مشاوره ازدواج و خانواده

راه و روش رسیدن به معشوق در 20 سالگی

سلام من یک جوان 20ساله هستم که در دانشگاه عاشق یک نفر شدم .نه از روی هوس اون شخص با همه ملاک های من همخوانی داشت اما از انجایی که به نظرم سنم کمه می ترسم که با کسی در میان بگذارم نه به اون شخص گفتم نه به خانوادم از طرفی می ترسم که اون رو از دست بدم . این خود خوری نزدیک به هفت ماهه من رو اذیت می کنه. لطفا کسی راهی رو پیشنهاد کنه چون واقعا نمی دونم چکار کنم ؟لطفا راهنماییم کنید :Gig::hamdel:

ازدواج پسری که چهره اش از سن تقویمی اش بزرگتر به نظر می آید

السلام علیکم و رحمة الله و برکاته
درود بر دست اندرکاران این سایت که مبلغان دین حق اند و ادامه دهنده ی راه انبیاء و مرسلین...

اینکه بهتر است در ازدواج ها خانم، چندسالی از آقا کوچکتر باشد برهمگان، واضح و روشن است.
ازدواج با خانمی که سن او بالاتر است توصیه نشده به دلایل گسترده ای که چندان با اقتدار و غرایز مرد، همخوانی ندارد و ممکن است موجب اختلاف ها و مشکلاتی شود.
همچنین ازدواج با دختری که خیلی کوچکتر از آقاست نیز بهتر است نباشد زیرا موجب عدم تفاهم است به دلیل آنکه در دودنیای متفاوت قرار دارند.

حالا سوالی که من دارم...

یکی از دوستان من پسر 25 ساله ای است که از نظر سنی بسیار بزرگتر از حالت عادی به نظر می رسد!
یعنی اگر ایشان را ببینید قطعاً می گویید که او حداقل 30 سال دارد!!!!
البته من شنیدم که شاید بسیاری از آقابان مذهبی به دلیل رفتار و وقارشان اینگونه به نظر برسند اما این دوست ما حتی اگر رفتار بچگانه هم داشته باشد بازهم همینگونه به نظر می رسد!!!
چهره اش ظاهراً بسیار جلوتر از سن تقویمی اوست! رفتار سنگین و باوقارش هم که مزید برعلت است!

این آقای قصه ی ما در مورد ازدواجش تردیدهایی دارد...
به گفته های او توجه کنید:

نقل قول:
اگر با دختری که چهارپنج شش سال از من کوچکتر باشه ازدواج کنم همه وقتی مارو می بینن ممکنه فکر کنن که طرف، دخترمه!!!
نمی دونم این ممکنه در آینده موجب مشکلاتی بشه یا نه!
به خاطر همین شاید بهتر باشه برم سراغ همسن یا کسی که سنش خیلی نزدیک من باشه!
ولی مشکل اینه که اکثر گزینه های دردسترس، یا هیجده نوزده ساله اند، یا اینکه بزرگتر از من اند!
مهم ترین معیار من هم ایمان و اخلاقه و همین به خودی خود، باعث محدود شدن گزینه ها میشه! اگر بخوام هم سن بودن را هم اضافه کنم کار خیلی سخت میشه!
من به یه بیماری ژنتیکی خاصی هم مبتلا هستم که کمتر کسی راضی میشه و بهم جواب مثبت میده! و این مورد هم به خودی خود، گزینه هارو بسیار محدود کرده!
حالا نمی دونم سراغ دخترهای هفده هیجده ساله ای که دور و برمون زیاده و احتمال داره که معیارهای منو(از نظر اعتقادی) داشته باشن برم یا صبر کنم تا مورد مناسبش از نظر سنی گیرمون بیاد!

این دوست قصه ی ما هم شخص نسبتاً مذهبی و بسیجی و مقیدی است.
لطفا راهنمایی کنید تا به ایشان ابلاغ گردد...

ازدواج من = ترک تحصیل!

[="Arial Narrow"][="DarkOliveGreen"]سلام
من علاقه به یک دختر داشتم. اما علاقه ی من عاقلانه نیست، چون ازدواج برای درس خواندن من به مثابه ترک تحصیل است. آدمی نیستم که اهل دوستی های قبل از ازدواج باشم. 2 سال هست که رشته ی محبتم را قطع نکردم، چون امیدوار بودم اتفاقی بیوفتد که شرایط مطلوب بشود، اما این اتفاق نیفتاده. نمی توانم این تردید را تحمل کنم. قصد دارم خودم را از این علایق فاصله دهم و همه چیز را فراموش کنم. تا انشاء الله پایان تحصیلاتم. میفرمایید اینکار را بکنم یا خیر؟
[/][/]

من به هیچ دردی نمیخورم!

انجمن: 

سلام یه سوال دارم تو خدا فقط نصیتم نکنید ..من به دردهیچ چیز نمیخورم..به خدا راسته ..چرا من زنده موندم...من امروز امتحان داشتم اون هم دوتا توی یه ساعت ...یکیش رو بد دادم ...دیگه حالم از خودم به هم میخوره...من دانشگاه ازاد درس میخونم ترمی بالایی 1میلیون هزیته میکنم پدرم کارگر هست ..خودم بیکار هستم میرم سر کار ولی چند روز ..عاشق فوتیالم ولی خوب نمیتونم بازی کنم..دینم ضعیف شذه..احلاقم با پدر مادرم مثل سگه..

دیگه هیچی ندارم...درس هم بلد نیستم بخونم الان ترم چهارم هستم معدلم 12هستش .پاییز درسم تمام میشی باید معدل 12مدرکمو بگیرم...
به فران قسم این ترم تصیم گرفتم درس بخونم بالایی 10روز وفت گذاشتم برای این درس ها که نمره خوب بگیرم ولی امروز یکش رو شاید 12 اون رو هم شاید 9یا 7..
الان من به چه دردی میخورم چرا زنده موندم...فقط خیلی اشغالم...
سوال من از خدا اینه که خدایا من چی دارم که موندم اینجا..فقط داره گناهام زیادتر میشه
تو رو خدا کمکم کنید ..4تا از امتحانم مونده؟؟؟؟؟؟؟؟
نصیحتم نکن..خسته ای کاش بمونم راحت بیشم اینجور برای خانواده هم خوبه اونها باید کار کن من کثفت باید حرجش کنم بره بالا....
فقط سوالم از خدا این بود .
مثل ..... از خودم بلدم میاد خسته شدم از خودم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نظرتون من آدم هستم؟ :Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin::Ghamgin:

مسئله رزق و روزی در زندگی روزمره طلاب علوم دینی

بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت دوستان عزیز ♥
من ان‌شاءالله چند ماه دیگه وارد حوزه علمیه سفیران هدایت میشم ولی یه مسئله‌ای منو اذیت میکنه...
من درحال حاضر پیش‌دانشگاهی رشته ریاضی فیزیک هستم و توانایی قبول شدن توی دانشگاه‌های تهران رو هم دارم.
ولی به خاطر دلایل زیادی که با مطالعه و مشورت، پیدا کردم، به حوزه علاقه‌مند شدم و ان‌شاالله بزودی واردش میشم.
از موضوعی که میشه گفت میترسم، بحث مادّی حوزه هست...
از اونجایی که از نظر مادی، معمولاً حوزه سطح پایین تری از دانشگاه داره، من میترسم توی ادامه زندگی و ان‌شاءالله تشکیل خانواده، از این نظر به مشکل بخورم. نمیدونم... شاید بحث رزق و روزی خدا برام خوب جا نیوفتاده...
خانوادم هم، به خاطر این موضوع، منو از حوزه رفتن منع می‌کنن.
لطفاً منو توی این قضیه راهنمایی و توجیه کنید تا با خیال راحت مسیر زندگیم رو مشخص کنم.
اگه کتابی هم میشناسید در این زمینه، معرفی کنید.
اجرتون با آقا امام زمان(عج)
یامهدی

چکار کنم که نسبت به رفتارهای همسرم بدبین نباشم؟

سلام و عرض ادب
بنده چند ماهیه که ازدواج کردم. و شکر خدا همسرم مرد بسیار منطقی و عاقل و مهربانی هستن.رابطه ام با ایشون خیلی خوبه.من از ایشون و همسرم هم از بنده خیلی راضی هستیم.اما یه مشکل وجود داره که گاهی باعث ناراحتی بینمون میشه.و اون مشکل متاسفانه زودقضاوت کردن منه!!!:Ghamgin:
من چندین ساله که همیشه با درس و دانشگاه مشغول بودم اما شرط ازدواج ایشون این بود که من نه کار کنم و نه ادامه تحصیل بدم.که من هم از دانشگاه انصراف دادم
الان ایشون چون خودشون کارفرما هستن،تایم کاریشون طولانیه و من هم تقریبا بیکارم.بعد وقتی مثلا ایشون بهم اسمس نمیدن یا زنگ نمیزنن،به شدت دلخور میشم و ناراحت و همش فکر میکنم که براش مهم نیستم که سراغی ازم نمیگیره.
یا وقتی میفهمم که مثلا یه روز زودتر از سرکار اومده و بامادر و خواهرش بوده کلی ناراحت میشمو ناخودآگاه باهاشون سرد برخورد میکنم.
چیکار کنم که از این قضاوتا که گاهی میبینم اشتباه بوده راحت شم؟
البته اینو بگم که وقتی همسرم پیشم هستن کاملا متوجهم که خیلی بهم علاقمندن ولی وقتی نیستن این مشکلا پیش میاد
ممنون میشم راهنمایی بفرمایید

چطور خانواده ام را راضی کنم که به سراغ ماهواره نروند؟

من به شدت با ماهواره مخالفم .نمیدونم چرا ولی ...ازش نفرت دارم .اخیرا در خانوادمون بحث هایی میشه در مورد خرید ماهواره منم همیشه مخالفت میکنم.میگن واسه مطالب علمی و این حرفا...
ولی اون وری ها که چشم دیدن پیشرفت ما رو ندارن چه جوری علمشان را در اختیار ما میزارن؟؟؟
گفتم خونه یا جای منه یا ماهواره.گفتم اگه بخرید خودم میشکونمش.
به مبارزه ادامه بدم یا تسلیم شم وشاهد نابودی روح عزیزام باشم؟؟