بسم الله الرحمن الرحیم
یه سوالی برام پیش اومده در مورد اینکه بلاخره حق حکومت با چه کسی است وقتی که فرضا داده های ما چنین باشد :
فرض کنید سرزمینی هستش که نیاز به یک حاکم داره، این سرزمین 5 نفر انسان در اون زندگی میکنه که امکان تصمیم جمعی و شوری بین اونها نیست بنا به دلایل فرضی خارج از بحث .
این پنج نفر به دلایل زیر ادعای حق حاکمیت دارند .
نفر شماره 1 میگوید من زود تر از همگان در این سرزمین بودم پس حق حاکمیت با من است!
نفر شماره 2 میگوید من از همه علم بیشتری دارم بنابر این حق حاکمیت با من است!
نفر شماره 3 میگوید من از همه قدرت بیشتری دارم بنابر این حق حاکمیت با من است!
نفر شماره 4 میگوید من از همه بیشتر شجاعت دارم بنابر این حق حاکمیت با من است!
نفر شماره 5 میگوید من از همه بیشتر عادل هستم بنابر این حق حاکمیت با من است!
این ها مثلا نمونه ای از صدها دلیل هستن که انسان ها برای حق حکومت از خودشان ارائه میدهد !
خب میخواستم بدونم در چنین شرایط واقعا حق حکومت با چه کسی است ؟ آیا ملاکی برای برتری صفات وجود دارد ؟ مثلا وقتی فرد عالم حاکم میشود حکم صحیح میدهد ولی قدرت اجرایش را ندارد، وقتی فرد قوی حاکم میشد حکم غلط میدهد و آن را اجرا میکند و الی آخر ...
کسی هم کامل بودن فرد دیگر را قبول ندارد، همه به چیزی که نزد خودشون هست دلخوش هستن و میگن حق حکومت با منه ! در واقعیت هم هیچکدام کامل نیستن ! ولی مجبورن بین خودشون حاکم انتخاب کنن !
شاید چنین موردی در جامعه به چشم ظاهر نخوره ولی خب وقتی ما برخی مسائل رو تحلیل میکنیم میبینم خیلی از موارد همینطوره ! یعنی هر دو طرف حق دارن ! مثلا یکی سیبی پیدا میکنه از زمین و میگه این مال منه! دیگری میاد و میگه من قویترم سیب رو بده به من ! شخص دیگری میاد و میگه من از شما گشنه ترم سیب رو باید به من بدید و الی آخر ... واقعا حق مال کیه در چنین مواردی ؟ خدا هم که مستقیما به هممون پاسخ نمیده ! پس تکلیف چیه ؟
پیشاپیش ممنون از پاسخگوییتون یا حق 