سلام
خسته نباشید
ببخشید ی سوالی داشتم:
کسی ک در ی شهری درس میخونه وخوابگاه زندکی میکنه بعد اینکه تحصیلش موقت در اون شهر تموم شد اگر یه شب بخواد مهمونی در اون شهری ک درس میخونه سکونت داشته باشه حکم نمازش چیه؟؟؟
سلام.
سوالی در مورد سفر در زمان دارم که جای خیلی مناسبی واسه پرسیدنش تو این انجمن پیدا نکردم ولی حالا دیگه اینجا میگم. آره سفر در زمان شاید شما هم تا به حال شنیده باشد دیگه که بعضی از دانشمندان نجوم شناس معتقد هستند که میشود در زمان سفر کرد به گزشته یا آینده رفت. در قرآن هم اشاره شده مردان آنجلس که توی غاربودند در حقیقت زمان اونجا متوقف شده بود نمیدونم در تخصصش نیستم منم توی اینترنت سرچ کردم و دیدم و نظریه هایی با تکیه به دلایل علمی هست که در مورد سفر در زمان هست همین!
حالا میخوام نظر اسلام رو در این باره بدونم که آیا ممکنه یا خیر؟ یا معلوم نیست. اگر نمیشود که این همه دلیل دانشمندان دارند حتی تو اینترنت کلیپش رو هم دیدم که چندید نفر رفتند آیده و اومدن مثلا یکیش میگفت که در سال 2019 آمریکا و کره شمالی جنگ میکنند و آمریکا پیروز میشه و اگه در ست یادم باشه در سال 2020 یا 2030 جنگ جهانی سوم اتفاق میوفته خوب ببینیم میشه یا نه ولی اگه بازم نشد که بالاخره شاید دلیل بر این نمیشه که نمیتوان در زمان سفر کرد این همه دانشمند مثل انیشتن ...؟ اگر هم میشه، پس اونوقت میشه که آدم بره به زمان امام حسین و با دشمن بجنگه؟ یا اینکه آدم برگرده عقب و هیچ گاه واسش قیامت نیاد. یا بره گذشته و اعمال خوب انجام بده
میشه یا نمیشه؟
با سلام
من مدت 5 ساله که با همسرم ازدواج کردم و جاصل این ازدواج یک پسره. ما در حال حاضر در خارج از کشور زندگی مبکنبم و زندگی آرامی داریم. من در کارهای بچه داری به خانمم خیلی کمک میکنم و همینطور در تهیه غذا در منزل کمکش مکینم چون میدونم تنهاست و ممکنه احساس خستگی کنه. البته از اخلاق خانمم بسیار راضی هستم و احساس میکنم بیشتر بار احساسی در خانواده رو ایشون تحمل میکنه چون بنظر خودم کمی در روابطمون کمی پر توقع هستم که البته این از میزان عشق و علاقه بنده به خانمم هست.
ما دوستان زیادی اینجا نداریم ولی من همیشه همسرم رو تشویق میکنم که دوستانی پیدا کنه تا از تنهایی در بیاد. در کل زندگی من به رفتن محل کار و ورزش و بعد آمدن به خانه خلاصه میشه. ولی همیشه خانمم رو به سفر بردم و تقریبا هر روز برای خرید و برای اینکه هوایی تازه کنند به بیرون میبرمشون.
همسرم حدود 4 سال بود که به ایران نرفته بود که دلیلش یک سری مسائل اقامتی در اینجا بود البته ما پناهنده نیستیم و بصورت قانونی اینجا زندگی میکنیم. من در خانواده مذهبی بزرگ شدم و طرز فکری تا حدودی سنتی دارم.
این چند وقت احساس کردم که خانمم خسته شده و دائما مبگفت که پدر و مادرش حق دارند که بچه رو ببینید. البته نظر من این بود که پدر مادر ایشون هر چقدر هم حق داشته باشند بر حق پدری من مقدم نیست. من احساس کردم که دوست داره به ایران بره البته ایشون مستیم نگفت که میخواد بره ولی از انجایی که دوست ندارم به ایشون ظلم بشه بهشون پیشنهاد کردم که بره. توقع من این بود که طبق قراری که قبلا داشتیم ایشون با من به ایران بره که البته ایشون پیشنهاد تنها سفر رفتن رو پذیرفت و قرار شد که برای ایشون بلیط تهیه کنم.
من چندین بار به ایشون گفتم که از رفتن پسرم به ایران به تنهایی رضایت ندارم ولی ایشون بروی خودشون نمی آورد برای همین اینطور به من تلقین شد که ایشون دیدار و خوشی بودن با خانواده رو به قیمت تنها ماندن من پذیرقته. من هم بلیط رو برای ایشون تهیه کردم و در جالیکه که ناراحتی خودم رو نمیتونستم پنهان کنم تا فرودگاه همراهیشون کردم و بعد از تحویل بار برگشتم به خانه.
از آنجایی که تمام وقت و زندگیم رو صرف همسر و فرزندم کرده بودم چند روز اول فشار روجی زیادی به من وارد شد تا الان که هفته سوم هست و دوستان خودم رو پیدا کردم و کمی آرام تر شدم. ولی احساس میکنم که نسبت به همسر و فرزندم سرد شدم و احساس میکنم که بعدا ممکنه من رو ترک کنند. و خانواده خود رو به من ترجیح بدن
بعد از رفتن به ایران با ایشون صحبت کردم و بارها اعلام کردن از رفتن به تنهایی خیلی پشیمان هستند و این کار رو تکرار نخواهند کرد. من به ایشون گفتم شما هر موقع خواستید و اراده کردید میتونید برید ایران چون حق شماست که پدر و مادر خودتون رو ببینید ولی من دیگه اجازه نخواهم داد که فرزندم از من دور بشه.
سوالی که برای من پیش امده اینه که آیا عرفا و شرعا و اخلاقا پدر بزرگ و مادربزرگ جق دیدن نوه خود به رغم نارضایتی پدر اون فرزند رو دارند ؟
مشکل دیگه ای که پیش آمده اینه که من در طی این 5 سال برغم اینکه شرایط بسیار مهیاست به هیچ وقت به فکر عیش و نوش و خیانت به همسرم نبودم ولی الان احساس میکنم اشتباه کردم وهر طور که فکر میکنم و اطرافیان رو نگاه میکنم به این نتیجه رسیدم باید از زندگی خودم لذت ببرم ولی میدانم که وررود به این وادی از نظر اخلاقی و شرعی درست نیست و همینطور ممکنه باعث بشه که خانوادم رو ترک کنم. به همسرم هم گفتم شما رفتید مسافرت و من هم جق دارم که با دوستانم به مسافرت برم ولی ایشون اصرار داره که توافق کنیم که دیگه به تنهایی سفر نریم که البته من کمی روی قول خانمم تردید دارم و متاسفانه به ایشون نمیتونم اطمینان کنم. احساس من اینه که بخاطر وفاداری بیش از حد خوبیهای من برای همسرم عادی شده و قدر خانواده دوستی و وفاداری من رو نمیدونه.
متاسفانه کمی از لحاظ روحی بهم ریخته ام و نیاز به مشاوره دارم.
من 3ماه دیگه به سفر زیارتی کربلا میرم.
اما این وسط با وجود تمام خوشحالی و شوق یک نگرانی و ناراحتی دارم که از الان که هنوز 3ماه دیگه مونده منو عذاب میده...
اونم اینکه توی این سفر 10 روزه (3روز در راه رفت + 4روز اقامت + 3روز در راه برگشت) اگر در راه جنب شدم تکلیفم چیه ؟؟ نباید نماز بخونم؟
حالا در محل اقامت اگر جنب شدم مطمئنن حمام که هست (البته تجربه اولم هست که میرم دقیق نمیدونم ولی باید باشه حتما)
چه راهی پیشنهاد میدید برای کم کردن جنب و اینکه اگر در راه جنب بشم تکلیف چیه؟ برای نماز باید چه کار کنم؟
سن: 17
من میخوام که داستانی بر اساس سفر امام رضا (ع) به خراسان بنویسم که اگر خدا بخواد و قبول بشه ، بشه اون رو به یک بازی رایانه ای در آورد. منتهی الان میخوام مطالعاتم رو در زمینه ی سفر ایشون شروع کنم.
میخواستم بگم که کتابی که به بهترین نحو یا کتاب هایی که مجموعا به بهترین نحو سفر امام رضا (ع) به خراسان رو توضیح میده ، (فقط همین موقعیت زمانی مد نظرمه) معرفی کنین.
بسیار متشکرم و اگر میشه این رو سریع به من بگین. چون خیلی زود نیاز دارم.