تضاد

توهم تناقض

انجمن: 

با سلام

به نظر میرسد امر متضاد و متناقضی درین عالم ندارد مثلا وجود مقابلش عدم نیست و هر چه هست وجود است هم چنین سایر مفاهیم من جمله شادی و غم و راحتی و سختی و عذاب و رحمت و ... .
بنابراین باید گفت که مثلا شادی خلاف غم نیست بلکه خود یک مفهوم مستقل است که خود درجاتی دارد و ما به اشتباه مراتب نازل شادی را غم مینامیم . خود غم چیزیست مستقل که مراتب خاص خود را دارد و اصلا ربطی به شادی ندارد . به بیان دیگر هیچ تناقضی در جهان نیست مثلا شجر و لا شجر متناقض نیستند چون لا شجر غیر قابل تصور {لا غیر قابل تصور است} است .
مایلم نظر کارشناس محترم و دوستان عزیز را جویا شوم

با تشکر

پاسخ به شبهه «تضاد عقاید غلو آمیز شیعیان با آیات قرآن»!!

انجمن: 

با سلام
لطفا اساتید به این شبهه اهل سنت جواب دهند

شیعه ها بر این باورند که پیامبران و امامان از هرگونه خطا و اشتباه بری هستند، و از بدو تولد تا لحظه مرگ نمیتوانستند که گناه کنند! یا بعضی هایشان میگویند میتوانستد اما هرگز خطا و اشتباهیی از انها سر نزده است، مثلا در مورد کار حضرت یونس علیه السلام،(یعنی ترک پیش از وقت محل ماموریت ( میگویند که ایشان اشتباه نکردند بلکه عمل شان ترک اولی بحساب میاید، ( ترک اولی یعنی بین دو کار خوب و خوبتر کار خوب را انتخاب کردن)

این در حالی است که حضرت یونس خودشان متوجه اشتباه خود شده بودند و در شکم ماهی دعا میکردند: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین .
حالا سوال این است که چرا شیعه اینقدر اصرار دارد تا پیامبران در همواره کارها و در همه سن ها ( ازتولد تا مرگ معصوم و از کوچکترین خطا بری بداند؟
ظاهرا شیعه ها نیت خوبی دارند!
اما در حقیقت نیت آنها شوم است!
زیرا این اصرار بخاطر علاقه آنها به پیامبران نیست، بلکه به این نیت است که علمای شیعه برای تشویق مردم به شرک ورزیدن، به این عقیده نیاز مبرم دارند!
آنها مجبورند بگویند پیامبران، حتی وقتی که کودک بودند ، نیز کوچکترین اشتباهی نمیکردند، زیرااگر غیر از این را بگویند ، پس چگونه امامت، امام زمان ۵ ساله را بمردم بقبولانند؟!!
شیعه ها اگرقبول کنند که پیامبران همیشه غیب نمیدانستند ، پس باید زیارت گاه های خود را تعطیل کنند! زیرا حاجت خواهنده گان از قبرها، هرگز حاضر نیستند از مرده های مدد بخواهند و به مردهای توکل کنند که همیشه و همه وقت غیب ندانند! آنوقت به زیارت قبر میروند که یقین داشته باشند مرده، (حی و قیوم و لایموت) است!!
مرده لایموت دیگه چی باشه؟!!
امان از دست این شیعه با این عقاید عجیبش!
بد نیست این را یاد آوری کنم ،هنگامیکه شیعه به امامان نسبت غیب دانی و معصومیت را میدهد زیاد دچار مشکل نمیشود زیرا امامانش را قرآن نمیشناسد!!!
پس برای ما سنی ها ، رد عقاید آنها در این باره( با استناد به قرآن ) کمی مشکل است ، اما وقتیکه همین نسبتهای غلو را به پیامبران میدهند باید محتاط باشند زیرا درباره پیامبران، قرآن اطلاعات زیادی بما داده است.

برای مثال تصور کنید یکی بگوید در فاصله صد هزار سال نوری ما، ستاره ای است که صد ها شهر و روستا در آن وجود دارد!! رد ادعای او مشکل است ،زیرا میزان دانش بشری از اماکن خیلی دوردست تقریبا هیچ است.
پس رد ادعا هم آسان نیست.
اما اگر کسی ادعا کند که در قطب جنوب کشوری به وسعت چین با شهرهای چند میلیونی وجود دارد با استناد به حقایق مسلم علم جغرافیا و دسترس بودن قطب جنوب ،براحتی میتوانیم این ادعای دروغ را رد کنیم.

بر این روش ما با توجه به حقایقی که قرآن از پیامبران در اختیار ما قرار داده براحتی میتوانیم باور شیعه را رد کنیم برای مثال به فقط به یک مورد توجه کنید:وقتی حضرت موسی از طور سینا برگشت قوم خود را آلوده به گوساله پرستی دید، با آنکه برادرش هارون پیامبر،قوم را منع کرده بود، باز حضرت موسی که تصور دیگری از ماجرا داشت ،هارون را بشدت سرزنش کرد و از سر غضب، موی سر و ریشش را کشید!! که چرا نافرمانی کردی؟!!

آیات قرآن را ببینید: قَالَ یَا هَارُونُ مَا مَنَعَکَ إِذْ رَأَیْتَهُمْ ضَلُّوا (۹۲) أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَیْتَ أَمْرِی (۹۳) قَالَ یَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْیَتِی وَلَا بِرَأْسِی إِنِّی خَشِیتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَیْنَ بَنِی إِسْرَائِیلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِی (۹۴ ) سوره طهموسی) گفت: «ای هارون! چرا هنگامی که دیدی آنها گمراه شدند…از من پیروی نکردی؟! آیا فرمان مرا عصیان نمودی,( هارون) گفت: «ای فرزند مادرم! ریش و سر مرا مگیر! من ترسیدم بگویی تو میان بنی اسرائیل تفرقه انداختی، و سفارش مرا به کار نبستیأَخَذَ بِرَأْسِ أَخِیهِ یَجُرُّهُ إِلَیْهِ قَالَ ابْنَ أُمَّ إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِی وَکَادُوا یَقْتُلُونَنِی فَلَا تُشْمِتْ بِیَ الْأَعْدَاءَ وَلَا تَجْعَلْنِی مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِینَ (۱۵۰) اعراف , (و سر برادر خود هارون را گرفت (و با عصبانیت) به سوی خود کشید؛ هارون گفت: « یا فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران یکسان قرار مده) حالا اگر با دقت بنگریم،

نتایجی که از این آیات بدست میاید همگی و سراسر بر خلاف و بر ضد عقیده شیعه است :

۱–حضرت موسی چون در حوزه علمیه قم و نجف درس نخوانده بود، پس نمیدانسته که پیغمبران اصلا خطا نمیکنند و این ممکن نیست که هارون خطاکار باشد و بتصور اینکه هارون در این گناه شریک است، موی سر و ریش آن بیچاره را با غضب کشید و دردش آورد!
۲–حضرت موسی چون در حوزه علمیه قم و نجف درس نخوانده بود پس نمیدانسته که پیغمبران اصلا خطا نمیکنند، لذا خودش باید اشتباه نمیفرمود و درباره هارون پیش داوری نمیکرد!
۳–حضرت هارون هم چون در حوزه علمیه قم و نجف درس نخوانده بود پس نمیدانسته که پیغمبران قاعدتا غیب میدانند و لازم بوده که او بداند حضرت موسی در صورت روبرو شدن با گوساله پرستی چه عکس العملی نشان میداد، و باید عین او عمل مینمود، نه اینکه روش دیگری را روش صبر را بکار می بست،و دیدیم تدبیر هارون( صبر کردن تا برگشت برادر ) حضرت موسی را خوش نیامد و از او شدت عمل بیشتری میخواست از او انتظار داشت که دست کم از مشرکین کناره گیری کند نه اینکه در مجالسشان بنشیند!
۴ -حضرت موسی نیز چون در حوزه علمیه قم و نجف درس نخوانده بود پس نمیدانسته که خودش هم غیب میداند، و با توجه به علم غیبش باید میدانست که هارون نافرمانی مرتکب نشده بلکه برای کار خود دلیل معقولی داشته، اما ظاهرا موسی عکس این را دانست و بعد برادرش که توضیح داد ، قانع شدپس ای خواننده گرامی اگر شما با دقت قرآن را بخوانید در هرصفحه اش دلایلی بر ضد عقاید شیعه خواهید دید, و ما بشما گفتیم که شیعه برای قبر پرستی و امام پرستی نیاز بغلو در حق پیامبران نیز دارد، اما چون قرآن تحریف نشده، پس نجات از مکر علمای شیعه بسیار راحت است.

تضاد صریح برخی از آیات قرآن

سلام چند عدد سوال داشتم در مورد تضاد این ایه های قرآن لطفا راهنمایی بفرمایید
- بسیاری از اهل کتاب آرزو و میل دارند که از ایمان شما را بکفر برگردانند بسبب رشک وحسدی که بر ایمان شما برند پس اگر از آنها به شما ستمی رسید عفو کنید ودرگذرید.
(قران .سوره بقره.آیه109)
متضاد آیه:
- ارزو می کنند که شما مسلمین نیز مانند آنها کافر شوید تا همه برابر و مساوی در کفر باشید پس آنانرا تا در راه خدا هجرت نکنند دوست نگیرید و اگر مخالفت کردند آنها را هر کجا یافتید گرفته و بقتل رسانید.
(قرآن .سوره نسا.آیه89)

---------------------------------------------------------------------------------------
- عرش با عظمت او بر آب قرار یافت تا شما را بیازماید.
(قران .سوره هود.آیه7)

متضاد آیه :

- عرش با عظمت الهی بر دوش فرشتگان است .
(قران .سوره مومن.آیه7)

---------------------------------------------------------------------------------------- خدا به آنچه در دلهای شماست از خود شما دانا تراست اگر همانا در دل اندیشه خوب دارید.خدا هر که را با نیت پاک بدرگاه او تضرع و توبه کند البته خواهد بخشید.
(قران .سوره بنی اسرائیل.آیه25)

- ایا مومنان ندانستند که خدا توبه کنندگان را می پذیرد و خدا صدقه آنها را قبول می فرماید و البته خدا بسیار توبه پذیر و مهربانست.
(قران .سوره توبه.آیه104)
آیات متضاد :
- قبول نخواهد شد توبه آنهائی که در تمام عمر مشغول ارتکاب اعمال زشت بوده و در لحظه مرگ در صدد توبه بر می آیند. چنانچه هر کس بحال کفر بمیرد نیز توبه اش پذیرفته نخواهد شد.
(قران .سوره نساء.آیه18)

اگر جایی بین عقل خودم و حکم مرجع تقلید تضادی دیدم؛ آیا اجازه اعتراض به آن حکم را خواهم داشت؟

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...
سوالی که برای من پیش اومده این هست که ... اگر عقل من با حکم یک فقیه در تضاد بود آیا باید حکم اون فقیه رو بپذریم ... و نسبت به این قضیه تو اون دنیا مورد بازخواست قرار نمیگیرم ...

اجازه بدین کمی مستند تر و با ذکر دو مثال بحث رو ادامه بدم ...

مثال اول : دبیرستانی که من توش درس میخوندم ... فوق مذهبی بود و در دوران دبیرستان هر سه سالش ... همیشه یه کلاس احکام Advanced داشتیم ... دیگه هممون احکام امام خمینی رو حفظ شده بودیم ... یادمه زمان کنکور دادنمون بود ... یکی از بچه ها دست بلند کرد و از معلم پرسید ... خانوم هیچ راه حلی برای اینکه ما امسال روزه نگیریم وجود نداره ... این 30 روز ... روزه نگیریم به جاش یه زمانه دیگه روزه بگیریم ... خانوم معلم هم گفت نه !!! ولی یه راه بهتون نشون میدم که میتونین ازش استفاده کنین ... شما سحر بلند میشین ... سحری میخورین ... دم ظهر که شد ... قبل از اذان ... دستتون رو میکنید تو حلقتون و بالا میارین ( ببخشید کلمه دیگه ای نتونستم پیدا کنم ) در اینصورت به جای اینکه 30 تا 60 روز روزه بگیرین ... کافی هست که 30 روز روزه بگیرین ... چون اگر از قصد هم عمل بالا آوردن رو انجام بدین ... طبق فتوای امام خمینی کافی هست معادلش یک روز روزه بگیرین ... اینجوری بود که در ماه رمضون دور و بر 60 تا 70 تا دم ظهر و زنگ تفریح میرفتن جلوی روشویی و ....

مثال دوم : چند وقت پیش آقا رضا مطلبی رو تو سایت عنوان کردند مبنی بر ازدواج با فرزند خوانده و شرعی بودن این عمل رو پرسش کرده بودند ... که پاسخگوی محترم سایت ... به نقل از یکی از مراجع عنوان کردند اگر منع نسبی نداشته باشه ... مشگلی در مورد ازدواج با فرزند خوانده وجود نداره ه ... یعنی یه مرد 60 ساله میتونه بره یه دختر 4 ساله رو به فرزند خوندگی بگیره و بعدش هم ...

خوب !!!
به نظره من و با عقل ناقصی که من دارم این حرف ها و این صحبت ها مشگل دارند ... آیا اگر من این چیزها رو میشنوم و نسبت بهش اعتراضی نکنم گناهکار نیستم ؟؟؟ آیا باید مغز خودم رو در پذیرش چنین چیزهایی که اصلا عقلایی نیستن آماده کنم و بگم حکم حکم خداست ؟؟؟ آیا اگر من مرجع تقلیدی داشته باشم و ایشون چنین اعمالی رو جایز بدونن ... نسبت به اینگونه امور تو اون دنیا بازخواست نمیشم ...

ممنون از پاسخگوئیتون ...

آیا خمس جزو زکات است؟

سلام ببخشید اینقدر نظریه پردازی میکنم خوب دیگه....:Moteajeb!:

به نظر من خمس جدای از زکات نیست بلکه جزوی از زکات است دلایل خودمو به اختصار بیان میکنم:

معنای خمس و زکات: معانی کلمات خمس و زکات با هم هیچ تضادی ندارن بلکه هر کدام مکمل دیگری است خمس به معنای یک پنجم است و بیان مقدار میکند نه شیء نه عمل نه .... ولی زکات بیان شیء است خوب از لحاظ عرفی منافاتی نیست بین این که بگم گندم بده با این که یک پنجم بده بلکه دو معنای متنافر رو میرسونن چون اگه منافات داشت نمیتونست نقش مکمل رو ایفاء کنه در یک پنجم گندم رو بده

از لحاظ قرآنی: اکثر آیات قرانی در بیان زکات است و تنها یه آیه در بیان خمس است با این که خمس به همه اموال تعلق میگیرد ولی زکات فقط به نه چیز(البته اگه این نظریه رو قبول کنیم) و مقدار خمس که یک پنجم کل مال است در جامعه خیلی موثر تر است از مقدار زکات خوب ما سه نظر میتونیم داشته باشیم:

1. این که خمس جدای از زکات است و خداجون همینطوری تعداد اینو که یک در هزار به آدما تعلق نمیگیره و اثر خیلی کمی هم داره زیاد تکرار کرده که این بعیده جدا چون خدای حکیم حتی برای تعداد شبانه روزش در قرآن اهمیت قائل شده چه رسد به این که .....

2. این که خمس ناسخ حکم زکات است!

3. خمس زیر مجموعه زکات است نه جدای از آن و تمام آیات زکات به خمس هم متعلق است

دلیل روایی: بین دو و سه شک داریم اما با رجوع به روایات در میابیم که نه حکم زکات هنوز نسخ نشده و این در حالیه که خمس در روایات در کنار زکات آمده یعنی هر دو الآن برای ما حکم است اگر ناسخ بود نباید کنار هم میآمد در ضمن تا جایی که میشود جمع بین دو مساله کرد نباید یکی را دور ریخت

راه سوم به نظرم درسته چون میشود گفت ما دونوع زکات داریم که یکی باشاخص و یکی بی شاخص است
اونی که باشاخص است اصل بود اما در آیه مدنی زکات بدون شاخص(همون خمس) آمده که شمولش بیشتر و فوایدش عامتر است اما در شیوه مصرف و .... همسان اند اما این که ایراد کرده اند ما در مارزقناکم به همه چیز برمیگردد درست است و این همان خمس است و این که در آیه 141 انعام ایراد وارد کرده اند چرا زیتون و رمان زکات نداره؟ باید گفت این حق همان زکات بی شاخص که به زبان حدیث خمس است نه زکات شاخص دار که فقط بر نه چیز تعلق میگیرد

انشاء الله باقی مطالب هم طی بحث و گفتگوی دینی مشخص خواهد شد