افکار شرم آور و وسواس فکری
ارسال شده توسط Mahsa-m در دوشنبه, ۱۳۹۳/۰۱/۱۱ - ۰۰:۱۹با عرض سلام و خسته نباشید .
دختر 18 ساله ای هستم و به مدت تقریبا سه ماه هست که وسواس فکری دارم...اوایل افکار شرم آوری توی ذهن من میومد که خیلی ازش رنج می بردم.مدتی با دبیر روانشناسیمون صحبت کردم و ایشون حرف هایی به من زدند که خیلی باعث آرامشم شدن و من ازون موقع کمی بهتر شدم.اما الان در مورد مسائل دیگه ای وسواس فکری شدید گرفتم.به طوری که باید توی ذهنم همه ی اتفاقات رو مرتب کنم تا به نتیجه ی دلخواهم برسم!...نمی دونم منظور من رو متوجه می شین یا نه اما مدت ها پیش خواستگاری داشتم که اصلا از ایشون خوشم نمیومد و ردشون کردم ولی ازون به بعد این فکر توی ذهن من شروع شد که من فکر میکردم با این آقا ازدواج کردم!!...میدونستم که فکرم بیهوده است و خیلی با خودم کلنجار رفتم اما باور کنید این فکر مثل خوره به ذهن من افتاده بود و بی رحمانه داشت اون رو می خورد...مدتی بعد خوشبختانه این موضوع رو فراموش کردم اما باز این دفعه این فکر به صورت دبگه ای به ذهن من اومده و من فکر میکنم مجرد نیستم و با کسی در گذشته ازدواج کردم!...هرچی با خودم حرف میزنم و به خودم میگم که این اتفاق هرگز نیفتاده فایده ای نداره و این فکر به ذهن من چسبیده.هروقت در موردش فکر نمیکنم و به کار دیگه ای مشغول میشم،اصلا ذهن من نامرتب میشه و تمرکزم به هم می ریزه! قبل از هرکاری باید این فکرها رو توی ذهنم منسجم کنم تا خیالم راحت شه وگرنه نمیتونم اون کارو انجام بدم!
خواهش می کنم کمکم کنین من خیلی توی فشارم..سال دیگه هم کنکور دارم و میترسم این افکار روی درس خوندنم تاثیر بذاره و آیندم رو خراب کنه...خیلی خسته و ناراحتم...نه دلم میاد از خدا ناشکری کنم چون خیلی به من محبت داشته و هرچی خواستم به من داده و از طرف دیگه واقعا به ته خط رسیدم و زندگی برام معنا و مفهومی نداره...
امیدوارم بتونم با راهنمایی های خوب شما بهتر بشم...اگر کمکم کنین تا آخر عمر دعاتون می کنم.:Ghamgin:متشکرم