شیطان

شیطان حریفی قدر ، حریفش نمی شم چیکار کنم؟

سلام

میشه چند تا راه بدید تا بتونیم از گناه ( دروغ . فحش . نگاه به ناموس مردم و ... ) دوری کنیم ؟؟به خدا انقدر توبه شکستم دارم میمیرم . انگار دسته خودم نیست . جلو وسوسه هاش نمیتونم دووم بیارم . مثلا همین 2 هفته پیش توبه کردم که دیگه فحش ندم . ولی همین امروز دعوام شد و هرچی فحش از دهنم اومد بیرون گفتم . باور کنید دست خودم نیست . ترک گناه برام ارزو شده . یه جورایی وسوسه شیطان از توان من بیشتره

میشه بگید چیکار کنم ؟ خسته شدم دیگه . دیگه روم نمیشه با خدا حرف بزنم . خیلی خجالت میکشم ... چیکار کنم کلا شیطون بیخیال من بشه و وسوسم نکنه . اخه من در برابر وسوسه هاش توان ندارم .

یکی دیگش مثلا : تو خیابون دارم میرم چشم میخوره به یه دختر بد حجاب . سرمو میارم پایین ولی 1 لحظه به خودم میگم حالا فقط همین 1 دفه اشکال نداره . سعی میکنم نگاه نکنم ولی نمیتونم انگار یکی داره بهم فشار میاره

ممنون میشم کمکم کنید خدا خیرتون بده

برچسب: 

شیطان از چه کسی رضایت کامل دارد ؟!

پیامبر فرمود شیطان از چه کسی رضایت کامل داری
شیطان گفت از زنانی که با روی و موی باز با لباس و پوشش خود جلب توجه کرده، با آرایش بیرون آمده و دین مردم را غارت می‌کنند. شیطان در حالی این سخنان را می‌گفت که آن زمان بدحجابی در شهر مدینه وجود نداشت.

سلام و عرض ادب
در موزد حدیث بالا اولا سند یا اسناد این حدیث چه کتبی لست؟
دوما از نظر سلسه راویان و...حدیث صحیح محسوب میشه؟

چهره شيطان در قرآن

انجمن: 



سوال:
اینکه گفته می شود گاهی شیطان خود را به صورت یک انسان ظاهر می کند. و یا حتی به ظاهر حیوانات یا موجودات دیگر. گاهی در ظاهر یک دوست، گاهی خویشاوند و گاهی.... آیا روایاتی در اسلام وجود دارد که بر این مطلب صحه گذارد؟

پاسخ:
شيطان مورد سؤال شما، همان است كه به علت تمرّد از فرمان الهي، از درگاه حق رانده شد، كه طبق نصّ قرآن از آتش آفريده شده(1) و نام او ابليس است. ابليس از طايفه جنيان است.
جن مانند انسان موجودي مادي است كه داراي روح مي باشد. علامه مجلسي درباره حقيقت جن و شيطان مي‏فرمايد: "اختلافي بين مسلمانان نيست كه شيطان و جن از اجسام لطيفي هستند كه در برخي از جاها ديده مي شوند و داراي حركات سريعي هستند و در مجراي خون بني آدم نيز مي توانند حركت كنند".(2).
بنابراين، جن و شيطان مي توانند به صورت‏هاي مختلف در آيند و معنايش اين است كه شيطان در قوه حس و ادراك آدمي مي تواند به صورت‏هاي گوناگون ظاهر شود، به طور مثال زماني به صورت پيرمردي كه ابروانش بر چشمانش افتاده بود، نزد رسول خدا ظاهر شد،(3) يا در مِنا به صورت يك مرد كه ركوع و سجده مي كرد، ديده شد.(4).
پس شيطان مي تواند به صورت انساني درآيد. براي پيامبران به اين صورت ظاهر شده است و امكان دارد براي انسان‏ها معمولي نيز به صورت انساني يا صورت‏هاي ديگر در آيد، كه هيچ منافاتي با جنس شيطان، يعني آتش ندارد، همان طور كه فرشتگان به صورت آدمي ظاهر مي شوند.
بعضي از دانشمندان در سبب اين امر گفته‏اند كه چون چنين موجوداتي مانند هوا از اجسام لطيف اند، تغيير شكل آن‏ها به صورت اجسام و موجودات مختلف امكان دارد.
در شأن نزول آيه 30 سوره انفال آمده است كه گروهي از قريش و اشراف مكه جمع شدند درباره خطري كه از ناحيه پيامبر اكرم(ص) آنها را تهديد مي‏كرد، چاره‏اي بينديشند و با هم مشروت كنند، كه در هنگام مشروت ابوجهل گفت: از هر قبيله‏اي جواني شجاع و دلير انتخاب كرده و به دست هر يك شمشير برنده‏اي مي‏دهيم كه دسته جمعي او را به قتل برسانند و خونش را در همه قبايل پخش شود، تا ديگر طايفه بني‏هاشم قدرت بر خونخواهي از قريش را نداشته باشند. در اين هنگام شيطان كه به صورت پيرمردي از اهل نجد در بين آنها ظاهر شده بود، گفت: نظر اين جوان، ابوجهل بهتر است، پس سريعاً اقدام به چنين كاري بنماييد.(5).
در شأن نزول آيه 48 سوره انفال آمده است: هنگامي كه سران قريش تصميم راسخ براي حركت به سوي «بدر» گرفتند، از جمله طايفه بني‏كنانه بيمناك بودند و نزديك بود كه از تصميم خود منصرف شوند؛ زيرا قبلاً نيز با هم خصومت داشتند. در اين هنگام ابليس در چهره شخصي به اسم «سراقه بن مالك» كه از اشراف قبيله كنانه بود؛ به سراغ آنها آمد و به آنها اطمينان داد كه با شما موافق و هماهنگم و كسي بر شما غالب نخواهد شد و در ميدان بدر شركت كرد;(6).
اما هنگامي كه نزول ملائكه را مشاهده كرد عقب‏نشيني كرده و فرار نمود. هنگام فرار حارث بن هاشم در حالي كه دست او را «ابليس» گرفته بود، گفت: كجا مي‏روي؟ آيا ما را در اين موقعيت رها مي‏كني؟ گفت: من مي‏بينم چيزي را كه شما نمي‏بينيد. پس او را به عقب رانده و فرار كرد و هنگامي كه قريش به مكه بازگشتند گفتن: سراقه بن مالك سبب فرار قريسش شد اين سخن به گوش سراقه بن مالك رسيد تا جايي كه خيلي ناراحت شد و گفت: قسم به خدا من به هيچ وجه از اين موضوع آگاهي پيدا نكردم مگر زماني كه از شكست شما با خبر شدم و آن شخص من نبودم و قريش پي بردند كه كار شيطان بوده است نه سراقْ بن مالك.
3. در روايت آمده است: «ابليس با لباس رنگارنگي نزد حضرت موسي(ع) آمده، آن حضرت پرسيد: اين لباس رنگارنگ براي چيست؟ گفت: براي ربودن و فريب دادن قلب‏هاي فرزندان آدم است...».(7)
كار شيطان و لشكريانش، وسوسه و به انحراف كشاندن انسان‏هاست، چنان‏كه ابليس بعد از رانده شدن از درگاه خداوند گفت: (لاقعهدن لهم صراطك المستقيم # ثم لايتنهم من بين ايديهم و من خلفهم و عن ايمانهم و عن شمائلهم و لا تجد اكثرهم شاكرين);(8)من بر سر راه مستقيم تو، در برابر آنها كمين مي‏كنم، سپس از پيش‏رو و از پشت سر، و از طرف راست و از طرف چپ آنها، به سراغشان مي‏روم، و بيشتر آنها را شكرگزار نخواهي يافت.
در روايتي در توضيح اين آيه شريفه امام باقر(ع) مي‏فرمايد: «از جلو مي‏آيم؛ يعني امر آخرت را براي آنها ضعيف جلوه مي‏دهم، از عقب مي‏ آيم؛ يعني آنها را به جمع‏آوري اموال و بخل ورزيدن در اداي حقوق شرعيه، وسوسه مي‏كنم، تا اموال براي ورثه بماند، از طرف راست مي‏آيم؛ يعني دين آنها را با زيبا جلوه دادن گمراهي، و ايجاد شبهه از بين مي‏برم، از طرف چپ مي‏ آيم؛ يعني آنها را به دوست داشتن لذت‏ها وا مي‏دارم و شهوت را بر قلب‏هاي آنان غالب مي‏گردانم».(9(.
بنابراين شياطين با شكل‏هاي گوناگون سعي مي‏كنند تا انسان را از راه راست منحرف نمايند؛ اما وسوسه‏ هاي آنها هر چند قوي و نيرومند باشد، ولي از انسان سلب اختيار نمي‏كند، بلكه انسان مي‏تواند با نيروي عقل و ايمان و توكل به خدا در مقابل آن ايستادگي نمايد، چنان‏كه خداوند سبحان مي‏فرمايد: (انه ليس له سلطان علي الذين امنوا و عل ربهم يتوكلون# انما سلطانه علي الذين يتولونه);(10) او بر كساني كه ايمان دارند و بر پروردگارشان توكل مي‏كنند، تسلطي ندارد، تسلط او تنها بر كساني است كه او را به سرپرستي خود برگزيده ‏اند.

پرسش:
آیا ملائکه با جن فرق دارند؟

پاسخ:
دوست عزیز با بررسي آيات و روايات متعدد، مي‏توان ويژگي‏هاي زير را براي فرشتگان برشمرد:
1. موجودات شريف و ارزشمندي هستند كه واسطه بين خداوند متعال و عالم محسوس به شمار مي‏آيند و در همه حوادث بزرگ و كوچك جهان نقش دارند؛ بر هر امري با توجه به ابعاد و جنبه‏هاي مختلف آن يك يا چند فرشته گمارده شده است، نقش فرشتگان در حوادث و جريان‏ها، اجراي فرمان الاهي و تثبيت آن در جايگاه ويژه‏اش است. قرآن كريم در اين باره مي‏فرمايد: «لا يسبقونه بالقول و هم بامره يعملون؛ آن‏ها در هيچ سخني بر خداوند پيشي نمي‏گيرند و مطيع امر خداوندند.»(11)
2. در فرشتگان سركشي و نافرماني وجود ندارد؛ چون اراده‏اي مستقل از اراده خداوند ندارند تا چيزي خلاف خواست او بخواهند. قرآن در اين مورد مي‏فرمايد:«لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون؛ فرمان خداوند را مخالفت نمي‏كنند و امر او را اطاعت مي‏كنند.» (12)
3. فرشتگان، با وجود فراواني و كثرت، از نظر مقام و درجه مختلفند. برخي برتر از برخي ديگرند و عده‏اي فرمانده و عده‏اي فرمانبردارند. آن كه فرمانده است به امر الاهي امر مي‏كند و فرمان مي‏دهد و آن كه فرمانبر است نيز به دستور الاهي مطيع و فرمانبردار است و همگي در اين ويژگي كه از خود اراده و اختياري ندارند، مشتركند؛ چنان كه قرآن مي‏فرمايد: «و ما منّا اِلاّ و له مقام معلوم؛ هر كدام از ما فرشتگان داراي رتبه و جايگاه معين و مشخصي است».(13)
4. چون كارهاي فرشتگان به امر خداوند و اراده او است و خداوند در همه امورش غالب و چيره است - «و الله غالبٌ علي امره؛ خداوند بر كارش مسلط و چيره است (14) و هيچ چيز در آسمان‏ها و زمين او را عاجز و مغلوب نمي‏سازد،(15). فرشتگان نيز كه فرمانبرداران حق بوده، اراده و خواستي جز اراده و خواست او ندارند و همواره چيره و پيروزند. (16) اما اجنه:
در عالم هستي برخي از موجودات غيرمحسوس‏ اند و به حواس طبيعي و عادي قابل درك نيستند. يكي از اين موجودات جن است. جن كه در اصل معنا مفهوم «پوشيدگي» دارد، از چشم انسان پوشيده است. قرآن وجود اين موجود را تصديق كرده و سوره‏اي به نام «جن» نيز در قرآن وجود دارد. در قرآن گاهي از اين موجود به «جان» نيز ياد مي‏شود (17)
ماهيت و حقيقت اين موجودات چندان براي ما روشن نيست ولي از پاره‏اي آيات و روايات مي‏توان برخي از مشخصات اين موجود دست يافت، از جمله:
1- از آتش آفريده شده و خلق آن پيش از خلق انسان است (18)
2- جن نيز مانند انسان مكلف و مسؤول است (19)
3- دسته‏اي از آنها مؤمن و گروهي كافر، عده‏اي از آنها نيك‏كردار و برخي از آنها زشت‏كردارند (20)
4- بعضي از آنها مرد و مذكر و پاره‏اي ديگر زن و مؤنث هستند و توليد نسل نيز مي‏كنند (21)
5- آنها زندگي مي‏كنند و مي‏ميرند (22). (23)
6- داراي شعور و اراده‏اند و مي‏توانند با سرعت حركت كنند. مانند قصه حضرت سليمان و تخت بلقيس - ملكه سبا - (24)
7- مسخّر انسان مي‏گردند. البته در اين رابطه تنها در قرآن به قضيه حضرت سليمان اشاره شده است كه علاوه بر پرندگان، وحوش و انسان‏ها،جن‏ها نيز در اختيار و به فرمان حضرت سليمان بودند (25)
8- در روايات آمده است كه جن مؤمن براي پيامبران و امامان، مسخر مي‏شوند و خدمت مي‏كنند و كساني كه به اذن الهي ولايتي دارند نيزمي‏توانند جنيان كافر را تحت فرمان خويش درآورند، (26)
9- از پاره‏اي آيات قرآني و روايات معلوم مي‏شود كه جنيان به پيامبر خدا(ص) ايمان آورده‏اند (27)

منابع:
(1)- ص/76
(2)- علامه مجلسي، بحارالانوار، ج 60، ص 283.
(3)- محدث قمي، سفينه البحار، واژه بَلَس، ص 102؛ ملاصدرا، مفاتيح الغيب، ترجمه خواجوي، ص 431.
(4)- همان.
(5)- مجمع البيان، طبرسي، ج 4، ص 477، مؤسسه الاعلمي للمطبوعات.
(6)- بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 19، ص 31، مؤسسه الوفأ.
(7)- الكافي، كليني، ج 2، ص 314، دارالكتب الاسلاميه.
(8)- اعراف/16و17
(9)- بحارالانوار، علامه مجلسي، ج 60، ص 152، مؤسسه الوفأ بيروت.
(10)- نحل/99و100
(11)- انبيا/27
(12)- تحريم/6
(13)- صافات/164.
(14)- يوسف/21
(15)- فاطر/44
(16)- الميزان، ج‏17، ص‏12، ذيل آيه اول سوره فاطر.
(17)- الرحمن/39 و حجر/27.
(18)- حجر/ 27 و الرحمن/ 15.
(19)- ذاريات/ 56.
(20)- جن/ 11 و 14 و 15 و احقاف/31
(21)- جن/6
(22)- احقاف، آيه 18.
(23)- الميزان، علامه سيد محمد حسين طباطبايي، مؤسسه مطبوعاتي اسماعيليان، چاپ پنجم1371، ج 20، ص 41.
(24)- نمل، آيه 39 -38.
(25)- نمل آيات 17 تا 39 - سبأ، آيه 14 - 12 - انبياء، آيه 82.
(26)- مصباح يزدي، محمد تقي، معارف قرآن، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني، قم، چاپدوم 1378 - ص 312 - 313.

(27)- جن، آيه 1 - احقاف، آيه 32 - 29.

پرنده مزاحم!

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

بنده حقیر، خدا رو شکر یک 4 دیواری مثل گاو صندوق دارم که جلوی ورود هر گونه صدای ناهنجاری را می گیرد. این روزها از هر طرف صدایی می آید. یک روز صدای ونگ ونگ بلند بچه همسایه... یک روز صدای دوبس دوبس ضبط یک فرد مزاحم در همسایگی... یک روز زنگ در یک فرد مزاحم و... خلاصه همه این چیزها حل شد تا اینکه:

یک پرنده یاکریم به تازگی متوجه فضای خالی و امن بالا هواکش اطاق بنده حقیر شد، (تنها منفذ ورود صدا به اطاق بنده) حالا پشت سر هم و بصورت طولانی و با صدای بلند صدا در میاورد که این باعث می شود تمرکز نمازم به هم بخورد :Ghamgin: یعنی اینقدر بلند است که حتی موقع تلفن جواب دادن به احتمال زیاد مخاطب کاملا می شنود. بنده رفتم و آن قسمت خالی از هواکش را پر کردم که دیگر نتواند آنجا بنشیند و صدا ایجاد کند و تمرکز نماز ناقص بنده را به هم بزند. البته هنوز آنجا لانه نساخته بود و فقط در حال بررسی بود. و لانه ای نبود...

به نظر شما آیا اینکار من از نظر عرفانی و سیر و سلوک معنوی اشتباه بود؟

آیا خدا از اینکار من ناراحت شده است؟

یعنی باید تحمل می کردم؟ آیا خدا می خواسته صبرم را تحمل کند یا اینکه این یاکریم شیطان بوده؟

اگر مثلا یک عارف واقعی جای بنده حقیر بود یعنی با وجود این صدای ناهنجار این پرنده که گویی بلند گو در گوش شما گذاشته اند و حواس شما را از نماز پرت می کند آیا به آنها بی اعتنا بود؟ یا کار من را می کرد؟

به نظر شما (از نظر عرفانی و نه از نظر شرعی) کار من اشتباه بود؟ :Gig:

با تشکر :Ghamgin::Sham:

یا حسین شهید (ع)

اگر فرشته ها اختیار ندارند، پس چرا شیطان به انسان سجده نکرد؟

عرض سلام و خسته نباشید خدمت همه بزرگواران

سوالام همون عنوان تاپیک ه، اگه فرشته ها اختیار ندارن، پس شیطان چجوری به انسان سجده نکرد؟

ممنون می شم راهنمایی بفرمایید :Gol:

کارشناس بحث : یاسین

داستانهاي عبرت انگيز درباره شيطان

بِسْمِ اللّهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحيمْ



شيطان هم مانند جارچيان دنيابراى جمع كردن مردم به زير پرچم خود طبل مى زند، طبلى دارد كه هر وقت مى خواهد مردمرا از ياد خدا غافل كند و هر دسته اى را به هر راهى كه مى خواهد بكشاند، دوال(324)را محكم بر طبل مى زند. وقتى صداى آن بلند شد مردم هر چند مشغول نماز ودعا، جماعت و جمعه ، يا در مسجد و تكيه باشند، كار خود را رها كرده و با عجله خودرا به زير پرچم آن ملعون مى رسانند. در حديثى وارد شده : كه پيغمبرى از پيغمبرانالهى در مسجد با خداى خود مناجات مى كرد و مى گفت : خداوندا! از تو مى خواهم كهشيطان را با سيمايش به من نشان دهى تا او را ببينم و برنامه و كار او را بشناسم . از خداوند فرمان رسيد كه : اى پيامبر! از مسجد بيرون رو او را خواهى ديد. وقتى آنپيغمبر از مسجد بيرون آمد، ابليس را ديد كه بر در مسجد ايستاده در حالى كه پرچمى دردست ، و طبلى به گردن دارد و تيرى به كمر بسته است . آن پيغمبر فرمود:اى ملعون ! آنها چيست ؟گفت : اى پيامبر خدا! من هر روز با اين وضع به در مسجد مى آيم و يكىاز ياران خود را به داخل مسجد مى فرستم تا وقتى مردم سلام نماز را مى دهند، در دلايشان وسوسه كند. در اين هنگام من دوال را بر طبل مى زنم و سه مرتبه به آواز بلندندا مى دهم . نداى اول اين است كه : ((الطمع الطمع ))چون اين ندا به گوش ‍ جمعى از مردم طمع كار رسد، در همان ساعت روىاز نماز بگردانند و در دل خود گويند: اگر ديگر اين جا توقف كنيم از فلان كار و فلانمعامله باز مى مانيم ! پس زود بيرون آمده و به زير پرچم من جمع مى شوند. چون هنگاممرگ ايشان رسد از اين تير زهرآلود به شكم ايشان مى زنم تا در شك و شبهه افتند وبدون ايمان و بدون توبه از دنيا بروند. نداى دوم من اين است كه : مى گويم : ((الحرص الحرص ))پس ‍ هر كه در دل اوحرص دنيا باشد با خود مى گويد: اگر بيش از اين توقف كنم ، ديگران خريد و فروش كنندو سود زيادى برند، ولى من از آن محروم مى شوم ! پس زود از مسجد بيرون مى آيند و زيرپرچم من جمع مى شوند. آواز سوم من اين است كه : ((المنع المنع ))چون اين صدا به گوش مردم رسدبخيلان در دل خود گويند: اگر بيش از اين در مسجد درنگ نماييم ، ممكن است فقيرى داخلشود و از ما چيزى بخواهد. با اين وسوسه زودتر خود را به بيرون از مسجد رسانده و بهزير پرچم من مى آيند . در اين هنگام من به ايشان مى گويم : خوش آمديد، شما از يارانو لشكريان ماييد. ولى آنان كه در جاى خود نشينند و تعقيب نماز بخوانند، از بندگانخالص خدا خواهند بود كه حق تعالى درباره آنها فرمود: الاعبادك منهم المخلصين ((شيطان به خدا گفت : تمام بندگان را گمراهمى كنم - مگر بندگان مخلص ‍ را)) پس اى مؤمنان بعد از نمازاندكى در جاى خود به تعقيبات بپردازيد و زود از مسجد فرار ننماييد و فريب شيطان رانخوريد و مخالفت با خدا را نكنيد كه دنيا به كسى وفا نكرده و بى اعتبارى آن بر همهمعلوم است .

تو رادنيا همى گويد شب و روز


كههان از صحبتم پرهيز، پرهيز


مدهبر خود فريب رنگ و بويم


كههست اين خنده من گرم آميز




برچسب: 

یعنی از شیطان هم بدتر شدم؟؟!!

بسم الله الرحمن الرحیم

امروز ظهر شیطان را دیدم. نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت. گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روزخود را بی تو گذرانده اند... شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد! گفتم: به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟ گفت: مندیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسهپنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطانچه نیاز است؟... شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد،زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او درزشتی و دروغ و
خیانت، تا کجا میتواند فرا رود،
و گرنه در برابر آدم به سجدهمی رفتم و میگفتم که: همانا تو. پدر شیاطینی


شيطان - اسبت را رم مي دهم

به شيطان گفتم: «لعنت بر شيطان»! لبخند زد.
پرسيدم: «چرا مي خندي؟»
پاسخ داد:«از حماقت تو خنده ام مي گيرد»
پرسيدم: «مگر چه كرده ام؟»
گفت: «مرا لعنت مي كني در حالي كه هيچ بدي در حق تو نكرده ام»
با تعجب پرسيدم: «پس چرا زمين مي خورم؟!»
جواب داد: «نفس تو مانند اسبي است كه آن را رام نكرده اي. نفس تو هنوز
وحشي است؛ تو را زمين مي زند.»
پرسيدم: «پس تو چه كاره اي؟»
پاسخ داد: «هر وقت سواري آموختي، براي رم دادن اسب تو خواهم آمد»

حضور شیطان موقع نماز

انجمن: 


زمانى كه انسان مى خواهد نماز بخواند، شياطين دور او را مى گيرند تا نگذارند نماز برگزار شود. وعده مى دهند كه هنوز زود است و براى نماز وقت زيادى مانده، فعلا خسته اى قدرى استراحت كن، الان گرسنه اى قدرى غذا بخور، بعداَ نماز را خواهى خواند.

بعد كه مشغول نماز شد، او را وسوسه مى كنند و توجه او را از نماز منصرف مى نمايند. و به چيز ديگرى مشغول مى دارند، فكر انسان را به همه جا مى برند به جز نماز. (1)

پیامبر اکرم(صلى الله عليه و آله) فرمودند:

وقتى بنده اى مشغول نماز و ذكر خدا مى شود، شيطان مى آيد و به او مى گويد: به ياد فلان چيز باش، فكر فلان كار را بكن، اين قدر وسوسه مى كند تا انسان را از فكر نماز بيرون ببرد و به شك اندازد، به طورى كه نداند چند ركعت نماز خوانده است.

در حديث ديگرى آمده:

وقت ى انسان مشغول نماز شد شيطان مى آيد سد راهش مى شود تا از نماز دور گردد. در اين موقع جنگ و نزاع ميان نمازگزار و شيطان بر پا مى شود. (2)


به همين جهت، مكان نماز را محراب مى گويند. محراب، مكان حرب و جنگ است. چون شيطان موقع نماز در آن مكان مى آيد، وسوسه مى كند كه انسان را منصرف كند و انسان كوشش مى نمايد با او مخالفت نمايد. گاهى شيطان غالب مى شود، و توجه انسان را از نماز بيرون مى برد و گاهى انسان پیروز می شود. اين زد و خورد تا آخر نماز ادامه دارد.

لذا به انسان دستور داده شده كه وقتى مى خواهد نماز يا قرآن بخواند، از اول آماده باشد، و خود را مسلح نمايد، ضربه اول را به او بزند و آن ضربه: پناه بردن به خدا از شرّ شيطان و وسوسه هاى اوست.

قرآن هم با كمال صراحت مى فرمايد:

«فَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرْآنَ فَاسْتَعِذْ بِاللّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ»

(هنگام قرآن خواندن، پناه به خدا ببر از شر شيطان رانده شده.) (3)


منابع:

1- وسايل الشيعه، ج 5، ص 345 - كتاب وافى، ج 8، ص 922

2- لئالى الاخبار، ج 4، ص 28

3- سوره نحل، آيه 97