♥•¤*ازدواج در سیره فاطمی*¤•♥ ازخواستگاری تاآغاز زندگی مشترک حضرت زهرا♫صـوتی

تب‌های اولیه

7 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال
♥•¤*ازدواج در سیره فاطمی*¤•♥ ازخواستگاری تاآغاز زندگی مشترک حضرت زهرا♫صـوتی

ازدواج در سیره ی فاطمی

class: grid width: 500 align: center

آیة الله سید احمد خاتمی
خواستگاری (1)
خواستگاری (2)
خواستگاری (3)
مهریه ی حضرت زهرا (س)
جهیزیه ی حضرت زهرا (س)
مراسم ازدواج حضرت زهرا (س)
شب عروسی حضرت زهرا (س)
حاشیه های عروسی حضرت زهرا (س)
آغاز زندگی مشترک (1)
آغاز زندگی مشترک (2)
آغاز زندگی مشترک (3)

سیره فاطمی و خواستگاری (1)
..............................................................................

فصل دوم این زندگی سراسر افتخار و کوتاه و در عین حال پربار، با ازدواج حضرت زهرا سلام الله علیها آغاز می شود.



این فصل نه ساله حاوی درس های بسیار ارزشمندی است ما برآنیم که به یاری خداوند بدون آنکه شتابی در طرح بحث داشته باشیم آرام آرام این بحث را دنبال کنیم و به سهم خودمان بتوانیم زوایای پنهان یا زوایای کمتر مطرح شده در این بخش از زندگی را خدمت شما شنوندگان عزیز مطرح کنیم.

این بخش بخشی است الهام بخش برای همه خانواده برای همه آنها که می خواهند زندگی اهل بیتی داشته باشند خدایا زندگی ما را زندگی آل پیغمبر و مرگ ما را مرگ آنها قرار بده بر این اساس هست که این بخش از زندگی شایسته تأمل ودقت بیشتری است.

اولین مسأله ای که در این عرصه مطرح است مسأله خواستگارانی است که به خواستگاری حضرت زهرا سلام الله علیها آمده اند.

آنچه از تاریخ استفاده می شود این است که چهار کس غیر امیر مومنان علی علیه السلام به خواستگاری حضرت زهرا آمدند این چهار کس عبارت است اولین آنها ابوبکر بود دومین عمر بود سومین عثمان چهارمین عبدالرحمن ابن عوف.

ما در این بخش بر آنیم که واقعیات تاریخی را بدون آنکه سر سوزنی از مرز انصاف و بیان واقعیت های تاریخی پا بیرون بگذاریم,به خصوص با استناد منابع اهل سنت محضر شما تقدیم کنیم از حقایق تاریخی این است که ابتدا ابوبکر به خواستگاری حضرت صدیقه طاهره آمد در شیوه خواستگاری هم انچنان که از بعضی از منابع اهل سنت استفاده می شود دارد که ابوبکر دخترش عایشه را که همسر پیامبر اکرم بود واسطه کرد تا این خواستگاری را او برای پدرش انجام بدهد بسیار هم عایشه خوشحال شد که این کار صورت بگیرد ابوبکر اسم فاطمه را برده و مرا مأمور کرده که بیایم محضر شما مطرح کنم این خواستگاری را پیامبر این طور جواب داد که در رابطه با سرنوشت حضرت صدیقه طاهره بایستی قضای الهی نازل شود حکم الهی نازل شود.

ابوبکر به دخترش گفت چه شد؟ ای کاش این مسأله را مطرح نمی کردم تا این جواب را بشنوم همین کتاب نقل کرده که عمر نیز دخترش که همسر پیامبر بود را واسطه کرد وهمین جواب را شنید.


:goleroz: دانلود با کیفیت عادی با حجم 2.32 مگابایت :goleroz:

سیره فاطمی و خواستگاری (2)
............................................................................

قسمت دوم این سخن خواستگاری امیر المومنین علی علیه السلام از حضرت صدیقه طاهره است.



در مورد اینکه چه کسی این پیشنهاد را به امیر المومنین علی علیه السلام داد نقل های تاریخی مختلف هست.

یک نقل این است که بعد از انکه ابوبکر و عمر جواب رد شنیدند آنها آمدند و به امیر المومنین پیشنهاد کردند که امیر المومنین به خواستگاری دختر پیامبر اکرم برود.

نقل دوم این است که تعدادی از انصار آمدند و به امیرالمومنین پیشنهاد دادند که برود به خواستگاری.

نقل سومی هم هست که دیگرانی به صورت فردی به امیر المومنین گفتند اما آنچه که قابل توجه است خود امیر المومنین به خواستگاری آمد.

و کانونی از حیا بود دارد وقتی آمد پیش پیغمبر اکرم نشست مدتی سکوت کرد پیامبر امیر المومنین را به سخن آورد در خواست شما چیست امیر المومنین درخواست خود را مطرح کرد یکی دو نقل در برخی منابع اهل سنت است که به نظر نمی رسد که اینها قابل قبول باشد.

گرچه به نفسه مشکلی ندارد ولی با شناختی که ما ازامیر المومنین علی علیه السلام داریم این نقل ها نمی تواند مطابق با واقع باشد و لذا در منابع شیعی این دو نقل نیامده.

یک نقل این است که وقتی ابوبکر پیشنهاد کرد به امیر المومنین که برو به خواستگاری زهرا سلام الله علیها، امیر المومنین فرموده باشند من نگرانم که فاطمه را به تزویج من در نیاورد پیغمبر، ابوبکر گفت اگر پیغمبر نخواهد دخترش را به تو بدهد پس به کی می خواهد بدهد و تو نزدیکترین کسان به پیامبر هستی.

امیر المومنین آمد پیش پیامبر، ابوبکر توسط دخترش عائشه خواستگاری کرد، عمر نیز توسط دخترش اما امیر المومنین از شرایط را نداشت.

آنچه می خواهیم عرض کنیم با توجه به جایگاهی که امیر المومنین در پیشگاه پیامبر اکرم دارد به امیر المومنین نمی آید که این جمله را گفته باشد.



سیره فاطمی و خواستگاری (3)
.........................................................................



در رابطه با دوره اول در حد توان اندکمان سخن گفتیم وارد دوره دوم این زندگی شدیم نکاتی از این دوره محضرتان تقدیم شد نکته ای که در میانه بحثش بودیم این بود که وقتی امیر المومنین علی علیه السلام به خواستگاری آمد با اینکه پیامبر اکرم کمال رضایت را به این وصلت داشت و با اینکه می دانست عقد این ازدواج در آسمان ها بسته شده اما با عین حال به امیر المومنین فرمود که باید بروم و با فاطمه در میان بگذارم.


و آمد با حضرت زهرا در میان گذاشت حضرت زهرا از فرط خجالت و حیا سخنی گفت اما نه رو برگرداند و نه رو ترش کرد.

پیامبر اکرم از این برخورد حضرت زهرا رضایت حضرت زهرا را فهمید.

درسی که از این مقطع گرفتیم اینکه بایستی پدر ها به انتخاب دخترانشان بها بدهند شوهر را بر دختر تحمیل نکنند بگذارند دختر خود شریک آینده زندگی اش را گزینش کند.

بدترین چیزی که در این عرصه ها هست این است که از کودکی برای دختر شوهر تعیین کردن و بعد هم اگر بزرگ شد اگر تن نداد با او برخورد قهر آمیز کردن.

این برخورد ها با روش ومنش یک مسلمان سازگار نیست وقطعاً خلاف شرع است اینجا یک مسأله فقهی مطرح شد و آن مسأله فقهی این بود که اگر انتخاب با دختر است پس چرا اسلام می گوید که پدر بر ازدواج دختر باکره اش ولایت دارد دارد.

در برنامه قبل عرض کردیم این تدبیر اسلام است برای آنکه آینده دختر به نحو مطلوب رقم بخورد.

نه برای آن است که گردنه ای در مسیر سعادت دختر باشد برای اثبات این نکته که اذن ولی تدبیری است در جهت سعادت دختر نه در جهت گردنه ایجاد کردن در مسیر خوشبختی دختر این فرع فقهی است که محضر شما می خوانم جالب اینجا است که همه فقهای گذشته و حال این فتوا را قبول دارند چه آنهایی که اذن ولی را در ازدواج دختر باکره شرط بدانند چه آنها که شرط ندانند و چه آنها که قائل به تفصیل باشند این فرع را مرحوم سید یزدی در همان اولین مسأله اولیاالعقد آورده که "اگر ولی منع کند دختر را از اینکه با کفو خود ازدواج کند و دختر هم علاقه داشته باشد به جوانی که کفو اوست ازدواج کند یعنی ولی بشود گردنه ای در مسیر سعادت دختر اذن ولی در اینجا شرط نیست."


سیره فاطمی و مهریه حضرت زهرا :doa(8):
........................................................................................


از آنجا که این دوره قدم به قدمش درس های الهام بخش برای جامعه اسلامی ما دارد تلاش کردیم که این دوره بدون شتاب گذر کنیم چرا که درنگ در این دوره و درس هایی که می توان از این مقطع زندگی حضرت زهرا وامیر المومنین سلام الله علیهما گرفت درس های فراوان الهام بخش است تا کنون بخش هایی از این بخش مطرح شد تا رسیدیم به بخش مهریه و جهیزیه حضرت فاطمه گفتیم که پیامبر اکرم مهر فاطمه را زره امیر المومنین قرار داد زره را فروختند و جهیزیه مختصری برای زندگی مشترک امیر المومنین و حضرت زهرا فراهم کردند چند نکته در این عرصه گفتنی است نکته اول این است که پیامبر اکرم مهریه قرار داد برای حضرت صدیقه طاهره معنای این سخن این است که اگر قرار است که سنت پیامبر را دنبال کنیم نباید در این عرصه کوتاهی شود.


اینکه خانم بگوید مهر نمی خواهم من این پسر را دوست دارم و می خواهم همین طوری با او زندگی کنم این روش پسندیده ای نیست روش پسندیده آن است که از همان راهی برویم که اسلام بیان می کند.

اسلام می گوید که در ازدواج باید مهریه باشد و البته اگر نبود عقد باطل نیست ولی در صورت نیاز به رد مهریه اگر مهریه ای را ذکر نکردند و طلاق صورت گرفت تبدیل به مهر المثل خواهد شد.

اصولاً مهریه یک امر تشریفاتی نیست کسانی فکر می کنند و می گویند کی مهریه داده وکی مهریه گرفته معنای این حرف این است که مهریه یک امر تشریفاتی است چنین نیست .

منطق اسلام این است که مهریه به عنوان یک وثیقه اطمینان آور و یک نوع بیمه در مقابل حوادث آینده محسوب می شود.

دختر خانمی که به عقد این پسر در آمد بعد از زندگی و بعد از عروسی و بعد از عروسی با این پسر دیگر وضعیت گذشته را ندارد، بایستی یک وثیقه ای باشد برای آینده زندگی آرزوی همه این است که این زندگی تا دم مرگ باشد با همدیگر تا آخر عمر زندگی کنند اما حادثه که خبرنمی کند گاهی وقت ها اینچنین است که شوهر در یک حادثه ای تصادف وغیر تصادف جان خود را از دست می دهد و گاهی وقت ها توافق اخلاقی کار را به جایی می رسانند که به توافق اخلاقی نمی رسند و مجبور اند از همدیگر جدا شوند.

سیره فاطمی و جهیزیه حضرت زهرا :doa(8):
.............................................................................................


بحث رسید به اینجا که پیامبر اکرم فرمود که زره ای را که به عنوان مهریه حضرت صدیقه طاهره بود بروند بفروشند و جهیزیه برای این زندگی مشترک تدارک ببینند.


از این سیره استفاده می شود که همان اول زندگی خانم می تواند مهریه خود را طلب کند .

در جامعه ما مهریه طلب کردن مرادف شده است با پایان زندگی یعنی تا خانمی بگوید که مهریه ام را بده شوهرش می گوید مگر نمی خواهی با من زندگی کنی.

این فرهنگ فرهنگ نادرست و غیر اسلامی است هرگز طلب مهریه نقطه پایان زندگی نیست این حق زن است واین حق اوست شوهر بدهکار به زن و این بدهکاری را بپردازد بنابر این می تواند زن همان آغاز زندگی مهریه اش را طلب کند تا بتواند جهیزه برای خود تدارک ببیند.

تعبیر می کنم می تواند نمی گویم باید ما در این ازدواج ملکوتی می بینیم از همان اول پیامبر اکرم مهریه حضرت زهرا را گرفت و جهیزیه برای حضرتش تدارک دید از بعضی از روایات استفاده می شود که ثلث قیمت زره جهیزه حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها شده نکته دومی که در این مقطع از سیره می خواهم عرض کنم مسأله شکل جهیزیه ای ایست که برای این زندگی تدارک داده شد.

اولاً باید ببینیم که فلسفه جهیزیه چیست، فلسفه جهیزیه بین آنچه که بوده و آنچه که امروز وجود دارد تفاوت بسیار زیادی دارد.

فلسفه جهیزیه این است که دو همسرکه می خواهند زندگی مشترک خود را آغاز کنند حداقل وسایل داخلی زندگیشان را آغاز کنند حداقل وسایل داخلی خود را روز های اول زندگی داشته باشند اگر اینها را نداشته باشند مجبورند سربار پدر و مادر شوند و این سربار شدن مایع سرشکستگی و ناراحتی آنها هست لذا آنچه در جهیزیه مهم است تهیه لوازم اولیه زندگی عروس و داماد هست ولی متأسفانه بین این فلسفه وآنچه که امروز در جامعه ما هست تفاوت بسیار هست چه رقابت ها هم چشمی ها تجمل پرستی ها وخرافاتی که در این عرصه نفوذ کرده این مسأله به این سادگی از سالیان دراز تمام تلاش پدر و مادر می شود تهیه جهیزیه برای دختر.

حتی از خوراک روز و وشام شبشان کم می کنند تا یک جهیزیه سنگین برای دخترشان تدارک ببینند و به اصطلاح آبروی خودشان را حفظ کنند و به پندار خودشان دخترشان سربلند شود.

چشم وهمچشمی ها سبب می شود که دختری که هم سن وسال دختر خانمی که جهیزیه اینچنینی به او داده اند تا وقتی که این جهیزیه را پیدا نکند در خانه می شود این سبب می شود که سن ازدواج به تأخیر می افتد.


سیره فاطمی و مراسم ازدواج حضرت زهرا
..........................................................................................................

عرض سلام و ادب دارم محضر شما شیفتگان معارف اسلامی وعاشقان خاندان عصمت و طهارت در خدمت شما بودیم با سیری در سیره حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها این زندگی 18 بهاره را به سه دوره تقسیم کردیم.


دوره اول دوره کودکی بود دوره دوم دوره زندگی مشترک حضرت امیر المومنین علی علیه السلام با حضرت صدیقه طاهره و دوره سوم دوره 75 یا 95 روزه بعد از پیامبر اکرم.
دوره اول به پایان رسید دوره دوم را مورد بحث قرار دادیم از آنجا که این دوره مورد ابتلای زندگی همه ما است والهام بخش برای همه خانواده های دینی مناسب دیدیم با تأملی بیشتر و درنگی بیشتر در این زندگی در این بخشی از زندگی سیر داشت باشیم.
در رابطه با آغاز این زندگی مطالبی به عرض شما رسید رسیدیم به اینجا که مراسم عقد آنچنان با معنویت بین امیر المومنین و حضرت زهرا شکل گرفت.
از زمان عقد تا زمان عروسی طبق نقلی حدود یک ماه فاصله شد که نقل مشهور همین است، نقل دیگر این است که حدود یک سال فاصله شد که البته این نقل نقل غیر معروف است.
در این مدت یک ماه مدت به اصطلاح نامزدی بود ما در این مدت در تاریخ نداریم که امیر المومنین با حضرت صدیقه طاهره آمد و رفتی داشته باشد لااقل ما پیدا نکردیم ولی وقتی عقد عقد شرعی شد همسر همسر شرعی است و بنابر این مشروع است بعد از عقد آمدو رفت
البته ممکن است که در ضمن عقد شرط کنند که زفاف بعداً صورت بگیرد در اینصورت رعایت این شرط واجب است بعد از حدود یک ماه عقیل که بیست سال از امیرالمومنین بزرگتر بود به مولا علی علیه السلام گفت که چرا مراسم عروسی را صورت نمی دهی؟ امیر المومنین ابراز تمایل کرد وگفت من آمادگی دارم عقیل آمد مسأله را با همسران پیامبر و با بعضی از بانوان در میان گذاشت که انها بروند پیش پیغمبر اکرم و مسأله عروسی را مطرح کنند از جمله این بانوان ام السلمه و ام عیمن.
ام عیمن سال ها به عنوان کنیز و خدمتکار در خانه پیغمبر اکرم بوده در جنگ همراه پیغمبر بوده و وقتی که اکثرمسلمان ها فرار کردند این بانوی فداکار کنار پیغمبر اکرم مانده و پایداری کرده و از نظر سبقت در اسلام وخدمت به خاندان رسالت سابقه درخشان و پر افتخاری دارد.
تا فاطمه زنده بود خدمت حضرت صدیقه طاهره بود و از جمله افتخارات او سرپرستی وحضانت از دو گل فاطمه حضرت امام حسن و امام حسین علیهم السلام است.
این دو بانوی وفادار آمدند پیش پیغمبر اکرم و چنین باب سخن را آغاز کردند که اگر خدیجه زنده بود با انجام مراسم عروسی چشمش روشن می شد تا پیغمبر اسم خدیجه را شنید اشک از چشم پیغمبر جاری شد و به یاد حضرت خدیجه فرمود که خدیجه کجا همانند خدیجه زنی پیدا می شود.