حکومت اسلامی

آب و برق مجانی، مسکن و موارد دیگر

درود بر دوستان گرامی

مرحوم امام در سه مورد علناً به لزوم رایگان شدن آب و برق – ابتدا برای کم بضاعتان-، مسکن و مواردی دیگر، اشاره نموده اند:

1- در بند سوم از «پیام 14 مادّه ای به ملّت ایران درباره ی وضعیت کشور» در آستانه ی ترک تهران به مقصد قم به تاریخ نهم اسفند ماه 1357، که از منزل آقای محمود بروجردی صادر کرده اند، آمده است:
«...من به دولت راجع به مجانى كردن آب و برق و بعضى چيزهاى ديگر فعلًا براى طبقات كم بضاعتى كه در اثر تبعيضات خانمان برانداز رژيم شاهنشاهى دچار محروميت شده‏اند- و با برپايى حكومت اسلامى به اميد خدا اين محروميتها برطرف خواهد شد-سفارش اكيد نمودم كه عمل خواهد شد.»

2- در سخنرانی مدرسه ی فیضیه قم، به تاریخ دهم اسفند ماه 1357، فرموده اند:
«ما علاوه بر اينكه زندگى مادى شما را مى‏خواهيم مرفه بشود، زندگى معنوى شما را هم مى‏خواهيم مرفه باشد. شما به معنويات احتياج داريد. معنويات ما را بردند اينها. دلخوش نباشيد كه مسكن فقط مى‏سازيم، آب و برق را مجانى مى‏كنيم براى طبقه مستمند، اتوبوس را مجانى مى‏كنيم براى طبقه مستمند، دلخوش به اين مقدار نباشيد...»

3- در نخستین جمله ی خود در گفتگو با خبرنگار روزنامه ی اطلاعات، در کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه به تاریخ یازدهم اسفند ماه 1357، تصریح کرده اند:
«هر چه زودتر بايد مشكل مسكن براى بى‏خانمانها و فقراى ايران حل گردد؛ و براى هر خانواده، مسكن مورد نيازشان تأمين شود، آب و برق براى فقرا و بى‏بضاعتها بايد مجانى گردد.»

حال با توجه به ممکن نبودن چنین امری و محقق نشدن آن، از دوستان تقاضا دارم علت این بیانات و تأویل آن را تشریح بفرمایند؛ این بیانات، بنا بر مصلحتی بوده است یا امام از تحقق ناپذیری این وعده ها آگاه نبوده اند؟ شاید هم هیچ یک از موارد مذکور صحیح نباشد؛ لذا برای بهره مندی از دیدگاه دوستان فاضل، این پرسش را مطرح می نمایم.

با سپاس

احادیثی پیرامون " حکومت "

حدیث (1) امام على عليه‏ السلام :

قُلوبُ الرَّعِيَّةِ خَزائِنُ راعيها فَما اَودَعَها مِن عَدلٍ اَو جَورٍ وَجَدَهُ؛

دلهاى مردم صندوقچه‏ هاى حاكم است، پس آنچه از عدالت و يا ظلم در آنها بگذارد، همان را خواهد ديد.

غررالحكم، ج4، ص 521، ح 6825

مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم

مبنای انقلاب اسلامی در قرآن کریم :
امام خمینی قدس سره الشریف فرمودند : ولایت فقیه استمرار حرکت انبیاست .
حرکت انبیا چیست ؟
خداوند می فرماید :
وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ .
( هود آیات 96و 97 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به نزد فرعون و مهتران قومش اما آنان پيرو فرمان فرعون شدند و فرمان فرعون به راه صواب راه نمی نمود .

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ –. إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ .
( مومن آیه 24 )
و ما موسی را همراه با آيات و حجت آشکار خويش فرستاديم، به سوى فرعون، هامان و قارون ؛ امّا [آنان به جاى پذيرش حق ] گفتند: او جادوگرى بسيار دروغگو است .

از این آیات و آیات مشابه آن در قرآن کریم این اخذ می شود که یک نظام طاغوتی از سه ضلع سیاسی و فکری فرهنگی و اقتصادی تشکیل می گردد :

1 – فرعون : نماد طاغوت سیاسی که تسلط سیاسی و نظامی دارد .
2 – هامان : نماد طاغوت فکری و فرهنگیست که با شبهه افکنی و فریب مردم را از مسیر حق و مردان الهی جدا میکند و همیشه در خدمت فرعونهاست .
3قارون :نماد طاغوت اقتصادی که با پول و ثروت در مقابل حق و عدالت قد علم می کند . به اعتقاد برخی این همان خطرناک ترین نوع طاغوت است ، زیرا که با ثروت خود فرعون و هامان درست می کند یا آن ها را تقویت می کند و جالب اینکه نوشته اند قارون از همه بنی اسرائیل به تورات آشناتر بوده است یعنی این نوع طاغوت گاهی رنگ دینی هم به خود می زند و توجیه دینی هم دارد .
حال اگر بناست در مقابل این نظام طاغوتی ؛ نظامی الهی حاکم شود ، می بایست این سه ضلع طاغوتی نابود گردد ، باید به جای فرعون یک مرد الهی و موسی گونه و به جای هامان ها ، علمای ربانی و به جای قارون ها انسانهایی شایسته که پول و ثروت آنها مشروع و حلال و در خدمت دین خدا و بندگان خدا باشد ، قرار بگیرد .

نگاهی اجمالی به انقلاب اسلامی ایران
از همین رو با دقت و مطالعه در تاریخ گذشته کشور خودمان ایران متوجه می شویم که سایه شوم ظلم و ستم طاغوتها سالیان متمادی مردم مسلمان ایران زمین را در رنج و عذاب نگه داشته بود . فقر و بی عدالتی و استثمار و اختناق و ظلم بی حد و دین ستیزی و مبارزه با دستورات الهی و حقوق اولیه انسانی در دستور کار نظام طاغوتی پهلوی و قبل از آن بود . امام خمینی به عنوان یک مرد الهی که در دوران غیبت زعامت شیعه را به عهده دارد با اشارت وعنایت امام عصر ارواحنا فداه و زمان سنجی مناسب با پشتیبانی مردم مسلمان ایران بر علیه نظام طاغوتی و وابسته پهلوی قیام کردند و به لطف حق و عنایت امام زمان و برکت خون شهیدان در 22 بهمن 1357 انقلاب اسلامی بر علیه نظام ستم شاهی پیروز گردید .
امام خمینی بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ، اصل بر زمین مانده ولایت فقیه که از مسلمات فقه امامیه هست را برای اولین بار در دوران غیبت به مورد اجرا در آورد . و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی نمود .

اگر حکومت اسلامی است پس چرا ...........؟
برای دریافت پاسخ نگاهی اجمالی به وقایع بعد از انقلاب همه چیز را عیان خواهد نمود :
امام به عنوان یک مرد موسی گونه با حمایت مردم در 22 بهمن 1357 فرعون زمان را از سریر قدرت به زیر کشیدند و مردم در رفراندوم 12 فروردین به جمهوریت و اسلامیت این نظام در سایه ولایت فقیه رأی مثبت و البته قاطع دادند .
دو سال اول انقلاب دستان پلید استکبار در داخل اقدام به ایجاد غائله ها و ترورهای کور در کوی و برزن این کشور نمودند . بهترین شخصیتها و متفکرین انقلابی را از بین بردند ، شهدای حزب جمهوری اسلامی که سرخیل آنان شهید آیت الله بهشتی بود ، رئیس جمهور و نخست وزیر مکتبی این کشور ، شهیدان رجائی و باهنر را شهید کردند . غائله آمل و آذربایجان و کردستان و خوزستان را راه انداختند . اما به عنایت امام زمان و هوشیاری امام و امت ، توطئه استکبار در از بین بردن این انقلاب ناکام ماند .
در مرحله بعد حدود هشت سال جنگ نابرابر را بر کشور ما تحمیل کردند و مستکبرین شرق و غرب عالم همه دست در دست هم به نام صدام به کشور ما تجاوز نمودند ، اما با ایستادگی امت مسلمان و جان فشانی پیروان امام ، دشمن با خفت و خواری ، طعم تلخ شکست را پذیرفت . و نتوانست حتی یک وجب از خاک کشورمان را تصرف کند و اینگونه بود که دشمن در این مرحله نیز در از بین بردن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی رحمة الله علیه ناکام باقی ماند . یک سال بعد از اتمام جنگ امام خمینی به رحمت خدا رفت و زعامت و رهبری جامعه اسلامی بر مبنای کشف به عهده مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای حفظه الله گذارده شد .
حدود یازده سال انقلابیون به تسلط سیاسی و نظامی مرد الهی بسنده کردند و تنها مشغول حفظ انقلاب و حراست از جغرافیای کشور شدند و چه مغزهای متفکری که جسم و خون و آبرو و مال خود را در طبق اخلاص نهاده در راه آرمانهای به حق امام و انقلاب ایثار نمودند .
انقلابیون مؤمن تا دوره رهبری مقام معظم رهبری از اضلاع فرهنگی و اقتصادی انقلاب به ناچارغافل ماندند . کسانی که از پس مانده های دوران پهلوی بودند یا بر اثر غلبه هوای نفس در پشت جبهه فرصت پیدا کرده و دردوایرحکومتی تبدیل به طاغوت شده و در غیبت نیروهای مخلص انقلاب مسندهای مهم فرهنگی و اقتصادی را به تصرف خود در آورده بودند . بعد از رحلت امام خمینی ره با ابزارهای فرهنگی و اقتصادی شروع کردند به تقویت فرعونچه هایی به عنوان وزیر و وکیل و نماینده و رئیس جمهور ، به گونه ای که در دوره ششم مجلس را قبضه کردند ورئیس جمهوری آقای خاتمی را رقم زدند ، دوره هایی که به اذعان اهل خبره و شواهد و مدارک مستند تلخ ترین دوران انقلاب بود ، در این دوره ها بود که هامانهای زمان آشکارا بر علیه مقدسات این امت هجمه کردند ، روزنامه های زنجیره ای تا تریبون های گوناگون و سمتهای مختلف همه و همه برعلیه آرمانهای امام و شهدا هم صدا شدند ، به گونه ای که در فتنه های 18 تیر و بعد از آن در سال 1376 قصد از بین بردن ضلع سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه و ولی فقیه زمان را نمودند که با هوشیاری امت ناکام ماند . و جالب اینکه فرماندهان این جریان خود در حاکمیت بودند و وزارت کشور و برخی دوایر دیگر حکومتی و افراد مدعی انقلابی و اصلاح طلبی خود ایجاد کننده این فتنه بودند . رجوع به شواهد و اسناد هم مؤید این مطلب است . تنها کاری که این مفسدین نتوانستند در این مملکت انجام دهند کودتای نظامی بود ، چون فرماندهی کل قوا در اختیار مرد الهی بوده و هست و اگر این فرماندهی مانند دوره بنی صدر در اختیار رئیس جمهور بود مدتها بود که فاتحه انقلاب اسلامی خوانده شده بود . می بینیم که تا این دوره خبری از انقلاب فرهنگی و اقتصادی به معنای حقیقی نیست ، که هیچ بلکه شیاطین خارجی با هم دستی منافقین داخلی به دنبال حذف محور سیاسی انقلاب یعنی ولایت فقیه نیز هستند .

نظام اسلامی در مسیر تحقق حکومت اسلامی :
بعد از معرفی حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان رهبر توسط مجلس خبرگان ، این بزرگوار مسئله اسلامی شدن دانشگاهها را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با هامانهای زمان و تکمیل انقلاب در بعد فرهنگی . هامانهایی مانند سروش و گنجی و کدیور و شبستری و مهاجرانی و ....که عمدتاَ در دانشگاهها لانه کرده بودند و رسما بر علیه مقدسات این ملت شبهه افکنی و قلم فرسایی می نمودند و اقدام به گمراه نمودن فرزندان این مرز و بوم می نمودند . رهبر عزیز انقلاب با این ایده به جنگ طاغوتهای فکری و فرهنگی رفتند که با داشتن تریبونهای مختلف و ابزار گوناگون مانند : موسسات و سایت های اینترنتی و روزنامه های زنجیره ای و شبکه های ماهواره ای و برنامه های هنری و فرهنگی و هزار و یک وسیله دیگر سعی در مسخ افکار انقلابی امام و تغییراسلام ناب محمدی به اسلام آمریکایی داشتند . مقام معظم رهبری این نبرد را شبیخون و تهاجم فرهنگی دشمن نام گذاری فرمودند . و این مبارزه در بعد فرهنگی همچنان ادامه دارد و ما در کشور همچنان شورای عالی انقلاب فرهنگی داریم ، که دال بر وجود طاغوتهای فکری و فرهنگی در جامعه است .
مقام معظم رهبری مسئله مبارزه با مفاسد اقتصادی و مفسدین اقتصادی را مطرح فرمودند ، این یعنی مبارزه با قارونهای زمان یعنی تکمیل انقلاب در بعد اقتصاد ، و در یک مرحله طی بیانیه ای 8 ماده ای مشهور ، به سران سه قوه خواستار سرعت بخشیدن به این مبارزه شدند ، که به علت نفوذ مافیای ثروت و قدرت عملا این اوامر رهبر معظم ناکام و بر روی کاغذ ماند ، اگر چه با تشکیل مجلس به اصطلاح اصول گرای هفتم و هشتم و روی کار آمدن رئیس جمهور نهم آقای احمدی نژاد ، با شعار عدالت محوری و اسلام محوری ، امام و امت به این مبارزه امیدوارتر شدند ، لکن این مبارزه نیز با مقاومت سر سختانه طاغوتهای داخلی همچنان به سرانجامی که انتظار رهبر معظم انقلاب و مردم و شایسته حکومت اسلامیست نرسیده است ، و دیدیم که در جریانات بعد از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری این دشمنان داخلی که بخشی از آنان در درون حاکمیت منافقانه لانه کرده اند با کمک دستگاه استکباری و احزاب قدرت طلب و افراد شهوت طلب و جاه طلب ، چگونه عریان و آشکار به میدان آمده اند تا به خیال واهی خود کار انقلاب و رهبر عزیز را یکسره کنند ، غافل از اینکه مکروا مکر الله و الله خیر الماکرین .
حال با توجه به مطالب بالا باید بگوییم که انقلاب اسلامی هنوز کامل نیست و نیاز به تکمیل در همه ابعاد سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دارد . از این جهت است که مقام معظم رهبری عنوان نظام اسلامی را در سخنان خود به کار می برند ، نه حکومت اسلامی ، یعنی در مسیر حکومت اسلامی هستیم . یک اسکلت بندی از اسلام در این کشور ایجاد شده که نیاز به تکمیل دارد ، تا حکومتی که به تمام معنا احکام اسلام و عدالت اجتماعی در آن ساری و جاری باشد بر پا گردد و زمینه ساز حکومت جهانی عدل حضرت مهدی ارواحنا فداه شود . و این نیز حاصل نمی شود مگر عمل به فرمایش امام راحلمان که فرمودند :
پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت شما آسیب نرسد .

و من الله التوفیق

تشکیل حکومت

بسم الله الرحمن الرحیم


سلام علیکم

آیا وظیفه ی معصوم تشکیل حکومت است؟
و اگر وظیفه ی معصوم چنین بوده، وظیفه ی فقیه چطور؟ آیا آنها هم موظف به تشکیل حکومت بوده اند؟ و اگر جواب مثبت است پس چرا فقیهان پیشین چنین کاری انجام نداده و تنها امام خمینی آغاز گر این کار بودند؟

(لطفا در همه ی موارد احادیث و منابع را ذکر کنید)

التماس دعا

فرق های بین جامعه اسلامی با جامعه لیبرال چیست ؟

به نام خدا
سلام

فرق های بین جامعه اسلامی و جامعه لیبرال چیست ؟
کدام یک برای مردم زیبا تر است ؟ چرا ؟

اللهم صل علی محمد و آل محمد

کارشناس پاسخگو :

احیاء سیستم های کنترل و نظارت درونی نظام اسلامی

با سلام و ادب:Gol:

در بعضی کشورهای غیر اسلامی یکسری اتفاقاتی دیده و شنیده می شود که حاکی از سیستم اصولگرایی قوی حاکم بر آن کشورهاست اگر چه همه آن اصول مورد تأیید نباشد و یا در کنار این اصولگرایی حاکم، فساد و تبعیض هایی هم جریان داشته باشد.

اتفاقاتی که می خواهیم از آن صحبت کنیم اموری است که آرزوی هر مسلمان ایرانی است روزی در گوشه گوشه مسائل حکومت ما دیده و شنیده شود.

قطعاً شما هم نمونه هایی از این انتظارات شایسته و بایسته یک حکومت اسلامی از حاکمان و مدیران ارشد کشور ما سراغ دارید.

مثلاً چند روز پیش در خبری شنیدم که یکی از وزرای دولت ژاپن بدلیل بی ادبی برکنار شد.

حکایت اینطور بوده که فرماندار یکی از شهرها در یک جلسه با وزیر، قصد داشته با وی مصافحه کند و وزیر از مصافحه امتناع ورزیده و دست فرماندار را پس زده است، پس از با خبر شدن نخست وزیر از بی ادبی وزیر متبوعش، وی را از سمتش برکنار نموده است.

این اقدام نخست وزیر نشان از حاکمیت اخلاق و ادب در نظام کشورداری ژاپن است که در حقیقت برازنده همه مدیران اسلامی است. وقتی در برابر یک رفتار غیر اخلاقی که به حسب ظاهر یک وظیفه فردی اخلاقی است بدلیل بازتاب اجتماعی آن، وزیر از کارش خلع می شود، حکومت اسلامی ما باید در برابر بداخلاقی های سیاسی برخی حاکمان در برابر اصول و ارزشها و قوانین اسلامی و بی حرمتی به جایگاه های محوری و حیاتی نظام اسلامی چه برخورد و سیاستی را اتخاذ نماید؟

متأسفانه علیرغم تعریف دقیق و روشنی که از ارزشهای اسلامی و انقلابی در کشور ما وجود دارد و در محوری ترین ارزشها مسأله ولایت فقیه، قانون اساسی، مقام مرجعیت دینی و ... مطرح است. در این میان مسائلی در کشور ما از برخی مسئولان رده بالای کشور دیده و شنیده می شود که گاهاً گویای عدم التزام عملی آنها به حفظ این ارزشهای اصیل و گاه، نشان تضعیف آنها است.

لکن با وجود اینهمه توصیه که به اهمیت والای جایگاه حیاتی ولایت فقیه شده و می شود و مراکز قانونی بسیاری وظیفه حمایت از این رکن رکین نظام را دارند، اما در برابر بعضی بداخلاقی و کج خلقی ها و بی حرمتی هایی که صریحاً و تلویحاً از سوی برخی افراد مسئول، به ارزشها و خصوصاً جایگاه ولایت فقیه می شود هیچ موضع و برخورد روشنی گرفته و اتخاذ نمی شود. و هنوز که هنوز است بعد از 30 سال از انقلاب، در برابر این قبیل بداخلاقی های سیاسی که گاهاً برنامه ریزی شده و گاه، نشان عدم اعتقاد نظری و عملی عمیق و راسخ ایشان است، موضع اغماض و چشم پوشی و برخورد کریمانه و رأفت اسلامی گرفته می شود. رأفتی که در بسیاری موارد به دستاویزی برای جسارت های غیراخلاقی برخی مسئولان در مواجهه با ارزشهای اسلامی و انقلابی و اهتمام نسبت به رتق و فتق امور مردم و پیگیری، رسیدگی و تمرکز بر سیاست های کلی نظام و دستورات و منویات رهبر معظم انقلاب شده است.

آیا تأثیر بی حرمتی به جایگاه والای ولایت فقیه که از اهم باقیات الصالحات امام راحل (رضوان الله علیه) و بمنزله جان نظام اسلامی و مرکز هدایت و رهبری انقلاب بوده و مردم با همه وجودشان حول این محور گردانند، کمتر و بی ارزش تر از امتناع یک وزیر از دست دادن با یک فرماندار حکومتی است؟

مگر امام عزیز ما نفرمودند: "پشتیبان ولایت فقیه باشید تا به مملکت تان آسیبی نرسد." مگر مقصودشان جز این بود که با حمایت همه جانبه از این جایگاه خود و نظام تان را بیمه کنید.

پس آیا وقت آن نرسیده که در سیستم های درونی بازدارنده، پیشگیری کننده، اجرائی و نظارتی حکومت اسلامی برای دفاع و حفظ ارزشهای الهی و انقلابی بازنگری کنیم.

دوستان هم اگر مواردی سراغ دارند بدون انکه وجهه بحث را سیاسی کرده و از افراد خاصی نام ببرند مطرح نمایند.


موفق باشید ...:Gol:

احکام حکومتی وبيت المال

[="navy"][="arial black"]با عرض سلام و خسته نباشید

سوال:
آیا لازمه هر حکومت اسلامی اجرای "همه" قوانین اسلام است؟

[="darkred"]برای مثال:[/]
اگر در یک حکومت اسلامی، یکی از احکام اسلام بطور قانونی تغییر داده شود(قانونی تصویب و اجرا شود که خلاف قوانین اسلام باشد)، آیا اعتبار حکومت اسلامی هنوز هم پا بر جا می ماند؟
یا اسلامی بودن حکومت از اعتبار ساقط میشود؟

این سوال بیشتر از آن جهت برای بنده حایز اهمیت است که رعایت قوانین اسلامی، شرعا" واجب است. پس اگر حکومتی با تغییر یک یا چند قانون از قوانین اسلام از اعتبار اسلامی بودن ساقط گردد، دیگر رعایت قوانین آن حکومت شرعا" واجب نمی باشد(ا[="tahoma"][="black"]گر اشتباه است، با ذکر دلیل اصلاح بفرمایید[/][/]).

با تشکر از پاسخگویی شما[/][/]