روحانی
رسالت روحانیت
ارسال شده توسط هادی در جمعه, ۱۳۹۵/۰۶/۰۵ - ۱۱:۲۲با سلام و عرض ادب خدمت سروران ارجمند
رسول اکرم(صلي الله عليه و آله و سلم) فرمودند:
«العلماء مصابيح الارض، و خلفاء الانبياء، و ورتني و ورثه الانبياء».
علما چراغهای زمين اند و جانشينان پيامبران و وارثان من و پيامبران هستند. ( کنز العمال/ ۲۸۶۷۷٫)
طبق روایت شریف فوق و روایات دیگر با این مضمون، علمای بزرگوار وارثان انبیاء و جانشینان پیامبران الهی(سلام الله علیهم اجمعین) هستند؛ همچنان که رسالت انبیاء عظام تبلیغ و تبیین دین الهی بود رسالت علمای بزرگوار هم تبلیغ و تبیین دین مقدس اسلام هست.
هر قشری در جامعه وظیفه ای بر عهده دارد ، یک طبیب رسالتش طباطبت مریض است، رسالت معمار ساخت خانه است، رسالت استاد دانشگاه و معلم تدریس علوم دانشگاهی و مدرسه ای است. رسالت علما نیز تبیین و تبلیغ صحیح دین اسلام و تربیت دینی است و رسالتی جز این ندارد.
امام هادی عليه السلام مي فرمايند:
اگر بعد از غيبت قائم ما نبود وجود علمايی که به سوی او (مردم را فرا) می خوانند و به وجود او رهنمون می شوند و با حجت های الهی از دين او دفاع می کنند و بندگان ناتوان خدا را از دام ابليس و پيروان او می رهانند، بی گمان همه ی مردم از دين خدا بر می گشتند. ( بحارالانوار/ج۲/ص۶)
اما عده ای، چشم بسته مطالبی بیان می کنند که موجب حیرت انسان می شود که چگونه این افراد ندانسته تهمت های ناروا و بیهوده به قشر خاصی از جامعه روا می دارند. در این خصوص به یکی از شبهات اسلام ستیزان اشاره کرده و پاسخش را ارائه می دهیم:
شبهه:
اسلام ستیزان می گویند: «یک روحانی چه حرفه ای بَلَداست و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون درجامعه، نبودشان احساس شده، کارِمملکت خوابیده و چرخهی اقتصادی از بین می رود؟ احمد کسروی درباره روحانیت می نویسد: آخوندها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند».
در پاسخ به این شبهه عرض می شود:
اولا این مطلب عمومیت ندارد چون چه بسا روحانیونی هستند که علاوه بر تبلیغ دین، کارهای اقتصادی انجام می دهند، کارهای فرهنگی انجام می دهند، بسیاری از روحانیون فرهنگی هستند و بسیاری هم در دانشکاه تدریس می کنند. برخی از روحانیون هم روان شناسی خوانده اند و از این طریق خدمت رسانی می کنند، برخی از روحانیون هم در عرصه سیاست وارد شده و موفقیت هایی کسب کرده اند و ... .
ثانیا: هر صنفی در جامعه وظیفهی خاصّ خود را دارد، برای مثال از یک فرهنگی، جز اینکه تمام وقت خود را صرف آموزش هر چه بهتر دانش آموزان کند انتظاری نیست؛ انتظار نمی رود که یک فرهنگی رسالت اصلی خود را کنار گذاشته و به کارهای اقتصادی و ... بپردازد سایر مشاغل و صنف ها هم بهمچنین.
رسالت یک روحانی نیز در جامعه، تبلیغ دین و هدایت مردم به دین الهی و طبابت انسان هاست؛ همچنانکه پیامبر(صلی الله علیه و آله) طبیب ارواح است، روحانی نیز طبیب دردهای روحی انسان است. رسالت روحانیت در راستای رسالت انبیاءست؛ همچنان که رسالت پیامبران تبلیغ دین الهی بود نه ورود پیدا کردن در مشاغل دیگر (لذا کسی از پیامبر انتظار نداشت که اختراعی داشته باشد و ... ) رسالت روحانیون نیز در راستای رسالت انبیاءست و انتظار اینکه روحانیون نیز دارای مشاغل اجتماعی باشند انتظاری به دور از اندیشه است.
اگر دوستان بزرگوار فرمایشی در این خصوص داشتند خوشحال می شوم از محضرشان استفاده کنم ...
***** اگر فزندت : طلبه + روحانی ، شد ؟ ! *****
ارسال شده توسط صادق در یکشنبه, ۱۳۹۴/۰۹/۱۵ - ۱۶:۰۵احترام به پدر و مادر، امری :
وَقَضَى رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِیَّاهُ وَبِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَانًا إِمَّا یَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلاَ تَقُل
لَّهُمَآ أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَّهُمَا قَوْلاً كَرِیمًا اسراء/ 23
پروردگارت مقرر داشت که جز او را نپرستید "" و به پدر و مادر نیکی کنید "" هر گاه تا تو زنده
هستی هر دو یا یکی از آن دو سالخورده شوند ، آنان را میازار و به درشتی خطاب مکن و با
آنان به اکرام سخن بگوی.
دلنوشته روحانی شهید غواص برای دخترش + تصویر
ارسال شده توسط مدیر اجرایی_فرهنگی در پنجشنبه, ۱۳۹۴/۰۵/۱۵ - ۱۱:۵۱روحانی شهید شیخ شعاعی از جمله شهدای بزرگواری است که پس از 29 سال احراز هویت شد. خانواده این شهید عزیز ساکن قم هستند و پس از مراسم تشییع و وداع با پیکر مطهر شهید در قم در روز جمعه 16 مرداد، جهت تدفین به کرمان منتقل می شود. وی متولد 1334 در کرمان است و در سال 65 در عملیات کربلای چهار به شهادت رسیده است.
متن ادبی شهید شیخ شعاعی خطاب به والدین و فرزندش چنین است:
پیامی به همسر گرامی و والدین ارجمندم
به دخترم دروغ نگویید!
نگویید من به سفر رفته ام
نگویید از سفر باز خواهم گشت
نگویید زیباترین هدیه را برایش به ارمغان خواهم آورد
به دخترم واقعیت را بگویید،
بگویید بخاطر آزادی تو
هزاران خمپاره دشمن
سینۀ پدرت را نشانه رفته اند
بگویید خون پدرت بر تمام مرزهای غرب و جنوب کشورش
پریشان شده است،
بگویید موشکهای دشمن
انگشتان پدرت را در سومار
دستهای پدرت را در میمک
پاهای پدرت را در موسیان
سینه ی پدرت را در شلمچه
چشمان پدرت را درهویزه
حنجرۀ پدرت را در ارتفاعات الله اکبر
خون پدرت را در رودخانۀ بهمنشیر
و قلب پدرت را در خونین شهر پرپر کرده اند
اما ایمان پدرت در تمامی جبهه ها می جنگد
به دخترم واقعیت را بگویید
بگذارید قلب کوچک دخترم ترک بردارد و
نفرت همیشه ای از استعمار در آن بدواند
بگذارید دخترم بداند که چرا عکس پدرش را بزرگ کرده اند
چرا مادر دیگر نخواهد خندید
چرا گونه ها ی مادر بزرگش همیشه خیس است
چرا عموهایش، محبتی بیش از پیش به او دارند
و چرا پدرش به خانه برنمی گردد
بگذارید دخترم بجای عروسک بازی
نارنجک را بیاموزد
بجای ترانه، فریاد را بیاموزد
و بجای جغرافیای جهان،
تاریخ جهان خواران را بیاموزد
به دخترم دروغ نگویید
نمی خواهم آزادی دخترم، قربانی نیرنگ جهانخواران باشد
به دخترم واقعیت را بگویید
می خواهم دخترم دشمن را بشناسد
امپریالیسم را بشناسد
استعمار را بشناسد
به دخترم بگویید من شهید شدم
بگذارید دخترم تنها به دریای
خون شهیدان هویزه بیندیشد
سلام مرا به دخترم برسانید
و این اشعار را که نوشتم
برایش نگهدارید که بزرگتر شد
خودش بخواند
شهیدان زنده اند الله اکبر
بخون غلطیده اند الله اکبر
شهید علی اوسطی
ارسال شده توسط *طهورا* در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۶/۱۷ - ۱۶:۳۷مسئله رزق و روزی در زندگی روزمره طلاب علوم دینی
ارسال شده توسط عـلی در چهارشنبه, ۱۳۹۴/۰۳/۰۶ - ۰۶:۲۱بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز ♥
من انشاءالله چند ماه دیگه وارد حوزه علمیه سفیران هدایت میشم ولی یه مسئلهای منو اذیت میکنه...
من درحال حاضر پیشدانشگاهی رشته ریاضی فیزیک هستم و توانایی قبول شدن توی دانشگاههای تهران رو هم دارم.
ولی به خاطر دلایل زیادی که با مطالعه و مشورت، پیدا کردم، به حوزه علاقهمند شدم و انشاالله بزودی واردش میشم.
از موضوعی که میشه گفت میترسم، بحث مادّی حوزه هست...
از اونجایی که از نظر مادی، معمولاً حوزه سطح پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و انشاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم. نمیدونم... شاید بحث رزق و روزی خدا برام خوب جا نیوفتاده...
خانوادم هم، به خاطر این موضوع، منو از حوزه رفتن منع میکنن.
لطفاً منو توی این قضیه راهنمایی و توجیه کنید تا با خیال راحت مسیر زندگیم رو مشخص کنم.
اگه کتابی هم میشناسید در این زمینه، معرفی کنید.
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
یامهدی
ღღღدلبسته آقای خراساني خويشم ஜ تقديم به مقام معظم رهبري دامت برکاتهღღღ
ارسال شده توسط سلیلة الزهراء در چهارشنبه, ۱۳۸۹/۰۴/۲۳ - ۱۶:۴۹ازدواج با یک روحانی
ارسال شده توسط مدیر ارجاع سوالات در شنبه, ۱۳۹۳/۱۱/۱۸ - ۱۹:۰۹با نام و یاد دوست
سلام
یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود
لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:
سلام
روزتان بخیرمن 23 سال دارم لیسانسه ام. اکنون دین پژوه حوزه دانشجویی هستم در بسیج دانشجویی عضو شورای بسیج و فعال بوده ام به همین سبب طرح ولایت مقدماتی، تکمیلی و دوره طلیعه حکمت را کامل گذرانده ام من وخانواده ام مذهبی و ولایتی هستیم با واسطه یک روحانی قرار شده است یک طلبه به خواستگاری ام بیاید.
از آنجا که در فامیل ما تنها شوهرعمه ام روحانی هستند من آشنایی چندانی با زندگی یک روحانی ندارم عمه ام از زندگی شخصی اشان راضی هستند تنها مسئله کار زیاد شوهر عمه ام است که از صبح تا شب از این کلاس به آن کلاس در حال تدریس اند و مشکل دیگرشان توقع زیاد مردم حتی از بچه 4 ساله ایشان است که هیچ اشتباهی نباید از آنها سربزند.
میشه راهنمایی بفرمایید که لازمه زندگی با یک روحانی چیست؟ چه از لحاظ اجتماعی و خانواده و چه از لحاظ شخصی؟
چه سوال هایی باید از ایشان در جلسات خواستگاری بپرسم (با توجه به روحانی بودن ایشان)؟ فکرمیکنم سوال هایی را که از دیگران می پرسم برای شناخت ایشان کافی نباشد.
در کل هر چه را لازم می دانید که قبل از ازدواج با یک روحانی باید بدانم را مطرح بفرمایید.
آیا فردی از کارشناسان سایت هست که خانم یک روحانی باشد و من بتوانم با او صحبت کنم و نظر ایشان را نیز جویا شوم.با تشکر
با تشکر
در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:
چه کسي نخستین بار لقب 'امام' را براي امام خمینی به کار برد؟
ارسال شده توسط صیانه در یکشنبه, ۱۳۹۱/۱۲/۲۰ - ۱۵:۵۹
بسیاری از احزاب و شخصیت های سیاسی از حجت الاسلام والمسلمين حسن روحاني به عنوان کسي که تعبير 'امام' را براي حضرت آيت الله خميني نهادينه کرد نام می برند
اما اين موضوع سابقه ديرينه تري دارد.
حجت الاسلام حسن روحاني در مراسم چهلمين روز شهادت مرحوم حاج آقامصطفي خميني ، سخنراني فصيح و غرايي را در مسجد ارک تهران ايراد کرد و تعبير "امام" را براي بنيانگذار فقيد انقلاب اسلامي به کار برد. بعد از اين سخنراني تعبير"امام خميني" فراگير شد اما واژه امام اولين بار در سال 1342 براي آيت الله خميني استفاده شده است.
سيدحميد روحاني در سايت"بنياد تاريخ پژوهي و دانشنامه انقلاب اسلامي " مي نويسد:
"نخستين شخصيتي که عنوان «امام» را براي رهبر و بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، به کار برد، استاد فرزانه محمدرضا حکيمي بود، که در کتاب «سرود جهشها» که در سال 1342 به رشته نگارش کشيد، چنين آورد:
... در اين روز و روزگار، ديگر اين نشان تشيع را بر کسي نديديم و اين سخن عزيز شيعي «انتم علي احدي الحسنيين» را از کسي نشنيديم، مگر از پيشواي شيعي انديش معاصر و يادگار پيشينههاي شيعه، امام خميني... "
حميد روحاني در بخش ديگري از نوشته اش آورده است:"حجت الاسلام آقاي دکتر حسن روحاني در مراسم چهلم شهادت آيت الله حاج سيد مصطفي خميني (رحمت الله عليه) در مسجد ارک تهران نيز با عنوان «امام» از خميني کبير ياد کرد و بدينگونه زمينه رواج اين عنوان در السنه عموم مردم بهتر فراهم آمد."
اندر حکایات خواندنی یک "مهندس ِ طلبه"
ارسال شده توسط **بندهی خـدا** در یکشنبه, ۱۳۹۱/۰۵/۰۱ - ۱۸:۳۴بسم الله الرّحمن الرّحیم توی این تاپیک، می خوام مطالبی رو با قلم استادم "مهندس ِ طلبه" نقل کنم. اگر علاقه مند به پیگیری مطالب ایشون هستید، یا اگر سوالی دارید، فقط و فقط به وبلاگ شخصی ایشون مراجعه کنید. در پناه ایزد منان
سلام وخداقوت به همه، عباداتتون مقبول
http://www.zolfaqar.ir