کار

مشکل در یادگیری مسائل ساده!

سلام خدمت کارشناس محترم و اسک‌دینی‌های عزیز

من این مشکل را از زمان کودکی داشتم ولی در محیط کار بیشتر خودش را نشان می‌دهد
همیشه در درسهایی مثل ریاضی و زبان مشکل داشتم اما درمقابل در شعر، نقاشی، موسیقی و همچنین فلسفه و کلام و.... در یادگیری استعداد زیادی دارم
البته همان ریاضی و زبان را هم اگر وقت بگذارم خوب یاد می‌گیرم، ولی برایم شیرین نیست


اما مهمترین مشکلم این است که مسائل ساده را به سختی متوجه می‌شوم!

مثلاً رئیس شرکت میگوید این سه برگه را به این ترتیب در پرونده قرار بده: "اول سند مالکیت - دوم بیمه‌نامه - سوم گواهی‌نامه"
ولی همین موضوع ساده را بارها و بارها اشتباه انجام می‌دهم! تا جایی که صدای رئیسم درمیاید

نکتهء عجیب این است که برعکسِ مسائل ساده، مسائل دشوار و پیچیده را بسیار خوب می‌فهمم!!
مثلاً پیش آمده که همین رئیس نشسته و با ما کارمندها در باب موضوعی سیاسی فلسفی صحبت کرده و من هم نظراتی داده‌ام
و رئیس به من گفته من نمی‌فهمم چطور مسائل سیاسی فلسفی را اینگونه تجزیه و تحلیل می‌کنی، اما ترتیب چندتا برگه را یاد نمی‌گیری!!
یا سخت‌ترین مطالب علمی را به راحتی حفظ میکنم، اما یک شمارهء ساده یادم نمی‌ماند!

کلاً شخصیتی متناقض دارم
آدمی به شدت درونگرا و حساس هستم. چه از نظر عاطفی و چه از نظر منطقی
تقریباً با 90 درصد مردم آبم توی یک جوب نمی‌رود! بعضی‌ها به من می‌گویند بسیار با استعدادی، بعضی‌ها هم می‌گویند دست و پا چلفتی هستی!

از نظر افراد سنتی من فردی مدرن هستم و از نظر افراد امروزی فردی بسیار سنتی هستم!

در بیرون از خانه و محل کار، دوستان زیادی دارم و در کوچه و بازار و با افراد مختلف با انواع تیپ‌ها به راحتی ارتباط برقرار می‌کنم
اما در محیط کار و در بین اقوام ناگهان 180 درجه تغییر میکنم و نمی‌توانم با دیگران کنار بیایم. بخصوص در محیط کار که برایم شبیه به کابوس است
اگر مرا به حال خودم بگذارند کارم را به بهترین شکل انجام می‌دهم، اما کافی است کسی بالای سرم باشد تا به بدترین شکل ممکن کار را خراب کنم!


یک نکته هم بگویم، من زندگی بسیار سختی داشته‌ام
جدایی والدینم، بیماری قلبی، سالها کتک خوردن از پدرم، نابینا شدن یک چشمم، سرطان همسرم
(که البته الحمدالله خوب شدند)، دور شدن از خواهر و برادرم و......
و در مقابل این سختی‌ها، می‌توانم بگویم تقریباً به هیچ یک از آرزوهایم نرسیده‌ام

ضمناً برخی مشکلات زناشویی هم دارم که اگر نیاز بود بفرمائید تا در خصوصی توضیح بدهم

آیا مسموم کردن حضرت امام حسن(ع) کار معاویه بود؟ (پاسخ به شبهه)

با سلام
لطفا استاتید جواب این شبهه اهل سنت را بدهند
البته شبهه چند قسمت است که بعد از پاسخ هر قسمت شبهه دیگر را عنوان میکنم
با تشکر
شیعه مى گوید: بله! طبق روایات بسیارى که در کتاب‌هاى شیعه و سنى وجود دارد، معاویه بن أبى سفیان سمّى را براى جعده دختر اشعث بن قیس، همان منافقی که در تمام حوادث زمان امیرمؤمنان علیه السلام نقش اساسى داشت، فرستاد و به او وعده داد که اگر امام حسن علیه السلام را به شهادت برسانى، تو را به ازدواج پسرم یزید درمى آورم.
جعده نیز دستور معاویه را اجرا کرد و آن حضرت را در حالى که روزه داشت و براى افطار به خانه آمده بود، با زهرى که معاویه فرستاده بود به شهادت رساند.
سبط ابن جوزی حنفی می‌نویسد: علما تاریخ و از جمله ابن عبد البر (ابن جوزی حنبلی) سدی شعبی و ابن سعد این را گفته‌اند: شعبی گفته: دلیل این سخن این است که امام حسن علیه السلام در هنگام مرگ خودش در حالی که از کار معاویه با خبر شده بود می‌گفت: تو شربت او را ساختی و او به آرزویش رسید، سوگند به خدا که او به وعده‌ای که داده است، وفا نخواهد کرد و به آن چه گفته عمل نخواهد کرد.«کتاب تذکره الخواص، ص۱۹۱ـ ۱۹۲،»
اما اهل سنت از کتابهای خود جنایت معاویه را حذف کرده اند.

پاسخ:اهل سنت
اولا: سبط ابن جوزی شیعه بوده و حرفهایش معتبر نیست.
دوما: این گفته نامعقول است که در طبقات ابن سعد مطلبی باشد که آن مطلب تا ۸۰۰ سال نیز در آن کتاب مندرج بوده !! و بعد از هشت قرن، علمای اهل سنت تصمیم گرفتند آن را از همه نسخه ها حذف کنند! این تصمیم را چرا اینقدر دیر اخذ نمودند؟ {سبط ابن جوزی در قرن هفتم زندگی میکرده و این مطلب را دیده یعنی تا آنوقت بوده!!!!}
سوما: بفرض که ابن سعد این را نوشته باشد، باز هم دردی از دردهای شیعه با این نوشتن دوا نمیشود، زیرا کتاب طبقات ابن سعد که در نزد ما مثل کتاب بخاری نیست، بلکه از کتب درجه ۴ ماست و متنش بدون بررسی قبول نمیشود،
پس بفرض اگر چنین مطلبی بوده ( که اصلا نبوده) باز از کجا معلوم صحیح باشد؟!!
پس دین شیعه ها، بر حدس ها و گمان های واهی در واهی بنا شده است

راه و رسم ازدواج بدون داشتن شغل و سربازی

سلام.
دیدم توی سایتتون برای هر مشکلی راه حلی دادین.گفتم مشکلمو مطرح کنم شاید برای منم راه حلی دادین.

توی خوانواده ما همه ازدواج کردن.و من تنها فرزند مجرد هستم که با پدر مادرم زندگی میکنه.مادرم بیماری سختی دارن و بنده مسئول رسیدگی به کارهاشون هستم.بقیه اعضای خونواده هم با وجود مشکلاتشون کمک میکنن.ولی خب کمتر.
ترم اخر ارشد هستم.و باید بعدش سربازی برم.الان برای معافیت از طریق مادرم اقدام کردم ولی ازونجایی که شنیدم به این راحتی ها معافیت نمیدن.که مهم نیست چون حاضرم غیبت بخورم و نرم سربازی و مراقب مادرم باشم.از طرفی خیلی نیاز به ازدواج دارم.مادرم خواستگاری میرن ولی خونواده ها و دخترهای پرتوقع الان با شرایط من کنار نمیان.از فامیل و اشنا گرفته تا غریبه رفتیم خواستگاری .هرکدوم به نوعی نشد.یه سری کار را میگفتن.یه سری سربازی.البته حق دارن به نوعی.
یه شغل معمولی و ابرومند دارم.با حقوق پایین.به قول بعضیا بخور و نمیر.ولی بازم خداروشکر.
خیلی نیازعاطفی دارم.(البته نیاز جنسی هم هست)چون به خاطر مشکلاتم بعضی موقعها یه حس غم عجیبی بهم وارد میشه.خیلی تنهام به معنای واقعی کلمه کسی را ندارم که باهاش حرف بزنم.میخام یه نفر باشه باهاش درد و دل کنم.دستشو بگیرم.بغلش کنم تا اروم بشم.فکر کنم کمبود محبت دارم.وقتی دختر پسرارو میبینم توی خیابون خیلی دلم میگیره.چرا من کسی را ندارم.
شاید بگین خودتو مشغول کن.فکرتو منحرف کن.میکنم همه اینکار هارو.اینقدر ورزش کردم که دارم عضله ای میشم.همشم دارم فکرمو منحرف میکنم.با درس و تیلیزونو ... ولی بعضی موقعها مخصوصا عصرها که میشه.وقتی مادرمو میبینم که چقدر ضعیف شده.دلم میگیره.نمیدونم چکار کنم.هر چند شب میخابم صبح پا میشم دوباره یادم میره. ولی دوباره چند وقتی یه بار همین حس را دارم.
شاید بگین با خدا صحبت کن.خدا که جواب نمیده.من میخام یکی باشه دستشو بگیرم باهاش بحرفم مستقیم و ... .بعدشم اصلا فرق میکنه.نمیشه رابطه با خدا را با این چیزی که من میخام مقایسه کرد و جایگزین کرد.
شاید بگین دختر هست بیشتر بگردین.ولی مادرم در حد توانش میگرده.منم راضی نیستم مادرم اذیت بشه.باقی خونواده هم اهمیتی نمیدن.در ثانی با توجه به موردهای بیشماری که تلفن زدیم یا رفتیم اون دو موردی که خدمتتون عرض کردم را هنوز ایراد میگیرن.کار...سربازی...
خودمم ظاهر و اخلاق و ... خوبه.همه ی فامیل و همسایه و... این را میگن.ولی خب برای دخترای بعضیاشون که اقدام کردیم.برای دختر پول بیشتر از این چیزا اهمیت داره مثل اینکه.
یه مشاوری تو یه برنامه میگفت:ازدواج و داشتن یه همدم مثل غذای روح هستش.مثل وقتی غذا نخوری معدت درد میگیره.ازدواجم نکنی روح و روانت اسیب میبینه.
(همه اینارو گفتم فقط دوست داشتم نظر شما رو بدونم.و ببینم راه حلی هست برای مشکل من.چون خودم توکل کردم به خدا.اگه تا اخر عمرمم ازدواج نکنم برام مهم نیست.تا الان که نیازهامو سرکوب کردم و با همین حس ها زندگی کردم از این به بعدم میکنم .شاید زودتر از بین رفتن.اگه الان که خیلی نیاز دارم به همسر کسی پیشم نباشه.بعداز چند سال که کلی نیازهامو سرکوب کردم و دیگه کمرنگ شدن.مثل الان که نسبت به چندسال پیش کمتر شدن.شایدم اصلا دیگه حوصله ای برای حرف زدن باکسی برام نمونده باشه .ازدواج کردن چه فایده ای داره!!!)

آیا این نوع کسب و کارها بدون اشکال است؟

انجمن: 

با سلام

نمیدونم که این تاپیکی که ایجاد کردم رو در کدوم بخش باید ایجاد میکردم ولی تعمدا در بخش احکام و فقه ، ایجاد نکردم ، چون هدفم از ایجاد این تاپیک ، صرفا بررسی وجهه شرعی موضوع نیست ، گرچه بی مناسبت هم نیست این موضوع در کنار بررسی اخلاقی و اعتقادی ، از دیدگاه احکام هم بررسی بشه (گرچه حکم شرعی اون تا حدود زیادی برای من مشخصه)

اما سوال:

چند وقت پیش ، یک جوان ایرانی رو به یک برنامه تلویزیونی دعوت کرده بودند تا بعنوان یک کارافرین موفق معرفیش کنن، این فرد در حوزه نرم افزاری، شرکتی داشت و در اون حوزه فعال بود.
اما موضوعی که این فرد رو برجسته و ثروتمند کرده بود ، این بود که یک بازی برای موبایل طراحی کرده بود ، از جنس بازیهای اعتیاد اور ، مثل انگری بردز و کلش و.... یعنی یک بازی جذاب طراحی کرده بود ، که یوزرها علاقه مند به خرید اون میشن، معتادش میشن و کلی زمان صرف انجام اون میکنن بدون اینکه گاها متوجه گذر زمان بشن ، و جالب اینکه ، طراح این بازی میگفت ،ما گروه طراحی این بازی ، اوایل که این بازی رو طراحی کرده بودیم و داشتیم این بازی رو تست میکردیم ، خود ما که طراح بازی بودیم ، معتاد این بازی شده بودیم.....

حال سوالی که مطرح هست ایا ، این فرد یا گروهی که این بازی رو طراحی کرده اند ، بواسطه اینکه با طراحی این بازی ، شاید میلیونها ساعت از وقت جوانها و سایرین رو تلف کنن ، مسئول نیستند ؟ ایا درامدی که از این راه کسب میکنند شرعا حلال است؟ ایا اخلاقا این نوع کسب و کارها صحیح و بلا اشکال است؟
پاسخی که من خودم برای این سوالات رسیده ام ، اینکه کسب و کار و درامد این افراد مباح هست ، اما این نوع کسب و کار با شناختی که من از اسلام دارم ، بعید به نظر میرسه مورد تایید اسلام باشه و اخلاقا درست نیست... اگر این پاسخ من درست است ، چطور میشه کسب و کاری از لحاظ شرعی مباح باشه ، اما از نظر اخلاقی درست نباشه؟
مثلا ایا واقعا این افراد ، روز قیامت نباید پاسخگوی وقت و زمانی باشند که به هیچ و پوچ از انسانها ، بواسطه بازی که طراحی کرده اند ، باشند؟

یا مثلا همین جنس سوالات برای کسب و کارهایی از جنس دیگه بوجود میاد:

مثلا ایا اون افرادی که در داخل کشور ، که مسلمان هستند و مثلا در تولید سیگار ، نقش دارند و مثلا مدیر و سرپرست و مسئول یک کارخانه دخانیات هستند ، ایا با توجه به زیان حتمی که سیگار به بدن وارد میکنه ، ایا کسب و کار این افراد بلحاظ شرعی و اخلاقی و اعتقادی صحیح هست؟ اگر بلحاظ شرعی درامدشان صحیح هست ، ایا واقعا اون دنیا مورد مواخذه خداوند قرار نمیگیرن که بواسطه تولید کالایی که داشته اند ، این همه سلامتی افراد رو به خطر انداخته اند ؟ اگر موارد مواخذه قرار میگیرن ، پس چطور میشه که درامدشان حلال و مباح است؟

با تشکر.

برچسب: 

دروغ گفتن در گزینش

انجمن: 

سلام.. سوالم 2 بخشه...اول اینکه کل خانواده عین لشکر دارن منو مجبور به تن دادن به پارتی بازی برای کار گرفتن میکنن به این کاری نداریم چون دارم به هر ترفندی شده با دعوا و غیره از این کار شونه خالی میکنم شما هم دعا کنید برام.. نه اینکه هر جا خواستگاری میرم چون بیکارم زن نمیدن:ok: این خودش باعث شده فشارها بیشتر بشه..

خوب سوال اول؟؟ ی کاری برام پیدا شده که حتما نیاز به معرف داره یعنی باید اول یکی تو رو معرفی کنه چون روال همینه یعنی تاییدی باشه بر سلامتت از نظر رفتاری..
حالا سوالم اینه این معرف که پارتی حساب نمیشه؟؟؟( اینم بگم باید گزینش برم و بعد تحقیق هم میان و کارهای عادی صورت میگیره) حالا با این شرایط موندم پارتی میشه یا معرف حساب میشه؟؟

سوال دوم..این معرف ما مگه باید در گزینش دروغ بگی که الان 1 سال ساکن تهرانی!!!! من گفتم والا دروغ گفتن بلد نیستم و ایشون گفتن این که دروغ نیست!!!!
حالا سوالم اینه چه کار کنم که این دروغ رو نگم؟؟ چون مطمعنم این دروغ باعث میشه اصلا این کارم پولش حلال نباشه چون بقول معروف خشت اول رو دارم کج میزارم..از مشاور محترم و دوستان عزیز راهنمایی میخوام..((امان از این خواستگاری که باعث شده به کجا برسیم..انصافا این حق ی جوون نیست که به این جا برسه.روزی رو خدا میده.والا ما که پشیمون شدیم از ازدواج....))

والا موندم چیکار کنم...ممنون میشم مشورت بدین به بنده...یا علی

اینفوگرافی کار و اشتغال از دیدگاه حضرت علی (ع)


اینفوگرافی اعتیاد به وب چیست؟


برای دریافت فایل در حجم اصلی کلیک کنید

من، مشکلات و آینده

انجمن: 

سلام

دقیقا نمیدونم از کجا شروع کنم به گفتن. من یه آدمی بودم که تقریباً از زاهنمایی کلاً سرم تو کتاب بودم. از صبح تا شب درس می خوندم. طوری که همه دور و وری هام از دوست و آشنا و خانواده و ... همه و همه اعتقاد دارن زیاد درس میخونم. زیاد درس خوندن من هم علتی داره که شاید الان اوّلین باری هست که دارم تعریفش می کنم. من تو یه خانواده ای بزرگ شدم که از لحاظ مالی خیلی دستش باز نبود، طوری که باید از خیلی از چیزهایی که می دیدیم می زدیم تا پدرمون خیلی تو مشکلات مالی نیفته. از طرف دیگه هم خیلی به روی خودمون نمی آووردیم تا خدای نکرده پدرمون ناراحت نشه. هر چند که چند تا از فامیل های درجه یک مون به بهانه های مختلف کمک می کردن. از طرفی هم پدرم و هم مادرم تحصیلاتی تا حد راهنمایی و دیپلم دارن.
همه این مقدماتی که گفتم رو نگه دارین و از طرف دیگه هم تشویق دیگران برای درس خوندنم رو بهش اضافه کنین. از بچگی منو تشویق کردن که درس بخون درس بخون تا برای خودت کسی بشی، زندگی راحتی داشته باشی و هزار و یکی دلیل دیگه. منم برای اینکه زندگی بهتری داشته باشم دیوانه وار صبح تا شب درس میخوندم و از خیلی از تفریحات و دید و بازدیدها و ... زدم. تا اینکه الان دارم تو یکی از بهترین رشته ها و در یکی از بهترین دانشگاه ها تو مقطع ارشد با سن بیست و دو سه سالگی (بدون حتی یک سال پشت کنکور موندن) دارم درس میخونم ولی دیگه خسته شدم ...
تو این شونزده هفده سال درس خوندن با کم و بیش مدرسه و دانشگاه ساختیم، با هزارتا وعده و وعید تو خالی ساختیم، با هزار حرف های دلخوش کنک سپری کردیم ولی دیگه خسته شدم. الان دارم با این سن ارشد میخونم هنوز وضعیت کارم مشخص نیست، این همه حرفای قشنگی که می زدن و می گفتن بعد از درس خوندن همه چیز برات بهشت میشه خبری نیست. من زندگیم رو بابت درس دادم ولی هیچ چیزی هنوز دستم رو نگرفته. هنوز که هنوزه دارم از پدرم پول می گیرم (هرچند اگه تا هزارسال دیگه هم پدرم چیزی بهم نمیگه و خرجم رو میده). مثل کسی می مونم که زندگیش رو سر یه چیزی قمار کرده باشه. من سر درسم قمار کردم و الان احساس ضرر می کنم. اینجایی که الان هستم اونجایی نبود که انتظارش رو داشتم. فکر می کردم خیلی بهتر از این ها باشه ولی نشد. به همین خاظر انگیزه برای درس خوندن تقریباً به کمترین سطح خودش تو دوران تحصیلم رسیده...
از یه طرف مشکل کار دارم و از یه طرف نیاز شدید به ازدواج دارم. تا زمانیکه کار پیدا نکنم ازدواج نمیکنم. از یه طرفی هم کار نمیتونم پیدا کنم. از سمت دیگه هم به خاطر اینکه کل عمرم سر درس گذاشتم میشه گفت تو مهارت های زندگی صفر هستم! به جز درس خوندن کار دیگه ای بلد نیستم! واقعا هم بلد نیستم. به خاطر اینکه سرم همه ش تو دفتر و کتاب بوده بلد نیستم با مردم ارتباط برقرار کنم. هزار بار تمرین کردم، هزار بار تلاش کردم ولی وضعیتم خیلی بهتر نشد. بی تعارف میدونم که اگه ازدواج کنم یه شوهر و یه پدر بی عرضه خواهم بود چون حتی ساده ترین کارها رو بلد نیستم، حتی ساده ترین کارها رو! باور کنین اغراق نمی کنم!
گیر کردم بین همه چیز. از یه طرف نیاز به ازدواج دارم، از طرفی هم کار ندارم و بدون کار ازدواج نمی کنم، از طرف دیگه حتی اگه کار هم پیدا کنم باز هم به خاطر عدم توانایی تو اداره زندگی نمیتونم زندگیم رو جمع کنم و از یه طرف دیگه هم نیاز به ازدواج دارم ...........
این دور و تسلسل بالا رو بارها و بارها برای خودم تکرار کردم و الان دیگه دارم دیوانه میشم چون به آخرش نمی تونم برسم.
این فشار ازدواج و کار و درس و ... و نا امیدی از اینکه نتونستم بهشون برسم متاسفانه باعث شده رو به دیدن عکس های غیراخلاقی بیارم. من همون کسی بودم که تو دوران بچگی حتی تو کارتون هایی که پخش میشد سعی می کردم به صورت شخصیت های کارتونی جنس مخالف نگاه نکنم Sad ولی الان دیگه خیلی بریده م.
با این اوصاف الان نه من دنیا رو ندارم و نه آخرت رو ...

ممنون میشم اگه یه راه حلی پیش پام بذارین.

معنی «کار نیکو کردن از پر کردن است - رهرو آن است که آهسته و پیوسته رود»

انجمن: 

به نام سازنده راه

با سلام خدمت روسای عزیز

پرسشی ذهن مرا مشغول کرده

-رهرو ان است که اهسته و پیوسته رود
-کار نیکو کردن کردن از پر کردن است

پرسش این است از بین دو روش بالا کدام را برگزینم؟؟؟

[SPOILER]اگر در این بحث با ایه قران یا حدیث یا توصیه بزرگان وارد شوید[/SPOILER]

دوستان اگر یکی از این دو روش را الان در زندگی خود استفاده میکنید بگویید و بگویید ایا موفق بوده اید؟؟؟
شده در یکی از روشهای فوق باشید و به شکست بخورید و روش را تغییر دهید؟؟؟
اگر شکست خوردید چرا؟؟؟
اگر تغییر دادید چرا ؟؟؟

در هر دو روش فوق به یک میزان دقت و تدبر را در مسیر انجام عمل به کار میبندیم.

پیشنهادهای خوب اسک دینی ها به یکدیگر (تجربیات مفید شما)

سلام ...
امیدوارم که خوب و خوش و سلامت باشین ...
حتما برایه شما هم اتفاق افتاده که تجربه خوبی داشتین ... کاره بخصوصی کردین و با خودتون گفتین آفرین به خودم .
مثلا دسری درست کردین ... چیزی درست کردین ... رفتاره بخصوصی رو پیشه کردین ... کاره بخصوصی کردین .
و دوست داشته باشین به دیگران هم بگین .

این موضوع رو ایجاد کردم تا اگر کسی تجربه خوبی داره که میتونه به بقیه بگه ... که بقیه هم همون کار رو بکنن ... اون کار رو انجام بدن ...

دوست دارم هر کسی کمی فکر کنه و تجربیاته ارزشمندش رو در اختیاره بقیه بزاره .

width: 500

[TD="align: center"]شماره پست[/TD]
[TD="align: center"] سرعنوان[/TD]
[TD="align: center"]عنوان[/TD]
[TD="align: center"]2[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]تهیه کادوی تولد[/TD]
[TD="align: center"]3[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]توسل و کمک[/TD]
[TD="align: center"]5[/TD]
[TD="align: center"]سیاست کاری[/TD]
[TD="align: center"]انجام امور[/TD]
[TD="align: center"]6[/TD]
[TD="align: center"]پزشکی[/TD]
[TD="align: center"]درمان سردردهای برنامه نویسی[/TD]
[TD="align: center"]7[/TD]
[TD="align: center"]مدیریت[/TD]
[TD="align: center"]طبقه بندی کارتهای شرکتها[/TD]
[TD="align: center"]8[/TD]
[TD="align: center"]روانشناسی[/TD]
[TD="align: center"]موفقیت و شکست[/TD]
[TD="align: center"]9[/TD]
[TD="align: center"]خلاقیت[/TD]
[TD="align: center"]ابتکار[/TD]
[TD="align: center"]10[/TD]
[TD="align: center"]روانشناسی[/TD]
[TD="align: center"]شخصیت سازی[/TD]
[TD="align: center"]11[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]یادگیری علوم[/TD]
[TD="align: center"]14[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]یادگیری علوم[/TD]
[TD="align: center"]15[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]یادگیری علوم[/TD]
[TD="align: center"]16[/TD]
[TD="align: center"]سیاست رفتاری[/TD]
[TD="align: center"]اطلاعات عمومی[/TD]
[TD="align: center"]17[/TD]
[TD="align: center"]پزشکی[/TD]
[TD="align: center"]ترک افسردگی[/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]
[TD="align: center"][/TD]

پارتی بازی یا دینداری

انجمن: 

سلام به کارشناس های محترم و دوستان گرامی

من توی رشته خودم و در برخی کارهای مرتبط تخصص بالا و علم دارم . که رزومه علمی و کاری من اون رو ثابت می کنه(به دلیل عدم شناخت شخصی شما ازمن این که گفتم تعریف از خود نیست)
به دلایلی مثل اعتقاداتم , وضعیت بد جامعه کاری کشور و یا بدشانسی شغلم خیلی متناسب با سطح علم و تخصصم نیست.
در حال حاضر در یک موسسه فرهنگی به دلایل انگیزه های شخصیم به صورت داوطلبانه کار می کنم و کار مرتبط با رشته ام هم که کمی پول توش هست رو هم دارم

برخی افرادی که من رو می شناسند و از توانایی هام اطلاع دارند و در کنارش شخصیت بد بنده هم برای اونا ارزشمند جلوه کرده بهم پیشنهاداتی میدهند.
از جمله معرفی و پارتی شدن برای جایگاه بالاتری که من می تونم داشته باشم و یا موضوعات دیگه . در یک مثالش من رو میخواند جایی معرفی کنند که الان یکی از هم کلاسی های ده سال پیش خودم که آدم دودره بازی بود که این پله های ترقی رو به زور پول و پارتی طی نموده قرار گرفته ... استدلال می کنند به اینکه اگر من تو اون جایگاه باشم حق مطلب رو بهتر می تونم به جا بیارم و به جامعه بیشتر می تونم کمک کنم و تو این فعالیت های فرهنگی که باهاشون انجام می دم رو به اون سمت بکشونم . در مجموع می تونم بگم معتقدند من بهتر می تونم تو اون جایگاه خدمت کنم.
خوب حتی اگه این نظر اونها واقعیت داشته باشه من با وسیله ی اشتباه دارم به هدفم می رسم . اینطور نیست؟ فرق من ک با پارتی برم سر اون کار و اون دوستم که عمرا به این چیزا اعتقاد داشته باشه پیش خدا چیه؟
وقتی من شخصا برای موقعیت شغلی فوق الذکر اقدام کردم و اونجا رفتم مسئولینش خیلی خوب برخورد کردند و از دیدن رزومه من خوششون اومد و گفتند زنگ می زنند . و هیچ وقت زنگ نزدند
ولی من سال هاست به همون اندازه که قبول کردم که در سطح پایین تری باشم و پاچه خاری نکنم و بازیکن زمین بازی دیگران نباشم و قبول کردم که من هیچ وقت از کسی به عنوان پارتی استفاده نخواهم کرد.
آیا این تفکر من درست هست؟ اگه آره نتیجش که تا الان برام خوب نبوده .
چطوری میشه بین چند نفر که تخصص نسبی انجام یک کار رو دارند و یکی از اون ها با پارتی اون موقعیت رو کسب کنه قضاوت کرد؟ آیا اگر کسی برای انجام کاری تخصص داشته باشه و پارتی بازی براش بشه دیگه گناه نکرده(چون تخصص داره)؟