مراد از «تحمیل امانت» در آیه 72 سوره احزاب
ارسال شده توسط مخاطب در یکشنبه, ۱۳۹۷/۰۴/۳۱ - ۱۹:۵۲
با سلام
براساس آیه72سوره احزاب چرا"حمل الانسان"آمده است چراباصراحت تحمیل امانت مطرح نشد؟
مراد از "انا" دراول آیه بالاچیست؟
با سلام
براساس آیه72سوره احزاب چرا"حمل الانسان"آمده است چراباصراحت تحمیل امانت مطرح نشد؟
مراد از "انا" دراول آیه بالاچیست؟
سلام
چند سؤال داشتم در باره آیه شریفه:
إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ كانَ ظَلُوماً جَهُولاً (احزاب: 72)
سؤال اول: خداوند مکه نمی دونست که آسمانها و زمین و کوه ها توان تحمل این امانت را تدارند چرا امانت را بر آنها عرضه نمود؟
سؤال دوم: مگر کوه ها جزء زمین نیستند چار جدا گانه ذکر شده است! چون سختترند نیست به دیگر اجزاء زمین؟ خب می فرمود: و بر آهن! آهن که سخت تر است!
سؤال سوم: اشفقن یعنی چی؟ یعنی ترسیدند؟ یعنی دلسوزی کردند؟ آیا کوه ها ترسیدند؟ آیا جمادات هم می ترسند؟ یا دلسوزی کردند؟ دلسوزی اینجا چه معنی دارد؟ یا اصلا مگر جمادات دلسوزی می کنند؟
سؤال چهارم: آیا انسان کار درستی کرد که این امانت را پذیرفت یا نه؟ اگر کار درستی کرد چرا قرآن او را متهم به جهل و ستم می کند؟ اگر کار غلطی بود و او در این امانت خیانت میکند، چرا خداوند امانت را به موجودی خائن داده است؟
سؤال پنجم: اصلا منظور از این انسان کیست؟ کلی انسان است؟ کلی انسان چگونه مورد خطاب قرآن قرار گرفته است؟ اگر جزیی است منظور کدام انسان است؟ آدم است؟ آیا آدم امانتی را قبول کند باید فرزندانش نیز آن را قبول کنند؟ اگر بایدی در کار نیست یعنی آیا من مختار هستم که بار امانت تکلیف را قبول کنیم یا نه؟ اکر قبول این امانت زورکی است خدا چرا می گوید انسان آن را حمل نمود! باید می فرمود ما بر انسان این بار را تحمیل کردیم! اگر هم زورکی نیست پس من باید بتوانم که امانت تکلیف را بر دوش نداشته باشم! و یا هر تفسیر درگی که از معنای امانت می شود؟
ببخشید زیاد شد ولی لازم بود اینا رو بگم که در پاسخها توجه داشته باشید اشکال کار من بیشتر رو کدوم قسمتهاست!
در قرآن از امانتی عظیم یاد شده که انسان آن را به دوش کشیده است:
«اِنّا عرضنا الأمانة...».
آسمان بار امانت نتوانست کشید
قرعه فال به نام من دیوانه زدند
به مقتضای برخی تفاسیر، این امانت، همان تکلیف الهی و اراده و انتخابگری انسان در پذیرش یا عدم قبول حق است.
هدایت به خیر و شر و پیمودن راه نیک و بد برای انسان، مهیاست.
این خود اوست که کدام را برگزیند و البته هر چه را انتخاب کند، مسئول عواقب و فرجام آن نیز خواهد بود.
کسی همچون «حر» که فرمانده لشکر هزار نفری سپاه کوفه بود و راه را بر امام حسین (ع) بست و مانع شد تا آن حضرت به سوی کوفه برود، در صبح عاشورا با یک «انتخاب شایسته» خود را از جبهه سیاه ستم رها کرد و به جبهه نورانی حق رساند و شهید راه خدا شد و نامی جاوید و عزت ابدی یافت. هر کس در زندگی میتواند «حر» باشد یا «حر» شود، به شرط آن که به جایگاه والای قدرت انتخاب گری خویش واقف باشد و خود را انسانی مختار بشناسد. همین انتخاب است که در سرنوشت افراد و جوامع، «تحولات» را رقم میزند و تغییرات اساسی ایجاد میکند. به هر حال، انسان در قلمرو «خودشناسی» و توجه به استعدادهای خویش، علاوه بر دستیابی به معرفتهای مهم میتواند گامهای بلندی نیز در مسیر کمال بردارد. این است که شناخت خویش را از مهمترین و مفیدترین شناختها میشناسیم و بر آن تاکید داریم و آن را مقدمه «خودسازی» میدانیم.
استاد شهید مرتضی مطهری مینویسد: «انسان، نقشی فعالتر و موثرتر و گستردهتر در ساختن آینده خویش دارد. نقش انسان، هم آگاهانه است، هم آزادانه؛ یعنی انسان هم به خود و محیط خود آگاه است، هم آن که با توجه به آینده، به حکم نیروی عقل و اراده، میتواند آزادانه آینده خویش را به هر شکل که خود بخواهد انتخاب کند. دایره ایفای نقش برای انسان نسبت به حیوان، بسی وسیعتر و گستردهتر است. گستردگی دایره سازندگی انسان نسبت به آیندهاش، از سه ویژگی در انسان سرچشمه میگیرد:
1 - وسعت دایره بینش و آگاهی
2 - وسعت دامنه خواستها
3 - استعداد خودساختگی ویژهای که در انسان است و هیچ موجود دیگری در این جهت مانند او نیست... انسان، یگانه موجودی است که قانون خلقت، قلم ترسیم چهره او را به دست خودش داده است که هر طور میخواهد ترسیم کند....»