خدا + عشق+معبود

چرا اکثر دانشمندان بی دین هستند؟

انجمن: 

سلام
یکی از مواردی که شاید باعث میشه بعضی افراد ناراحت بشن یا نسبت به دین خود دچار شک بشن اینه که چرا دانشمندان اکثرا بی دین و خداناباور هستند؟

میدانید که دانشمندان مورد احترام همه مردم هستند و حرف و اعتقادات شخصی انها برای مردم اعتبار بیشتری دارد تا افراد عادی.

از نظر مردم داننشمند بیشتر از سایر مردم میفهمند باهوش ترند از تعصبات دور تر هستند و با خرافات دشمنی بیشتری دارند و کلا به هر چیزی از جمله پدیده دین عادت دارند دید باز تری داشته باشندو تحقیق بیشتری در باره هر چیزی داشته باشند.وگرنه نظر نمی دهند.. پس با این اوصاف نباید تعجب کرد که مردم از انها حرف شنوی داشته باشند و گفته انها رو معتبر تر بدانند.

اما با عرض تاسف اکثر دانشمندان بزرگ بی دین بوده و هستند و دین رو قبول ندارند.تا وقتی دانشمند نبودند مسیحی مسلمان و یهودی و .. بوده اند اما همین که بیشتر مطالعه میکنند بیشتر از دین برمیگردند.در حالیکه ما انتظار داریم انها بیشتر دین دار باشند چون انها از ما بهتر میفهمند و تحقیق میکنند.
پس دلیل خداناباور شدن اکثر دانشمندان بزرگ چیست؟ ایا شناخت انها از دین ناقص بوده؟ ایا انها به اندازه دین داران از فلسفه دین شناخت کمتری دارند؟

ای آرزوی بندگی ات مانده بر دلم ... (نجواهای شبانه)

ای آرزوی بندگیت مانده بر دلم... (نجواهای شبانه)
دوستان خوب و گرامی بیایید در تاپیکی مستقل گوشه هایی از نجواهای شبانه خود با خدای مهربانمان را بنگاریم شاید که برای خود و دیگرانمان تلنگری روحانی و معنوی باشد.
امیدوارم یکایک دوستان با خلوت خود نواهای به گوش جان رسیده از اعماق چشمه های درون را برایمان به یادگار بنگارند تا ببینیم هر کسی چه توشه ای دارد از او چه به بیرون می تراود.
پس این بار دل نوشته ای از حقیر که ساعتی قبل نگاشته شد تقدیم محضر پرفروغتان.

...آری عجیب نیست گر صدای دعایم نمی رسد از تحبس الدعا که صدایی نمی رسد.
من تحبس الدعای غفلت و بی همتی خویشم آنجا که همتی نیست و اظهار فقر و نداری که عطایی نمی رسد.
عمری چشم انتظار بارقه ای از آسمان غیب بودیم تا معجزه ای سازد و این ویرانه دل را گلستان سازد بی خبر از آنکه بر دل مرده بی نصیب از حیات که لطفی نمی رسد.
آنگاه که پر باز میکنم و به پرم می خورم زمین بیخود شده خویشم و غافل که بال و پر شکسته به جایی نمی رسد.
ای کاش این تن نحیف خود را با سپر اعمال شایسته ای بیمه می کردم گرچه می دانم با اعمال چون منی او هم به نوایی نمی رسد.
با دست خالی ام نه گره زخود گشایم و نه گره گشای دیگری باشم آری دستی که قطع شد به گدایی نمی رسد.
ای میزبان فدای تو و سفره کرم بی کرانه ات، اکنون درد من این است که آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟
از من نخواه بیش از این با کشتی نجات او امید رستگاری و آزادگی بپرورم وقتی از جانب حبیب برات کرببلایی نمی رسد.
این دلخسته گم کرده راه به اسارت افتاده ای، سالها منتظر یک ضمانت است آخر چرا برای ضمانتش امام رضایی نمی رسد؟

:: خداوند را ترسناک جلوه ندهیم :: بسیار مهم !!!

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم


متاسفانه در اکثر سخنرانی ها و بیشتر مقالات موجود در فضای مجازی در مورد رحمانیت خداوند به مردمی که سطح علی کافی از بحث های فقهی ندارند بد سخن گفته میشه .
عموم مردم تا اسم مرگ و برزخ و قیامت را میشنود میترسند و فقط میگن خداوند به ما رحم کنه . مردمی که آگاه نیستن و بدنبال تحقیق درباره زندگی ابدی خود نیستند . مردمی که
همین زندگی محدود و فانی و دنیوی رو سفت چسبیده و اصلا به مرگ و آخرت و خداوند فکر نمیکنند . خداوند رو موجودی استدلال میکنند که اکثر مواقع خشن و سخت گیر است و مانند حاکمی بر آنها تسلط دارد و وقتی که دستشون از دنیا کوتاهشه و پا به جهان آخرت بزارند در اونجا از همه نوع عذابی کم نمیزاره . از فشار قبر تا عذاب و شکنجه های جهنم .

این تقصیر مردم نیست . خب آنها آگاه نیستند و دنبال حقیقیت وجود خود و خداوند نرفتن ولی وظیفه ی اشخاص آگاه و کارشناس مباحث مذهبی و سخنرانان و ... که پای تریبون ها و منبر ها میروند چیست ؟ آنها باید مردم رو آگاه کنند اما به روش درست . از حقیقت درست . خیلی ادم هایی مثل آیت الله مجتهد تهرانی و بهجت و .... کم پیدا میشوند که خداوند رو درست و با زبون ساده به مردم انتقال بدن که متاسفنه همین گوهر های ناب هم از این دنیا رخت بسته و به سوی عشق و معبود خود رفتن .

درست آگاه نکردن مردم از حقایق اخرت و سرنوشت انسان به همین ناآگاهی های موجود در مردم منجر میشه . چطور ممکنه روزی در نماز صد بار صفات و اسما خوب و زیبای خداوند رو بگیم ولی در آخر با یک حسه نا امیدی وقتی اسم اخرت و قبر و قیامت بیاد بگیم خدا بهمون رحم کنه .
مگر ما به رحمانیت خداوند شک داریم؟ اگر کسی واقعا ایمان خالص داشته باشه حتی یک لحطه هم به رحمانیت خداوند شک پیدا نمیکنه
متاسفانه در عده ای از مقالات و سخنرانی ها تا اسم قیامت و حتی برزخ و عالم قبر گفته میشه بلافاصله از عذاب های متعدد سخن گفته میشه . اینکه اون ور سیخ داغ هست و اتش هست و زنان رو ازموهایشان آویزان میکنن و چرک و خون میدن بخورن و ....
اینا چرندیاتیه که میگن . اینا تهمت به خدوست . تهمت و شک به رحمانیت خداست

کی گفته خدا انسان رو که اینقدر دوستش داره و 124000 هزار پیامبر و از مهم ترین اونها پیامبر اسلام (ص) که رحمتی برای جهانیانه و این کتاب قرآن و آن دوازده امام که از تمام هستیشون برای هدایت ما استفاده کردن حالا با این تفاسیر خداوند بیاد به انسان چرک و خون بده بخوره . به سیخ بکشتش . با گرز به سرش بزنه و صدای سوختنشو بشنوه

در پاسخ به سوالات کسانی که میگن با توجه به روایات و قرآن کریم و .. باید استدلال کرد نه نظر هر شخص باید بگم مگر همین امام حسین (ع) تمام هستیشو خرج هدایت اون همه گمراه نکرد . مگر دقایق آخر برای شمر گریه نکرد . پیامبران و امامان آیینه های جلوه ی خداوند هستن . آیینه ی لطف و رفاقت و مهربانی خدا . چطور میشه که امام حسین حر رو از دور که می امد بببخشه ولی خداوند بنده ی گناه کارش رو که در همان قیامت هم پشیمانه اینجوری شکنجه بده .

این خدایی که عده ای به مردم معرفیش کردن خدا نیست . خداوند اینی نیست که تا وقتی اسمش رو بشنویم تنمون بلرزه در بیاد و یاد شکنجه هاش بیافتیم .

خداوند یک حس زیباست که وقتی نامش رو میبریم احساس آرامش میکنیم . یک رفیق به تمام معناست که همیشه به خواسته ی ما میگه لبیک . خدایی که مادر با تمام مهربانیتش و عطوفتش و همان امامان ما تازه ذره ای از مهربانیت خدا هستند .

ولی خدایی که ما داریم به مردم معرفیش میکنیم خدا نیست . اول تهمت به خداونده رحمانه و دوم یک شکنجه گره .
امام صادق (ع) : اگر میدانستید که خداوند چقدر مشتاق به توبه و بازگشت شماست بند بند وجودتان از هم متلاشی میشد .
یعنی از خوشحالی منفجر میشدیم . خداوند اینه .

وقتی بچه ی ده یازده ساله پای منبر عده ای میشینه و اینجوری از خدا براش حرف زده میشه پس شکی نیست که از خدا بترسه . شکی نیست که خداوند رو جور دیگه تصور کنه . خدایی رو تصور کنه که مادر مثلا بیحجابش رو در قیامت به زمین میزنن و از موهاش آویزان میکنن . خدایی رو تصور میکنه که با چوب اون بالا نشسته و هرچی بگه همون و اصلا حق اعتراضی نداریم

اینطوری مردم و جوانان ما از خداوند دور میشند چون خداوند رو نمیشناسند و فقط از روی حرف این و آن به وجود خدا پی بردند . این یک جهل به تمام معناست
این مردم که در جهل اند و قرآن به صراحت از جهل مردم و نادانی آنان سخن گفته به راحتی درباره ی خداوند نظر میدن و شعر و حکایت و ضرب المثل و این چرندیات رو درست میکنن .
مثلا چوب خدا صدا نداره و .... . کسی که این حرفو به بچه اش میزنه بیاد اول ثابت کنه که خدا چوب داره یا نه . و بعد درباره زدنش صحبت میکنیم

ولی حال نباید توبه و جهنم را هم فراموش کرد . این گفته ها به این معنی نیست که خدا مهربانه و ما هم به گناهانمون ادامه بدیم . اگر کسی خدایش رو بشناسه خوشحال میشه و عشق حقیقی رو پیدا میکنه .
وقتی مردی برای شاد کردن همسرش که عشق زندگیش هست دست به کارهایی میزنه او را خوش حال کنه پس انسان حقیقی و کسی که خداوند رو واقعا شناخته دست به همین کار میزنه . یعنی برای خوشحال کردن عشقش دست از گناه کشیده و رو به حسنات میاره .

در آخر بیایم خداوند حقیقی رو که بین ما به طور دیگه داره معرفی میشه پیدا کنیم و کمی به خدا اعتماد داشته باشیم . خداوند باید رحمان باشه . زیبا باشه . خوشمزه باشه یعنی اینکه بهت آرامش و لذت بده
وقتی بیادش میافتی . این خدای ماست . این یعنی الله

اما خدایی که تا اسمش میاد میلرزی و یاد شکنجه هاش میافتی و از همه مهم تر عذابشو بر رحمانیتش مقدم بدونیم این خدا نیست و لذتی نداره و این الله نیست .
این خداییه که خودمون مثل یک بت در ذهنمون درست کردیم . بیاییم خداوند منان و رفیق حقیقیمون رو پیدا کنیم .
در مورد جهنم هم انشالله در مقاله ی بعد مفصل توضیح خواهم داد .

آگاه باشیم .... و من الله توفیق

·¤.¸ خاطرات دوران اسارت ¸.¤

انجمن: 

آجيل مخصوص

شوخ طبعي‌اش باز گل كرده بود. همه‌ي بچه‌ها دنبالش مي‌دويدند و اصرار كه به ما هم آجيل بده؛ اما او سريع دست تو دهانش مي‌كرد و مي‌گفت: نمي‌دم كه نمي‌دم.
آخر يكي از بچه‌ها پتويي آورد و روي سرش انداخت و بچه‌ها شروع كردند به زدن. حالا نزدن كي بزن آجيل مي‌خوري؟ بگير، تنها مي‌خوري؟ بگير.
و بالاخره در اين گير و دار يكي از بچه‌ها در آرزوي رسيدن به آجيل دست توي جيبش كرد اما آجيل مخصوص چيزي جز نان خشك ريز شده نبود.
همگي سر كار بوديم.

برای این که قدم در مسیر سیروسلوک بزاریم باید چه کنیم؟

سلام
آیا هرکسی که بخواد میتونه سالک باشه؟
به عبارتی برای این که قدم در مسیر سیروسلوک بزاریم باید چه کنیم؟