برده داری در اسلام

حکم کنیز و غلام در زمان فعلی در صورت وجود آنها

بسم الله الرحمن الرحیم سلام. یک سوالی برایم پیش آمده که آیا همانطوری که زمان اهل بیت برده داری مجاز بوده آیا الآن هم جائز است؟ اگر با رضایت طرف مقابل باشد چه؟ اگر  جائز است شرایطش چیست؟ اگر هم جائز نیست لطفا دلیلش را ذکر بفرمائید با تشکر

تفاوت برده داری در یهودیت و مسیحیت و اسلام

سلام
در عهد قدیم .... تورات .... کتاب خروج ....فصل بیست و یک .... آیات بیست و شش و بیست و هفت اینچنین میخوانیم

اگر کسی به چشم غلام یا کنیز خود ضربه زند و آن چشم کور شود باید او را به عوض چشمش آزاد کند و اگر به دندان غلام یا کنیزش ضربه بزند که از جای کنده شود باید به عوضش وی را آزاد کند

میخواستم ببینم آیا این احکام در اسلام هم هست یا نه

دنبال اخلاقی‌ات نیستم دنبال حکم.هستم

دنبال این نیستم که مثلا در اسلام آمده باشد یا نیامده باشد که به برده های خود ظلم بکنید یا نکنید

بحث سره این هست اومدیم و یک نفر برده ای داشت و اون رو شکنجه می‌کردحکم اسلام چی هست

میره بهش میگه با اخلاق باشید و برده های خودتون رو شکنجه نکنید و یا اینکه اون برده رو از دست شکنجه گر نجات میده

متشکرم

امام ششم شیعیان: فرزند یک کنیز متعلق به صاحب کنیز اوست، حتی اگر پدر او

امام ششم شیعیان: فرزند یک کنیز متعلق به صاحب کنیز اوست، حتی اگر پدر او نباشد (پدرش می تواند او را از صاحبش بخرد

؟!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!؟!!!!!!!!!


وَ رَوَى الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ عَنْ ضُرَيْسِ بْنِ عَبْدِ الْمَلِكِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ فِي الرَّجُلِ يُحِلُّ لِأَخِيهِ جَارِيَتَهُ وَ هِيَ تَخْرُجُ فِي حَوَائِجِهِ قَالَ هِيَ لَهُ حَلَالٌ قُلْتُ أَ رَأَيْتَ إِنْ جَاءَتْ بِوَلَدٍ مَا يَصْنَعُ بِهِ قَالَ هُوَ لِمَوْلَى الْجَارِيَةِ إِلَّا أَنْ يَكُونَ قَدِ اشْتَرَطَ عَلَيْهِ حِينَ أَحَلَّهَا لَهُ أَنَّهَا إِنْ جَاءَتْ بِوَلَدٍ مِنِّي فَهُوَ حُرٌّ فَإِنْ كَانَ فَعَلَ فَهُوَ حُرٌّ قُلْتُ فَيَمْلِكُ وَلَدَهُ قَالَ إِنْ كَانَ لَهُ مَالٌ اشْتَرَاهُ بِالْقِيمَة


ضريس بن عبد الملك گويد: در باره شخصى كه كاميابى از كنيز خود را به برادر خويش حلال كرده و به حاجتى به سفر رفته بود. امام صادق فرمود: بر آن برادر كنيز حلال است، گويد: عرض كردم: اگر كنيز از آن شخص داراى فرزند شد حكم كودك چيست؟ فرمود: فرزند از آن صاحب كنيز است مگر اينكه هنگام واگذارى و بخشش مرد شرط كرده باشد كه اگر فرزند پديد آمد آزاد است، اگر چنين شرطى كرده است فرزند آزاد است، گويد: عرض كردم (در صورتی که شرط نشده باشد) فرزندش را صاحب كنيز مالك مى‏شود؟ فرمود: اگر ثروتى دارد فرزند را به قيمت از صاحب كنيز خريدارى كند.

من لا يحضره الفقيه، جلد سوم‏، صفحه: چهارصد و پنجاه و شش

نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟

نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟

«ملک یمین» اسیر جنگی نیست!!!

انجمن: 

[=&amp]اگر در اینترنت بگردید هر جایی برای پاسخ به شبهه کنیز دیده اید عبارت "ملکت ایمانکم" را به معنای برده یا کنیزی که در جنگ اسیر شده اند در نظر گرفته اند در حالی که اینطور نیست. در این زمینه بنده حرف های جدیدی دارم که خدمتتون عرض میکنم.

[/]


[=&amp]1. [/][=&amp]مصداق "ملکت ایمانکم" اسیر جنگی نیست[/]

[=&amp]چه کسانی مصداق عنوان کنیز (ما ملکت ایمانهم) هستند؟[/][=&amp]
[/][=&amp]معمولا برای این تعبیر دو مصداق در نظر می گیرند : یکی اسرای جنگی و دیگری بردگانی که به عنوان عبد یا کنیز فروخته می شدند[/][=&amp].
[/][=&amp]جواب : اسرای جنگی برده نمی شوند و مصداق [/][=&amp]([/][=&amp]ما ملکت ایمانهم) نیستند[/]

[=&amp]معنای "ملکت ایمانکم" مشخص است که معنی کلمه ای آن میشود "مالک پیمان ها" که در کمال تعجب مترجمین و مفسرین اون رو به معنای غنیمت جنگی میگیرند که این اشتباه است. کنیزان و غلامان برده هایی نبودند که از طریق جنگ بدست بیایند بلکه همان بردگانی بودند که در متن جامعه موجود بودند نه اسیران جنگی !!! به این ترجمه که اتفاقا معروف است دقت کنید:[/]

[=&amp]و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانی که [از راه اسارت] مالک شده اید؛ ...[/]

[=&amp]دقت کنید مترجمین خودشان عبارت [/][=&amp]][/][=&amp]از راه اسارت[/][=&amp][[/][=&amp] را به آیه اضافه کردند و در واقع تفسیر را در متن ترجمه آورده اند و این اشتباه است .[/]

[=&amp]در آیه [/][=&amp]۴[/][=&amp] سوره محمد راجع به اینکه چگونه باید با اسرای جنگی برخورد کرد این چنین آمده است[/][=&amp]:[/][=&amp] فَإِمَّا مَنَّا بَعْدُ وَ إِمَّا فِدَاءً یعنى "یا بر آنان منت نهید [و آزادشان کنید]، یا از آنان [در برابر آزاد کردنشان‏] فدیه و عوض بگیرید"[/]

[=&amp]خیلی جالب است با اینکه قرآن تنها دو راه را برای برخورد با اسرا معرفی کرده است مفسرین و علماء ، راه سومی را نیز بیان کرده اند که بر خلاف آیات قرآن است !!! ( البته جلوترراجب این آیه زنان شوهر دار بحث خواهم کرد و قضیه اصلا چیز دیگریست)[/]

[=&amp]در فرق بین برده گیری و برده داری باید خود دقت کنید. برده گیری یعنی اینکه ابتدا به ساکن افرادی را که برده نیستند و آزادند برده کنیم ولی برده داری یعنی اینکه چگونه با افرادی که به هر دلیلی برده شده اند برخورد کنیم؟ در اسلام برده داری هست و قوانینی برای اداره ی بردگان و آزادی تدریجی آنها وجود دارد ولی برده گیری وجود ندارد یعنی این گونه نیست که اسلام بخواهد افرادی را که آزادند برده اعلام کند و این باور غلط است که برده اسیر جنگی میشود !!!

[/]

[=&amp]2. [/][=&amp]اسیر در خانه ؟؟؟!!![/]

[=&amp]به نظر شما آیا مردم دیوانه بودند که اسیر جنگی را به خانه خود بیاورند و آن ها را تربیت کنند ؟؟؟اصلا چه‏ طور کسى که پدرش، برادرش و شوهرش به دست مسلمانان کشته شده است، در خانه مسلمانان زندگى مى‏کند و کنیز و نوکر آنان است، امّا هیچ‏گاه به فکر نمى‏افتد با سم‏دادن یا با کارد آشپزخانه یا … مالک خود را بکشد؟ چه‏طور حسّ انتقام از آنان گرفته شده به طورى که حتى یک مورد ترور گزارش نشده است؟ از نظر عقلی چنین چیزی غیر ممکن است. اسیر احکام خودش را دارد و برده نمیشود

[/]


[=&amp]3. [/][=&amp]آزادی اسیران توسط پیامبر اسلام[/]

[=&amp]اگر در آیات و روایات بگردید فراوان آیات و روایاتی را پیدا میکنید که به آزادی اسیران اشاره دارد و این با برده گیری در تنافقض است ، نمیشود هم به اسیران لطف نمود هم آنها را به کنیزی گرفت.[/]

[=&amp]پیامبر به هر بهانه‏اى، اسیران جنگى را آزاد مى‏نمودند؛ به عنوان مثال در جنگ بدر، اسیران زیادى گرفته شد. امّا در مقابل پرداخت مال، آزاد شدند؛ زیرا مسلمانان فقیر بودند و مى‏خواستند بنیه مالى خود را تقویت نمایند. در جنگ احد، احزاب و فتح مکه، اسیرى گرفته نشد[/][=&amp]. [/][=&amp]امّا در جنگ هوازن، خیبر، بنى المصطلق و … اگرچه گروهى به اسارت درآمدند،[/]

[=&amp]مثلاً در جنگ بنى‏المصطلق، پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله با جویریه ـ دختر رییس قبیله ـ ازدواج کرد. وقتى مردم دیدند اسیرانى که در خانه دارند، از خویشاوندان همسر رسول‏اللّه هستند، آن‏گاه همه را آزاد کردند.(اسد الغابه ، جلد [/][=&amp]۷[/][=&amp] ، صفحه [/][=&amp]۱۲۶[/][=&amp] و الکامل فی التاریخ ، جلد [/][=&amp]۱[/][=&amp] ، صفحه [/][=&amp]۵۷۸[/][=&amp])[/]

[=&amp]در یکى دیگر از جنگ‏ها (جنگ هوازن) اسیران زیادى نصیب مسلمانان شدند و با[/][=&amp]
[/][=&amp]چاره‏اندیشى دقیق و حساب شده ی پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله همه آنان آزاد شدند. پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به آنان یاد داد پس از این‏که نماز ظهر تمام شد، برخیزند و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله را نزد مردم و مردم را نزد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله شفیع قرار دهند. آنان نیز چنین کردند. آن‏گاه پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله برخاست و آن‏چه از اسیران که سهم خود و فرزندان عبدالمطلب شده بود، بخشید[/][=&amp].
[/][=&amp]مهاجران و انصار نیز گروه گروه اسیران را آزاد کردند. تنها دو طایفه بنوتمیم و[/][=&amp]
[/][=&amp]بنوفزاره نبخشیدند که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله تعهد نمود از غنیمت‏هاى جنگ بعدى به آنان بدهد و همه قبول کردند[/][=&amp].
[/][=&amp]در این میان یک نفر که مالکِ پیرزنى فرتوت شده بود، راضى نشد، امّا سرانجام او نیز رضایت داد.( السیره النبویه ، مجلد [/][=&amp]۲[/][=&amp] ، جلد [/][=&amp]۳،۴[/][=&amp] ، صفحات [/][=&amp]۴۸۸[/][=&amp] و [/][=&amp]۴۸۹[/][=&amp])
[/][=&amp]مهمترین قسمت واقعه، پیشنهاد پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بود که آنان برخیزند و پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و مردم را شفیع نزد یکدیگر قرار دهند و به آنان وعده داد که در آن هنگام من سهم خودم و فرزندان مطلّب را مى‏بخشم و همین کار را نیز کرد تا مردم تحریک شوند و آنان نیز ببخشند و اسیران را آزاد کنند. سرانجام وقتى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله دید برخى از مسلمانان از اسیران خود نمى‏گذرند و آنان را آزاد نمى‏کنند، تعهد نمود که در مقابل هر نفر، سته فرائض (شش اسب یا شتر) بدهد.( همان ، صفحه [/][=&amp]۴۹۰[/][=&amp])[/]

[=&amp]و (نیکوکاران) غذاي (خود) را با اينكه به آن علاقه (و نياز) دارند به مسكين و يتيم و اسير مي‏دهند[/][=&amp].[/][=&amp](آیه 8 انسان)[/]

[=&amp]و بسیاری موارد دیگر...

[/]


[=&amp]4. [/][=&amp]آیا پیامبر کنیزی داشته که اسیر جنگی بوده است؟[/]

[=&amp]حال ممکن است شخصی به ما اشکال کند که این حرف شما با آیه [/][=&amp]۵۰[/][=&amp] سوره احزاب سازگار نیست. در این آیه راجع به زنانی که بر پیامبر حلال هستند صحبت شده است و یک گروه از این زنان این چنین معرفی شده اند : وَ مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ[/]

[=&amp]مراد از کنیزان در اینجا همان کنیزانی است که در متن جامعه وجود داشته است .[/][=&amp]پیامبر هیچ زنی را که در جنگ اسیر شده باشد برای خودش به عنوان برده که مصداق (ما ملکت ایمانهم) باشد نگرفت بلکه همسران پیامبر همگی از طریق ازدواج با او مرتبط بوده اند و اگر کنیزی هم بوده مثل ماریه قبطیه او اسیر جنگی نبوده است بلکه جزو همان دسته از کنیزانی بوده است که درجامعه ها رواج داشته است.[/]

[=&amp]در تفسیر نمونه آمده است : در اینکه آیا این حکم در مورد کدامیک از همسران پیامبر ص مصداق داشته؟ بعضى از مفسران گفته‏اند[/][=&amp]: [/][=&amp]یکى از زنان پیامبر ص به نام” ماریه قبطیه” از غنائم و دو همسر دیگر بنام[/][=&amp]” [/][=&amp]صفیه” و” جویریه” از انفال بود که پیامبر ص آنها را از قید بردگى آزاد کرد و به همسرى خود پذیرفت، و این خود جزئى از برنامه کلى اسلام براى آزادى تدریجى بردگان و باز گرداندن شخصیت انسانى به آنها بوده است.(تفسیر نمونه، ج‏[/][=&amp]۱۷[/][=&amp]، ص[/][=&amp]: [/][=&amp]۳۷۷[/][=&amp])
[/][=&amp]از این حرف تفسیر نمونه واقعا باید تعجب کرد چرا که ماریه ی قبطیه اصلا جزو غنائم جنگی نبوده بلکه جزو دسته ی دیگری از کنیزان بوده . ماریه اصلا اسیر جنگی نبوده است بلکه طبق آنچه که در تفسیر التحریر و التنویر، ج‏[/][=&amp]۲۱[/][=&amp]، ص[/][=&amp]: [/][=&amp]۲۹۱[/][=&amp] آمده است پادشاه مصر او را به پیامبر هدیه داد و صفیه و جویریه طبق گفته ی خود تفسیر نمونه پیامبر با آنها ازدواج کرد نه اینکه آنها را به کنیزی گرفته باشد در حالی که آیه ، بحث کنیز را مطرح کرده است[/][=&amp].
[/][=&amp]به هر ترتیب خوب است تحقیق کنید که اگر مراد از تعبیر مَا مَلَکَتْ یَمِینُکَ مِمَّا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَیْکَ کنیزانی باشد که از طریق جنگ به پیامبر رسیده است و در واقع اسرای جنگی بوده اند کدام یک از زنانی که نزد پیامبر بوده اند مصداق این تعبیر بوده اند؟[/][=&amp]
[/][=&amp]مراد از کنیزان در اینجا همان کنیزانی است که در متن جامعه وجود داشته است نه گرفتن کنیز در جنگ !!![/]

[=&amp]5. [/][=&amp]تناقض نیکی به بردگان و برده گرفتن[/]

[=&amp]در گذشته بردگان و کنیزان زیادى در حجاز بودند که یا در جنگ‏هاى قبل از اسلام، اسیر شده و بعد به عنوان برده فروخته شده بودند و دیگر عنوان اسیر بر آنها اطلاق نمی شد و یا آدم‏ربایان، آنان را از آفریقا و سایر مناطق ربوده، در بازارهاى مکه، مدینه و … مى‏فروختند[/][=&amp].[/][=&amp] بردگانی که خدا دستور آزادسازی آنها را داده و برای آنها ثواب تعیین کرده یا کفاره گناهان آنها میشود از این دست بردگان بودند نه اینکه برویم اسیر بگیریم و بعد به آنها نیکی کنیم !!![/]

[=&amp]دستورهاى دینى که منجر به آزاد کردن برده مى‏شود معمولاً از این قبیل است[/][=&amp]:[/][=&amp] کفاره روزه خوردن به صورت عمدى[/][=&amp].[/]

[=&amp]) [/][=&amp]کفاره روزه خوردن به صورت عمدى.( کتاب وسائل الشیعه ، جلد [/][=&amp]۷[/][=&amp] ، ابواب ما یمسک عنه الصائم ، باب [/][=&amp]۸[/][=&amp])
[/][=&amp]۲[/][=&amp]) [/][=&amp]کفاره سوگند شکنى.( سوره مائده ، آیه [/][=&amp]۸۹[/][=&amp])
[/][=&amp]۳[/][=&amp]) [/][=&amp]کفاره قتل از روى خطا و جهالت.( سوره نساء ، آیه [/][=&amp]۹۲[/][=&amp])
[/][=&amp]۴[/][=&amp]) [/][=&amp]کفاره ی ظهار(سوره مجادله ، آیه [/][=&amp]۳[/][=&amp])
[/][=&amp]۵[/][=&amp])[/][=&amp]کفاره حد زدن به برده ، بدون اینکه گناهی مرتکب شده باشد.( روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، جلد [/][=&amp]۶[/][=&amp]، صفحه [/][=&amp]۲۷۶[/][=&amp])
[/][=&amp]۶[/][=&amp]) [/][=&amp]آزادسازى به مناسبت اعیاد و به دست آوردن اجر و ثواب الهى.( وسائل الشیعه ، کتاب العتق ، باب استحباب العتق)[/][=&amp]
[/][=&amp]۷[/][=&amp])[/][=&amp]یکی از مصرفهای زکات نیز آزادسازی بردگان است.( سوره بقره ، آیه [/][=&amp]۱۷۷[/][=&amp])[/]

[=&amp]8)کسانى از بردگانتان که درخواست مکاتبه (بازخرید) خود را مى‏کنند، اگر خیرى در آنان سراغ دارید با آنان مکاتبه کنید و از آن مالى که خدا به شما داده است به آنان بدهید[/][=&amp].[/][=&amp](سوره نور آیه 33)[/]

[=&amp]و بسیاری موارد دیگر ...[/]

[=&amp]به نظر شما میتوان از طرفی راه برده گیری را باز گذاشت و از آنطرف گفت آزادسازی بردگان ثواب دارد ؟؟؟ نه چون اسلام برده گیری را متوقف کرد و فقط برده داری باقی مانده بود

[/]


[=&amp]6. [/][=&amp]ماضی بودن افعال برده داری [/]

[=&amp]اگر شما در قرآن نظر بیفکنید هر جا در قرآن به چنین بردگانی اشاره شده است از فعل ماضی استفاده شده است نه مضارع و تعبیر از این بردگان با عنوان (مَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ) آمده است یعنی آن افرادی که قبلا مالک شده اید. اگر تعبیر ، به صورت [/][=&amp]([/][=&amp]ما تَملِکُ اَیمَانُکُم) بود به این معنا بود که شما می توانید از این به بعد نیز مالک بردگان شوید ولی با توجه به اینکه تعبیر به صورت ماضی آمده است می توان نتیجه گرفت که هر حکمی که برای بردگان آمده است مخصوص بردگانی است که قبلا مسلمانان مالک آن شده اند یعنی همان افرادی که هم اکنون در خانه های آنها وجود دارند[/][=&amp].
[/][=&amp]با توجه به این مطلب می فهمیم که اسلام مجوز اینکه از این به بعد می توانید مالک برده ای شوید را نداده است. پس اینکه مسلمانی بتواند از بازار برده فروش ها برده ای بخرد و از آن به عنوان برده استفاده کند صحیح نیست[/][=&amp]

[/]


[=&amp]7. [/][=&amp]قرض دادن کنیز[/]

[=&amp]کته ی دیگر اینکه همچنانکه در ابتدای بحث از یکی از سایت ها نقل شد برخی قائل اند که شخص می تواند کنیز خود را به دیگری قرض دهد تا او نیز از آن کنیز استفاده کند[/][=&amp].
[/][=&amp]این نظریه علاوه بر اینکه با کرامت زن در تناقض است با آیات قرآن نیز سازگار نیست[/][=&amp].
[/][=&amp]در آیه [/][=&amp]۶[/][=&amp] سوره مومنون رابطه ى جنسى حلال در دو مورد مجاز دانسته شده است و به اینگونه بیان گردیده است : إِلَّا عَلىَ أَزْوَاجِهِمْ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانهُمْ یعنى مومنین ، تنها آمیزش جنسى با همسران و کنیزانشان دارند[/][=&amp].
[/][=&amp]در این تعبیر طبیعتا مراد از همسران که رابطه ى جنسى با آنها حلال است همسر هر فردى براى خود آن فرد است و همین مطلب قرینه ای است برای اینکه مراد از ملک یمین که ارتباط جنسی با او حلال است ملک یمین هرکسی برای خودش است[/][=&amp].
[/][=&amp]پس آن حکمی که در رابطه ی با قرض دادن کنیز به دیگری داده شده است با این آیه سازگاری ندارد[/][=&amp].
[/][=&amp]و اما آیه ی دیگری که حکم قرض دادن کنیز با آن در تعارض است آیه [/][=&amp]۲۵[/][=&amp] سوره نساء است که می فرماید[/][=&amp] :
[/][=&amp]وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[/][=&amp]
[/][=&amp]ترجمه : و از شما کسى که به سبب تنگدستى نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند، با کنیزان جوان با ایمانتان [ازدواج کنید و اظهار ایمان از سوى کنیزان در جواز ازدواج با آنان کافى است‏]. و خدا به ایمان شما [که کدام ظاهرى و کدام حقیقى و واقعى است‏] داناتر است. [آزاد و کنیز در اصل و نسب و در رابطه ایمانى‏] از یکدیگر، [و اعضاى یک پیکرید]، پس با کنیزان با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید، و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید[/][=&amp].
[/][=&amp]طبق این آیه کسانی که نمی توانند با زنان آزاد ازدواج کنند می توانند با کنیزی که در ملک دیگری است ازدواج کنند. پس اگر کسی می خواهد سراغ کنیزی که در ملک دیگری است برود آنچه که در قرآن آمده است ازدواج با آن کنیز با اجازه ی صاحب آن است نه اینکه بتواند کنیز را از صاحبش قرض بگیرد و بعد به او پس دهد !!![/][=&amp]
[/][=&amp]دلیل تعارضات برخی از احکام فقهی با آیات قرآن[/][=&amp]
[/][=&amp]پس حکمی که در فقه آمده است با آیات قرآن سازگار نیست و شاید این حکم های خلاف قرآن به این دلیل باشد که متأسفانه در طول تاریخ چندان روی قرآن سرمایه گذاری نشده است. اگر حوزه ها ما بجای حوزه ی فقهیه واقعا حوزه ی علمیه بود و قرآن به عنوان منبع اصلی دین در آن مورد توجه قرار می گرفت چنین احکام خلاف قرآن صادر نمی شد. شما ببینید در حوزه های ما قرآن که منبع اصلی دین ماست درس رسمی نیست. آیا از همین مطلب نمی توان به قوانینی که از چنین حوزه هایی بیرون می آید بی اعتماد شد؟ بگذریم

[/]


[=&amp]8. [/][=&amp]برده گیری یا برده داری مسئله اینست !!![/]

[=&amp]همانطور که بارها گفتم اسلام با برده گیری مخالف است مواردی که قرآن و روایات آمده مصداق همان برده هایی بود که در متن جامعه بودند نه اسیر. برده داری در اسلام لغو گردید و کار ناپسندی بود.[/]

[=&amp]ـ حضرت محمد(ص): بدترین مردم برده فروشانند. (کافی، ج [/][=&amp]۵[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۱۴)[/][=&amp]
[/][=&amp]ـ رسول خدا(ص): جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای محمد، بدترین افراد در امت تو برده فروشان هستند. (وسائل الشیعه، ج [/][=&amp]۱۷[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۳۷)[/][=&amp]
[/][=&amp]ـ [/][=&amp]مغازه داری به پیامبر اسلام(ص) بسیار علاقه‌مند بود[/][=&amp]. [/][=&amp]هرروز قبل از آنکه به دنبال کارش برود، به محل اقامت پیامبر رفته حضرت را نگاهی می کرد و می رفت. پیغمبر متوجه این قضیه شد و هروقت او می آمد (و حضرت در میان مردم بود) سرش را بالا می کشید تا آن شخص بتواند او را ببیند[/][=&amp].
[/][=&amp]یک روز وقتی که از نزد حضرت رفت فوری برگشت. پیامبر با دیدن این رفتار، با اشاره از او خواست تا نزدش بنشیند. از او پرسید: چرا امروز برگشتی؟ جواب داد: چنان محبت شما در دلم افتاد که نتوانستم دنبال کارم بروم[/][=&amp].
[/][=&amp]پس از آن دیگر آن شخص نیامد. پیامبر از اصحابش سراغ او را گرفت. آنان خبر نداشتند. سپس همراه اصحابش به بازار رفتند و مغازه ی او را بسته دیدند[/][=&amp]. [/][=&amp]پیامبر از همسایگانش سراغ او را گرفت. گفتند: از دنیا رفت و او شخصی امین و راستگو بود الا اینکه دنبال زنان را می گرفت. (مثلا چشم چران بود)[/][=&amp].
[/][=&amp]پیامبر(ص) فرمود: خدا او را رحمت کند. او چنان مرا دوست داشت که اگر برده فروش هم بود خداوند او را می آمرزید. (کافی، ج [/][=&amp]۸[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۷۷)[/]

[=&amp]رسول خدا(ص): کسی که شخصی آزاد را بفروشد توبه اش قبول نمی شود مگر او را دوباره آزاد گرداند. (مستدرک الوسائل، ج [/][=&amp]۱۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۳۷۸)[/]

[=&amp]رسول اللَّه‏(ص)[/][=&amp]: [/][=&amp]خدا را خدا را در مورد بندگانتان در نظر داشته باشید. از هر آنچه می خورید به آنها بدهید و از آنچه می پوشید به آنها بپوشانید. به کاری که توانایی ندارند مجبورشان نکنید. (مستدرک الوسائل، ج [/][=&amp]۱۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۳۷۹)[/]à[=&amp] به نظر شما میشود هم غذایمان را با بردگان تقسیم کنیم هم در جنگ آنها را به بردگی بگیریم ؟؟؟ مسئله چیز دیگری است[/]

[=&amp]شخصی از امام صادق‏(ع) پرسید: آیا میان دو برده که برادر هستند یا مادر و فرزند هستند می توان جدایی انداخت؟ فرمود: نه، حرام است مگر خودشان بخواهند. (من لا یحضره الفقیه، ج [/][=&amp]۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۲۱۹[/][=&amp]) [/] [=&amp]امام صادق‏(ع): هرکه به برده ای فحش بدهد شلاق می خورد. (تهذیب الاحکام، ج [/][=&amp]۱۰[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۷۱)[/] [=&amp]رسول خدا(ص)[/][=&amp]: [/][=&amp]خداوند هر گناهی را می بخشد مگر کسی که منکر مهریه شود یا مزد کارگر را ندهد یا شخص آزاد را بفروشد. (مستدرک الوسائل، ج [/][=&amp]۱۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۳۷۸)[/] [=&amp]امام علی‏(ع) در نامه به امام حسن(ع) چنین نگاشت: برده ها را نیکو تربیت کن. اگر یکی از آنها مرتکب جرمی شد، از او در گذر زیرا عفو با قدرت بهتر از کتک زدن به جاندار است. (کنز العمال، ج [/][=&amp]۱۶[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۸۳)[/] [=&amp]خادمان امام ابوالحسن(ع) می گویند: آن حضرت به ما فرموده بود: هرگاه در حال غذا خوردن بودید و رسیدم، بلند نشوید مگر غذا خوردنتان تمام شود[/][=&amp].
[/][=&amp]گاه می شد که آن حضرت بعضی از ما را صدا می زد، وقتی به او می گفتند که آنها مشغول غذا خوردن هستند، می فرمود: رها کنید تا غذا خوردنشان تمام شود[/][=&amp]. ([/][=&amp]بحار الأنوار، ج [/][=&amp]۷۴[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۴۱[/][=&amp])[/] [=&amp]رسول اللَّه‏(ص): غذا و لباس برده باید در سطح معمول باشد و نباید به کاری که در توانش نیست، مجبور گردد. (کنز العمال، ج [/][=&amp]۹[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۷۸)[/] [=&amp]اگر بردگان، رسول خدا(ص) را به غذا دعوت می کردند، قبول می کرد. (کنز العمال، ج [/][=&amp]۷[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۹۸)[/] [=&amp]رسول اللَّه‏(ص): از هر آنچه می خورید به برده هایتان بدهید و از هرآنچه خود می پوشید به آنها هم بپوشانید. اگر خلافی مرتکب شدند که نخواستید از آن بگذرید، آنها را بفروشید ولی مجازاتشان نکنید. (کنز العمال، ج [/][=&amp]۹[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۷۳)[/] [=&amp]امام صادق‏(ع): رسول خدا(ص) فرمود: میخواهید بدترین مردم را به شما معرفی کنم؟ گفتند: بله ای رسول خدا[/][=&amp].
[/][=&amp]یکی از آنها را کسی معرفی کرد که بنده اش را بزند. (بحار الأنوار، ج [/][=&amp]۷۴[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۴۱)[/] [=&amp]رسول اللَّه‏(ص): هرکس کنیزی داشته باشد که او را خوب ادب کند و دانش به او بیاموزد سپس آزادش کرده به ازدواج در آورد، دو پاداش دارد. (السنن الکبرى ، ج [/][=&amp]۷[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۱۲۸[/][=&amp]) [/] [=&amp]روزی امام علی(ع) با غلامش قنبر به بازار رفت. حضرت دو پیراهن یکی به دو درهم و دیگری به سه درهم خرید و به قنبر فرمود: پیراهن سه درهمی را تو بردار. قنبر گفت[/][=&amp]: [/][=&amp]تو به منبر می روی و با مردم بیش تر سر و کار داری، سزاوار است پیراهن بهتر را شما بپوشید. حضرت فرمود: ای قنبر، تو جوان هستی و باید مانند جوانان باشی. من از خدا شرم می کنم لباسی بهتر از تو بپوشم. (بحار الانوار، ج [/][=&amp]۷۱[/][=&amp]، ص ص [/][=&amp]۱۴۴[/][=&amp]) [/] [=&amp]شخصی از امام باقر(ع) پرسید: آیا می توان پشت سر برده نماز خواند؟ فرمود: ایرادی ندارد اگر به مسائل دینی آگاه است و آگاه تر از او در آنجا نیست. (کافی، ج [/][=&amp]۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۳۷۵[/][=&amp]) [/] [=&amp]از امام صادق‏(ع) پرسیدند: آیا گواهی برده جایز است؟ فرمود: بله. (تهذیب الاحکام، ج [/][=&amp]۶[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۲۴۸)[/] [=&amp]ابومسعود انصاری می گوید: داشتم غلامم را می زدم که صدایی از پشت سر شنیدم که می گفت: بدان ابومسعود، بدان ابومسعود که قدرت خدا بر تو بیشتر از قدرت تو بر برده است[/][=&amp].
[/][=&amp]وقتی به پشت سر نگاه کردم دیدم پیامبر(ص) است. گفتم: ای رسول خدا، او را برای خدا آزاد کردم. فرمود: اگر چنین نمی کردی، دری از آتش به روی تو باز می شد. (مستدرک الوسائل، ج [/][=&amp]۱۸[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۲۹)[/] [=&amp]از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) در مورد برده ای پرسیدند که امام جماعت عده ای می شود که به امامت او راضی هستند و بیش از همه قرآن می خواند. فرمود: ایراد ندارد. (تهذیب الاحکام، ج [/][=&amp]۳[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۲۹)[/] [=&amp]رسول خدا(ص): بهترین شما خوشرفتارترین شما با بردگان است. (کنز العمال، ج [/][=&amp]۹[/][=&amp]، ص [/][=&amp]۷۶)

[/]
[=&amp]9. [/][=&amp]چرا اسلام مجوز هم خوابی با کنیز را بدون عقد و بدون رضایت و بدون مهریه داده است؟
[/]

[=&amp]اگر اسلام رابطه ی جنسی با کنیز را جایز دانسته است از روی ناچاری است چرا که بالاخره از قبل ، کنیزان در خانه ی مولا بوده اند و مورد بهره ی جنسی نیز قرار می گرفته اند و چه بسا حامله هم شده باشند و بچه نیز داشته باشند یا هم اکنون که اسلام آمده است کنیزی از مولایش حامله باشد. حال اگر اسلام بخواهد اعلام کند که از این به بعد رابطه ی جنسی ممنوع است مفسده هایش بیشتر است[/][=&amp].[/]

[=&amp]وقتی کسی در خانه اش قبلا با کنیزش طبق قوانین خودشان رابطه ی جنسی داشته است و از هم دیگر لذت برده اند ، حال اگر بخواهیم بگوییم که رابطه ی جنسی از این به بعد ممنوع است باید آنها را از همدیگر جدا کنیم ولی اینکه بخواهیم آنها را در یک خانه نگه داریم و با اینکه آنها قبلا بر همه ی بدن یکدیگر اشراف داشته اند آنها را از لحاظ جنسی بر یکدیگر حرام کنیم عملا قانونی صادر کرده ایم که انجام دادن آن ممکن نیست.[/] [=&amp]اصلا اگر کنیزی بچه دار میشد زمینه آزادی اش فراهم میشد و خودش و فرزندش از مالکیت مولی خارج میشدند.[/]
[=&amp]این نکته نیز قابل توجه است که اصلا چه بسا مالک کنیز ، او را بیشتر برای کارهایش استفاده می کرده و رغبت جنسیِ زیادی به او نداشته است و در نتیجه نیاز جنسی کنیز باقی بوده و به همین خاطر خدا در آیه [/][=&amp]۳۲[/][=&amp] سوره نور می گوید کنیزان را به ازدواج درآورید. اگر واقعا کنیز از لحاظ جنسی تأمین بوده است چرا قرآن دستور می دهد که کنیزان را به ازدواج در آورید؟ این نشان می دهد که اتفاقا مولی کنیزش را ارضای جنسی نمی کرده است و یا اگر هم ارضای جنسی می کرده است قرآن دوست دارد که کنیز از طریق همسرش ارضای جنسی شود نه مولایش[/][=&amp].[/]

[=&amp]به هر حال اینکه قرآن در آیه [/][=&amp]۳۲[/][=&amp] سوره نور دستور به ازدواج دادن کنیزان داده است یکی از دو علت زیر و چه بسا هر دو علت را داشته باشد[/][=&amp] :[/]

[=&amp]الف) کنیزان از طرف مولی ارضای جنسی نمی شده اند[/][=&amp].[/]

[=&amp]ب) قرآن دوست دارد که کنیز از طرف همسر خودش و طبق ازدواج شرعی ، ارضای جنسی شود نه از طریق مولی[/][=&amp].[/]

[=&amp]طبق هر دو علتی که بیان شد می فهمیم که قوانین اسلام در مورد کنیز قوانین صحیحی است[/][=&amp].[/]

[=&amp]به این نکته نیز توجه شود رابطه ی جنسی مولی با کنیز در آن زمان نوعی کسر شأن برای مولی بوده است چون کنیز شخصیت درجه ی دوم جامعه محسوب می شده است و افراد معمولا دوست ندارند که با شخصیت درجه ی دوم جامعه رابطه داشته باشند و به همین خاطر است که در آیه [/][=&amp]۲۵[/][=&amp] سوره نساء خداوند ازدواج با کنیز را در صورتی پیشنهاد می دهد که افراد نتوانند ازدواج طبیعی داشته باشند و تازه چون ازدواج با کنیز دارای سختی های مربوط به خودش می باشد آنها را به صبر تشویق می کند.[/] [=&amp]پس طبق معمول ، این کنیز است که خواستار رابطه با مولی است نه برعکس. بنابراین بر خلاف آنکه در تصور ما این است که رابطه ی جنسی با کنیز نوعی بی احترامی به او محسوب می شود اتفاقا مولاها در آن روزگار این گونه نبوده است که برای رابطه ی جنسی با کنیز سر و دست بشکنند. از آن طرف شخصیت درجه ی دوم جامعه برایش بسیار خوب است که زیردست شخصیت درجه ی اول جامعه باشد. امروزه بسیاری از زنان حاضرند تحت سرپرستی یک مهندس قرار گیرند و حتی آقای مهندس از آنها بهره ی جنسی ببرد. این آقای مهندس است که کسر شأن خود می داند با هر زنی رابطه داشته باشد. امروزه اصلا بسیاری از زنان مطلقه خودشان خواستار رابطه ی جنسی هستند. پس اینکه کسی بگوید کنیزان خواستار رابطه ی جنسی نبوده اند واقع گرایانه نیست.[/]
[=&amp]وَ مَن لَّمْ یَسْتَطِعْ مِنکُمْ طَوْلاً أَن یَنکِحَ الْمُحْصَنَاتِ الْمُؤْمِنَاتِ فَمِن مَّا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُم مِّن فَتَیَاتِکُمُ الْمُؤْمِنَاتِ وَ اللَّهُ أَعْلَمُ بِإِیمَانِکُم بَعْضُکُم مِّن بَعْضٍ فَانکِحُوهُنَّ بِإِذْنِ أَهْلِهِنَّ وَ ءَاتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ[/]

[=&amp]ترجمه : و از شما کسى که به سبب تنگدستى نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند، با کنیزان جوان با ایمانتان [ازدواج کنید]. و خدا به ایمان شما داناتر است از یکدیگر، پس با کنیزان با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید، و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید.(سوره نسا آیه 25)[/] [=&amp]همانطور که میبینید اینطور نبوده که مردان برای ارتباط با کنیزان سر و دست بشکنند برای همین خدا دستور میدهد اگر پول ندارید با کنیزان با ایمان اردواج کنید

[/]

[=&amp]10. [/][=&amp]اگر احترام به برده خوب است پس چرا خدا آنها را با ضمیر شی خطاب میکند ؟[/]

[=&amp]و اما ممکن است کسی سوال کند با اینکه از لحاظی تعبیر مَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ طبق گفته ی شما نوعی احترام به بردگان است و بالاخره در لفظ صراحتا نگفته است که آن ها در ملک دیگری هستند ولی از لحاظ دیگر در همین تعبیر نوعی بی احترامی به بردگان شده است چرا که در این تعبیر از (ما) که برای غیر عقلاء است استفاده کرده است و در واقع بردگان را عاقل حساب نکرده است و الا باید از لفظ (مَن) استفاده می کرد[/][=&amp].
[/][=&amp]در جواب این سوال باید گفته شود که اولا در قرآن برای خود خدا نیز از (ما) استفاده شده است آنجا که در آیه سوم سوره لیل آمده است : وَ مَا خَلَقَ الذَّکَرَ وَ الْأُنثىَ یعنی خدایی که نر و ماده آفرید[/][=&amp].
[/][=&amp](ما) بجای (مَن) بکار می رود همیشه دلالت بر این نمی کند که مصداق (ما) غیر عقلاء هستند بلکه منظورهای دیگری در نظر است که از (ما) استفاده شده است[/]

[=&amp]بکار بردن (ما) در تعبیر مَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ برای این است که می خواهد بیشتر به صفت اشاره داشته باشد تا مصداق[/][=&amp].[/]

[=&amp]برای مثال : اگر گفته شود (ما تزوجت؟) مراد این است که با چه زنی ازدواج کردی یعنی صفت زنی که با ازدواج کردی چیست؟ ولی وقتی گفته شود [/][=&amp]([/][=&amp]من تزوجت؟) مراد این است که با چه زنی ازدواج کردی یعنی اسم آن زن و نسبش چیست؟[/]

[=&amp]با توجه به توضیحی که داده شد می فهمیم که بکار بردن (ما) در تعبیر مَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ نه تنها بی احترامی به بردگان نیست بلکه نوعی احترام نیز به آنها هست چرا که قرآن بجای اینکه به اشخاص اشاره کند به صفات اشاره کرده است و بجای اینکه خود بردگان را در ملک دیگری بداند صفت آنها را در ملک دیگری دانسته است . شما ببینید در رابطه ی با همین تعبیر مَا مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ معمولا این چنین معنا می کنند : افرادی که آنها را مالک شده اید[/][=&amp].[/]

[=&amp]این ترجمه اشتباه است. معنای دقیق عبارت این است : افرادی که عهد و پیمان شما مالک آنهاست.

[/]

[=&amp]11. [/][=&amp]چرا اسلام یکدفعه برده داری را ممنوع نکرد ؟[/]

[=&amp]اتفاقا این یکی از خوبی های اسلام است که برای از بین بردن فساد ، ضربتی و یکدفعه ای عمل نمی کند و مثلا شراب را در چند مرحله حرام می کند.حال آنها که در بحث برده داری به اسلام اشکال می گیرند متوجه نیستند که برای از بین بردن اخلاق بد در جامعه وقت لازم است و نمی توان یکدفعه اخلاق بد را در جامعه از بین برد[/][=&amp].[/]

[=&amp]بالاخره مالک قبلا برای خرید برده پول داده است و اگر چه چنین خریدی از دید اسلام صحیح نبوده است ولی به هر حال این خرید در زمانی صورت گرفته که هنوز اسلام حکمی صادر نکرده بوده است. حال اسلام نمی تواند حکمی دهد که مالک نیز صد درصد متضرر شود و در نتیجه مالکان دست به اعتراض بزنند و بگویند ما برای خرید بردگان پول داده ایم و اسلام می خواهد آنها را مفت از چنگ ما درآورد[/][=&amp].
[/][=&amp]بله اسلام با قوانین خود و جبران خسارت برای مالکان ، آرام آرام بردگان را از چنگال مالکان بیرون می کشید. قوانین مختلفی که اسلام برای آزادی بردگان قرار داد همگی شاهد بر همین مطلب است از جمله آزادی بردگان به عنوان کفاره ی گناهان ، آزادی بردگان از طریق زکات ، آزادی بردگان از طریق قرارداد مکاتبه ی برده با مالک که در آیه [/][=&amp]۳۳[/][=&amp] سوره نور به آن اشاره شده است[/][=&amp].
[/][=&amp]ولی با همه ی این احوال اگر برده ای دوست داشت برده بماند و برده بودن به نفعش بود چرا اسلام قانونی صادر کند و بخواهد او را از برده بودن خارج کند. بله اسلام طبق آیه [/][=&amp]۳۶[/][=&amp] سوره نساء به مسلمانان دستور داد که نسبت به بردگان احسان داشته باشید و برده را ، هم ردیف پدر و مادر و خویشاوند و همسایه قرار داده است. به این آیه توجه کنید[/][=&amp] :
[/][=&amp]وَ اعْبُدُواْ اللَّهَ وَ لَا تُشرِْکُواْ بِهِ شَیْئا وَ بِالْوَالِدَیْنِ إِحْسَنًا وَ بِذِى الْقُرْبىَ‏ وَ الْیَتَامَى‏ وَ الْمَسَاکِینِ وَ الجَْارِ ذِى الْقُرْبىَ‏ وَ الجَْارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنبِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ وَ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُکُمْ[/][=&amp]
[/][=&amp]ترجمه : و خدا را بپرستید، و چیزى را شریک او قرار ندهید، و به پدر و مادر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و همسایه نزدیک و همسایه دور و همنشینان و همراهان و در راه ماندگان و بردگان نیکى کنید[/][=&amp].
[/][=&amp]پس مسلمانان موظف بودند که نسبت به بردگان نیکی کنند. بنابراین چه بسا برده ای ، برده بودن در خانه ی مسلمانان برایش بهتر از آزاد شدن بوده است[/][=&amp].
[/][=&amp]آیا اسلام نمی توانست بردگان را به شهر و دیار خودشان بفرستد؟[/][=&amp]
[/][=&amp]و اما اینکه کسی توقع داشته باشد که اسلام با پول خود بردگان را به شهر و دیار خودشان بفرستد این حرف با اشکالاتی رو به رو است از جمله اینکه مشکلات آن زمان در جامعه ی تازه ظهور یافته ی اسلام آنقدر زیاد بود که حتی مسلمانان در برخی شرائط با فقر دست و پنجه نرم می کردند و بودجه ی حکومت اسلامی واقعا با توجه به شرائط آن روز اصلا به چنین کاری نمی رسید که بخواهد بردگان را از مالک بخرد و آنها را با پول خود به دیار خودشان بفرستد ، از آن طرف چه کسی باید کنیزان را به دیار خود بفرستد و با کدام امنیت؟ ، از طرف دیگر با توجه به زندگی قبیله ای آن زمان آیا می توان اطمینان پیدا کرد که اصلا قوم و قبیله ی کنیز زنده اند و در همان جا ساکن اند که قبلا بوده اند. بنابراین ، فرستادن بردگان و کنیزان به دیار خود فرضی است که اگر کسی شرائط آن زمان را بررسی کند هیچ گاه این فرض را به عنوان راه حلی عقلایی مطرح نخواهد کرد[/][=&amp]
.[/]

[=&amp]12. [/][=&amp]قضیه زنان شوهردار[/]

[=&amp]ترجمه : و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است‏] مگر زنانى که ملک یمین شما هستند و زنان دیگر غیر از این [زنانى که حرمت ازدواج با آنان بیان شد] براى شما حلال است، که آنان را با [هزینه کردن‏] اموالتان [به عنوان ازدواج‏] بخواهید.[/][=&amp] ([/][=&amp]نساء-[/][=&amp]۲۴[/][=&amp])[/] [=&amp]طبق توضیحاتی که در طول بحث دادیم می فهمیم که مراد از استثناء ملک یمین از زنان شوهر دار این است که کنیزان ممکن است دارای شوهر باشند و قبل از کنیز شدن ، شوهر داشته باشند و مثلا وقتی از آفریقا آورده شده اند در آنجا شوهر داشته اند. و اما حال که کنیز شده اند با اینکه در واقع شوهر دار هستند ولی می توان با آنها ازدواج کرد چرا که کنیز شدنشان در حکم طلاق از شوهر است.[/] [=&amp]این حکم البته حکمی عقلانی است چرا که بالاخره کسی که در آن زمان کنیز می شد عملا دیگر نمی توانست به شوهر خود بازگردد. حال آیا باید چنین شخصی تا آخر عمر از شوهر کردن منع شود؟[/] [=&amp]در اینجا دین انعطافی به خرج داده است و کنیز شدن او را در حکم طلاق از همسر سابق قرار داده است تا بتواند ازدواج کند. پس این حکم اسلام نه تنها به ضرر کنیز نیست بلکه به نفع اوست چون با این حکم ، تازه به سر و سامان می رسد و مهریه و نفقه نیز دریافت می کند.[/] [=&amp]این نکته را باز ذکر کنم که کنیز از طریق جنگ و اسیر شدن کنیز نمیشود و ترجمه هایی در واقع کلمه "ملکت ایمانکم" را تفسیر (نه ترجمه) میکنند مردود هستند. معنی ملکت ایمانکم واضح است = مالک پیمان ها نه غنیمت جنگ یا کسی که از راه اسارت کنیز میشود

[/]
[=&amp]یک نکته ظریف خارج از بحث :
[/]

[=&amp]همانطور که در بالا توضیح دادم خداوند بردگان را با "ملکت ایمانکم" خطاب کرده در حالی میتوانست بگوید التي تملكها یا الفاظ دیگری که بگوید شما مالک آن افراد هستید اما خداوند مالکیت را به "پیمان و عهد" نسبت داده یعنی گفته شما مالک آنها نیستید بلکه عهد و پیمان شما مالک آنهاست و این نکته ای است که خداوند شخصی را مالک شخص دیگری نمیگرداند.[/]

برده داری در اسلام و شبهات مطرح شده

مدت ها این پرسش ذهنم را درگیر کرده بود که آیا برده داری توسط اسلام منسوخ شده یا نه؟؟
برای یافتن جواب پرسشم تاپیک های مرتبط به این موضوع رو در سایت دیدم که کارشناسان محترم سایت فرموده بودن که اسلام از ابتدا با برده داری مخالف بوده ولی به خاطر شرایط جامعه آن زمان ابتدا برای آن احکامی آورده و پس از مدتی آن را منسوخ کردند.
با خوندن این پرسش شبهه ام تا حدودی بر طرف شد اما چند سوال دیگر برام پیش اومد.

1-مگر اسلام با برخی از احکام نادرست دوران جاهلیت مبارزه و با آنها مخالفت نکرده بود.پس چطور به خاطر شرایط جامعه نمیتوانست برده داری هم مانند آن ها از بین ببرد؟

2-اگر اسلام واقعا با برده داری مخالف بود و به خاطر شرایط جامعه آن را پذیرفتن.پس چرا خود ائمه اطهار برده داشتند؟!

3-طبق فرموده کارشناسان محترم برده داری بعد ها توسط خود اسلام منسوخ شد.اما هیچ دلیل یا مدرک معتبری برای این موضوع ارائه نکردن و در صورت صحت این مطلب اسلام از چه زمانی با آن مخالفت کرد؟

4-به فرض پذیرش اینکه برده داری یا کنیز داری از روی اجبار مورد پذیرش اسلام قرار گرفته آیا برخی احکام آن (که توسط خود اسلام بیان شده) نظیر مجوز رابطه زناشویی با کنیز غیرانسانی نیست؟!

مقاله ای در مورد برده داری در اسلام (غلام - کنیز)

باسمه تعالی

در این مقاله به تشریح برده (غلام و کنیز) و برده داری دراسلام می پردازیم.
علتش هم رفع شبهه دوستانی هست که این مورد براشون سوال شده... حقیقتا این موضوع یکی از موضوعات مهمی هست که خیلی از آتئیست ها و خداناباوران و دشمنان دین سعی کردند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
هدف ما هم کمک به دین پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) است.
البته بسیاری از بخش های اون رو از وب سایت های مختلف برداشتم.
ان شاءال... که خدا و پیامبران و امامان بزرگوار خدا از بنده راضی و خوشنود باشند...
التماس دعا
دانلود فایل
باسمه تعالی

بحث غلام و کنیز در اسلام


در این مقاله به تشریح بحث غلام و کنیز در اسلام رسیدگی می شود.
تعریف برده و کنیز چیست؟
چرا برده و کنیز می گیریم؟
برده داری اخلاقی تر است یا زندانی کردن اسرا؟
چرا اسلام دستور به آزادی یکباره برده ها و کنیز ها نداد؟
برده ها و کنیز ها در اسلام چه حقوقی دارند؟
تفاوت برده داری اسلامی و برده داری در شرق و غرب چیست؟
اصولا برخی کارها مانند ازدواج یک مرد پنجاه ساله با چند زن در یک زمان و یا برده داری و کنیز داری از منظر هیچ انسان و هیچ منطقی درست و اخلاقی به نظر نمی آید، ولی در برخی موارد با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی خاص، همین کارها تنها و بهترین راه حل ممکن برای حل شدن برخی معزلات می باشد. برای مثال در جوامعی که فرهنگ چند همسری از گذشته در آنها رایج بوده است(اعراب) و به جهت جنگ و مشاغل سخت مردانه، جمعیت مردانشان چند برابر کمتر از زنان مجردشان بوده ، ازدواج یک مرد با چندین زن می توانست راه حل درستی باشد. چرا که با این کار، همه زنان مجرد به عقد مردان در آمده و از حقوق زناشویی برخوردار می شوند. این مساله در جوامع آن زمان اعراب و بسیاری اقوام دیگر برای زنان بسیار مهم بوده چرا که در آن دوران، کار برای زن آن زمان و آن جامعه به معنای امروزی وجود نداشته و یا بسیار ننگ و عار شمرده می شد و زنان بیوه یا دختران مجرد، یا باید شوهر می داشتند تا از امنیت و رفاه مالی کافی برخوردار می شدند و یا باید به تکدی گری یا فساد جنسی رو می آوردند و یا باید از گرسنگی می مردند، به خصوص اینکه در جامعه اعراب آن زمان، جنگ و خونریزی و کشتار به قدری رایج بوده که مردان صاحب دختران، احساس امنیت نمی کردند چون گمان می کردند وقتی در یکی از جنگ های قبیله ای کشته شوند، دختران و زنانشان توسط قبیله مقابل به اسارت در آمده و مورد تجاوز قرار خواهند گرفت.
همچنین در این مورد به گفته برخی منابع، جمعیت زیاد زنان به مردان قبل از دوران ظهور اسلام، موجب زنده به گور کردن دختران نوزاد می شد، چون پدران امید زیادی به ازدواج دخترشان با مردی در آینده نداشتند و بدون داشتن عاملی بازدارنده چون خدا و قانون بشر دوستانه، یک نان خور همیشگی را زنده به گور می کردند.
در اسلام چیزی به نام برده با آن شکل نمادین وجود ندارد. آنچه در اسلام مطرح است، اسیر جنگی است که تحت نظر یک خانواده ی مسلمان به عنوان شهروند درجه ی دوم نقش اجتماعی خود را ایفا می کند. برده داری به آن معنا که در ذهن مردم است، در اسلام، حرام است.
در دوران قبل از اسلام و در همه جای دنیا علل الخصوص در عربستان، برخی کارها مانند خوردن شراب و مستی و زن بازی در حرمسراهای پرچم دار رایج بود، ولی این کارها از نظر فقه اسلامی به صورت کلی حرام بوده است، پس قرآن در حذف تدریجی گناهانی چون شرب شراب و محدود کردن مردان و زنان به ازدواج و صیغه و ... دست به فرهنگ سازی زد.
تحریم تدریجی شرب شراب:
در مرحله اول، فرمود:« شما از خرما و انگور، شراب تهیه می‌کنید و همچنین روزی نیکو نیز به دست می‌آورید » (سوره نحل آیه 67) و به این صورت به مسلمانان فهماند که شراب، روزی نیکو نیست.
در مرحله بعد، در سوره بقره آیه 116 فرمود نفع شراب در برابر مضرات بی‌شمارش اندک است.
در مرحله بعد نیز در سوره نساء آیه 46 تصریح فرمود که چون مسکر و شراب، هوشیاری و متانت و هوش و وقار انسان را سلب می‌کند، کسی نباید در حال مستی به نماز بایستد.
و سرانجام در مرحله چهارم تصریح فرمود که شراب و قمار و بت‌ها و ازلام ( نوعی ابزار بخت آزمایی) پلید و نحس‌اند و باید از تمام آنها اجتناب کرد. با این آیه، حکم قطعی تحریم شراب صادر شد و یکی دیگر از محرمات دین اسلام به صورت صریح و شفاف به مسلمین ابلاغ گردید. (سورة المائدة آیه 90) (فروغ ابدیت، ج2، ص 513 تا 517 )
برخی کارها، در مقیاس محدود، از واجبات و لوازم زندگی بوده و اسراف در آنها، تبعات بسیار بدی برای زندگی انسانها داشته است. مانند ارتباط جنسی مردان و زنان(مثلا اعراب جاهلی و خانه های پرچم دار – خانه های با پرچم قرمز- و شهوت رانی هر روزه با چندین نفر) در این روش با وجود اینکه مشرکان مکه، برای جلوگیری از تبلیغات اسلام توسط پیامبر اسلام (ص) به ابوطالب (عموی آن حضرت و پدر امام علی (ع)) پیشنهاد بهترین زنان عرب و ثروت و مال زیاد به پیامبر اکرم (ص) دادند، پیامبر اسلام (ص) پیشنهاد بهترین زنان عرب و جاه و ملک و ثروت را پس زده و فرمودند: اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم گذارند، از این دعوت الهی پا پس نمی کشم. (المناقب ١/۵٨) پس با دستورات اسلامی و در ابتدا، افرادی را که در گذشته منعی در ارتباطات جنسی نداشتند را محدود به چند زن کردند تا کم کم فرهنگ محدود سازی ارتباطات جنسی را بوجود آورد. پس فرهنگ سازی در مورد کاری حرام بمانند شرب شراب، به تحریم تدریجی آن توسط قرآن انجام شد و محدود سازی افعالی چون رابطه جنسی با دستوراتی چون ازدواج دائم و موقت و چند همسری و صیغه و ... نیز در جهت محدود سازی فعلی بوده که اسراف در آن یا عدم انجام (افراط و تفریط) آنها گناه و اشتباه بوده است. پس تدریج در تحریم و تدریج در محدود سازی فعلی که حرام نبوده و افراط و تفریط در آن حرام بود.
در گذشته، اکثر جنگهایی که در کشور ها و قبایل مختلف به وقوع می پیوست از نوع قومی و قبیله ای بوده و در آنها، زنان و مردان در کنار هم، به جنگ و شکست طرف مقابل تلاش می کردند. در برخی موارد سهم زنان کمتر از مردان نبود . وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و اموالی که در میدان بود ، به اسارت طرف مقابل در می آمد و در بیشتر مواقع، کشتار و شکنجه و بردگی و اسارت و زندانی شدن اسرا را در پی داشت. این مورد مختص کشور های اسلامی نبود بلکه جنگ از اصول ممکن در گذشته و حال و آینده هر کشور و مذهبی است و کشور های اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیستند. خود موضوع برده داری نیز سنتی رایج در همه جای دنیا و از گذشته های دور بوده است. همچنانیکه داستان حضرت یوسف (ع) را شنیده اید، کاروانی پس از آنکه حضرت یوسف (ع) را از چاه بیرون کشیدند، وی را به عنوان غلام به مصر برده و به عزیز مصر فروختند. در زمانهای معاصر و در کشور هایی نظیر آمریکا نیز، برده داری با مفهوم نژاد پرستی وجود داشته است که تا حدود یک و نیم قرن پیش رایج بوده و توسط لینکلن و دیگر رهبران براندازی شد. برای فهم این نکته می توانید به فیلم 12 سال بردگی (12 Years a Slave) ساخته Steve McQueen مراجعه نموده و ظلم و خشونت ها و ضرب و شتم ها و تجاوز هایی که به زن و مرد سیاه پوست می شده را ببینید.
عبد و اَمه (غلام و کنیز )، در زمان قبل از اسلام ، انواع و اقسامی داشت. برخی از آنها کسانی بودند که توسط برده فروشها از کشورهای مختلف دزدیده شده و به فروش می رسیدند، برخی دیگر نیز کودکانی بودند که بابت بدهی والدینشان به بردگی برده می شدند یا در قمار توسط والدینشان باخته می شدند ؛ برخی آنها به سبب رنگ پوست و نژادی، برده می شدند (هجوم سفید پوستان به جوامع سیاه پوستان و حمله و گرفتن سیاه پوستها همچون شکار و گرفتن گاو وحشی در حال فرار) . برخی بردگان نیز اسیران جنگی بودند. در مورد کنیز نیز در برخی شرایط زنی در قبال سرپرستی و حفظ حقوق زناشویی، خود را به مردی اشرافی یا مردی بزرگ دارای مکنت یا مقام به عنوان کنیز می سپرد و یا کنیز هایی توسط یک پادشاه به پادشاه دیگر هدیه داده می شد.
برخی کنیزها در جنگ با مسلمانان اسير می شدند و يا به صورت تجارى وارد ممالك اسلامى می گشتند، با فرهنگ اسلامى آشنا شده و همانند ديگر مردم، در جامعه اسلامى زندگى می كردند. مالكيت كنيز، شبيه عقد ازدواج بود و موجب محرميت به مالك می گرديد. گفتنى است كه مادر برخى از ائمه عليهم السلام كنيز یا کنیز زاده بوده اند؛ حتى در تاريخ آمده است كه مادر امام زمان(عج) نيز كنيزى رومى بوده است. برخی از کنیزان پیامبر اسلام (ص) از قسم کنیزان موارد مذکور بوده اند که پیامبر آنها را آزاد کرده و سپس ازدواج می کردند. (مثل ماریه قبطی)

اسلام با تحریم قمار و حرام نمودن خرید و فروش اموال دزدی و وضع قوانین خاص در مورد بدهکاران ورشکسته (مُعسِر) تمام این اقسام برده گیری را برانداخت. پیغمبر اسلام (ص) با گفتن این سخن که بدترین مردم آن‌است که مردم را می‌فروشد، مخالفت اسلام را با تجارت برده علنی کرد.( سیرت رسول‌الله ص ۲۲۷)
همچنین اسلام با مطرح کردن داستان حضرت آدم (ع) و سپس حضرت نوح (ع)، همه انسانها اعم از سیاه پوست و سفید پوست و چشم بادامی و ... را از یک نژاد خواند تا نژاد پرستی را باطل کرد و در عوض در کتاب خدا یعنی قرآن، برترین افراد را متقی ترین افراد خواند(حجرات ، آيه 13). همچنانیکه در فیلم محمد رسول ال... شاهدید که زید، پسر خوانده پیامبر اکرم (ص) بود که او فرزند حارثه، غلام حضرت خدیجه (س) بود که آزاد گشت و به عنوان پسر خوانده آن حضرت شناخته می شد. زید، به دستور پیامبر اکرم (ص) با مبلغی پول، بردگانی چون عمار یاسر، بلال حبشی را آزاد کرده و همچنین بردگان دیگری چون هلال حبشی، ابوفهیره و کنیزانی چون لبینه ، زنیره، نهدیه و ام‌عبیس نیز آزاد شدند. در پرتو همين قوانين بود که بردگان جز شخصيت هاي مهم اسلامي شدند، مثلا سلمان فارسی برده آزاد شده بود، هم چنين بلال، عمار ياسر، قنبر، و ميثم.
خود بلال حبشی سیاه پوست اولین کسی بود که اذان اسلامی را در مدینه و در مسجد پیامبر اکرم (ص) ندا کرد.(ندای آزادی اسلامی فردی که در گذشته به جهت رنگ پوست و نژاد در بند بود)
پس بر مبنای اسلام، بردگی یک انسان ذاتی نیست، بلکه در بزرگترین نوع دشمنی او با اسلام و در حین جنگ فیزیکی و اسارت توسط مسلمین و صلاحدید امام و رهبر دینی است.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار- حضرت آدم عليه السلام غلام و کنيزي را به دنيا نياورده است تمامي مردم آزادند» (محمد تقي جعفري، تحقيق در دو نظام حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران: دفتر خدمات حقوقي بيم المللي جمهوري اسلامي ايران، 1370، ص 446)(
در نگاه اسلام، نابودى ملتها و اقوام مختلف، ناشى از عدم مساوات آنان در برابر قانون حق و اجرا نشدن آن در سطح جامعه است. اين رويكرد، بر خلاف نظر ارسطو است كه می خواهد ثابت كند، غلام و برده فطرتاً وجود داشته و وجود خواهد داشت! به عبارت ديگر بردگى نزد عده اى فطرى است و خداوند عده اى از مردم را آفريده تا برده و غلام ديگران باشند! (نگا: منتسكيو، شارل، روح القوانين، ترجمه على اكبر مهتدى، (تهران: اميركبير، چاپ هفتم، 1355، ص 415.)
در نهایت اسلام تنها برده گیری اسیران کافر را در شرایطی خاص جایز دانست. پس به این طریق ، اسلام راه برده گیری را تا حدّ زیادی مسدود ساخت و تنها یک راه برای آن باقی گذاشت که بستن آن در آن زمان ممکن نبود. چون طبیعی است که در هر جنگی کسانی از دشمن به اسارت گرفته می شوند.
برخی دستورات در اسلام وجود دارند که اجرای آنها تا حد امکان جایز و مورد سفارش اسلام نیست، برای مثال طلاق و از این دست موارد هستند که در جای لازم، راه حل هایی حیاتی بوده ولی در کل، موارد مورد سفارش و نیکو نیستند. برای مثال با وجود قانونی بودن طلاق، در اسلام دستور به طلاق و نیکی طلاق داده نمی شود.
نکته مهم: کنیز و غلام فقط بر مبنای صلاحدید حاکم معصوم یا حاکمین مورد قبول و در شرایط خاص، به غلامی گرفته می شوند و در صورتیکه حاکم اسلامی حکم به عدم اسارت غلامان و کنیزان دهد، باید آنها را به کل و بدون اسارت، آزاد کرد.
باید توجه کنید که تنها و تنها و تنها کسانی به عنوان غلام و کنیز اسیر می شوند که حتما حضور فیزیکی مستقیم در میدان جنگ داشته باشند و در میدان جنگ مقابل مسلمین، وارد جنگ شوند و اسارت آنها مورد تایید حاکم معصوم یا حاکم عادل و مورد تایید اسلامی باشد. پس در مورد افرادی که در خانه یا چادرشان نشسته و در مقابل مسلمین هیچ واکنشی ندارند، گرفتن آنها به عنوان اسیر و غلام و کنیز صحیح و مورد تأیید اسلام نیست.
***پس کاری که داعش با زنان شیعه و ایزدی و کرد در جهت بردگی، تجاوز، فروش و ... کرده، نه تنها تأییدیه اسلامی ندارد، هیچ مغز سالم و هیچ انسان و هیچ حیوانی از این رفتار جنایتکارانه حمایت نمی نماید.***
البته در مورد کنیز، همچنانیکه گفته شد، در گذشته افرادی غیر از موارد بالا، به روش هایی چون هدیه پادشاهان و یا تقبل کنیز شدن برای یک فرد اشرافی و ... وجود داشته است که اینها در جنگ اسیر نمی شدند ولی رفته رفته این روشها منسوخ شدند. با این وجود نمی توان گفت همه کنیزان، حتما در جنگ اسیر می شدند.
جنگ نیز در دو نوع دفاعی و ابتدایی وجود دارد که نوع دفاعی آن، مورد تأیید همگان است و نوع ابتدایی آن(با پیش قدمی و حمله مسلمین به سمت دیگر کشور ها) از نظر بسیاری از فقهای اسلامی، بدون اذن حاکم معصوم اسلامی جایز نیست.
امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ج 1، ص 482، مسئله 2 .
پس می بینیم که جنگها و حملات اعراب به ایران کنونی در زمان خلفای راشدین و یا قبل از پیامبر اسلام (ص) بوده و در زمان خلافت امام علی (ع) و یا خود شخص رسول اکرم (ص) و یا دوران خلافت امام حسن (ع) به وقوع نپیوسته بود. از جمله جنگهای نوع ابتدایی زمان آن بزرگواران نیز فتح مکه یا حمله به یمن بوده (یمن قسمتی از بلاد ایران بوده است) که معمولا بدون جنگ و خونریزی و حتی بدون گرفتن غنایم و غلام و کنیز بوده است، در مورد فتح خیبر و ... و جنگ ابتدایی مسلمین با یهودیان:
جنگ خندق، جنگی بود که یهودیان با تکیه به شخصیت های قدرتمندشان چون عمر ابن ابدود به سوی مسلمینی که دور خود خندقی کنده بودند حمله ور شدند... ولی در جنگ خیبر، يهوديان قلعه خيبر با اعتماد به قلعه هاي مستحکم و مردان جنگي و آذوقه هاي فراوان انبارهاي خيبر و مطمئن از پيروزي بر جنگ اصرار داشتند و حاضر به مصالحه نبودند و عمده دلیل آن، پیمان شکنی یهودیان متعهد با پیامبر بود. پيامبر ناچار از جنگ با آن ها شد . آن ها هم مقاومت جانانه اي داشتند. جنگ مدتي طول کشيد تا با قهرماني هاي علي بن ابي طالب و کشته شدن مرحب خيبري بالاخره آخرين قلعه آن ها هم سقوط کرد و مسلمانان پيروز شدند . جمعي به اسارت درآمدند که از جمله آن ها صفيه دختر حُىَّ بن اخْطَبِ يهودى، از بزرگان يهود خيبر بود. او ابتدا با سَلَّامِ بن مِشْكَمِ يهودى ازدواج نموده و بعد از او طلاق گرفته و با كِنانَة بن ابى الحَقيق ازدواج كرده بود كه او نيز در جنگ خيبر كشته شد. پيامبر او را در سهم خود قرار داد و به او فرمود: " در انتخاب آزاد هستى. اگر اسلام را اختيار كنى، پيش من خواهى بود .اگر بر دين يهود، باقى ماندى، شايد تو را آزاد كنم تا به قومت ملحق شوى."
صفيّه گفت: "اى رسول خدا! دل من به اسلام گرويده و آن هنگام كه به طرف اقامتگاه شما مى آمدم، قبل از اين كه مرا به اسلام دعوت كنى- شما را تصديق كرده‏ام. چه حاجت به يهود دارم؟ در حالى كه بين آن ها نه پدرى دارم و نه برادرى. مرا در انتخاب كفر و اسلام آزاد گذاشتى، پس آگاه باش كه خدا و رسولش نزد من از آزادى و برگشت، محبوب ترند.
(طبقات ابن سعد ، ج8،ص123(
با اسلام آوردن صفيّه و پناه آوردن او به پيامبر و بريدن از خويشاوندان يهودى‏اش، حضرت او را به عقد خود درآورد و به همسرى پذيرفت.
اين گونه برخورد را با جويريه دختر حارث بن ابي ضرار رئيس قبيله بني المصطلق نيز شاهديم که پيامبر با او ازدواج کرد . مسلمانان به خاطر اين که اسيران آن طايفه جزو خويشاوندان رسول خدا شدند، از اینکه خویشان همسر رسول ال... برده آنها باشند شرم کرده و همه اسيران را آزاد کردند. مردم یهودی قبيله مغلوب وقتي با اين برخورد پيامبر و مسلمانان مواجه شدند، همگي ايمان آوردند.
پیغمبر اسلام در جنگ بدر، تمام اسیران را آزاد کرد و فقط در جنگ بنی‌المصطلق برای این که مشرکان در بین خانواده‌های مسلمان پخش شوند و به تدریج اصلاح شوند؛ دستور داد که افراد قبیله به بندگی گرفته شوند که آن‌ها هم پس از ازدواج حضرت محمد (ص) با جویریه آزاد گشتند. (المیزان ۱۱:۵۴)

ادامه دارد...

آیا منطق اسلام این است؟ (ولایت مولا بر کنیزش)

با سلام
میدانیم در این سایت موضوع برده داری مفصل بحث شده
اما به نظر بنده مسائلی هست که هنوز حل نشده است
چند نکته قبل بحث
1- با افرادی که هدف منحرف کردن موضوع رو دارن بحث نمیکنم
2-با افراد متعصبی که به طرف مقابل توهین می کنند یا تمسخر می کنند و ... هیچ بحثی ندارم
3-بنده قصد توهین به کسی رو ندارم و تا حد امکان ادبیاتم رو طوری تنظیم میکنم که سو تفاهم نشه
4- لطفا کارشناس بحث همراهی کنند تا بحث علمی بشه
5-به تاپیک های دیگه ارجاع ندید قبلا خیلی ها رو خوندم و نتیجه نداده

بنده تاپیکی درمورد برده داری میخوندم این متن رو کارشناس همین سایت گفتن:
حكم كنيز نيز همان صورت را دارد با اين تفاوت كه طلاق كنيز بدست مولاي اوست يعني مولاي كنيز مي تواند كنيز را از شوهري كه عبد خود اوست جدا كند و اين در حكم طلاق اوست لذا بايد استبراء رحم كند ( شبيه به عده در زنان آزاد) سپس خود مولا مي تواند با او همخوابگي نمايد و آنگاه دوباره او را به همسري شوهر قبلي اش در آورد .

آیا این حکم حکم اسلام است؟
آیا این حکم منطبق بر عقل است؟ یعنی ی کنیزی شوهر دارد و اربابش این حق رو دارد که او را از شوهر جدا کند و هر کاری خواست با او بکند و بعد به شوهرش بدهد؟
آیا غیرت یک مرد اجازه میدهد کسی با همسرش چنین کند؟
آیا حقوق انسان در اسلام اینست؟

لطفا پاسخ های منطقی بدید
بخصوص شما که عقیده دارید اهل بیت (ع) معصوم هستند و علمشان الهی است از احادیث با سند معتبر پاسخ بنده رو بدید
امامان شما (ع) چه پاسخ منطقی به این سوال دارند؟

با تشکر

سوالات اعتقادی

انجمن: 

سلام
خب راستش من در یه سایت دیگه فعالیت میکنم
اونجا مبحثی راه انداختیم
حرفهایی زده شده که من خیلی هاشو جواب دادم خیلی هاش در سطح اطلاعات من نبود
یکیش متنیه که اینجا میذارم
من خواهش میکنم دوستان جوری جواب بدن که بتونم این دوستمون رو متقاعد کنم اشتباه میکنن

متن سوال اینه اول بگم که بحث ما در مورد برده داری در اسلام بود.اینکه چرا اسلام اجازه برده داری داد.خب ما موفق شدیم به دوستان حالی کنیم چرا...من موفق شدم بهشون بفهمونم حضرت امیر ع در جنگ ایران نبودند و خیلی مسائل دیگه اما خب بلاخره ادم کم میاره دوستان لطف کنید کمک کنید شاید اینجوری بتونیم یه چند نفر رو که ناجور دست و پا میزنن بین دین و بی دینی در بیاریم
اما مشکل اینه
الان سوالاتشون در مورد حمله اعراب به ایرانه.
و اینکه امیر المومنین ع رو مقصر میدونن