شرک

شرک و بت پرستی از کجا شروع شد؟

سلام دوستان
میخواستم یه سری اطلاعات در مورد پیدایش بت پرستی قبل از اسلام و اعتقادات اون افراد کسب کنم.
از کارشناس محترم و دوستان درخواست راهنمایی دارم.
با تشکر

فرق کعبه و بت در چیست ؟؟؟

انجمن: 

سلام علیکم

کعبه و بت از منظر های فراوانی شبیه به هم هستند ، مثلا از نظر جنس ، از نظر کار ، از نظر اینکه کانون سجده ها هستند ، اصولا تفاوت این دو در چیست ؟

کوروش بزرگ و رجعت؟

انجمن: 

سلام یه سوال داشتم
ایا کوروش بزرگ شاه ایران هم رجعت میکنه همراه امام زمان؟
یا پیامبر ایرانی ها حضرت زرتشت هم رجعت میکنه؟

مسیحی و علوی یا مشرک !؟

انجمن: 

با عرض سلام
بالاخره مسیحیانی که به تثلیث اعتقاد دارند مشرک هستند یا نه ؟
علویانی که گفته می شود غلات هستند چه؟ آنها که به اولوهیت علی ابن ابی طالب معتقد هستند.
آیا آنها همه باید مخیر بین خروج از مملکت اسلامی یا کشته شدن باشند یا نه !؟

با تشکر.

آیا ارتباط با ارواح امکان دارد؟

انجمن: 

کسانی هستند که مدعی ارتباط با ارواحند، شرایطی هم را برای آن ذکر میکنند از جمله حظور شخصی که توانایی های خاصی دارد (مدیوم یا واسط)، توافق اعتقادی و فکری بین حاظرین و ... آنها غالباً به گزاره های دینی مثل جسم برزخی و ... نیز استناد میجویند. سؤالم این است که آیا ارتباط با ارواح مردگان امکان دارد و آیا این مسئله مورد تأیید دین است؟

کارشناس بحث : صالح

شرک خفي-قاتل پنهان ايمان


شرک که به معنای نوعی همتایی و مشارکت است در کلام اسلامی و اصطلاحات قرآنی به معنای پذیرش شریک و همتا برای خدا در حوزه ربوبیت و الوهیت است. به سخنی ساده تر، یعنی این که برای خداوند در پروردگاری و همچنین معبودیت وی، همتا و شریکی قایل شویم.

چنین تفکری به عنوان شرک بزرگ و جلی در فرهنگ اسلامی، در حکم کفر شمرده شده و قایل بدان از توحید بیرون و از دایره اسلام حقیقی (ان الدین عندالله الاسلام؛ آل عمران آیه۱۹) خارج می شود، چنین شرکی چنان مشهور و معروف است که می توان گفت از کفر ابلیس نیز مشهورتر می باشد.

● شرک خفی، مصیبت بسیاری از مسلمانان

اما نوع دیگری از شرک وجود دارد که متأسفانه بسیاری از اهل اسلام و بلکه برخی از دارندگان ایمان در مراتب قوی نیز بدان گرفتارند. این شرک که از آن به شرک خفی و یا شرک کوچک یاد می شود مصیبت افراد بسیاری است که گاه آدمی را بیش تر از شرک جلی و بزرگ گرفتار می کند و به ناکجاآبادها سوق می دهد.

به عنوان نمونه، در جامعه ای که امنیت شغلی در آن معنا و مفهومی ندارد، شرک خفی موجب می شود که شخص با شنیدن واژه پایان قرارداد و یا همکاری و یا اخراج، بی هوش شده و کارش به بیمارستان بینجامد.

برخی نیز دچار سکته قلبی و یا دست کم دچار افسردگی و نومیدی می شوند.

این گروه از افراد با این که مسلمان و حتی برخوردار از مراتب پایین ایمانی هستند ولی از نظر نگرش و بینش به آن جایگاهی نرسیده اند که ربوبیت الهی را در ورای امور بنگرند. اینان به اسباب ظاهری بیش از اندازه بها می دهند و از ارزش و نقش ربوبیت خدایی می کاهند. قرآن از این مسئله به ظاهرگرایی و حس گرایی تعبیر می کند و عنوان می دارد که برخی ها گرفتار ظاهر امور هستند و در ورای اسباب و ابزارهای ظاهری، ربوبیت الهی را نمی بینند.

اگر کسی معتقد باشد که: «ان الله یابی ان تجری الامور الا باسبابها؛ خداوند پرهیز دارد که امری را بیرون از دایره اسباب انجام دهد و قوانین و سنت الهی اقتضای آن دارد که از راه اسباب و مدبرات امر عمل کند»؛ چنین شخصی به راحتی می پذیرد که در ورای این مدیریت ظاهری اسباب، آن که به سبب، تأثیر می دهد و آثار را بار می کند خداوندی است که نه تنها قادر بلکه دانا و خبیر به همه امور ریز و درشت است. در این حالت اگر سببی را دید خداوند را در پیش و پس و همراه آن می یابد و بدان تکیه و اعتماد می کند که در حقیقت همان توکل واقعی است.

● قائل شدن نقش مستقل برای اسباب

اما کسانی که گرفتار شرک خفی و کوچک هستند اهل ریا و نفاق نهان نیز می شوند. آنان به اسباب و امور ظاهری بیش از اندازه بها می دهند و حضور و تأثیر الهی را نمی بینند و در حقیقت گمان می کنند که سبب و یا اسباب، خود مستقیم کاری را انجام می دهد و توجهی به اذن خداوند در تأثیرگذاری ندارند. این گونه است که به ربوبیت عرضی و همتایی با خداوند قایل می شوند و برای اسباب، نوعی پروردگاری و تأثیر مستقل را می پذیرند.

این افراد در زندگی عادی خویش انسان های ترسویی هستند و نسبت به هر کسی که گمان پروردگاری و تأثیر را می یابند کرنش می کنند و آنان را به شکلی، معبود و مسجود خویش می سازند. آنان اگر برای خداوند قدرتی و تأثیری قایل شوند در آخرت و یا در حوزه خالقیت و آفریدگاری است و می گویند: خداوند دنیا را ساخت و به حالش رها کرده است و آن که تأثیرگذار است مثلا قدرت ایالت متحده است و یا قدرت فلان کس و یا پول و ثروت است که کار می کند. این تفکر نقشی برای خداوند در ربوبیت و پروردگاری امور و چیزها در دنیا قایل نیست و عملا برای امور و اشیاء، ربوبیت و پروردگاری مستقل و بیرون از اذن الهی را قایل می شود.

بارها دیده و شنیده شده است که مبتلایان به شرک خفی به اشخاص و یا مسایل دنیوی بیش از خدا ارزش و بها داده و به جای توکل و تکیه به خدا، با کرنش و خواهش خواستار چیزی می شوند. آنان خداوند را رازق می شمارند ولی نه در کوتاه مدت و یا در دنیا بلکه در امر کلی و باور ندارند که خداوند نه تنها آگاه به همه سر و اخفی و پنهان و نهان است بلکه قادر و توانا به انجام همه امور ریز و درشت می باشد. آنان گاه علم خداوند را نسبت به کلیات می دانند و علم خدا به جزییات را نمی پذیرند، لذا باور ندارند که خداوند از مشکل روزی و غذای امروز او آگاه باشد و بخواهد آن را حل کند.

انسان هایی که از نظر خداوند و قرآن الگوهای توحید بوده و هستند کسانی اند که وقتی در مشکلات قرار می گیرند به طور مستقیم به سوی خداوند و ربوبیت او می روند که ربوبیت او به معنای پروردگاری همه جهانیان است و کسی را در ربوبیت خویش شریک و همتا نگرفته است، هر چند که در ربوبیت طولی برای برخی بلکه انسان ها به عنوان خلافت الهی نقشی قایل شده است.

ربوبیت او بر ریز و درشت امور جهان است که وقتی ابراهیم(ع) در آتش دست نیاز، فقط به سوی پروردگار بی نیاز دراز می کند فرمان می دهد: کونی بردا و سلاما علی ابراهیم؛ ای آتش بر خلاف ذات خویش که می سوزانی بر ابراهیم سرد و سلامت شو!

[=&quot]به هر حال دوری از شرک خفی می تواند آدمی را در[/][=&quot] هر حال نجات و رهایی بخشد و از گرفتاری هایی چون افسردگی، سکته و مرگ های آنی حفظ کرده و راه رهایی را به سوی وی بگشاید

برگرفته از روزنامه کيهان
[/]

برچسب: 

آثار شرک به خدا و راه درمان شرک؟؟؟

به قصد تبیین ارزش سؤال کردن:Sham:

شرک به خدا چه آثاری بر ایمان و عمل انسان و بر حیات دنیا و آخرت مان می گذارد؟


آیا بیماری شرک به خدا راه درمان قطعی دارد؟


مشارکت دوستان ...:Gol::Gol::Gol:

انگیزه های شرک ؟؟؟ راه های مقابله ؟؟؟

به قصد تبیین ارزش سؤال کردن:Sham:

مردم با چه انگیزه هائی به شرک می گرایند؟ آیا شما می توانید نمونه هائی از این انگیزه ها را نام ببرید؟ چگونه این انگیزه ها را در درون خود بخشکانیم؟

مشارکت کنید ...:Gol::Gol::Gol:

لطفاً به کسی کمک نکنید

[=tahoma]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]لطفاً به کسی کمک نکنید[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]بیانیه: کمک شما به دیگران موجبات شرک، نفاق، پلیدی و پلشتی خود و آن ها را فراهم می کند. هر کسی برای گذران امور زندگی خود باید به "فقط خدا" تکیه کند و اگر فکر می کند خدا نیاز های او را از طریق مخلوقاتش مرتفع می کند سخت در اشتباه بوده به زودی توسط برادر ریگی و یاران وی ادب خواهد شد.
البته با تبصره ای که برادران روشن ضمیر و روشن مدار و دگر فکر برای آبروی از میان رفته ی ما اندیشیده اند این قانون به شکل زیر تصحیح می گردد:

این بیانیه برای ملائکه ی الهی و ارواح صادر شده است، چرا که این بیانه فقط در مورد امور غیبی است و کمک کردن به دیگران در امور عادی و مادی مانعی ندارد.لذا آموختن علم از معلم و خرید نان از نانوا ایرادی ندارد اما هرگونه یاری رسانی مخلوقات غیب برای درخواست کننده و کمک کننده جرم محسوب می شود.

بر اساس بیانیه ی مذکور خواندن این آیه از قرآن ممنوع می باشد:
[/]

[=tahoma, arial, helvetica, sans-serif]إِذْ یُوحِى رَبُّکَ إِلىَ الْمَلَئکَةِ أَنىّ‏ِ مَعَکُمْ فَثَبِّتُواْ الَّذِینَ ءَامَنُواْ (انفال 12)
هنگامى که وحى مى‏فرستاد پروردگار تو بسوى فرشتگان که من با شما هستم پس استوار دارید آنان را که ایمان آوردند

در این آیه عنوان شده است که ملائکه مؤمنان را پابرجا و استوار می کنند و این به این معناست که توفیق پایداری ایمان بوسیله ی ملائکه -که در عالم غیب هستند- به مؤمنین اعطا می شود بنابراین آیه سراسر شرک است![/]


[/]

آیا توسل ، شرک است؟

تعريف شفاعت نزد اهل لغت :

خليل بن احمد فراهيدي‌ ( متوفي 150 ) در كتاب العين مي فرمايد : الشافع : الطالب لغيره ، وتقول استشفعت بفلان فتشفع لي إليه فشفعه في . والإسم : الشفاعة . واسم الطالب : الشفيع .

كتاب العين ج 1 ص 260 .

شافع يعني کسي که از غير خودش طلب شفاعت مي کند و مي گويد نزد فلان شخص واسطه و شفيع من باش . اسم مصدر ( حاصل و نتيجه مصدر ) آن شفاعت است و کسي را که طلب شفاعت مي کند شفيع مي نامند .

راغب اصفهاني در کتاب المفردات مي گويد : الشفع : ضم الشئ إلى مثله ويقال للمشفوع شفع .

المفردات ص 263 .

الشفع به معناي‌ ضميمه کردن چيزي به مثل خودش است و به مشفوع گفته مي شود

زَبيدي نيز در تاج العروس ج 5 ، ص 401 همين مطلب را مي گو يد .

تعريف شفاعت نزد متكلمين‏ شيعه :

سيد مرتضى مي فرمايد: وحقيقة الشفاعة وفائدتها : طلب إسقاط العقاب عن مستحقه ، وإنما تستعمل في طلب إيصال المنافع مجازا وتوسعا ، ولا خلاف في أن طلب إسقاط الضرر والعقاب يكون شفاعة على الحقيقة .

رسائل المرتضي ج 1، ص 150 ، باب مسألة الوعد و الوعيد و الشفاعة .

سيد مرتضى مي فرمايد: حقيقت شفاعت و فايده آن طلب برداشتن عقاب از کسي است که مستحق عقاب است ، البته کلمه شفاعت مجازا در مورد درخواست رسيدن منافع به شخص نيز به کار مي رود ، و در اينکه حقيقت شفاعت در مورد طلب برداشتن ضرر و عقاب و عذاب است هيچ اختلافي نيست .

در جاي ديگر مي فرمايد : وشفاعة النبي ( صلى الله عليه وآله ) إنما هي في إسقاط عقاب العاصي لا في زيادة المنافع ، لأن حقيقة الشفاعة تختص بذلك ... .

رسائل المرتضي ج 3 ، ص 17 ، باب مايجب إعتقاده و أبواب العدل کلها

شفاعت نمودن پيامبر اکرم فقط در برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است و اين شفاعت در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد ، زيرا حقيقت شفاعت اختصاص به برداشتن عقاب و عذاب گناهکار دارد ... .

شيخ طوسي‌مي‌ فرمايد : حقيقة الشفاعة عندنا أن تكون في إسقاط المضار دون زيادة المنافع ، والمؤمنون عندنا يشفع لهم النبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) فيشفعه الله تعالى ويسقط بها العقاب عن المستحقين من أهل الصلاة لما روي من قوله عليه السلام : ( ادخرت شفاعتي لأهل الكبائر من أمتي ) ... والشفاعة ثبتت عندنا للنبي ( صلى الله عليه وآله وسلم ) وكثير من أصحابه ولجميع الأئمة المعصومين وكثير من المؤمنين الصالحين ... .

التبيان ، للشيخ الطوسي : 213 - 214 .

حقيقت شفاعت در نزد ما در مورد رسيدن منافع به شخص نمي باشد بلکه در مورد برداشتن عقاب و عذاب گناهکار است . به عقيده ما پيامبر اکرم مؤمنين را شفاعت مي‌ فرمايند و خداوند نيز شفاعت ايشان را مي پذيرد و خداوند تبارک و تعالي عذاب و عقاب را در نتيجه اين شفاعت از مستحقين آن ( البته از کساني که اهل نماز باشند ) برمي دارد . زيرا شخص شخيص رسول اکرم صلي الله عليه و آله و سلم فرمودند : من شفاعتم را براي کساني از امتم که اهل گناه کبيره هستند نگه داشته ام ... شيخ طوسي در ادامه مي فرمايند : نزد ما شيعيان اثنا عشري خداوند امتياز شفاعت ‌خواهي را به پيامبر اکرم و بسياري از اصحاب ايشان و تمامي فرزندان معصوم ايشان و بسياري از مؤمنين صالح عطا نموده است .