افسردگی در راه خدا
ارسال شده توسط hameda در یکشنبه, ۱۳۹۴/۰۵/۲۵ - ۰۰:۱۰سلا.من حدود یکسال و خورده هست که کلا عوض شدم و خیلی از گناهان رو کنار گذاشتم.همچنین در طول این یکسال فشار های روحی و غالبا جنسی تشدید شده . این دو عامل شدیدا باعث افسردگی من شده.در طول این یکسال هزاران بار دعا کردم که اکثرا یک چیز تکراری رو از خدا خواستم ولی خیلی به ندرت به مرادم رسیدم ینی در مقابل مقدار دعاهام خیلی خیلی کم به نظر میرسه.خلاصه داغونه داغون شدم.قبلا قرآن حفظ میکردم الان دیگه هیچ رغبتی به این کار ندارم.از کارای دینی فقط کف واجبات رو انجام میدم.اعتقتادم به خیلی چیزا از دست رفته.اونقدر از لحاظ روحی داغونم که هیچ لذتی تو دنیا برام وجود نداره. مثلا هربار که از خیابون رد میشم میگم ای کاش این دفعه یه ماشین بزنه بهم خلاص شم!مسلما با این وضع اگه خودکشی گناه نبود یه لحظه هم درنگ نمیکردم....
حالا صحبت اصلی بنده اینه که آخه درسته یکی به این روز بیفته فقط به خاطر دغدغه ی دین؟بازم اینجا در جواب مستجاب نشدن دعا میشه گفت به مصلحت نبوده؟من که از لحاظ دین و ایمان کلی سقوط کردم اخه اینه رسمش؟:Ghamgin: