائمه معصومین (ع) و سوم، فقهاء شیعه و روات حدیثنا می‌دانم.
منتظر جواب می‌مانم.

والسلام علی من اتبع الهدی

***** محبوب ترین کار در محضر دوست *****

انجمن: 

توسّل یعنی کسی را در پیشگاه خداوند شفیع قرار دادن، البته آدمی می‏تواند و مجاز است که مستقیماً از خداوند حاجت خود را بخواهد، ولی اگر بتواند در این مسیر دعای دیگران- به خصوص مقرّبان درگاه الهی را نیز همراه خود سازد، احتمال تأثیر فزون‏تری در کار خواهد بود. ولی اگر خداوند به طور کلی فراموش گردد و تنها وسایط دیده شوند، بدیهی است که این امر با آموزه‏های دینی و قرآنی سازگاری ندارد.
توسل به اولیای الهی موجب شرک نیست؛ ‌زیرا کسانی که توسل به اولیای الهی پیدا می‌کنند، هیچ گونه استقلالی برای ایشان قائل نمی‌شوند .
فرق توسل به ائمه (ع) و معبودهای ساختگی آن است که: توسل جویندگان به معبودها آنها را عوامل مستقل و تصمیم گیرنده در عرض خداوند به حساب می‏آورند و این شرک است. ولی به اعتقاد ما نقش ائمه و انبیا (ع) و اولیای الهی شفاعت اذنی است. یعنی آنان با اذن خدا و طبق خواست او به مدد مددجویان می‏شتابند. چنین دیدگاهی هرگز مستلزم شرک نیست. زیرا اراده ائمه (ع) را در طول اراده خدا و مجرای همان قرار می‏دهد، نه مستقل از آن. از توضیح فوق اشتباه وهابیون که شیعه را در این زمینه متهم به شرک می‏کنند ،به خوبی روشن می‏شود.
به دلائل ذیل به اولیای الهی متوسل می‌شویم:
اولاً: خداوند در قرآن فرموده است: «وَ اِبْتَغُوا إِلَیهِ اَلْوَسِیلَةَ ؛به سوی خداوند وسیله برگیرید»،(1). این وسیله می‏تواند اعمال صالح باشد و می‏تواند شخص صالح و وجیهی باشد. زیرا انسان آلوده و گنهکار چون از ساحت قرب الهی دور است، با توسل به محبوبین درگاه خدا تضمین بهتری برای درخواست خود می‏یابد. در قرآن نیز آیاتی در مورد توسل به اولیا آمده است. فرزندان یعقوب هنگام پشیمانی از گناه خود گفتند: «یا أَبانَا اِسْتَغْفِرْ لَنا؛ ای پدر ! برای ما طلب آمرزش نما»،(2) در آیه دیگر می‏فرماید: «وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اَللَّهَ وَ اِسْتَغْفَرَ لَهُمُ اَلرَّسُولُ لَوَجَدُوا اَللَّهَ تَوَّاباً رَحِیماً ؛اگر به هنگام ستم برخویش نزد تو آیند "ای پیامبر" و استغفار کرده و تو نیز برای آنان استغفار کنی ،خدا را توبه پذیر و مهربان خواهند یافت»،(3).
دوم: خداوند عنایت دارد که در مراحل گوناگون و به راه های مختلف انسان‏ها به افراد برگزیده و الگوهای راستین توجه یابند تا از این طریق راهی به سوی تربیت درست بیابند و توسل یکی از همان راه‏هاست.
بنا براین متوسلان، با معرفت بر این اسباب‌ها و وسائل، نه اصالتی قائلند و نه استقلالی، بلکه وسیله ای می‌اندیشند که خدای سبب ساز آن‌ها را مجرای فیض و طریق رحمت خود قرار داده و
مومنان را بر آن امر نموده است.
پی‏نوشت‏‌ها:
1. مائده(5) آیه 25.
2. یوسف (12) آیه 97.
3. نساء (4) آیه 64.

رفتار حضرت ابراهیم در حال سقوط در آتش

انجمن: 

با سلام
در رابطه با داستان حضرت ابراهیم علیه السلام میخوانیم:
روز موعود فرا رسيد و ابراهيم با كمال بردبارى و صبر انقلابى، در كنار شعله‏هاى آتش قرار گرفت جالب اينكه هر يك از نيروهاى ملكوتى خداوند براى كمك به ابراهيم نزد او رفتند ولى ابراهيم از آنها كمك نخواست. به هر حال، مزدوران نمرود ابراهيم را در ميان منجنيق گذاشتند و منجنيق را به كار انداختند و چند لحظه‏اى بيشتر نمانده بود كه او را به ميان درياى آتش پرتاب كنند، در اين لحظه پرخطر، جبرئيل بزرگترين فرشته مقرب خدا خود را به ابراهيم رساند و گفت:
آيا تو نيازى به من دارى تا برآورم؟ ابراهيم با كمال قاطعيت گفت: به تو نيازى ندارم،
جبرئيل گفت:
پس حاجت خود را از خدا بخواه ابراهيم گفت: آگاهى خدا به حال من مرا بى‏نياز از سخن گفتن مى‏كند.
حال دو سوال در مورد دو جمله قرمز رنگ به ذهن می رسد
1- به تو نیازی ندارم ، آیا رد توسل به غیر خداست در نزد موحدان واقعی؟
2- آگاهى خدا به حال من مرا بى‏نياز از سخن گفتن مى‏كند آیا رد دعا در نزد افراد خالص و کسانی است که به مقام رضا رسیده اند؟
خلاصه این رفتار حضرت ابراهیم را چطور می توان با تعلیمات اسلامی مبنی بر توسل و دعا توضیح داد ( توجیه نه)
با تشکر

آیا قرآن برای هدایت کافی نیست؟

سلام

سوال: آیا قرآن برای هدایت بشر کافیست یا خیر؟ چرا همه مذاهب بر این باورند که حتما باید در کنار قرآن از منابع دیگری تحت عنوان حدیث استفاده کرد؟
خداوند برای حفظ قرآن تضمین داده است اما برای حفظ حدیث هیچ تضمینی از جانب خداوند وجود ندارد . آیا این احادیث نیستند که باعث گمراه شدن اکثریت انسان ها شده اند؟

اینها صرفا سوالاتی هستند که برای بنده بوجود آمده است امیدوارم در اینجا بتوان جواب سوالا خود را پیدا کنم.

چگونه اثبات کنیم که هم اکنون پیامبر (ص) و امامان (ع) توسل های ما را درک می کنند؟

انجمن: 

باسلام
چگونه به یک اهل سنتی که توسل را قبول ندارند (!) اثبات کنیم که پیامبر (ص) و امامان (ع) توسل های ما را درک میکنند و پاسخ میدهند؟

لطفا آیات نظیر توسل فرزندان یعقوب نبی (ع) و 35 مائده و شهیدان زنده هستند و ... رو ندید؛ روی اثبات توسل حرفی ندارم.

میخواهم از قرآن و کتب اهل سنت اثبات کنم که پیامبر (ص) و امامان (ع) توسل های ما را درک میکنند و پاسخ میدهند.

کمکم کنید.

باتشکر

بررسی روایت دستور توسل توسط عایشه

[=&amp]به نام خدا

سلام

یک وهابی به این روایت این چنین شبه وارد کرده؛ پاسخ این شبهه چیست؟

دارمی در سنن خود میگوید:«قحط اهل المدینة قحطا شدیدا فشکوا الی عائشة فقالت:انظروا قبر النبی صلی الله علیه و سلم فاجعلوا منه کووا الی السماء حتی لایکون بینه و بین السماء سقف قال:ففعلوا فمطرنا مطرا حتی نبت العشب و سمنت الابل حتی تفتقتمن الشحم فسمی عام عام الفتق»سنن دارمی ج1 ص227[/][=&amp] - [/]


[=&amp]
ترجمه: «مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند پس به عایشه شکایت بردند.عایشه گفت:به قبر رسول خدا رو بیاورید و پنچره هایی از آن به آسمان بگشایید به طوری که بین قبر آنحضرت و آسمان سقفی نباشد.راوی گوید:مردم همین کار را انجام دادند پس باران فراوانی بارید.تا جایی که گیاهان رویید و شترها آنقدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند.به حدی که آن سال را سال ترک نامیدند»[/]

[=&amp]نقد آن وهابی

این روایت نیز ضعیف است[/][=&amp]. [/]

[=&amp]خلاصه ی حکم محدث بزرگ شیخ آلبانی در باره ی روایت چنین است:[/]

[=&amp]الراوي: أبو الجوزاء أوس بن عبدالله الأزدي المحدث:الألباني - المصدر: تخريج مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 5894[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: إسناده ضعيف[/]

[=&amp]الراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني - المصدر: أحكام الجنائز - الصفحة أو الرقم: 335[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: لا يصح[/]

[=&amp]الراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني - المصدر: التوسل - الصفحة أو الرقم: 126[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: ضعيف الإسناد موقوف[/]

[=&amp]همانطور که دیده میشود این روایت ضعیف و غیر صحیح موقوف است یعنی به عایشه نسبت داده شده[/]

[=&amp]سند روایت چنین است:[/]

[=&amp]حدثنا أبو النعمان ثنا سعيد بن زيد ثنا عمرو بن مالك النكري حدثنا أبو الجوزاء أوس بن عبد الله قال قحط أهل المدينة قحطا شديدا فشكوا...[/]

[=&amp]راوی اول:[/]

[=&amp]1-[/][=&amp]ابو نعمان( محمد بن الفضل معروف به عارم). [/]

[=&amp]در رواه التذهبین رقم 6226 آمده است[/][=&amp]:
[/][=&amp]رتبته عند ابن حجر : ثقة ثبت تغير فى آخر عمره . در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد[/][=&amp]
[/][=&amp]رتبته عند الذهبي : الحافظ ، تغير قبل موته فما حدث. قبل از فوتش تغییر کرد[/][=&amp].[/]

[=&amp]و قال النسائى : كان أحد الثقات قبل أن يختلط .یکی از ثقات بود قبل از اینکه مغزش تغییر کند.[/]

[=&amp]و قال البخارى : تغير فى آخر عمره .بخاری میگوید در آخر عمرش تغییر کرد[/]

[=&amp]و قال ابن حبان : اختلط فى آخر عمره و تغير حتى كان لا يدرى ما يحدث به ، فوقع فى حديثه المناكير الكثيرة ، فيجب التنكب عن حديثه فيما رواه المتأخرون ، فإن لم يعلم هذا من هذا ترك الكل و لا يحتج بشىء منها[/][=&amp] .[/]

[=&amp]در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد تا حدی که نمیدانست چه میگوید و در حدیث هایش مناکیر پدید آمد[/][=&amp] .[/]

[=&amp]راوي دوم[/]

[=&amp]2-[/][=&amp]سعید بن زید[/]

[=&amp]در جرح سعید آمده است[/][=&amp]:[/]

[=&amp]قال أبو حاتم ، والنسائي ، والبيهقي[/][=&amp]: [/][=&amp]ليس بالقوي[/][=&amp]قوی نیست[/][=&amp].[/][=&amp] معجم الجرح والتعديل ص 65[/]

[=&amp]وقال الدارقطني ، وابن حزم ضعيف[/][=&amp]. [/][=&amp]الجرح والتعديل عند ابن حزم الظاهري ص 118[/]

[=&amp]وقال البزار[/][=&amp] : [/][=&amp]لين.[/][=&amp]سستی دارد.[/]

[=&amp]وقال الجوزجاني : سمعتهم يضعفون أحاديث فليس بحجة. شندیم که ضعیفش میدانند . حجت نیست[/]

[=&amp]وقال ابن حبان : كان يخطئ في الاخبار ويهم حتى لا يحتج به إذا انفرد. در اخبار خطا میکند و توهم دارد و اگر خبری را تنهایی نقل کند خبرش حجت نیست[/][=&amp].[/]

[=&amp]وذكره ابن الجوزي في كتاب والضعفاء والمتروكين ، وذكره الذهبي في المغنى في الضعفاء[/][=&amp] .[/]

[=&amp]ابن جوزی در کتاب ضعفا و متروکین اسمش را آورده و ذهبی هم در المغنی او را ضعیف میداند[/][=&amp].[/]

[=&amp]راوی سوم:[/]

[=&amp]3-عمرو بن مالك النكري[/]

[=&amp]ذكره ابن حبان في الثقات وقال[/][=&amp] : [/][=&amp]يغرب ويخطئ.[/][=&amp] اسمش را در ثقات ذکر کرده و میگوید غریب الحدیث و خطا دارد[/][=&amp].[/][=&amp] ص 487 / 8[/]

[=&amp]قال ابن عدي في الكامل وقال[/][=&amp] : [/][=&amp]منكر الحديث[/][=&amp] عن الثقات ويسرق الحديث سمعت أبا يعلى يقول عمرو بن مالك النكري كان ضعيفا. ص 150 / 5[/]

[=&amp]ابن عدی میگوید از ثقات منکر الحدیث است و حدیث میدزدد و شنیدم که ابا یعلی میگفت عمرو بن مالک ضعیف است[/]

[=&amp]وقال محمد بن طاهر المقدسي[/][=&amp] : [/][=&amp]ضعيف جداً[/][=&amp] ذخيرة الحافظ ص 1991 / 4[/]



[=&amp]همچنین انقطاع بین ام المؤمنین عایشه و ابی الجوزاء وجود دارد[/]

[=&amp]خود ابو الجوزاء هم مورد بحث است.[/]

[=&amp]اسم او اوس بن عبد الله الربیعی البصری است و بخاری در تاریخ الکبیر میگوید[/][=&amp]: [/][=&amp]في إسناده نظر.[/][=&amp] تاریخ کبیر ص 16 / 2[/]

روش صحیح درخواست از امامان علیهم السلام

انجمن: 

به نام خداوند مهربان
سلام و عرض ادب

این سوال قبلا تکرار شده، چون موضوع بسته شده بود بنده دوباره موضوع جدیدی باز کردم تا مطلب تکمیل بشه:

سوال:
"موقع توسّل به ائمّه، آيا خواسته‌مان را مستقيماً از ايشان بطلبيم، مثلا: «يا امام رضا به فلان بيماريم شفا بده»؟
يا اينکه آنها را براي جلب رحمت الهي فقط واسطه قرار دهيم، مثلا خدايا به خاطر امام رضا فلان حاجتم را برآورده کن، يا «يا امام رضا از خداوند شفاي فلان بيماريم را بخواهيد»؟
"

در توسل به معصومین ما مستقیما از ایشان حاجت نمیخواهیم بلکه ایشان را واسطه قرار می دهیم. در واقع ما از ایشان می خواهیم که نزد خداوند متعال شفاعت کنند تا حاجت ما را بدهد.
بنابراین نباید بگوییم یا امام رضا مریض مرا شفا بده یا به من وسعت رزق بده، بلکه باید بگوییم از خداوند بخواهید تا مریض مرا شفا دهد یا به من وسعت رزق دهد.

در تایید مطلب بالا، اگر به زیارت های معتبر نگاهی بیندازیم هیچ موقع در زیارت از امامان طلب حاجت نمی کنیم بلکه هنگام طلب حاجت مخاطبمان خداست:

در زیارت عاشورا هنگام درخواست و طلب حاجت داریم:

«فَأَسْأَلُ اللَّهَ الَّذِي أَكْرَمَ مَقَامَكَ وَ أَكْرَمَنِي (بِكَ) أَنْ يَرْزُقَنِي طَلَبَ ثَارِكَ ...»
پس مى خواهم از آن خدائى که گرامى داشت مقام تو را و گرامى داشت مرا بخاطر تو که روزیم گرداند خونخواهى تو را ...

«اَللّهُمَّ اجْعَلْنى عِنْدَکَ وَجیهاً بِالْحُسَیْنِ عَلَیْهِ السَّلامُ فِى الدُّنْیا وَ الاْخِرَهِ»
خدایا قرار ده مرا نزد خودت آبرومند بوسیله حسین علیه السلام در دنیا و آخرت

«فَاَسْئَلُ اللَّهَ الَّذى اَکْرَمَنى بِمَعْرِفَتِکُمْ ...»
و درخواست می کنم از خدائى که مرا گرامى داشت بوسیله معرفت شما ...

«َ اَسْئَلُهُ اَنْ یُبَلِّغَنِى الْمَقامَ الْمَحْمُودَ لَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ وَ اَنْ یَرْزُقَنى ...»
و از او خواهم که برساند مرا به مقام پسندیده شما در پیش خدا و روزیم کند

«اَللّهُمَّ اجْعَلْ مَحْیاىَ مَحْیا مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ»
خدایا قرار ده زندگیم را زندگى محمد و آل محمد

پس حاجت ها مستقیما از خداوند متعال خواسته شده و هیچ موردی نداریم که در آن از خود امام چیزی خواسته باشیم با اینکه دائما مخاطبمان خود امام است.

در زیارت امین الله هم به همین صورت هست و بیشتر زیارت، طلب حاجت از خداست. «اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ» از اینجا به بعد دعا و طلب حاجت از خداست.

و همچنین در زیارت جامعه کبیره:

فَثَبَّتَنِيَ اللَّهُ أَبَدا مَا حَيِيتُ عَلَى مُوَالاتِكُمْ وَ مَحَبَّتِكُمْ وَ دِينِكُمْ وَ وَفَّقَنِي لِطَاعَتِكُمْ
پس خدا هميشه تا زنده ‏ام پابرجايم‏ بدارد بر موالات و محبّت و دين شما، و به اطاعت از شما موفّقم فرمايد

يَا وَلِيَّ اللَّهِ إِنَّ بَيْنِي وَ بَيْنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ذُنُوبا لا يَأْتِي عَلَيْهَا إِلا رِضَاكُمْ فَبِحَقِّ مَنِ ائْتَمَنَكُمْ عَلَى سِرِّهِ وَ اسْتَرْعَاكُمْ أَمْرَ خَلْقِهِ وَ قَرَنَ طَاعَتَكُمْ بِطَاعَتِهِ لَمَّا اسْتَوْهَبْتُمْ ذُنُوبِي وَ كُنْتُمْ شُفَعَائِي
اى ولىّ خدا به درستى كه بين من و خداى عزّ و جلّ گناهانى است كه آنها را جز رضايت شما پاك نمى ‏كند،پس به حقّ خدايى‏ كه شما را امين بر راز خود قرار داد، و زير نظر گرفتن زندگى بندگانش را از شما خواست، و طاعت خود را به طاعت شما مقرون نمود، هر آينه بخشش گناهانم را از خدا بخواهيد و شفيعان من شويد

أَسْأَلُكَ أَنْ تُدْخِلَنِي فِي جُمْلَةِ الْعَارِفِينَ بِهِمْ
خدایا مرا در گروه عارفان به آنها و آشناى به‏ حقّشان وارد كن

به علاوه در زیارت جامعه داریم:
مُقَدِّمُكُمْ أَمَامَ طَلِبَتِي وَ حَوَائِجِي وَ إِرَادَتِي فِي كُلِّ أَحْوَالِي وَ أُمُورِي
من شما را پيش روى‏ خواسته ه‏ایم و حاجاتم و ارادتم در همه احوال و امورم قرار می دهم.
نگفته از شما حاجاتم را می خواهم، گفته شما را مقدم میدارم، سپس از خداوند می خواهم که به خاطر شما مرا به حاجاتم برساند.

در تنها زیارتی که از خود معصوم درخواست شده (و بنده تا الان پیدا کرده ام) زیارتی است در مفاتیح الجنان زیارت حضرت زهرا (س) در روز یکشنبه که در همان مفاتیح دو نسخه دارد این زیارت، که البته از لحاظ اعتبار به زیارات امین الله، جامعه و عاشورا نمی رسد. در یکی داریم: «اَنَا اَسْئَلُكِ اِنْ كُنْتُ صَدَّقْتُكِ اِلاّ اَلْحَقْتِنى بِتَصْديقى لَهُما» و در دیگری داریم: «نَحْنُ نَسْئَلُكَ اَللّهُمَّ اِذْ كُنّا مُصَدِّقينَ لَهُمْ اَنْ تُلْحِقَنا بِتَصْديقِنا بِالدَّرَجَةِ الْعالِيَةِ»، که با توجه به سبک و سیاق درخواست ها و دعاهایی که در متن زیارات آمده، سبک دومی صحیح تر به نظر می رسد.

در همه ی این زیارت ها هیچ جا از خود امام یا معصوم درخواست نمی کنیم بلکه ایشان را شفیع و وسیله قرار می دهیم و از خود خدا حاجت می خواهیم.

نکته مذکور در مورد توسل نکته خیلی مهمی است که حتی بعضی بزرگان هم به آن توجه ندارند. خیلی از ما و اطرافیانمان وقتی با معصومین مناجات می کنیم از خود آن ها حاجت می خواهیم، شفا می خواهیم، اصلاح امورمان را می خواهیم، که این طرز خواستن صحیح نیست. هر چند ما معصومین را مستقل از خدا نمی دانیم ولی این روش خواستن در هیچ زیارتی نیست و روش اهل بیت این گونه نبوده است.

جهت روشن تر شدن موضوع پیشنهاد می کنم زیارت عاشورا، جامعه و امین الله را مرور کنید و به طرز حاجت طلبیدن ها توجه بفرمایید.

در پناه حق

مراد از این احادیث چیست؟ (احادیثی از نهج البلاغه که ظاهرا با توسل منافات دارند!)

باسلام و خسته نباشید
کاربر محترم عقیل یکسری احادیث را که به زعم خودشان با توسل منافات داشت در اینجا نقل کردند؛ لطفا بفرمایید مراد امیرالمومنین علیه السلام در اینجا چه بوده و رابطه آن با
http://www.askdin.com/thread2265.html#post6900

مردگان، رفته گان همسايگاني هستند كه هر گاه آنان را بخوانند پاسخي نمي‌دهند و ظلم و ستمي را دفع نمي كنند و متوجه نوحه سرايي و مداحينمي‌شوند اگر در حق ايشان نيكي شود شاد نگردند و اگر قحطي شود نا اميدنمي‌‌شوند با هم هستند در حالي كه تنها هستند و همسايه اند در حالي كه ازهم دورند به زيارت يكديگر نمي روند. (نهج البلاغه خطبه111)
رفته گان، گورشان خانه هايشان شد و اموالشان به ميراث رفت كسي را كه بر سرگورشان مي آيد نمي شناسند و به كسي كه برايشان گريه مي كند توجهي ندارند وهر كس كه ايشان را بخواند جواب نمي دهند. (نهج‌البلاغه خطبه 235)

همچنین مراد از این احادیث را هم توضیح دهید:

حضرت علی علیه السلام: «فقط از خدا حاجتت را بخواه زیرا عطا کردن و محروم ساختن فقط به دست خداست، و فقط خداست که تو را از گرفتاری رهایی می بخشد پس باید تعبد و بندگیت فقط برای او و رغبت تو فقط به سوی او باشد». (نهج البلاغه نامه ۳۱)

حضرت علی خطاب به امام حسن: بدان، خداوندی که گنجهای آسمان و زمین در دست اوست به تو اجازه درخواست داده و اجابت آنرا به عهده گرفته است تو را فرمان داده که از او بخواهی تا عطا کند. درخواست رحمت کنی تا ببخشاید و خداوند بین تو و خودش کسی را قرار نداده تا حجاب و فاصله ایجاد کند و تو را مجبور نساخته که به شفیع و واسطه ای پناه ببری… (نهج البلاغه نامه ۳۱ در بازگشت از جنگ صفین).

حضرت علی پس از خواندن سوره تکاثر می فرماید: عجب مقصد دوری است و چه زیارت غافلانه ای اگر (قبور بزرگان) باعث عبرت باشد سزاوارتر از آن است که مایه فخر گردد و اگر با دیده فروتنی به قبر نگاه کنند خردمندانه تر از آن است که آنها را وسیله فخر قرار دهند بی درنگ که با دیده ای تار به آنها نگاه می کنند و بدین سبب به دریای جهل و نادانی فرو رفته اند. به اهل قبور جامی نوشانده اند که قوه گویایشان را به گنگی و شنوایشان را به کری و حرکاتشان را به سکون تبدیل کرده است. (نهج‌البلاغه خطبه ۲۲۱ )

حضرت علی علیه السلام: شایسته است کسی که جلال پروردگار بر خود بزرگ می بیند و مقام حق در دلش عظمت دارد همه چیز جز حق در نظرش به سبب عظمت الهی کوچک آید. و من نمی پسندم که از ذهن تان بگذرد که مدح و ستایش خویش و شنیدن ثنای خود را دوست دارم. سپاس آن خدایی را که چنین نیستم. (نهج البلاغه خطبه ۲۱۶)

ممنونم

توضیح مفاهیم: نذر ، اصرار ، تقدیر خدا ، گناه و بلایا و مصیبت ها

سلام.وقت بخیر:Gol:
من یه سوال داشتم:
بعضی مواقع ما میخواهیم یه کاری رو انجام بدیم و چندین سال به دلایل مختلف قادر به انجام دادن اون کار نمیشیم. و اصولا میگیم : قسمت نبوده. خدا نخواسته. و... و از این جور حرفها.
کلی پیش درگاه خدا دعا میکنیم که خدایا کمک کن که ما این کار رو انجام بدیم.
بعد موقعیت انجام اون کار پیش میاد و ما در موقعیتی قرار میگیریم که برای انجام اون کار شک داریم.میایم و استخاره میگیریم و استخاره بد میاد.
دوباره اصرار میکنیم که خدایا من نذر میکنم برای انجام کار.
بعدش کار رو انجام میدیم... وسط کار یه اتفاق ناگوار میفته.
حالا میزنیم تو سر خودمون و گریه میکنیم که خدایا چرا اینجوری شد.خدایا خودت حلش کن.
دوستان میشه بفرمایید کدوم از این کارها توسل، کدومش اصرار، کدومش توکل ، کدومش گرفتاری به بلا و مصیبته؟
چون میگن نباید بر انجام کاری اصرار داشت.چه موقع و در چه شرایطی باید توسل و توکل کرد؟
الان که ما گرفتار شدیم. معانی و کاربرد این موضوعات خیلی برامون اهمیت پیدا کرده.
دوستان لطفا راهنمایی کنید.
با تشکر-التماس دعا- یا علی

حضرت عزير كه از زمان خوابي بي اطلاع بود، دليل بر متوجه نشدن مرده نسبت به اين دنيا؟

سلام. وقتتون بخير

در ايه 259 سوره بقره، داريم كه حضرت عزير نبي، بعد از 100 سال از مرگشون، مي فرمايند يك روز يا .. خواب بودم. يعني نميدانند چه مدت. مرده بودن. ايا اين دليلي نيست بر اينكه مرده ها، حتي اولياء خدا بي خبر از اين دنيا هستند؟

تشكر