حجاب - علت حجاب

علت و فلسفه‌ی حجاب

سلام. ميخواستم علت اجبارى بودن حجاب رو به اون شكلى كه در قران گفته شده رو بدونم. من خييلى جاها خيلى چيزا خوندم ولى با هيچكدوم قانع نشدم و بنظرم همشون توجيه اشتباهى براى اين موضوع بودن. خواستم علت اصلى حجاب رو بدونم اونم بدون حاشيه هايى مث زن شوكلاته و مرواريد و ايناست(چون هممون ميدونيم زن، زنه. انسان. نه شكلات و ابنبات و گل..)

چرا حجاب؟

انجمن: 

با سلام
یه سوال شما چرا حجاب سرتون می کنین؟ حتی توی این گرما که خیلی از مرد ها لباس آستین کوتاه می پوشن؟
چرا باید به خاطر مرد ها اگر جوابتون پوشوندن جذابیت هاست که خب این دوطرفه است؟ خدا هم به خانما گفته به نامحرم نگا نکنین هم به آقایون حالا این وسط اگه بحث حجابه ، چرا فقط شامل زنه و اون رو محدود می کنه ؟ (یه مثال خیلی پیش پا افتاده: تا حالا دیدین یه خانم چادری به راحتی دو چرخه سواری کنه؟ ) یا مثلا در زمان منع حجاب تو دوران رضا خان ،خیلی از خانمای ایرانی به خاطر حجابشون قید تحصیل و دانشگاه رو زدن؟
تازشم مگه انتخاب نوع پوشش دست خود آدم نیست،پس به چه حقی یه عده مرد دور هم جمع شدنو حجاب رو برای خانم ها اجباری کردن؟
خواهش می کنم جواب منطقی و قانع کننده ای بدین.

رابطه بی حجابی با فساد

[="Black"]بسم الله الرحمن الرحیم


عرض سلام و ادب و احترام

رابطه بی حجابی با فساد ، رابطه مستقیم است. این رابطه با اتفاقات و فرجام آندلوس قابل درک است.

گفته شد در جوامع غربی که بی حجاب هستند پیشرفت وجود دارد. این قیاس کاملا باطل است. کدام منطق و کدام علم این سخن را تایید کرد که بی حجابی باعث پیشرفت غرب شد؟
فارغ از استعمارگری و چپاول ثروت دنیا توسط غرب ، این کشورها تلاش کردند و پیشرفت کردند. این پیشزفت هیچ ربطی هم به بی حجابی ندارد.

بی حجاب فاسد نیست اما زمینه فساد را فراهم میکند. و این در تمام جوامع غربی مشهود است.
بی حجابی بنیان خانواده را از ریشه میپوساند و این در تمام جوامع غربی مشهود است.
بی حجابی با افسردگی رابطه مستقیم دارد. با آمار طلاق رابطه مستقیم دارد. با انواع بزهکاری ها رابطه مستقیم دارد. با خودکشی رابطه مستقیم دارد. با جنون رابطه مستقیم دارد. که هر کدام نیاز به یک تاپیک جداگانه دارد.
اما به صراحت میگویم پیشرفت ایران در 90 درصد امور بخاطر آموزه های دینی است. و اگر این آموزه های دینی نبود حکومت ایران همان حکومت پهلوی بود که نوکری غرب را میکرد.و برای آسایش تن به هر ذلتی میداد. حکومتی آمیخته با کاپیتولاسیون.
[/]

با این درد چه کنم؟(چه کسی برای حجاب کار می کند؟)

[="Blue"]


سلام

آنها که پرداختن به مسئله حجاب را کوچک می دانند
لطفا
به من بگویند:Narahat az:

چه کسی برای حجاب کار می کند؟
دقیقا چه کسی؟

آن ساپورت پوشیدن های دختران مانتویی و چادری!
آن بی جوراب شدن زنان مانتویی و چادری
آن آرایش کردن زنان مانتویی و چادری
آن کشف حجابهای پی در پی افراد مختلف
آن چادرهای با سرهای کوهان شتری!
آن دخترک های ناخن بلند لاک زده!
آن گوشهای نمایان زنان با گوشواره
آن..

به من بگویید
چه کسی برای حجاب کار می کند که تا کسی برای حجاب فعالیت می کند و سخنی می گوید خیلی ها یادشان می افتد که گناهان دیگری هم وجود دارد و به اندازه کافی به حجاب پرداخته شده است؟

اگر ما برای حجاب سرمایه گذاری کرده ایم، پس بگویید این چه وضع حجاب است؟
کی سرمایه گذاری کردیم؟
کجا؟؟

آیا بدحجابی مقدمه زنا نیست؟
آیا طبق روایت زنا کلید در گناهان نیست؟

برای این ارزش ذبح شده نمی خواهید مجلس ختمی بگیریم؟؟
برای کمرنگ شدن این ارزش نمی خواهید به هم تسلیت بگوییم؟؟

آیا نباید به هم تسلیت بگوییم؟

[/]

تهاجم فرهنگی در پوشاک

پوشش اسلامی باید از چه گروه سنی مد نظر باشد؟

►●◄ اخبار پژوهشی- مذهبی ►●◄ آیت‌الله قائنی از شاگردان مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی، درگذشت

با سلام

دوستان بعضا اخبار مهم و خوبی در سایت ها نقل می شود که دوستان زحمت کشیده و ان را در سایت قرار می دهند
مثلا همین خبر:

http://www.askdin.com/post19184.html

ولی با توجه به سرعت بالای مطالب سایت این اخبار پس از چندی ساعت از سرور برای همیشه حذف می شود

لذا با اجازه دوستان این تایپ را با عنوان اخبار کلید می زنم تا دوستان اگر اخبار و مطلب مهم خبری داشتند در این تایپک قرار دهند

تا هم دوستان از اخبار مطلع شوند

و هم این مطالب به صورت جمع و جور در یک تایپک باشد

و هم اخبار گذشته را اگر خواستند پی گیری کنند

یا علی

تازه حجاب یافتگان

گفتگو با خانم هایکی اقتصادان آلمانی

به نقل از نشريه :پيام زن
خانم Heike «هايكي» از شهر Oldenbury«اولدنبورگ» آلمان فارغ‏التحصيل رشته اقتصاد و علوم اجتماعي از دانشگاه Oldenbury مي‏باشد. در جلسه هفتگي خواهران اروپايي مسلمان در شهر برمن كه اعضاي جمعيت راه اسلامي مي‏باشند، با او آشنا مي‏شوم و از او خواهش مي‏كنم تا چگونگي مسلمان شدن خويش را برايم بازگو مي‏كند و او اين طور شروع مي‏كند:
در طول دوران دانشگاه و دوران تحصيل يك سري پروژه‏هاي درسي و تحقيقي در خصوص مسايل زنان و اسلام با كشور تركيه داشتيم. البته در واقع اين پروژه‏ها رشته كاري من نبودند. اما از آنجايي كه يك تعداد از اين پروژه‏ها به صورت گروهي انجام مي‏شد، باعث ارتباط با اين موضوعات شد و اين اولين تجربه و آگاهي من از اسلام و مسلمين بود. البته من با اين مطلب صرفا از جنبه كاري برخورد كرده و احساسم نيز نسبت به اسلام دقيقا به يك پروژه كاري ختم مي‏شد. در اين زمان تصويري كه از اسلام داشتم، همان تصويري بود كه اكثر اروپاييها و غربيها از اسلام دارند. تصويري كاملاً منفي از مذهبي كه خصوصا زنان در آن بسيار تحت ستم و حقير مي‏باشند و از حق انساني برخوردار نمي‏باشند! البته ناگفته نماند كه كلاً از نظر مذهبي من نيز همانند بسياري از غربيها بودم. يعني غسل تعميد شده بودم و در كوچكي به كليسا نيز مي‏رفتم، اما رفته رفته كه بزرگتر شدم، احساسم نسبت به كليسا و مذهب تغيير كرد و وقتي بزرگ شدم ديگر اصلاً به كليسا نرفتم. البته در باطن اعتقاد به خدا داشتم آن هم به دليل اينكه مي‏ترسيدم اگر وجود او را انكار كنم و بعد ببينم كه او وجود داشته است، چه خواهد شد و به همين خاطر سعي مي‏كردم اصلاً به او فكر نكنم. ضمن اينكه بايستي اقرار كنم هميشه احساس مي‏كردم گمشده‏اي دارم و همين حس مرا وا مي‏داشت كه به مسايل كنجكاوانه نگاه كنم و بعضا نيز نقادانه نسبت به مسايل اجتماعي و محيط اطراف خود برخورد كنم. به طور مثال پدر من يك انساني است كه شديدا بر ضد خارجيها است و هميشه با لحني توهين‏آميز و با بي‏احترامي از آنان حرف مي‏زند. من هميشه از اين حالت او متنفر بودم و اعتراض خود را نيز نسبت به اين حالت او ابراز مي‏كردم. ادب و مهرباني انسانها هميشه مرا تحت تأثير قرار مي‏داد و انسانهاي مهربان و باادب را بسيار دوست مي‏داشتم. بعدها كه متوجه شدم مهرباني يكي از صفات خداست مهرباني انسانها را نيز با اين صفت خداوند ارتباط دادم، كه انسانهاي مهربان در واقع صفتي از خداوند را در خود دارند.
به هر صورت اين حس جستجوگري به دنبال گمشده‏اي نامعلوم، مرا بر آن داشت تا مطالعات وسيعي را شروع كنم، هرچند كه نمي‏دانستم به دنبال چه چيز بايستي بگردم، لذا هر مطلبي كه با تفكر و عقل انسان مرتبط مي‏خواندم از كتابهايي همانند «هنر دوست داشتن» اثر «اريك فرم» يا كتابهاي «روش تمركز حواس Meditation» تا كتب مذاهب مختلف. از سوي ديگر علاقه من به طبيعت باعث مي‏شد كه به مسايل خيلي عميق‏تر فكر كرده و كلاً راجع به همه چيز تفكر كنم. حتي در دوران كودكي و نوجواني نيز هرگاه مسأله‏اي مرا ناراحت مي‏كرد، به جنگل و پارك پناه مي‏بردم و بالاي يك درخت به مسايل فكر مي‏كردم و اين كار آرامش عجيبي به من مي‏داد. درست در همين دوران كه شديدا به دنبال گمشده‏ام مي‏گشتم و انواع و اقسام كتابها را مطالعه مي‏كردم، مجبور شدم به خاطر تأمين هزينه‏هاي دانشگاه و زندگي‏ام مشغول به كاري نيم وقت شوم. و بدين صورت در رستوران «مك دونالد» كه بيشتر از دانشجويان استفاده مي‏كند، مشغول به كار شدم. در اينجا بود كه اولين بار با همسرم آشنا شدم. او نيز دانشجو بود و در همانجا مشغول به كار بود. پس از مدتي به علت اينكه در درس انگليسي ضعيف بود قرار شد كه برايش كلاس تقويتي بگذارم. يكي از روزها به طور اتفاقي او را سر سجاده نماز و در حال نماز خواندن ديدم. حالت او و اين نماز كه براي اولين بار در زندگي مي‏ديدم شديدا مرا تحت تأثير قرار داد و بدين ترتيب احساس كردم از او مي‏توانم شبهات و سؤالهايي كه در ذهن دارم ببرم. حس عجيبي داشتم، گويي به پيدا كردن گمشده‏ام نزديك مي‏شدم. من و همسرم در مورد مسايل مختلف زيادي با هم صحبت مي‏كرديم. از مسايل اجتماعي سياسي تا مسايل مذهبي. و من خوشحال بودم از اينكه بالاخره مي‏توانستم با شخصي راجع به اين مسايل صحبت كنم. طبيعتا ديدن حالت همكارم در آن زمان مرا به سوي مباحث اسلامي نيز كشاند. تا آنجا كه ساعتها بحث و گفتگو مي‏كردم و من براي شما بايد در نظر داشته باشيدكه يك تازه مسلمانبه دنبال صحيح انجام دادنكارهايش استو بعد در اين كثرت اختلافاتانسان كاملاً گيج مي‏شودكه چه كسي درست مي‏گويدو صحيح‏ترين عمل كدام است.
صحبتي كه با او مي‏كردم اول سند حرف را از او درخواست مي‏كردم. من هميشه عادت داشتم كه در مورد هر مسأله‏اي كه مي‏شنوم اول تحقيق كنم. سندش را بيابم و بعد آن را بپذيرم و بدين ترتيب مدتها به اين نحو سپري شد كه من سؤال مي‏كردم و او كه حالا همسرم است با دليل و منطق و ارائه سند در صدد پاسخگويي برمي‏آمد. لازم به ذكر است كه نقش زن در اسلام يكي از داغترين بحثهاي ما بود.
من هرچه مي‏گذشت احساس مي‏كردم به گمشده‏ام نزديك‏تر شدم، تا يك روز كه احساس كردم كاملاً اشباع شده‏ام و در ميان تمام مطالعاتم راجع به مذاهب و گروههاي مختلف عرفاني و مذهبي از هند تا آفريقاي جنوبي، اسلام تنها مكتب و مذهبي بود كه با كليه مسايل با ديد بسيار منطقي برخورد كرده بود و شايد بتوان گفت برخورد علمي اسلام نسبت به يك سري از مسايل براي شخصي مثل من كه همه چيز را از بعد علوم اجتماعي نگاه مي‏كرد، عاملي قوي براي مسلمان شدن بود. و بدين شكل من اسلام آوردم و وقتي خبر مسلمان شدن خود را به او دادم او بلافاصله از من خواستگاري كرد. من خيلي سريع شروع به انجام فرايض ديني از قبيل نماز و روزه كردم و از آنجايي كه هنوز در «مك دونالد» كار مي‏كردم، زندگي‏ام كاملاً دستخوش تغييرات شد. وقتي شروع به نماز مي‏كردم، اتاق استراحت ما فضاي خدايي به خود مي‏گرفت، و من كاملاً احساس رضايت و خوشحالي مي‏كردم، علي‏رغم اينكه رفته رفته دوستانم را از دست مي‏دادم، اگرچه هنوز نيز حجاب نداشتم، اما عدم برخوردهاي سطحي و مادي با
مسايل و تغيير حالت انسانهاي متحول شده، خود ظاهرا فاصله‏اي را به وجود مي‏آورد. من تلاش مي‏كردم كه در خصوص اسلام با تمام فاميل، آشنايان و دوستانم كاملاً منطقي صحبت كنم، اما آنها نمي‏توانستند مسايل را درك كنند. شايد يكي از دلايلي كه من راحت‏تر مسايل را درك كرده و مسلمان شدم، ارتباط به رشته تحصيلي‏ام كه اقتصاد در جهان سوم بود، نيز داشته باشد. من بدين وسيله قبل از مسلمان شدنم با خيلي از مسايل و مشكلات جامعه سرمايه‏داري آشنا شده بودم و مي‏دانستم نتيجه زندگي سرمايه‏داري خلاصه شدن همه چيز در پول بود. به طور كلي ارزش انسانها در پول خلاصه مي‏شد و من هميشه با اين تفكر مبارزه مي‏كردم. پيش از اين بر اين باور بودم كه انسانهاي تحصيلكرده، انسانهايي با خلق نيكو و پاي‏بند به ارزشها هستند، اما متأسفانه به واسطه كارهاي متعدد و مسافرتهاي زياد به هنگام تحصيل دريافتم كه تصوري كاملاً غلط داشته‏ام. و چه بسيار انسانهايي كه تحصيلكرده هستند، اما بويي از ارزشهاي اخلاقي نبرده‏اند. و تمسك به ارزشهاي اخلاقي براي من حتي پيش از مسلمان شدنم نيز بسيار اهميت داشت و همان طوري كه گفتم مسايلي مانند مصرف‏گرايي، سرمايه‏داري، نژادپرستي و غيره شديدا مرا ناراحت مي‏كرد و من هميشه راجع به اين مسايل با اطرافيانم بحث و جدل داشتم.

سؤال: به نظر شما اشخاص تازه مسلمان با چه مشكلاتي مي‏بايستي دست و پنجه نرم كنند؟

وقتي يك اروپايي به اسلام روي مي‏آورد در واقع به اسلام پناه مي‏آورد و تصويري كاملاً مثبت دارد. متأسفانه مسلماناني كه از كشورهاي ديگر مي‏آيند، بيشترين آنها يا پناهنده سياسي يا مهاجرند كه غالبا نيز اطلاعات خاصي راجع به اسلام ندارند. تعدد گروههاي مختلف مذهبي و عدم اتحاد بين گروههاي مسلمان در خصوص مسايل مذهبي نيز از جمله مسايلي است كه مشكلات عديده‏اي را براي تازه مسلمانان به همراه دارد. به طور مثال عقايد مختلف راجع به نوع گرفتن وضو و يا نگرشهايي كه راجع به مسايل وجود دارد، شديدا باعث سردرگمي و سرگرداني تازه مسلمانها مي‏شود. شما بايد در نظر داشته باشيد كه يك تازه مسلمان به دنبال صحيح انجام دادن كارهايش است و بعد در اين كثرت اختلافات، انسان كاملاً گيج مي‏شود كه چه كسي درست مي‏گويد و صحيح‏ترين عمل كدام است. از سوي ديگر وجود كتب مختلف در مورد اسلام كه از ديدهاي مختلف مطرح شده است و يا كتبي كه از سوي تازه مسلمانها نوشته مي‏شود و بعضا مسايل غلط از دين را انتقال مي‏دهند نيز از جمله اين مشكلات است. و از تمامي اين مسايل مي‏شود اين نتيجه را گرفت كه عدم رهبري واحد و وجود گروههاي مختلف و قرائتهاي متعدد جو ناخوشايندي را به وجود آورده است و اي كاش ما از دشمنان خويش مي‏آموختيم كه در يك سري از مسايل با يكديگر متحد شويم و چقدر زيبا بود كه رهبري واحد برمي‏گزيديم كه به نفع خودمان بود.

سؤال: به نظر شما اين رهبري واحد مي‏بايد چه خصوصياتي دارا باشد و كلاً چه كسي مي‏تواند نقش رهبري واحد را به عهده داشته باشد؟

به نظر من ما بايستي از دشمنان خود بياموزيم. ببينيد آنها ممكن است در خيلي از مسايل با يكديگر اختلاف داشته باشند، اما در يك سري از مسايل كه به نفع آنها است اتفاق نظر دارند. تازه بايستي در نظر داشت كه الگوهاي آنها چه كساني هستند. به طور مثال شما بياييد تمامي رهبران سياسي غرب و اروپا را در نظر بگيريد، كدام يك داراي خصوصيات اخلاقي انساني هستند؟ كلينتون يا كهل، انسانهايي كه خود دچار هزاران مشكل اخلاقي، خانوادگي و غيره هستند و هر روز سر و صداي يك كار خلافشان بلند مي‏شود. انسانهايي مي‏توانند الگويي واحد براي ديگران باشند كه در درجه اول از بعد اخلاقي سالم باشند و بعد هم دانش همه چيز را داشته باشند و خود با وجود تمامي امكانات، زندگي ساده‏اي داشته و آنچه را كه مي‏گويند در درجه اول خود پياده كنند، به طور مثال بياييد زندگي امام خميني و يا آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي را با اين افراد مقايسه كنيم، خود به اين نتيجه مي‏رسيم كه تنها افرادي مثل امام خميني و آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي مي‏توانند اين نقش را دارا باشند. اين خيلي مهم است كه يك الگو به لحاظ ارزشهاي اخلاقي و معنوي كامل باشد.

سؤال: شما گفتيد اوايل بدون حجاب بوده‏ايد، چه شد كه قانون حجاب را نيز در اسلام پذيرفتيد؟

همان طور كه گفتم من مطالعات زيادي داشتم. در اين خصوص با مطالعات دوره‏اي به اين نتيجه رسيدم كه سلامت خانواده و جامعه در گرو پيدا شدن قانون يا اصل حجاب است. ترويج مصرف‏گرايي و مسايل جنسي و سكسي و عرضه زيباييهاي زن در اين راستا منجر به انحراف انسان از مسير اصلي زندگي‏اش مي‏شود. در جوامع به اصطلاح آزاد كه تبليغات مداوم، زنان را به سوي جلوه‏گري و عرضه و نمايش خويش مي‏كشد و زيباييهاي زن مرتب از طريق رسانه‏ها به جامعه عرضه مي‏شود، در مردان كه از احساس جنسي قوي‏تر برخوردار هستند يك نوع احساس عدم رضايت نسبت به همسر خودشان به وجود مي‏آورد و همسرشان نمي‏تواند آنان را ارضا كند. عرضه انواع مختلف جلوه‏هاي زنان، آنان را از همسران خويش سير كرده و در نتيجه به دنبال شخص ديگري مي‏روند. حجاب محدوديتي در زمينه سلامت رواني جامعه و خانواده بوجود مي‏آورد. البته حجاب، هم بايستي در لباس باشد و هم در رفتار. تغيير صفات بد گذشته و يادگيري صفات اسلامي و ارزشهاي اخلاقي و انسان ‏دوستي، كمك به ديگران و هزاران نكته اخلاقي ديگر از اين قبيل هستند.

سؤال: ضمن تشكر در خاتمه اگر پيامي براي خوانندگان ما داريد بفرماييد.

به نظر من اسلام و خصوصا تشيّع مظلوم واقع شده است. ما مسلمان هستيم اما به اسلام عمل نمي‏كنيم، ما شايد بيش از ديگراني كه نام مسلمان ندارند در قبال اين مذهب بايستي پاسخگو باشيم. اين نعمت مسلمان بودن و اسلام را بايستي شاكر بوده و نسبت به آن با عملكردهايي كه مخالف روح اسلام است، جفا نكنيم. ايرانيان خصوصا قدر رهبراني چون امام خميني و آيت‏اللّه‏ خامنه‏اي را بدانند و با پاي‏بندي هرچه بيشتر به انقلاب اسلامي و رهبران اين انقلاب شاكر اين نعمت باشند. اميد ما اين نظام است. از خداوند پيروزي هميشگي را براي همه مسلمانان،

یه سوال در مورد حجاب (عقلانی و مذهبی)

با سلام و عرض خسته نباشید ...
میدونم در درون دین اسلام رعایت حجاب یکی از قواعدی هست که خانوما باید رعایتش کنن ... سوال من اینه که آیا از لحاظ عقلانی هم این تایید میشه ...

یه سوال : خدا مورچه رو طوری خلق کرده که وقتی دونه و تخم گیاهان رو میبینه یا اونا رو دو قسمت میکنه یا با بزاقش مانع رشد کردن دونه میشه ... دونه شیوید این خصوصیت رو داره که اگر شما اونو دو قسمتش بکنید بازم خاصیت رشد کردن داره ... حالا اگر شما یه دونه شیوید رو به مورچه بدید ... مورچه این دونه رو چهار قسمت میکنه ... چرا ؟؟؟ چون خدا تو سرش پر کرده که باید دونه شیوید رو 4 قسمتش کنی ...

سوال1 : الان خانومای ایرانی و عربستانی 4 برابر آقایون پوکی استخوان میگیرن ... چرا ؟؟؟ چون نور مستقیم خورشید به آنها نمیرسه ... و ایران و عربستان بالاترین آمار پوکی استخوان خانوم ها رو در دنیا دارن ... من شاغل هستم و دایم سر کارم و نور مستقیم خورشید بهم نمیرسه ... میخواستم ببینم این حقه منه بیام دینمو اجرا کنم بعدش تو 50 سالگی پوکی استخوان بگیرم ... چرا خدا ماها رو طوری خلق نکرده که اگر حجابمون رو رعایت کنیم بدنمون ویتامین d تولید کنه ...

سوال 2: من حجابم رو رعایت میکنم ... اینی که من الان روسری سرم میکنم و میرم سر کار ... آیا بابتش تو اون دنیا برام اجری در نظر میگیرن یا میگن تو مجبور بودی و کسی که مجبور به انجام کاری باشه برای اون نه حسنه ای در نظر میکیرن نه گناهی ... ؟؟؟