نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟
ارسال شده توسط مدیر اجرایی در سهشنبه, ۱۳۸۸/۰۷/۲۱ - ۱۱:۵۳نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟
نظر اسلام در مورد برده داری چیست؟
بسم الله الرحمن الرحیم
یکی از شبهات کاربر گرامی ساسان 2012
چگونه می توان ادعا کرد که یکی از اهداف پیامبر مبارزه با برده داری بوده است در حالی که خود برده داشته است ( مانند انس ) و چند زن او نیز از کنیزان بوده اند ؟ و ائمه نیز بردگان زیادی داشته اند و حتی چند تن از آنان خود فرزند کنیزان بوده اند ؟
چرا امامان(ع) کنیز داشتند؟
شخصی از امام صادق(ع) پرسید: آیا میان دو برده که برادر هستند یا مادر و فرزند هستند می توان جدایی انداخت؟ فرمود: نه، حرام است مگر خودشان بخواهند. (من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۲۱۹) امام صادق(ع): هرکه به برده ای فحش بدهد شلاق می خورد. (تهذیب الاحکام، ج ۱۰، ص ۷۱) رسول خدا(ص): خداوند هر گناهی را می بخشد مگر کسی که منکر مهریه شود یا مزد کارگر را ندهد یا شخص آزاد را بفروشد. (مستدرک الوسائل، ج ۱۳، ص ۳۷۸) امام علی(ع) در نامه به امام حسن(ع) چنین نگاشت: برده ها را نیکو تربیت کن. اگر یکی از آنها مرتکب جرمی شد، از او در گذر زیرا عفو با قدرت بهتر از کتک زدن به جاندار است. (کنز العمال، ج ۱۶، ص ۱۸۳) خادمان امام ابوالحسن(ع) می گویند: آن حضرت به ما فرموده بود: هرگاه در حال غذا خوردن بودید و رسیدم، بلند نشوید مگر غذا خوردنتان تمام شود.
گاه می شد که آن حضرت بعضی از ما را صدا می زد، وقتی به او می گفتند که آنها مشغول غذا خوردن هستند، می فرمود: رها کنید تا غذا خوردنشان تمام شود. (بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۱۴۱) رسول اللَّه(ص): غذا و لباس برده باید در سطح معمول باشد و نباید به کاری که در توانش نیست، مجبور گردد. (کنز العمال، ج ۹، ص ۷۸) اگر بردگان، رسول خدا(ص) را به غذا دعوت می کردند، قبول می کرد. (کنز العمال، ج ۷، ص ۹۸) رسول اللَّه(ص): از هر آنچه می خورید به برده هایتان بدهید و از هرآنچه خود می پوشید به آنها هم بپوشانید. اگر خلافی مرتکب شدند که نخواستید از آن بگذرید، آنها را بفروشید ولی مجازاتشان نکنید. (کنز العمال، ج ۹، ص ۷۳) امام صادق(ع): رسول خدا(ص) فرمود: میخواهید بدترین مردم را به شما معرفی کنم؟ گفتند: بله ای رسول خدا.
یکی از آنها را کسی معرفی کرد که بنده اش را بزند. (بحار الأنوار، ج ۷۴، ص ۱۴۱) رسول اللَّه(ص): هرکس کنیزی داشته باشد که او را خوب ادب کند و دانش به او بیاموزد سپس آزادش کرده به ازدواج در آورد، دو پاداش دارد. (السنن الکبرى ، ج ۷، ص ۱۲۸) روزی امام علی(ع) با غلامش قنبر به بازار رفت. حضرت دو پیراهن یکی به دو درهم و دیگری به سه درهم خرید و به قنبر فرمود: پیراهن سه درهمی را تو بردار. قنبر گفت: تو به منبر می روی و با مردم بیش تر سر و کار داری، سزاوار است پیراهن بهتر را شما بپوشید. حضرت فرمود: ای قنبر، تو جوان هستی و باید مانند جوانان باشی. من از خدا شرم می کنم لباسی بهتر از تو بپوشم. (بحار الانوار، ج ۷۱، ص ص ۱۴۴) شخصی از امام باقر(ع) پرسید: آیا می توان پشت سر برده نماز خواند؟ فرمود: ایرادی ندارد اگر به مسائل دینی آگاه است و آگاه تر از او در آنجا نیست. (کافی، ج ۳، ص ۳۷۵) از امام صادق(ع) پرسیدند: آیا گواهی برده جایز است؟ فرمود: بله. (تهذیب الاحکام، ج ۶، ص ۲۴۸) ابومسعود انصاری می گوید: داشتم غلامم را می زدم که صدایی از پشت سر شنیدم که می گفت: بدان ابومسعود، بدان ابومسعود که قدرت خدا بر تو بیشتر از قدرت تو بر برده است.
وقتی به پشت سر نگاه کردم دیدم پیامبر(ص) است. گفتم: ای رسول خدا، او را برای خدا آزاد کردم. فرمود: اگر چنین نمی کردی، دری از آتش به روی تو باز می شد. (مستدرک الوسائل، ج ۱۸، ص ۲۹) از امام باقر(ع) یا امام صادق(ع) در مورد برده ای پرسیدند که امام جماعت عده ای می شود که به امامت او راضی هستند و بیش از همه قرآن می خواند. فرمود: ایراد ندارد. (تهذیب الاحکام، ج ۳، ص ۲۹) رسول خدا(ص): بهترین شما خوشرفتارترین شما با بردگان است. (کنز العمال، ج ۹، ص ۷۶)
9. چرا اسلام مجوز هم خوابی با کنیز را بدون عقد و بدون رضایت و بدون مهریه داده است؟
وقتی کسی در خانه اش قبلا با کنیزش طبق قوانین خودشان رابطه ی جنسی داشته است و از هم دیگر لذت برده اند ، حال اگر بخواهیم بگوییم که رابطه ی جنسی از این به بعد ممنوع است باید آنها را از همدیگر جدا کنیم ولی اینکه بخواهیم آنها را در یک خانه نگه داریم و با اینکه آنها قبلا بر همه ی بدن یکدیگر اشراف داشته اند آنها را از لحاظ جنسی بر یکدیگر حرام کنیم عملا قانونی صادر کرده ایم که انجام دادن آن ممکن نیست. اصلا اگر کنیزی بچه دار میشد زمینه آزادی اش فراهم میشد و خودش و فرزندش از مالکیت مولی خارج میشدند.
به این نکته نیز توجه شود رابطه ی جنسی مولی با کنیز در آن زمان نوعی کسر شأن برای مولی بوده است چون کنیز شخصیت درجه ی دوم جامعه محسوب می شده است و افراد معمولا دوست ندارند که با شخصیت درجه ی دوم جامعه رابطه داشته باشند و به همین خاطر است که در آیه ۲۵ سوره نساء خداوند ازدواج با کنیز را در صورتی پیشنهاد می دهد که افراد نتوانند ازدواج طبیعی داشته باشند و تازه چون ازدواج با کنیز دارای سختی های مربوط به خودش می باشد آنها را به صبر تشویق می کند. پس طبق معمول ، این کنیز است که خواستار رابطه با مولی است نه برعکس. بنابراین بر خلاف آنکه در تصور ما این است که رابطه ی جنسی با کنیز نوعی بی احترامی به او محسوب می شود اتفاقا مولاها در آن روزگار این گونه نبوده است که برای رابطه ی جنسی با کنیز سر و دست بشکنند. از آن طرف شخصیت درجه ی دوم جامعه برایش بسیار خوب است که زیردست شخصیت درجه ی اول جامعه باشد. امروزه بسیاری از زنان حاضرند تحت سرپرستی یک مهندس قرار گیرند و حتی آقای مهندس از آنها بهره ی جنسی ببرد. این آقای مهندس است که کسر شأن خود می داند با هر زنی رابطه داشته باشد. امروزه اصلا بسیاری از زنان مطلقه خودشان خواستار رابطه ی جنسی هستند. پس اینکه کسی بگوید کنیزان خواستار رابطه ی جنسی نبوده اند واقع گرایانه نیست.
ترجمه : و از شما کسى که به سبب تنگدستى نتواند با زنان آزاد مؤمن ازدواج کند، با کنیزان جوان با ایمانتان [ازدواج کنید]. و خدا به ایمان شما داناتر است از یکدیگر، پس با کنیزان با اجازه صاحبانشان ازدواج کنید، و مهریه آنان را به طور شایسته و پسندیده به خودشان بپردازید.(سوره نسا آیه 25) همانطور که میبینید اینطور نبوده که مردان برای ارتباط با کنیزان سر و دست بشکنند برای همین خدا دستور میدهد اگر پول ندارید با کنیزان با ایمان اردواج کنید
ترجمه : و [ازدواج با] زنان شوهردار [بر شما حرام شده است] مگر زنانى که ملک یمین شما هستند و زنان دیگر غیر از این [زنانى که حرمت ازدواج با آنان بیان شد] براى شما حلال است، که آنان را با [هزینه کردن] اموالتان [به عنوان ازدواج] بخواهید. (نساء-۲۴) طبق توضیحاتی که در طول بحث دادیم می فهمیم که مراد از استثناء ملک یمین از زنان شوهر دار این است که کنیزان ممکن است دارای شوهر باشند و قبل از کنیز شدن ، شوهر داشته باشند و مثلا وقتی از آفریقا آورده شده اند در آنجا شوهر داشته اند. و اما حال که کنیز شده اند با اینکه در واقع شوهر دار هستند ولی می توان با آنها ازدواج کرد چرا که کنیز شدنشان در حکم طلاق از شوهر است. این حکم البته حکمی عقلانی است چرا که بالاخره کسی که در آن زمان کنیز می شد عملا دیگر نمی توانست به شوهر خود بازگردد. حال آیا باید چنین شخصی تا آخر عمر از شوهر کردن منع شود؟ در اینجا دین انعطافی به خرج داده است و کنیز شدن او را در حکم طلاق از همسر سابق قرار داده است تا بتواند ازدواج کند. پس این حکم اسلام نه تنها به ضرر کنیز نیست بلکه به نفع اوست چون با این حکم ، تازه به سر و سامان می رسد و مهریه و نفقه نیز دریافت می کند. این نکته را باز ذکر کنم که کنیز از طریق جنگ و اسیر شدن کنیز نمیشود و ترجمه هایی در واقع کلمه "ملکت ایمانکم" را تفسیر (نه ترجمه) میکنند مردود هستند. معنی ملکت ایمانکم واضح است = مالک پیمان ها نه غنیمت جنگ یا کسی که از راه اسارت کنیز میشود
یک نکته ظریف خارج از بحث :
همانطور که در بالا توضیح دادم خداوند بردگان را با "ملکت ایمانکم" خطاب کرده در حالی میتوانست بگوید التي تملكها یا الفاظ دیگری که بگوید شما مالک آن افراد هستید اما خداوند مالکیت را به "پیمان و عهد" نسبت داده یعنی گفته شما مالک آنها نیستید بلکه عهد و پیمان شما مالک آنهاست و این نکته ای است که خداوند شخصی را مالک شخص دیگری نمیگرداند.
سلام و خسته نباشید...
من چند سوال کوتاه در مورد برده داری دارم با وجود اینکه خودم یه مقاله تحقیقی نسبتا قابل قبولی در مورد برده داری در اسلام در سایت اسکدین نوشتم که مورد قبول کارشناسان اینجا بوده، تا شبهات معترضین به برده داری رو پاسخ بدم در چند مورد نیاز به پاسخ دارم.
این مقاله من که خیلی سعی کردم چهره رحمانی اسلام رو نشون بدم:
http://www.mediafire.com/file/yrbgqip54us0enr/Slave+in+Islam.pdf
لینک در اسکدین»:
http://www.askdin.com/showthread.php?t=52077
سوالاتم این ها هستند:
1- اگر زن و شوهر کافری به اسارت مسلمین درآمدند، ادامه نکاح این دو یا جدایی اینها به دستور مالک اونها صادر می شه؟ خوب اگر مالک خواستار جدایی اونها شد و اون دو عاشق هم بودند، جدایی اجباری کمی غیر انسانی به نظر نمی یاد؟ یا اینکه می تونیم بگیم، مالکی که مسلمون باشه برا کسب رضای خدا نمی یاد دو زوج عاشق رو از هم جدا کنه؟ یا شایدم بگیم خوب اونها نباید وارد جنگ مستقیم با مسلمین می شدند؟
2- اینکه کنیز با مالکش وارد بحث مکاتبه برای کار بیشتر در قبال خود خرید کردن باشه هم اجازه اش به دست مالک کنیز هست یا اینکه کنیز اراده برای مکاتبه کنه، مالک باید تن به مکاتبه بده؟
3- بنده شنیده بودم مالک کنیز در مورد کنیز حق آمیزش مقعدی هم داره در صورتیکه در مورد آمیزش با زن آزاده اگر زن این کار رو اجازه نده، مرد هم نمیتونه این کار رو با همسرش اجبار کنه. آیا این درست هست؟
4- مادر برخی امامان ما شیعیان، قبلا کنیز بودند، آیا این زنان بزرگوار یعنی وارد جنگ با مسلمین شده بودند یا اینکه فرزند کنیزان یا غلامان به اسارت گرفته شده مسلمین بودند؟
5- علت تفاوت های حقوقی که بین یک مرد برده و یک کنیز قائل شده چیست؟ اینکه کنیز در ازدواج باید فرمانبر باشد. اینکه کنیز را می توان برای مدتی به فرد دیگری بخشید و پس از آن به خود یا هر فرد دیگری؟ ولی اصولا در مورد برده های مرد اینچنین نشیده نمی شود.
با تشکر...
در این مقاله به تشریح برده (غلام و کنیز) و برده داری دراسلام می پردازیم.
علتش هم رفع شبهه دوستانی هست که این مورد براشون سوال شده... حقیقتا این موضوع یکی از موضوعات مهمی هست که خیلی از آتئیست ها و خداناباوران و دشمنان دین سعی کردند از آب گل آلود ماهی بگیرند.
هدف ما هم کمک به دین پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد (ص) است.
البته بسیاری از بخش های اون رو از وب سایت های مختلف برداشتم.
ان شاءال... که خدا و پیامبران و امامان بزرگوار خدا از بنده راضی و خوشنود باشند...
التماس دعا
دانلود فایل
در این مقاله به تشریح بحث غلام و کنیز در اسلام رسیدگی می شود.
تعریف برده و کنیز چیست؟
چرا برده و کنیز می گیریم؟
برده داری اخلاقی تر است یا زندانی کردن اسرا؟
چرا اسلام دستور به آزادی یکباره برده ها و کنیز ها نداد؟
برده ها و کنیز ها در اسلام چه حقوقی دارند؟
تفاوت برده داری اسلامی و برده داری در شرق و غرب چیست؟
اصولا برخی کارها مانند ازدواج یک مرد پنجاه ساله با چند زن در یک زمان و یا برده داری و کنیز داری از منظر هیچ انسان و هیچ منطقی درست و اخلاقی به نظر نمی آید، ولی در برخی موارد با در نظر گرفتن شرایط زمانی و مکانی خاص، همین کارها تنها و بهترین راه حل ممکن برای حل شدن برخی معزلات می باشد. برای مثال در جوامعی که فرهنگ چند همسری از گذشته در آنها رایج بوده است(اعراب) و به جهت جنگ و مشاغل سخت مردانه، جمعیت مردانشان چند برابر کمتر از زنان مجردشان بوده ، ازدواج یک مرد با چندین زن می توانست راه حل درستی باشد. چرا که با این کار، همه زنان مجرد به عقد مردان در آمده و از حقوق زناشویی برخوردار می شوند. این مساله در جوامع آن زمان اعراب و بسیاری اقوام دیگر برای زنان بسیار مهم بوده چرا که در آن دوران، کار برای زن آن زمان و آن جامعه به معنای امروزی وجود نداشته و یا بسیار ننگ و عار شمرده می شد و زنان بیوه یا دختران مجرد، یا باید شوهر می داشتند تا از امنیت و رفاه مالی کافی برخوردار می شدند و یا باید به تکدی گری یا فساد جنسی رو می آوردند و یا باید از گرسنگی می مردند، به خصوص اینکه در جامعه اعراب آن زمان، جنگ و خونریزی و کشتار به قدری رایج بوده که مردان صاحب دختران، احساس امنیت نمی کردند چون گمان می کردند وقتی در یکی از جنگ های قبیله ای کشته شوند، دختران و زنانشان توسط قبیله مقابل به اسارت در آمده و مورد تجاوز قرار خواهند گرفت.
همچنین در این مورد به گفته برخی منابع، جمعیت زیاد زنان به مردان قبل از دوران ظهور اسلام، موجب زنده به گور کردن دختران نوزاد می شد، چون پدران امید زیادی به ازدواج دخترشان با مردی در آینده نداشتند و بدون داشتن عاملی بازدارنده چون خدا و قانون بشر دوستانه، یک نان خور همیشگی را زنده به گور می کردند.
در اسلام چیزی به نام برده با آن شکل نمادین وجود ندارد. آنچه در اسلام مطرح است، اسیر جنگی است که تحت نظر یک خانواده ی مسلمان به عنوان شهروند درجه ی دوم نقش اجتماعی خود را ایفا می کند. برده داری به آن معنا که در ذهن مردم است، در اسلام، حرام است.
در دوران قبل از اسلام و در همه جای دنیا علل الخصوص در عربستان، برخی کارها مانند خوردن شراب و مستی و زن بازی در حرمسراهای پرچم دار رایج بود، ولی این کارها از نظر فقه اسلامی به صورت کلی حرام بوده است، پس قرآن در حذف تدریجی گناهانی چون شرب شراب و محدود کردن مردان و زنان به ازدواج و صیغه و ... دست به فرهنگ سازی زد.
تحریم تدریجی شرب شراب:
در مرحله اول، فرمود:« شما از خرما و انگور، شراب تهیه میکنید و همچنین روزی نیکو نیز به دست میآورید » (سوره نحل آیه 67) و به این صورت به مسلمانان فهماند که شراب، روزی نیکو نیست.
در مرحله بعد، در سوره بقره آیه 116 فرمود نفع شراب در برابر مضرات بیشمارش اندک است.
در مرحله بعد نیز در سوره نساء آیه 46 تصریح فرمود که چون مسکر و شراب، هوشیاری و متانت و هوش و وقار انسان را سلب میکند، کسی نباید در حال مستی به نماز بایستد.
و سرانجام در مرحله چهارم تصریح فرمود که شراب و قمار و بتها و ازلام ( نوعی ابزار بخت آزمایی) پلید و نحساند و باید از تمام آنها اجتناب کرد. با این آیه، حکم قطعی تحریم شراب صادر شد و یکی دیگر از محرمات دین اسلام به صورت صریح و شفاف به مسلمین ابلاغ گردید. (سورة المائدة آیه 90) (فروغ ابدیت، ج2، ص 513 تا 517 )
برخی کارها، در مقیاس محدود، از واجبات و لوازم زندگی بوده و اسراف در آنها، تبعات بسیار بدی برای زندگی انسانها داشته است. مانند ارتباط جنسی مردان و زنان(مثلا اعراب جاهلی و خانه های پرچم دار – خانه های با پرچم قرمز- و شهوت رانی هر روزه با چندین نفر) در این روش با وجود اینکه مشرکان مکه، برای جلوگیری از تبلیغات اسلام توسط پیامبر اسلام (ص) به ابوطالب (عموی آن حضرت و پدر امام علی (ع)) پیشنهاد بهترین زنان عرب و ثروت و مال زیاد به پیامبر اکرم (ص) دادند، پیامبر اسلام (ص) پیشنهاد بهترین زنان عرب و جاه و ملک و ثروت را پس زده و فرمودند: اگر خورشید را در دست راست و ماه را در دست چپم گذارند، از این دعوت الهی پا پس نمی کشم. (المناقب ١/۵٨) پس با دستورات اسلامی و در ابتدا، افرادی را که در گذشته منعی در ارتباطات جنسی نداشتند را محدود به چند زن کردند تا کم کم فرهنگ محدود سازی ارتباطات جنسی را بوجود آورد. پس فرهنگ سازی در مورد کاری حرام بمانند شرب شراب، به تحریم تدریجی آن توسط قرآن انجام شد و محدود سازی افعالی چون رابطه جنسی با دستوراتی چون ازدواج دائم و موقت و چند همسری و صیغه و ... نیز در جهت محدود سازی فعلی بوده که اسراف در آن یا عدم انجام (افراط و تفریط) آنها گناه و اشتباه بوده است. پس تدریج در تحریم و تدریج در محدود سازی فعلی که حرام نبوده و افراط و تفریط در آن حرام بود.
در گذشته، اکثر جنگهایی که در کشور ها و قبایل مختلف به وقوع می پیوست از نوع قومی و قبیله ای بوده و در آنها، زنان و مردان در کنار هم، به جنگ و شکست طرف مقابل تلاش می کردند. در برخی موارد سهم زنان کمتر از مردان نبود . وقتی یک طرف شکست می خورد، تمام مردان و زنان و اموالی که در میدان بود ، به اسارت طرف مقابل در می آمد و در بیشتر مواقع، کشتار و شکنجه و بردگی و اسارت و زندانی شدن اسرا را در پی داشت. این مورد مختص کشور های اسلامی نبود بلکه جنگ از اصول ممکن در گذشته و حال و آینده هر کشور و مذهبی است و کشور های اسلامی هم از این قاعده مستثنی نیستند. خود موضوع برده داری نیز سنتی رایج در همه جای دنیا و از گذشته های دور بوده است. همچنانیکه داستان حضرت یوسف (ع) را شنیده اید، کاروانی پس از آنکه حضرت یوسف (ع) را از چاه بیرون کشیدند، وی را به عنوان غلام به مصر برده و به عزیز مصر فروختند. در زمانهای معاصر و در کشور هایی نظیر آمریکا نیز، برده داری با مفهوم نژاد پرستی وجود داشته است که تا حدود یک و نیم قرن پیش رایج بوده و توسط لینکلن و دیگر رهبران براندازی شد. برای فهم این نکته می توانید به فیلم 12 سال بردگی (12 Years a Slave) ساخته Steve McQueen مراجعه نموده و ظلم و خشونت ها و ضرب و شتم ها و تجاوز هایی که به زن و مرد سیاه پوست می شده را ببینید.
عبد و اَمه (غلام و کنیز )، در زمان قبل از اسلام ، انواع و اقسامی داشت. برخی از آنها کسانی بودند که توسط برده فروشها از کشورهای مختلف دزدیده شده و به فروش می رسیدند، برخی دیگر نیز کودکانی بودند که بابت بدهی والدینشان به بردگی برده می شدند یا در قمار توسط والدینشان باخته می شدند ؛ برخی آنها به سبب رنگ پوست و نژادی، برده می شدند (هجوم سفید پوستان به جوامع سیاه پوستان و حمله و گرفتن سیاه پوستها همچون شکار و گرفتن گاو وحشی در حال فرار) . برخی بردگان نیز اسیران جنگی بودند. در مورد کنیز نیز در برخی شرایط زنی در قبال سرپرستی و حفظ حقوق زناشویی، خود را به مردی اشرافی یا مردی بزرگ دارای مکنت یا مقام به عنوان کنیز می سپرد و یا کنیز هایی توسط یک پادشاه به پادشاه دیگر هدیه داده می شد.
برخی کنیزها در جنگ با مسلمانان اسير می شدند و يا به صورت تجارى وارد ممالك اسلامى می گشتند، با فرهنگ اسلامى آشنا شده و همانند ديگر مردم، در جامعه اسلامى زندگى می كردند. مالكيت كنيز، شبيه عقد ازدواج بود و موجب محرميت به مالك می گرديد. گفتنى است كه مادر برخى از ائمه عليهم السلام كنيز یا کنیز زاده بوده اند؛ حتى در تاريخ آمده است كه مادر امام زمان(عج) نيز كنيزى رومى بوده است. برخی از کنیزان پیامبر اسلام (ص) از قسم کنیزان موارد مذکور بوده اند که پیامبر آنها را آزاد کرده و سپس ازدواج می کردند. (مثل ماریه قبطی)
اسلام با تحریم قمار و حرام نمودن خرید و فروش اموال دزدی و وضع قوانین خاص در مورد بدهکاران ورشکسته (مُعسِر) تمام این اقسام برده گیری را برانداخت. پیغمبر اسلام (ص) با گفتن این سخن که بدترین مردم آناست که مردم را میفروشد، مخالفت اسلام را با تجارت برده علنی کرد.( سیرت رسولالله ص ۲۲۷)
همچنین اسلام با مطرح کردن داستان حضرت آدم (ع) و سپس حضرت نوح (ع)، همه انسانها اعم از سیاه پوست و سفید پوست و چشم بادامی و ... را از یک نژاد خواند تا نژاد پرستی را باطل کرد و در عوض در کتاب خدا یعنی قرآن، برترین افراد را متقی ترین افراد خواند(حجرات ، آيه 13). همچنانیکه در فیلم محمد رسول ال... شاهدید که زید، پسر خوانده پیامبر اکرم (ص) بود که او فرزند حارثه، غلام حضرت خدیجه (س) بود که آزاد گشت و به عنوان پسر خوانده آن حضرت شناخته می شد. زید، به دستور پیامبر اکرم (ص) با مبلغی پول، بردگانی چون عمار یاسر، بلال حبشی را آزاد کرده و همچنین بردگان دیگری چون هلال حبشی، ابوفهیره و کنیزانی چون لبینه ، زنیره، نهدیه و امعبیس نیز آزاد شدند. در پرتو همين قوانين بود که بردگان جز شخصيت هاي مهم اسلامي شدند، مثلا سلمان فارسی برده آزاد شده بود، هم چنين بلال، عمار ياسر، قنبر، و ميثم.
خود بلال حبشی سیاه پوست اولین کسی بود که اذان اسلامی را در مدینه و در مسجد پیامبر اکرم (ص) ندا کرد.(ندای آزادی اسلامی فردی که در گذشته به جهت رنگ پوست و نژاد در بند بود)
پس بر مبنای اسلام، بردگی یک انسان ذاتی نیست، بلکه در بزرگترین نوع دشمنی او با اسلام و در حین جنگ فیزیکی و اسارت توسط مسلمین و صلاحدید امام و رهبر دینی است.
امام علي عليه السلام مي فرمايد: «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ آدَمَ لَمْ يَلِدْ عَبْداً وَ لَا أَمَةً وَ إِنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ أَحْرَار- حضرت آدم عليه السلام غلام و کنيزي را به دنيا نياورده است تمامي مردم آزادند» (محمد تقي جعفري، تحقيق در دو نظام حقوق جهاني بشر از ديدگاه اسلام و غرب، تهران: دفتر خدمات حقوقي بيم المللي جمهوري اسلامي ايران، 1370، ص 446)(
در نگاه اسلام، نابودى ملتها و اقوام مختلف، ناشى از عدم مساوات آنان در برابر قانون حق و اجرا نشدن آن در سطح جامعه است. اين رويكرد، بر خلاف نظر ارسطو است كه می خواهد ثابت كند، غلام و برده فطرتاً وجود داشته و وجود خواهد داشت! به عبارت ديگر بردگى نزد عده اى فطرى است و خداوند عده اى از مردم را آفريده تا برده و غلام ديگران باشند! (نگا: منتسكيو، شارل، روح القوانين، ترجمه على اكبر مهتدى، (تهران: اميركبير، چاپ هفتم، 1355، ص 415.)
در نهایت اسلام تنها برده گیری اسیران کافر را در شرایطی خاص جایز دانست. پس به این طریق ، اسلام راه برده گیری را تا حدّ زیادی مسدود ساخت و تنها یک راه برای آن باقی گذاشت که بستن آن در آن زمان ممکن نبود. چون طبیعی است که در هر جنگی کسانی از دشمن به اسارت گرفته می شوند.
برخی دستورات در اسلام وجود دارند که اجرای آنها تا حد امکان جایز و مورد سفارش اسلام نیست، برای مثال طلاق و از این دست موارد هستند که در جای لازم، راه حل هایی حیاتی بوده ولی در کل، موارد مورد سفارش و نیکو نیستند. برای مثال با وجود قانونی بودن طلاق، در اسلام دستور به طلاق و نیکی طلاق داده نمی شود.
نکته مهم: کنیز و غلام فقط بر مبنای صلاحدید حاکم معصوم یا حاکمین مورد قبول و در شرایط خاص، به غلامی گرفته می شوند و در صورتیکه حاکم اسلامی حکم به عدم اسارت غلامان و کنیزان دهد، باید آنها را به کل و بدون اسارت، آزاد کرد.
باید توجه کنید که تنها و تنها و تنها کسانی به عنوان غلام و کنیز اسیر می شوند که حتما حضور فیزیکی مستقیم در میدان جنگ داشته باشند و در میدان جنگ مقابل مسلمین، وارد جنگ شوند و اسارت آنها مورد تایید حاکم معصوم یا حاکم عادل و مورد تایید اسلامی باشد. پس در مورد افرادی که در خانه یا چادرشان نشسته و در مقابل مسلمین هیچ واکنشی ندارند، گرفتن آنها به عنوان اسیر و غلام و کنیز صحیح و مورد تأیید اسلام نیست.
***پس کاری که داعش با زنان شیعه و ایزدی و کرد در جهت بردگی، تجاوز، فروش و ... کرده، نه تنها تأییدیه اسلامی ندارد، هیچ مغز سالم و هیچ انسان و هیچ حیوانی از این رفتار جنایتکارانه حمایت نمی نماید.***
البته در مورد کنیز، همچنانیکه گفته شد، در گذشته افرادی غیر از موارد بالا، به روش هایی چون هدیه پادشاهان و یا تقبل کنیز شدن برای یک فرد اشرافی و ... وجود داشته است که اینها در جنگ اسیر نمی شدند ولی رفته رفته این روشها منسوخ شدند. با این وجود نمی توان گفت همه کنیزان، حتما در جنگ اسیر می شدند.
جنگ نیز در دو نوع دفاعی و ابتدایی وجود دارد که نوع دفاعی آن، مورد تأیید همگان است و نوع ابتدایی آن(با پیش قدمی و حمله مسلمین به سمت دیگر کشور ها) از نظر بسیاری از فقهای اسلامی، بدون اذن حاکم معصوم اسلامی جایز نیست.
امام خمینی، روح الله، تحریر الوسیله، ج 1، ص 482، مسئله 2 .
پس می بینیم که جنگها و حملات اعراب به ایران کنونی در زمان خلفای راشدین و یا قبل از پیامبر اسلام (ص) بوده و در زمان خلافت امام علی (ع) و یا خود شخص رسول اکرم (ص) و یا دوران خلافت امام حسن (ع) به وقوع نپیوسته بود. از جمله جنگهای نوع ابتدایی زمان آن بزرگواران نیز فتح مکه یا حمله به یمن بوده (یمن قسمتی از بلاد ایران بوده است) که معمولا بدون جنگ و خونریزی و حتی بدون گرفتن غنایم و غلام و کنیز بوده است، در مورد فتح خیبر و ... و جنگ ابتدایی مسلمین با یهودیان:
جنگ خندق، جنگی بود که یهودیان با تکیه به شخصیت های قدرتمندشان چون عمر ابن ابدود به سوی مسلمینی که دور خود خندقی کنده بودند حمله ور شدند... ولی در جنگ خیبر، يهوديان قلعه خيبر با اعتماد به قلعه هاي مستحکم و مردان جنگي و آذوقه هاي فراوان انبارهاي خيبر و مطمئن از پيروزي بر جنگ اصرار داشتند و حاضر به مصالحه نبودند و عمده دلیل آن، پیمان شکنی یهودیان متعهد با پیامبر بود. پيامبر ناچار از جنگ با آن ها شد . آن ها هم مقاومت جانانه اي داشتند. جنگ مدتي طول کشيد تا با قهرماني هاي علي بن ابي طالب و کشته شدن مرحب خيبري بالاخره آخرين قلعه آن ها هم سقوط کرد و مسلمانان پيروز شدند . جمعي به اسارت درآمدند که از جمله آن ها صفيه دختر حُىَّ بن اخْطَبِ يهودى، از بزرگان يهود خيبر بود. او ابتدا با سَلَّامِ بن مِشْكَمِ يهودى ازدواج نموده و بعد از او طلاق گرفته و با كِنانَة بن ابى الحَقيق ازدواج كرده بود كه او نيز در جنگ خيبر كشته شد. پيامبر او را در سهم خود قرار داد و به او فرمود: " در انتخاب آزاد هستى. اگر اسلام را اختيار كنى، پيش من خواهى بود .اگر بر دين يهود، باقى ماندى، شايد تو را آزاد كنم تا به قومت ملحق شوى."
صفيّه گفت: "اى رسول خدا! دل من به اسلام گرويده و آن هنگام كه به طرف اقامتگاه شما مى آمدم، قبل از اين كه مرا به اسلام دعوت كنى- شما را تصديق كردهام. چه حاجت به يهود دارم؟ در حالى كه بين آن ها نه پدرى دارم و نه برادرى. مرا در انتخاب كفر و اسلام آزاد گذاشتى، پس آگاه باش كه خدا و رسولش نزد من از آزادى و برگشت، محبوب ترند.
(طبقات ابن سعد ، ج8،ص123(
با اسلام آوردن صفيّه و پناه آوردن او به پيامبر و بريدن از خويشاوندان يهودىاش، حضرت او را به عقد خود درآورد و به همسرى پذيرفت.
اين گونه برخورد را با جويريه دختر حارث بن ابي ضرار رئيس قبيله بني المصطلق نيز شاهديم که پيامبر با او ازدواج کرد . مسلمانان به خاطر اين که اسيران آن طايفه جزو خويشاوندان رسول خدا شدند، از اینکه خویشان همسر رسول ال... برده آنها باشند شرم کرده و همه اسيران را آزاد کردند. مردم یهودی قبيله مغلوب وقتي با اين برخورد پيامبر و مسلمانان مواجه شدند، همگي ايمان آوردند.
پیغمبر اسلام در جنگ بدر، تمام اسیران را آزاد کرد و فقط در جنگ بنیالمصطلق برای این که مشرکان در بین خانوادههای مسلمان پخش شوند و به تدریج اصلاح شوند؛ دستور داد که افراد قبیله به بندگی گرفته شوند که آنها هم پس از ازدواج حضرت محمد (ص) با جویریه آزاد گشتند. (المیزان ۱۱:۵۴)
ادامه دارد...