تربیت کودک

از نظر اسلام برای دنیای امروز چه تفریحاتی تفریح سالم حساب می شود؟

سلام دوستان
عرض ادب و احترام خدمت همه سروران گرامی

تفریحات سالم از نظر دین عزیز اسلام چیست؟
لطفا مخصوص این زمان نسخه بدهید؟



عزیزان در این قسمت قصد داریم در مورد تفریحات سالم از نظر دین اسلام که در دوره زمانی ما کاربرد دارد صحبت کنیم با ما همراه باشید

من برای شروع یه سوال از همه کارشناسان مربوطه می پرسم
آیا بازی های رایانه ای جزء تفریحات سالم از نظر اسلام است؟ یا نه از نظر اسلام مشکل دارد و تفریح سالم نیست؟
مثلا روزی یک ساعت بازی رایانه ای تفریح سالم است یا نه؟

اول بگویم که هدف من رسیدن به نتجه مطلوب است و هرگز قصد عناد ندارم
به نظر من هم اسلام یک دین برای تمام عصر ها است ولی من قبول ندارم نسخه چندین سال پیش برای حالا هم جواب بدهد مثل تیراندازی و شنا که خیلی از افراد امکان استفاده از این دو مورد را ندارند و نمی توان گفت تفریح سالم از نظر اسلام فقط این دو ورزش است اگر لطف کنید بیشتر در این مورد توضیح دهید ممنون می شوم
اما در مورد بازی های رایانه ای من یه سوال از شما می کنم شما تا به حال این نوع بازی ها را تجربه کرده اید
دنیای بازی های رایانه ای بسیار گسترده است و یک طیف گسترده از موضوعات مختلف را شامل می شود و به نظر من یک حکم کلی در مورد آن نمی شود داد بعضی از آنها بسیار مضر است و به روحیه انسان صدمه می زند و بعضی دیگر این طور نیست.
اگر اجازه بدهید بیشتر در این مورد بحث کنیم تا به یک نتیجه مطلوب برسیم من در زمینه بازی های رایانه ای اطلاعات زیادی دارم به دنبال ساخت یک الگو ایرانی اسلامی هستم از تمام دوستان تقضا دارم در این بحث ما را همراهی کنند.
منتظر نظرات و راه کار های شما هستیم

با تشکر
موفق و پیروز باشید

مشکل در تربیت فرزند 4 ساله (کودک لجباز)

سلام به مشاوران عزیز .

من مادری 29 ساله هستم که واقعا در تربیت دختر 4 ساله ام خیلی خیلی عاجز شده ام.

از زمانی که دخترم 4 ماه داشت بار سفر بستیم و عازم غربت شدیم تا الان که 3 ماه دیگر 4 سالش تمام میشود.

من کوتاهی خودم و کم طاقت بودنم و تنها بودنم که باعث شد خسته تر و شکننده تر باشم رو دلیل بد تربیت شدنش میدونم و اینکه هیچوقت براش مادر با صبر و حوصله و ارومی نبودم.

به راحتی سرش فریاد کشیدم ... گاهی تنبیهش کردم و خلاصه هیچ روشی رو اصولی انجام ندادم که حالا ازش توقع داشته باشم که دختری مودب و حرف گوش کن برام باشه.

شرایط ما هم بی تاثیر نبوده اینکه هیچوقت هم صحبت و هم بازیه همسن خودش نداشته و همیشه تنها بوده.

ولی ازتون میخوام کمکمون کنین بتونیم تغییر کنیم و سوالم اینه که آیا اخلاقهای بد بچه ای رو در حالیکه 4 سالگیش رو به اتمامه میشه تغییر داد و اینکه میتونم به تغییرش امیدوار باشم؟!

یکی از بدترین اخلاقهاش لجبازیه و اینکه تا زمانیکه دلش نخواد با ما همکاری نمیکنه
احترام گذاشتن به بزرگترها رو بلد نیست و هر کسی که مطابق میلش نباشه بهش بی احترامی میکنه حالا میخواد مادر پدر باشه یا مادر بزرگ و ... .

و اینکه هر چیزی که میخواد در ثانیه باید تهیه بشه و الا خودش رو به در و دیوار میکوبه و خون گریه میکنه.

به شدت پر انرژی و شیطونه و اگر 15 ساعت هم نخوابه برای خوابیدن میجنگه و دعوا راه میندازه و هر شب برای اینکه به رختخواب بره کلی ازار میده

زیر بار هیچ نوع آموزشی نمیره و دوست داره فقط کارهایی که دوست داره رو انجام بده
مهد کودک هم به هیچ وجه دوام نمیاره

اگر سوالی داشتید با کمال میل جواب میدم تا با کمک شما و خدای بزرگ بتونم مادر بهتری براش باشم چرا که میدونم نعمت بزرگیه و داشتن دختری زیبا و سالم و با هوش مثل دختر من ارزوی خیلی از پدر مادرهاست ... میترسم از روزی که برای ناسپاسی ازین نعمت خداوند ... خدای بزرگ قهرش رو به من نشون بده و زمانی برسه که پشیمونی سودی نداشته باشه ...
منتظر هستم . ممنون.

علت توقف در پیشرفت فردی و اجتماعی

به نام خدا
با سلام و عرض ادب

مقدمه :

آیا شما از وضعیت و جایگاهی که در زندگی شخصی و اجتماعی خودتان دارید راضی هستید؟

خیلی از افراد که به احتمال زیاد از نظر خودشان و دیگران افرادی توانمند ، جدی و با پشتکار هستند وجود دارند که از موقعیت و جایگاهی که دارند راضی نیستند و خیلی دوست دارند که شرایط را عوض کنند ولی به دلایل مختلف این کار را نمی کنند (یا نمی کنیم) ....!

دلایلی وجود دارند که اگر از آنها به عنوان بهانه نام برده شود، بی انصافیست ولی از طرفی هم دلایلی نیستند که واقعا باعث فلج کردن و از کار انداختن انسان در رسیدن به اهدافش شوند!

پس چه چیزی باعث میشود که ما از یکطرف احساس نیاز به ایجاد تغییر و ترقی در زندگی خود یا حتی بهتر کردن زندگی دیگران کنیم واز طرفی دیگر توان، انگیزه، اراده و یا چیزی که ماهیتش مبهم است را نداریم!

مدتها فکر کردم تا پاسخی برای این معما پیدا کردم....
الان که اکثر افراد و کل کشور با مشکلات عدیده شخصی و اجتماعی روبرو هستیم، چرا هیچکس قادر نیست کاری کند؟! نه تک تک افراد و نه دولتمردان و مسئولین!
در حال حاضر در چرخه ای افتاده ایم که انتهای آن ممکن است شرایط وخیمتر باشد ..... .مقصر هر کسی باشد، مردم یا مسئولین، نتیجه آن واحد و مشترک است و آن نابودی همگانی است!

پاسخ به معما (اکتشاف شخصیhappy@};-)

احتمالا شما هم داستان معروف زیر را شنیده اید:

در یک آزمایش جالب، تعدادی غورباقه را در ظرفی گذاشتند و در ارتفاع 20 سانتیمتر بالاتر از آنها شیشه ای قرار دادند، هر بار که غورباقه ای قصد بیرون پریدن از ظرف را داشت، به شیشه برخورد میکرد و به داخل ظرف برمیگشت، کم کم غورباقه ها باور کردند که امکان خروج از ظرف وجود ندارند و دیگر تلاشی برای خارج شدن نمی کردند، بطوریکه حتی بعد از برداشتن شیشه دیگر غورباقه ای از ظرف بیرون نپرید!

ولی آیا تا حالا فکر کرده ایم که احتمالا خود ما هم بسان آن غورباقه ها تحت باورهایمان سقفی برایمان ایجاد کرده ایم یا کرده اند که شاید هرگز نتوانیم از آن بالاتر رویم؟!

کشف من پیدا کردن همین سقف شیشه ای و باور کاذب فلج کننده است که با شما درمیان خواهم گذاشت، نه برای ازبین بردن آن در مورد خودمان، که احتمالا امکانش نیست و یا خیلی مشکل است، بلکه به این دلیل آن را میگویم که برای فرزندانمان و برای کسانی که هنوز وارد این دنیا نشده اند، بکوشیم تا این سقف شیشه ای و باور نابود کننده را ایجاد نکنیم!

احتمالا همگی شاهد بوده ایم که در دوران کودکی، نوجوانی یا جوانی، در مقابل این سوال که در آینده میخواهی چه کاره شوی 95% از افراد پاسخی مشابه داشتند و حتی الآن هم کودکان همین نظرات یا مشابه آن دارند که میخواهند مهندس، پزشک،روحانی، معلم، خلبان،فروشنده و.... شوند، قطعا این خواسته یا تمایل برای یک کودک یا نوجوان تحت تاثیر سخنان مستقیم یا غیر مستقیم والدین یا دیگران از زبان آنها خارج میشود و یا حتی ممکن است زائیده افکار یا خواسته های خود کودک باشد، تفاوتی ندارد...نتیجه مشترک است!

ما تحت تاثیر آن خواسته که کم کم به باوری تبدیل شد و پس از سالها ما را به همان جایگاه رساند توانستیم به هدفمان برسیم...!
درست است به هدفمان رسیدیم! ولی دلیل این عدم رضایت و اینهمه مشکلات لاینحل چیست؟!

دلیل این عقیم ماندن و عدم رضایت درونی، ناقص و عقیم بودن همان خواسته و آرزوهای دوران کودکی و نوجوانی است!
برای ما ناخواسته سقفی شیشه ای با ارتفاع کوتاه توسط خودمان یا دیگران ایجاد شد و آن چیزی جز سقف باور کوتاهمان نبود.

کسی که آرزو داشت یک مهندس شود، به محض فارغ التحصیل شدن، به آرزوی خود یا به عبارتی سقف شیشه ای خود رسید! یک دفعه انرژی تحلیل می رود، مسابقه ماراتنی که طی کردیم برای عبور از کنکور و دانشگاه خیلی نفسگیر و مشکل بود ولی چون باورمان این بود که این مسیر باید طی شود، بدون نگاه به چپ و راست و مشکلات موجود، مستقیم رفتیم تا به هدف رسیدیم! .....هدف!

افسوس که هدفمان ناقص بود...افسوس که سقف آرزوهایمان خیلی پایین و بدون ثمر بود...

آرزو و باور داشتیم که روزی یک پزشک شویم، و شدیم....حتی رییس بیمارستان!
ولی ای کاش آرزو می کردیم که پزشکی خواهم شد که هر سال یک کتاب خواهم نوشت و یک کشف جدید خواهم کرد!
کاش ارزو میکردیم که بیمارستانی را ریاست خواهم کرد که از تمام نقاط دنیا برای درمان به انجا خواهند امد و مردم حاضر خواهند بود ماهها در صف انتظار و پذیرش قرار گیرند!

آرزو کردیم که یک روحانی معمم شویم....شدیم!....ای کاش آرزو می کردیم که یک نسخه کپی از شهید مطهری یا علامه امینی می شدیم...ولی یک پیش نماز یا حد اکثر یک خطیب هفته ای یک شب شدیم!

خودمان و تحت تلقینات دیگران آرزو کردیم که یک مهندس شویم و شدیم! ولی کاش آرزو میکردیم مهندسی خواهم شد که هر سال در رشته خودم یک نوآوری ثبت خواهم کرد که تولید و کیفیت یک محصول را بیشتر کند و هر سال اختراعی جدید خواهم کرد و باعث افزایش صادرات بیشتری خواهم شد.

کاش آرزو میکردیم که یک نسحه جدید از شهید چمران یا پروفسور حسابی می شدیم....اگر اینچنین آرزو و ایمانی در ذهن میساختیم، قطعا به همان جایگاه می رسیدیم!

آرزو کردیم فروشنده یا تولید کننده یا صادر کننده شویم و شدیم... همین! فقط شدیم، آیا بهبود پیوسته کیفیت کارمان راهم آرزو کردیم؟ آیا آرزو و باور داشتیم که روزی رقیب برندهای معتبر جهانی شویم؟!

آیا وقتی آرزو داشتیم که معلم شویم، آرزو داشتیم که شاگردانی تربیت کنیم که هر سال شاهد برنده شدن اسکار یا نوبل شوند؟!

اصلا بلد بودیم اینگونه تصور کنیم؟!

اصلا دیگران بلد بودند اینگونه در ذهنمان تلقین کنند که صرف خلبان یا معلم یا تاجر یا کشاورز شدن کافی نیست؟
آیا هیچوقت آرزو کردیم که دامداری خواهم شد که محصولاتش هر روز بهتر و بیشتر از روز قبل خواهد شد؟ و روزی لبنیات خاورمیانه از کارخانه من تامین خواهد شد؟!

حتی کسی که روزگاری در باغ آرزوهایش خود را یک رییس جمهور یا وزیر می دیده، آیا در تصوراتش مردم زیر دست خود را هم می دیده که هر روز از مشکلاتشان کم میشود و خود را رییسی میدیده که باعث پیشرفت و رضایت مردم و کشورش شده یا فقط میدیده که رییس جمهور شده؟! و حالا هم شده! ولی آیا خودش یا دیگران از عملکردش راضی هستند؟ یا فقط هدف همان حکم تنفیذ بود؟!

آیا وقتی آرزو داشتیم که یک کشتی گیر یا ژیمناست شویم، آیا در ذهنمان به مدال المپیک هم فکر کردیم؟!

متاسفانه 99٪ پاسخ این سوالات خیر است.

ما و جامعه ما امروز جایی ایستاده که سالها قبل آرزویش را داشتیم، نه کمتر و نه بیشتر!

پس بیاییم برای آیندگان بذر آرزو و باور را درست بکاریم، سقف شیشه ای را برای نسل آینده آنقدر بلند بگیریم که با گرفتن یک مدرک از دانشگاه، حوزه یا تاسیس یک شرکت یا نوشتن یک کتاب به آخر خط نرسند که بعد از آن دیگر انگیزه برای بالاتر رفتن نداشته باشند.

البته امروز تعدادی انگشت شمار از نوابغ و پیشتازان علم و تولید و پیشرفت در بین هم میهنان عزیزمان وجود دارند، و اینها همان معدود کسانی هستند که در کودکی و نوجوانی سقف باورهایشان را در مکانی مناسب قرار دادند!

اینجا از کارشناس محترم و دوستان دیگر درخواست دارم که نظرشان در مورد این موضوع بفرمایند که تا چه حد این مطالب صحت دارد!
با تشکر@};-

جنگ و دعوای كودكانه

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

با سلام و عرض ادب
دختر خواهر من تقريبا 2 ساله هست.
اين بچه از پسر عمو و پسر دايي و ساير بچه ها خيلي كتك ميخورد ولي اصلا از خودش دفاع نميكرد گاهي حتي اسباب بازيهاش رو كه اونها ميگرفتند و يه بزرگتر پس ميگرفت و بهش مي داد از ترس اينكه نيایند و دوباره او را کتک نزنندش پرت ميكرد.
البته اوائل سعي ميكردند خودش از خودش دفاع كنه و اسباب بازيش رو پس بگيره ولي ديد فايده نداره و فقط كتك ميخوره و ميترسه وكم كم داره از بچه ها فراري ميشه و در جمع ترجيح ميده توي بغل مامان باباش بشينه تا بره به سمت بچه ها. اين بود كه مادرش بهش ياد داد هر كس تو رو زد تو هم بزنش وكلي باهاش كار كرد ، الان هر بچه اي كه مي بينه يا مياد باهاش بازي كنه روميزنه و فرقي قائل نيست بين بچه اي كه ميزندش با بچه اي كه اومده باهاش بازي كنه.
نتيجه اينكه اون بچه ها هم ازش قهر ميكنند. مادرش ميگه نميدونم چطور بهش تفهيم كنم هر كس تو رو زد تو بزنش نه بقيه رو .
لطفا راهنمايي مي كنيد كه بايد چيكار كنيم ؟
اصلا اينكه يه بچه اي بچه هاي ديگه روگاز ميگيره يا چنگ ميزنه يا مو مي كشه يه رفتار ناهنجار بحساب مياد يا يه نحوه ارتباط گيري ؟
ممنون از وقتي كه مي گذاريد.



با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

نحوه ارتباط دادن کودک با محیط اطراف

[=&quot]دو ماه است که خدا به ما دختری به نام فاطمه هدیه کرده. الحمدلله ازسلامت کامل برخوردار است، منتهی من و اطرافیانم (ازجمله همسرم) بر سر نحوه رسیدگی و مراقبت از او اختلاف نظر داریم. به نظر آنها بچه باید با محیط اطراف سازگارشود و سروصدای محیط و شلوغیها و تلویزیون و موبایل و ... به یادگیری و تقویت هوش او کمک می کند و توجیهشان این است که نباید بچه را پاستوریزه بار آورد؛ اما به عقیده بنده بچه می بایست در محیطی آرام و به دور از هیاهو و شلوغی و بدور از مناظر و اصواتی خارج از گنجایش و آستانه تحملش مراقبت شود و فرایند آشنایی و سازگاری او با محیط اطراف تدریجاً و به اقتضای رشد او صورت گیرد تا سیستم عصبی او با شوک مواجه نشود و زیربنای عصبی اش خوب ساخته شود توچیه من این است که بچه تا سه چهارماه باید آب بندی شود؛ لطفا با توجه به اینکه اکثر کودکان نسل جدید عصبی و کم طاقت هستند در این زمینه راهنمایی بفرمائید-متشکرم[/][=&quot]. [/] [=&quot][/]

برچسب: 

مباحثی در مورد تربیت فرزند از دیدگاه روایات اخلاقی

[="Tahoma"][="Navy"]بسم الله الرحمن الرحیم

پیامبر خدا صل الله علیه و آله:
هر کس فرزندش را ببوسد،خداوند برای او حسنه می نویسد و کسی که او را شاد کند،خداوند روز قیامت او را شاد می سازد و کسی که قرآن به او بیاموزد، پدر و مادرش(در قیامت)فرا خوانده شده و دو لباس بر آنان پوشیده می شود که از نور آن دو لباس ،چهره های بهشتیان نورانی می گردد.(الکافی/ج6/ص49/ح1)

پیامبر خدا صل الله علیه و آله:
اگر کسی کودک گریانش را خشنود کند تا آرام گیرد خداوند آن قدر از نعمت های بهشت به او عطا می کند تا خشنود شود.(الفردوس/ج3/ص549/ح5715)

امام صادق علیه السلام:
موسی بن عمران علیه السلام گفت:پروردگارا کدام عمل نزد تو برترین است؟
فرمود:دوست داشتن کودکان؛چرا که من آنان را بر توحید خود سرشته ام.اگر آنان را بمیرانم به رحمت خودم آنان را وارد بهشتم خواهم کرد.(بحار الانوار/ج104/ص97/ح57)

[/][/]

با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟!

اَلحَمدُ لِلهِ عَلی کُلِ حالٍ وَ صَلَّ اللهُ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آله اَجمَعین

با سلام

سوالم اینه که با بچه سرتق ها چطور رفتار کنیم؟ بیشتر منظورم محدوده سنی 12 13 ساله است،
من خودم برادری دارم که از همین دسته است، احترام کسی رو نگه نمی داره مخصوصا پدر مادر، شیطون هست، رو اعصاب رو، تو دسته پا میاد، تمرکز ما رو بهم میزنه، اصلا خیلی شررره این !البته درس خونه، اما نتبل ،بیشتر تو خونه اینطوریه،بیرون هم بستگی به جاش داره، البته من دوستانش رو هم که میبینم اکثراٌ اینطورن، حالا کمتر یا بیشتر منم سرش عصبانی نمی شم، چون میگم الان اگه باهاش بد برخورد کنم هم اینکه خودم هرچه رشته کرده بودم تا غضب نکنم پنبه میشه هم اینکه شاید تاثیر بدی روش بزاره، واقعا می فهمم پدر مادر با چه خون دل و طمانینه ای مارو بزرگ کردن

اگه به همین منوال بخواد ادامه پیدا کنه با بچه های این نسل باید فاتحه این مملکت رو در آینده خوند!

خب ما چطور این جور بچه ها رو سربه راه کنیم؟ حالا نه یهویی، کم کم

≧◔◡◔≦اگر فرصت داشتم دوباره فرزندم را بزرگ کنم ...≧◔◡◔≦

با سلام خدمت همه ی بزرگواران عزیز

به ویژه پدر و مادران گرامی

در این تایپیک با موضوع :

فرصتها را قدر بدانیم

((اگر فرصت داشتم دوباره فرزندم را بزرگ کنم ...))

در خدمتتون هستیم

به راستی اگر این فرصت به شما داده می شد که دوباره فرزندانتان را بزرگ کنید چه می کردید؟؟؟

منتظر نظرات ارزنده شما عزیزان هستیم

امید است که پدر و مادرانی که هم اکنون دارند فرزندان را تربیت می کنند
و
پدر و مادرهای آینده بیشتر دقت کنند

موفق باشید


◆ آیا محبت زیاد کودک را لوس می کند؟◆ (بررسی موضوع حد و مرز محبت به كودك)

آیا محبت زیاد کودک را لوس می کند؟

تربیت فرزندان همواره یکی از اولویت های اصلی والدین است. کودک همانند یک نهال تازه شکفته در اختیار دو باغبانی است که به قدر همت و دانش خود قادر خواهند بود از ثمره پرورش این نهال طی سالیان متمادی لذت ببرند. واقعیت این است که امروز بیش از هر زمان دیگری نقش پدر و به ویژه مادر در شکل گیری شخصیت کودک آشکار شده است. بدیهی است که همه والدین می خواهند فرزندانی شاداب، سرزنده و دارای اعتماد به نفس تربیت کنند اما تمامی آن ها از یک روش پیروی نمی کنند و بر اساس میزان اطلاعاتی که از روش های تربیتی کودکان دارند، با آن ها برخورد می کنند. با اندکی تامل در خانواده هایی که اطراف ما هستند می توانیم این تفاوت ها را دریابیم. در بعضی از خانواده ها شیوه تربیتی مقتدرانه، در برخی شیوه آسان گیرانه، در برخی شیوه منطقی و در برخی شیوه مستبدانه رواج دارد و والدین بنا به شیوه تربیتی که از والدین خود دریافت کرده اند و بسته به اطلاعاتی که از سبک های فرزندپروری دارند، تلاش می کنند فرزندانی صالح و با اعتماد به نفس تربیت کنند. یکی از رایج ترین شیوه های تربیتی که امروز در بسیاری از خانواده های ایرانی رواج دارد، شیوه آسان گیر است که در آن والدین با دادن آزادی زیاد، پذیرش بی قید و شرط خواسته های فرزند، نداشتن حد و مرز و تعیین نکردن خطوط قرمز و جهت ندادن به رفتارهای کودک فرزندانی «لوس» تربیت می کنند. در این مطلب قصد داریم فقط به یکی از رفتارهایی که به «لوس شدن» بچه ها منجر می شود، اشاره کنیم.

منبع نوشته ها:
khorasannews.com

بازی های كودكانه را بازی نگیرید



شخصیت‌ كودك‌ در ضمن‌ بازی‌ شكل‌ می ‌گیرد، دگرگونی‌های‌ زیادی‌ در روحیات‌ و خلقیات‌ او روی‌ می‌ دهد و همه‌ این‌ها تكامل‌ و پیشرفت‌ را برای‌ كودك‌ مهیا می ‌كند.

در میان‌ انواع‌ بازی، بازی‌های‌ ابتكاری‌ كه‌ آفریدهِ خود كودكان‌ هستند، اهمیت‌ ویژه‌ای‌ دارند؛

زیرا به‌ شخصیت‌ كودك‌ شكل‌ می ‌دهند و وسیله‌ خوبی‌ برای‌ تربیت‌ او محسوب‌ می‌ شوند.