کابالا

آیا دلیلی بر شیطانی بودن کابالا در دست است؟

سلام. زیاد می شنویم که عرفان یهودی کابالا، شیطانی است. اگر شما هم چنین نگرشی دارید، بفرمایید که چرا کابالا را، شیطانی می دانید؟

چرا تمام عرفان ها معتقد به وحدت وجود هستند؟

با سلام. چرا وقتی به هر عرفانی که بر میخوریم بلا استثنا معتقد به وحدت وجود هستند؟تمام عرفانهای کاذب معتقد به وحدت وجود هستند. عرفان کابالا هم همینطورست.امام علی علیه السلام در توصیف پیروان شیطان می فرمایند:
«آنان ملاک کارشان را شیطان قرار دادند و شیطان هم آنها را دام خود قرار داد . پس در سینه های آنان تخم کرد و جوجه گذاشت و به تدریج در خردهای آنان نفوذ کرد و با چشمهایشان نگریست و با زبانشان سخن گفت. پس آن ها را گرفتار خطاها و لغزش ها کرد و نادرستی را در نظرشان آراست . کارهای آنان مانند کار کسی است که شیطان در قدرتش شریک شده و از زبان او به باطل سخن گفته است.»

كابالا و ریشه های تاریخی شکل گیری آن

بسمه تعالی

با سلام و درود و احترام به محضر حضرت مهدی صاحب الزمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و رهبر معظم انقلاب و شما دوستان بزرگوار

هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد

آشنایی کامل با کابالا :

این مطلب در دو بخش ارائه می گردد:
بخش نخست در خصوص کابالا و رشد آن در هالیوود است
و بخش دوم در خصوص ریشه های تاریخی و شرح مختصر و مفید تاریخچه این فرقه است : خيراً فرقه کابالاي در‌هاليوود نفوذ جدي کرده است و نسل جديد جهاني را با سحر و سکس و خشونت و ترس در دامن توهمات و خلسه هنر صهيونيستي،‌انداخته است و با پيوستن بسياري از چهره‌هاي بنام عالم فحشا و فوتبال و فريب به اين فرقه، بعد تبليغاتي خاصي بدان بخشيده است. البته برخي کاباليست‌هاي قديمي‌ و علماي يهودي ضدصهيون ...

بررسي خطرناک‌ترين تفکر شبه معنوي در گفت‌و‌گو با نويسنده کتاب «اسطوره‌هاي صهيونيستي در سينما»

اگرچه حضرت موسي (ع) به عنوان پيامبري اولوالعزم برگزيده شد، تا هدايتگر قوم بني اسرائيل باشد؛ اما پس از آن حضرت و در قرون و اعصار بعدي، دين آسماني يهود و کتاب تورات دچار تحريف شد، به گونه‌اي که با ظهور حضرت مسيح (ع) بخشي از يهوديان نه فقط ايشان را نپذيرفتند، بلکه در برابر اين پيامبر الهي ايستادند. کم‌کم يهوديت دچار ماده‌گرايي شد، اما دوباره با تأثر از برخي مکاتب عرفاني و فلسفي يونان و مصر و روم و بابل باستان، به جريان‌هاي معنوي و نوعي مکاتب صوفيانه ورود پيدا کرد و بعدها در قرن 13 ميلادي، با ترکيب يهوديت و اين مکاتب صوفيانه باستاني، جريان انحرافي کابالا(قبالا) شکل گرفت.

کاباليست‌ها بيشتر بر اعتقادات آخرالزماني و مسيح‌گرايي خاص و شيطان شناسي و جادوگري و حروف‌گرايي و ضديت با اسلام و دنياگرايي و ورود به سرزمين موعود و تشکيل حکومت جهاني يهودي و ميل به تسلط سريع‌تر بر جهان، پافشاري مي‌کنند. اما متأسفانه با پيدايش صهيونيسم، اين‌انديشه‌ها نفوذ جدي تري در ميان بسياري از يهوديان دنياطلب کرد. امروزه با ورود به عصر معناخواهي بشر و خستگي از ماشين و تکنولوژي و مدرنيته، دستگاه فرقه سازي صهيونيسم نيز مي‌کوشد تا معناگرايي مورد نظر خويش را در ميان ابناي آدم بسط دهد و بنابراين فرقه‌هاي انحرافي ميان جوامع مختلف، توسط صهيونيست‌ها رواج داده مي‌شود.

در اين بين، تأثير و نقش تصوف يهودي قبالا بسيار چشمگير است. از سوي ديگر شكل‌گيري ابزاري مانند رسانه بهترين امكان براي ترويج و القاي افكار انحرافي در اختيار صهيونيست‌ها قرار داد. اين خاصيت رسانه است كه به عنوان يك ابزار در خدمت بشر در آمده و صاحبان و سردمدارانش از اين ابزار به بهترين وجه ممكن برا ي القاي اهداف خود بهره مي‌برند و در اين ميان، صهيونيست‌ها به عنوان حاكمان رسانه در دنياي امروز اين ابزار را براي القا و گسترش فرقه‌هاي ساختگي و مدعي عرفان‌هاي نوپديد و انحرافي به كار گرفته‌اند. به گونه‌اي كه شايد در كمتر فيلم، انيميشن يا بازي رايانه‌اي باشد که نشانه‌هاي قبالا را مشاهده نكنيم.

براي آشنايي بيشتر با تصوف يهودي، ريشه‌هاي شکل‌گيري اين جريان مدعي معنويت و نقش ابزار سينما در ترويج اين عرفان، به سراغ محمد حسين فرج نژاد، نويسنده كتاب «اسطوره‌هاي صهيونيستي در سينما» رفتيم تا از منظر وي اين مسئله را واکاوي كنيم. وي طلبه درس خارج حوزه علميه قم و فارغ التحصيل رشته اقتصاد و فلسفه غرب است و مطالعاتي در زمينه سينما، دين شناسي و تاريخ داشته است. آنچه در پي مي‌آيد، حاصل گفت‌وگوي ماست.

ريشه‌هاي كابالا (قبالا) يا همان تصوف يهودي از کجا سرچشمه مي‌گيرد؟
از آنجايي كه دين يهود، يك دين آسماني و ابراهيمي‌بوده، بحث عرفان نيز در كنارش مطرح بوده است؛ اما دين مردمان بني اسرائيل، پس از حضرت سليمان به انحراف اساسي كشيده شد. تا حوالي ميلاد حضرت مسيح(ع) يعني حدود 2هزارسال پيش، سازمان يهود از دست مؤمنان خارج شده و به سمت منافقان بني اسرائيل که بيشتر در قبيله يهودا بودند، كشيده شد. به گونه‌اي كه با آمدن حضرت عيسي مسيح عليه السلام، در مقابل ايشان ايستادند. بنابراين تأملات عرفاني از ابتدا با اديان ابراهيمي‌همراه بوده است، اما و پس از ميلاد مسيح، يهوديت به ماده‌گرايي شديد دچار شد در نتيجه از مباحث عرفاني آن كاسته شد. دنياگرايي و رباخواري و آزار پيامبران خدا و لجاجت يهوديان در آيات بسيار زيادي از قرآن کريم آمده است.

پس از فراز و نشيب‌هاي فراوان در يهوديت تحريف شده و آميختگي آن با مضامين مشرکانه ميترايي و گنوسي و يوناني(هلنيسم) و رومي(پاگانيسم) و جادوگرايي و شيطان‌گرايي مصر و بابل باستان، اين دين از خط اصيل و ديني که حضرت موسي(ع) آورده بودند، دور شد. در اوان مسيحيت، مکتب عرفان عرشي(معسه مرکابا/ مرکاوا) و تصوف گنوسي يهود و مکتب عرفاني معسه برشيت(درباره رازهاي خلقت) در ميان يهوديان کم کم رايج شد. در همين زمان‌ها، عناصر جادويي و‌ اندازه گيري کاخ‌هاي الهي و حدود قامت خداوند(شيعور قوما) به صراحت در برخي کتب انحرافي عرفاني يهودي پديدار شدند که مخالفت‌‌هايي نيز از جانب برخي علماي مسيحي و يهودي با آنها شد.

در قرون وسطي، نوعي حسيدي‌گري نيز در آلمان و شرق اروپا پديد شد و همراه با افسانه‌هايي از خلق موجودي زنده توسط برخي عرفاي يهود به نام گولم، در ميان مردمان رايج شد. اما عرفان منسجم يهودي، ضمن تأثير پذيري از تمام موارد گفته شده، تحت تأثير برخي مکاتب صوفيانه و عرفاي مسلمان و مسيحي از قرن سيزدهم ميلادي در شبه جزيره ايبري يا‌اندلس که محل تعامل فرهنگي ميان اسلام و مسيحيت و يهوديت بود، به وجود آمد. نوشته شدن کتاب زوهر در سال 1286م. در انسجام و گسترش قبالا نقش بسزايي داشت.

در جنگ‌هاي صليبي، از سال‌هاي1091 تا 1291م. ثروتمندان يهودي و مسيحي از طرف اروپا براي تصرف بيت المقدس به مسلمانان حمله كردند. جنگ‌هايي كه با وجود طولاني بودن و آسيب‌هاي زياد به مسلمانان، اما به دليل نيروي جهاد و شهادت طلبي آنان موفق نبودند. اين مسئله يهوديان را برآن داشت تا به نام دين، مکتب معنوي را در بين مردمشان به وجود بياورند. به اين صورت يك عرفان حماسي دنيا طلبانه همراه با برتري نژادي يهود سبب شكل‌گيري مباحث انحرافي در عرفان يهود شد. در واقع عرفان يهودي جديد در اواخر جنگ‌هاي صليبي شكل گرفته و عرفاني بود كه سياست در آن اشباع شده بود.

بخش عظيمي ‌از عرفان يهودي در مقابله با مسلمانان و بيرون راندن آنها از سرزمين موعود، يعني مكاني به مركزيت بيت المقدس كنوني يا همان اورشليم اختصاص دارد.

بنابراين شکل‌گيري اين جريان مدعي معنويت، براي سوء استفاده از فطرت الهي انسان و به کارگيري اين فطرت براي مقاصد سياسي بوده است؟

قبالاي اوليه، ابتدا در شبه جزيره ايبري(اسپانياي امروز) و جنوب فرانسه شروع شد و سپس به ايتاليا کشيده شد. پس از جنگ‌هاي صليبي‌و شکست يهوديان و مسيحيان دنياطلب و جنگ‌طلب از مسلمانان، آنان به فکر انسجام بخشيدن به توده‌هاي مردم اروپا افتادند تا راحت‌تر بتوانند با سوء استفاده از دين، اروپاييان را در مسير اهداف مادي و ضد اسلامي‌خود بسيج کنند و ضربات محکمي‌به جهان اسلام وارد کنند. در اين بين،‌انديشه‌هاي التقاطي تصوف يهودي که متأثر از اساطير و شرک يونان و روم و مصر و ايران و بابل باستان بود، محمل خوبي ‌براي رسيدن به اين هدف بود. با نوشته شدن کتاب «زوهر» حوالي سال 1286م.

قبالا به صورت جدي و منسجم در آمد و از جنوب اروپا به سمت شمال گسترش پيدا کرد. پس از آن نقش هلند و انتشاراتي‌هاي هلندي پروتستان و پيوريتن که از نظر فکري مسيحياني بودند که به يهوديت بسيار نزديک بودند، در بسط کاباليسم بسيار چشمگير بود. حوالي قرون15 به بعد، رسالات متعدد كاباليستي در هلند و سراسر اروپا منتشر شد وحتي طرح روي جلد اين رساله‌ها، طرح‌هايي در ضديت با مسلمانان، کار شده بود.

ريشه خصومت برخي يهوديان صهيونيست با مسلمانان از کجا سرچشمه مي‌گيرد؟

علاوه بر دشمني تاريخي اينان با جريان حق و ظلم ستيز و همچنين کينه‌هايي که از جنگ‌هاي صليبي‌به دل دارند، روحيه استکباري و خودپسندي جمعي و نژادپرستي را نيز بايد مورد توجه قرار داد. نگاه حريصانه يهوديان و قبالائيان به سرزمين استراتژيک فلسطين و ممالک خاورميانه، ريشه در تورات تحريف شده دارد،در واقع يهوديان، بيت‌المقدس را سرزمين و پايتخت اسطوره‌اي خود مي‌پندارند و شعارشان از نيل تا فرات است و مطابق بعضي متون و گفته‌هاي بزرگانشان، پا را از اين هم فراتر گذاشته‌اند و اسرائيل بزرگ را از مصر تا شيراز مي‌دانند و اين به طور قطع، مقدمه ساز حكومت جهاني يهود در آخرالزمان قبالايي-يهودي است.

اخيراً فرقه کابالاي در‌هاليوود نفوذ جدي کرده است و نسل جديد جهاني را با سحر و سکس و خشونت و ترس در دامن توهمات و خلسه هنر صهيونيستي،‌انداخته است و با پيوستن بسياري از چهره‌هاي بنام عالم فحشا و فوتبال و فريب به اين فرقه، بعد تبليغاتي خاصي بدان بخشيده است. البته برخي کاباليست‌هاي قديمي‌ و علماي يهودي ضدصهيون، با اين جعليات جديد در تصوف يهودي مخالفند؛ ولي بوق‌هاي تبليغاتي صهيونيان، به فکر منافع ارباب خويشند نه مصونيت اديان از انحرافات.

مباني قبالا درباره خدا و خلقت چيست؟ آنها چه نگاهي به معاد و آخرالزمان دارند؟

تجسم خدا، حضور خدا در بين قوم خود، انسانگونگي خدا، قدرت کم خدا و قدرت زياد شيطان در اين جهان؛ ميراث يهوديت منحرف براي قبالاست. اين مطالب، از بندهاي متعددي در اسفار آفرينش و خروج و ساير کتب مقدس يهودي بر مي‌آيد. اساطير عجيب ملل باستان در بحث خلقت، تأثير جدي در عرفان شيعورقوما(تعيين حدود قامت خداوند) و معسه مرکاوا (اندازه گيري کاخ‌هاي الهي) و معسه برشيت(رازهاي خلقت) و گنوسيسم يهودي داشته است. تفکرات مسيح گرايانه و آخرالزماني و منجي‌گرايي با غلبه تفکرات گنوسيان(غنوصيه) و يهوديت انحرافي ماده گرا به همراه تقابل خير و شر، نيز در آثار کابالايي با شدت بيشتري ملاحظه مي‌شود.

آنها معتقدند که قوم يهود، برترين نوع بشر هستند و بايد با غلبه بر شياطين در سرزمين موعود و اسارت مسلمانان، دولت يهودي را در ارض موعود ادعايي، پايه گذاري کنند تا زمينه تکميل خلقت و ايجاد بهشت زميني و تأسيس پادشاهي جهاني داوودي يهود، ايجاد شود. پاگانيسم و چند گانه پرستي و شرک باستان و دوخداگرايي با تأكيد بر قدرت شيطان و شرگرايي، حلول‌گرايي و پانتئيسم(همه خداگرايي) و دئيسم(خداي بازنشسته و نافي شريعت و پيامبري) و کم شدن قدرت خدا و حاکميت بشر يهودي بر سرنوشت جهان و گنوسيسم(ثنويت، دو مبدأ خير و شر در آئين گنوسي و زردشتي‌گرايي و رياضت کشي براي رهايي روح از بدن و آخرالزمان و فرجام شناسي گنوسيستي) از ديگر باورهاي آنهاست.

کابالیسم

سلام
من این مطلباز سایت وکی پدیا پیدا کردم اگه اطلاعات بیشتری دارید برام بگید لطفا
کابالا

سِفیروت (درخت زندگی) در آئین کابالا


کابالان . ب . و
کابالا یا کبالا یا قبالا(در عبری: קַבָּלָה، انگلیسی: Kabbalah) به معنای «دریافت» و به معنی واقعی کلمه «رسم رسیده» است. کابالا تفسیر رمزگونه‌ای از کتاب‌های مقدس عبری است.
کابالا نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و تلفظ اروپایی قبّالاه عبری است به معنی قدیمی و کهن. این واژه به شکل قباله برای فارسی زبانان و عرب‌ها است. بیشتر یهودیان ارتودوکس به آئین کابالا (کابالیسم) اعتقاد دارند. بر اعتقاد هواداران و معتقدین به آئین کابالا، فهمیدن و درک رموز مخفی درآئین کابالا، باعث می‌شود تا انسان بصورت روحانی‌واری به خدا نزدیکتر شود و بدین ترتیب بشریت، قدرت والایی از رموز مخفی خدا که برای دیگر انسانها پوشیده است، را پی می‌برد.
تاریخچه اصطلاح نام «کابالیسم» به درستی مشخص نیست و مورد اختلاف است. برخی سلیمان ابن جبرئیل (۱۰۵۸ - ۱۰۲۱) میلادی و برخی کابالیست اسپانیولی قرن سیزدهم، بهیا بن آشر را اولین اشخاصی می‌دانند که آئین مخفی و سری عهد عتیق را «کابالا» نامیدند. با این وجود مدارک و منابع بسیار قدیمی که برخی ازآنها به قرن دوم میلادی بازمی‌گردند، وجود دارند که حاکی از نام‌هایی بجز «کابالا» بر آئین فوق هستند. با این وجود همکنون اصطلاح «کابالا» وصف کننده تمرین آئین و دانش محرمانه یهود است.
مهمترین منابع و کتب کابالیستی که به عنوان ستون فقرات و پایه اصلی «آئین کابالا» درآمدند، شامل مجموعه کتب عبری بهیر (به معنای «کتاب روشنایی») و هیچالوت (به معنای «کاخ‌ها») می‌شوند که به قرن اول میلادی بازمیگردند. نهایتا در قرن سیزدهم میلادی کتاب زوهار نوشته شد که تفکر و شکل کنونی «آئین کابالا» را تشکیل داد.
دیباچه

بنابر سنت و عقاید کابالیستی، دانش کابالیست‌ها به صورت شفاهی از سوی سه شه‌پدر (ابراهیم، پسرش اسحاق و نوه‌اش یعقوب) و دیگر پیامبران قوم یهود (معروف به نوئیم (נביאים)) و حکیمان و ربای‌های ارشد یهود منتقل شد.

منابع