آزادی
مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم
ارسال شده توسط سلیم در یکشنبه, ۱۳۸۸/۱۱/۱۱ - ۱۴:۵۸مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم :
امام خمینی قدس سره الشریف فرمودند : ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست .
حرکت انبیا چیست ؟
خداوند می فرماید :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ .
( هود آیات 96و 97 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به نزد فرعون و مهتران قومش اما آنان پيرو فرمان فرعون شدند و فرمان فرعون به راه صواب راه نمی نمود .
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ .
( مومن آیه 24 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به سوى فرعون، هامان و قارون ؛ امّا [آنان به جاى پذيرش حق ] گفتند: او جادوگرى بسيار دروغگو است .
از این آیات و آیات مشابه آن در قرآن کریم این اخذ می شود که یک نظام طاغوتی از سه ضلع سیاسی و فکری فرهنگی و اقتصادی تشکیل می گردد :
1 – فرعون : نماد طاغوت سیاسی که تسلط سیاسی و نظامی دارد .
2 – هامان : نماد طاغوت فکری و فرهنگیست که با شبهه افکنی و فریب مردم را از مسیر حق و مردان الهی جدا میکند و همیشه در خدمت فرعونهاست .
3 – قارون :نماد طاغوت اقتصادی که با پول و ثروت در مقابل حق و عدالت قد علم می کند . به اعتقاد برخی این همان خطرناک ترین نوع طاغوت است ، زیرا که با ثروت خود فرعون و هامان درست می کند یا آن ها را تقویت می کند و جالب اینکه نوشته اند قارون از همه بنی اسرائیل به تورات آشناتر بوده است یعنی این نوع طاغوت گاهی رنگ دینی هم به خود می زند و توجیه دینی هم دارد .
حال اگر بناست در مقابل این نظام طاغوتی ؛ نظامی الهی حاکم شود ، می بایست این سه ضلع طاغوتی نابود گردد ، باید به جای فرعون یک مرد الهی و موسی گونه و به جای هامان ها ، علمای ربانی و به جای قارون ها انسانهایی شایسته که پول و ثروت آنها مشروع و حلال و در خدمت دین خدا و بندگان خدا باشد ، قرار بگیرد .
نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران
از همین رو با دقت و مطالعه در تاریخ گذشته کشور خودمان ایران متوجه می شویم که سایه شوم ظلم و ستم طاغوتها سالیان متمادی مردم مسلمان ایران زمین را در رنج و عذاب نگه داشته بود . فقر و بی عدالتی و استثمار و اختناق و ظلم بی حد و دین ستیزی و مبارزه با دستورات الهی و حقوق اولیه انسانی در دستور کار نظام طاغوتی پهلوی و قبل از آن بود . امام خمینی به عنوان یک مرد الهی که در دوران غیبت زعامت شیعه را به عهده دارد با اشارت وعنایت امام عصر ارواحنا فداه و زمان سنجی مناسب با پشتیبانی مردم مسلمان ایران بر علیه نظام طاغوتی و وابسته پهلوی قیام کردند و به لطف حق و عنایت امام زمان و برکت خون شهیدان در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی بر علیه نظام ستم شاهی پیروز گردید .
امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، اصل بر زمین مانده ولایت فقیه که از مسلمات فقه امامیه هست را برای اولین بار در دوران غیبت به مورد اجرا در آورد . و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی نمود .
اگر حکومت اسلامی است پس چرا ...........؟
برای دریافت پاسخ نگاهی اجمالی به وقایع بعد از انقلاب همه چیز را عیان خواهد نمود :
امام به عنوان یک مرد موسی گونه با حمایت مردم در 22 بهمن 1357 فرعون زمان را از سریر قدرت به زیر کشیدند و مردم در رفراندوم 12 فروردین به جمهوریت و اسلامیت این نظام در سایه ولایت فقیه رأی مثبت و البته قاطع دادند .
دو سال اول انقلاب دستان پلید استکبار در داخل اقدام به ایجاد غائله ها و ترورهای کور در کوی و برزن این کشور نمودند . بهترین شخصیتها و متفکرین انقلابی را از بین بردند ، شهدای حزب جمهوری اسلامی که سرخیل آنان شهید آیت الله بهشتی بود ، رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی این کشور ، شهیدان رجائی و باهنر را شهید کردند . غائله آمل و آذربایجان و کردستان و خوزستان را راه انداختند . اما به عنایت امام زمان و هوشیاری امام و امت ، توطئه استکبار در از بین بردن این انقلاب ناکام ماند .
در مرحله بعد حدود هشت سال جنگ نابرابر را بر کشور ما تحمیل کردند و مستکبرین شرق و غرب عالم همه دست در دست هم به نام صدام به کشور ما تجاوز نمودند ، اما با ایستادگی امت مسلمان و جان فشانی پیروان امام ، دشمن با خفت و خواری ، طعم تلخ شکست را پذیرفت . و نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند و اینگونه بود که دشمن در این مرحله نیز در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه ناکام باقی ماند . یک سال بعد از اتمام جنگ امام خمینی به رحمت خدا رفت و زعامت و رهبری جامعه اسلامی بر مبنای کشف به عهده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله گذارده شد .
حدود یازده سال انقلابیون به تسلط سیاسی و نظامی مرد الهی بسنده کردند و تنها مشغول حفظ انقلاب و حراست از جغرافیای کشور شدند و چه مغزهای متفکری که جسم و خون و آبرو و مال خود را در طبق اخلاص نهاده در راه آرمانهای به حق امام و انقلاب ایثار نمودند .
انقلابیون مؤمن تا دوره رهبری مقام معظم رهبری از اضلاع فرهنگی و اقتصادی انقلاب به ناچارغافل ماندند . کسانی که از پس مانده های دوران پهلوی بودند یا بر اثر غلبه هوای نفس در پشت جبهه فرصت پیدا کرده و دردوایرحکومتی تبدیل به طاغوت شده و در غیبت نیروهای مخلص انقلاب مسندهای مهم فرهنگی و اقتصادی را به تصرف خود در آورده بودند . بعد از رحلت امام خمینی ره با ابزارهای فرهنگی و اقتصادی شروع کردند به تقویت فرعونچه هایی به عنوان وزیر و وکیل و نماینده و رئیس جمهور ، به گونه ای که در دوره ششم مجلس را قبضه کردند ورئیس جمهوری آقای خاتمی را رقم زدند ، دوره هایی که به اذعان اهل خبره و شواهد و مدارک مستند تلخ ترین دوران انقلاب بود ، در این دوره ها بود که هامانهای زمان آشکارا بر علیه مقدسات این امت هجمه کردند ، روزنامه های زنجیره ای تا تریبون های گوناگون و سمتهای مختلف همه و همه برعلیه آرمانهای امام و شهدا هم صدا شدند ، به گونه ای که در فتنه های 18 تیر و بعد از آن در سال 1376 قصد از بین بردن ضلع سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه و ولی فقیه زمان را نمودند که با هوشیاری امت ناکام ماند . و جالب اینکه فرماندهان این جریان خود در حاکمیت بودند و وزارت کشور و برخی دوایر دیگر حکومتی و افراد مدعی انقلابی و اصلاح طلبی خود ایجاد کننده این فتنه بودند . رجوع به شواهد و اسناد هم مؤید این مطلب است . تنها کاری که این مفسدین نتوانستند در این مملکت انجام دهند کودتای نظامی بود ، چون فرماندهی کل قوا در اختیار مرد الهی بوده و هست و اگر این فرماندهی مانند دوره بنی صدر در اختیار رئیس جمهور بود مدتها بود که فاتحه انقلاب اسلامی خوانده شده بود . می بینیم که تا این دوره خبری از انقلاب فرهنگی و اقتصادی به معنای حقیقی نیست ، که هیچ بلکه شیاطین خارجی با هم دستی منافقین داخلی به دنبال حذف محور سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه نیز هستند .
نظام اسلامی در مسیر تحقق حکومت اسلامی :
بعد از معرفی حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر توسط مجلس خبرگان ، این بزرگوار مسئله اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با هامانهای زمان و تکمیل انقلاب در بعد فرهنگی . هامانهایی مانند سروش و گنجی و کدیور و شبستری و مهاجرانی و ....که عمدتاَ در دانشگاهها لانه کرده بودند و رسما بر علیه مقدسات این ملت شبهه افکنی و قلم فرسایی می نمودند و اقدام به گمراه نمودن فرزندان این مرز و بوم می نمودند . رهبر عزیز انقلاب با این ایده به جنگ طاغوتهای فکری و فرهنگی رفتند که با داشتن تریبونهای مختلف و ابزار گوناگون مانند : موسسات و سایت های اینترنتی و روزنامه های زنجیره ای و شبکه های ماهواره ای و برنامه های هنری و فرهنگی و هزار و یک وسیله دیگر سعی در مسخ افکار انقلابی امام و تغییراسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی داشتند . مقام معظم رهبری این نبرد را شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن نام گذاری فرمودند . و این مبارزه در بعد فرهنگی همچنان ادامه دارد و ما در کشور همچنان شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم ، که دال بر وجود طاغوتهای فکری و فرهنگی در جامعه است .
مقام معظم رهبری مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با قارونهای زمان یعنی تکمیل انقلاب در بعد اقتصاد ، و در یک مرحله طی بیانیه ای 8 ماده ای مشهور ، به سران سه قوه خواستار سرعت بخشیدن به این مبارزه شدند ، که به علت نفوذ مافیای ثروت و قدرت عملا این اوامر رهبر معظم ناکام و بر روی کاغذ ماند ، اگر چه با تشکیل مجلس به اصطلاح اصول گرای هفتم و هشتم و روی کار آمدن رئیس جمهور نهم آقای احمدی نژاد ، با شعار عدالت محوری و اسلام محوری ، امام و امت به این مبارزه امیدوارتر شدند ، لکن این مبارزه نیز با مقاومت سر سختانه طاغوتهای داخلی همچنان به سرانجامی که انتظار رهبر معظم انقلاب و مردم و شایسته حکومت اسلامیست نرسیده است ، و دیدیم که در جریانات بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری این دشمنان داخلی که بخشی از آنان در درون حاکمیت منافقانه لانه کرده اند با کمک دستگاه استکباری و احزاب قدرت طلب و افراد شهوت طلب و جاه طلب ، چگونه عریان و آشکار به میدان آمده اند تا به خیال واهی خود کار انقلاب و رهبر عزیز را یکسره کنند ، غافل از اینکه مکروا مکر الله و الله خیر الماکرین .
حال با توجه به مطالب بالا باید بگوییم که انقلاب اسلامی هنوز کامل نیست و نیاز به تکمیل در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دارد . از این جهت است که مقام معظم رهبری عنوان نظام اسلامی را در سخنان خود به کار می برند ، نه حکومت اسلامی ، یعنی در مسیر حکومت اسلامی هستیم . یک اسکلت بندی از اسلام در این کشور ایجاد شده که نیاز به تکمیل دارد ، تا حکومتی که به تمام معنا احکام اسلام و عدالت اجتماعی در آن ساری و جاری باشد بر پا گردد و زمینه ساز حکومت جهانی عدل حضرت مهدی ارواحنا فداه شود . و این نیز حاصل نمی شود مگر عمل به فرمایش امام راحلمان که فرمودند :
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد .
زنده باد تساوی!!!
ارسال شده توسط آذر بانو در یکشنبه, ۱۳۹۱/۰۱/۱۳ - ۱۶:۴۰
ما به مردها گفتیم: می خواهیم مثل شما باشیم.
مردها گفتند: حالا که این قدر اصرار می کنید، قبول ! و ما نفهمیدیم چه شد که مردها ناگهان این قدر مهربان شدند!
وقتی به خود آمدیم، عین آن ها شده بودیم.
کیف چرمی یا سامسونت داشتیم و اوراقی که باید به آنها رسیدگی می کردیم و دسته چک و حساب کتاب هایی که مهم بودند.
با رئیس دعوایمان می شد و اخم و تَخم اش را می آوردیم خانه، سر بچه ها خالی می کردیم.
ماشین ما هم خراب می شد، قسط وام های ما هم دیر می شد.
دیگر با هم مو نمی زدیم!
آن ها به وعده شان عمل کرده بودند و به ما خوشبختی های بی پایان یک مرد را بخشیده بودند.
همه کارهایمان مثل آن ها شده بود فقط، نه! خدای من! سلاح نفیس اجدادی که نسل به نسل به ما رسیده بود، در جیبهایمان نبود.
شمشیر دسته طلا؟ تپانچة ماشه نقره ای؟ چاقوی غلاف فلزی؟
نه! ما پنبه ای که با آن سر مردها را می بریدیم، گم کرده بودیم.
همان ارثیه ای که هر مادری به دخترش می داد و خیالش جمع بود تا این هست، سر مردش سوار است.
آن گلولة الیافی لطیفی که قدیمی ها به اش می گفتند عشق، یک جایی توی راه از دستمان افتاده بود.
یا اگر به تئوری توطئه معتقد باشیم، مردها با سیاست درهای باز، نابودش کرده بودند.
حالا ما و مردها روبه روی هم بودیم.
در دوئلی ناجوانمردانه و مهارتی که با آن مردهای تنومند را به زانو درمی آوردیم، در عضله های روحمان جاری نبود.
سال ها بود حسودی شان می شد.
چشم نداشتند ببینند فقط ما می توانیم با ذوقی کودکانه به چیزهای کوچک عشق بورزیم.
فقط و فقط ما بودیم که بلد بودیم در معامله ای که پایاپای نبود، شرکت کنیم.
می توانستیم بدهیم و نگیریم.
ببخشیم و از خودِ بخشیدن کیف کنیم.
بی حساب و کتاب دوست بداریم.
در هستی، عناصر ریزی بودند که مردها با چشم مسلح هم نمی دیدند و ما می دیدیم.
زنانگی فقط مهارت آراستن و فریفتن نبود و آن قدیم ها بعضی از ما این را می دانستیم.
مادربزرگ من زیبایی زن بودن را می دانست...
وقتی زنی از شوهرش از بی ملاحظگی ها و درشتی های شوهرش شکایت داشت و هق هق گریه می کرد، مادر بزرگ خیلی آرام می گفت: مرد است دیگر، از مرد بودن مثل عیبی حرف می زد که قابل برطرف شدن نیست.
مادربزرگ می دانست مردها از بخشی از حقایق هستی محروم اند.
لمس لطافت در جهان، در انحصار جنس دوم است و ذات جهان لطیف است.
مادربزرگ می گفت کار زن ها با خدا آسونه.
مردها از راه سخت باید بروند.
راه میان بری بود که زن ها آدرسش را داشتند و یک راست می رفت نزدیک خدا.
شاید این آدرس را هم همراه سلاح قدیمی مان گم کردیم.
به هر حال، ما الان اینجاییم و داریم از خوشبختی خفه می شویم!
رئیس شرکت به ما بن فروشگاه سپه داده و ما خیلی احساس شخصیت می کنیم.
ده تا نایلون پر از روغن و شامپو و وایتکس و شیشه شور و کنسرو و رب و ماکارونی خریده ایم و داریم به زحمت نایلون ها را می بریم و با بقیة همکارهای شرکت که آن ها هم بن داشته اند و خوشبختی، داریم غیبت رئیس کارگزینی را می کنیم و ادای منشی قسمت بایگانی را درمی آوریم و بلندبلند می خندیم و بارهایمان را می کشیم سمت خانه.
چقدر مادربزرگ بدبخت بود که در آن خانه می شست و می پخت،
حیف که زنده نماند ببیند ما به چه آزادی شیرینی دست یافتیم.
ما چقدر رشد کردیم.
افتخارآمیز است که ما الان، هم راننده اتوبوس هستیم هم ترشی می اندازیم.
مهندس معدن هستیم و مربای انجیرمان هم حرف ندارد.
هورا ما هر روز تواناتر می شویم.
مردها مهارت جمع بستن ما را خیلی تجلیل می کنند.
ما می توانیم همه کار را با همه کار انجام دهیم.
وقتی مردها به زحمت بلدند تعادل خودشان را ایستاده توی اتوبوس حفظ کنند، ما با یک دست دست بچه را می گیریم با دست دیگر خریدها را، گوشی موبایل بین گردن و شانه، کارهای اداره را راست و ریس می کنیم.
افتخارآمیز است.
دستاورد بزرگی است، این که مثل هم شده ایم.
فقط معلوم نیست به چه دلیل گنگی، یکی مان شب توی رختخواب مثل کنده ای چوب راحت می خوابد و آن یکی مدام غلت می زند، چون دست و پاهایش درد می کنند.
چون صورت اشک آلود بچه ای می آید پیش چشمش.
بچه تا ساعت پنج مانده توی مهد کودک. همه رفته اند، سرایدار مجبور شده بعد از رفتن مربی ها او را ببرد پیش بچه های خودش.
شب ها خواب ندارد.
می افتد به جان زن.
مرد اما راحت است، خودش است.
نیمة دیگری ندارد.
زن گیج و خسته تا صبح بین کسی که شده و کسی که بود، دست و پا می زند.
مادربزرگ سنت زده و عقب افتادهی من کجا می توانست شکوه این پیروزی مدرن را درک کند؟
ما به همة حق و حقوقمان رسیده ایم.
زنده باد تساوی!
سلسله شبهات:من فقط نقشی که برام نوشتند رو بازی میکنم!!!
ارسال شده توسط گل گیسو در پنجشنبه, ۱۳۹۰/۰۲/۰۱ - ۲۱:۱۱سلسله شبهات وارده بر دین اسلام
سلاممم بر همه عزیزان اسک دین،قصد من از مطرح کردن این تاپیک ها پاسخگویی به شبهاتیست که از جانب فرقه ها و ادیان مختلف(مسیحیت بهاییت و وهابیت،شیطان پرستی و یهود)درباره دین اسلام مطرح میشه
فقط پیشاپیش من این تذکر رو بگم قصد من از مطرح کردن این شبهات قابل دسترس بودن این سوالات برای جوان هایی است که متاسفانه به علت فعالیت رو به رشد فرقه های کاذب،با این شبهات دست و پنجه میزنن و ان شاء الله به پاسخ مناسبی برسند.
و صرفا به کار بردن افعال شخصی و مفرد برای همذات پنداری با مبلغین این فرقه ها و نزدیکی با افراد فریب خورده و افرادی است که این شبهات رو باور دارند در حالیکه من خودم شیعه دوازده امامی هستم و تا عمر دارم به این نعمتی که خداوند به من بخشیده افتخار میکنم و این خصلت ما شیعه هاست که شبهات رو سرکوب نمیکنیم بلکه به دنبال پاسخی منطقی براشون هستیم.
سلسله شبهات:من فقط نقش خودمو بازی میکنم
مسئله بعد اینکه ما مسلمونها معتقدیم خداوند از ابتدای افرینش سرنوشت ما رو رقم زده و یا شب قدر تقدیر ما نوشته میشه،پس من این وسط چیکاره ام؟؟؟!!!
اگر با فلانی ازدواج میکنم چون قسمته سرنوشته،خدا خواسته.اگر کارم جور نمیشه چون خداوند می خواسته،اگر فلان دانشگاه قبول میشم چون خدا میخواسته.من فقط مثل ی عروسک نقشی که برام نوشته شده رو بازی میکنم
یزید،یزید شد چون از اول آفرینش آدم،خدا در نظر داشت یه یزیدی بیافرینه تا امام حسین(ع) رو بکشه پس چرا ما یزید رو لعن میکنیم؟؟!!یزید باید این کارو میکرد تا یزیدی که خدا میخواست بشه
* * * نسبت اختیار انسان و امور شر با برخی اوصاف الهی * * *
ارسال شده توسط seyedziya در پنجشنبه, ۱۳۸۸/۱۲/۱۳ - ۰۳:۰۹بسم الله الرحمن الرحیم
با عرض سلام خدمت عزیزان
همونطور که از عنوان تاپیک هم بر می یاد موضوع این تاپیک نسبت اختیار انسان و امور شر با برخی اوصاف الهیه(در حال حاضر اوصافی مثل عدل ، حکمت ، رحمت و ...) ، برا اینکار روالی که فعلا در ذهن دارم اینه که ابتدا راجع به یه معنا از اختیار تحت عنوان معنای عرفی و رایج (ولی به نظر من نادرست) اختیار بحث کنیم و بعد راجع به یه معنای دیگه از اختیار (که به نظر من معنای درست اختیاره) بحث کنیم ، در مرحله ی بعد وارد بحث شرور میشیم و نسبت اختیار انسان و امور شر با این اوصاف الهی رو بحث می کنیم. در طول بحثا تلاش بر اینه که مطالب تا جایی که میشه خلاصه و فشرده و در عین حال ساده و روون آورده بشه. خوشحال میشم از نظرات دوستان در هر مقطعی از بحث استفاده کنم. انشاالله که عمل همه ی ما همراه با بینش و بصیرت عمیق توحیدی باشه...