آرزوها

علت توقف در پیشرفت فردی و اجتماعی

به نام خدا
با سلام و عرض ادب

مقدمه :

آیا شما از وضعیت و جایگاهی که در زندگی شخصی و اجتماعی خودتان دارید راضی هستید؟

خیلی از افراد که به احتمال زیاد از نظر خودشان و دیگران افرادی توانمند ، جدی و با پشتکار هستند وجود دارند که از موقعیت و جایگاهی که دارند راضی نیستند و خیلی دوست دارند که شرایط را عوض کنند ولی به دلایل مختلف این کار را نمی کنند (یا نمی کنیم) ....!

دلایلی وجود دارند که اگر از آنها به عنوان بهانه نام برده شود، بی انصافیست ولی از طرفی هم دلایلی نیستند که واقعا باعث فلج کردن و از کار انداختن انسان در رسیدن به اهدافش شوند!

پس چه چیزی باعث میشود که ما از یکطرف احساس نیاز به ایجاد تغییر و ترقی در زندگی خود یا حتی بهتر کردن زندگی دیگران کنیم واز طرفی دیگر توان، انگیزه، اراده و یا چیزی که ماهیتش مبهم است را نداریم!

مدتها فکر کردم تا پاسخی برای این معما پیدا کردم....
الان که اکثر افراد و کل کشور با مشکلات عدیده شخصی و اجتماعی روبرو هستیم، چرا هیچکس قادر نیست کاری کند؟! نه تک تک افراد و نه دولتمردان و مسئولین!
در حال حاضر در چرخه ای افتاده ایم که انتهای آن ممکن است شرایط وخیمتر باشد ..... .مقصر هر کسی باشد، مردم یا مسئولین، نتیجه آن واحد و مشترک است و آن نابودی همگانی است!

پاسخ به معما (اکتشاف شخصیhappy@};-)

احتمالا شما هم داستان معروف زیر را شنیده اید:

در یک آزمایش جالب، تعدادی غورباقه را در ظرفی گذاشتند و در ارتفاع 20 سانتیمتر بالاتر از آنها شیشه ای قرار دادند، هر بار که غورباقه ای قصد بیرون پریدن از ظرف را داشت، به شیشه برخورد میکرد و به داخل ظرف برمیگشت، کم کم غورباقه ها باور کردند که امکان خروج از ظرف وجود ندارند و دیگر تلاشی برای خارج شدن نمی کردند، بطوریکه حتی بعد از برداشتن شیشه دیگر غورباقه ای از ظرف بیرون نپرید!

ولی آیا تا حالا فکر کرده ایم که احتمالا خود ما هم بسان آن غورباقه ها تحت باورهایمان سقفی برایمان ایجاد کرده ایم یا کرده اند که شاید هرگز نتوانیم از آن بالاتر رویم؟!

کشف من پیدا کردن همین سقف شیشه ای و باور کاذب فلج کننده است که با شما درمیان خواهم گذاشت، نه برای ازبین بردن آن در مورد خودمان، که احتمالا امکانش نیست و یا خیلی مشکل است، بلکه به این دلیل آن را میگویم که برای فرزندانمان و برای کسانی که هنوز وارد این دنیا نشده اند، بکوشیم تا این سقف شیشه ای و باور نابود کننده را ایجاد نکنیم!

احتمالا همگی شاهد بوده ایم که در دوران کودکی، نوجوانی یا جوانی، در مقابل این سوال که در آینده میخواهی چه کاره شوی 95% از افراد پاسخی مشابه داشتند و حتی الآن هم کودکان همین نظرات یا مشابه آن دارند که میخواهند مهندس، پزشک،روحانی، معلم، خلبان،فروشنده و.... شوند، قطعا این خواسته یا تمایل برای یک کودک یا نوجوان تحت تاثیر سخنان مستقیم یا غیر مستقیم والدین یا دیگران از زبان آنها خارج میشود و یا حتی ممکن است زائیده افکار یا خواسته های خود کودک باشد، تفاوتی ندارد...نتیجه مشترک است!

ما تحت تاثیر آن خواسته که کم کم به باوری تبدیل شد و پس از سالها ما را به همان جایگاه رساند توانستیم به هدفمان برسیم...!
درست است به هدفمان رسیدیم! ولی دلیل این عدم رضایت و اینهمه مشکلات لاینحل چیست؟!

دلیل این عقیم ماندن و عدم رضایت درونی، ناقص و عقیم بودن همان خواسته و آرزوهای دوران کودکی و نوجوانی است!
برای ما ناخواسته سقفی شیشه ای با ارتفاع کوتاه توسط خودمان یا دیگران ایجاد شد و آن چیزی جز سقف باور کوتاهمان نبود.

کسی که آرزو داشت یک مهندس شود، به محض فارغ التحصیل شدن، به آرزوی خود یا به عبارتی سقف شیشه ای خود رسید! یک دفعه انرژی تحلیل می رود، مسابقه ماراتنی که طی کردیم برای عبور از کنکور و دانشگاه خیلی نفسگیر و مشکل بود ولی چون باورمان این بود که این مسیر باید طی شود، بدون نگاه به چپ و راست و مشکلات موجود، مستقیم رفتیم تا به هدف رسیدیم! .....هدف!

افسوس که هدفمان ناقص بود...افسوس که سقف آرزوهایمان خیلی پایین و بدون ثمر بود...

آرزو و باور داشتیم که روزی یک پزشک شویم، و شدیم....حتی رییس بیمارستان!
ولی ای کاش آرزو می کردیم که پزشکی خواهم شد که هر سال یک کتاب خواهم نوشت و یک کشف جدید خواهم کرد!
کاش ارزو میکردیم که بیمارستانی را ریاست خواهم کرد که از تمام نقاط دنیا برای درمان به انجا خواهند امد و مردم حاضر خواهند بود ماهها در صف انتظار و پذیرش قرار گیرند!

آرزو کردیم که یک روحانی معمم شویم....شدیم!....ای کاش آرزو می کردیم که یک نسخه کپی از شهید مطهری یا علامه امینی می شدیم...ولی یک پیش نماز یا حد اکثر یک خطیب هفته ای یک شب شدیم!

خودمان و تحت تلقینات دیگران آرزو کردیم که یک مهندس شویم و شدیم! ولی کاش آرزو میکردیم مهندسی خواهم شد که هر سال در رشته خودم یک نوآوری ثبت خواهم کرد که تولید و کیفیت یک محصول را بیشتر کند و هر سال اختراعی جدید خواهم کرد و باعث افزایش صادرات بیشتری خواهم شد.

کاش آرزو میکردیم که یک نسحه جدید از شهید چمران یا پروفسور حسابی می شدیم....اگر اینچنین آرزو و ایمانی در ذهن میساختیم، قطعا به همان جایگاه می رسیدیم!

آرزو کردیم فروشنده یا تولید کننده یا صادر کننده شویم و شدیم... همین! فقط شدیم، آیا بهبود پیوسته کیفیت کارمان راهم آرزو کردیم؟ آیا آرزو و باور داشتیم که روزی رقیب برندهای معتبر جهانی شویم؟!

آیا وقتی آرزو داشتیم که معلم شویم، آرزو داشتیم که شاگردانی تربیت کنیم که هر سال شاهد برنده شدن اسکار یا نوبل شوند؟!

اصلا بلد بودیم اینگونه تصور کنیم؟!

اصلا دیگران بلد بودند اینگونه در ذهنمان تلقین کنند که صرف خلبان یا معلم یا تاجر یا کشاورز شدن کافی نیست؟
آیا هیچوقت آرزو کردیم که دامداری خواهم شد که محصولاتش هر روز بهتر و بیشتر از روز قبل خواهد شد؟ و روزی لبنیات خاورمیانه از کارخانه من تامین خواهد شد؟!

حتی کسی که روزگاری در باغ آرزوهایش خود را یک رییس جمهور یا وزیر می دیده، آیا در تصوراتش مردم زیر دست خود را هم می دیده که هر روز از مشکلاتشان کم میشود و خود را رییسی میدیده که باعث پیشرفت و رضایت مردم و کشورش شده یا فقط میدیده که رییس جمهور شده؟! و حالا هم شده! ولی آیا خودش یا دیگران از عملکردش راضی هستند؟ یا فقط هدف همان حکم تنفیذ بود؟!

آیا وقتی آرزو داشتیم که یک کشتی گیر یا ژیمناست شویم، آیا در ذهنمان به مدال المپیک هم فکر کردیم؟!

متاسفانه 99٪ پاسخ این سوالات خیر است.

ما و جامعه ما امروز جایی ایستاده که سالها قبل آرزویش را داشتیم، نه کمتر و نه بیشتر!

پس بیاییم برای آیندگان بذر آرزو و باور را درست بکاریم، سقف شیشه ای را برای نسل آینده آنقدر بلند بگیریم که با گرفتن یک مدرک از دانشگاه، حوزه یا تاسیس یک شرکت یا نوشتن یک کتاب به آخر خط نرسند که بعد از آن دیگر انگیزه برای بالاتر رفتن نداشته باشند.

البته امروز تعدادی انگشت شمار از نوابغ و پیشتازان علم و تولید و پیشرفت در بین هم میهنان عزیزمان وجود دارند، و اینها همان معدود کسانی هستند که در کودکی و نوجوانی سقف باورهایشان را در مکانی مناسب قرار دادند!

اینجا از کارشناس محترم و دوستان دیگر درخواست دارم که نظرشان در مورد این موضوع بفرمایند که تا چه حد این مطالب صحت دارد!
با تشکر@};-

راه حل های قرآن برای آرزوهای انسان

هوالعلیم :Gol:

[="DarkGreen"]نویسنده ی مقاله :خانم فاطمه آزادی نژاد[/]
منبع: نشریه بشارت، شماره ی 70

بی تردید، یکی از دغدغه های جوانان دستیابی به آرزوهای رنگارنگی است که در اندیشه می پرورانند. در این میان بشارت، ارمغانی بزرگ برای نوجوانان و جوانان است و دستیابی به همه ی آمال سالم انسانی را از رهگذر آیات قرآنی مژده می دهد.

در فرهنگ قرآن، آرزو تعریف و جهت ویژه ای می یابد، به طوری که بسیاری از افکاری که ما آن را آرزو می پنداریم، از دایره ی آمال قرآنی خارج می شود. ما نمی خواهیم در این مجال به چارچوپی بپردازیم که قرآن در اطراف آرزو نصب می نماید، بلکه تنها راه حل های قرآنی را برای دستیابی آرزوهایتان ارائه می دهیم.