جمع بندی علوم قرآن و حدیث

منظور از پذیرش امانت الهی

انجمن: 

سلام
چند سؤال داشتم در باره آیه شریفه:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب: 72)

سؤال اول: خداوند مکه نمی دونست که آسمانها و زمین و کوه ها توان تحمل این امانت را تدارند چرا امانت را بر آنها عرضه نمود؟
سؤال دوم: مگر کوه ها جزء زمین نیستند چار جدا گانه ذکر شده است! چون سختترند نیست به دیگر اجزاء زمین؟ خب می فرمود: و بر آهن! آهن که سخت تر است!
سؤال سوم: اشفقن یعنی چی؟ یعنی ترسیدند؟ یعنی دلسوزی کردند؟ آیا کوه ها ترسیدند؟ آیا جمادات هم می ترسند؟ یا دلسوزی کردند؟ دلسوزی اینجا چه معنی دارد؟ یا اصلا مگر جمادات دلسوزی می کنند؟
سؤال چهارم: آیا انسان کار درستی کرد که این امانت را پذیرفت یا نه؟ اگر کار درستی کرد چرا قرآن او را متهم به جهل و ستم می کند؟ اگر کار غلطی بود و او در این امانت خیانت میکند، چرا خداوند امانت را به موجودی خائن داده است؟
سؤال پنجم: اصلا منظور از این انسان کیست؟ کلی انسان است؟ کلی انسان چگونه مورد خطاب قرآن قرار گرفته است؟ اگر جزیی است منظور کدام انسان است؟ آدم است؟ آیا آدم امانتی را قبول کند باید فرزندانش نیز آن را قبول کنند؟ اگر بایدی در کار نیست یعنی آیا من مختار هستم که بار امانت تکلیف را قبول کنیم یا نه؟ اکر قبول این امانت زورکی است خدا چرا می گوید انسان آن را حمل نمود! باید می فرمود ما بر انسان این بار را تحمیل کردیم! اگر هم زورکی نیست پس من باید بتوانم که امانت تکلیف را بر دوش نداشته باشم! و یا هر تفسیر درگی که از معنای امانت می شود؟
ببخشید زیاد شد ولی لازم بود اینا رو بگم که در پاسخها توجه داشته باشید اشکال کار من بیشتر رو کدوم قسمتهاست!

چگونگی بررسی نمونه هایی برای پاسخ به تحدی قرآن

انجمن: 

با سلام
نمونه هایی هستند در پاسخ به تحدی قران
ما از کجا بدانیم اینها در حد قران نیستند
یكی از نویسندگان مسیحی كه مدعی معارضه با قرآن است در مقابل سوره «حمد» با اقتباسی كه از خود سوره داشته است، سوره خودساخته‎ای عرضه نموده است: الحمد للرحمن، رب الاكوان، الملك الدّیان، لك العباده و بك المستعان،اهدنا صراط الایمان. [۱۶]
و در مقابل سوره کوثر گفته است: انا اعطیناك الجواهر، فصلّ لربك وجاهر و لا تعتمد قول ساحر! این فرد با تقلید كامل از نظم و تركیب آیات قرآنی و تغییر برخی از الفاظ آن چنین تلقین می‎كند كه با قرآن معارضه نموده است. او همین بافته‎هایش را نیز از مسیلمه كذاب به سرقت برده است. مسیلمه در برابر سوره‎ی كوثر گفته است: انا اعطیناك الجماهر، فصل لربك و هاجر و انّ مبغضك رجلٌ كافر. [۱۷]
نمونه‎هایی دیگر نیز از معارضه‎های واهی و بی‎اساس وجود دارد كه برای همیشه به بایگانی تاریخ سپرده شده‎اند.
می شود برتری سوره ی های مشابه را به لحاظ علم عرب برایم نشان دهید...؟

منبع این روایت: «نمک سفره تان را هم از ما بخواهید»

روایت مشهوری وجود دارد که خداوند به حضرت موسی فرمودند که شما باید حتی نمک سفره ات را هم از ما بخواهی

واز مداحان وروضه خونان هم نقل میکنند که یکی از معصومین فرموده اند که شیعیان ما باید حتی نمک سفره شان را هم از ما بخواهند

کدام یک از این دو روایت معتبر است و دارای منبع است؟

مراد از حرف اول در قرآن

انجمن: 

سلام

(حديث موقوف) قَالَ مُسَدَّدٌ : ثنا أَبُو عَوَانَةَ ، عَنْ مُغِيرَةَ ، عَنْ إِبْرَاهِيمَ قَالَ : " إِنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ، سَمِعَ رَجُلًا ، يَقُولُ : الْحَرْفُ الْأَوَّلُ ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا : مَا الْحَرْفُ الْأَوَّلُ ؟ فَقَالَ لَهُ رَجُلٌ : يَا ابْنَ عَبَّاسٍ ، إِنَّ عُمَرَ بَعَثَ ابْنَ مَسْعُودٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ، مُعَلِّمًا إِلَى أَهْلِ الْكُوفَةِ ، فَحَفِظُوا مِنْ قِرَاءَتِهِ ، فَغَيَّرَ عُثْمَانُ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ ، الْقِرَاءَةَ ، فَهُمْ يَدْعُونَهُ الْحَرْفَ الْأَوَّلَ ، فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ : إِنَّهُ لَآخِرُ حَرْفٍ عَرَضَ بِهِ إلى النَّبِيُّ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ عَلَى جِبْرِيلَ عَلَيْهِ السَّلَامُ .

مقصود از حرف اول یا همان قران اول چیست وچرا عثمان آنرا تغییر داد ؟

آیا قرآن (نعوذ بالله) دروغ می گوید؟ (هیچ چیزی در قرآن فروگذار نشده)

«بسم الله الرحمن ارحیم»


با سلام

در آیات 38 و 59 سوره ی انعام این مضمون هست که « هیچ چیزی در قرآن فروگذار نشده » :Moteajeb!:.در صورتی که ما میبینیم خیلی از احکام ما هست که در قرآن مسطور نشده است:Gig: مثلا نحوه ی نماز خواندن یا غسل کردن یا...


با این وجود آیا نعوذ بالله قرآن دروغ میگوید؟:Gig:

آیا فلسفه مساویست با حکمت؟ و حکیم یعنی فیلسوف؟

در معنای "حکیم" و "حکمت"
آیا فلسفه مساویست با حکمت و حکیم یعنی فیلسوف؟

آیا استفاده از واژه حکیم توسط برخی فلاسفه برای فیلسوف،مصادره به مطلوب یک واژه قرآنی(حکمت یا حکیم) نیست؟

تناقض در مساله کمک و بخشش و مدارا

سلام.


بعضی احادیث به صبر و مدارا و درخواست کردن در دوستی ها توصیه شده و در مقابل بعضی احادیث صبر و مدار و درخواست را جایز نمیداند...
بعضی احادیث به ایجاد پیوند و سخاوتمندی و بخشش توصیه کرده حتی اگر طرف مقابل مشتاق نباشد، در مقابل در بعضی احادیث اینگونه روابط ارزشی قائل نشدند
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟
باتشکر.

1. حدیث اول کمک مالی و درخواست از دوستان رو جایز دونسته ولی در حدیث های بعد درخواست کردن و به زحمت انداختن دیگران رو نهی کرده. چطور میشه؟
هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد

درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد

2. حدیث اول توصیه به کناره گیری از مردم داره و حدیث بعدی توصیه به آمیختن با مردم
هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند

مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند

3. در حدیث اول رفاقتی که نیازمند مدارا باشد را درست نمیداند و در حدیث دیگر تحمل و مدارا را زیور دوستی و رفاقت میداند
كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست

تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است

4. در حدیث اول به کسی که روی گردانی میکند نباید روی اورد و در حدیث دیگر گفته شده با کسی که دوری میکند پیوند برقرار کن
هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب

از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند

5. در حدیث اول برای کسی که بهره نمیرساند ارزشی قائل نشده و در حدیث بعد گفته شده اگر برادرت بخل ورزد بازهم بخشش کن
در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود

چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد


مصحف فاطمه (س) در روایات

با سلام
آیا در کتاب اصول کافی جنین متنی وجود دارد لطفاً اگر هست
متن عربی، شماره جلد ،و صفحه ی آن را مشخص نمایید
@@
مدتی سکوت کرد و سپس گفت : (یعنی حضرت ابا عبدالله گفت

حدیث در مورد هواپیما و پرنده آهنین

سلام ایادرست است حضرت علی حدیثی در مورد پرندگان اهنین(هواپیما فرموده باشند؟

راهنمایی درباره نشانه های شیعه واقعی در این حدیث

انجمن: 

سلام دوستان فکر کنم این اولین پستم باشه می خواستم ازکارشناسان و دوستان عزیز ،کمکی درخواست کنم ،جدیدا کتابی به اسم صفات الشیعه که توسط شیخ صدوق تالیف و توسط دکتر امیر توحیدی ترجمه شده به دستم رسید که موضوع این کتاب با توجه به اسمش در رابطه با احادیثی از اهل بیت (علیهم السلام ) درباره ی صفات شیعیان واقعی است . من هم دراوایل این کتاب بودم که به حدیثی برخورد کردم و به علت سن کم(14 سال) و نداشتن علم برای من کمی گیج کننده بود پس می خواستم در صورت امکان دوستان اهل علم توضیحی درباره ی این حدیث بدن ویا لطفا ان را تفسیر کنند و درظم می خواستم بگم در کتاب هیچ منبع معتبری معرفی نشده است .
و اما حدیث :(نقل است از سندی پسر محمد که امیرالمومنین (ع) فرمودند :
روزی جماعتی پشت سر امیرالمومنین(ع) به راه افتادند.حضرت رویش را به سوی انها برگرداند و فرمودند:
شما کیستید ؟
گفتند:یا امیرالمومنین،ما از شیعیان شما هستیم. امام (ع) : پس چرا در سیمای شما اثار و نشانه های شیعه را نمی بینم ؟
گفتند : اثار و نشانه های شیعه چیست ؟
حضرت فرمودند: در اثر شب زنده داری رخسارشان به زردی گراییده ،دراثر روزه ،شکمهایشان لاغر گشته و در اثر دعا و نیایش ، لبهایشان خشکیده است و انان را غبار خشوع و فروتنی فرا گرفته است .
و اما دوستان نکته و مسله ای که این وسط موجود است که مگر نمی گویند که شیعه ی واقعی به باطن انسان است پس چرا در این حدیث صفات ظاهری شیعیان مطرح است و یا این که مگر نمی گویند حضرت امیر خود لاغر نبوده و کمی شکم داشته است و یا شاید یکی از شیعیان واقعی مبتلا به مرز چاقی باشد و خیلی خیلی مثال های دیگر . پس لطفا نظرات خود را در رابطه با این حدیث بگویید .
با تشکر التماس دعا