وحدت وجود

مشکلات این طرز فکر

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام و عرض ادب .

بنده وحدت وجود رو بررسی کردم ( همون که میگه فقط یک وجود هست اونم خداست بقیه مظاهر هستن ) راستش قانع کننده نبود برام اصلا

الان میخوام در نظر بگیرم که خدا یه موجود جداست و همه ی وجود نیست ، میخواستم بدونم در این صورت چه اشکالی به وجود میاد ؟ آیا مثلا اگه اینطور فکر کنم وجود خدا زیر سوال میره و ... ؟

بنده مشکلی نمیبینم در اینکه خداوند در اسماء حسنی نامحدود باشه ( مثلا علم بیکران داشته باشه ، قدرت نامحدود داشته باشه و ... ) ولی اینکه در وجود ( مثلا ماده وجود داره ) نامحدود باشه تناقض آمیزه .

در ضمن لطفا بگین اثبات این موضوع که اصلا خداوند در اسماء حسنی نامحدوده چیه ؟

طرح نظریه وحدت خدا و ماده

انجمن: 

با عرض سلام وادب

میخوام نظریه وحدت خدا و ماده رو مطرح کنم

خوشحال می شم دوستان با نظرات موافق و مخالف در این مبحث شرکت کنن تا به نتیجه مطلوب برسیم

پیشاپیش از تمام دوستان که با رعایت ادب مبحث رو جلو می برن و به جدل نمی پردازن تشکر میکنم

الله اعلم

چیزی که من از توحید فهمیدم

به نام خدا

سلام و خسته نباشید

اون چیزی که من از توحید فهمیدم اینه که چون منظور ما از الله ذات کامل به جمیع جهات هستش و چنین ذاتی جز با اتحاد تمام اجزاء و موجودات ممکن نمیشه پس هیچ چیز جدا از انسان نمیتواند الله باشد چون حداقل چیزی غیر از او هست که او را درک میکند و این نشان میدهد که آن چیز کامل نیست !

مثلا اگه شما بگی فلان جن الله هستش حرفتون به این دلیل غلطه که چون الله یعنی اله ی جامع من جمیع جهات ، پس دیگه یا شما جزئی از اون چن هستی یا اون جن کامل نیست و نمیتونه الله باشه !

ولی مشکلی که با این نوع اعتقاد دارم اینه که در چنین صورتی نمیتوان چیزی رو جدا کرد و گفت این الله هستش ، در واقع به هیچی نمیشه گفت الله مگه اینکه شامل حال خوده ما هم بشه !

و اگه شامل حال خوده ما هم بشه باید گفت ما خدایی هستیم که مثلا خلق کردیم نه اینکه او خدایی هست که خلق کرده !

لطفا در مورد اینطور برداشت از خداوند توضیح بدید و اگه درک من از توحید صحیح هستش بگین چرا قرآن گفته مثلا هو الله الذی و نگفته ما خداوندی هستیم که ...

در واقع چرا باید خداوند رو غیر از خودمون بدونیم ؟ این بحث کمال خداوند با بحث بی اجزاء بودن اون توی سر من نمیره لطفا این مساله رو به زبان ساده به صورت کامل توضیح بدید !

در ضمن با استناد به حدیث و آیه بگین منظور از توحید چیه اگه این نیست ! در ضمن اونجا که میگن قل هو الله احد منظور از احد چیست ؟ و منظور از واحد در اونجاهایی که میگن ان الهکم لواحد چیست ! فرق اینارو هم بگین ممنون !

من بارها در این مورد تایپک زدم و یا نتیجه نداده یا اینکه جمع بندی نشده یا تایید نشده تایپکم ! لطفا اجازه بدید یه بحث کامل در این مورد داشته باشیم و به هیچ چیزی نگین خارج از بحث تایپکه چون این پست رو مخصوص حل مشکلات خودم در مورد توحید زدم !

اینکه میگین کمالات خدا در طول کمالات ماست و در عرض آن نیست که خب همین نتیجه را میدهد که کمالات ما کمالات خداست !

در ضمن یه توضیحی هم در مورد کمال و اینکه کمال به چی میگن ارائه بدید ممنون یا حق .

پارادوکسی که حقیقت دارد

انجمن: 

سلام

از نظر ابن عربی:
او عین هر موجودی در مقام ظهور است، نه این که عین موجودات در ذات آنها است، خداوند از این نسبت منزه و برتر است، بلکه او اوست و موجودات، موجودات ربطی
در اینجا منظور از ذات موجودات چیست؟

و اینکه در نظر ابن عربی که ذکر شد: خداوند در مقام ظهور عین اشیا ولی در مقام ذات غیر اشیا است این امر متناقض نما نیست بلکه متناقض هست و از این رو حیرت انگیز و شگفت است.
آیا این تناقض در عین تناقض حقیقت دارد؟

عین القضات همدانی و وحدت وجود

انجمن: 

با عرض سلام و تشکر فراوان – از قول عین القضات همدانی گفته شده که "‌اگر خدا آینه را خلق نمی‌کرد، معنای وحدت وجود و رابطه خالق و مخلوق دانسته نمی‌شد." . او قبل از محی الدین بوده و در زمان او وحدت وجود به این مفهوم هنوز تعریف نشده بود. پس آیا این نقل قول اشتباه است؟ - پیشاپیش از پاسخ شما سپاسگذارم.

همسر و فرزندان خدا؟

به نام یزدان بخشاینده بخشایشگر
درود بر همگی
به نظر شما چرا خدا اصرار داره که نه فرزندی داشته باشه و نه همسری؟
مگه او نمی‌تونه برای خودش همسر و فرزند و خانواده بسازه یا بی‌آفرینه؟
خدایی که همه چیز رو از خود یعنی اراده و ذهن خود پدید آورده
خدایی که با بد و خوب و مشکلات بندگانش آشناست و کسی هست که «انسانیت» رو برای انسان آفریده
کسی که احساسات رو آفریده
کسی که همه این چیزها رو از ذهن زیبای خود آفریده و از جای دیگری و یا خدا یا موجود دیگری نگرفته
چطور می‌تونه احساس نداشته باشه؟
چرا نمی‌خواد برای خودش خانواده تشکیل بده
اگر این کارو بکنه چه اشکالی داره؟
همه هم او رو می‌شناسند
می‌گن : ا این فلانی دختر خدا هست!
من قبول دارم که خداوند هیچ همسری نداره (لم یتخذ صاحبة و لا ولد)
ولی آیا امکانش نیست که خداوند بخواهد همسر و فرزندی بگیره
چون حود او هست که تصمیم بگیره چی بشه
ما نباید بگیم نه خدا نمی‌تونه و نمی‌شه این کارو بکنه!
به ما چه؟ ما خدای خدا هستیم یا بنده او؟
من نمی‌تونم بپذیرم که خدا نمی‌خواد همسر اختیار کنه
خدایی که برای همه زندگی و همسر و فرزند و ماشین! درست کرده آیا باورکردنی هست که می‌خواد تا ابد مجرد و بی‌همسر (نمی‌گم زن می‌گم همسر!) باشه؟
چرا خدا میلیون تا جهان آفریده؟
یه ذره فکر کنید امت کسانی که همسران بسیاری می‌گیرند!

چرا تمام عرفان ها معتقد به وحدت وجود هستند؟

با سلام. چرا وقتی به هر عرفانی که بر میخوریم بلا استثنا معتقد به وحدت وجود هستند؟تمام عرفانهای کاذب معتقد به وحدت وجود هستند. عرفان کابالا هم همینطورست.امام علی علیه السلام در توصیف پیروان شیطان می فرمایند:
«آنان ملاک کارشان را شیطان قرار دادند و شیطان هم آنها را دام خود قرار داد . پس در سینه های آنان تخم کرد و جوجه گذاشت و به تدریج در خردهای آنان نفوذ کرد و با چشمهایشان نگریست و با زبانشان سخن گفت. پس آن ها را گرفتار خطاها و لغزش ها کرد و نادرستی را در نظرشان آراست . کارهای آنان مانند کار کسی است که شیطان در قدرتش شریک شده و از زبان او به باطل سخن گفته است.»

درخواست منبع درباره مکتب تفکیک و مکتب وحدت وجود

با سلام و تشکر از سایت خوبتون



تازه عضو انجمن شده ام و میبخشید اگه در جای صحیحی سوالم رو نمیپرسم ولی عنوان مرتبت با سوالم رو در انجمن ندیدم پس در صورتیکه سوال باید در بخش دیگری پرسیده شود و یا زیر مجموعه عنوان دیگری است لطفا به اون قسمت منتقل بفرمایید.



سوال بنده در مورد مکاتب تفکیک و وحدت وجود است و اینکه اگه کسی بخواهد در مورد این موضوع اطلاعات مفیدی کسب کند آیا کتاب , سایت و یا مرجعی وجود دارد که به زبان ساده و به دور از اصطلاحات تخصصی موضوع را بررسی کرده باشد ؟



خیلی ممنون میشم بنده رو راهنمایی بفرمایید.

ترجمه عبارتی از ابن عربی: «فما وصفناه بوصف ... »

انجمن: 

سلام علیکم و رحمه الله

یک مطلبی رو نقل کردند از ابن عربی به این وصف :

((فما وصفناه بوصف إلاّ كنّا نحن ذلک الوصف، فوجدنا وجوده و نحن مفتقر اليه من حيث وجودنا و هومفتقر الينا من حيث ظهوره لنفسه))،

با این ترجمه که :

ما هرچه از او بگوييم در حقيقت از خودمان گفته ‏ايم و هر وصفي از او کنيم، از خودمان کرده ‏ايم زيرا هستي ما، هستي اوست. براي هست شدن، ما نيازمند اوييم و براي ظاهر شدن بر نفس خويش، او نيازمند ماست.

بنده در ترجمه متن تخصصی مشکل دارم ولی بنظرم این ترجمه آمد که با متن ترجمه شده این بزرگوار فاصله معنائی زیادی دارد

پس او را توصیف و وصف نمیکنیم الا آنکه ما در آن وصف در آئیم , پس بیابیم وجودش را آنچنانکه ما محتاج به اوئیم من حیث الوجود و و او محتاج به ماست از حیث ظهور نفسش بر خودش

دوستان اگر اشکالی میبینند راهنمائی بفرمایند .

ثمره‌ی وحدت وجود در عرفان عملی

انجمن: 

با سلام خدمت سروران گرامی

میخواستم بپرسم عرفا از وحدت وجود چه استفاده ای میکنند (صرفا در عرفان عملی و نه در عرفان نظری) و وجود آن در عرفان عملی چه فایده ای دارد؟ (دقیقا باعث چه چیز ها و رفتار هایی میشود؟)