شاید بشه به اشخاصی که به تعدد زوجات معترض هستند گفت که شرعا تعدد زوجات به شرط آگاهی و اجازه ی همسر اول یا به شرط رعایت عدالت در اولین لحظات ازدواج و زندگی در مورد تمام همسران مجاز هست . چرا که اگر همسر اول از ازدواج فرد راضی نباشه ، یا اطلاع نداشته باشه ، در این بین عدالت بین دو نفر رعایت نشده و با وجود اطلاع همسر دوم از متأهل بودن همسر اول ، همسر اول از این ماجرا با خبر نیست و این نقیض عدالت هست .
اما حتی با وجود اطلاع همسر اول هم گویا مسأله حل نمیشه . چون همسر اول که مدتها در خانه ی این فرد بوده و در مراحل سخت حمایتش کرده ، بر گردن مرد حق بیشتری داره یا حتی از طرفی بشه گفت همسر دوم از نیکی ها و مزایای جوانی مرد کمتر از همسر اول بهره خواهد برد و علاوه بر این عنوان هوو و همسر درجه دوم رو به خودش اختصاص خواهد داد که این هم نقیض عدالت هست .
از طرفی در قرآن امر شده که یک یک یا دو دو یا سه سه یا چهار چهار زن بگیرید .
اگر کمی دقت کنیم ، آیا قرآن شرط چند همسری رو ازدواج یکباره با دو همسر یا بیشتر نمیدونه؟یعنی فرد در یک زمان دو همسر یا سه همسر اختیار کنه که موارد نقیض عدالت که در بالا گفتم محقق نشه؟
جز پیامبر که اصل دین هست ، امامان معصوم چطوری ازدواج چند گانه داشتن؟ آیا ازدواجشون در یک زمان بوده یا در زمانهای متعدد؟
تفسیر صحیح عبارات دو دو یا سه سه یا چهار چهار که اعداد در اون دو بار تکرار شده چی هست؟
با سلام به همه دوستان عزیز:Mohabbat: این مطلب جمع آوری برخی از شواهد تاریخی در خصوص ازدواج در جهان باستان است که قسمتی از یک مقاله تحقیقی پایان ترم من رو تشکیل میده و امیدوارم برای محققان و دوستداران اینگونه مباحث مفید باشد.:hamdel::hamdel::hamdel::hamdel: از مسائل مهم که از آن می توان تا حدود زیادی نحوه رویکرد جوامع مختلف را نسبت به زن دانست ، بحث در قوانین و آداب مربوط به ازدواج دختران است . در اینکه مثلا آیا دختران در امر ازدواج استقلال داشته اند یا نه؟ و مسئله تعدد همسر در زمانهای گذشته برای ایشان چگونه بوده است ؟ در زمان بابلیان ( در حدود سال 1750 ق.م ) اساسا زن جزء اموال و دارایی مرد به حساب می آمد و پدر دختر تعیین می کرد دخترش با چه کسی ازدواج کند . آنها می توانستند دخترانشان را با قیمتی توافقی به مردی ثروتمند بفروشند.ازدواج برای زنان تک همسری بود ولی مردان می توانستند غیر از همسر خود به سراغ فاحشه ها بروند یا زنان صیغه ای اختیار کنند . 1 در این زمان قانونی به نام قانون حمورابی به تاریخ عرضه شد که طبق این قانون مرد می تواند به هر عذری از جمله نازایی ، زنا و حتی مدیریت ضعیف منزل ، زن خود را طلاق دهد. مثلا در یکی از قوانین آن نوشته : اگر زن کدبانو خوبی نباشد ، اگر از منزل غفلت کند ، اگر به همسر و فرزندانش توهین کند ، شوهر می تواند آن زن را به آب بیاندازد و بکشد . در زمان سومریان ( 2500 تا 1750 ق.م ) بیشترین قدرت و شأن زنان در ارتباط با معابد بود. در این زمان بود که برای اولین بار "ازدواجهای مقدس" آن هم در حضور الهه اینانا برگزار می شد. مبنای پایبندی و اعتقاد به ازدواج مقدس ، این باور بود که باروری زمین و مردم ، به قدرت جنسی الهه باروری بستگی دارد . ازدواج مقدس بین الهه اینانا و یکی از کشیشان بلندمرتبه (به نمایندگی از خدا) یا پادشاه به نمایندگی از خداوند دوموزی (Dumuzi) صورت می گرفت و مراسم آن به مدت دو هزار سال در معابد الهه های باروری انجام می شد. در آن زمان زنای مرد قابل بخشش بود اما از آن جا که هر زن فقط می بایست از شوهر خویش صاحب فرزند شود ، مجازات زن زنا کار مرگ بود و نیز ارزش زن به تعداد بچه ای بود که به دنیا می آورد . اگر زنی بچه دار نمی شد شوهرش می توانست او را طلاق دهد و اگر از زادن فرزند امتناع می ورزید شوهر می توانست قانونا او را وادار به این کار کند. 2 در روم باستان ازدواج امری اجباری بود و دختران پس از ازدواج از مذهب پدری چشم می پوشیدند و مذهب شوهر خویش را می پذیرفتند.لذا همواره می بایست از مذهب پدر خود قبل از ازدواج و از مذهب شوهر خود بعد از ازدواج تبعیت می کردند. 3 در یونان باستان ، ازدواج همراه با جهیزیه در اواخر دوران باستان به صورت یک هنجار اجتماعی مطرح شد و پس از آن ازدواج به عنوان واسطه ای برای استحکام بخشیدن و اتحاد در خاندان بود. برخی از پژوهشگران را باور آن است که بی میلی مردان آتنی به ازدواج از دلایل مطرح شدن جهیزیه بوده است. اگرچه اجماعی در این باره وجود ندارد.4 در دولت شهر اسپارت دختران در انتخاب همسر خود دخالتی نداشتند و ازدواج در اسپارت مطابق نظر پدران و مادران انجام می شد. 5 نکته جالب توجه در زمان مصر باستان آن است که در هیچ یک از منابع ، ذکری از مراسم ازدواج مصریان به میان نرفته است . ما از آن دوره ، اسناد مربوط به طلاق را در اختیار داریم ، می دانیم که زنا ممنوع بوده ، می دانیم که در آن دوره هر کسی می دانسته که کدام زن و مرد ، همسر یکدیگرند اما از مراسم ازدواج در آن دوره هیچ سند و مدرکی در دست نداریم . بعضی از محققان، معتقدند که عدم وجود اطلاعات در این باره ، تصادفی است و به واسطه ضعف منابع تاریخی است . اما بسیاری از محققان معتقدند که در واقع در آن دوره اصلا مراسم ازدواج وجود نداشته است. 6 مسئله ازدواج در ایران باستان در عهد ساسانی، در صحنه حیات اجتماعی ایرانیان، مهم ترین نقش را دوده ها بر عهده داشته اند، چنان که جوان ایرانی تا پیش از تشکیل دوده خود و احراز مقام دوده سالاری، در عمل از هویت اجتماعی مشخص و تعریف شده ای برخوردار نبود. بنا بر اسناد و مدارک موجود از دیدگاه آیین زرتشتی متاخر نیز هم چون آیین زرتشتی متقدم ، ازدواج تکلیفی مذهبی و پیمانی لازم و واجب برای رستگاری روح بوده است. 7 در این جامعه ، بنا بر قوانین حقوقی بنیاد گرفته از آموزه های اوستایی ، حقوق شهروندی پیش از هر چیز به مرد متأهل ، یا به زبان آن روزگار «نمانوپییتیش(دوده سالار)» تعلق داشت.در واقع بنا بر آموزه های مزدیسنایی، دسترسی به مناصب حکومتی و مشاغل دولتی ، فقط برای پدر خانواده ممکن بود و تنها او می توانست «زنتوپییتیش(زند سالار)» و « دلینگهوپییتیش(ده سالار، کشور سالار)»شود. 8 بنا بر آموزه های اوستایی ، پسر و دختر تا پیش از سن 15 سالگی و برگزاری آیین سدره پوشی و بستن کستی ، حق ازدواج نداشتند. 9 آموزه های مزدیسنایی ، ازدواج با چنین کسانی را ممنوع می دانستتند: اهل کفر و آنانی که به لحاظ صحت و سلامت جسم و روح نامتعادل باشند.ازدواج با این افراد نیز به طور ضمنی منع می شد: مستمند، عنین، ابرص ، دمدمی مزاج ، هوسباز و...10 ایرانیان عهد ساسانی ، تک شوهری را اصلی قاطع در ازدواج می دانستند: هرچند که این مطلب به معنای نفی تعدد زوجات نبود. 11 گونه های متداول ازدواج در ایران قبل از اسلام را چنین برشمرده اند: 1. پادشازن 2. چکرزن 2. ایوک زن 3. سترزن 4. خودسرزن ، هرکدام از این عناوین ناظر به نوع خاصی از ازدواج است که در کتابهایی که در باره ایران ساسانی نوشته شده به تفصیل آمده است . 12 اما بشنوید از برخی سنت های متفاوت در امر ازدواج در ایران باستان : زندگی زناشویی زن نیز نفوذ عمیق موبدان بود. دختر موظف بود در سن ۹ سالگی با شوهری که برایش انتخاب میکردهاند، ازدواج کند و اگر به مدتی طولانی از اینکار سرباز میزند و زندگی بدون شوهر را ترجیح میداد، سزاوار مرگ بود. مجازات مرگ همچنین برای زنی که به قهر شوهر خود را ترک گفته بود نیز در نظر گرفته میشد .13 با اینکه موضوع ازدواج با محارم اینروزها به شدت تکذیب و برای توجیه و تحریف آن کوششهای زیادی میشود، اما منابع و اسناد مکتوب زرتشتی و غیر آن بسیار فراوانتر از آنند که جایی برای تردید باقی بماند. سراسر بخش مفصل و طولانی هشتادم از کتاب سوم «دینکرد» به بحث در این باره پرداخته و جزئیات آنرا به دقت بازگو کرده است. جزئیاتی مانند حقالارث دختری که در عین حال زن پدر خود نیز هست و موارد دیگر.14 :shadi::moj:
...................................................................................................................
پانوشت: 1 . حسن رحیمی فر ،بررسی جایگاه زن در عهد باستان ، مجله تاریخ پژوهی ، سال هفتم ، شماره 24 و 25 ، صفحه 59 2 . محسن رحیمی فر ،بررسی جایگاه زن در عهد باستان ، مجله تاریخ پژوهی ، سال هفتم ، شماره 24 و 25 ، صفحه 583 . همان ، صفحه 64 4. همان ، صفحه 65 5 . همان ، صفحه 71 6 . همان ، صفحه 74
14.دینکرد، کتاب سوم، ترجمه فارسی از فریدون فضیلت؛ ترجمه انگلیسی از م. شکی؛ همچنین در زمینه ازدواج با محارم در دین زرتشتی بنگرید به گفتاری از دکتر جلیل دوستخواه.
با سلام با علم به اینکه امامان ما سفارش زیادی به انتخاب همسر داشته اند و خود نیز از علم امامت بهره داشته اند دلائل ازدواج امام حسن مجتبی با جعده چه چیزی بوده است
من به یک مشاوره فوری در مورد ازدواج نیاز دارم و خواهشا کارشناسان و دوستان عزیز مرا راهنمایی کنند
دیشب برای من یک خواستگار آمد البته این دومین دیدار و صحبت من با این اقا پسر محسوب میشد.
این اقا از لحاظ مذهبی و خانوادگی و اقتصادی و دیگر موارد با من کفیت دارند و تنها مشکلی که در سر این دو جلسه من با ایشان پیدا کردم بحث اشتغال من در اینده بود.
ایشون مطرح کردن که نمیخوان همسرشون شاغل باشن و "فقط" باید خونه دار باشن ولی با ادامه تحصیل من هیچ مشکلی ندارن و حتی گفتن که درین مساله کمکم هم میکنن.(من دانشجوی کارشناسی هستم)
توضیحی که من برای ایشون در مورد کار خودم در اینده دادم این بود که اسلام دو شرط برای اشتغال زنان در زندگی دارد:1-شغل زن نباید به قوام زندگی او اسیب بزند و حق همسری و فرزندی نباید پایمال شود.2-محیط کاری محیط مناسبی باشد(که زن نخواهد با نامحرمان ارتباط داشته باشد)
خوب اگریک خانمی این دو شرط را رعایت کند دیگر دلیلی برای کار نکردن او وجود ندارد حتی اگر هم تامین باشد شاید بخواهد این کار را برای دل خودش انجام دهد یا حتی بر این باشد که زکات علمی که اندوخته رو ادا کند. اسلام درین مورد هیچ منعی برای زنان ندارد و شاید پیشرفت من درین باشد که آنچه که اموختم رو در راه درستش استفاده کنم. برای من نگید که مثلا علمی مثل فیزیک یا سایر علوم تجربی دیگر در تربیت بچه من تاثیر به سزایی دارد و من حتما نباید ان را در جای دیگری به کار بندم. چیزی که من در جلسه اول به این آقا گفتم این بود که یکی از ملاکهای من در مورد انتخاب همسر انعطاف پذیری او در مقابل حق است.
ولی واکنشی که این آقا در بحث اشتغال زنان نشان دادن(با تمام توضیحات به حق من، باز گفتن که دوست دارن همسرشون خانه دار باشن(باید خونه دار باشن))
و وجود این مساله با تمام نکات مثبت دیگری که درین اقا وجود داشت باعث شد من نمره منفی بزرگی به ایشون بدم چون احساس کردم ایشون آدم انعطاف پذیری نیستن و از کجا معلوم که در اینده باقی حقوق مرا نیز پایمال نکنن.
به نظر من هیچ مردی حق صلب حقوق طبیعی همسرش رو نداره و نباید این قدر خود خواهانه برخورد کنه...مردی که دنبال یک زن صرفا خونه دار میگرده چرا سراغ دختران با تحصیلات عالیه میره؟؟؟؟؟!!!!!!(که تازگی ها هم خرج تحصیل اینقدر بالا رفته و بندگان خدا پدر و مادرهایمان این همه برای تحصیل ما از خودشان مایه میگذارن) لطفا کمک کنید چون باید 5 روز دیگر جواب قطعی خودم رو به این آقا اعلام کنم و قلب من متمایل به رد کردن ایشونه:Narahat az:
مرحوم آیتالله مجتهدی تهرانی در شرح دعای روز پنجم ماه رمضان با بیان اینکه در سایه استغفار، انسان از غم و غصه رهایی پیدا میکند و بلا از او دور میشود، از رابطه ازدواج با استفغار سخن گفت.
به گزارش فارس، مرحوم آیتالله احمد مجتهدی تهرانی، شرح کوتاهی بر دعاهای روزانه ماه مبارک رمضان دارد که به صورت مجموعه صوتی موجود است، متن این مجموعه شروح در ماه رمضان سال 89 به ابتکار خبرنگار آیین و اندیشه خبرگزاری فارس پیاده و منتشر شد.
نظر به استقبال مخاطبان و مردم روزهدار از این شروح، یک بار دیگر باز نشر میشود
خدایا در این روز مرا از آمرزش جویان درگاهت قرار ده، و قرار ده مرا در این روز از بندگان شایسته و فرمانبردارت، و در این روز مرا از دوستان نزدیکت قرار ده، به حق مهربانیات، ای مهربانترین مهربانان.
*شرح فرازهای دعا
آیتالله مجتهدی در شرح «اللَّهُمَّ اجْعَلْنِی فِیهِ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ» میگوید: در این دعا میگوییم خدایا من را در این ماه رمضان جزو مستغفرین قرار بده، برای استغفار، باید شرایط استغفار را داشت. کسی که مال حرام خورده که با استغفار کارش درست نمیشود، باید برود و صاحبان مال را راضی کند.
وی در ادامه میگوید: با مال حرام و رشوه و ربا رشد کردهای، حال که توبه میکنی باید بروی سود ربا را به صاحبان آن بازگردانی، غذای کم و حلال بخوری تا گوشتهای تنت که با مال حرام پرورش یافتهاند، آب شوند.
این استاد اخلاق میافزاید: کسی که شب تا صبح پای کار حرام نشسته، باید شبها احیاء نگهدارد و عبادت کند، از جمله در شب 15 شعبان که احتمالاً شب قدر است که تمام مقدورات ما در آن نوشته میشود.
*در سایه استغفار انسان به 4 موهبت دست پیدا میکند
آیتالله مجتهدی تهرانی ادامه میدهد: پس «خدایا مرا از مستغفرین قرار بدهد» یعنی اینکه واقعاً استغفار کنم و اگر مال حرامی دارم، آن را حلال کنم، به گناهی که قبلاً کردم فکر نکنم و از آن لذت نبرم، حالا زبانی هم استغفار کنیم، خوب است، بعد از نماز مغرب هم 70 بار استغفار وارد است.
وی به بیان حدیثی در این باره میپردازد و میگوید: «من اکثر الاستغفار»، کسی که زیاد استغفار کند، 4 چیز به دست میآورد، «جعل الله له من کل همٍ و غمٍ فرجا» اگر غم و غصه دارد، غم و غصهاش بیرون میآید، من هم دلم غصهدار میشود، وقتی شیعیان عراق را میکشند، وقتی در فلسطین جنایت مرتکب میشوند، روایت هم داریم وقتی یک شیعه در غرب عالم غصهدار میشود، یک شیعه هم در شرق عالم محزون میشود.
این استاد اخلاق تأکید میکند: آدم گاهی اوقات بیخودی غم و غصهاش میشود، من گاهی همین طوری غصهام میگیرد، تسبیح را برمیدارم، استغفار میکنم و حالم خوب میشود.
*نقش استغفار در دور شدن بلا از انسان
آیتالله مجتهدی تهرانی در ادامه میگوید: دوم «من کل خوفٍ امنا» گاهی اخبار ناخوشایند را میدهند. اگر استغفار کنی، هیچ خبری نمیشود، یه نفر دشمن داری، تهدید کرده که امشب ترورت میکنم، استغفار کنی، او را یکی دیگر ترور میکند و راحت میشوی، اگر استغفار کردهای از کسی نترس و فقط از خدا بترس.
وی ادامه میدهد: سوم «من کل ضیقٍ مخرجا» صاحبخانه تو را جواب کرده؟ سفتههایت عقب افتاده؟ گرفتاری؟ اگر استغفار کنی همه اینها درست میشود.
*حل مشکل ازدواج با ذکر استغفار!
این عالم برجسته ادامه میدهد: اگر در گرفتاری هستید، اگر مشکل ازدواج دارید، اگر منزل میخواهید، استغفار کنید، خدا گره از کارهاتان باز میکند، اما باید شرایط استغفار را هم مراعات کرد.
وی ادامه میدهد: و چهارم اینکه «و رزقه من حیث لا یحتسب» از جایی که گمان نداری استغفار کنی، میآید، همسفر خوب پیدا میکنی، یه زن خوب گیرت میآید، برای نماز شب اگر استغفار کردی یک زن نماز شبخون گیرت میآید و اگر استغفار نکنی یک زن بینماز گیرت میآید.
آیتالله مجتهدی در ادامه میگوید: رزق همهاش پول نیست، در احادیث که آمده اگر این کار را بکنی رزقت زیاد میشود، رزق معنوی رزق است، رفیق خوب رزق است، همسفر خوب هم رزق است، هر وقت میخواهید مسافرت بروید، چند بار استغفار کنید تا یک همسفر خوب داشته باشید.
وی در ادامه در شرح «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ عِبَادِکَ الصَّالِحِینَ الْقَانِتِینَ» میگوید: خدایا من را از بندگان شایسته خودت قرار بده، فرمانبردار تو باشم، اطاعت تو را کنم، خدا آدم فرمانبردار را دوست دارد.
* کسانی که دوست نزدیک خداوند هستند
این استاد بزرگ اخلاق در ادامه در شرح «وَاجْعَلْنِی فِیهِ مِنْ أَوْلِیائِکَ الْمُقَرَّبِینَن» اظهار میکند: خدایا من را از دوستان نزدیکت قرار بده، آیا خدا دوست نزدیک دارد؟ بله، بندگانی هستند که آدم آنها در بهشت هم پیدا نمیکند، خطاب میشود که خدایا این دوست ما کجاست؟ ندا میآید که در حضور و بهشت خدا رفته است.
وی با بیان اینکه بهشت خدا، جدا از بهشت معمول است، میگوید: بهشت معمولی برای کسانی است که غذا و حوری میخواهند؛ اما آنها که خود خدا را میخواهند و عبادت را برای خود خدا کردند و نه برای ترس از جهنم، آنها در بهشت خدا وارد میشوند، آیه قرآن هم وجود دارد، «فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» از خدا بخواهیم که در آن بهشت قرار بگیریم، جنت فردوس، جنت عدل جنتهای متعدد وجود دارد ولی جنت خدا، عالی است.
این عالم ربانی در ادامه در شرح فراز آخر دعای روز پنجم ماه رمضان «بِرَأْفَتِکَ یا أَرْحَمَ الرَّاحِمِینَ» میگوید: خدا به مهربانی خودت، دعاهای ما را مستحاب کن، این خدایی که رحمت از همه رحمتها بیشتر است.
یکی از ارکان داشتن یک رابطه ی موفق ، بعد از خواست خدا و آمادگی روحی ، معیارهای شخص برای انتخاب همسرش هست . وقتی میگیم معیار ، معمولا مخلوطی از خواسته های ما و واقعیاتی که باید وجود داشته باشن تداعی میشه . برای خیلیها پیش میاد که یه لیست بیست سی تایی از انتظاراتشون مینویسن و بعد از مدتی میبینن با کسی وارد رابطه شدن که زمین تا آسمون با چیزایی که توی کاغذ نوشته بودن فرق داره اما میتونن دوستش داشته باشن . دلیل این امر عدم طبقه بندی مناسب معیارهامون هست . از نظر من معیارهای ما به دو دسته تقسیم میشن:
1- معیارهای کلان و بزرگ و اصلی 2-معیارهای جزئی و فرعی و کوچک
در معیارهای کلان و مهم ، دونفر باید حتماً تناسب کافی رو داشته باشن. این گروه از معیارها ستونهای رابطه ی موفق هستن . اگر در این ستونها نقصی باشه ، ساختمان رابطه فرو میریزه (مگر وقتی که معیارهای جزئی ، ساده و ناچیزو بسیار قابل حل باشن.مثل اختلاف نظر در ورزش مورد علاقه طرفین) .مثلا دو نفر که دین یکسانی ندارند اگر از قیافه و اخلاق هم خوششون نیاد این رابطه شکل نمیگیره ولی اگه بجز دین در چیزای کوچیکی هم تفاهم نداشته باشن ، بازم امید به برقراری پیوند وجود داره .
معیارهایی مثل مذهب - سطح تحصیلات - سن - خانواده -اختلاف طبقاتی و سایر چیزهایی که از بعد منطقی لازمه که برای رابطه ای مورد توجه قرار بگیره جزو دسته ی اصلی هستند . معمولا شخصی که دید و نگاه سنتی به ازدواج داره و همین معیارها براش کفایت میکنه ، گاهاً وکالت رو در یافتن شخص مناسب به شخص دیگری مثلمادر یا خواهر میده .
دسته ی دوم که معیارهای جزئی هستند روی معیارهای کلان قرار میگیرند و ساختمان یک ارتباط رو بنا میکنند. مسائلی مانند ظاهر - صدا - علایق - موسیقی مورد علاقه - عذای مورد علاقه - درک متقابل- شوخ طبعی و ...
معمولا بعد از ازدواج افراد هنگام پرسش درمورد داماد یا عروس ، در مورد مسائل کلان سوأل میکنن. مثل : کارش چیه - چند سالشه - چی خونده - پولداره؟ - کجاییه - خونه داره؟ و ...
یعنی ملاکهای کلان به دسته ای از سوألات گفته میشن که اگر شخص به منظور تحقیق بخواد از کسی بپرسه سوألاتش عجیب و مضحک به نظر نمیاد. اما درمورد معیارهای جزئی این حالت ممکنه پیش بیاد . به فرض اگر کسی دختر یا پسری رو بخواد و از اطرافیان بپرسه آیا اون چشای سبز داره یا بپرسه ایا میرزا قاسمی دوسداره یا پاواروتی رو میشناسه ، در نظر دیگران احمق به نظر میاد . بدین ترتیب تا وقتی معیارهای کلی که ستون روابط رو تشیل میدن وجود نداشته باشن ، روابط یا شکل نمیگیرند یا بزودی این ساختمان روابط در صورتی که معیارهای جزئی زیادی مطابق میل دوطرف وجود داشته باشن فروخواهد ریخت. چون ستون ضعیف هستن یا ساختمان فاقد ستون هست .
برای احداث یک ساختمان هم ابتدا ستونها کاشته میشه . ستونها که کاشته شدند حتی اگر ساختمان مخروبه ای باشه ، یک بنا به حساب میاد. البته هرچه بنا آبادتر بهتر. چیزی که عشق رو می آفرینه معیارهای جزئی هست . پس اگر میخواهیم زندگی سراسر عشق و شیدایی رو داشته باشیم باید در معیارهای جزئی تناسب بیشتری داشته باشیم (البته بعد از تناسب در معیارهای کلان). و اما یک بحث مهم. بارها پیش میاد فردی رو میبینیم که از لحاظ ظاهری معیارهای جزئی لازم برای شروع رابطه رو دارا هست اما هیچ کشش و جذابیتی برای ما نداره و برعکس گاهی پیش میاد فردی خصوصیاتی که همیشه آرزو داشتیم طرف مقابل داشته باشه رو نداره اما کشش عجیبی نسبت بهش پیدا میکنیم . این جذبه نه جذابیت احساسی هست و نه جنسی - فقط حالتی هست که باعث میشه وقتی در کنار طرف هستیم ، بی اختیار فکرمون به سمتش بره . نه میدونیم طرف کی هست و نه اط ظاهرش خوشمون اومده. حتی اگر جایی باشیم که متوجه حضور اون در اون محل نشیم ف نسبت به سمتی که شخص در اونجا قرار داره توجهمون جلب میشه و وجود یک نیرو در اون سمت رو به خوبی حس میکنیم و ممکنه به اون سمت برگردیم و نگاه هم بکنیم . این نیرو حاصل از میدان مغناطیسی بدن اون شخص هست که با میدان مغناطیسی بدن ما همگرایی بیشتری داره . این نیرو باعث میشه دونفر به سمت هم کشیده بشن و کم کم فکر خودشون رو با خیالات همدیگر اونقدر پر کنن تا بالاخره منجر به گفتگو و آشنایی بشه . و بعد از آشنایی هم ملاکهای اصلی و فرعی هستند که معین میکنن دونفر باهم تناسب دارند یا خیر.معمولا در زندگی روزمره اگر در تاکسی یا جای غریبی فردی نظرمون رو جلب کرد که شبیه فرد رویاهامون نبود اما حس کردیم نسبت بهش احساس خاصی داریم و مدام از خودمون پرسیدیم که آیا من عاشق شدم؟ آیا منو دوسداره؟ سری بعد پیشش چطور رفتار کنم که جذاب تر به نظر برسم؟ و ... کار کار میدان مغناطیسی هست . اگر در محل کار یا کلاس درس که مدتهاست همکلاسی هستیم یا در دنیای مجازی روابطی رو برقرار کرده باشیم دلیل این روابط معیارهای جزئی هست . و اگر در فامیل یا همسایه یا از بین آشناها فردی رو برای ارتباطی انتخاب کردیم ، دلیل این رابطه تناسب معیارهای کلی هست .هرکدام از انواع روابط فوق میتونن در نهایت به رابطه ی موفقی تبدیل بشن و این بستگی به واقعیات موجود داره . یعنی در یک رابطه که بر اساس معیارهای جزئی شکل گرفته ممکن هست به طور شانسی طرفین در معیارهای کلی هم تناسب داشته باشن . به عنوان مثال در یکرابطه ی مجازی ، اشخاص وقتی با هم بیشتر آشنا میشن ، متوجه میشن از لحاظ خانوادگی و ثروت در یک سطح هستن و وقتی به ملاقات هم میان میدان مغناطیسی بدن هم رو حس میکنن و از عواطف و روحیات طرف ، ناگفته چیزایی رو مطلع میشن . یا در مثالی دیگه ممکنه دو فرد که با هم آشنا نیستن ولی حس میکنن احساس خوبی نسبت به هم دارن ، پس از آشنایی ممکن هست متوجه شباهت های بیشمار دیگه هم بشن .اما بهترین شیوه ی انتخاب یار مناسب این هست که قبل از هرچیز دو نفر احساس کششی نسبت به هم داشته باشن و بعد در مورد معیارهای کلی و در مرجله ی سوم در مورد معیارهای جزئی با هم به تفاهم برسن که البته چون فاکتور کشش و جذابیت اورژانسی نبوده و بدون اون هم طرفین میتونن با توجه به منطق و بلوغ فکری با هم به تفاهم برسن ،کسانی که از مرحله ی دوم شروع به جستجو و انتخاب یار مناسب میکنن هم میتونن زندگی خوبی رو برای خودشون به ارمغان بیارن.
درسته که در انتخاب همسر مناسب ممکنه ظاهر و رنگ چشمو صدا و موسیقی مورد علاقه مهم باشه اما باید در "آخرین مرحله ی غربالگری" این معبارها در شخص بررسی بشن. یعنی از بین افرادی که با معیارهای کلی ما مثل ثروت - تحصیلات - خانواده و ... تناسب دارند ، افرادی که صدای خوبی دارند رو انتخاب کنیم ! نه از بین افرادی که صدای خوب دارند افراد متشابه تر از لحاظ خانواده و تحصیلات رو. و همچنین در هر مرحله افرادی که برای ما جذاب هستند اولویت بیشتری نسبت به افراد دارای معیارهای نزدیک دارند . یعنی اگر با دونفر که هردو از لحاظ معیارهای کلی به ما نزدیک بودن روبرو شدیم و یکشون در یکی دو مورد شباهت بیشتری به ما داشت ، اگر فرد دارای شباهت کمتر جذبه ی بیشتری برای ما داشت ، بسته به اهمیت اون یکی دو مورد و میزان جذابیت فردی که تناسب کمتری داره ، باید فرد جذاب تر رو انتخاب کنیم (البته جذابیت در اینجا معنیش همون کشش و گرایش باطنی هست . نه اینکه فرد زیباتر رو انتخاب کنیم). و در مرحله ی بعد هم به همین شکل بررسی میکنیم . نکته ی مهم این هست که باید جذابیت فرد به قدری باشه که به فراموش کردن گزینه ی دوم (فرد دیگر) بیارزه . مثلا با دو گزینه روبرو هستیم و هردو گزینه متناسب هستند . یکی از گزینه ها در معیاری مانند ثروت در سطح کمتری نسبت به ما قرار داره اما نسبت به این گزینه کشش بیشتری داریم. سطح ثروت موضوع خیلی مهمی هست پس باید کشش و جذبه ای که طرفین نسبت به همدیگه ددارند هم به همون نسبت زیاد و اجتناب ناپذیرباشه . و در مرحله ی بعد یعنی بررسی معیارهای جزئی هم به همین شکل باید بعد از یافتن تفاوتها ببینیم که آیا این جذابیت به اندازه ای هست که قید خوردن نهار و شام خوب (ملاکی مثل دستپخت) و یا خشتیپی طرف روبزنیم یا نه .
در بخش آخر این مطلب به دسته ای دیگر از معیارها اشاره میکنم که در واقع در طبقه بندیهای قبلی جا میگیرن اما تقریبا ناشناخته هستن . تجربه نشون داده با بالا رفتن سن ، انتخاب همسر مناسب به دلایلی مثل کم شدن حوصله ی جستجو - وقت کمتر - فروکش کردن میل جنسی - بالا رفتن تحصیلات و قدرت اقتصادی که نوعی خودبزرگبینی رو به همراه داره - خاطرات ناخوشایند از روابط سابق - بالارفتن تجربه ی فرد و ... سخت میشه . یکی دیگر از مسائلی که باعث سخت شدن انتخاب میشه کشف معیارهای مطلوب جدید هست. فردی که در عمرش هیچ رابطه ای رو تجربه نکرده هنگامی که در اولین جریان عاطفی قرار میگیره بعد از مدت کمی همصحبتی و دوستی ، متوجه رفتارهای خوشایندی از طرف مقابل میشه که اگر نبودند هرگز به فکر مطالبه اش نمی افتاد اما حالا که کشف شدن و بروز پیدا کرد تو دهن فرد مزه میکنن و دیگه فراموش شدنی نیستن . بعنوان مثال تا وقتی خانمی اطلاع دقیقی از حقوق دوسپسرش نداشته باشه شاید در نظرش حقوق ماهی یک میلیون تومان مکفی باشه. اما اگر فهمید این رستورانهایی که هر هفته میرن و این زانتیا که دوسپسرش سواره و این کادوهایی که میگیره به خاطر حقوق ماهیانه ده میلیون تومانی دوسپسرش هست بعد از جدایی ، یکی از مهم ترین معیارهاش میشه حقوق حول و حوش ده میلیون تومان . یا اگر آقایی قبلن با خانمی بوده که در ابتدای رابطه هیچ اطلاعی از گفتار و مشرب طرف نداشته اما بعداً متوجه میشه که خانمه خدای جک و شوخی هست ، دیگه یکی از معیارهای جزئیش میشه شوخ طبعی خانم.
خوشبختانه به دلایل خخاصی این کشف معیارها تأثیر زیادی در عمل ندارند. یعنی در هنگام روبرو شدن با گزینه های جدید معمولاً وسواس طرفین نسبتاً کمتر میشه و فرد در اون شرایط دید واقع گرایانه ای پیدا میکنه. یکی از این دلایل پیچیدگی آدمهاست . به شخصه توی عمرم با تعداد زیادی از خامها هم صحبت شدم و به جرأت میتونم بگم هیچ دو دختری که اخلاق و عواطف مشابه یکدیگر داشته باشن رو ندیدم . جداً جالب هست که شخصیت خانمها مثل خروجی بعضی از توابع برنامه نویسی هست که هیچ دو رشته ی یکسانی تولید نمیکنندو منحصر به فردن . معنی این حرف این نیست که همه ی دخترا خوب هستن. بلکه حتی هیچ دو دختر بدی هم وجود نداره که شبیه هم باشن. و این به مردان کمک میکنه در صورتی که دوست دختر جدیدشون شوخ طبع نبود ، بجاش منتظر تردستی ها و هنرهای جدیدی باشن که تابحال ندیدن . خوشبختانه پیچیدگی و گستردگیهنر خانمها به قدری هست که اگر مردی با هزارتا خانم هم ازدواج کنه ممکن هست خانم شماره ی 1001 ام هم هنرهای جدیدی برای رو کردن داشته باشه. در عوض تمام انتظارات یک زن در دسته بندی کلی ، با مشیت خدای حکیم ، حتی به تعداد انگشتان دست هم نمیرسه ! الله اکبر !
در واقع انتظارات خانمها بیشتر مادی و احساسی هست . اما انتظارات آقایون شامل انواع هنرهای زنانه میشه. هنر و ظرافت در گفتگو - هنر در مسائل جنسی - هنر در محبت کردن - هنر در دعوت مرد به آرامش - هنر در غذا پختن - هنرهای دستی - خلاقیت در امور روزمره و .... که هیچوقت تمومی نداره منبع : [URL="http://blah.blogfa.com/"]http://blah.blogfa.com/[/URL]
نکند مجبور شود از حرفش بر گردد! نکند تا پس فردا پدرش پشیمان شود! مصطفی کجاست؟ این طرف و آن طرف، شهر و دهات را گشت تا بالاخره مصطفی را پیدا کرد.
گفت: «فردا عقد است، پدرم کوتاه آمد.» مصطفی باورش نمی شد، و مگر خودش باورش می شد؟ الان که به آن روزها فکر می کند می بیند آدمی که آن کارها را کرد او نبود، اصلا کار کار آدم و آدم ها نبود، کار خدا بود، دست خدا بود، جذبه ای بود که از مصطفی بر او می تابید بی شناخت، شناخت بعد آمد...
بی هوا خندید، انگار چیزی ذهنش را قلقلک داده باشد؛ او حتی نفهمیده بود یعنی اصلا ندیده بود که سر مصطفی مو ندارد!
دو ماه از ازدواجشان می گذشت که دوستش مسئله را پیش کشید «غاده! در ازدواجِ تو یک چیز بالاخره برای من روشن نشد. تو از خواستگارهایت خیلی ایراد می گرفتی، این بلند است، این کوتاه است... مثل اینکه می خواستی یک نفر باشد که سر و شکلش نقص نداشته باشد. حالا من تعجبم چطور دکتر را که سرش مو ندارد قبول کردی؟!»
ادامه دراین لینک
با سلام.
بنده یک دختری رو دوست داشتم به مدت 4 سال. بعد 4 سال اون منو رها کرده و عاشق پسر فامیلشون شد. من به شدت ضربه خوردم. به هر نحوی خواستم مجبورش کنم به برگشتن. حتی با ابرو ریزی جلوی پسره. قبول دارم که کارم اشتباه بوده. الان یک خانمی که کارش مربوط به بنده هست از من خوشش اومده. زیبا و خانم و هم چنین شاغل است. از رفتارش معلومه که از من خوشش اومده. اولی که رفت 22 سال سن داره و این خانم 26 سال. من 28 سالمه. مهندس نفت هستم. حالا موندم کدوم رو انتخاب کنم. آیا با وجود خیانتی که اولی کرده بمونم به پاش ؟
ایا برم با دومی ؟
البته اولی فراموشم نمیشه. ترسم اینه که برم با دومی اولی برگرده. مخصوصا الان که اون پسره رهاش کرده. میترسم برگرده و من دو دل بشم. دومی هم از من متنفر بشه.
دلم با اولیه
ولی دومی منو به شدت دوست داره و موقعیت شغلیش بهتره. اولی ترم آخر محیط زیست. دومی مهندس کامپیوتر و شاغل شرکت نفته. خودمم مهندش شرکت نفتم.
اگه اولی برگرده بگه اشتباه کردم من دو دل میشم. تو رو خدا یکی منو از این مصیبت که توشم نجات بده. بگید چه کنم؟ اعصاب برام نمونده
بازم میگم دلم با اولیه. اگه اولی برگرده ترجیحش میدم چون 4 سال باش بودم و همه هم میدونن.
دومی هم خانم خوب و متینیه. از لحاظ زیبایی دوتا در یک سطحن. راهنماییم کنید. ممنونم
البته این رو هم بگم که من به خواستگاری اولی رفته و مشکل آنها فقط بیکاری بنده بوده است. همه راضی بودند. حتی دختر با کمال میل قبول کرده بود.
بیشتر وقت ها او به سمت من می آمد تا من به او .
بسیار مرا دوست داشت. ولی یک دفعه همه چی بهم خورد و او گفت من یکی دیگر را می خواهم
حال مانده ام در انتخابم. اگه برای دومی هم تصمیم نگیرم او هم از دستم خواهد رفت. ولی فکر اولی را چه کنم.
دیووانه شدم.
لطفا کمک کنید