ازدواج

راه های عملی همسریابی

راههای عملی همسریابی عبارتند از:

1. وساطت افراد خانواده، بستگان و بخصوص والدین

متداول ترین روش در فرهنگ ملی و دینی همین روش شناسایی به واسطه افراد خانواده و یا فامیل و بستگان است. افراد خانوداه اغلب به دلیل شناختی که از فرد و روحیات و عقاید و خواسته های وی دارند و همین طور شناختی که از افراد مورد نظر دارند و یا می توانند با تحقیق های مهم همه جانیه شناخت کافی پیدا کنند بهتر می توانند به تطابق داشتن و میزان هم گرایی و اشتراکات آنها آگاهی پیدا کنند. این روش ساده ترین روش عملی و سهل الحصول ترین طریق کسب اطلاعات اولیه و ارتباطات بعدی و مورد نیاز است و از نظر حاصل کار نیز ثمر بخش ترین شیوه به شمار می رود.
به عبارت دیگر این روش از این امتیازات برخوردار است: سهولت، سرعت کسب اطلاعات و ارتباطات، اطمینان نسبی بیشتر به صداقت و دلسوزی واسطه(که خانواده و والدین هستند) و شناخت بیشتر به روحیات، سوابق و خواسته های طرفین. علاوه بر این خالی از هر گونه تعصب و سوگیری است و بدون هیچ گونه حب و بغض شخصی انجام می گیرد. همچنین تحت تأثیر احساسات و عواطف غریزی که در ارتباطهای مستقیم به وجود می آید، نیست.

2. وساطت مراکز مشاوره

می توان با مراجعه به برخی مراکز مشاوره ازدواج که به منظور شناساندن دو فرد برای ازدواج تأسیس شده است، فرد مطلوب و مطابق با خواسته ها و توقعات خود را یافت. هرچند چنین مراکز مشاوره محدود هستند و یا کمتر با فرهنگ ملی و بومی ما این گونه شناسایی تناسب دارد، افراد کمتری برای شناسایی فرد مورد نظرشان به این مراکز مراجعه می کنند. ولی اگر چنانچه مرکز مشاوره ازدواج مورد اعتماد در محیط های دانشگاه یا غیر آن یافت شد و از طرف دیگر امکان همسریابی بواسطه راه اول یعنی وساطت خانواده به هر دلیلی امکان پذیر نیست می توان به کمک اطلاعاتی که چنین مراکزی در اختیار دارند اقدام به گزینش نمود. تأکید می شود این مراکز مشاوره باید دارای کارشناسان دلسوز، با تجربه و مورد اعتماد و سابقه روشن و مطمئن باشند. معمولا این مراکز مشخصات داوطلبان ازدواج را جمع آوری کرده و شرایط مقتضی مورد نیاز در فرد مورد درخواست وی را اخذ و سپس با انطباق خصوصیات هر یک از داطلبین با دیگر داوطلبان و یافتن زوجهایی که نقاط مشترک بیشتری دارند می توانند کمک شایسته ای به جوانان ارائه نمایند.

3. راه دیگری که متأسفانه در حال حاضر و بخصوص در محیط های اجتماعی مختلط مثل دانشگاهها از آن استفاده می شود روش ارتباط مستقیم و بدون واسطه است.

در این روش جوانان آماده ازدواج شخصا و مستقیما اقدام به خواستگاری یا جلب خواستگار می کنند. به نظر ما این روش معقولی نیست و تناسبی با فرهنگ دینی و اخلاقی ما ندارد و معمولا موجب بروز و ظهور روابط نامشروع و فسادآور می شود زیرا این روش که در میان عوام هم به " دلباختگی در یک نگاه" معروف است، تصمیم گیرنده بدون توجه به معیارها و ارزشهای تعیین شده در شرائط همسر ایده ال و متناسب، و بدون توجه به هدف مورد نظر خود و صرفا به خاطر جلب توجه به ظواهری همچون زیبایی، ثروت، تحصیلات، پست و مقام و ... شیفته طرف مقابل شده و تصمیم گیری اش در یک فضای فکری و روانی احساسی و عاطفی انجام می گیرد.
هرچند لازم است دو طرف به مسائل ظاهری مثل آنچه گفته شد توجه کنند ولی محور قرار دادن و اصالت دادن به آنها منتفی است و صحیح نیست بلکه باید ضمن توجه به آنها، به موازین اساسی و ارزشهای اخلاقی و زیربنایی و پایبندی به اصول اخلاقی دینی اصالت بخشید و آنها را محور تصمیم گیری قرار داد. و گر نه تصمیم گیری های بر اساس ارتباط های مستقیم و بدون واسطه معمولا بر اساس خواسته های نفسانی و احساسات زودگذر انجام می گیرد. که عواقب ناگوار و نامطلوب دارد. بنابراین توصیه اکید ما این است که برای شناسایی فرد مورد نظر و همسریابی هرگز از این روش استفاده نشود و به ایجاد ارتباط مستقیم چه حضوری و چه تلفنی و چه مکاتبه ای بدون اشراف و نظارت خانواده های دو طرف اقدام نشود.

#چرا بعضي دخترخانوما و آقا پسرا دير ازدواج مي كنن !!!#

دوباره سلام ،وقت همگي بخير:hamdel:

دوستاي گلم ،خوبين اميدوارم كه هميشه خوب خوب باشين.:Mohabbat:

راستي چرا بعضي دختر خانوما و آقا پسرا دير ازدواج مي كنن .
نكنه شما هم از اون دسته آدمهايي هستين كه ميگن: بيكاري ، هزينه هاي سنگين عقد وعروسي،مهريه سنگين، رواج فرهنگ غربي وگرايش به مجردي، خونه ، تورم ،از دست دادن آزادي هاي شخصي ،پشرفت نكردن در درس وكار و.... ازهمه مهمتر بي اعتمادي به پسرا چون راستشو بخواين بعضيها ميگن اعتماد به پسرا برا ازدواج كار سختيه.
مابايد باهمديگه حرف بزنيم ومشورت كنيم تا به يه نتيجه خوب برسيم. نظر شما چيه ؟:Ealam:

گلبرگ زندگی =====» پاسخ هاي كارشناس دهنوي

با سلام

خدمت دوستان عزیز

شاید شما هم برنامه گلبرگ زندکی را دیده باشید با حضور حجت الاسلام دهنوی.

با اجازه اساتید محترم در انجمن مشاوره ، بخشی از این مباحث را به صورت پرسش و پاسخ که مربوط به مباحث ازدواج می شود را ذکر می کنیم.

دوستان با نظرات خود ما را مستفیض نمایند.

علاقه ای به ازدواج ندارم!

سلام

تا حالا خوستگارای زیادی داشتم، همه رو تلفنی رد کردم،نذاشتم بیان خونمون
به مامانم گفتم هرکی زنگ میزنه رد کنه
هرکی ازم شماره میخواد نمیدم، کیسای خیلی خوبیو رد کردم،حتی از ادمهای معروف ،همه نوع رغم

فکرم درگیر چیزای دیگه ایه،کلی ارزو دارم که تمومی ندارن کلی کار برای انجام دادن دارم،ایندم رو همیشه با پدر و مادرم ترسیم کردم
نمیتونم ازشون دور بشم،تو هر تصمیمی یه تصویر از پدرم در کنارم دارم
نمیتونم از مادرم دور بشم
در زندگیم تا حالا کار خونه نکردم، تصور کار خونه برام محاله، اگه خواستم ازدواج کنم حتما باید کارگر یا آشپز مخصوص استخدام کنم.یعنی یا شوهرم باید خیلی پولدار باشه،یا خودم باید از پول خودم خرج کنم.
اگه با آدم غیرپولدار ازدواج کنم احساس میکنم حیف شدم!
یعنی احساس میکنم زندگیم شادی نداره!

همه میدونن که من اخلاقای خاصی دارم
اخلاقم مثل زنها نیست،مثل مردها دوست دارم از بیرون که میام یه کی بیاد استقبالم! غذام حاضر باشه!
ازم اطاعت کنن تا من به کارای شخصی و اجتماعیم برسم!:khaneh:
در مخیلم نمیگنجه که همسر آیندم قانونای مهمی که برای خودم دارم نقض کنه مثلا نمیتونم درک کنم رفتار تابلویی که بعضی نامزدها انجام میدن انجام بده!
چون خوشم نمیاد دید پدر و مادرم نسبت بهم عوض شه و تصوراتشون از چهره معصوم من عوض بشه!

یکی از فامیلامون رفته پیش دعانویس! اون دعانویسه مشخصات من رو صحیح توصیف کرده،دقیقا گفته خیلی تنداخلاقم! گفته بعدها با شوهر آینده ام اختلاف پیدا میکنم تا حدی که کار به طلاق میکشه!
به خاطر همین امیدومو برای ازدواج از دست دادم.:Ghamgin:فکر میکنم اگه ازدواج کنم حتما به بن بست میرسم.

به هر چیزی که بشه اسم انگیزه ازدواج روش گذاشت،میگم؛ آخرش که چی؟

چیکار باید بکنم؟ انگیزه ای ندارم،چه کار کنم انگیزه پیدا کنم؟
چون الان یه خواستگار با مشخصات خوب خونمون زنگ زدن، اینا به فکرم رسید.مشکل من واقعا چیه؟

***ا ز د و ا ج چیست؟***دوستان لطفا شرکت کنند***

ازدواج چیست؟
شما چه تعریفی از ازدواج توی ذهنتون دارید؟همون رو در چند خط بنویسید!

آيا همه انسانها بايد ازدواج كنند؟

ازدواج برای خیلی از ما بخشی عادی از زندگی است. ما بزرگ می شویم، دیپلممان را می گیریم، یا کار پیدا میکنیم یا وارد دانشگاه می شویم و بعد یک روز آن کسی که می خواهیم را برای زندگیمان پیدا می کنیم. اما این روزها افراد خیلی دیرتر ازدواج می کنند و قبل ازاینکه "بله" را سر سفره عقد بگویند مکث طولانی تری دارند. در جوامع غربی تحقیقات گزارش می کند که از سال 2001، تعداد کسانی که ازدواج می کنند هر ساله رو به کاهش است. در سال 1970، 72 درصد از جمعیت متاهل بودند ولی این رقم امروز به 50 درصد رسیده است. همچنین، درصد افرادی که طلاق گرفته اند شدیداً رو به افزایش است. مشخص است که همه این اطلاعات باعث می شود افراد قبل از ازدواج بیشتر و عمیقتر به این اقدام خود فکر کنند. سوال این است که در این روزگاری که هیچ چیز دائمی و بادوام به نظر نمی رسد، آیا باید ازدواج کرد یا خیر؟

بدون شک عامل دیگر در کاهش آمار ازدواج تاثیر طلاق بر ذهن نوجوانان و جوانان است. خیلی از آنهایی که به ازدواج فکر می کنند خود فزندان طلاق هستند. این مسئله آنها را در برابر رفتن زیر بار تعهدات ازدواج مقاومتر می کند. از 82 درصد از زوج های متاهلی که تا پنجمین سالگرد ازدواجشان زندگی مشترکشان ادامه پیدا میکند، فقط نیمی آن را به 10 سال می رسانند. با گذشت زمان، احتمال با دوام ماندن ازدواج ها کمتر و کمتر می شود. تعداد بالای شکست های ازدواج باعث می شود مردم بیشتر به مسئله ازدواج کردن یا نکردن فکر کنند.

اکثر مردم می فهمند که اول آشنایی همیشه سرشار از عشق و محبت است. اول همه رابطه ها همه چیز خوب است. خوب است، همراهی و همدلی دو نفر با هم خوب است، و مقدار کمتر تعهدات مشترک زندگی را برایشان ساده تر می کند. زندگی کردن در خانه های جدا به هر دو طرف آزادی بیشتری داده و نگرانی ها معمولاً کمتر است. چیز زیادی برای نگرانی وجود ندارد. وقتی رابطه برهم می خورد، چیزهایی مثل بچه، مشکلات مالی و قضاوت های جامعه وجود ندارد که دو طرف را نگران کند و بیشتر افراد می توانند راحت از این مشکلات بگذرند. قبل از اینکه رابطه دو طرف قانونی شود، بر هم زدن رابطه کار سختی به نظر نمی رسد. سالیان سال است که به مردها و زن ها درمورد ازدواج و تعهدات آن هشدار می دهند. عشق بین دو طرف محو می شود، زن خانه مدام غرغر می کند، مرد به فردی تنبل تبدیل می شود که جز دستور دادن و خوردن کار دیگری در خانه نمی کند و خیلی چیزهای دیگر. اینجاست که می گویند، سری که درد نمی کند را دستمال نمی بندند.

بعد از گذشت یک زمان مشخص می فهمید که قدم بعدی در رابطه تان این است که ازدواج کنید. معمولاً فقط یکی از دو طرف میل به ازدواج دارد و طرف دیگر به همان وضعیت راضی است. اما به خاطر ترس از دست دادن رابطه، دو نفر با هم ازدواج می کنند. اما مدت زمان کمی بعد از ازدواج است که همه چیز خسته کننده و تکراری می شود. تعداد کمی از افراد از قبل پیشبینی می کردند که به چنین نقطه ای برسند. بعد از اینکه آنچه که باید گفته شود، گفته می شود و آنچه باید انجام داده شود، انجام داده می شود، زن و شوهر هر شب از سر عادت در اتاق نشیمن می نشینند و تلویزیون تماشا می کنند، هر روز همان کارهای مشابه و تکراری را انجام می دهند و زندگیشان کاملاً یکنواخت می شود. این مسئله باعث می شود متوجه شوید که خیلی چیزها درمورد همسرتان هست که دوست ندارید و آزارتان می دهد. متاسفانه، دیگر خیلی دیر شده است. دیگر ازدواج کرده اید و باید با آن کنار بیایید.

آیا همسر آدم از قبل تعین شده ؟یا خوده ما انتخاب میکنیم

با سلام

از اساتید سوالی داشتم

آیا همسر آدم از قبل تعین شده ؟ یا خوده ما انتخاب میکنیم ؟

جاذبه هاى ناسالم ازدواج

مهرى زينهارى
ازدواج بر اساس هوس!!
دست اندركاران تعليم و تربيت همواره در اين فكر بوده اند كه چه كنند تا نوجوانان و جوانان به شكل ناسالم و غير متعارف با افراد غير همجنس رابطه برقرار نسازند.
يكى از مهمترين مواردى كه در زمينه "تربيت اجتماعى" بايد در نظر داشته باشيم, آماده ساختن فرزندمان براى رو در رو شدن با جنس مخالف است. نه مى توانيم فرزندانمان را به گونه اى تربيت كنيم كه از هر فردى از جنس مخالف بگريزند و نه اينكه مى توانيم آنها را به حال خود رها كرده و منتظر پيشامد روزگار بنشينيم ; بلكه بايد از سالهاى اوليه زندگى فرزندمان, تصوير روشنى از نحوه برخورد با جنس مخالف را برايشان ترسيم كنيم.(1)
اين كار بايد در ابتدا با آگاهى پدر و مادر از رفتار صحيح اجتماعى و تربيتى آغاز و با معرفى الگوى صحيح به فرزند, كامل شود. چون بسيارى از روابط ناصحيح دختران و پسران ناشى از شيوه هاى نادرست تربيتى و برخوردى پدر و مادر است, آن هم پدر و مادرى كه با تحقير فرزند و بى محبتى به او و توجيه نكردن وى در كيفيت برخورد با جنس مخالف, زمينه انحراف او را فراهم آورده اند.
نوجوان در سن و موقعيتى قرار گرفته است كه تصورش از جنس مخالف, فقط به علاقه جنسى محدود مى شود و از مسائل و عوارض اجتماعى, خانوادگى و تربيتى آن بى خبر است.
برخى پسران, داشتن دوست دختر را نوعى توفيق و قدرت اجتماعى تلقى مى كنند و دختران نيز داشتن رابطه با پسران را نوعى جاذبه و امتياز به شمار مى آورند!
براى اكثريت قريب به اتفاق دختران, دوستى و رابطه با يك پسر, به هيچ وجه يك دوستى معمولى نيست, بلكه اين دوستى و رابطه در تصور و ذهن آنان همان چيزى است كه قطعا منجر به ازدواج خواهد شد.
اين تصور نادرست جوانان و نيز واقعيتهاى گوناگون موجود در جامعه, سبب شده كه جوانان به خاطر رابطه غير مشروع با جنس مخالف, آسيب ببينند. بديهى است كه دامنه اين آسيب, بيشتر متوجه دختران شده و منجر به آسيب روانى, اجتماعى و تربيتى آنان مى شود. چنين دخترى تا مرز افسردگى پيش رفته و پيوسته احساس بى ارزشى مى كند و جايگاه خود را نزد اوليا و اطرافيانش به عنوان فردى شايسته از دست مى دهد و پدر و مادر, او را مايه آبروريزى خانواده خود مى دانند.
بعضى دختران و پسران در برخورد با يكديگر حالتى هيجانى و شتابزده دارند و در رويايى عجيب قرار مى گيرند و چه بسا بطور موقت گرفتار بيمارى روحى و جسمى شوند دختر, نگاه دوستانه پسرى را به خود, به قصد وى به ازدواج تفسير كرده, و شديدا دلباخته او مى شود و نام آن را "عشق پاك" مى گذارد.
بعضى دختران با يك جمله پسر كه به دخترى ابراز علاقه مى كند خود را دلباخته مى كنند. آيا اين نوع جملات در همه دختران اثر مى گذارد؟ در به روشنى بايد گفت اينگونه جملات همه دختران را دلباخته نمى كند هر چند كه بايد اذعان داشت كلمات محبت آميز , بر همه انسانها اثر مى گذارد و براى آنها جذاب است, ولى همه را دلباخته نمى كند.
سوالى كه در اينجا باقى مى ماند اين است كه اين ابراز علاقه ها كدام جوان را از خود بى خود و هيجان زده مى كند و او را در روياهاى خيالى سير مى دهد؟
در وهله اول جوانى در واكنش به چنين جمله اى هيجان زده مى شود كه شناخت درستى از جنس مخالف ندارد و رفتار درست در برابر آنها را تمرين نكرده و آموزش نديده است. در مرحله بعدى جوانى اينگونه هيجان زده مى شود كه به نوعى خود را تشنه محبت مى داند و احساس مى كند كه محبتها نسبت به او دريغ شده و يا اينكه جنبه صورى داشته اند.از اين رو بايد نوجوان به لحاظ شخصيتش نيز مورد احترام و تكريم قرار گيرد و حضور او در جمع بزرگترهاى خانواده و جامعه, پذيرفته شود تا او احساس كند كه همه افراد او را دوست دارند. چنين فردى است كه تنها با يك جمله "دوستت دارم" از خود بى خود نمى شود.
دختران و عشق هاى مردان متاهل
گرچه با ازدواج دختران با مردان متاهل نمى توان مخالفت كرد, اما برخى شيوه هاى ابراز علاقه اين نوع مردان به دختران و مراحلى كه براى اين غرض طى مى شود, به گونه اى است كه بايد منتظر پيامدهاى نامطلوب آن بود.
حيله بعضى مردان اين است كه در حضور دختر, از همسر اول خود بدگويى كرده و او را آنچنان معرفى مى كنند كه اصلااحساس درونى خود نسبت به وى, او را سحر مى كنند را چنان ناخودآگاه تحريك مى كنند كه با انگيزه الهى!! و دلسوزى و نجات يك مرد از تنهايى, جذب او مى شود و به ازدواج با او تن مى دهد, غافل از اينكه اين ازدواج كه سيرى نادرست داشته و مردى با نيرنگ حساب شده, دل دخترى را ربوده و شيفته روحيه و اخلاق خود كرده است, دوام نخواهد داشت. از طرفى مرد با همسر اول و فرزندانش درگير خواهد شد و از طرف ديگر دختر مورد سرزنش بستگان و اطرافيان خود قرار گرفته كه چرا از روى هوى و هوس ـ نه انگيزه الهى و فطرى ـ با مردى متاهل, طرح دوستى ريخته و بناچار به ازدواج با او مجبور شده است.
از اين رو در دوران جوانى و قبل از خواستگارى لازم است از اينگونه حركات, برخوردها و گزينشها اجتناب نمود و عاقلانه تر و سنجيده تر قدم برداشت.
عوامل به وجود آمدن روابط غير مشروع دختر و پسر
1 ـ نبود پدر, عدم انسجام خانواده, فاقد بودن مادر از بينش و اقتدار تربيتى, عدم هماهنگى پدر و مادر در مورد تربيت فرزندان, عدم كنترل بر رفت و آمد فرزندان, بيگانگى پدر و مادر با فرزند از عوامل تاريك شدن فضاى خانه و مردن روح اميد و نشاط در خانواده است.
دختر و پسر چنين خانواده اى براى فرار از تنهايى و رفع خستگى, تنوع و تفريح, به همراه و توصيه دوستان همفكر و همدرد خود, پا را از خانه بيرون گذاشته و بدون هدف و مرام مشخصى به پرسه زدن در كوچه و خيابان مى پردازند. دخترى كه از محيط خانه دلگير است و پسرى كه با پدر بيگانه است و همدمى ندارد, به محض برخورد با جنس مخالف, براى آرام بخشى خود, به او روى مى آورند و باب دوستى و رفاقت را مى گشايند و... .
2 ـ افراط در معاشرتهاى فاميلى
افراط در معاشرتهاى فاميلى با انگيزه "اجتماعى بودن" و باصطلاح "مترقى بودن" ! سبب برخورد و نزديكى دو جنس مخالف مى شود. مهمانيهاى مختلف, شوخى و خنده با جنس مخالف و بى بندوبارى در پوشش و حجاب در مجالس مهمانى را مى توان از مظاهر معاشرت افراطى و عامل انحراف دختران و پسران دانست.به فراوانى ديده مى شود كه دختر عمو و پسر عمو, دختر خاله و پسر خاله, پسر عمه و دختر دايى و برعكس در مجالس دائمى يكديگر را ملاقات كرده و از دوران خردسالى و نوجوانى و حتى جوانى با بازيها و سرگرميهاى مشترك , اوقات خود را پر مى كنند. اينها زمينه هاى ناسالمى است كه تبعات آن برخى جبران ناپذير است.جمله معروف : عقد دختر عمو و پسر عمو در آسمانها بسته شده است. زاييده افكار و هوسهاى خام است و منشا صحيحى ندارد.
3 ـ وضعيت روانى
دختران و پسرانى كه به نوعى از وضعيت روانى و اجتماعى خويش ناراضى هستند و در اين زمينه خود را سرگردان و آشفته مى يابند, از طريق برقرارى روابط پنهانى با جنس مخالف, در انديشه كسب رضــايت بيشتر و يا يافتن شرايطى هستند كه براى آنها اطمينان خاطر و رضامندى بيشترى فراهم كند. اينگونه افراد ممكن است در زمره كسانى باشنـد كـه تـرك تحصيـل مى كننـد و يا در درس موفقيت چندانى ندارند.
در مواردى, دوستي هاى دختر و پسر, از صحبت كردن و رد و بدل نامه و عكس, فراتر رفته و به ازدواج با يكديگر علاقمند مى شوند; ولى به دليل پنهان كاريهاى دختر و پسر و نداشتن اطلاعات كافى در زمينه مسائل زناشويى, ممكن است علاوه بر ترس از اين ازدواج احتمالاتى توسط دختر داده شود كه اين احتمالات علاوه بر اينكه ذهن او را به شدت به خود مشغول مى دارد, در عين حال وى را از پذيرفتن ازدواج با ديگرى بازمى دارد.
در مواردى كه وى ناگزير به ازدواج مى شود, هرچند ممكن است پس از ازدواج اتفاقى نيفتد و كسى به مسائل مخفى آنها پى نبرد, لكن از آنجا كه ازدواج, مراحل اوليه خود را با فشار روانى زيادى براى آنها بويژه دختر, سپرى كرده است, تجربه اى بسيار ناگوار از اين ازدواج, در ذهن آنها نقش مى بندد. اين تجربه مى تواند آثار تلخى بر زندگى آنها باقى گذارد, آثارى كه ساختن يك زندگى مفيد, با صفا و صميمى را غير ممكن سازد. در حقيقت چنين فردى در طول زندگى, ازدواج را با آغازى بسيار تلخ به همراه دلهره و اضطراب به ياد مى آورد و او را افكارى همچون احساس گناه و نگرانى از فاش شدن اسرارش در برمى گيرد.
در مواردى ديگر كه دختر با غير دوست پسر خود ازدواج مى كند, باز نگران فاش شدن روابط گذشته خويش است.
دخترى شانزده ساله مى نويسد: من در سال 71 با چند پسر دوست بودم و با آنها از طريق تلفن صحبت مى كردم و الاذن كه نامزد دارم از اين كارى كه كرده ام مى ترسم, ... و به همين خاطر داراى افت تحصيلى شده ام و مى ترسم كه هر آن ممكن است كه دوستيها فاش شود و آبروى من برود.
اين است سرانجام روابط ناسالم و غير مشروع دختران و پسرانى كه در اثر عوامل مختلف مخفيانه به جنس مخالف روى آورده و طرح دوستى ريخته اند; سرانجامى كه چه بسا ممكن است خانواده اى را متلاشى كند, خانواده هايى را رو در روى هم قرار دهد; فرزندانى را از نعمت پدر و مادر آرام محروم كند و... .
در تربيت دختران و آموزش مسائل مذهبى و اجتماعى آنها, بايد بر اين نكته تاكيد كرد كه هر چند ممكن است انسان از طريق خودنمايى بدنى و رفتارهاى تحريك كننده, توجه عده اى را به سرعت به خود جلب كند, لكن بايد دانست كه اين عده از جمله كسانى هستند كه تا وقتى به آنها بهره داده شود با آن شخص هستند ولى به محض اينكه احساس كنند طرف و شخص مورد نظرشان بهره دهى را از دست داده به بدترين وضع او را رها مى كنند. و موجب نگرانى, دلهره و افسردگيهاى روحى و چه بسا خودكشى آنان شود; زيرا چنين زنان و دخترانى به اين اميد تسليم هوسهاى مردان و پسران شده اند كه شايد كسى حاضر باشد در غمها و شاديهاى آنها شريك باشد و حال كه به مقصود خود نرسيده اند, نسبت به آن واكنش نشان مى دهند.
--------------------------------------------------------------------------------
پى ‏نوشت‏ها:
1 ـ روابط دختر و پسر در ايران, على اصغر احمدى, ص 53.
2 ـ همان مدرك, ص33.
منبع : ماهنامه پيام زن ـ شماره 27 ـ خرداد 73

مباركترین شب و روز برای امر خطیر ازدواج چیست؟

در پاسخ به سؤال شما دوست عزیز عرض می شود، در اسناد اسلامی به امر مبارك ازدواج بسیار توجه شده و مورد تأكید قرار گرفته است. در قرآن كریم ازدواج مایه آرامش خاطر زن و مرد دانسته شده، چنانچه می فرماید : "و من آیاته ان خلق لكم من انفسكم ازواجاً لتسكنوا الیها..."(1)یعنی "یكی از آیات الهی اینست كه برای شما از جنس خودتان جفتی بیافرید كه در بر او آرامش یافته و با هم انس می گیرید."
و حضرت علی ( می فرمایند : "چون عروس وارد شد، داماد دو ركعت نماز گزارده دست بر پیشانی او كشد و بگوید خدایا همسرم را برای من و مرا برای او مبارك گردان و مادام كه بر ما توفیق خواسته ای زندگیمان را میمون و مبارك قرار ده، و چنانچه كار به جدایی كشید درمفارقت نیز خیر و خوبی مقدّر فرما."(2)
اما دربارة‌اینكه مباركترین شب و روز برای ازدواج كدام است در آیات و روایات چنین چیزی به چشم نمی خورد و اگر این مسأله سود قابل توجه یا ضرر غیر قابل جبرانی داشت، در آیات الهی یا گفته های معصومین به آنها اشاره می شد، در حالیكه تنها چیزی كه در روایات آمده، اینست كه "شب عروسی كنید، روز ولیمه دهید."(3)
اما از آنجا كه ائمه اطهار( فرموده اند كه در شادیهای ما شاد بوده و در ماتم ما غمزده باشید، بهتر است كه این مراسم شادی در اعیاد برگزار شود، اما منعی درباره اینكه این مراسم حتی در ماههایی چون محرم و صفر برگزار شود نرسیده، اما ادب اسلامی اقتضاء می كند كه اگر بخاطر ضرورتی این مراسم در محرم یا صفر برگزار شد احترام این ماههای گرانقدر شدیداً مراعات شود.
برای مطالعه بیشتری در این زمینه به كتاب شریف حلیة المتقین، ص69 و همچنین كتاب بهشت خانواده، كتاب ازدواج معصومین( و خیلی از كتابهای دیگری كه در زمینه ازدواج می باشند مراجعه نمایید.
منابع و مآخذ :
1. سوره مباركه روم / آیه21
2. ازدواج در اسلام، علی مشكینی، ترجمه احمد جنتی
3. وسائل الشیعه، باب40، خ1