زندگینامه
► ☼ ▐برنامه جالب صوتی: از ولادت تا رجعت (امام خمینی "ره" ) ▐☼ ◄ قسمت دهم
ارسال شده توسط آدینه در دوشنبه, ۱۳۹۱/۰۳/۰۱ - ۱۶:۳۵زندگینامه ی شیطان!!!!!
ارسال شده توسط حیدر لیلا در جمعه, ۱۳۹۰/۱۲/۲۶ - ۲۱:۲۲سلام و درود فراوان بر حضرت مهدی (عج) و منتظرانش؛:Gol: نویسنده : منتظر ظهور - ساعت ٢:۳٥ ب.ظ روز ۱۳۸٩/۳/۳ زندگینامه شیطان زندگینامه شیطان زندگینامه شیطان قسمت اول زندگینامه شیطان قسمت دوم زندگینامه شیطان قسمت سوم زندگینامه شیطان قسمت چهارم زندگینامه شیطان قسمت پنجم : زندگینامه شیطان قسمت ششم رقص شیطان رضایت شیطان شیطان و صوفى اولین ساز دنیا را شیطان ساخت شیطان شتر عایشه توبه شیطان شیطان باز هم به عیسى طمع دارد غرور شیطان دائمى نیست راز و نیاز شیطان شیطان در هنگام مرگ یک انسان عروس شیطان شیطان در نطفه اینها شرکت کرده است شیطان زاده ها شیطان ودوستداران حضرت علی (ع) شیطان پاسبان شب می شود مناظره شیطان جواب از مناظره شیطان جواب از همه اعتراضات شیطان چگونگی آغاز بت پرستی توسط شیطان ستایش شیطان از زن ها ترس شیطان شیطان از این ها نفرت دارد تسلط شیطان بر اموالایوب شیطان در تولد پیغمبر (ص) حضرت رسول (ص ) براى شیطان هم رحمت است شیطان و عمار یاسر شیطان در جنگ بدر چهار زن از دست شیطان رهیدند حضور شیطان موقع نماز خواسته شیطان از این زن هنگام نماز شیطان در شکم بت شیطان در عید غدیر فریاد کشید خواب شیطان زندگینامه شیطان قسمت هشتم: زندگینامه شیطان قسمت نهم
از کارشناسای محترم سایت تقاضایی دارم:چند وقت پیش یک سایتی تحت عنوان:زندگینامه ی شیطان دیدم،خواستم که ببینم حرفهایی که در این سایت نوشته شدند،سندی دارند یا نه؛:Gig:
در زیر مقدمه ی این موضوع در آن سایت را میذارم:
این زندگینامه شامل قسمتهای مختلفی است که هرکدام شامل بخشهای مختلفی میباشدبرای دستیابی به هرقسمت برروی لینک آن کلیک کنید
مقدمه
بیوگرافی شیطان
خلقت شیطان
ابلیس فرشته بود ویا جن؟
آیا ابلیس اولین جن بود ؟
پیشینه خلقت جن وشیطان
پیشینه شیطان قبل ازتمرد وچگونگی راهیابی او به محفل فرشتگان
اولین مخالفت شیطان با خلقت آدم علیه السلام
شیطان وقالب گلی آدم
شیطان سجده نمى کند
چگونه شیطان داخل بهشت شد؟
شیطان چگونه آدم وحوارافریب داد؟
بهشت آدم
منبرخرابه شیطان
اشتباه شیطان
شیطان مزد عمل مى گیرد
عبادات شیطان
نیازهای مادی شیطان
شیطان در راهش پاى مى فشارد
در خواست هاى آدم علیه السلام از خداوند در مقابل سخنان شیطان
شیطان اولین کافر
علت گناه شیطان
چرا به شیطان مهلت داده شد؟!
اولین نوحه ورقص شیطان
ازدواج شیطان
نام فرزندان شیطان
آدم فرزند شیطان خناس رامیخورد !!
اسامی وصفات شیطان
چرا میگویند شیطان همه جا است؟
انگور و خرما بوى شیطان مى گیرند!
نزاع شیطان وآدم بر سر انگور
شاخه انگور گم میشود
شیطان دستور آتش پرستى مى دهد
خانه شیطان
شیطان از بسم الله مى ترسد
گریه دروغین شیطان
گریه حقیقی شیطان
شعار شیطان
ایمان شیطان به خداوند چگونه بود ؟
بوسه و آب دهان شیطان .:
مرکب شیطان
جایگاه شیطان
ابزار شیطان
مغازه شیطان
انباردار شیطان
فروش شیطان
کارگاه شیطان
زمین شیطان
زنجیر شیطان
خودِ شیطان
تیرهاى شیطان
شمشیر شیطان
شاخ شیطان
کمین گاه شیطان
فرودگاه شیطان
کتاب شیطان
مال التجاره شیطان
اعمال شیطان
انتقام شیطان
دوستان شیطان
دشمنان شیطان
پیروان شیطان
دار و دسته ولشکر شیطان
حزب شیطان
مادر شیطان
هم جنس شیطان
هم سنگ شیطان
همنشین شیطان
گمراهتر از شیطان
بدتر از شیطان
استاد شیطان
آتش شیطان
میدان شیطان
امنیت مخلصان از وسوسههاى شیطانى
چرا شیطان نمىتواند مخلصان را اغوا کند؟
دل خوشى هاى شیطان
دستور سلیمان به شیاطین
شیطان و جرجیس
شیطان و ذوالکفل
اندرزهاى شیطان به نوح
شیطان در میان شاه درخت
شیطان مى خواست موسى را فریب دهد
تهمت شیطان به زکریا
شیطان و هاجر
شیطان و ابراهیم علیه السلام
شیطان و اسماعیل (ع)
تسلط شیطان بر بدن ایوب
سؤال موسى از شیطان
شیطان دامهاى خود را به یحیى نشان داد
صدقه دادن از زبان شیطان
شیطان هم این را نمى پذیرد
شیطان و شراب خواران قمار باز
شیطان و ربا خواران
طبل زدن شیطان
فریاد شیطان
گلایه شیطان
گدائى نمودن شیطان
نماز شیطان
وسوسه هاى شیطان در نماز منار مى سازد
مهر شیطان بر پیشانى این شخص لواط کنندگان از پیروان شیطان اند
عجله از شیطان است
شیطان تر از شیطان
اولین کسی که به دروغ قسم خورد، ابلیس بود
اولین حسود دنیا شیطان بود
حربه شیطان به خودش برگشت
شیطان اولین کسى که بیعت مى کند
شیطان در روز عاشورا
آیا انسان در برابر شیطان مجبور است؟
اتحاد شیاطین جنى و انسى
اختلاف این دو دسته شیطان
.بقاى شیطان به وسیله اولیاء الله است
دفع وسوسه شیطان
درهم کوبنده شیطان
در تنگناها از شر شیطان به خدا پناه ببرید
شیطان در چند جا زوزه کشید
:Sham:التماس دعای فرج آقا (عج):Sham:
زندگینامه عارف و هنرمند معاصر، استاد یعقوب قمری شریف آبادی
ارسال شده توسط مهرمهتاب در چهارشنبه, ۱۳۹۰/۱۱/۲۶ - ۱۲:۰۹
استاد یعقوب قمری شریف آبادی در اول خرداد ماه سال 1318 هجری شمسی، در روستای شریفآباد شهرری متولد شد. ماجرای دلنشین تولد ایشان
در پی عنایت و پیشگویی ولیی از اولیای زمان، بیانگر تأثیر شگرف توجه قلبی و عشق و دلدادگی به پاکسیرتان اهل معرفت میباشد. در پی این رویداد معنوی، آن ولیّ الهی یکی از شبهای سرد زمستان در خانه محقر والدین استاد مهمان شده و از میزبانی سرشار از مهر و محبت آنان بهویژه مادر بزرگوار استاد برخوردار گردید؛ چه اینکه مادر ایشان به موجب کراماتی که از آن پیر روشنضمیر دیده بود، با اعتقاد به اینکه امام زمان(ع) قدم در خانه او نهاده، نهایت شوق و ارادت صادقانه و عشق و مودت خالصانه خویش را نثار وی نمود؛ عشق مقدسی که پیوسته همگام و همنفس لحظات زندگی استاد بوده و آن را مملو از ثمرات روحبخش خود ساخته است.(1)
به برکت این رخداد معنوی، آثار نورانیت و روحانیت از همان اوان کودکی در رفتار و حالات جناب استاد هویدا بوده و به موجب آن عشق آسمانی از رهگذر فقر و تنگدستی طاقتفرسا و امتحانات و بلایای دشوار روزگار، در سایهسار توجهات خاصه پروردگار خویش به مدد صبری جمیل در تمامی مراحل زندگی، مسیر نیل به قله رفیع معنویت را میپیمود.
به طور کلی، صفحات کتاب زندگانی این هنرمند صاحبدل از سه مرحله: «فعالیت در ورزش کشتی»، «هنر نقاشی» و «ورود به عرصه عرفان اسلامی» تشکیل می شود که جملگی پیامآور عشق و پاکی، صبر و بردباری، بصیرت و آگاهی، و کمال و جمال رحمانی است:
1. ورزش کشتی
مرحله نخست زندگی استاد و آغاز سیر صعودی ایشان در مسیر کمالی، از سن 16 سالگی رقم خورد که با وجود فقر و محرومیت، به ورزش پهلوانپرور کشتی سوق داده شد. به اعتقاد خود ایشان، حکمت اشتغال و سرگرمی به ورزش کشتی طی آن مقطع سنی این بوده که باعث میشده از سقوط در ورطه مفاسد و انحرافات اخلاقی، و آلوده شدن به مواد مخدر و مشروبات الکلی که در آن زمان بسیار رواج داشت، در امان بماند و بیشتر وقت خود را در باشگاه و همراهی و رفاقت با کشتیگیران و مربیان این ورزش پهلوانپرور بگذراند و در نتیجه، به زیور مروت و جوانمردی آراسته گردیده و نیرو و توان جسمانی خود را در مسیر خدمت به مردم و دفاع از مظلومان و محرومان و ایستادگی در مقابل ظالمان و زورگویانی که در آن عصر فراوان بودند، به کار گیرد.
جناب استاد قریب به 21 سال با سعی و تلاش فراوان در این رشته ورزشی مجدّانه و با عشق و شور و هیجان بسیار فعالیت نموده و تحت تعلیم مربیان حاذقی چون آقایان: حاج عبدالحسین فعلی، رحمت الله غفوری، عبدالله زارع و ناصر محمدی به مقاماتی چند در کشور دست یافت.
2. هنر نقاشی
اما ماجرای ورود استاد به عرصه هنر در ضمن ادامه فعالیت در ورزش کشتی، از آنجا شروع شد که ایشان در سن 27 سالگی در حالی که در کارخانه نساجی شهر ری مشغول به کار بود، یکی از روزها ناگهان دچار تحول شدید روحی شده و به ایشان الهام میگردد که «تو هنرمند میشوی!»
به دنبال این الهام روحانی، نسیم شوق و امید در تار و پود وجود استاد دمیده شد و با ذوقی سرشار از عشق، به هنر نقاشی روی آورد و به مطالعه زندگی نقاشان و هنرمندان بزرگ جهان همچون: رافائل، لئوناردو داوینچی، روبنس و گویا پرداخت. در این بین، زندگی و سبک «رامبراند» نابغه و نقاش چیرهدست هلندی توجه ایشان را به خود جلب کرد. با استفاده از کتب راهنما، سبک کلاسیک او را که همیشه زمینه تابلوهایش تیره بوده و از یک کانون، نور و روشنایی ساطع میگردد، برگزید و با همت و تلاش پیگیر، راه پر فراز و نشیب هنر را بدون درک محضر استاد و تنها با استفاده از کتب راهنما طی نمود. از این رو، در منزل استیجاری خود که شامل یک اطاق کوچک بود، با وجود داشتن چند فرزند خردسال، در گوشه ای از اطاق به تمرین و یادگیری این هنر متعالی اقدام نمود و سختیها و مشکلات بسیاری را در این راه متحمل شد. اگر چه نتیجه آن همه زحمات و کوششهای طاقتفرسا، در آینده ای نه چندان دور ترسیم تابلوهایی نفیس و زیبا در موضوعات گوناگون بوده، اما در آن ماه های نخست، آثار هنری ایشان ارزش مالی نداشته و تهیه لوازم این کار، مخارجی را بر هزینه های زندگی ایشان میافزوده است.
پس از چندی با انصراف از کار در کارخانه نساجی، در سال 1348 مغازه ای را در محله پل سیمان شهر ری اجاره کرده و به ادامه کار نقاشی در آنجا می پردازد.
3. سلوک عرفانی
زندگی هنری برخاسته از روح لطیف و احساس پرشور استاد قمری شریف آبادی همراه با روحیه فتوت و جوانمردی حاصل از دوران ورزش، زمینه ساز ورود ایشان به دریای بی کران عرفان اسلامی و آغازگر سومین مرحله زندگی در پرتو جهانبینی عمیق عرفانی گشت؛ مرحلهای که حقیقت فتوت رحمانی و سیرت زیبای رحیمی را در ضمیر حقجوی استاد به سر حدّ کمال رساند و جهانی از نور و سُرور را به روی زندگانیشان گشود.
در طلیعه پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، جناب استاد به دلیل فقر و تنگدستی و عدم استطاعت در تهیه مسکن استیجاری، علی رغم میل باطنی مجبور به مهاجرت به شهرستان ورامین شد و دست تقدیر ایشان را به منطقه خیرآباد ورامین سوق داد و مقدمات ورود به عرصه عرفان را فراهم نمود.
در سال های نخست پس از پیروزی انقلاب، به عنایت ربوبی در شهر ورامین ایشان با شخص عارفی که در حرفه نقاشی ساختمان اشتغال داشته، آشنا می گردد و به واسطه گفتگوهای معنوی و بحث های عرفانی بسیار با وی، سخت به عرفان و کتب عرفای بزرگی همچون: مولوی، حافظ، عطار نیشابوری و به ویژه امام خمینی(س(علاقه مند می شوند و بدین ترتیب، دروازه ای به سوی جهانی سرسبز و بی انتها از عرفان و حماسه به روی ایشان گشوده می شود. در پرتو همین عرفان متعهدانه و حماسی است که ایشان در سال 1362 ﻫ .ش. به دعوت سپاه پاسداران شهرستان ورامین به مدت 4 ماه به مناطق جنگی سوریه و لبنان اعزام شد تا در کنار ترسیم تابلو به تعلیم هنر نقّاشی به جوانانِ با ذوق و سرشار از شوق لبنانی بپردازد و این مهم را در شرایط دشوار جنگی و زیر بمباران شدید هوایی و حملههای موشکی رژیم اشغالگر قدس و همپیمانان او به انجام رساند.
استاد علاوه بر ترسیم تابلوهای متعدد در مناظر عمومی شهر بعلبک، به تعلیم نقاشی هنرجویان جوان لبنان از جمله بعضی از فرزندان شخصیتهای مبارز آن دیار مانند هشام فرزند سید حسین موسوی (ابوهشام، رهبر حزب امل اسلامی لبنان) اهتمام داشت. همچنین ترسیم طرح یادبود شهدای حزبالله لبنان در قالب شجره طیبه، با مشورت و نظرخواهی سید حسن نصرالله (رهبر فعلی حزبالله لبنان) از جمله خدمات ارزنده ایشان است. در همان ایام در جریان حمله هوایی به پادگان امام علی(ع) واقع در بعلبک لبنان، استاد مجروح شده و قریب به دو هفته در بیمارستان بعلبک بستری شد.
آثار علمی و معنوی
ثمرات بی شمار زندگی عارفانه ایشان در قالب آثار متعدد نوشتاری، گفتاری و هنری با موضوعات عرفانی و انقلابی به جامعه اسلامی عرضه شده که از آن جمله، می توان به کتاب های: «انسان کامل مرآت خفیه»، «زن طائر فردوس یا ساحر دوزخ» و «پرتوی از جمال روح الله» اشاره کرد. همچنین کتاب «شکوه خاطره» دربردارنده گوشه ای از خاطرات تصویری زندگی پر فراز و نشیب استاد در عرصه ورزش، هنر نقاشی و عرفان اسلامی است که به تازگی انتشار یافته است.
گفتنی است از جمله مهمترین آثار معنوی ایشان، کتاب «مراتب هفتگانه فرشته عشق» با شیوهای نوین در تبیین مراتب هفتگانه سلوک انسان و نیز کتاب «لطایف عارفانه» در موضوعات متنوع عرفانی از قبیل: انسان کامل، رسالت و ولایت، عقل و عشق، محکمات و متشابهات، وحدت و کثرت، کمال و جمال، نفس و روح، و نور و ظلمت، به زودی به زیور طبع آراسته خواهد شد.(2)
افزون بر این، نتایج زحمات طاقت فرسا و تلاش های بی وقفه جناب استاد در تشکیل جلسه علمی، هنری و معنوی «فروغ محفل روح الله» جلوه یافته که به انتشار آثار قلمی شامل ده ها کتاب علمی و عرفانی انجامیده است. از بارزترین این کتب، کتاب وزین «سیمای خورشید در آیینه مقالات» به قلم چهل تن از شاگردان استاد قمری شریف آبادی در توصیف عظمت امام، انقلاب و رهبری است. همچنین می توان به چاپ هزاران مقاله پرمحتوای فرهنگی، اجتماعی، علمی، ادبی، هنری و عرفانی در نشریات محلی و کشوری، خاصه ماهنامه سراسری «تجلی»(3) که متعلق به اعضای فروغ محفل روحالله میباشد، اشاره نمود.
پی نوشت ها:
1. شرح این رویداد معنوی، تحت عنوان «حدیث وصلت عشق» در کتاب «زن طائر فردوس یا ساحر دوزخ» اثر استاد یعقوب قمری شریفآبادی آمده است.
2. گفتنی است که کتاب های جناب استاد، در پایگاه اینترنتی ایشان به نام «فروغ مهتاب» قابل (www.foroughemahtab.com) دسترسی است.
3. نشانی اینترنتی ماهنامه سراسری تجلی: http://tajalli-month.org
منبع: راسخون
حقیقتاً عبدالباسط کیست ؟
ارسال شده توسط صبا313 در شنبه, ۱۳۹۰/۱۰/۲۴ - ۲۳:۵۷زندگینامه
متن حاضر گزیده ویرایش شده ای از یك مصاحبه با استاد عبدالباسط می باشد، كه به صورت زندگینامه خود نوشت تنظیم شده است.
من" عبدالباسط محمد عبدالصمد" از قریه ارمنت كه حالا مبدل به شهر شده از توابع استان قنا در جنوب مصراست؛ فاصله ارمنت با قاهره تقریباً 700 كیلومترمی باشد. من در سال 1349 هجری قمری،( 1307 هجری شمسی) به دنیا آمدم .
در ده سالگی قرآن را حفظ نمودم. عاشق قرآن بودم و از خدا آرزو می كردم كه یك قاری مشهور بشوم. من برای شنیدن قرآن، مسافت زیادی را پیاده طی می كردم؛ چون در آن زمان در خانه ها رادیو وجود نداشت و فقط قهوه خانه ها رادیو داشتند.
شیخ رفعت و شیخ شعشاعی- دو نفری كه در آن زمان مشهور بودند- در رادیو قرائت قرآن داشتند. شیخ رفعت دو بار در هفته روزهای دوشنبه و جمعه تلاوت داشت. و ما سه كیلومتر راه را پیاده طی می كردیم تا به صدای شیخ رفعت گوش بسپاریم و برای استفاده از سایر قاریان در جلسات شبانه قرآن شركت می كردیم . من در مكتبخانه های همان روستا قرآن را حفظ كردم . در آن زمان هنوز روستای ما مبدل به شهر نشده بود.
من به پدرم گفتم كه می خواهم علم قرائات را فرا گیرم و قاری مشهور بشوم. پدرم مرا تشویق كرد. اما برادران بزرگترم به دانشگاه الأزهر رفتند و در علوم دیگری تحصیل كردند.
پدرم می خواست مرا به " طنطا" كه ناحیه ای مشهور در علوم قرائات و تعلیم علوم قرآنی بود ببرد، اما شیخی از ناحیه شمال به روستای ما آمد و برای تعلیم علوم قرآنی و قرائات، مردم از او استقبال كردند، كه من هم نزد او رفتم و قرائات سبع را یاد گرفتم. او احساس می كرد كه من علاقمند هستم و توانایی دارم كه قرائات سبع را یاد بگیرم، پس مرا در این امر تشویق می كرد . او قصد آموزش ده قرائت را داشت اما من به فراگیری هفت قرائت قانع بودم . معلم مرا با خود در جلسات شبانه قرآن همراه می برد و تقریباً مرا مثل فرزند خود حساب می كرد.
من قرآن را در ده سالگی و قرائات سبعه را در 12 سالگی و عشره را در 14 سالگی، یعنی همه قرائت های دهگانه را- الحمدلله- آموختم .
ما علاوه بر حفظ قرآن، در كتاب ها معانی را هم فرا می گرفتیم. چون علم به معانی در رعایت وقف و دیگر قواعد لازم است.
گرچه در مصر دانشكده قرائات قرآنی ایجاد شده ولی هنوز هم چند مكتبخانه در مصر موجود است ولی مسئولین دوباره تشویق شده اند تا مكتبخانه ها به وضع سابق خود برگردد.
البته مدرسه قرائات هم هست ولی این مخصوص كسانی است كه قرآن را حفظ كرده اند و می خواهند قرائت ها را بیاموزند و این مدرسه وابسته دانشكده زبان ادبیات و عرب به دانشگاه الأزهر است. و قرائت های هفتگانه، دهگانه، چهارده گانه، قواعد قرآن و زبان عربی و به طور كلی علوم قرآنی و علوم وابسته به آن در آنجا تدریس می شود.
من تمام وقت خود را صرف قرآن كرده ام و تمام زندگی ام صرف تعلیم قرآن و جلسات دینی شده است. گرایش من بیشتر به قرائت قرآن و برگزاری لیالی قرآنی و دعوت های شخصی از كشورهای اسلامی و ضبط رادیویی و تلویزیونی و... است.
هنگامی كه 19 سال داشتم در سال 1951 برای اولین بار به قاهره رفتم. و حافظ قرآن بودم و در منطقه"صعید" شهرتی داشتم. به مناسبت میلاد پیامبر جشنی برپا بود. بعضی ها مرا می شناختند و تمایل داشتند من در بعضی از این مناسبت ها قرآن بخوانم. اما من به علت غربت، و حضور قاریان معروف تردید داشتم. یكی از علما كه مرا می شناخت از من درخواست كرد كه ده دقیقه قرآن بخوانم. من پذیرفتم كه ده دقیقه قرآن بخوانم اما یك ساعت و نیم طول كشید. سبحان الله . توفیقی از جانب خداوند بود و مسجد پر شد از جمعیت، مرتباً از من می خواستند كه باز هم بیشتر بخوانم و من همچنان تلاوت می كردم .
روز بعد باز از من خواستند بخوانم و من هم حاضر شدم. بعضی از مسئولین هم بودند كه البته آنها را نمی شناختم. مرا خواستند و گفتند:" اهل كجا هستی"؟
گفتم:" اهل صعید هستم، از روستایی به نام ارمنت."
به من گفتند:" چرا به رادیو نمی آیی شهرت پیدا كنی؟"
گفتم:" من در صعید مشهور هستم."
گفتند:" به جای آن كه در یك منطقه مشهور باشی، در همه دنیا شهرت پیدا می كنی."
گفتم كه باید با دیگران و از جمله پدر مشورت كنم.
به من گفتند: لازم نیست، توكل بر خدا كن و به رادیو بیا. من نیز چون حس كردم كه پیشرفتی برای من در این كار هست، پذیرفتم . در آن زمان، شیخ الضباع مسئول جلسات قرآنی بود و كتاب هایی در زمینه قرائات و علوم قرآنی نوشته بود، او در علوم قرآنی و قرائت ها مرجع به حساب می آمد. شیخ پس از این كه متوجه شد قرائات سبع را حفظ هستم؛ به من تبریك گفت و وعده داد كه اوقاتی برای قرائت قرآن در رادیو برایم مشخص كند.
از آن پس هر یك ماه یا هر یك ماه و نیم یك بار، در رادیو تلاوت داشتم . نماز صبح را در مقام حضرت زینب(س) می خواندم و بیرون می رفتم و پیاده تا رادیو كه در خیابان علوی بود می رفتم و ساعت 5/6 تا 7 صبح تلاوت قرآن داشتم.
در سال 52 بود كه به حج مشرف شدم و برای اولین بار بود كه در همین كشور تلاوت قرآن من روی نوار ضبط شد. البته در تلاوت از برخی قاریان از جمله شیخ مصطفی اسماعیل، مرحوم شیخ شعشاعی و شیخ رفعت نیز تاثیر داشته ام . این یك قاعده است كه هرگاه قرآن از دل خوانده شود، بر دل هم می نشیند و در خود خواننده هم تأثیر می گذارد. من روش خاصی در قرائت قرآن داشتم كه از كسی هم اكتساب نكرده بودم. كه البته شنیده ام این روش، هم اكنون در مصر، و در سایر كشورها، حتی در مالزی و اندونزی و جاهای دیگر دارای مقلدان فراوانی شده است. من خوشحالم كه كسی از روش من تقلید می كند ولی در عین حال تقلید را تشویق و تأیید نمی كنم، چون عمر تقلید كوتاه است.
و شخص تقلید كننده از تقلید سایر قاریان خسته خواهد شد. لازم است انسان برای آن كه بتواند كار قرائت قرآن را ادامه بدهد، شیوه ای برای خود انتخاب كند.
از طرف دیگر صدا، یك موهبت است و میكروفون، تنها ابزاری است كه صدا را نیرومند می كند و آن را به جاهای دور دست و به گوش شنوندگان بیشتر می رساند، اما صدا باز هم فی نفسه باید زیبا باشد و دارای ارزش خاص خودش.
قاری قرآن می تواند هم داخل یك استودیو به تلاوت بپردازد هم در برابر شنوندگان. بعضی اوقات كه انسان دچار حالت معنوی خاصی می شود ممكن است كه یك ساعتی، ساعت تجلی باشد. گاهی اوقات انسان منسجم است. در آن ساعات، فیوضات الهی وجود دارد. در این اوقات ممكن است در استودیو بخواند و بهتر از هنگامی كه مردم حضور دارند، بشود. در بعضی اوقات برعكس، حضور مردم برای او بهتر است. بنابراین، بستگی به حالت قاری دارد. ساعاتی وجود دارد كه همراه با معنویت است: فرشتگان نازل می شوند و همراه با فیوضات الهی است، گاهی انسان در مسجد تلاوت می كند و احساس می كند كه یك فضای نورانی بر آنجا حاكم است. من خودم یك بار در روضه شریف نبوی قرآن می خواندم، اصلاً احساس خستگی نكردم.
در آن زمان، مرحوم ملك محمد پنجم، پادشاه مغرب بود و من در آن سفر همراه او بودم. بعد از پایان قرائت قرآن، احمد بنّانی كه از مقامات بلندپایه دربار مغرب بود، آمد و گفت: اعلیحضرت پادشاه از شما می خواهد كه به مغرب بیایید و در آنجا اقامت دائمی داشته باشید و هر چه بخواهید برایتان فراهم می كنند.
من در آنجا سوره مزمل را تلاوت می كردم و حالت عجیبی داشتم. گویا در بهشت قرآن می خواندم. به یاد حدیث پیامبر بودم كه فرمود:" بین محراب و منبر من بوستانی از باغ های بهشت است."
این مسئله را انسان باید به خدا بسپارد، بعضی اوقات هست كه انسان به آن توجه ندارد و می فهمد كه فیوضات الهی و معنویت عجیبی در آنجا به داد او می رسد و بعضی اوقات تصمیم می گیرد كه به بهترین وجه بخواند اما بر خلاف تصورش، موفق نمی شود.
قرائت قرآن در روزها و شب های ماه رمضان، دارای حالات دیگری است.
رمضان، دارای زیبایی خاصی است. قرآن در ماه رمضان نازل شده و در آن ماه همواره قرائت می گردد، لذا انسان از قرائت قرآن در ماه رمضان بیشتر لذت می برد تا در اوقات دیگر. البته تحسین قاری، توسط شنوندگان هم موثر است كه البته من الفاظی را كه خارج از حد باشد نمی پسندم.
"الله الله" گفتن با صدای ملایم مقبول است و اشكالی ندارد، اما صداهایی كه بیش از حدّ باشد و همچنین در جای خود به كار نرود، شایسته نیست. مثلاً تحسین در بعضی آیات خوب است. اما تحسین در آیاتی كه مربوط به عذاب است خیلی خوب نیست.
در آیاتی كه ذكر بهشت و نعمتی می شود، تحسین خوب است اما در بعضی جاها حتی معنای آیه قرآنی را نمی فهمند و فریاد می كشند: الله . این از نظر من تحسین نیست. علاوه بر این، من هرگز بلندتر بودن صدای شنوندگان را نسبت به قاری درست نمی دانم و یك محفل آرام را برای قرائت قرآن بهتر می دانم. اگر آرامش باشد بهتر از سر و صداست.
نحوه قرائت قرآن را، هم به صورت ترتیل، هم به صورت تحقیق می پسندم. بعضی ها ترتیل را و برخی دیگر تحقیق را می پسندند و این به عهده انسان است كه گوش دادن به كدام طریق را بپسندند.
فرق بین آن دو در اینست كه:
ترتیل، قرائت سریع است، یعنی به حَدی كه آهنگین نیست.
تحقیق، قرائت آهنگین است كه با صدای خوش و زیبا خوانده می شود.
گفته می شود كه قرائت دارای نت و آهنگ است و نزدیك به موسیقی است. ولی باید گفت كه: خود صدای خوش فی نفسه موسیقی است.
می گویند ابن مسعود در محضر پیامبر قرآن می خواند و پیامبر همواره به او می فرمود: ابن مسعود! برای ما قرآن بخوان. اما در عین حال علاقه داشت كه از دیگران هم قرآن را بشنود.
اصولاً قرآن اگر با صدای نه چندان خوشی هم خوانده شود، فی نفسه باز هم دوست داشتنی است.
منبع : سایت تبیان
::: سید شهیدان اهل قلم:::یادمان شهید سید مرتضی آوینی ✔
ارسال شده توسط Aviny در شنبه, ۱۳۸۹/۰۵/۰۹ - ۰۱:۲۴
ياحق زندگینامه شهید سید مرتضی آوینی از زبان خودش
من بچه شاه عبدالعظیم هستم و درخانهای به دنیا آمده و بزرگ شدهام كه درهر سوراخش كه سر میكردی به یك خانواده دیگر نیز برمیخوردی.
اینجانب - اكنون چهل و شش سال تمام دارم. درست سی و چهار سال پیش یعنی، درسال 1336 شمسی مطابق با 1956 میلادی در كلاس ششم ابتدائی نظام قدیم مشغول درس خواندن بودم. در آن سال انگلیس و فرانسه به كمك اسرائیل شتافته و به مصر حمله كردند و بنده هم به عنوان یك پسر بچه 12-13 ساله تحت تأثیر تبلیغات آن روز كشورهای عربی یك روزی روی تخته سیاه نوشتم: خلیج عقبه از آن ملت عرب است. وقتی زنگ كلاس را زدند و همه ما بچهها سر جایمان نشستیم اتفاقاً آقای مدیرمان آمد تا سری هم به كلاس ما بزند. وقتی این جمله را روی تخته سیاه دید پرسید:« این را كه نوشته؟» صدا از كسی درنیامد من هم ساكت ، اما با حالتی پریشان سر جایم نشسته بودم.
ناگهان یكی از بچهها بلند شد و گفت:« آقا اجازه؟ آقا، بگیم؟ این جمله را فلانی نوشته و اسم مرا به آقای مدیر گفت. آقای مدیر هم كلی سر و صدا كرد و خلاصه اینكه: «چرا وارد معقولات شدی؟» و در آخر گفت:« بیا دم در دفتر تا پروندهات را بزنم زیر بغلت و بفرستمت خانه.» البته وساطت یكی از معلمین، كار را درست كرد و من فهمیدم كه نباید وارد معقولات شد.
بعدها هم كه در عالم نوجوانی و جوانی، گهگاه حرفهای گنده گنده و سؤالات قلمبه سلمبه میكردیم معمولاً به زبانهای مختلف حالیمان می كردند كه وارد معقولات نباید بشویم. مثلاً یادم است كه در حدود سالهای45-50 با یكی از دوستان به منزل یك نقاشكه همهاش از انار نقاشی میكشید، رفتیم. میگفتند از مریدهای عنقا است و درویش است. وقتی درباره عنقا و نقش انار سؤال میكردیم با یك حالت خاصی به ما میفهماند كه به این زودی و راحتی نمیشود وارد معقولات شد. تصور نكنید كه من با زندگی به سبك و سیاق متظاهران به روشنفكری نا آشنا هستم، خیر من از یک راه طی شده با شما حرف میزنم .من هم سالهای سال در یكی از دانشكدههای هنری درس خواندهام، به شبهای شعر و گالری های نقاشی رفته ام.موسیقی کلاسیک گوش داده ام. ساعتها از وقتم را به مباحثات بیهوده درباره چیزهایی كه نمیدانستم گذراندهام. من هم سالها با جلوه فروشی و تظاهر به دانایی بسیار زیستهام. ریش پروفسوری و سبیل نیچهای گذاشتهام و كتاب «انسان تك ساختی» هربرت ماركوز را -بیآنكه آن زمان خوانده باشماش- طوری دست گرفتهام كه دیگران جلد آن را ببینند و پیش خودشان بگویند:«عجب فلانی چه كتاب هایی میخواند، معلوم است كه خیلی میفهمد.»... اما بعد خوشبختانه زندگی مرا به راهی كشانده است كه ناچارشدهام رودربایستی را نخست با خودم و سپس با دیگران كنار بگذارم و عمیقاً بپذیرم كه«تظاهر به دانایی» هرگز جایگزین «دانایی» نمیشود، و حتی از این بالاتر دانایی نیز با «تحصیل فلسفه» حاصل نمیآید. باید در جست و جوی حقیقت بود و این متاعی است كه هركس براستی طالبش باشد، آن را خواهد یافت، و در نزد خویش نیز خواهد یافت.
و حالا از یك راه طی شده با شما حرف میزنم. دارای فوق لیسانس معماری از دانشكده هنرهای زیبای دانشگاه تهران هستم. اما كاری را كه اكنون انجام می دهم نباید با تحصیلاتم مربوط دانست. حقیر هرچه آموختهام از خارج دانشگاه است. بنده با یقین كامل میگویم كه تخصص حقیقی درسایه تعهد اسلامی به دست میآید و لاغیر. قبل از انقلاب بنده فیلم نمیساختهام اگر چه با سینما آشنایی داشتم. اشتغال اساسی حقیر قبل از انقلاب در ادبیات بوده است. اگر چه چیزی – اعم از کتاب یا مقاله – به چاپ نرساندهام. با شروع انقلاب حقیر تمام نوشتههای خویش را اعم از تراوشات فلسفی، داستانهای كوتاه، اشعار و .... در چند گونی ریختم و سوزاندم و تصمیم گرفتم كه دیگر چیزی كه «حدیث نفس» باشد ننویسم و دیگر از خودم سخنی به میان نیاوردم. هنر امروز متأسفانه حدیث نفس است و هنرمندان گرفتار خودشان هستند. به فرموده خواجه شمس الدین محمد حافظ شیرازی«رحمهالله علیه»
تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز
سعی كردم كه خودم را از میان بردارم تا هرچه هست خدا باشد و خدا را شكر بر این تصمیم وفادار ماندهام. البته آنچه كه انسان می نویسد همیشه تراوشات درونی خود او است- همه هنرها اینچنیناند كسی هم كه فیلم میسازد اثر تراوشات درونی خود اوست- اما اگر انسان خود را در خدا فانی كند آنگاه این خداست كه در آثار ما جلوهگر میشود. حقیر اینچنین ادعائی ندارم اما سعیام بر این بوده است.
با شروع كار جهاد سازندگی در سال 58 به روستاها رفتیم كه برای خدا بیل بزنیم. بعدها ضرورتهای موجود رفته رفته ما را به فیلمسازی برای جهاد سازندگی كشاند. در سال 59 به عنوان نمایندگان جهاد سازندگی به تلویزیون آمدیم و در گروه جهاد سازندگی كه پیش از ما بوسیله كاركنان خود سازمان صدا وسیما تأسیس شده بود، مشغول به كار شدیم. یكی از دوستان ما در آن زمان «حسین هاشمی» بود كه فوق لیسانس سینما داشت و همان روزها از كانادا آمده بود. او نیز به همراه ما به روستاها آمده بود تا بیل بزند. تقدیر این بود كه بیل را كنار بگذاریم و دوربین برداریم. بعدها «حسین هاشمی» با آغاز تجاوزات مرزی رژیم بعث به جبهه رفت و در روز اول جنگ در قصر شیرین اسیر شد – به همراه یکی از برادران جهاد بنام «محمد رضا صراطی» – ما با چند تن از برادران دیگر، كار را تا امروز ادامه دادیم. حقیر هیچ كاری را مستقلا˝ انجام ندادهام كه بتوانم نام ببرم. در همه فیلمهایی كه در گروه جهاد سازندگی ساخته شده است سهم كوچكی نیز – اگر خدا قبول كند – به این حقیر میرسد و اگر خدا قبول نكند كه هیچ.
به هر تقدیر، من فعالیت تجاری نداشتهام. آرشیتكت هستم! از سال 58 و 59 تاكنون بیش از یكصد فیلم ساخته ام كه بعضی عناوین آنها را ذكر می كنم: مجموعه«خان گزیدهها»، مجموعه «شش روز در تركمن صحرا»، «فتح خون»، مجموعه«حقیقت»، «گمگشتگان دیار فراموشی(بشاگرد)»، مجموعه «روایت فتح» - نزدیك به هفتاد قسمت- و در چهارده قسمت اول از مجموعه «سراب» نیز مشاور هنری و سرپرست مونتاژ بودهام. یك ترم نیز در دانشكده سینما تدریس كردهام كه چون مفاد مورد نظر من برای تدریس با طرح درسهای دانشگاه همخوانی نداشت از ادامه تدریس در دانشگاه صرف نظر كردم. مجموعه مباحثی را كه برای تدریس فراهم كرده بودم با بسط و شرح و تفسیر بیشتر در كتابی به نام «آینه جادو» - بالخصوص در مقالهای با عنوان تأملاتی درباره سینما كه نخستین بار در فصلنامه سینمایی فارابی به چاپ رسید – در انتشارات برگ به چاپ رساندهام.
Aviny.com
₪دانلود نرم افزارهاي مذهبی ویژه رایانه₪ "
ارسال شده توسط valayat در یکشنبه, ۱۳۸۸/۰۸/۱۰ - ۱۴:۱۸:roz:لیست نرم افزارهای معرفی شده در تاپیک:roz:
نرم افزار استفائات مرجع عالیقدر شیعه حضرت آیت الله مکارم شیرازی
نرم افزار سوالات شیعی
نرم افزار جامع مجله مبلغان
نرم افزار موذن مبین
نرم افزار صحيفه امام خميني (ره) - نسخه سوم
نرم افزار توضیح المسایل
نرم افزار جامع مقام معظم رهبری
نرم افزار جامع الحسين
از فاطمه (س) برایم بگو
نرم افزار نبی الاکرم
نرم افزار فروغ هدايت
نرم افزار علمدار عشق
نرم افزار دل خون
نرم افزار آفتاب مهربانی
نرم افزار نور الرحمن
محراب خونين علي
«طوبــــــي» گردان شهادت
نسخه دوم مجله ي طوبـــــــــــي
نسخه ي سوم مجله ي نرم افزاري طوبي
نرم افزار حديث حماسه
میلاد ستاره هشــــــــتم
نرم افزار حدیث عاشقی
برنامه محاسبه اوقات شرعی
نرم افزار افلاکیان خاک نشین 1
افلاکیان خاک نشین 2
نرم افزار عرشیان فرش نشین 1
نرم افزاررسول ترک ( زندگینامه )
نرم افزار سفرسی مرغ
نرم افزارعلی گندآبی
ره یافتگان (امام زمان عج )
امير هستي(ویژه غدیر خم)
نرم افزار باران نور
نرم افزارویژه محرم ( کاروان عشق )
نرم افزار پرسمان حسینی درروز واقعه
نرم افزار مذهبی ره یافتگان
طعم و بوی ایمان
دانلودنرم افزار اثبات وجود امام زمان
نرم افزار دجال آخر الزمان "پیرامون فرقه فراماسونری و مهدویت"
نرم افزار مثنوی انتظار
دانشنامه جامع امام عصر علیه السلام
ویزه نامه فقه نوروز
نرم افزار سخنور
نرم افزار ((جامع الحسين))
نرم افزار تقويم 14 معصوم عليه السلام
سوالات شیعی (پایگاه اطلاع رسانی دفتر آیة الله العظمی مکارم شیرازی)
مفاتیح نوین
نرم افزار تقويم 14 معصوم عليه السلام
نرم افزار اعلام زمان اوقات شرعی
نرم افزار توضیح المسایل
نرم افزار ساقی مهر
نرم افزار پلاک هشت
دانلود نرم افزار افزودن حدیث و تقویم بر روی دسکتاپ
نسخه جدید نرم افزار مجلات مبلغان
نرم افزار منجی در ادیان مختلف
نرم افزار قرآنی بشارت
نرم افزار محاسبه نفس
نسخه 1.4 نرم افزار فیش تبلیغ
نرم افزار نور الانوار 2
نور الجنان
نرم افزار غدیرنامه
دانلود نرم افزار امام زمان (ع)
نرم افزار عاشورائیان
نرمافزار مديريت زمان «سامان»
نرم افزار دست پنهان در مورد ماهیت قمه زنی و سوء استفاده از قمه زنی
صحیفه امام خمینی (ره)
دانلود نرم افزار پرتابل مستبصرین
نرم افزار کتب رجال و درایه شیعی
کتابخانه جامع زین العابدین
نرم افزار جهاد با نفس 2
نرم افزار پارسی را پاس بداریم
نرم افزار توليد ملي
نرم افزار فارسی نیستان ۳
نرم افزار فارسی SepehrMax
نرم افزار باران عهد-ویژه نیمه شعبان