تناقض

توهم تناقض

انجمن: 

با سلام

به نظر میرسد امر متضاد و متناقضی درین عالم ندارد مثلا وجود مقابلش عدم نیست و هر چه هست وجود است هم چنین سایر مفاهیم من جمله شادی و غم و راحتی و سختی و عذاب و رحمت و ... .
بنابراین باید گفت که مثلا شادی خلاف غم نیست بلکه خود یک مفهوم مستقل است که خود درجاتی دارد و ما به اشتباه مراتب نازل شادی را غم مینامیم . خود غم چیزیست مستقل که مراتب خاص خود را دارد و اصلا ربطی به شادی ندارد . به بیان دیگر هیچ تناقضی در جهان نیست مثلا شجر و لا شجر متناقض نیستند چون لا شجر غیر قابل تصور {لا غیر قابل تصور است} است .
مایلم نظر کارشناس محترم و دوستان عزیز را جویا شوم

با تشکر

علم پزشکی جدید ، متفاوت با علم اهل بیت علیهم السلام

بسم رب الحیدر

سلام و عرض ادب و احترام
میخواستم نظرتون رو در مورد این متن و همینطور تکلیف خودمون رو بدونم

معصوم می‌فرماید: اگر مردم می‌دانستند در نمک چه هست، به غیر نمک مداوا نمی‌کردند، اما پزشکی روز می‌گوید نمک نخورید!

معصومین می‌فرمایند گوشت ماهی کم بخورید. امیرالمؤمنین می‌فرماید مرغ، خوکِ پرندگان است.

آن‌وقت دکترها می‌گویند گوشت سفید مصرف کنید، ماهی زیاد بخورید، مرغ بخورید.

معصومین می‌فرمایند: گوشت گوسفند دواست، اما دکترها می‌گویند گوشت قرمز کم بخورید. روایت داریم که گوشت شتر را نمی‌خورد مگر مؤمن. روایت داریم آب کم بخورید،

ولی دکترها می‌گویند روزانه حداقل 6 تا 8 لیوان آب بخورید.
پس معلوم است که منبع اهل بیت نیستند. خب، حالا چرا این‌قدر اختلاف؟
فرض کنید اصلاً تحقیق کرده‌اند و به این‌جا رسیده‌اند، ولی آیا می‌شود این فرض را پذیرفت؟
چه‌طور تحقیقات‌شان خلاف فرمایش معصومین از آب در می‌آید؟ وقتی بررسی کنید می‌فهمید منبع جای دیگریست!

وقتی یک بررسی اجمالی می‌کنیم می‌بینیم علوم ما، یعنی همان مطالبی که دارد در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود، از همان جا می‌آید که قرآن می‌گوید «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً».
خداوند در قرآن می فرماید : «لَتَجِدَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً لِلَّذینَ آمَنُوا الْیَهُودَ وَ الَّذینَ أَشْرَکُوا»1؛ ای پیامبر! تحقیقاً، یقیناً، موکداً شدیدترین دشمنی را نسبت به مؤمنین در یهودیان و مشرکین پیدا می‌کنی.
قرآن وقتی چیزی را بزرگ حساب می‌کند واقعاً بزرگ است: «أَشَدَّ النَّاسِ عَداوَةً». اما مسلمانان دقیقاً برعکس این آیه رفتار کرده‌اند. آن افرادی را که قرآن می‌گوید دشمن سرسخت شما هستند و شدیدترین دشمنی را با شما دارند، مسلمان‌ها بیش‌ترین دوستی را با آن‌ها برقرار کرده‌اند! کجا؟ کی؟ در عمل!

من یک سوال از شما می‌پرسم. این مطالبی که الآن به عنوان علم در دانشگاه‌های ما تدریس می‌شود و به جوانان تعلیم داده می‌شود، از کجا می‌آید؟ تا حالا فکر کرده‌ایم یا نه؟ این مطالب از امام صادق و امام باقر است؟ این علم پزشکی که الآن در جامعه‌ی ما و در دانشگاه‌های ماست، منبعش فرمایشات معصومین است یا از جای دیگری می‌آید؟ اگر از امام صادق باشد که نباید این همه تعارض بین نظرات پزشکی روز و فرمایشات معصومین باشد؟
حالا به این روایات توجه کنید :
امیر المومنین (ع) در مورد ماهی می فرماید : أقلوا من أکل الحیتان فإنها تذیب البدن وتکثر البلغم، وتغلظ النفس.

کمتر ماهی بخورید - چون بدن را ذوب می کند و بلغم را زیاد می نماید و نفس را سنگین می کند .
بلغم ، خلط سرد و تری است که ریشه خیلی از بیماری ها ست از جمله تنگی نفس ، فشار خون ....

آن‌ها را دوست خالص و مخلص خودمان فرض کرده‌ایم. چه‌طور؟

مثلا توصیه می کنند به مصرف گوشت ماهی آنهم هفته ای دو تا سه بار . توصیه به مصرف شیر ماست لبنیات گوشت سفید ، آب و ... در صورتی که ریشه هر دردی در غلبه سردی است . گاهی بیمار مراجعه می کند ، بیست تا مریضی دارد و خودش هم فکر می کند که بیست تا مریضی دارد در حالی که وقتی که بررسی می کنیم می بینیم تمام این بیست مریضی در واقع یک مریضی بیشتر نیست و آن مریضی ، غلبه سردی است و اگر سردی را از وجود این بیمار بردارند در خیلی از موارد مشکل حل می شود
خلاصه حالا بی‌رویه توصیه به خوردن گوشت سفید می‌کنند! در مورد گوشت مرغ از

امیرالمومنین روایت داریم که «الدُّجاجُ خِنزیرُ الطَّیر»؛

مرغ، خوکِ پرندگان است. علتش هم گفته شده؛ مرغ مثل خوک نجاست‌خوار است، با این تفاوت که خوک نجاست خودش را می‌خورد، اما مرغ هر نجاستی را که بیابد می‌خورد و پشتک هم می‌زند و کیف هم می‌کند!

تازه مرغی که امیرالمومنین می‌فرمایند مرغ رسمی خانه‌گی است، نه این مرغ ماشینی با این فرمولی که الآن وجود دارد! مرغِ آن زمان، که نماز شب می‌خواند!!!!

بالا بردن آمار طلاق - عقیمی و ناباروری - تضعیف قوه جنسی - ضعف اعصاب - ضعف و بی حالی - افسردگی عمومی- مشکلات ذهنی و کند فهمی ها .... از جمله مشکلاتی هست که سردی خواری در سطح جامعه بر جای میگذارد.

یکی از سیاست های مهم دشمن که خیلی روی آن مانور می دهد و کار می کند سیاست شوم « سردی خواری » است که سعی کرده اند به عنوان علم پزشکی در مراحل مختلف سردی خواری را ترویج کنند، در صورتی که ریشه هر دردی در غلبه ی سردی بر جسم انسان است و اگر این یک کلمه از جامعه ما برداشته شود بسیاری از مشکلات جامعه ما حل خواهد شد .
پزشکان روز دائما می گویند که سردی بخورید و در تجویزهایشان سفارش به خوردن گرمی خیلی کم پیدا می شود .

دوستی می گفت : مادری آمد پیش من در دوران بارداری. وگفت من بهترین رژیم غذایی را داشتم.شیر، لبنیات و ماه
ی نیز زیاد مصرف می‌کردم. وقتی بچه به دنیا آمد رفتیم آزمایش. به ما گفتند بچه کمبود کلسیم دارد!» بنده عرض کردم؛ «خانم! شما که می‌فرمایید ماهی زیاد خوردید، لبنیات زیاد خوردید، پس چرا بچه‌تان مشکل کمبود کلسیم پیدا کرده؟ یک سرّی دارد؛ یک فن و فوتی دارد که آن را به شما نمی‌گویند
مثل کوزه‌گری که یک فن و فوتی دارد.»
بله، فوت کوزه‌گری را که نقطه‌ی اصلی است دست مردم نمی‌دهند!

بچه‌ای که مادرش در دوران بارداری لبنیات و سردی‌جات زیاد بخورد، انواع بیماری‌ها و گرفتاری‌ها را از روز تولدش خواهد داشت و این بچه سربار جامعه و خانواده می‌شود.

یا آشامیدن آب . حتما شنیدید که اطبا فرنگی می فرمایند روزی 7-8 لیوان خوردن آب بر همگان واجب است در حالی که :

امام صادق (ع) می فرمایند :
«أقلِل‏ مِن شُربِ الماءِ؛ فَإِنَّهُ يَمُدُّ كُلَّ داءٍ، وَاجتَنِبِ الدَّواءَ ما احتَمَلَ بَدَنُكَ الدّاء».
(الكافي، ج ۶، ص ۳۸۲، ح۲)
«آب بسيار مخور كه هر دردي را به سوي تو مي كشد و تا تاب داري دوا مخور».

« لا تُكثِر مِن شُربِ الماءِ؛ فَإِنَّهُ مادَّةٌ لِكُلِّ داءٍ».(الكافي، ج ۶، ص ۳۸۲، ح ۴)
«زياد آب ننوشيد كه ماده هر بيماري است».

یا در رابطه با نمک : لو یعلم الناس ما فی الملح ما تداووا الا به . اگر مردم از آنچه در نمک هست آگاهی داشتند به غیر نمک با چیزی دیگر مداوا نم کردند.
خداوند عز و جل به موسى بن عمران وحى كرد كه : «با نمك ، آغاز كن و با نمك ، پايان ده ؛ چرا كه درمان هفتاد درد ، در نمك است و كمترينِ اين دردها ديوانگى ، جذام ، پيسى ، گلودرد ، دندان‏درد و شكم‏درد است» .
هر كس پيش از هر چيز و پس از هر چيز ، نمك بخورد ، خداوندْ سيصد و سى نوع بلا را كه كمترينش جذام است ، از او برمى‏دارد .

بالاخره بسیاری از مطالبی که طب جدید اصرار بر آن دارد از دیدگاه طب اسلامی مردود است.

تناقض در مساله کمک و بخشش و مدارا

سلام.


بعضی احادیث به صبر و مدارا و درخواست کردن در دوستی ها توصیه شده و در مقابل بعضی احادیث صبر و مدار و درخواست را جایز نمیداند...
بعضی احادیث به ایجاد پیوند و سخاوتمندی و بخشش توصیه کرده حتی اگر طرف مقابل مشتاق نباشد، در مقابل در بعضی احادیث اینگونه روابط ارزشی قائل نشدند
این تناقضات که در این احادیث پیدا میشه چه توضیحی میتونه داشته باشه و اصل حقیقت چیست؟
باتشکر.

1. حدیث اول کمک مالی و درخواست از دوستان رو جایز دونسته ولی در حدیث های بعد درخواست کردن و به زحمت انداختن دیگران رو نهی کرده. چطور میشه؟
هرگاه يكى از شما تنگ دست و گرفتار شد، [مشكل را] به برادر خود بگويد و خويشتن را آزار ندهد

درخواست كردن، زبان گوينده را كوتاه مى كند و دل شجاع پهلوان را مى شكند و انسان آزاد سرفراز را به مقام برده اى ذليل تنزّل مى دهد و آبرو را مى بَرد و روزى را مى بُرد
بدترين برادر آن است كه مايه رنج و زحمت آدمى باشد

2. حدیث اول توصیه به کناره گیری از مردم داره و حدیث بعدی توصیه به آمیختن با مردم
هر كه از مردم كناره گرفت، از شرّشان سالم ماند

مؤمنى كه با مردم مى آميزد و بر آزار و اذيت آنان صبر مى كند، برتر از مؤمنى است كه با مردم نمى آميزد و آزار و اذيّت آنان را تحمّل نمى كند

3. در حدیث اول رفاقتی که نیازمند مدارا باشد را درست نمیداند و در حدیث دیگر تحمل و مدارا را زیور دوستی و رفاقت میداند
كسى كه نيازمند مدارا كردن با او باشى، برادر تو نيست

تحمّل [لغزشها] زيور همراهى و رفاقت است

4. در حدیث اول به کسی که روی گردانی میکند نباید روی اورد و در حدیث دیگر گفته شده با کسی که دوری میکند پیوند برقرار کن
هيچ گاه به كسى كه از تو روي گردان است، روى نياور و هيچ گاه از كسى كه به تو علاقه مند است، روى برمتاب

از برادرت فرمان ببر هر چند او تو را نافرمانى مى كند، و با او پيوند برقرار كن هر چند او از تو دورى مى گزيند

5. در حدیث اول برای کسی که بهره نمیرساند ارزشی قائل نشده و در حدیث بعد گفته شده اگر برادرت بخل ورزد بازهم بخشش کن
در همنشينى آن كس كه از دين و دنياى او بهره اى نبرى، خيرى براى تو نيست و هر كه براى تو حقّى قائل نبود، تو نيز برايش حقّى قائل نباش كه اين ارزش شمرده نمى شود

چون برادرت از تو بِبُرد خود را به پيوند با او وادار و چون بخل ورزد از بخشش دريغ مدار ··· مبادا اين نيكى را در آن جا كنى كه نبايد، يا درباره آن كس كه نشايد


تناقضاتی در قرآن!

انجمن: 

من این رو از یه سایت ضد قرآنی در آوردم. ممنون میشم جواب موارد رو بدین

1) الله چند روز برای نابودی قوم عاد نیاز داشت؟یک روز (سوره 54 آیه 19) یا چندین روز (سوره 41 آیه 16، سوره 69 آیات 6-7).



2) اول زمین یا اول آسمان؟ کدام یک زود تر آفریده شد؟اول زمین و بعد آسمان (سوره 2 آیه 29)، اول آسمان و بعد زمین (سوره 79 آیه 27-30).


3) به هم چسباندن یا از هم جدا کردن؟
در مورد روش ایجاد زمین و آسمان قرآن یکجا میگوید که آنها از هم جدا بودند و بعد به هم گرویدند (سوره 41 آیه 11) اما در (سوره 21 آیه 30) میگویند که آنها ابتدا یکی بودند و بعداً از هم جدا شدند.


4) الله و تخت او کجاست؟الله از رگ گردن به انسان نزدیکتر است (سوره 50 آیه 16) و در عین حال او بر روی تختش نشسته است (سوره 57 آیه 4) تختی که روی آب بنا شده است (سوره 11 آیه 7) و در عین حال بقدری دور است که رسیدن به او بین 1000 و 50000 سال طول میکشد (سوره 32 آیه 5، سوره 70 آیه 4).



5) آیا الله شرک را میبخشد؟شرک بدترین گناهان شمرده میشود، اما به نظر میرسد نویسنده قرآن نتوانسته است در مورد اینکه الله شرک را میبخشد یا نمیبخشد تصمیم قاطعی بگیرد. در (سوره 4 آیه 48، 116) میگوید نمیبخشد و در سوره (4 آیه 153) میگوید میبخشد، ابراهیم با پرستش ماه و خورشید و ستاره به عنوان خدایش دچار شرک میشود (سوره 6 آیه 76-78) اما مسلمانان فکر میکنند که پیامبران گناه نمیکنند.



6)یونس به بیابان رسید یا نرسید؟ما در حالی که ناخوش بود، او را به بیابان رساندیم (سوره 37 آیه 145)؛ اگر نعمت پروردگارش نبود، در حین بد حالی به صحرایی بی آب و گیاه می افتاد (سوره 68، آیه 49).


7) پیامبران میان اجنه و فرشتگان؟
الله تنها انسانها را به پیامبری بر می انگیزد (سوره 12 آیه 109 و سوره 21 آیه 7-8 و سوره 25 آیه 20-21) اما گویا در میان اجنه و فرشتگان نیز پیامبرانی وجود دارند (سوره 6 آیه 130، سوره 11 آیه 69 و 77، سوره 22 آیه 75 و...).

8) چند شرق و چند غرب؟یک شرق و یک غرب (سوره 26 آیه 28)، دو شرق و دو غرب (سوره 55 آیه 17) چندین شرق و چندین غرب (سوره 70 آیه 40).

شبهه لغویت در مورد حجاب

انجمن: 

با سلام و احترام

میگویند خداوند در ایه ی جلباب پوشش سر را واجب کرد.
اما بعد از مدتی خداوند دوباره در ایه ی خمار پوشش سر را واجب کرده است.
اما این کار لغو است.
مثل اینکه خداوند بگوید شراب حرام است و بعد از مدتی دوباره بگوید شراب حرام است.
به نظر میرسد حرمت دوم، لغو باشد.
یا اصلا هر حکم شرعی که در قرآن دوبار حرام یا واجب اعلام شود به نظر میرسد یکبار حرام کردن یا یک بار واجب کردن کافی است و نیاز به دو بار حرام یا واجب کردن نباشد.
البته من بررسی نکردم آیا موارد دیگری وجود دارد یا نه؟ تنها همین یک مورد به نظرم رسیده و همان را مطرح کردم( حجاب)

معیار و شاخصه ی تناقض

سلام و درودی آکنده از محبت فرا روی اساتید و دوستان
سوالی داشتم مبتنی بر اینکه تعریف شاخصه های تعارض و تضاد متون با یکدیگر چیست
به عنوان مثال می گوییم اجماع نقضین محال است ولی دو متن اگر در قرآن مقدس باشد گفته میشود که ظاهر آیات ممکن است تعارض داشته باشد و بطن آن با یکدیگر همسو و در یک راستاست
برای همین موضوع تمام معیار و شاخصه هایی که در تناقض دخیل هستند را اگر ممکن است بر نوشته منت نهاده و لطف کنید (مثلا اگر دو متن دارای ویژگی آ و ب باشند با یکدیگر در تعارض می باشند در صورتی که تبصره الحاقی جیم و دال در آن یافت نشود و مواردی از این دست...)
به عنوان مثال برای ابطال یکی از کتب اناجیل اربعه که تحریف شده می باشد یافتن تعارض و تناقض کمک زیادی میکند ولیکن ممکن است آن دوستان بگویند که معنی به ظاهر آنطور نمود میدهد ولی فی الواقع منظور چیز دیگریست ،برای همین تمام ویژگی هایی را که به ضرس قاطع می توان ادعا نمود که این دو متن در تناقض هستند و تبصره و راه تفسیر هرمنوتیکی یا روش های مرسوم دیگر اعم از مغلطه و... را باقی نمی گذارد خواستارم تا هم به عدم وجود تناقض در قرآن پی برده و هم بر بطلان دگر کتب مقدسه صحه گذارد
سپاسی فزاینده از تمامی افرادی که پست هایشان برای راهنمایی در ذیل نوشته ارسال خواهد شد
در پناه حق

تناقض میان کلام قرآن و احادیث پیرامون آگاهی مردگان

انجمن: 

با سلام، در کتاب دینی مدارس به بچه ها اینگونه آموخته میشود که انسان میتواند با مردگان سخن بگوید و آنها به سخنان ما آگاه اند و برای این آموزه چنین استدلال میشود که در حدیثی كه در صحیح بخارى در مورد داستان جنگ بدر آمده چنین مى خوانیم:

بعد از شكست كفار و پایان گرفتن جنگ، پیامبر با جمعى از یارانش به كنار چاهى آمد كه اجساد كشتگان مشركان را در آن افكنده بودند، و آنها را با نامهایشان صدا زد و گفت: آیا بهتر نبود كه شما اطاعت خدا و پیامبرش را مى كردید؟ ما آنچه را خدا وعده داده بود یافتیم، آیا شما آنچه را پروردگارتان وعده داده بود یافتید؟! در اینجا عمر گفت: اى رسول خدا! تو با اجسادى سخن مى گوئى كه روح ندارند، رسول الله فرمود: و الذى نفس محمد بیده ما انتم باسمع لما اقول منهم: سوگند به كسى كه جان محمد در دست او است، شما نسبت به آنچه مى گویم از آنها شنواتر نیستید.

که البته در کتاب دین و زندگی (2) این سخن به این شکل آمده که :

رسول اکرم (ص) در جنگ بدر با کشتگان کفار حرف زدند : اي فلان ، اي فلان ، آن چه پروردگارمان به ما وعده داده بود ، حق يافتيم ؛ آيا شما نيز آن چه پروردگارتان وعده داده بود ، حق يافتيد ؟ گفته شد : اي رسول خدا ، آيا ايشان را مي خواني در حالي که مردگان اند ؟ فرمود : قسم به کسي که جانم در دست اوست ، ايشان به اين کلام از شما شنوا ترند ، و فقط بر پاسخ دادن توانا نيستند .


حال میخواستم ببینم آیا این مساله در تناقض آشکار با آیات قرآن نیست ؟ چرا که در قرآن آمده است :

إِنَّكَ لَا تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلَا تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاء إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ

تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى و نمى توانى كران را هنگامى كه روى بر مى گردانند و پشت مى كنند صدا كنى !

وَ مَا یسْتَوِی الْأَحْیاء وَلَا الْأَمْوَاتُ إِنَّ اللَّهَ یسْمِعُ مَن یشَاءُ وَمَا أَنتَ بِمُسْمِعٍ مَّن فِی الْقُبُورِ

و زندگان و مردگان یكسان نیستند. خداست كه هر كه را بخواهد شنوا مى ‏گرداند و تو كسانى را كه در گورهایند نمى ‏توانى شنوا سازى.

تناقض در آيات و روایات (بخش دوم: حد انفاق)

انجمن: 

سلام به اسك ديني هاي عزيز و كارشناس محترم

1 - روايت مربوط به بخشيدن شام به مسكين و يتيم و اسير ، توسط امام علي(ع) ، حضرت فاطمه(س) ، امام حسن(ع) و امام حسين(ع) را همه مي دانيم
طبق اين روايت ، اين بزرگواران سه روز روزه گرفتند اما هر شب موقع افطار ، يك نيازمند از آنها درخواست غذا كرد
و آنها نيز افطار خود را به او داده و سه شب متوالي خودشان گرسنه ماندند
(البته طبق نقلي غيرمشهور ، هر سه موضوع در يك شب اتفاق افتاده است)

طبق نقل ها ، آیه «وَ یُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى‏ حُبِّهِ مِسْکیناً وَ یَتیماً وَ أَسیراً» ، به همين دليل نازل شده است

2 - روايتي از امام صادق(ع):
شخص نيازمندي خدمت ايشان آمد و درخواست كمك كرد و ايشان هم كمك كردند
سپس شخص ديگري آمد و از ايشان كمك خواست ، اما امام(ع) پولي به او ندادند و فقط او را دعا كردند
كسي كه پيش امام(ع) بود از ايشان پرسيد: چرا به اين يكي كمكي نكرديد؟
امام(ع) پاسخ دادند:
چون بايد مقداري هم براي خود نگه دارم. خداوند لعنت مي كند كسي را كه آنقدر انفاق كند كه براي خودش چيزي باقي نماند (مضمونِ روايت)

علاوه بر اين روايت ، در خود قرآن و در سوره فرقان آيه 67 ، خداوند چنين ميفرمايد:

وَ الَّذينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ کانَ بَيْنَ ذلِکَ قَواماً
و کسانی که هر گاه انفاق کنند ، نه اسراف می نمایند و نه سخت گیری ، بلکه انفاقشان میان این دو حالت و در حدّ اعتدال است

فكر ميكنم تناقض بين مورد 1 و مورد 2 ، و صورت مسئله واضح باشد
پاسخ كارشناس محترم را ميشنوم گل

تناقض ظاهری آیات قرآن در مورد ایمان آورندگان به حضرت موسی

با سلام و خسته نباشید، قران در آیات سوره اعراف میفرماید :


وَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

و ساحران (بی‌اختیار) به سجده افتادند.(7:120)

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

و گفتند: «ما به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم؛(7:121)


اما بعد ها در آیات سوره یونس میفرماید :


فَمَا آمَنَ لِمُوسَىٰ إِلَّا ذُرِّيَّةٌ مِنْ قَوْمِهِ عَلَىٰ خَوْفٍ مِنْ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَنْ يَفْتِنَهُمْ ۚ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الْأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

هیچ کس به موسی ایمان نیاورد، مگر گروهی از فرزندان قوم او؛ (آن هم) با ترس از فرعون و اطرافیانش، مبادا آنها را شکنجه کنند؛ زیرا فرعون، برتری‌جویی در زمین داشت؛ و از اسرافکاران بود!(10:83)

حال اینجا چند احتمال مطرح است، یا ساحران همان گروهی از فرزندان قوم او بوده اند که ایمان آورده اند ، یا اینکه نوعی تناقض گویی وجود دارد ، یا اینکه شما بفرمایید چه اتفاقی افتاده است .

تناقض در صدقه

با سلام در رابطه با صدقه من دچار تعارض شدم:
1- و لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط فتقعد ملومامحسورا (اسراء،29)
[=tahoma]امام صادق عليه السلام در داستاني وارد شده که معروف است:«مشتى خاك را از زمين برداشت و محكم در دست گرفت،فرمودند:اين بخل است،سپس‏مشت ديگرى برداشت و دست را چنان گشود كه تمام خاكها،روى زمين ريخت،سپس‏فرمودند:اين اسراف است،مرتبه سوم،مشتى خاك برداشت و كف دست را رو به آسمان كردو دست را گشود،مقدارى از خاكها از لابلاى انگشتان و اطراف دستشان فرو ريخت و مقدارى‏باقى ماند،حضرت عليه السلام فرمودند:اين حد اعتدال است(و حقيقت‏سخاوت همين است)»

2- و يطعمون الطعام على حبه مسكينا و يتيما و اسيرا-انما نطعمكم لوجه الله‏لا نريد منكم جزاء و لا شكورا (دهر،8 و 9)
[=&amp]چون خداوند لباس عافيت بآنها پوشانيد بنذر خود وفا كرده و مشغول روزه گرفتن شدند،على عليه السلام سه صاع جو از شمعون يهودى كه همسايه‏شان بود قرض كرد و بمنزل آورد حضرت زهرا عليها السلام روز اول يكصاع از آنرا آرد نموده و (بتعداد افراد خانواده) پنج گرده نان پخت،شب اول موقع افطار سائلى پشت در صدا زد اى خانواده پيغمبر من مسكين و گرسنه‏ام از آنچه ميخوريد مرا اطعام كنيد كه خدا شما را از طعامهاى بهشتى بخوراند،خاندان پيغمبر هر پنج قرص را بمسكين داده و خود با آب افطار كردند[/][=&amp]. [/][=&amp]
[/][=&amp]روز دوم فاطمه عليها السلام ثلث ديگر جو را آرد كرد و پنج گرده نان پخت شامگاه موقع افطار يتيمى پشت در خانه حرفهاى مسكين شب پيشين را تكرار كرد باز هر پنج نفر قرصهاى نان را باو داده و خود با آب افطار كردند.روز سيم فاطمه عليها السلام بقيه جو را بصورت نان در آورد و موقع افطارى اسيرى پشت در آمد و سخنان سائلين دو شب گذشته را بزبان آورد باز خاندان پيغمبر نانها را باو دادند و خودشان فقط آب چشيدند روز چهارم حسنين عليهما السلام چون جوجه ميلرزيدند وقتى پيغمبر صلى الله عليه و آله آنها را ديد فرمود پناه مى‏برم بخدا كه شما سه روز است در چنين حاليد جبرئيل فورا نازل شد و 18 آيه از سوره هل اتى را (از آيه 5 تا آيه [/][=&amp]22) در شأن آنها و توضيح مقامات عاليه‏شان در بهشت برين برسول اكرم صلى الله عليه و آله قرائت كرد كه يكى از آيات مزبور اشاره بانفاق و اطعام سه روزه آنها است آنجا كه خداوند تعالى فرمايد:....[/]

چطور می توان بین ایندو جمع کرد؟
چرا حضرت علی و خانواده اش سه شب همه غذای خودشان را به سائل دادند در حالی که می توانشتند قسمتی از غذای خود را بدهند تا خودشان هم افطار بکنند .
چه لزومی به دادن هر پنج قرص نان در سه شب متوالی به سائل ها بود؟

[/]

برچسب: