تحدی

تحدی قرآن ؛ درخواستی واقعی یا فراری به جلو ؟!

انجمن: 

سلام

در قرآن ، سوره بقره آیه 23 میخوانیم :

وَ إِن كُنتُمْ فىِ رَيْبٍ مِّمَّا نَزَّلْنَا عَلىَ‏ عَبْدِنَا فَأْتُواْ بِسُورَةٍ مِّن مِّثْلِهِ وَ ادْعُواْ شُهَدَاءَكُم مِّن دُونِ اللَّهِ إِن كُنتُمْ صَادِقِين ( بقره - 21 )

ترجمه :و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده‏ايم شك داريد، پس- اگر راست مى‏گوييد- سوره‏اى مانند آن بياوريد و گواهان خود را- از غير خدا- فرا خوانيد .

مسئله ای که تو خیلی از بحث ها مطرح میشه ( و به نظر من پاسخ روشنی به اونها داده نشده ) اینه که اصل " همانندی " یعنی چه ؟!

اولا سوره ای که قراره به تحدی قرآن جواب بده ، باید شبیه کدوم سوره قرآن باشه ؟!

ثانیا " وجه یا وجوه همانندی " باید دقیقا چیا باشند ؟!

به این سوالات هرکسی جواب داده به جز خود قرآن!! چرا؟!

عملا جواب هایی که به دو سوال بالا داده میشه سلیقه ای هستند و هیچ مدرک و دلیلی برای اونها وجود نداره . سلیقه هایی که مورد تایید همه مسلمانان نیستند !

عقلا باید خود قرآن مشخص میکرد که دقیقا چی از مخالفینش میخواد ، چه شباهتی مد نظرش هست ؟!

اما وقتی اینهارو مشخص نکرده چطور میشه این تحدی رو یه درخواست منطقی به حساب آورد ؟! بلکه بیشتر این فکر به ذهن میاد که عبارت گنگ و نامفهومِ تحدی ( که اگر مفهوم بود نیاز به تاویل و تفسیر نداشت ) یه جور فرار رو به جلو هست ...

برچسب: 

خدا مبارزه طلبی کرده با قرآن.مبارز که پیدا میشه چون خدا داور نیست یعنی خدا در میدان نیست. چرا؟

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم با سلام....صاحب نظران منصف چه کسانی هستند....منظورم اینه که لینکی چیزی سایتی ازشون دارید من می خواستم راجع به همین موضوع تحدی برام قضاوت کنند...اما سوال:خدا موضوع تحدی رو آورده....قطعا خودش هم باید داوری کنه اما ما نمیبینیم خدا خودش یا رسولش داوری کنه....فقط مبارزه طلبی کرده....چطور وقتی می خواد مبارزه طلبی کنه با وحی بر حضرت محمد صلوات الله علیه و آله بر گوش عالم می خواند و به نوعی رجز خونی می کنه اما موقعی که مبارز پیدا شده فقط سکوت؟(سکوت از جانب مستقیم خودش و رسول گرامیش منظورمه) آیا وقتی یک نفر به مبارزه می طلبد کسی را خودش در میدان نیست؟ و وقتی کسی مبارزه او را پذیرفت خودش نیست و مثلا دوستداران او برای او مبارزه می کنند؟ ممنون میشم کسی به این شبهه سنگین من پاسخ بده....مثال رو باز تر کنم: من یک تیلیارد انسان رو به مبارزه می طلبم خب؟ می گم همه تون رو می زنم....اگر شک دارید بیاد در میدون تا ببینید می زنم یا نه خواستید همگی با هم بیاید بازم می زنم....خب بعد از چند روز یک نفر میاد در میدان می گه کی بود اونروز رجز خوند؟ من اومدم مبارزه کنم باهاش و شکستش بدم.....اما من در میدان نیستم و دوستان من به جای من میان و او را می زنند....بعد به او می گویند دیدی زورت به او(من) نمی رسه؟ در صورتی که من نزدمش و دوستانم زدنش.....شاید مثالم غلط باشه که شبهه شده در سرم...شاید مثال باید اینطوری باشه: مثلا خدا با قرآن مثلا یک وزنه 100 کیلویی بلند کرده ما انسانها مثلا تا یک کیلو بیشتر نمی تونیم بلند کنیم آنگاه نیازی نیست خدا بازم مجدد ظاهری و علنی با پیامبرش اثبات کنه قدرتش رو...اما اگر انقدر مثل این مثال واضح بود....انقدر اختلاف بین طرفین نبود...چون من واقعا کسانی رو می شناسم که بدون اینکه بخوان لجبازی کنن یا به باطل گرایش داشته باشن واقعا معتقدند برخی مطالب رو از قرآن برتر می دونند(یعنی مثال دوم واقعا برای همه جا افتاده نیست) پس بی شک خدا باید بیاد در میدانی که به مبارزه طلبیده یا خودش یا مثل وقت تحدی با پیامبرش حضرت محد صلوات الله علیه و آله...

برچسب: 

تحدی من با قرآن به زبان فارسی

انجمن: 

با سلام
بگو اوست خدای عزوجل ۱ خدایی که طاعتش موجب قربت است ۲ و شکرگزاری اش مزید نعمت ۳ پس خدا را انچنان که شایسته است عبادت کن و زکات بده ۳ و کافران را نزدیک است طعامی تند و فلزات گداخته

برچسب: 

قرآن سخن خدا هست یا پیامبر؟

انجمن: 

من دچار تناقض شده ام از این نظر که قرآن سخن خدا هست یا پیامبر؟ مثلا بسیاری از آیات بگونه ای هست که انگار پیامبر میخواهد مشکلات خودش را رفع کند یا مثلا با فلان مسئله موافق یا مخالف بوده و آیه ای را گفته که نازل شده تا مشکلش را رفع کند. مثال ها هم فراوانند فقط کافیست که ترجمه قرآن را بخوانید یک نمونه بارزش هم آیات 50 تا 52 سوره احزاب هست. شاید بپرسید که خودت بریدی و دوختی و اینطور که از صحبت هایت پیداست قرآن سخن پیامبر است اما حقیقت این است که این وسط مسائلی وجود دارد که حرف من را نقض میکند. اگر قرآن سخن خداست چرا در برخی آیات خدا به شخصی ترین مسائل زندگی پیامبر پرداخته انگار نه انگار که قرآن کتابیست برای تمامی مسلمین برای تمامی قرون و اعصار؟ اگر قرآن سخن پیامبر است و پیامبر رو این حساب که با فلان مسئله حال کرده گفته این سخن خداست پس چگونه ممکن است که فلان روابط ریاضی در قرآن وجود داشته باشد؟ اگر پیامبر 20 و چند سال از روی هوس سخن میگفته پس چطور نتیجه اش کتابی شده که فلان روابط ریاضی بر آن حاکم است و اگر از روی هوس سخن نمیگفته چرا حتی شخصی ترین مسائل زندگیش شده آیه قرآن؟ ظاهر امر این است که اتفاقات مختلف زمینه ساز نزول آیات مختلف شده اند اما نتیجه کتابی شده است که حتی یک آیه اش را هم نمیتوان جابجا کرد! میدانم در این سایت کم نیستند کسانی که مسلمان نیستند از آنها هم میخواهم که نظرشان را بیان کنند در کل خیلی ممنون میشم اگر من را در این زمینه توجیه کنید. با تشکر

پاسخ من به تحدی قرآن

انجمن: 

من خیلی سعی کردم تا با دلایلی که در کتاب ها مثل امی بودن پیامبر و اعجاز علمی قرآن بود خودم را توجیح کنم اما نشد در واقع دلیل اصلی وحی بودن که در اوایل قرآن وجود دارد تحدی است.
با این که رشته ام علوم کامپیوتر است و بعد از کنکور سراسری لای کتاب عربی رو هم باز نکردم توانستم چند خطی در پاسخ به تحدی قرآن بنویسم:
«ابتدا اکتشاف دین الحق من دین الاقربین(1)
فاستخدم عقلک فی هذه السبیل(2)
إن هذا نهج هو الصحیح(3)»

البته فکر کنم اشکال نحوی داشته باشه.

معنی:
«به دنبال دین حق گشتن را از دین اطرافیانت شروع کن(1)
پس در این راه عقلت را به کار گیر(2)
قطعا این راه صحیح است(3)»

تفسیر:
خط اول می گوید هنگامی که می خواهی به دنبال دین حق و درست بگردی از دین اطرافیانت این جستوجو را آغاز کن این امر خودش دو علت دارد:
1- هر کس از دین اطرافیانش بهتر می تواند اطلاعات کسب کند مثلا ما که در یک سرزمین شیعه به دنیا آمده ایم و اطرافیان ما شیعه هستند به راحتی می توانیم سوال هایمان را از اطرافیانمان بپرسیم اما به این راحتی نمی توانیم از آیین سیک ها یا هندو ها اطلاعات کسب کنیم. بنابراین خیلی راحت تر می توانیم بفهمیم دین اطرافیانمان حق است یا باطل.
2- این اکتشاف و جستوجو به دنبال دین حق مستلزم خالی کردن ذهن از تعصب و عقاید بی پایه و اساس است حالا فرض کنید ما این جستوجو به دنبال دین حق را از دینی به غیر از دین اطرافیانش شروع کنیم اما بعد از بررسی چند دین به این نتیجه برسیم که دین اطرافیانمان درست بوده زمانی گذشته و ما مجبور بودیم بدون عقاید دینی در یک جامعه ی دینی زندگی کنیم و متحمل سختی شویم در صورتی که اگر از دین اطرافیانمان شروع می کردیم متحمل زحمت کمتری می شدیم.
پس خط اول می گوید این اکتشاف و بررسی را از اطرافتان شروع کنید تا کمتر متحمل سختی شوید.
خط دوم می گوید که در راه پیدا کردن دین حق از عقلت استفاده کن.
خط سوم هم می گوید این روش قطعا روش درستی است.
شما بگید فرقش با قرآن چیه واقعا اگه چند تا خطی که من نوشتم بعد یا قبل از سوره ی کوثر وجود داشت کسی چیزی می فهمید!؟ چه بسا تفاسیر و حاشیه ها بر آن می نوشتند!؟

با سوره ای مثل کوثر چه فرقی داره:
«بسم الله الرحمن الرحیم
انا أعطیناک الکوثر(1)
فصل لربک وانحر(2)
ان شانئک هو الابتر(3)
معنی از شیخ حسین انصاریان:
«بی تردید ما به تو خیر فراوان عطا کردیم(1)
پس برای پروردگارت نماز بخوان و شتر قربانی کن(2)
یقینا" دشمن تو خود بدون نسل و تبار است(3)»
ضمنا" توضیحات اضافی که داخل معانی بود حذف کردم!

سوالی در رابطه با تحدی

انجمن: 

با سلام خدمت دوستان
در رابطه با تحدی قرآن سوالاتی داشتم
وقتی که از مسلمانان شرایط تحدی جهت همانند آوری قرآن پرسیده می شود از نظر من در بیان شرایط معمولا دو نکته را فراموش می کنند و آن این است
1-در بیان شرایط به ویژگی های کل قرآن می پردازند در حالی که تحدی قرآن نسبت به سوره است و این از نظر من نکته بسیار مهمی است و مسلمانی که خود را تابع قرآن میداند باید در اینجا هم از قرآن تبعیت کند.برای مثال از یک سوره (مثلا سوره قدر) نمیتوان اوصافی چون راهنمای بشر در همه زمینه ها و در تمام طول و عرض جغرافیایی دست یافت

2-نکته دیگری که به ذهن من می آید ( شاید اشتباه باشد ) این است که موضوعات و احکامی در قرآن وجود دارد نمی توان برای آن دلیل عقلی آورد ( من نتوانستم_راهنمایی کنید) یعنی ابتدا باید معجزه بودن قرآن را قبول کرد پیامبری حضرت محمد ص را قبول کرد سپس با توجه به علم الهی بودن موارد، آن را پذیرفت برای مثال به گمان من حکم قطع کردن دست سارق با قبول شرایط ذکر شده در حالتی که هنوز به پیامبر و کتابش اعتقاد نداریم حکمی غیر انسانی است.
مطلعین و کارشناسان لطفا راهنمایی کنید.

برچسب: 

دلایل عدم تحریف قران چیست؟

1)اهتمام یک ملت
بی شک قرآن به عنوان کتاب مقدس مسلمانان در بین آنها از جایگاهی ویژه ای برخوردار است. مسلمانان همیشه برای قرآن احترام خاصی قائل بوده و سعی در ترویج آن می نموده اند. از طرفی دیگر قرآن مرجع اصلی مسلمانان در همه مسایل زندگی است (از فعالیت های دینی گرفته تا فعالیت های سیاسی و …). بنابراین انگیزه های زیادی برای نقل و حراست از قرآن در بین مسلمانان وجود دارد و مرجع و ملاک اصلی آنها قرآن بوده و هست. همیشه در کنار قرآن شاهد تعداد زیادی حافظ قرآن بوده ایم … مسلمانان آنقدر به ضبط آیه ها و حرف حرف قرآن اهمیت می داده اند که گمان هرگونه تحریفی در قرآن را از بین می برد.
با این توصیف مسلما هر گونه تحریف و تغییری در قرآن باید با اعتراض همه جانبهی مسلمانان همراه بوده باشد و غیر ممکن است که مسلمانان در برابر این امر سکوت کرده باشند.
باید در کنار این موضوع این را هم در نظر گرفت که دشمنان اسلام همواره به دنبال بهانه ای برای زیر سوال بردن قرآن بوده و هستند.
حال با توجه به این موارد اگر تغییر و تحریفی در قرآن رخ می داد بی ترید شاهد اخبار متواتریدر این زمینه می بودیم در حالی که چنین نشده.

2)تواتر قرآن
يـكـى از دلايـل مـهـم كه شبهه تحريف را ازبين مى برد اين است كه قرآن بايد متواتر باشد, يعنى مـجـمـوع و اجـزاى آن , هـم سـوره ها و هم آياتش و حتى جمله ها، كلمات، حروف، بلكه قرائت و حركات حروفش همگى بايد بطور متواتر رسيده باشد.
پيامبر (ص) قرآن را در ميان جمعيت فراوانى -كه به حد تواتر مى رسيدند- ايراد مـى فـرمـود، چـراكـه معجزه و نشانه راستگويى اوست و اگر به آن حد از جمعيت ابلاغ نمى كرد معجزه او محقق نمى گشت و حجتى بر نبوتش باقى نمى ماند (نهايةالوصول الى علم الاصول , به نقل بروجردى، البرهان، ص 111)
از این گذشته قرآن همواره به صورت متواتر در کتاب ها ضبط شده حتى تمام حروف، صداها، نحوه نگارش و مسائلى از اين قبيل هـمـگـى مـشـخص شده به طورى كه انسان گمان قوى، بلكه يقين پيدا مى كند چيزى بر قرآن افزوده يا از آن كم نشده است.
بـه عـبـارت ديـگر -از ميان قرائتها- تنها قرائتى صحيح است كه مشهور بوده و توده مسلمانان بر طـبـق آن، قـرآن را تـلاوت مـى كـنـنـد و اين ملاك تنها بر قرائت عاصم به روايت حفص تطبيق دارد (براى آگاهى بيشتر ر .ك : التمهيد، ج2، ص 145 به بعد)

دانـشـمـند محقق سيدمحمدجواد عاملى مى نويسد: در [موضوعات مهمى مثل ] قرآن عادتا تواتر حاصل مى شود آن هم تواترى همه جانبه و فراگير در تمام اجزاء، بخشها، الفاظ، حركات، ساكنها و جايگاه هر لفظ، چون انگيزه ها بر نقل اين مسائل فراوان است [و همگان بدان اهتمام مى ورزند] زيرا قـرآن اصل و ريشه تمام احكام و معجزه جاودان پيامبر (ص) مى باشد.
بـنـابـرايـن، وقـتـى كـلمه يا لفظ و حرفى مى تواند قرآن باشد كه به تواتر ثابت شود، آن هم تواترى سراسرى و در همه عصرها و نسلها از زمان پيامبر (ص) تاكنون.

حال اگر خبر واحدیدر زمینه تحریف قرآن وجود داشته باشد با توجه به تواتر قرآن به قطع می توان آن را مردود اعلام کرد.

3)معجزه بودن قرآن
قرآن معجزه ی جاوید پیامبر اسلام است.
تحدی: همه می دانیم قرآن مخالفان را به مبارزه طلبیده و از آنان دعوت کرده که اگر می توانند کتابی همانند این قرآن که دارای همه ی امتیازات آن باشد بیاورید، بلکه یک سوره که از هر جهت شبیه به یکی از سوره های قرآن باشد و ویژگی های آن را داشته باشد بیاورید یا حتی ده سوره بیاورند که این ده سوره بتوانند ویژگی های یک سوره را داشته باشند. (توضیح اینکه مشخص است که آوردن یک سوره همانند قرآن که از هر جهت شبیه به آن باشد، بسیار دشوار تر از آن است که بخواهند چندین سوره بیاورند که هر کدام یکی از ویژگی های قرآن را داشته باشد)
فصاحت و بلاغت قرآن بی نظیر است، و هیچ اختلافی در آن دیده نمی شود:
أَفَلاَ يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَلَوْ كَانَ مِنْ عِندِ غَيْرِ اللّهِ لَوَجَدُواْ فِيهِ اخْتِلاَفًا كَثِيرًا ﴿82﴾
آيا در [معانى] قرآن نمى‏انديشند اگر از جانب غير خدا بود قطعا در آن اختلاف بسيارى مى‏يافتند (82) (نسا(4))

توجه شود که قرآن در مدت 23 سال نازل شده. متون بشری ای که در چنین مدت طولانی ای نوشته شوند به طور حتم نشان دهنده ی تغییرات تدریجی عقاید نویسنده ی آن بوده و خطا و تناقضات زیادی در آنها دیده می شود.
از طرفی قرآن شامل مسائل اقتصادی، اخلاقی، عرفانی، اجتماعی و … است، بعید است که یک انسان بتواند در همه ی این زمینه ها نظریه ای داشته باشد.
منظور از فصاحتشیوایی کلمات و روانی تلفظ آنها و گوش نواز بودن سخن است.
منظور از بلاغترسایی و دقت تعابیر در فهماندن منظور است.
این وجه از اعجاز قرآن وقتی پررنگ تر می شود که می بینیم:
1-قرآن در میان اعرابی نزول یافته که خود به فصاحت و بلاغت شهرت دارند.
2-امی بودن پیامبر، یعنی پیامبر قبل از نازل شدن قرآن راهی برای یادگیریِ خواندن و نوشتن نداشته اند. ( این یک واقعیت انکار ناپذیر است،مثلا رجوع شود به ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج چهارم، کتاب دوم، ترجمه ی ابوالقاسم پاینده ص 207)
حتی اگر سخنانِ سخنورانِ بزرگی چون علی(ع) در نهج البلاغه را با قرآن مقایسه کنیم، برتری آیات الهی کاملا آشکار است.
تحريف منافى با معجزه بودن قرآن است . زيرا با تحريف، معانى قرآن ضايع مى گردد و مدار اعجاز فصاحت و بلاغت است كه دايرمدار معنى و لفظ هستند. مـعجزه بودن قرآن كه براى آن تحدى هم شده است و معارضان و مخالفان در اين تحدى شكست خـورده انـد، بـه شـرط حفظ كليت و تماميت آن و اينكه تمامى آن قابل استناد به حق تعالى باشد درست است، و اين امر جزو معتقدات مسلمانان است كه قرآن معجزه جاودانه الهى و نبوى است. ( براى تفصيل ـ التحقيق، ص 47؛ صيانة القرآن، 37 ـ 41)

4)آيات قرآنى و وعده هاى صريح الهى بر حفظ قرآن
مشهورترين اين آيات سه آيه است:
(این آیات برای کسانی قابل احتجاج است که قائل به تحریف به نقیصه باشند، و با توجه به اینکه تنها بعضی از مسلمانان گفته اند آیاتی از قرآن کم شده، ولی آیات موجود را تماما از جانب خدا می دانند، می توان از این برهان به راحتی در مقابل آنان استفاده کرد، و حتی برای دیگران هم کافیست وحیانی بودن این آیات ثابت شود، از طرفی این نکته را هم باید تذکر داد که وقتی یک “واو” را نتوانستند از قرآن حذف کنند، ناممکن می نماید که آیه ای کامل را بر آن بیافزایند و …)

-آیه ی حفظ:

إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ ﴿9﴾

بى‏ترديد ما اين قرآن را به تدريج نازل كرده‏ايم و قطعا نگهبان آن خواهيم بود (9)(الحجر(15))

مراد از الذكر قرآن است . چـنـانـكـه در چند آيه پيشتر در همين سوره مى فرمايد : و قالوا يا ايها الذى نزل عليه الذكر انك لمجنون . ( حجر , 6 ) ( و گفتند اى كسى كه ذكر [ قرآن ] بر او نازل شده است , بيشك تو مجنونى)

شـبهه ديگرى هم در اطراف اين آيه هست داير بر اينكه له لحافظون را راجع به حضرت محمد (ص ) مى داند. ولى با وجود مرجع حاضر , ارجاع ضمير به مرجع غائب دليل و قرينه مى خواهد. ( نيز ـ صيانة القرآن، ص 31 ).

-آيه عدم اتيان باطل:

إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالذِّكْرِ لَمَّا جَاءهُمْ وَإِنَّهُ لَكِتَابٌ عَزِيزٌ ﴿41﴾

لَا يَأْتِيهِ الْبَاطِلُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَلَا مِنْ خَلْفِهِ تَنزِيلٌ مِّنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ ﴿42﴾

كسانى كه به اين قرآن چون بديشان رسيد كفر ورزيدند [به كيفر خود مى‏رسند] و به راستى كه آن كتابى ارجمند است (41)

از پيش روى آن و از پشت‏سرش باطل به سويش نمى‏آيد وحى [نامه]اى است از حكيمى ستوده[صفات] (42)(فصلت(41))

-إِنَّ عَلَيْنَا جَمْعَهُ وَقُرْآنَهُ ﴿17﴾

چرا كه جمع‏كردن و خواندن آن بر عهده ماست (17) (قیامة(75))

-به غیر از این آیات می توان به سایر آیات موجود در قرآن که بیانگر اوصاف قرآن هستند نیز استدلال کرد. مثلا صفت هایی چون ذکر، هدایت، نور، فصاحت و بلاغت، حق، عدم اختلاف و …

5)احاديث (دلایل روایی)
-حـديـث مـشـهور ثقلينكه از طرق خاصه و عامه در حد استفاضه است:
“انى تارك فيكم الثقلين كتاب اللّه و عترتى اهل بيتى و انهما لن يفترقا حتى يردا على الحوض”
یعنی: “من در ميان شما دو يادگار گرانبها باقى مى گذارم , كتاب الهى و عترتم كه اهل بيت من است و آن دو از همديگر جدايى ناپذيرند تا در آخرت در كنار حوض كوثر به نزد من بازآيند”
این حدیث جزو اخبار متواتر در منابع شیعه و اهل سنت است. (”بحرانی” در غایت المرام این حدیث را به 39 طریق از اهل سنت و به 81 طریق از شیعیان نقل کرده، “هندی” در عقبات الانوار این حدیث را از طرق زیادی از 35 صحابی پیامبر نقل کرده و … )
قـول به تحريف قرآن، كتاب را كه ثقل اكبر است از حجيت و اعتبار مى اندازد. زيرا اولا ) قول به تحريف مستلزم عدم وجوب تمسك به كتاب منزل است . زيـرا كه كتاب به سبب وقوع تحريف [ به قول مدعيان ] بر امت اسلام تباه مى گردد، ولى وجوب تـمـسـك به كتاب به خاطر صريح اخبار ثقلين تا روز قيامت باقى است، پس قول به تحريف جزما باطل است. ثانيا ) از آنجا كه قول به تحريف موجب سقوط كتاب از حجيت مى گردد، پس نمى توان به ظواهر آن تمسك كرد، پس قائلان به تحريف بايد به امضاى [ تاييد ] ائمه طاهرين براى اين كتاب موجود در دست ما مراجعه كنند. و مـعـنـى ايـن امـر اين است كه حجيت كتاب موجود، متوقف بر امضاى ائمه است تا بتوان به آن استدلال كرد. و ظـاهـر اين اخبار متواتره اين است كه قرآن يكى از دو مرجع براى امت است و از ميان دو حجت مـسـتـقـل كه تمسك به آنها واجب است، كتاب برتر است، چرا كه ثقل اكبر است، پس نمى تواند حجيت آن فرع بر حجيت ثقل اصغر ( عترت ) باشد … ( البيان، ص 229 ـ 231 )
پـيـداست كه تحريف، بارزترين مصداق اتيان باطل است كه خداوند ساحت قرآن را از آن منزه شمرده است.

منظور از كتاب اللّه -كه بايد روايات بر آن عرضه گردد- نمى تواند غير از اين قـرآن مـتـواتـر بـاشـد كـه در دسـتـرس هـمگان است وگرنه، لازم آيد خداوند ما را به برنامه اى مكلف سازد كه از طاقت و توانمان خارج است [وخداوند حكيم چنين تكليفى نمى كند]

-احاديث عرض ( عرضهداشتن ) حديث بر قرآن:
احـاديـث صحيحه اى داريم كه قائل به وجوب عرض خبرهاى متعارض، بلكه مطلق احاديث، بر قرآن كريم اند. آنـگاه بايد آنچه موافق قرآن است اخذ كرد و مخالف با قرآن را رها كرد، و در صورتى كه سوره ها و آيـات قـرآن مصون از تحريف و محفوظ از نقصان نبود، اين قاعده از سوى ائمه اهل بيت طاهرين (ع ) مقرر نمى گشت. ( نيز براى نصوص احاديثى كه در اين باره از منابع معتبر شيعه نقل شده است. ـ التحقيق فى نفى التحريف، ص 31 ـ 32؛ صيانة القرآن، ص 35 ـ 37 )
-روایات پرشماری که قرآن را ملاک شناسایی حق از باطل معرفی می کنند مثلا:
“اذا التبست علیکم الفتن کقطع الیل المظلم فعلیکم القرآن”
“آنگاه که فتنه ها چون پاره های شب بر شما مشتبه شدند، قرآن را دریابید” (مجلسی، بحارالانوار، ج 92، ص 17)
مثلا از امام صادق(ع) نقل شده که پیامبر فرمود:
“برای هر سخن حقی، حقیقتی و برای هر سخن درستی، نوری. پس آنچه را که موافق کتاب خداست فرا گیرید و آنچه مخالف است رها کنید”
(کلینی، الکافی، ج1، ترجمه ی سید جواد مصطفوی. ص 88-89)
-احـاديـث وارده در ثـواب قـرائتسـوره هـا در نمازها و غير آن كه اگر سوره هاى قرآن كاملا مجموع و مدون و نزد مسلمانان محفوظ نبود، اين امر معنى پيدا نمى كرد. (براى نصوص اين احاديث ـ التحقيق، ص 35 ـ 37 )
-احاديث وارده از ائمه عليهم السلام در باب اينكه آنچه در دست مردم است، همان قرآن نازل شده از سوى خداوند است. ( براى نصوص اين احاديث ـ صيانة القرآن، ص 41 ـ 42؛ التحقيق، 41 ـ 43)

و روایات از این دست بسیارند، قسمت دیگری از این روایات همان روایاتی هستند که بیان می دارند چرا نام امامان شیعه در قرآن نیامده است، که در آینده به طور جداگانه به آن خواهم پرداخت.

6)اجماع
اجماع فريقين، و نيز اجماع علماى شيعه از عصر ائمه تا امروز است.
بـزرگـان شـيعه از شيخ صدوق (قرن چهارم) تا آيت اللّه خويى و امام خمينى و ساير مجتهدان و مراجع بزرگ شيعه قائل به تحريف ناپذيرفتن قرآن بوده اند. نام برخی از مشهورترین آنها به قرار زیر است:

برخی از بزرگان شیعه: محدث بزرگ شيخ ‌صدوق (متوفاى 381هـ .ق) – شـيـخ ‌مـفـيـد (متوفاى 413هـ .ق) – شیخ ‌طوسى (متوفاى 460هـ.ق ) – علامه طبرسى (متوفاى 548هـ .ق ) – علامه حـلى (متوفاى 726هـ .ق ) – شـيـخ ‌الـفـقـهـاء شـيـخ ‌جعفر كاشف الغطاء (متوفاى 1228 هـ .ق ) – شيخ محمدحسين كاشف الغطاء (متوفاى 1373هـ .ق) – شیخ ‌الاسـلام، مـحمدبن حسين حارثى عاملى – شيخ ‌بهائى (متولد بعلبك لبنان، 953هـ.ق و مـتـوفـاى اصـفـهـان، 1031هـ.ق ) – عارف و محقق نامدار محمدبن محسن، مشهور به فيض كاشانى (متوفاى 1090هـ.ق ) – خـاتـم مـحـدثـان متعهد، شيخ ‌حر عاملى – محقق تبريزى – عـلامـه بلاغى (متوفاى 1352هـ .ق ) – مـحـقـق بـغـدادى – سـيـدمحسن اعرجى (1227هـ .ق ) – قـاضـى الـقـضـاة محقق كركى – امام سـيـدشـرف الـديـن عاملى (متوفاى 1381هـ .ق ) – سـيـدمـحـسـن امـيـن عاملى (متوفاى 1371هـ .ق )علامه امينى – عـلامه طباطبائى (متوفاى 1402هـ .ق ) و …
از بزرگان اهل سنت: ابـوالـحـسـن على بن اسماعيل اشعرى سردسته اشاعره – اسـتـاد مـعـاصـر دكـتـر مـحـمدعبداللّه دراز – شيخ محمدمحمد مدنى – دكتر محمد تيجانى سماوى و …
که اکثر این بزرگان رساله یا کتابی درباره ی عدم تحریف قرآن دارند.

7)نماز شيعه اماميه
زيرا ائمه طاهرين (ع) و فقهاى اماميه قرائت سوره كامله اى را بعد از حمد در ركعت اول و دوم هر نماز از نمازهاى پنجگانه روزانه واجب مى دانند؛ و اين حاكى از اعتقاد اماميه به نيفتادن چيزى از قرآن است. تـوضيح بيشتر آنكه قائلان به تحريف نمى توانند قرائت سوره اى را كه محتمل تحريف است جايز و مجزى بدانند. زيرا اشتغال يقينى، برائت يقينى مى خواهد. پـس ايـن تـرخيص از سوى ائمه (ع) خود فى نفسه دليل عدم وقوع تحريف در قرآن است وگرنه مستلزم ضايع كردن نماز واجب هر مكلف مى شد. ( البيان، ص 233 ـ 234؛ التحقيق، 48 )

مجموع بودن قرآن را در عـهـد پـيامبر(ص) ( و لو آنكه مدون بين الدفتين نبود) كه يك واقعيت تاريخى است، و نیز تلاش هایی که پیامبر و یارانش در راه حفظ و جمع آوری قرآن کرده اند را جزو ادله اثبات عدم تحريف مى دانند. ( التحقيق , ص 49 ـ 50 ) 9 )

9)عدم اعتراض علی(ع)
بـه ايـن شـرح كه اگر قرآن امام [مصحف عثمانى] كه در دوران خلافت عثمان فراهم آمده، و هـمين است كه در دست ماست، محرف بود، هر آينه بر على (ع ) واجب بود كه [اعتراض كند ] و تصحيح آن را در صدر برنامه حكومت خويش قرار دهد. همچنانكه تغييراتى را كه عثمان در سنت پيغمبر داده بود، و زيان آنها كمتر از تحريف قرآن بود، در وقت اولين اعلام برنامه حكومت خويش يادآورى كرد؛ چنانكه فرمود تيولهايى را كه عثمان از بـيـت المال مسلمانان بخشيده است، پس خواهم گرفت، هر چند به مهريه زنان و خريد غلامان داده باشيد. ( قـانـون تـفـسير، ص 95 ) [و پيشتر احاديثى را كه بالصراحه حاكى از تاييد اميرالمؤمنين (ع) از عملكرد عثمان و صحت مصحف عثمانى است، نقل كرديم]

10)دلیل عقلی
شـيـواتـريـن دلـيل عقلى را در اين زمينه شادروان علامه طباطبايى عرضه داشته است: اما آن قرآنى را كه زيد بن ثابت در زمان عثمان گردآورى كرد، بدون شك حاوى جميع قرآن است و در آن يك كلمه كم و يا يك كلمه زياد نشده است. و قول به تحريف قرآن از درجه اعتبار ساقط است. چون اخبار آحادى كه در تحريف وارد شده است، حجيت آنها متوقف بر حجيت قول امام است، كه آن را بـيان كرده است، و حجيت قول امام متوقف بر حجيت قول رسول اللّه (ص ) است كه امام را وصـى و خـلـيفه و معصوم معرفى فرموده است؛ و حجيت قول رسول اللّه متوقف بر حجيت قرآن است كه رسول اللّه را معصوم و امام و نبى و ولى معرفى كرده است؛ و اگر قائل به كم بودن يا زياد بـودن يـك حـرف در قرآن مجيد بشويم، تمام قرآن از حجيت ساقط مى شود و سقوط اين حجت حـجـيت اخبار تحريف را نيز ساقط مى كند … [ به تعبير ديگر ] اخبار تحريف كه قرآن را از حجيت سـقـوط مـى دهد، عمل به مفادش موجب اسقاط خود آنها مى شود، يعنى از ثبوتش عدمش لازم مى آيد و بنابراين عمل به آنها مستحيل [ غير ممكن ] است. ( مهر تابان، مجموعه مصاحبات آيت اللّه سيد محمد حسين حسينى طهرانى با علامه سيد محمد حسين طباطبايى، ص 206 ـ 207 )

11)دليل يا قرينه
مـؤيـده ديگر اين است كه هيات تهيه و تدوين محصف امام [عثمانى] بسم اللّه الرحمن الرحيم را بر سر 113 از 114 سوره قرآنى نوشته اند ولى به حق و به تبعيت از وحى، بر سر سوره توبه يا برائت ننوشته اند كه دلايل آن را مفسران ياد كرده اند. يـا حروف مقطعه [فواتح سور] يعنى حروف مرموز قرآنى نظير الر يا كهيعص را كه هنوز هم رمـز و مـعـناى آن بر قرآن پژوهان و مفسران و اسلامشناسان مسلمان و غير مسلمان كشف نشده اسـت و نـظـريـه مقبولى در توجيه آنها عرضه نگرديده است، عينا كتابت كرده اند؛ و هيچ گونه اصلاح قياسى و اجتهاد و تصرفى را روا نداشته اند. و ايـن اهـتـمام والا به بهترين وجه حاكى از صحت جمع و تدوين و مصونيت قرآن از هرگونه تغيير خودسرانه و افزايش و كاهش است.

(براى تفصيل و مشاهده فهرستى از 118 فقره از غرائب املايى در رسم عثمانى ـ التمهيد، محمد هادى معرفة، 315 ـ 348؛ حقائق هامة، سيد جعفر مرتضى عاملى، 189 ـ 221)

منم تحدی میکنم!

انجمن: 

هیچ وقت هیچ کس نگفته تحدی یعنی چی
فقط میگند نمیتونید سوره ای مثل قرآن بیارید.

مثل

این جمله تشبیهی است
وجه شبه این جمله چی هست؟

از چه نظر شبیه باشه؟

خوب بله
[="royalblue"]سوال گنگ جواب نداره[/]

چرا سوال رو واضح نمیپرسند؟

منم میتونم یک مطلب بنویسم و ادعا کنم کسی شبیه اون رو نمیتونه بیاره