دفن

روایت مدفون بودن هفتاد پیامبر در مسجدالحرام به نقل اهل سنت

بسم الرحمن الرحیم سلام علیکم آیا در منابع سنیان روایتی در رابطه با دفن هفتاد پیامبر در مسجدالحرام داریم. لطفا راهنمایی فرمائید.   متشکرم.

فلسفه دفن میت در اسلام


سلام

چرا مسلمون ها جسد رو خاک می کنند؟
اگر جنازه رو دفن نکنیم ایرادی پیش میاد؟

دو سوال پیرامون مرگ

انجمن: 

سلام
دوتا سوال چند مدته ذهنمو مشغول کرده،البته اطلاعاته کاملی ندارم.
1-تا اونجایی که من شنیدم و خوندم انسال پس از مرگ مرحله ای را میگذرونه به نامه شب اول قبر،که طبق شنیده ها انگار همه این مراحل در قبر انجام میشه اما من یه مستند دیدم و جایی مطالعه کردم که یه گروهی که طعم مرگ رو چشیدن و دوباره زنده شدن میگفتن بعد از مرگ روحمون به سمت یه حلقه سبز رنگ میرفت و من تو این مسیر جنازه خودمو میدیدم.سوال اینجاست.این دقیقا مقابله اون چیزیه که من تو کتاب سیاحت غرب یا روایات شنیدم.اگر انسان به سویه اون حلقه بره که عقلانیتر هم هست پس فشار قبر و سر به لحد خوردن و کلا اون داستان چی میشه اگرم که برعکسشه اونا چی دیدن؟
(ببخشید خیلی طولانی شد)
2-این که خیلی از ما مسلمانها دوست داریم در کنار امامزاده ها یا امامان معصوم خاک بشیم شکی نیست و دلیلمونم اینه که به واسطه اون امام یا امام زاده عذاب قبر ازمون برداشته بشه که اتفاقا روایت هایه زیادی هم من شنیدم مثل زنه اون آهنگر که هر روز به امام حسین (ع) سلام میداد و بعد از مرگ به واسطه ایشون عذاب از کل قبرستان برداشته شد و داستان هایه فراوان.
حالا سوال:اگر این داستان ها درست باشه پس عمر کناره پیامبر خاکه یا اینکه یکی به واسطه ظلم هایه فراوون شهره عام و خاصه اما پس از مرگ به واسطه اون امام زاده یا معصوم عذاب برداشته بشه ازش منطقیه؟
متشکرم

محل ابتدایی دفن حضرت آدم علیه السلام

[="Arial"]سلام علیکم

گفته میشه که قبر حضرت آدم که در نجف واقع شده، محل دفن عظام آدم علیه السلام است که در زمان طوفان نوح به روی آب آمده بود و حضرت نوح علیه السلام آنها را به دستور خداوند از آب گرفت و در محل فعلی آن ها را دفن کرد.
محل ابتدایی دفن حضرت آدم کجا بوده؟[/]

آيا هم نامي اسامي فرزندان امام علي (ع) با خلفا، نشان محبت است؟

بسم الله الرحمن الرحیم

12 جوابی كه ارائه شده مجزاست، كه شما می توانید تا زمانی كه خسته نشده اید و از هر كجا جواب ها كه خواستید، شروع به مطالعه نمایید.

اول –
می گویند مگر می شود از كسی متنفر بود، اما اسم بچه خود را هم نام او گذاشت؟ مگه خود شما حاضرید اسم بچتون رو عمر بذارید؟
این مساله وقتی درسته، كه شما با شنیدن یك اسم، تنها اسمی كه به ذهن شما خطور می كند، همان یك اسمی باشد كه از آن متنفر هستید. وقتی یك اسم، نامی رایج است، این مثال از اساس باطل است. مثل چی؟ منصور!
مگه شما تا به حال نشنیده اید كه اسم شیعه ای منصور باشد؟ همه ما شنیده ایم. اما همه می دانیم كه كه قاتل امام صادق علیه السلام، منصور دوانقی بوده است! كسی می تواند ادعا كند شیعه منصور دوانقی را دوست دارند، و به همین دلیل اسم فرزندش را اینطور می گذارد؟! مسلما خیر! این یك نام رایج است.

یا اینكه آیا می دانید كه یكی از صحابه امام صادق، نامش شمر بن یزید بوده است؟!
(الأردبیلی الغروی، محمد بن علی (متوفای1101هـ)، جامع الرواة وإزاحة الاشتباهات عن الطرق والاسناد، ج 1 ص 402، ناشر: مكتبة المحمدی.)
آیا در بین شیعه، یا حتی اهل سنت، كسی هست كه از شمر متنفر نباشد؟!

یا طبق سند از شیخ مفید، یكی از فرزندان امام حسن مجتبی، عمرو بوده است؛
(الشیخ المفید، محمد بن محمد بن النعمان ابن المعلم أبی عبد الله العكبری، البغدادی (متوفای413 هـ)، الإرشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 20، باب ذكر ولد الحسن بن علی علیهما ، تحقیق: مؤسسة آل البیت علیهم السلام لتحقیق التراث، ناشر: دار المفید للطباعة والنشر والتوزیع - بیروت - لبنان، الطبعة: الثانیة، 1414هـ - 1993 م.)
اما در عین حال می دانیم اسامی كسانی مثل ابوجهل، یا عمروبن عبدود، عمرو بوده است! آیا این یعنی امام حسن مجتبی شیفته ابوجهل و عمروبن عبدود بوده است؟!

یك مثال اجتماعی هم بزنم:
اگر یك دزدی به خانه شما بیاید و اسمش محمد باشد، برادر شما هم محمد، برعكس دزد برادر شما را بكشد، شما فرزند دار شوید، اسم بچه را محمد می گذارید به خاطر یاد برادرتان، یا دوری می كنید از این اسم به خاطر یك دزد قاتل؟ اصلا نام دزد ارزش توجه كردن دارد؟
دلایل بسیار روشن است. برای انها كه بیندیشند!

دوم –
سوالی كه مدعیان این شبهه باید اثبات كنند این است كه نام ها توسط پدر خانواده انتخاب شده است، در غیر این صورت، از كجا معلوم كه محبتی اگر وجود داشته باشد، محبت پدر خانواده باشد؟! آیا در فامیل خود تا به حال ندیده یا نشنیده اید كه مادر خانواده یا حتی پدر بزرگ یا مادر بزرگ بر انتخاب یك نام اصرار داشته باشند؟ این امری عجیب نیست، حتی در آن زمان. به این مثال توجه كنید:

امیرالمؤمنین در رجزی فرمودند من کسی هستم که مادرم من را حیدر نام گذاشته است و من مانند شیر بیشه هستم کسی جرأت دیدن من را ندارد و من پیمانه همه را پر تحویل میدهم و از کسی ترس ندارم
(صحیح مسلم ـ جلد 3 ـ صفحه 1440 ـ شماره 1807 ـ چاپ بیروت)

می بینید كه حیدر نامی است كه مادر حضرت برای ایشان گذاشته است و مسلما در آن زمان هم نام گذاری توسط مادر چیز غیر عادی نبوده است.

سوم-
مطلب سومی كه در این مورد بیان می كنیم این هست كه اصلا نام گذاری نه تنها فقط توسط پدر صورت نمیگرفته، نه تنها فقط توسط مادر صورت نمی گرفته، بلكه توسط دیگر مردم نیز صورت می گرفته است. مثلا
نام عبد المطلب جدّ بزرگ رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم، شیبه بود؛ و مردم به خاطر همراهی ایشان با مطلب عموی جناب عبدالمطلب و این برداشت كه ایشان بنده مطلب است(چون مطلب فرزندی نداشت)، این طور وی را شناختند و این نام بر ایشان ماند.
(البدر و التاریخ مرودی جلد 4 صفحه 112 چاپ مکتبۀ الثقافۀ الدینیۀ )
یعنی حتی مردم نیز ممكن است در نام گذاری فرد تاثیر داشته باشند و اگر كسی مدعی است نامی از روی محبت گذارده شده، ابتدا باید ثابت كند كه نام را خود فرد گذاشته است و بعد ثابت كند دلیل وی محبت بوده است.

چهارم-
فرض كنیم نام را پدر خانواده انتخاب كرده است و دلیل وی هم محبت بوده است. حال باید به ما بگویند كه از كجا معلوم محبت به خلفا باعث انتخاب چنین اسامی ای شده است! چه آن كه ابوالفرج اصفهانی از قول حضرت می گوید:
إنّما سمّیته بإسم أخی عثمان بن مظعون.
فرزندم را به نام برادرم عثمان بن مظعون نامیدم.
(الاصفهانی، أبو الفرج علی بن الحسین (متوفای356)، مقاتل الطالبیین، ج 1، ص 23.)

حال شاید بگویند این فرد كه این روایت را نقل كرده، سنی نیست و برای ما این حدیث ضعیف است. در پاسخ دو جواب می توان ارائه داد. اولا این كه، ما كه در مقام ادعای محبت نیستیم، بلكه شما هستید،شما لطف كنید حدیث صحیحی ارائه دهید كه این محبت را ثابت كند. ثانیا، در وجود چنین فردی كه شیعه و سنی شك ندارد، و اتفاقا فرد وارسته ای بوده است، از كجا معلوم كه این فرد در نزد حضرت، محبوبیت ویژه نداشته است؟

پنجم –
آیا می دانید كه خود اهل سنت، افراد قابل توجهی را با نام عثمان و عمر، از بین صحابه ذكر كرده اند؟ به این مطلب توجه كنید:

نام عثمان:
1. عثمان بن ابوجهم الأسلمی؛ 2. عثمان بن حكیم بن ابوالأوقص؛ 3. عثمان بن حمید بن زهیر بن الحارث؛ 4. عثمان بن حنیف بالمهملة؛ 5. عثمان بن ربیعة بن أهبان؛ 6. عثمان بن ربیعة الثقفی؛ 7. عثمان بن سعید بن أحمر؛ 8. عثمان بن شماس بن الشرید؛ 9. عثمان بن طلحة بن ابوطلحة؛ 10. عثمان بن ابوالعاص؛ 11. عثمان بن عامر بن عمرو؛ 12. عثمان بن عامر بن معتب؛ 13. عثمان بن عبد غنم؛ 14. عثمان بن عبید الله بن عثمان؛ 15. عثمان بن عثمان بن الشرید؛ 16. عثمان بن عثمان الثقفی؛ 17. عثمان بن عمرو بن رفاعة؛ 18. عثمان بن عمرو الأنصاری؛ 19. عثمان بن عمرو بن الجموح؛ 20. عثمان بن قیس بن ابوالعاص؛ 21. عثمان بن مظعون؛ 22. عثمان بن معاذ بن عثمان؛ 23. عثمان بن نوفل زعم؛ 24 . عثمان بن وهب المخزومی؛ 25. عثمان الجهنی؛ 26. عثمان بن عفان.
(العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج 4، ص 447 ـ 463، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 - 1992.)

نام عمر:
1. عمر بن الحكم السلمی؛ 2. عمر بن الحكم البهزی؛ 3 . عمر بن سعد ابوكبشة الأنماری؛ 4. عمر بن سعید بن مالك؛ 5. عمر بن سفیان بن عبد الأسد؛ 6. عمر بن ابوسلمة بن عبد الأسد؛ 7. عمر بن عكرمة بن ابوجهل؛ 8. عمر بن عمرو اللیثی؛ 9. عمر بن عمیر بن عدی؛ 10. عمر بن عمیر غیر منسوب؛ 11. عمر بن عوف النخعی؛ 12. عمر بن لاحق؛ 13. عمر بن مالك؛ 14. عمر بن معاویة الغاضری؛ 15. عمر بن وهب الثقفی؛ 16. عمر بن یزید الكعبی؛ 17. عمر الأسلمی؛ 18. عمر الجمعی؛ 19. عمر الخثعمی؛ 20. عمر الیمانی. 21. عمر بن الخطاب.
(العسقلانی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل الشافعی، الإصابة فی تمییز الصحابة، ج4، ص587 ـ 597، تحقیق: علی محمد البجاوی، ناشر: دار الجیل - بیروت، الطبعة: الأولى، 1412 – 1992.)

آیا این كه این همه اسم مشابه، فقط توسط یكی از اهل سنت نقل شده است، نشان از رواج بالای این نام ها نیست؟
آیا اگر كسی به یكی دیگر از صحابه كه نزد اهل سنت جایگاه بسیار بالایی دارند، محبت داشته باشد، مطلبی است دور از ذهن؟
یا در كتاب اسدالغابه ابن اثیر، شخصی آمده به اسم عمر بن سراقة، كه زیرش نوشته از شهدای بدر است. آیا یك شهید با عزت جنگ بدر، جایگاه كمی دارد كه كسی نخواهد به آن محبت بیشتری داشته باشد؟ آیا در جایگاه شهدای بدر شك دارید؟

_ نكته: از آن جا ابوبكر اصلا كنیه است و نه اسم، به این مساله نپرداختیم. مثلا اسم فرزند حضرت علی كه كنیه ابوبكر داشته است، عبیدالله بوده است.( بحارالانوار علامه مجلسی جلد 45 صفحه 36)

ششم –
اما سوال بعدی كه آن ها باید پاسخ دهند این است كه مگر نمی گویید نام گذاری دلیل بر محبت است؟ حال چرا هیچ یك از خلفای شما، این محبت را نسبت به حضرت علی نداشته و نام فرزندانشان را علی و حسن و حسین كه اصحاب كساء هستند نگذاشته اند؟ اگر نام گذاری دلیل بر محبت است، آیا آن ها از حضرت علی متنفر بوده اند؟
اصلا چرا همه شما اسمتان محمد نیست؟ آیا محبت شما به دیگران بیش از حضرت محمد است؟!

هفتم –
اگر نام گذاری بر اساس محبت است، چرا آقای عمر بخش نامه كردن كه كسی اسم محمد بر روی فرزندش نگذاره؟
ابن بطال و ابن حجر در شرحشان بر صحیح بخارى مىنویسند:

كتب عمر إلى أهل الكوفة الا تسموا أحدًا باسم نبى.
(إبن بطال البكری القرطبی، أبو الحسن علی بن خلف بن عبد الملك (متوفای449هـ)، شرح صحیح البخاری، ج 9، ص 344، تحقیق: أبو تمیم یاسر بن إبراهیم، ناشر: مكتبة الرشد - السعودیة / الریاض، الطبعة: الثانیة، 1423هـ - 2003م.)
(العسقلانی الشافعی، أحمد بن علی بن حجر أبو الفضل (متوفای852 هـ)، فتح الباری شرح صحیح البخاری، ج 10، ص 572، تحقیق: محب الدین الخطیب، ناشر: دار المعرفة - بیروت.)

عینى در عمدة القارى مىنویسد:
وكان عمر رضی الله تعالى عنه كتب إلى أهل الكوفة لا تسموا أحدا باسم نبی وأمر جماعة بالمدینة بتغییر أسماء أبنائهم المسمین بمحمد حتى ذكر له جماعة من الصحابة أنه أذن لهم فی ذلك فتركهم.
(العینی، بدر الدین محمود بن أحمد (متوفای 855هـ)، عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج 15، ص 39، ناشر: دار إحیاء التراث العربی – بیروت.)

ادامه دارد ...

دلیل دفن نشدن امام حسن علیه السلام کنار پیامبر اکرم چه بود؟

سلام
من جایی خوندم که امام حسن وصیت می کنن که نزدیک قبر رسول خدا دفن بشن، اما عایشه مانع از این کار میشه.

اولا آیا تا همین جا درست هست؟ یعنی آیا واقعا دلیل دفن نشدن امام حسن در کنار قبر پیامبر مخالفت عایشه بوده؟
دوما اگر درست هست، من از کسی شنیدم که عایشه حق داشته اجازه نده، چون اونجا خونه ی شخص عایشه بوده (نه منزل پیامبر که بخوایم بگیم فقط یک هشتم حق ارث داشته باشه عایشه). آیا این حرف درسته؟ آیا پیامبر در منزل شخصی خودش دفن شد؟ یا جایی که دفن شده منزل شخصی عایشه بوده و پیامبر فقط اونجا زندگی می کردن؟

ممنون میشم اگه سندهای تاریخی مربوطه رو هم با ذکر صفحه و اسم کتاب ذکر بفرمایید.

๑۩๑ وداع غریبانه ی امام علی(ع) با حضرت زهرا(س) ๑۩๑ صــوتــی

انجمن: 

وداع حضرت علی:doa(6): با حضرت فاطمه:doa(8):

سخنان حضرت علی:doa(6): با پیامبر:doa(1): هنگام خاک سپاری حضرت فاطمه:doa(8):

head
ღღღ تولید اختصاصی انجمن گفتگوی دینی ღღღ

کلام 203
صفحه ی 219
نهج البلاغه ی صبحی صالح


این آدرس صفحه ای است که دکتر مرتضی آقا تهرانی سخنان خود را با استناد به آن آغاز میکند. در ادامه به سخنان آقا امیرالمومنین (علیه السلام) در هنگام دفن پیکر پاک بانو فاطمه زهرا (سلام الله علیها) اشاره میکند، عباراتی که شنیدن و یا خواندن آنان قلب انسان را به لرزه می اندازد:
سلام بر شما ای رسول خدا
من دو سلام دارم، یکی از طرف خودم یکی از طرف دخترتون که در کنار شما دفن میشود
عجب خیلی سریع ملحق شد به شما
تحملم برای این برانگیخته شده شما کم شده
گویا دیگه پوستم نرم شده برایش
من وقتی خودم را تسلیت بدم به این مینگرم که چه مصیبت سختی را به شما گذراندم
خود من کسی بودم که شما را در قبرتون خوابانیدم
جان مبارک شما در میان سینه من به آسمان رفت
ما از خداییم و به سوی او برمیگردیم
آن ودیعه و امانتی که داده بودید برگشت...



:parandeh: دانلود با کیفیت عالی با حجم 5.77 مگابایت :parandeh:
:parandeh: دانلود با کیفیت عادی با حجم 1.46 مگابایت :parandeh:

مرا با لباس پاسداری دفن کنید


نماز ظهر و عصرش را که خواند دو زانو روبروی مادر نشست:

می خوام برا یکی که خیلی برام عزیزه کادو بخری!

مادر نگاهی متعجبانه به او دوخت و گفت: دوست داری کادوی گرونی باشه یا ارزون؟! اصلاً خودت بگو قیمتش چقدر باشه!

«عبدالرحمن» با حالتی صمیمی جواب داد: نه مادر! او اون قدر برام عزیزه که مطمئنم در هیج مغازه و بازاری چیزی وجود نداره که ارزش اون را داشته باشه!

مادرکه از پاسخ فرزندش متعجب شده بود، گفت: مگه اون کیه که این قدر برای تو عزیزه و اصلاً چرا من باید براش هدیه بخرم؟!

عبدالرحمن لبخندی زد و بعد از مکثی کوتاه گفت : اون عزیز ، خداست!

مادر که همه ماجرا را فهمیده بود از اینکه او با ایماء و اشاره حرفش را گفته بود بر آشفت و با صدایی نه چندان آرام گفت: یعنی میگی تو رو به خدا کادو بدم؟!

بعد هم بغضش ترکید و زار زار گریست...

عبدالرحمن مجبور شد لحن خودش را عوض کند و از راه دیگری وارد شود: مادر من! این همه تو جبهه تعریف تو رو کرده ام و به بچه ها گفتم مادرم خیلی صبر و استقامت داره! اونوقت تو می خوای من جلو دیگرون سرافکنده بشم؟! از تو می خوام که پدر و خواهران و برادرانم را دلداری بدی و سمبلی از استقامت باشی.

این را گفت و دست مادر را بوسید و با بدرقه اش راهی منطقه عملیاتی شوش شد...

ساعاتی بعد وصیت نامه کوتاه خود را می نویسد و وسایل شخصی اش را به دوستانش می دهد و تنها کارت پستال عکس امام و لباس سبز سپاه را نزد خویش نگاه می دارد...

دوستی تقاضای عکس امام را از او می کند؛ ناراحت شده و می گوید : من دو چیز را برای خودم باقی می گذارم اول همین عکس امام ، و دوم لباس پاسداری ام را!

او بامداد سی امین روز از بهار سال 1360 با گلوله دشمن آسمانی شد و خانواده و دوستانش فقط این چند کلمه را از «عبدالرحمن عطوان» به یادگار در گوشه قلب شان نشاندند:

1 ـ تفنگ و وسایل جنگی ام را به برادر بزرگم در صورتی که سپاه اجازه دهد بدهید.

2ـ کتابخانه ام نصیب بچه های محل .

3 ـ مرا با همان لباس سبز سپاه و بدون غسل دفن کنید

مستحبات و مكروهات دفن

مستحبات و مكروهات دفن


اما مستحبات چند چيز است:

از آن جمله است- گود كردن قبر تا حد ترقوه [62] يا قامت انسان.


و از آن جمله است- قرار دادن لحد در زمين سخت، به اينكه زير ديوارۀ طرف قبلۀ قبر به اندازه جسد ميت كنده شود و ميت را در آن قرار دهند. و در زمين سست شكافى در وسط قبر به صورت نهرى كنده ميت را در آن قرار مى‌دهند و روى آن سقف مى‌زنند.


و از آن جمله اينكه- قبل از آنكه در قبر قرار بگيرد، جنازۀ مرد را در پايين پاى قبر و جنازۀ زن را در جلوى قبر در طرف قبله قرار دهند.


و از آن جمله اينكه- ناگهانى و با شتاب او را در قبر وارد نكنند، بلكه به فاصلۀ دو يا سه ذراع كنار قبر قرار مى‌دهند و بعد از صبر مختصر، مقدار كمى جلوتر مى‌آورند و صبر مى‌كنند سپس او را در لبۀ قبر قرار مى‌دهند تا آمادگى براى سؤال پيدا كند، زيرا قبر داراى هولهاى عظيم و بزرگى است كه از آنها، پناه به خدا مى‌بريم. سپس او را از تابوت بيرون آورده و با سر اگر مرد باشد و به پهنا اگر زن باشد و با مدارا وارد قبر مى‌كنند.


و از آن جمله اينكه- بعد از قرار دادن در قبر، تمام گره‌هاى كفن بازشود.


و از آن جمله اينكه- گونه‌اش را، بعد از باز كردن صورت، روى زمين قرار مى‌دهند و مقدارى از خاك به صورت بالش برايش درست مى‌كنند و كمرش را به خشت يا كلوخى تكيه مى‌دهند كه به پشت نيفتد.

و از آن جمله اينكه- لحد را با خشت يا سنگ بپوشانند تا خاك به ميت نرسد و اگر با گل آن را محكم كنند بهتر است.


و از آن جمله اينكه- كسى كه ميت را وارد قبر مى‌كند، با طهارت، سر برهنه، دگمه‌ها بازشده بدون عمامه و رداء و پا برهنه باشد.


و از آن جمله اينكه- كسى كه ميت زن را وارد قبر مى‌كند و گره‌هاى كفن او را باز مى‌نمايد، شوهر يا محرم او باشد و با نبود آنان نزديكترين خويشان مرد وگرنه زنان سپس مردان غير محرم باشند، و شوهر از همۀ آنها اولى است.


و از آن جمله اينكه- مردم بيگانه (نه خويشان او) با پشت دست خاك روى او بريزند.


و از آن جمله اينكه- دعاهائى كه از معصومين (عليهم السلام) در كتابهاى مفصل و براى مواضع مخصوصى ذكر شده، در هنگام بيرون آوردن از تابوت، و در وقت نگاه افتادن به قبر، و حين وارد كردن به قبر، و بعد از قرار دادن او در قبر و بعد از گذاشتن او در لحد، و در وقت اشتغال به مسدود كردن لحد، و هنگام بيرون آمدن از قبر، و در حال ريختن خاك بر روى او، خوانده شود.


و از آن جمله اينكه- عقايد حقّۀ اصول دين و مذهب را، بعد از آنكه در لحد قرار دادند قبل از آنكه مسدود شود، به كيفيتى كه از معصومين (عليهم السلام) وارد شده، به او تلقين نمايند.


و از آن جمله اينكه- قبر را به اندازۀ چهار انگشت باز يا بسته از زمين بلند كنند.


و از آن جمله است- مربع قرار دادن قبر، به اينكه آن را مسطح كرده و داراى چهار زاويه قائمه قرار دهند، و به صورت كمر شتر درآوردن قبر مكروه، بلكه احوط ترك آن است.


و از آن جمله است- پاشيدن آب روى قبر و اولى آنست كه رو به قبله نموده از سر ميت شروع كرده و به طرف پاى ميت و سپس دور زده و تا سر ميت آب بپاشند، سپس آب‌ اضافى را روى وسط قبر بريزند.