بی علاقگی به ازدواج

مشاوره برای بهتر انتخاب کردن راه ( دوستم نمی خواد ازدواج کنه)

با سلام

روز بخیر :Norani:
امیدوارم روز های خوبی را سپری کرده باشد

..........................................................

یه مشکل برای یکی از خانواده دوستم پیدا شده و مشکل این است ...

پدر مادر این اقا گیر دادن که ایشون باید ازدواج کند ..

اما ایشون زیر بار نمیره .و میگه من خودم رو نشناختم و یا خودم رو نمیتونم اداره کنم یه نفره دیگه رو بیارم چی کار !!!

ایشون 25 سالشه از لحاظ مالی و مسکن مشکلی ندارند .پدر مادر این اقا هم گفته اند که ما از هر لحاظ ساپورتت میکنیم

....... مادر ایشون به بنده گفتتند که ببینم چه کار کند و نمیداند چگونه
پسرش را متقاعد کند که ازدواج کند ..میگوید پسرم سنش داره بالا میره و میخواهم ازدواج کند اما خودش قبول نمیکند که نمیکند !!!!

از شما اساتید و کارشناسان محترم تقاضا دارم اگر راه کاری برای حل این مشکل دارید ارائه دهید

سپاس گذارم

=-=-=-=-=-=-=-
شاد باشید
:tavallod:

علاقه ای به ازدواج ندارم!

سلام

تا حالا خوستگارای زیادی داشتم، همه رو تلفنی رد کردم،نذاشتم بیان خونمون
به مامانم گفتم هرکی زنگ میزنه رد کنه
هرکی ازم شماره میخواد نمیدم، کیسای خیلی خوبیو رد کردم،حتی از ادمهای معروف ،همه نوع رغم

فکرم درگیر چیزای دیگه ایه،کلی ارزو دارم که تمومی ندارن کلی کار برای انجام دادن دارم،ایندم رو همیشه با پدر و مادرم ترسیم کردم
نمیتونم ازشون دور بشم،تو هر تصمیمی یه تصویر از پدرم در کنارم دارم
نمیتونم از مادرم دور بشم
در زندگیم تا حالا کار خونه نکردم، تصور کار خونه برام محاله، اگه خواستم ازدواج کنم حتما باید کارگر یا آشپز مخصوص استخدام کنم.یعنی یا شوهرم باید خیلی پولدار باشه،یا خودم باید از پول خودم خرج کنم.
اگه با آدم غیرپولدار ازدواج کنم احساس میکنم حیف شدم!
یعنی احساس میکنم زندگیم شادی نداره!

همه میدونن که من اخلاقای خاصی دارم
اخلاقم مثل زنها نیست،مثل مردها دوست دارم از بیرون که میام یه کی بیاد استقبالم! غذام حاضر باشه!
ازم اطاعت کنن تا من به کارای شخصی و اجتماعیم برسم!:khaneh:
در مخیلم نمیگنجه که همسر آیندم قانونای مهمی که برای خودم دارم نقض کنه مثلا نمیتونم درک کنم رفتار تابلویی که بعضی نامزدها انجام میدن انجام بده!
چون خوشم نمیاد دید پدر و مادرم نسبت بهم عوض شه و تصوراتشون از چهره معصوم من عوض بشه!

یکی از فامیلامون رفته پیش دعانویس! اون دعانویسه مشخصات من رو صحیح توصیف کرده،دقیقا گفته خیلی تنداخلاقم! گفته بعدها با شوهر آینده ام اختلاف پیدا میکنم تا حدی که کار به طلاق میکشه!
به خاطر همین امیدومو برای ازدواج از دست دادم.:Ghamgin:فکر میکنم اگه ازدواج کنم حتما به بن بست میرسم.

به هر چیزی که بشه اسم انگیزه ازدواج روش گذاشت،میگم؛ آخرش که چی؟

چیکار باید بکنم؟ انگیزه ای ندارم،چه کار کنم انگیزه پیدا کنم؟
چون الان یه خواستگار با مشخصات خوب خونمون زنگ زدن، اینا به فکرم رسید.مشکل من واقعا چیه؟

*****ازت متنفرم*****

انجمن: 

سلام علیکم........
از تمام دوستان عزیز خواهشمندم در رابطه با این موضوع اظهار نظر کنند.......
ممنون......

تنفر چیه؟
چرا یکی از یکی دیگه متنفر میشه؟
اگر شخص شنونده این جمله مستحق شنیدن این جمله نباشه چی میشه؟
شخصی که گوینده این جملست آیا اجازه گفتن این کلمه را داره؟
گناه این جمله به خصوص شخص شنونده ای که مستحقش نیست برای گویندش چیه؟
اگر کسی که این جمله را شنیده و مستحقش نیست از ته دل آه بکشه .........
بی خیال......
یا علی....:Gol: