جمع بندی بررسی روایت دستور توسل توسط عایشه

تب‌های اولیه

4 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
بررسی روایت دستور توسل توسط عایشه

[=&amp]به نام خدا

سلام

یک وهابی به این روایت این چنین شبه وارد کرده؛ پاسخ این شبهه چیست؟

دارمی در سنن خود میگوید:«قحط اهل المدینة قحطا شدیدا فشکوا الی عائشة فقالت:انظروا قبر النبی صلی الله علیه و سلم فاجعلوا منه کووا الی السماء حتی لایکون بینه و بین السماء سقف قال:ففعلوا فمطرنا مطرا حتی نبت العشب و سمنت الابل حتی تفتقتمن الشحم فسمی عام عام الفتق»سنن دارمی ج1 ص227[/][=&amp] - [/]


[=&amp]
ترجمه: «مردم مدینه دچار قحطی شدیدی شدند پس به عایشه شکایت بردند.عایشه گفت:به قبر رسول خدا رو بیاورید و پنچره هایی از آن به آسمان بگشایید به طوری که بین قبر آنحضرت و آسمان سقفی نباشد.راوی گوید:مردم همین کار را انجام دادند پس باران فراوانی بارید.تا جایی که گیاهان رویید و شترها آنقدر چاق شدند که از شدت چربی ترک برداشتند.به حدی که آن سال را سال ترک نامیدند»[/]

[=&amp]نقد آن وهابی

این روایت نیز ضعیف است[/][=&amp]. [/]

[=&amp]خلاصه ی حکم محدث بزرگ شیخ آلبانی در باره ی روایت چنین است:[/]

[=&amp]الراوي: أبو الجوزاء أوس بن عبدالله الأزدي المحدث:الألباني - المصدر: تخريج مشكاة المصابيح - الصفحة أو الرقم: 5894[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: إسناده ضعيف[/]

[=&amp]الراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني - المصدر: أحكام الجنائز - الصفحة أو الرقم: 335[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: لا يصح[/]

[=&amp]الراوي: أوس بن عبدالله المحدث:الألباني - المصدر: التوسل - الصفحة أو الرقم: 126[/][=&amp]
[/][=&amp]خلاصة حكم المحدث: ضعيف الإسناد موقوف[/]

[=&amp]همانطور که دیده میشود این روایت ضعیف و غیر صحیح موقوف است یعنی به عایشه نسبت داده شده[/]

[=&amp]سند روایت چنین است:[/]

[=&amp]حدثنا أبو النعمان ثنا سعيد بن زيد ثنا عمرو بن مالك النكري حدثنا أبو الجوزاء أوس بن عبد الله قال قحط أهل المدينة قحطا شديدا فشكوا...[/]

[=&amp]راوی اول:[/]

[=&amp]1-[/][=&amp]ابو نعمان( محمد بن الفضل معروف به عارم). [/]

[=&amp]در رواه التذهبین رقم 6226 آمده است[/][=&amp]:
[/][=&amp]رتبته عند ابن حجر : ثقة ثبت تغير فى آخر عمره . در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد[/][=&amp]
[/][=&amp]رتبته عند الذهبي : الحافظ ، تغير قبل موته فما حدث. قبل از فوتش تغییر کرد[/][=&amp].[/]

[=&amp]و قال النسائى : كان أحد الثقات قبل أن يختلط .یکی از ثقات بود قبل از اینکه مغزش تغییر کند.[/]

[=&amp]و قال البخارى : تغير فى آخر عمره .بخاری میگوید در آخر عمرش تغییر کرد[/]

[=&amp]و قال ابن حبان : اختلط فى آخر عمره و تغير حتى كان لا يدرى ما يحدث به ، فوقع فى حديثه المناكير الكثيرة ، فيجب التنكب عن حديثه فيما رواه المتأخرون ، فإن لم يعلم هذا من هذا ترك الكل و لا يحتج بشىء منها[/][=&amp] .[/]

[=&amp]در آخر عمرش حافظه اش تغییر کرد تا حدی که نمیدانست چه میگوید و در حدیث هایش مناکیر پدید آمد[/][=&amp] .[/]

[=&amp]راوي دوم[/]

[=&amp]2-[/][=&amp]سعید بن زید[/]

[=&amp]در جرح سعید آمده است[/][=&amp]:[/]

[=&amp]قال أبو حاتم ، والنسائي ، والبيهقي[/][=&amp]: [/][=&amp]ليس بالقوي[/][=&amp]قوی نیست[/][=&amp].[/][=&amp] معجم الجرح والتعديل ص 65[/]

[=&amp]وقال الدارقطني ، وابن حزم ضعيف[/][=&amp]. [/][=&amp]الجرح والتعديل عند ابن حزم الظاهري ص 118[/]

[=&amp]وقال البزار[/][=&amp] : [/][=&amp]لين.[/][=&amp]سستی دارد.[/]

[=&amp]وقال الجوزجاني : سمعتهم يضعفون أحاديث فليس بحجة. شندیم که ضعیفش میدانند . حجت نیست[/]

[=&amp]وقال ابن حبان : كان يخطئ في الاخبار ويهم حتى لا يحتج به إذا انفرد. در اخبار خطا میکند و توهم دارد و اگر خبری را تنهایی نقل کند خبرش حجت نیست[/][=&amp].[/]

[=&amp]وذكره ابن الجوزي في كتاب والضعفاء والمتروكين ، وذكره الذهبي في المغنى في الضعفاء[/][=&amp] .[/]

[=&amp]ابن جوزی در کتاب ضعفا و متروکین اسمش را آورده و ذهبی هم در المغنی او را ضعیف میداند[/][=&amp].[/]

[=&amp]راوی سوم:[/]

[=&amp]3-عمرو بن مالك النكري[/]

[=&amp]ذكره ابن حبان في الثقات وقال[/][=&amp] : [/][=&amp]يغرب ويخطئ.[/][=&amp] اسمش را در ثقات ذکر کرده و میگوید غریب الحدیث و خطا دارد[/][=&amp].[/][=&amp] ص 487 / 8[/]

[=&amp]قال ابن عدي في الكامل وقال[/][=&amp] : [/][=&amp]منكر الحديث[/][=&amp] عن الثقات ويسرق الحديث سمعت أبا يعلى يقول عمرو بن مالك النكري كان ضعيفا. ص 150 / 5[/]

[=&amp]ابن عدی میگوید از ثقات منکر الحدیث است و حدیث میدزدد و شنیدم که ابا یعلی میگفت عمرو بن مالک ضعیف است[/]

[=&amp]وقال محمد بن طاهر المقدسي[/][=&amp] : [/][=&amp]ضعيف جداً[/][=&amp] ذخيرة الحافظ ص 1991 / 4[/]



[=&amp]همچنین انقطاع بین ام المؤمنین عایشه و ابی الجوزاء وجود دارد[/]

[=&amp]خود ابو الجوزاء هم مورد بحث است.[/]

[=&amp]اسم او اوس بن عبد الله الربیعی البصری است و بخاری در تاریخ الکبیر میگوید[/][=&amp]: [/][=&amp]في إسناده نظر.[/][=&amp] تاریخ کبیر ص 16 / 2[/]

با نام و یاد دوست


کارشناس بحث: استاد صدرا

با سلام و عرض ادب

یکی از روایات دال بر سیره ی صحابه در امر توسل روایتی است که دارمی(م:255)، از حفاظ بزرگ اهل سنت در كتاب روايي خويش(سنن الدارمي) روایت نموده است.

وی به سند خویش از ابوالجوزاء أوس بن عبداللَّه نقل مي ‏کند:

«حَدَّثَنَا أَبُو النُّعْمَانِ، حَدَّثَنَا سَعِيدُ بْنُ زَيْدٍ، حَدَّثَنَا عَمْرُو بْنُ مَالِكٍ النُّكْرِيُّ، حَدَّثَنَا أَبُو الْجَوْزَاءِ أَوْسُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، قَالَ:
قُحِطَ أَهْلُ الْمَدِينَةِ قَحْطًا شَدِيدًا، فَشَكَوْا إِلَى عَائِشَةَ فَقَالَتْ:" انْظُرُوا قَبْرَ النَّبِيِّ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ(وآله)وَسَلَّمَ فَاجْعَلُوا مِنْهُ كِوًى إِلَى السَّمَاءِ حَتَّى لَا يَكُونَ بَيْنَهُ وَبَيْنَ السَّمَاءِ سَقْفٌ. قَالَ: فَفَعَلُوا، فَمُطِرْنَا مَطَرًا حَتَّى نَبَتَ الْعُشْبُ، وَسَمِنَتِ الْإِبِلُ حَتَّى تَفَتَّقَتْ مِنَ الشَّحْمِ، فَسُمِّيَ عَامَ الْفَتْقِ».[1]

در مدينه قحطي شديدي پديد آمد. عده ‏اي نزد عايشه آمده و از اين امر شکايت کردند. عايشه گفت: به سراغ قبر پيامبرصلي الله عليه وآله رويد و از آنجا دريچه ‏اي به سوي آسمان باز کنيد تا بين قبر حضرت‏ صلي الله عليه وآله و آسمان فاصله‏ اي نباشد. آنان چنين کردند. خداوند نيز به برکت توسل به حضرت‏ صلي الله عليه وآله باران فراواني به آن‏ها عنايت کرد، تا آن‏که سبزي‏ ها رشد کرده و شتران چاق شدند...

از آنجا که حديث فوق موافق با عقيده ي «الباني» نبوده، سعي کرده به گمان خویش سه اشكال متوجه آن بنماید تا این روایت را از حجیت ساقط نماید.[2] وی اولین اشکال آنرا وجود سعید بن زید می داند و می نویسد:

«أولها: أن سعيد بن زيد وهو أخو حماد بن زيد فيه ضعف. قال فيه الحافظ في "التقريب":صدوق له أوهام. وقال الذهبي في "الميزان":قال يحيى بن سعيد: ضعيف، وقال السعدي: ليس بحجة، يضعفون حديثه، وقال النسائي وغيره: ليس بالقوي، وقال أحمد: ليس به بأس، ...».

در پاسخ به اشکال البانی به شکل مختصر می گوئیم:

1) آنچه مسلم در نزد اهل جرح و تعدیل است آن است که جرح راوی در صورتی که تعدیلی در مورد راوی وجود داشته باشد زمانی پذیرفته می گردد که همراه دلیل بوده باشد والا جرح غیر مفسَر در چنین صورتی پذیرفته نخواهد شد؛ همچنان که ذهبی در مورد وی می نویسدسعيد بن زيد. أخو حماد: وثقه جماعة، وضعفه القطان».

2) صرف نظر از چنین امری البانی خود در مورد این راوی در اینجا می نویسد:«فیه ضعف»، یعنی در او ضعفی وجود دارد و این به معنای آن است که ضعف او به گونه ای نیست که حدیث وی را از احتجاج خارج سازد همچنان که البانی در کتاب«إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل»، در مورد روایتی که سعید بن زید در سند آن می باشد می نویسد:

قلت: وهذا إسناد حسن , رجاله كلهم ثقات , وفى سعيد بن زيد ـ وهو أخو حماد بن زيد ـ كلام لا ينزل به حديثه عن رتبة الحسن إن شاء الله تعالى , وقال ابن القيم فى " الفروسية " : " وهو حديث جيد الإسناد ".[3]
اِسناد این روایت حسن است رجال آن همگی ثقه اند هر چند كه درباره ي سعید بن زید (که برادر حماد است) سخن و ضعفي هست؛ اما ان شاء الله حدیثش از مرتبه حسن پایین تر نمی رود و ابن قیم نیز در الفروسیه درباره این اسناد گفته است: این روایت «جیّد الاسناد» است. بنابراين روايت سعید بن زید حسن خواهد بود که قابل احتجاج در نزد عامه می باشد.

3) نکته ی دیگری که باید بدان توجه داشت آن است که سعید بن زید از راویان صحیح مسلم می باشد. بر اساس اعتقاد اهل سنت که همه ی رویات صحیح مسلم را تلقی به قبول می نماید؛ لازمه ی آن این خواهد بود که همگی راویان این کتاب دارای توثیق بوده باشند.[4]

همچنین بخاری در کتاب تاریخ الکبیر در بيان ترجمه ي وي نظر«مسلم بن ابراهیم ازدی فراهیدی» مبنی بر صدوق و حافظ بودن سعید را آورده است و نظری بر خلاف آن ابراز نکرده است كه سکوت بخاری از یکسو و اکتفا به نقلِ صدوق بودنِ سعید بن زید دلیل بر توثيق وي از منظر بخاری خواهد بود. «سَعِيد بْن زَيد، أخو حَماد بْن زَيد، مَولَى الأَزد لآل جَرير بْن حازم، البَصرِيّ...وقال مُسلم: حدَّثنا سَعِيد بْن زَيد، أَبو الْحَسَن، صدوق حافظ.»،[5]

ادامه دارد.


[/HR] [1]. مسند الدارمي المعروف بـ (سنن الدارمي)،‌أبو محمد عبد الله بن عبد الرحمن بن الفضل بن بَهرام بن عبد الصمد الدارمي، التميمي السمرقندي (المتوفى: 255هـ)، ح93،‌[تعليق المحقق] رجاله ثقات وهو موقوف على عائشة.

[2]. التوسل أنواعه وأحكامه،‌أبو عبد الرحمن محمد ناصر الدين، بن الحاج نوح بن نجاتي بن آدم، الأشقودري الألباني (المتوفى: 1420هـ)،ج1، ص126، محمد عيد العباسي، مكتبة المعارف للنشر والتوزيع – الرياض.

[3]. إرواء الغليل في تخريج أحاديث منار السبيل، محمد ناصر الدين الألباني (المتوفى : 1420هـ)،ج5، ص338، زهير الشاويش، المكتب الإسلامي – بيروت.

[4]. ابن حجر عسقلانی در کتاب نزهة النظر فی توضیح نخبة الفکر، ص39،‌در این رابطه می نویسد:«ورواتُهما قد حَصَلَ الاتِّفاقُ على القَوْلِ بتَعديلِهِمْ بطريقِ اللُّزومِ، فهم مُقَدَّمونَ على غيرِهم في رِواياتِهم، وهذا أَصلٌ لا يُخْرَجُ عنهُ إِلاَّ بدليلٍ».

[5]. التاريخ الكبير، محمد بن إسماعيل بن إبراهيم بن المغيرة البخاري، أبو عبد الله (المتوفى: 256هـ)،‌ج3، ص473،دائرة المعارف العثمانية، حيدر آباد – الدكن.

اشکال دوم: موقوف بودن روایت به نقل عایشه

دومین اشکال البانی به سند این روایت موقوف بودن آن می باشد.[1] توضیح آنکه اگر خبری به گفتار و یا فعل و تقریر پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله ختم گردد، سند حدیث مرفوع و متصل خواهد بود؛ اما اگر خبری به صحابه ختم گردد و بیانگر قول و یا فعل و یا تقریر صحابه باشد بدون آنکه محتوای آن به آنحضرت ختم گردد، این خبر موقوف نامیده می شود.

روایات موقوفه دو قسم اند 1) موقف صریح 2) موقوفی که حکم حدیث مرفوع را دارد. قسم دوم از روایات موقوف حجت اند. توضیح آنکه محدثان معتقدند اگر روایت موقوف با برخی از قرائن همراه باشد در حکم روایت مرفوعه بوده و قابل احتجاج خواهد بود. یکی از این قرائن آن است که صحابی مذکور از جمله افراد معروف به اخذ روایات اسرائیلیات نباشد و فعل او از جمله موارد محل رای و اجتهاد وی نباشد که در این صورت قول او حجت می باشد. بنابرقول دیگری روایات موقوف با سه شرط قابل احتجاج است:

1. شخص صحابی از جمله فقهاء باشد. 2. روایت صحابی مخالف با نص نباشد 3. با سخن صحابی دیگر مخالف نباشد.[2] روایت عایشه منطبق بر همه ی ضوابط فوق می باشد، علاوه بر اینکه این فعل مورد عمل صحابه نیز واقع گشته و کسی نیز با وی مخالفت ننموده است و چنین دستوری نیز با روح آیات قران در تطابق می باشد.

همچنین اهل سنت در این مساله اتفاق نظر دارند که عایشه همسر پیامبرصلی الله علیه وآله از جمله برترین اصحاب پیامبرصلی الله علیه وآله و آگاه ترین افراد به سنت و مرجع پاسخگویی و حل اختلافات صحابه بوده در نتیجه احتمال اینکه وی از روایات اسرائیلی اخذ و نقل کرده باشد مردود است. بنابراین فرض که دستور عایشه امری اجتهادی نیز بوده باشد می گوئیم آنچه از این دستور بدست می آید آن است که از منظر عایشه هیچ نوع شائبه ی شرکی و یا وسیله و ذریعه ی به شرکی در این دستور وجود نداشته است و از آنجا که اصل در افعال اباحه ی آنان می باشد به این نتیجه می رسیم که چنین دستور و عملکردی مخالف با دستورات صاحب شریعت نبوده است.


[/HR] [1]. وثانيهما: أنه موقوف على عائشة وليس بمرفوع إلى النبي صلى الله عليه وسلم، ولو صح لم تكن فيه حجة، لأنه يحتمل أن يكون من قبيل الآراء الاجتهادية لبعض الصحابة، مما يخطئون فيه ويصيبون، ولسنا ملزمين بالعمل بها.

[2]. شرح المنظومة البيقونية في مصطلح الحديث، محمد بن صالح بن محمد العثيمين (المتوفى: 1421هـ)، ج1، ص54، فهد بن ناصر بن إبراهيم السليمان،‌دار الثريا للنشر:« «وقد تقدم الخلاف في حجية قول الصحابي، وبيان الخلاف فيه وأن القول الصحيح هو أنه حجة بثلاثة شروط:1 - أن يكون الصحابي من فقهاء الصحابة.2 - ألا يخالف نصاً.3 - ألا يخالف قول صحابي آخر».

موضوع قفل شده است