ازدواج

آیا با کسانی که قبلا با جنس مخالف دوستی و ارتباط داشتند ازدواج کنیم یا خیر؟

با توجه به پست اول تاپیک زیر:

http://www.askdin.com/showthread.php?t=38861

آیا با کسانی که قبلا دوست جنس مخالف داشتند ازدواج بکنیم یا نه؟
و چقدر احتمال داره اینجور ادمها گذشته شون یادشون بره
ایا این ریسک پذیری درسته؟

ممنون مشاور

چگونه خودم را به خانواده دختر مورد علاقه ام اثبات کنم؟

سلام و عرض ادب خدمت دوستان و راه اندازی سایت.
دوست ندارم زیاد وقتتونو بگیرم سریع موضوع اصلی رو مطرح میکنم. من یه پسر ۲۸ ساله هستم که ۴ ساله با یک دختر خانم دوست هستم دو سال پیش برای خواستگاری اقدام کردم که پدر ایشون اجازه ندادن من با خانواده به خواستگاری برم الان که دو سال گذشته و اصرار بنده رو روی این موضوع و همچنین علاقه ی دو طرفه ای که وجود دارد به بنده گفتن که باید خودمو بهش ثابت کنم تا اینکار انجام نشه اجازه خواستگاری رو نمیدن میخواستم بدونم یک پسر چجوری میتونه خودشو به پدر دختر اثبات کنه.
با تشکر

نداشتن خواستگار

سلام
دختری حدودا 20 ساله هستم ولی هیچ خواستگاری ندارم
حدود سه سال پیش پسر همسایه مان که خیلی هم با ایمان بود سه بار به خواستگاری من آمد ولی من چون از قیافه اش خوشم نیامد هربار به او جواب نه دادم با این که او الان ازدواج کرده ولی می ترسم آه او مرا گرفته باشد که اکنون هیچ خواستگاری ندارم
تاقبل از کنکور چند تایی بودند ولی من چون می خواستم درس بخوانم همه را رد کردم ولی اکنون هیچی ندارم باید چه کار کنم؟
من صورتم را اصلاح نکرده ام میشود دلیلش این باشد؟
وقتی دوستانم درباره خواستگار هایشان حرف میزنند من خیلی ناراحت می شوم واز خدا می خواهم که آنها در این مورد چیزی از من نپرسند

هیچ کس برای من به خواستگاری نمی ره

با عرض سلام و خسته نباشید
من چند وقتی هست (تقریبا دوسال و نیم) که خواستگاری های متعددی رو تجربه کرده ام. دیشب داشتم حساب می کردم و دیدم که حدود 53 تا خواستگاری رفتم . در این پنجاه و سه جا مواردی بوده که خودم دیگر ادامه ندادم و مواردی هم بوده که هم خودم جوابم منفی بوده و هم دختر خانم جوابش منفی بوده اما هیچ موردی نبوده که جواب من مثبت باشه. یعنی هیچ موردی نبوده که من به این نتیجه برسم که دختر خانم به درد ازدواج با من می خوره . هر چقدر هم که بیشتر خواستگاری رفتم دیدم نسبت به خانم ها بدتر شده. البته این که مادر و خواهرم به شدت آدم های تندخویی هستند در این بدبینی بی تاثیر نبوده است . به نظر من دخترها همه شان پول پرست و ماده پرست هستند. دید من طوری شده که اگر دختری بیاد به من بگه که حاضره توی چادر هم با من زندگی کنه باز هم من فکر می کنم که اون از شدت بی شوهری این کار را می کنه و ته دلش پول فراوان و تجملات فراوان را می خواهد. به عنوان مثال یک روز به خواستگاری دختری رفتم . رفتیم اون جا نشستیم و چایی و شیرینی خوردیم . بعدش رفتیم توی یک اتاقی با دختره صحبت کنیم. همزمان با این که نشستیم ، دختره گفت : ((شما توی حسابت چقدر پوله که اومدی خواستگاری؟)) من هم که به شدت ناراحت شدم بهش گفتم : (( 2 هزار تومان توی حساب من پوله ، اگه احتیاج داری بهت بدم.)) و بلند شدم و ازش خداحافظی کردم و رفتیم خونمون. این داستان را توی این سایت قبلا گفته ام . یک جای دیگر رفتم خواستگاری . دختره را از قبل دیده بودم. خیلی محجبه بود. توی جلسه ی خواستگاری ، زمانی که با هم صحبت می کردیم بهم گفت : ((فکر نکنی که بعد از ازدواج من چادر می پوشم. من بیرون چادر نمی پوشم و داخل مهمانی های خانوادگی هم روسری ام را هم برمی دارم.))
البته تجربیات دیگر من هم در این بدبینی بی تاثیر نبوده است . مثلا زمان سربازی ، من امورات قضایی را انجام می دادم. در این مدت خیانت های زیادی از ناحیه ی زن به شوهر و شوهر به زن می دیدم.
می گویند کسانی که خودشان با دوست دخترهای زیادی رابطه داشته اند موقع ازدواج بدبین می شوند اما من به هیچ عنوان اهل دوست دختر داشتن و از این حرف ها نبوده و نیستم.
یک عامل دیگری هم که یک خورده مرا بدبین کرده این است که من به شدت اهل کتاب و مطالعه هستم. از مطالعات مهندسی که رشته ی خودم هست بگیر تا مطالعه در زمینه ی فلسفه ی اسلامی و فلسفه ی غرب و روانشناسی و جامعه شناسی و عرفان و شعر و از این جور چیزها. مثلا من دوم دبیرستان که بودم کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم علامه طباطبایی را خوانده بودم. از اون موقع سیر مطالعات فلسفی من شروع شد. حالا رفتم از دختره می پرسم که شما کتاب در چه زمینه ای می خونید و چی می خونید. همه شون یا صادقانه می گویند هیچ و یا این که یک سری رمان های عجیب و غریب می خوانند. یک دختری را من ندیدم که یک کتاب فلسفی درست و درمان خوانده باشد. کتاب رمان هم که باد هواست. تصور می کنم که دخترها خیلی بی سوادند. ( البته این حرفم بدین معنا نیست که ادعا می کنم که پسرها باسوادند) در زمینه ی شعر هم که ازشون می پرسی هیچ کس حافظ و سعدی و مولانا و شاعران قدیم را نام نمی برد. یک سری شاعرای عجیب و غریب را نام می برند.
من روش خواستگاری رفتنم به این شکل هست که واسطه ها مواردی را برای من معرفی می کنند و من می رم خواستگاری و معمولا در جلسه ی اول یا دوم خواستگاری ، قضیه به هم می خورد. بعضی ها به من می گویند سلطان خواستگاری شهرمان . تا به حال نشده که خودم موردی را از همون اول ببینم و انتخاب کنم. حالا مشکلی که پیش آمده این است که واسطه ها دیگر مورد معرفی نمی کنند. یکی دو تا از واسطه ها صریحا به مادرم گفته اند که پسر شما ما را خسته کرده است و آبروی ما را برده است. بقیه هم طفره می روند. خود پدر و مادر من هم به من گفته اند که ما دیگر برای تو خواستگاری نمی رویم. خودت برو و یک نفر را انتخاب کن و هروقت که مطمئن شدی که اون رو می خواهی بیا تا بریم خواستگاری. حالا من مانده ام چه کار کنم؟ باید موردی را پیدا کنم که مطمئن باشم از این که من اون رو می خوام . اما چطوری؟ محیط کار من کاملا مردانه هست و یک زن هم در آن جا نیست. در بیرون و توی خیابان هم که نمی شه زن پیدا کرد. تقریبا هیچ کس نمانده است که به من موردی معرفی نکرده باشد و دیگر از هیچ کس نمی توانم تقاضای معرفی مورد داشته باشم. اگر بخواهم شانسی بروم خواستگاری کسی که باید بگم درصد خطای این کار به شدت بالاست. داشتم به این فکر می کردم که شاید من بیش از حد بدبینم. اما پنجاه و سه موردی که من دیدم حداقل ها رو ندارند. لطفا یک راهی بگویید که بتوانم بدون کمک هیچ کسی موردی برای خودم پیدا کنم؟ با تشکر فراوان

ناامیدی و ازدواج

انجمن: 

سلام
من پسری هستم سی چهار ساله مدرک دوم دبیرستان با درامد 1 میلیون در ماه که هر لحظه امکان داره اخراجم کنند وبیست و پنج میلیون پس انداز که هنوز نمیدانم ازدواج بکنم یا نه چون سوالات زیادی برایم بدون جواب مانده اولا بااین درامد چند برابر زیر خط فقر چطور از مخارج روازانه بربیام
دوم هزینهای مراسم ازدواج سکه های مهریه
سوم هدف از بچه دار شدن چیه وبرای سن بلوغ بچها چه کاری می توان کرد با توجه به اینکه هر چه ازدواج نزدیک به سن بلوغ باشه بهتره
چهارم من چطور شریک زندگی خود رو که قرار حداقل مثلا پنجاه سال با هم زندگی کنیم بدون شناخت یا مثلا در عرض چند ماه انتخاب کنم با توجه به مسائل روحی جنسی و غیره

رسومات ازدواج ؛ تسهیل کننده ی ازدواج یا مانع ازدواج؟

انجمن: 

سلام خسته نباشید.
درمورد مقایسه ی دو دهه ۶۰و۷۰ دررابطه با رسومات تسهیل کننده ی فرایند ازدواج و موانع ازدواج میخواستم.ممنون.

وسواس فکری نسبت به همسر آینده

انجمن: 

با عرض سلام و خسته نباشید میگم
بنده یه جون 20 ساله هستم مجرد و متاسفانه چند وقتی هستش که دچار وسواس فکری شدم...و وسواس بنده این هستش که نسبت به همسر آینده غیرتی هستم شاید بشدت غیرتی افراطی از نظر شما...طوری که دوست ندارم کسی همسر منو نگاه کنه...قبلا یه مقدار خیالم راحت بود زنی که با حجاب باشه کسی نگاهش نمیکنه اما خیلی جاها با چشم خودم دیدم که بعضی مردان زنان مومن و باحجاب و متین شوهردار را نیز نگاه میکنند طوری که از وی کامجویی میکنند...از اون روز دگرگون شدم...و نگاهم نسبت به ازدواج بسیار سرد شد و وسواس فکریم شدیدتر...طوری که همش حس میکنم وقتی ازدواج کردم دیگران نگاه جنسی به خانم بنده خواهند داشت و تو فکرشون از همسرم کامجوئی خواهند کرد و از آن بدتر همش حس میکنم زنی که قراره باهاش ازدواج کنم قبلا پسرا و مردان دیگه با خیال پردازی در موردش کامجوئی کردن...اصلا هم دوست ندارم از این وسواس بیام بیرون تنها قرآن و وعده ی خدا که فرموده همسران پاک میده که هیچ جن و انسی اونو ندیده میتونه روحمو ارضا کنه اما از اونور نمیتونم تو دنیا همیشه مجرد بمونم بلاخره باید ازدواج کرد...بلاخره نمیدونم چیکار کنم لطفا منو راهنمایی کنید متشکرم@};-

ازدواج سیده با غیر سید

با سلام خدمت شما!
دختری ۲۰ ساله هستم مقیم کشورسوئد.
۱۴ سال بیشتر نداشتم که به این کشور امدیم و ادامه تحصیلاتم را اینجا گذراندم تا الان.
از وقتی به سن ازدواج رسیدم بین فامیل خیلی ها برایه پسرانشان مرا خاستگاری کرده اما من به علت ترس از فزندان ضعیف از ازدواج با فامیل نزدیک پرهیز کرده ام.
زیرا مادرم و پدرم، پدربزرگ و مادربزرگم ازدواجشان فامیلی نزدیک بوده مثلا دختر عمووپسرعمو بوده اند. به همین دلیل ۲خواهر کوچک خودم و حتی خاله ها و عمه هایم هر کدامشان ۲یا۳ فرزندان خود را رد سنین چند ماهگی ازدست دادن واولاد ناقص بینمان بسیارررربوده.
درکشور سوئدهم خاستگار بسیار دارم اما سید نیستن.‌برایه من اصلا مهم سید بودن طرف مقابلم نیست. من خود بیشتر کسی را میخواهم که باایمان، با اخلاق بانماز باشد تا بتوانم فرزندان خوبی داشته باشم. و برایم مهمتر از همه این است که اورابشناسم با اخلاقش اشناباشم. اما مادرم و خانواده مادرم برایشان سید بودن اولین چیزی هست که بخواهند درمورد خاستگارم فکر کننداگر سیدنباشند تا انها کلمه ای بگویند بهانه ی این رامی اورند ک ما دختربه بیگانه نمیدهیم.
پدرم ۱۰سال میشود که به رحمت خدارفته و مادرم سرپست ما‌هست.
چندین مرتبه به مادرم گفته ام که‌برایه من مهم این است که شیعه علی باشد، باایمان باشد، نمازخوان باشد و اخلاق خوب داشته باشد اما برایشان باز کافی نیست و تاکید بررویه سید بودن دارند حتی اگر کسی رادوست داشته باشم سید نباشد جرات گفتن به مادرم راندارم زیرامیدانم بدون هیچ شناختی از پسرموردعلاقه ام درخواست مرادرمیکند.
نمیدانم چه کنم تا مادرم را راضی کنم.من دختری هستم ک اینجا بزرگ شدم باحجابم نمازم راقضا نمیکنم و سره وقت هستم اما میخواهم با کسی ازدواج کنم که دوستش‌دارم اما برایه مادرم سید‌بودن بسیارمهم هست.
لطفا مراراهنمایی کنید خواهش میکنم.
مادرم میگوید اگر باسید ازدواج نکنی فرزندانت سید نخواهند شد و تو فرزندانت را از همچین نعمتی دریغ میکنی. اما من‌معتقدم که اگر سید‌هم‌نباشند اما فرزندانم را به امیدخداوند بزرگ مومن و خوب تربیت کنم بزرگترین نعمت برایم هست
مادرم ترس از این داردکه اگرمن با یک غیرسید که دوستش دارم ازدواج کنم فامیل چه‌خواهند گفت.
اما من خودرابرتراز دیگران نمیدانم و برتری را در اعمال بنده گی ام ک انجام میدهم میدانم نه سید بودنم
من‌ بسیارررر تحقیق کردم و خواندم در موردازدواج سیده و غیر سید نه پیامبر ما نه جدما اینقدرسختگیر نبودن که ما الان هستیم.
لطفا اگر میشود برایم چند حدیث درمورد ازدواج سیده و غیرسید پیداکنید ک سند ان موجود باشد
من حتی نظر مرجع تقلیدم ایت الله سیستانی را نیزخواندم ام و هیچ مشکلی درموردازدواج سیده وغیر سید نگفته اند
چگونه میتوانم مادرم را راضی کنم؟؟؟ لطفا به من کمک کنید برایم حدیث از قران یا پیامبر یا امامان پیداکنید تا بتوانم داشته باشم.
اگر نسل فقط از طرف پدربود چرا نسل پیامبرمان از طریق فاطمه زهرا هست ایا خداوند نمیتوانست به پیامبر پسری عنایت کند بجایه دختر.
مادرکه ۹ماه فرزند را درشکم خودنگه میدارد هیچ نقشی ندارد که فرزند نسل او هم باشد!!
فکرنمیکنم خداوند در این مورد ناحقی کرده باشد زیرااو مهربان است و ناحقی نمیکند.
لطفامرایاری کنید و جواب مرا بدهید و مرا دوستانه راهنمایی کنید
باتشکر

ازدواج مدرن بهتر است یا ازدواج سنتی؟

سلام
ازدواج مدرن بهتره یا ازدواج سنتی ؟
قدیمی ها خوشبخت تر بودن که بدون اینکه از همدیگه شناخت کاملی داشتند به زیر یک سقف میرفتند
یا امروزی ها که با شناخت قبلی و اشنایی بیشتر با همدیگه ازدواج میکنند ؟

ذبحت العلوم فی فروج النساء

سلام
این حدیث درسته؟

"ذبحت العلوم فی فروج النساء"

فکر میکنم از پیامبر (ص) باشه.

توی کتاب سیاحت شرق و غرب خوندم.

معنی اش دقیقا چیه؟
تفسیرش چیه؟