جمع بندی برده داری در اسلام و شبهات مطرح شده
تبهای اولیه
بسم الله الرحمن الرحیم
1-مگر اسلام با برخی از احکام نادرست دوران جاهلیت مبارزه و با آنها مخالفت نکرده بود.پس چطور به خاطر شرایط جامعه نمیتوانست برده داری هم مانند آن ها از بین ببرد؟2-اگر اسلام واقعا با برده داری مخالف بود و به خاطر شرایط جامعه آن را پذیرفتن.پس چرا خود ائمه اطهار برده داشتند؟!
3-طبق فرموده کارشناسان محترم برده داری بعد ها توسط خود اسلام منسوخ شد.اما هیچ دلیل یا مدرک معتبری برای این موضوع ارائه نکردن و در صورت صحت این مطلب اسلام از چه زمانی با آن مخالفت کرد؟
با سلام و تشکر از سوال خوب شما
در پاسخ به این سه سوال اول باید دو نکته عرض کنم:
نکته اول: ببینید حکم برده داری از نظر اسلام مانند حکم قصاص است، هر دو برای پیشگیری از قتل و کشتار انسانها وضع شدهاند؛ قبل از اسلام اعراب از راه های مختلف مردم را به بردگی میگرفتند، یعنی علاوه بر گرفتن اسرا به عنوان برده در جنگها، مثلا اگر کسی به دیگری بدهکار بود و توان پرداخت نداشت، یا در قمار باخته بود، یا از جنگ فرار کرده بود و امثال آن، او را به بردگی میگرفتند؛ اسلام تمام اقسام برده گرفتن فوق را تحریم کرد مگر برده هایی که در جنگ اسیر میشوند، چون این خودش عاملی بود برای کاهش جنگها؛ و به عنوان تهدیدی علیه کفار تلقی میشد که فکر جنگ با مسلمانان را از سرشان بیرون کنند.
بنابراین اسلام به دنبال بالابردن آمار بردگان نیست، بلکه به بهانه آن میخواهد آمار جنگها را پایین بیاورد، همان طور که به دنبال بالابردن آمار قصاص نیست، بلکه میخواهد به وسیله آن آمار قتل را پایین بیاورد، این دو به عنوان عامل بازدارنده به شمار میروند.
لذا میبینید که علی رغم تأکید بر اصل حکم قصاص، از آن طرف به بخشش قاتل پشیمان توصیه میکند، و همچنین علی رغم تأکید بر اصل برده داری، از آن طرف به آزاد کردن بردگان سفارش میکند، چرا که اسلام نمیخواهد واقعا انسان ها قصاص شده، و یا به بردگی گرفته شوند، اما اگر این احکام هم نباشد خون های بیشتری ریخته خواهد شد، پس همین خوف از جاری شدن چنین حکمی برای بازدارندگی باید باشد.
پس اینکه اسلام با برده داری مخالف است، به معنای آن نیست که با حکم آن مخالف است، بلکه بر حکم برده داری و جواز آن در همه زمانها تأکید دارد؛ اما با تحقق بیرونی آن مخالف است، و تمام تلاشش را کرده که در خارج کم تحقق یابد. بنابراین این طور نیست که اسلام حکم به جواز برده داری را از باب مماشات با سنت اعراب امضاء کرده باشد تا به مرور حکم آن را لغو کند، بلکه از امضاء چنین حکمی هدفی دنبال میکرده است، و این هدف به زمان خاصی اختصاص ندارد.
نکته دوم: هدف دیگری که اسلام از برده داری به دنبال آن بود، کاهش هزینه های دولتی، و ترویج فرهنگ اسلامی بود، یعنی وقتی افرادی از دشمن در یک جنگ اسیر میشدند، خب آزاد کردن آنها که کار لغوی بود، نگهداری آنها هم علاوه بر هزینه هایی که برای دولت اسلامی دارد موجب سوء استفاده آنها از رأفت اسلامی میشود و اشخاص در جنگ ها به محض در خطر دیدن جان خود تسلیم میشوند، چون از قبل میدانند با اسارت فقط آسایش در انتظار ایشان است!! و چنین سرنوشتی به جای بازدارندگی، آنها را در جنگ جریتر میکند. لذا اسلام ضمن واگذاری این اسرا به خانواده های مسلمان، هم خرج ایشان را بر عهده خانواده ها میگذارد، و هم موجب تعلیم فرهنگ اسلامی از خانواده های مسلمان به این اسرا میشود، و در مقابل این مخارج به مالک اجازه میدهد از اسیر بهره های مختلف ببرد، او را به کار گیرد یا بفروشد و موارد دیگر؛ تا عنصر بازدارندگی هم تحقق یابد.
روشن است که چون هدف ترویج اسلام و نفوذ آن در قلب بردگان است اسلام اجازه بدرفتاری با ایشان را نداده و به آزاد نمودن آنها تشویق کرده است، لذا خود اهل بیت(ع) هم غلامان و کنیزانی داشته اند که به بهانه های مختلف آنها را آزاد میکرده اند تا این سنت رواج یابد، همانطور که در روایت آمده امام باقر(ع) گاهی در برابر حتی یک کار نیک از سوی برده، او را آزاد میکردند(من لایحضره الفقیه، ج1، ص27) یا امام علی(ع) با دست رنج خود 1000 برده آزاد کردند(الکافی، ج5، ص74) خوش رفتاری ائمه(ع) با بردگان به قدری بوده است که گاهی موقع آزادی، خود برده ها نمیرفتند، نمونه آن «جون»، غلام سیاه امام حسین (ع) است که امام حسین(ع) او را در لحظات آخر آزاد کردند اما نرفت، بلکه اجازه میدان خواست اما این بار امام (ع) به او اجازه نمی دادند، با گریه و التماس بر خواسته خویش اصرار کرد، تا با اصرار اجازه گرفت و به میدان رفت(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج45، ص23) انصافا چنین رابطه ای بین ارباب و غلام در کدام نظام برده داری مشاهده میشود؟!!!
پس برده داری اهل بیت(ع) به دو هدف بوده است: یکی انتقال فرهنگ اسلام به برده ها؛ و دیگری انتقال فرهنگ نوع برخورد با برده ها به مردم، و همچنین تشویق عملی مردم به آزاد نمودن آنها.
4-به فرض پذیرش اینکه برده داری یا کنیز داری از روی اجبار مورد پذیرش اسلام قرار گرفته آیا برخی احکام آن (که توسط خود اسلام بیان شده) نظیر مجوز رابطه زناشویی با کنیز غیرانسانی نیست؟!
طبق آنچه که در پاسخ به سه سوال اول بیان شد، پاسخ سوال چهارم هم روشن میشود، یعنی همان طور که اعدام یک قاتل در برابر کشتن یک انسان دیگر غیر انسانی نیست، به بردگی گرفتن انسان هایی که قصد کشتن مسلمانان را کرده و وارد جنگ با ایشان میشوند هم غیر انسانی نیست. نباید یک طرفه قضاوت کرد، ابتدا باید دقت کرد این طور نیست که بشود زنان غیر مسلمان ولو بودایی باشند را به بردگی گرفت، تا زمانی که به قصد ریختن خون مسلمانان وارد جنگ نشده باشند. و در صورتی که قصد جان مسلمانان را کردند نباید مجازات را به تنهایی دید و از جرم غافل شد، چون این یک طرف قضیه است، باید توجه کرد این بردگی مجازاتی برای کسانی است که قصد ریختن خون مسلمانان را کرده باشند، آیا بردگی در برابر قتل مجازات سنگین و غیر انسانی است؟ روشن است که چنین حکمی هم مانع از جنگ و خونریزی است و هم مانع به بردگی رفتن انسانها.
بنده همه صحبت های کارشناس رو مطالعه نکردم ولی در این مورد نمیدونم چرا به آیات قرآن اشاره نکردن که با پاسخی محکم و بدون حاشیه حکم آخر رو داده!
و باید کسانی که وسیله نکاح نمی یابند، عفت بورزند تا زمانیکه خدا آنها را از فضل خود بی نیاز کند واز بردگان مملوکتان کسانی که خواستار آزادی خویش و پرداخت بهای خود از دسترنج خویش هستند، اگر خیری در آنها سراغ دارید، پیشنهاد آنها را بپذیرید و از مال خدا که به شما بخشیده به آنها بدهید و کنیزان خود را که می خواهند عفیف باشند به خاطر مال دنیا به زناکاری وادار نکنید و هر کس آنها را وادار نمود خداوند به واسطه اکراهشان نسبت به آنها آمرزنده و مهربان است (نور 33)
---
به جای زندان و اعدام شما فرض کن مخالفان کافر که جلوی ما شمشیر کشیدند یا زنان و کودکانی که در کشوری شکست خورده و نا امن جان و عفتشان در خطر است، در خانه مسلمانان اسکان داده شوند، سبب آسایش آنها بدون تبعیض و تحقیر فراهم شود و در آخر تحت تاثیر رفتار مسلمانان قرار گرفته خود نیز مسلمان شوند. آیا زیباتر از کلام خدا سراغ دارید؟
ولی در این مورد نمیدونم چرا به آیات قرآن اشاره نکردن که با پاسخی محکم و بدون حاشیه حکم آخر رو داده!
ببینید با توجه به اینکه سوال استارتر در این خصوص است که چرا اسلام اجازه ارتباط جنسی با کنیز را داده است، استناد به این آیه شریفه ناکافی می بود، سوال کننده توصیه های اسلام در خصوص مهربانی با بردگان و همچنین مکاتبه ای که برای آزادی عبد در این آیه شریفه آمده را قبول دارد، اما بالاخره این مهربانی ها، جواز ارتباط جنسی را توجیه نمی کند. او میپرسد چرا اسلام رابطه جنسی را اجازه داده است؟
ببینید با توجه به اینکه سوال استارتر در این خصوص است که چرا اسلام اجازه ارتباط جنسی با کنیز را داده است، استناد به این آیه شریفه ناکافی می بود، سوال کننده توصیه های اسلام در خصوص مهربانی با بردگان و همچنین مکاتبه ای که برای آزادی عبد در این آیه شریفه آمده را قبول دارد، اما بالاخره این مهربانی ها، جواز ارتباط جنسی را توجیه نمی کند. او میپرسد چرا اسلام رابطه جنسی را اجازه داده است؟
خب این جواز در صورتی داده شده که خوده کنیز راضی باشه بالاخره کنیز هم نیاز جنسی داره اگه هم نیاز جنسی نداره و خوشش نمیاد میتونه انجامش نده پس مشکلی از این لحاظ وجود نداره
به هر حال تجربه شما طبیعتا بسیار بیشتر از بندست ولی در بحث هایی که انجام دادم این آیه کار را بدون شک و شبهه ای تمام کرده خود نیز با همین آیه قانع شدم.
به نظر بهتر بود به این آیه هم اشاره ای میکردید.
انشاءالله همیشه الویتمان کلام خداوند باشه.
یاعلی
بنده همه صحبت های کارشناس رو مطالعه نکردم ولی در این مورد نمیدونم چرا به آیات قرآن اشاره نکردن که با پاسخی محکم و بدون حاشیه حکم آخر رو داده!و باید کسانی که وسیله نکاح نمی یابند، عفت بورزند تا زمانیکه خدا آنها را از فضل خود بی نیاز کند واز بردگان مملوکتان کسانی که خواستار آزادی خویش و پرداخت بهای خود از دسترنج خویش هستند، اگر خیری در آنها سراغ دارید، پیشنهاد آنها را بپذیرید و از مال خدا که به شما بخشیده به آنها بدهید و کنیزان خود را که می خواهند عفیف باشند به خاطر مال دنیا به زناکاری وادار نکنید و هر کس آنها را وادار نمود خداوند به واسطه اکراهشان نسبت به آنها آمرزنده و مهربان است (نور 33)
خب ببینید این جواز در صورتی داده شده که خوده کنیز راضی باشه
کاش علمای ما ذره ای انس با قرآن داشتند. متاسفانه حتی یک نفرشان هم آیه ای که شما دیدید و استنباط کردید را ندیده. صبر کنید روی مطلب شما فکر میکنم.
ولی عجالتا فکر میکنم یکی از مسائل آزاردهنده دین همین تفاوت اسمها با ماهیت قبح یکسان است.
اینجا صحبت از زنا کنیز هست ولی تحلیل فرق دارد. در دین ما در رابطه مالک با کنیز به اجماع فقیهان شیعه مطلقا رضایت کنیز لازم نیست.
مثلا دروغ رو از بزرگترین گناهان معرفی میکنیم بعد توریه رو مباح میکنیم. شاید نمونه های توریه رو دیده باشید و در حیرت بروید از این که چه فرقی دارد در مواردی که هر دو قبیح اند.
یا رابطه نامشروع رو بد بدونیم و صیغه با یه جمله عربی حلال در مواردی که هر دو قبیح باشند.
یا این همه در قران نسبت به ربا اخطار داده شده اما با راه های شرعی آن را لوث کرده اند اصلا معلوم نیست خدا چرا نسبت به ربایی اخطار داده که با راهکارهای بانکی ما احتمال وقوع آن در محیط واقعی تقریبا صفر است.
یا مثالهای دیگه.
کاش علمای ما ذره ای انس با قرآن داشتند. متاسفانه حتی یک نفرشان هم آیه ای که شما دیدید و استنباط کردید را ندیده. صبر کنید روی مطلب شما فکر میکنم.
انشاءالله که دارند
بنده هم مدتی درگیر همین شبهه بودم و متاسفانه کسی به این آیه اشاره ای نکرد! بعد اینکه خود قرآن را خواندم و با راهنمایی یکی از دوستان در رابطه با وجود همچین آیه ای کامل متوجه شدم.
ولی عجالتا فکر میکنم یکی از مسائل آزاردهنده دین همین تفاوت اسمها با ماهیت قبح یکسان است.
اینجا صحبت از زنا کنیز هست ولی تحلیل فرق دارد. در دین ما در رابطه مالک با کنیز به اجماع فقیهان شیعه مطلقا رضایت کنیز لازم نیست.
اطلاع ندارم ولی فکر نمیکنم اینگونه باشد
چون با ظاهر آیات کاملا در تضاده و این رابطه حرام و حکم زنا رو داره
الویت اول ما کلامه خداونده نه اجماع فقها
یا رابطه نامشروع رو بد بدونیم و صیغه با یه جمله عربی حلال در مواردی که هر دو قبیح باشند.
صیغه برای یک جامعه به شدت ضروری و مهمه نباید صیغه رو در رابطه ی جنسی خلاصه کنیم که البته آن هم با عده ی 45 روزه با رابطه ی نا مشروع تفاوت ها دارد...
خانواده ای را فرض کنید که دختری را به فرزندی قبول کردند، در اینجا میتوان دختر را به نا پدریش صیغه کرد در صورتی که هیچ گونه رابطه ی جنسی ای در میان نیست
خانمی مطلقه یا بیوه ای رو فرض کنید که به شدت به خاطر نیازهای جنسیش تحت فشاره، و طبیعتا شانس ازدواج مجدد بسیار پایینی داره، شما چه پیشنهادی برای این خانم دارید؟
الویت اول ما کلامه خداونده نه اجماع فقها
بله بنده هم از بی سوادی آنان نسبت به قرآن ابراز تاسف کردم به خصوص که اجماع کرده اند.
کنیزان خود را اگر میخواهند عفیف باشند به زنا وادار نکنید. نمیتونید نتیجه بگیرید اگه خودشون دوست داشتند میتونند زنا کنند و برای صاحبانشون پول به دست بیارند.
فکر کنید فقط مساله اجبار و عدم اجباره
نه، زنا کلا حرامه و تحلیل فرق داره.
صیغه برای یک جامعه به شدت ضروری و مهمه نباید صیغه رو در رابطه ی جنسی خلاصه کنیم که البته آن هم با عده ی 45 روزه با رابطه ی نا مشروع تفاوت ها دارد...
خانواده ای را فرض کنید که دختری را به فرزندی قبول کردند، در اینجا میتوان دختر را به نا پدریش صیغه کرد در صورتی که هیچ گونه رابطه ی جنسی ای در میان نیست
دختری مطلقه یا بیوه ای رو فرض کنید که به شدت به خاطر نیازهای جنسیش تحت فشاره، و طبیعتا شانس ازدواج مجدد بسیار پایینی داره، شما چه پیشنهادی برای این خانم دارید؟
مثالها قابل نقد هستند. ولی به قسمت بولد شده من در مثالهایی که زدم دقت کنید. این قید رو زدم تا مثالهای خاص نزنید. در مواردی که ماهیت ظاهرا یکسان هست.
یا رابطه نامشروع رو بد بدونیم و صیغه با یه جمله عربی حلال در مواردی که هر دو قبیح باشند.
ببینید بعضی از احکام رسول تاسیسی بود مانند نماز، روزه. اما بعضی دیگر امضایی می باشد. یعنی هنجارهای محیط را با تغییرات و ارتقاهای کمی پذیرفته و آن را امضا کرده است. در زمان پیامبر محلی بنام زندان شناخته نمی شده است و وجود نداشته است. یا باید اسرای جنگی را می کشتند یا طبق هنجارهای محیط به بردگی می گرفتند. بواقع رسول بردگی را بعنوان یک فعل عکس العملی پذیرفت.
یکی از معانی عدل تناسب عمل و عکس العمل می باشد. اگر در یک جامعه هنجاری و نرمی حاکم بود، عکس العمل نشان دادن تحت آن هنجار و نرم عدالت می باشد. پیامبر هنجار برده داری در زمان خود را امضا کرد و این منافاتی با عدالت ندارد.
آن وقتی با عدالت منافات دارد که در جامعه ای که برده داری منسوخ شده، سعی شود دوباره به عقب برگردیم و برده داری را برقرار کنیم.
بنابراین بطور خلاصه: وقتی زندان نبوده چاره ای جز امضا کردن برده داری نبوده و این با عدالت منافات ندارد.
بنده همه صحبت های کارشناس رو مطالعه نکردم ولی در این مورد نمیدونم چرا به آیات قرآن اشاره نکردن که با پاسخی محکم و بدون حاشیه حکم آخر رو داده!و باید کسانی که وسیله نکاح نمی یابند، عفت بورزند تا زمانیکه خدا آنها را از فضل خود بی نیاز کند واز بردگان مملوکتان کسانی که خواستار آزادی خویش و پرداخت بهای خود از دسترنج خویش هستند، اگر خیری در آنها سراغ دارید، پیشنهاد آنها را بپذیرید و از مال خدا که به شما بخشیده به آنها بدهید و کنیزان خود را که می خواهند عفیف باشند به خاطر مال دنیا به زناکاری وادار نکنید و هر کس آنها را وادار نمود خداوند به واسطه اکراهشان نسبت به آنها آمرزنده و مهربان است (نور 33)
---
به جای زندان و اعدام شما فرض کن مخالفان کافر که جلوی ما شمشیر کشیدند یا زنان و کودکانی که در کشوری شکست خورده و نا امن جان و عفتشان در خطر است، در خانه مسلمانان اسکان داده شوند، سبب آسایش آنها بدون تبعیض و تحقیر فراهم شود و در آخر تحت تاثیر رفتار مسلمانان قرار گرفته خود نیز مسلمان شوند. آیا زیباتر از کلام خدا سراغ دارید؟
آیه مورد اشاره را شما اشتباه فهمیده اید. بهتر است به تفاسیر و شان نزول آیه مراجعه کنید. معنای آیه این نیست که مالک کنیز برای برقراری ارتباط جنسی نیاز به رضایت کنیز دارد. بلکه ماجرا این است که کنیز را برای زنا با غیر نمی تواند واگذار کند.
همانطور که بقیه گفتند مالک اجازه برقراری رابطه جنسی با کنیز تحت هر شرایطی را دارد.
ببینید بعضی از احکام رسول تاسیسی بود مانند نماز، روزه. اما بعضی دیگر امضایی می باشد. یعنی هنجارهای محیط را با تغییرات و ارتقاهای کمی پذیرفته و آن را امضا کرده است. در زمان پیامبر محلی بنام زندان شناخته نمی شده است و وجود نداشته است. یا باید اسرای جنگی را می کشتند یا طبق هنجارهای محیط به بردگی می گرفتند. بواقع رسول بردگی را بعنوان یک فعل عکس العملی پذیرفت.
یکی از معانی عدل تناسب عمل و عکس العمل می باشد. اگر در یک جامعه هنجاری و نرمی حاکم بود، عکس العمل نشان دادن تحت آن هنجار و نرم عدالت می باشد. پیامبر هنجار برده داری در زمان خود را امضا کرد و این منافاتی با عدالت ندارد.
آن وقتی با عدالت منافات دارد که در جامعه ای که برده داری منسوخ شده، سعی شود دوباره به عقب برگردیم و برده داری را برقرار کنیم.
بنابراین بطور خلاصه: وقتی زندان نبوده چاره ای جز امضا کردن برده داری نبوده و این با عدالت منافات ندارد.
دوست عزیز برده داری توسط پیامبر امضا نشده بلکه توسط قرآن امضا شده
دوست عزیز برده داری توسط پیامبر امضا نشده بلکه توسط قرآن امضا شده
یعنی بنظر شما چون در قران آمده یک حکم دایمی است؟ یعنی امروزه هم می توان برده داری را احیا کرد و این عمل کردن به عین احکام اسلام و قران می باشد؟ یعنی شما فعل داعش در احیای برده داری و کنیز داری را تایید می کنید؟
یعنی بنظر شما چون در قران آمده یک حکم دایمی است؟ یعنی امروزه هم می توان برده داری را احیا کرد و این عمل کردن به عین احکام اسلام و قران می باشد؟ یعنی شما فعل داعش در احیای برده داری و کنیز داری را تایید می کنید؟
اینگونه که من متوجه شدم بله داعش کار خلاف شرعی انجام نمیده!
اگر شما به قرآن معتقد باشید خود قرآن گفته حلال و حرام محمد تا قیامت ثابت است.
آیه مورد اشاره را شما اشتباه فهمیده اید. بهتر است به تفاسیر و شان نزول آیه مراجعه کنید. معنای آیه این نیست که مالک کنیز برای برقراری ارتباط جنسی نیاز به رضایت کنیز دارد. بلکه ماجرا این است که کنیز را برای زنا با غیر نمی تواند واگذار کند.
همانطور که بقیه گفتند مالک اجازه برقراری رابطه جنسی با کنیز تحت هر شرایطی را دارد.
من شان نزول رو قبلا از این سایت خوندم متاسفانه در اون بخش شان نزول کامل نوشته نشده بود و من اشتباه متوجه شدم!!!
پس هنوز این شبهه پاربرجاست [-(
بسم الله الرحمن الرحیمطبق آنچه که در پاسخ به سه سوال اول بیان شد، پاسخ سوال چهارم هم روشن میشود، یعنی همان طور که اعدام یک قاتل در برابر کشتن یک انسان دیگر غیر انسانی نیست، به بردگی گرفتن انسان هایی که قصد کشتن مسلمانان را کرده و وارد جنگ با ایشان میشوند هم غیر انسانی نیست. نباید یک طرفه قضاوت کرد، ابتدا باید دقت کرد این طور نیست که بشود زنان غیر مسلمان ولو بودایی باشند را به بردگی گرفت، تا زمانی که به قصد ریختن خون مسلمانان وارد جنگ نشده باشند. و در صورتی که قصد جان مسلمانان را کردند نباید مجازات را به تنهایی دید و از جرم غافل شد، چون این یک طرف قضیه است، باید توجه کرد این بردگی مجازاتی برای کسانی است که قصد ریختن خون مسلمانان را کرده باشند، آیا بردگی در برابر قتل مجازات سنگین و غیر انسانی است؟ روشن است که چنین حکمی هم مانع از جنگ و خونریزی است و هم مانع به بردگی رفتن انسانها.
حکم برده داری توسط قرآن داده شده آیا میتوان از طریق قرآن قسمت پررنگ رو اثبات کرد؟
چون اگر نتوانید این را اثبات کنید کار داعش کاملا درسته
اینگونه که من متوجه شدم بله داعش کار خلاف شرعی انجام نمیده!
اگر شما به قرآن معتقد باشید خود قرآن گفته حلال و حرام محمد تا قیامت ثابت است.
در قران که نیامده حلال و حرام محمد تا قیامت ثابت است، این روایت است. امکان داره اگر آیه ای در اینباره داریم بگذارید؟
اما بنده مثل شما فکر نمی کنم، به عقیده بنده احکام امضایی پیامبر قابل تغییر و ارتقا می باشند. بنده کنوانسیون ژنو را قانونی الهی می دانم.
بنظر شما اینکه امروزه برده داری احیا شود، ظلم در حق مردم نمی باشد؟ گفتم یک معنای عدل تناسب عمل و عکس العمل می باشد. تناسب عکس العمل با هنجارهای محیط و عرف محیط می باشد. اما امروزه
برده داری منسوخ شده است. اگر به حکم عقل قبول دارید که برده داری بد است که امیدوارم قبول داشته باشید. زنده کردن برده داری در عصری که منسوخ شده یک برگشت به عقب محسوب می شود و عین ابتذال است نه عدل الهی
کرامت انسانی والاتر از این چیزها است. ادیان الهی از جمله اسلام به کرامت انسانی معتقدند و احیا برده داری در این دوره مصداق بارز ظلم در حق انسان و عدم در نظر گرفتن رشد کرامت انسانی می باشد.
اما روایت حرام محمد حرام الی یوم القیامه و ... بنظر بنده به آیه إنما حرم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير وما أهل به لغير الله فمن اضطر غير باغ ... فقط بر می گردد نه بیشتر.
سلام و عرض ادب استاد عزیز
بنده به چند بخش از فرمایشات شما نقد دارم که با اجازه یکی یکی مطرح میکنم
آیا بردگی ، در برابر قتل ، مجازات سنگین و غیر انسانی است؟بله هست!
بردگی که همراه با استفاده جنسی باشد هزاران بار از قتل بدتر است شما یک سؤال از خانمهای همین سایت بپرسید به این شکل:
انشاالله که شما خانمها همیشه در بهترین شرایط زندگی کنید ولی در فرض مثال ، شما را اسیر کرده اند. کدامیک را ترجیح میدهید؟ الف) شما را بکشند
ب) با شما رابطهء جنسی برقرار کنند و هر 6 ماه یک بار شما را دست به دست کنند (تحلیل)
مطمئن هستم اکثریت مطلق خانمها (شاید صددرصد) ، حتی آنهایی که چندان مذهبی نیستند ، ((الف)) را انتخاب میکنند
در قران که نیامده حلال و حرام محمد تا قیامت ثابت است، این روایت است. امکان داره اگر آیه ای در اینباره داریم بگذارید؟
همیشه سودمند و با برکت است آنکه فرقان را [ که قرآن جدا کننده حق از باطل است ] به تدریج بر بنده اش نازل کرد ، تا برای جهانیان بیم دهنده باشد. (فرقان 1)
اما بنده مثل شما فکر نمی کنم، به عقیده بنده احکام امضایی پیامبر قابل تغییر و ارتقا می باشند. بنده کنوانسیون ژنو را قانونی الهی می دانم.بنظر شما اینکه امروزه برده داری احیا شود، ظلم در حق مردم نمی باشد؟ گفتم یک معنای عدل تناسب عمل و عکس العمل می باشد. تناسب عکس العمل با هنجارهای محیط و عرف محیط می باشد. اما امروزه
برده داری منسوخ شده است. اگر به حکم عقل قبول دارید که برده داری بد است که امیدوارم قبول داشته باشید. زنده کردن برده داری در عصری که منسوخ شده یک برگشت به عقب محسوب می شود و عین ابتذال است نه عدل الهی
کرامت انسانی والاتر از این چیزها است. ادیان الهی از جمله اسلام به کرامت انسانی معتقدند و احیا برده داری در این دوره مصداق بارز ظلم در حق انسان و عدم در نظر گرفتن رشد کرامت انسانی می باشد.
اما روایت حرام محمد حرام الی یوم القیامه و ... بنظر بنده به آیه إنما حرم عليكم الميتة والدم ولحم الخنزير وما أهل به لغير الله فمن اضطر غير باغ ... فقط بر می گردد نه بیشتر.
این هارو از قرآن و خدا بپرس نه از من
بله هست!
بردگی که همراه با استفاده جنسی باشد هزاران بار از قتل بدتر است شما یک سؤال از خانمهای همین سایت بپرسید به این شکل:
انشاالله که شما خانمها همیشه در بهترین شرایط زندگی کنید ولی در فرض مثال ، شما را اسیر کرده اند. کدامیک را ترجیح میدهید؟ الف) شما را بکشندب) با شما رابطهء جنسی برقرار کنند و هر 6 ماه یک بار شما را دست به دست کنند (تحلیل)
مطمئن هستم اکثریت مطلق خانمها (شاید صددرصد) ، حتی آنهایی که چندان مذهبی نیستند ، ((الف)) را انتخاب میکنند
جناب رضا فکر نمیکنم اینطور باشه
شما باید در موقعیت مرگ قرار بگیرید تا بتونید قضاوت کنید
همیشه سودمند و با برکت است آنکه فرقان را [ که قرآن جدا کننده حق از باطل است ] به تدریج بر بنده اش نازل کرد ، تا برای جهانیان بیم دهنده باشد. (فرقان 1)این هارو از قرآن و خدا بپرس نه از من
دوست عزیز مشکل از اعتقاد و قرائت شما از اسلام هست.
من نامه امام خمینی به مقام معظم رهبری درباره تبیین ولایت مطلقه فقیه را برایت می گذارم.
حضرت امام (ره) در نامه اي به ايشان فرمودند: از بيانات جناب عالي در نماز جمعه اين طور ظاهر مي شود كه شما حكومت را به معناي ولايت مطلقه اي كه از جانب خدا به نبي اكرم ( ص ) واگذار شده و اهم احكام الهي است و بر جميع احكام فرعيه تقدم دارد ، صحيح نمي دانيد و تعبير به آن كه اين جانب گفته ام حكومت در چارچوب احكام الهي داراي اختيار است بكلي بر خلاف گفته هاي اين جانب است اگر اختيارات حكومت در چارچوب احكام فرعيه الهيه است بايد عرض حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبي اسلام ( ص) يك پديده بي معني و محتوا باشد اشاره مي كنم به پيامدهاي آن كه هيچ كس نمي تواند ملتزم به آنها باشد مثلا خيابان كشي ها كه مستلزم تصرف در منزلي است يا حريم آن است در چارچوب احكام فرعيه نيست نظام وظيفه و اعزام الزامي به جبهه ها و جلوگيري از ورود و خروج ارز و جلوگيري از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو سه مورد و گمركات و ماليات و جلوگيري از گرانفروشي ، قيمت گذاري و جلوگيري از پخش مواد مخدر و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلي ، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد وصدها امثال آن كه از اختيارات دولت است بنا بر تفسير شما خارج است و صدها امثال اينها بايد عرض كنم حكومت كه شعبه اي از ولايت مطلقه رسول الله ( ص) است يكي از احكام اوليه اسلام است و مقدم برتمام احكام فرعيه حتي نماز وروزه و حج است حاكم مي تواند مسجد يا منزلي را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند حاكم مي تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدي كه ضرار باشد در صورتي كه رفع بدون تخريب نشود ، خراب كند حكومت مي تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است در موقعي كه آن قرار داد مخالف مصالح كشور واسلام باشد يك جانبه لغو كند و مي تواند هر امري را چه عبادي و يا غير عبادي كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است مادامي كه چنين است جلوگيري كند حكومت مي تواند از حج كه از فرايض مهم الهي است در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست موقتا جلوگيري كند .آنچه گفته شد ه است تاكنون و يا گفته مي شود ، ناشي از عدم شناخت ولايت مطلقه الهي است . آنچه گفته شده است كه شايع است ، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با اختيارات از بين خواهد رفت ، صريحا عرض مي كنم كه فرضا چنين باشد ، اين از اختيارات حكومت است و بالاتر از آن هم مسائلي است
خلاصه ایشان هم اعتقادی که شما داری را نداشت.
دوست عزیز مشکل از اعتقاد و قرائت شما از اسلام هست.
من نامه امام خمینی به مقام معظم رهبری درباره تبیین ولایت مطلقه فقیه را برایت می گذارم.حضرت امام (ره) در نامه اي به ايشان فرمودند: از بيانات جناب عالي در نماز جمعه اين طور ظاهر مي شود كه شما حكومت را به معناي ولايت مطلقه اي كه از جانب خدا به نبي اكرم ( ص ) واگذار شده و اهم احكام الهي است و بر جميع احكام فرعيه تقدم دارد ، صحيح نمي دانيد و تعبير به آن كه اين جانب گفته ام حكومت در چارچوب احكام الهي داراي اختيار است بكلي بر خلاف گفته هاي اين جانب است اگر اختيارات حكومت در چارچوب احكام فرعيه الهيه است بايد عرض حكومت الهيه و ولايت مطلقه مفوضه به نبي اسلام ( ص) يك پديده بي معني و محتوا باشد اشاره مي كنم به پيامدهاي آن كه هيچ كس نمي تواند ملتزم به آنها باشد مثلا خيابان كشي ها كه مستلزم تصرف در منزلي است يا حريم آن است در چارچوب احكام فرعيه نيست نظام وظيفه و اعزام الزامي به جبهه ها و جلوگيري از ورود و خروج ارز و جلوگيري از ورود يا خروج هر نحو كالا و منع احتكار در غير دو سه مورد و گمركات و ماليات و جلوگيري از گرانفروشي ، قيمت گذاري و جلوگيري از پخش مواد مخدر و منع اعتياد به هر نحو غير از مشروبات الكلي ، حمل اسلحه به هر نوع كه باشد وصدها امثال آن كه از اختيارات دولت است بنا بر تفسير شما خارج است و صدها امثال اينها بايد عرض كنم حكومت كه شعبه اي از ولايت مطلقه رسول الله ( ص) است يكي از احكام اوليه اسلام است و مقدم برتمام احكام فرعيه حتي نماز وروزه و حج است حاكم مي تواند مسجد يا منزلي را كه در مسير خيابان است خراب كند و پول منزل را به صاحبش رد كند حاكم مي تواند مساجد را در موقع لزوم تعطيل كند و مسجدي كه ضرار باشد در صورتي كه رفع بدون تخريب نشود ، خراب كند حكومت مي تواند قراردادهاي شرعي را كه خود با مردم بسته است در موقعي كه آن قرار داد مخالف مصالح كشور واسلام باشد يك جانبه لغو كند و مي تواند هر امري را چه عبادي و يا غير عبادي كه جريان آن مخالف مصالح اسلام است مادامي كه چنين است جلوگيري كند حكومت مي تواند از حج كه از فرايض مهم الهي است در مواقعي كه مخالف صلاح كشور اسلامي دانست موقتا جلوگيري كند .آنچه گفته شد ه است تاكنون و يا گفته مي شود ، ناشي از عدم شناخت ولايت مطلقه الهي است . آنچه گفته شده است كه شايع است ، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با اختيارات از بين خواهد رفت ، صريحا عرض مي كنم كه فرضا چنين باشد ، اين از اختيارات حكومت است و بالاتر از آن هم مسائلي است
خلاصه ایشان هم اعتقادی که شما داری را نداشت.
من کاری به اعتقاد امام خمینی ندارم
شما آیه ای که بنده بهتون دادم رو در یاب
درضمن با حذف مواردی که شما میفرمایید دیگ چیزی از قرآن باقی نمیمونه
بسم الله الرحمن الرحیمبا سلام و تشکر از سوال خوب شما
در پاسخ به این سه سوال اول باید دو نکته عرض کنم:
ممنون پاسخ قانع کننده ای بود@};-
فقط یک سوال دیگر
برده داری هنوز هم مورد تایید اسلام هست؟یعنی اگه امام زمان (عج) ظهور کنند ممکنه برده داری دوباره رواج پیدا کنه؟
بنده هم مدتی درگیر همین شبهه بودم و متاسفانه کسی به این آیه اشاره ای نکرد! بعد اینکه خود قرآن را خواندم و با راهنمایی یکی از دوستان در رابطه با وجود همچین آیه ای کامل متوجه شدم.
کاش علمای ما ذره ای انس با قرآن داشتند. متاسفانه حتی یک نفرشان هم آیه ای که شما دیدید و استنباط کردید را ندیده.
این بحث آیه هم یه معضلی شده است!!! انصافا می شود به کسی که به جواز رابطه جنسی با کنیز اشکال دارد این آیه را بیان کرد؟!!
خب این جواز در صورتی داده شده که خوده کنیز راضی باشه بالاخره کنیز هم نیاز جنسی داره اگه هم نیاز جنسی نداره و خوشش نمیاد میتونه انجامش نده پس مشکلی از این لحاظ وجود نداره
اطلاع ندارم ولی فکر نمیکنم اینگونه باشد
چون با ظاهر آیات کاملا در تضاده و این رابطه حرام و حکم زنا رو داره
خیر، برای ازدواج و رابطه جنسی در پس آن، رضایت طرفین شرط است، اما در ارتباط جنسی با کنیز فقط رضایت مالک برای رابطه جنسی شرط است، اگر رضایت کنیز شرط بود که همان ازدواج می شد!!
الویت اول ما کلامه خداونده نه اجماع فقها
بله بنده هم از بی سوادی آنان نسبت به قرآن ابراز تاسف کردم به خصوص که اجماع کرده اند.
کاتولیک تر از پاپ نباید شد، این که اولویت ما کلام خداوند است نه اجماع فقهاء یعنی چی؟ یعنی جمیع فقها که عمرشان را در راه فراگیری ادبیات عرب و علوم قران و حدیث و منطق و اصول برداشت از متون دینی و... گذرانده اند هیچ کدام کلام خداوند را نفهمیده اند و ما که هیچ کدام از این دوره ها را نگذرانده ایم می فهمیم؟!!! یا اینکه قرآن در نگاه ایشان اهمیتی ندارد؟ نگذارید احساسات جای عقل بنشیند؛ برای اینکه غیر منطقی بودن این حرف بیشتر روشن شود مثالی میزنم، حرف شما مانند این است که بنده که دیپلم تجربی هم ندارم بگویم حرف پرفسور سمیعی در خصوص نقش نیم کره راست باطل است!! خودتان در خصوص این حرف من قضاوت کنید. چه برسد به این که بگویم: برداشت من این است که همه پزشکان بیسواد هستند.
یعنی بنظر شما چون در قران آمده یک حکم دایمی است؟ یعنی امروزه هم می توان برده داری را احیا کرد و این عمل کردن به عین احکام اسلام و قران می باشد؟ یعنی شما فعل داعش در احیای برده داری و کنیز داری را تایید می کنید؟
اگر شما به قرآن معتقد باشید خود قرآن گفته حلال و حرام محمد تا قیامت ثابت است.
اگر به پست ابتدایی بنده توجه بفرمایید بنده معتقد هستم که حق با جناب shsina هست، یعنی نظام برده داری در اسلام منحصر در یک زمان خاص نیست، چون عنصر بازدارندگی برده داری از بروز جنگ ها همواره بوده و هست، اما نتیجه ای که جناب shsins می گیرند:
اینگونه که من متوجه شدم بله داعش کار خلاف شرعی انجام نمیده!
این نتیجه صحیحی نیست، من از شما می پرسم، قصاص خوب است یا بد؟ می گویید به حق باشد خوب است و به ناحق باشد بد است، پس اگر داعش شخص بی گناهی را قصاص کرد آیا نقص به حکم قصاص وارد است یا به مجریان آن؟ اگر داعش که امروز خود متجاوز است، مردم بی گناه را که از خود دفاع می کنند به بردگی می گیرد عیب از حکم است یا اجرای آن؟ برده داری در اسلام یعنی برده داری امام حسین(ع) که غلامی را که آزاد کرده بود دست از سر او بر نمیداشت و با گریه اذن میدان میخواست؛ خیلی بی انصافیست که این را با رفتار داعش مقایسه کنید!!! متاسفانه می بینم که غرب در بین خودمان هم توانسته است سگ دست آموز خود را به عنوان اسلام جلوه بدهد!! و بعضی از مسلمانان هم نفهمیده اند که داعش ساخته شده دست آمریکاست تا با وارونه جلوه دادن احکام اسلام، پازل اسلام هراسی را تکمیل کند، از غربی ها توقعی نیست که فریب بخورند، اما از مسلمانان انتظار بیش از این میرود.
پس هنوز این شبهه پابرجاست
خب حالا بفرماید شبهه چیست؟ البته ابتدا اولین پست بنده رو حتما مطالعه بفرمایید بعد اشکالتان را می شنوم.@};-
این بحث آیه هم یه معضلی شده است!!! انصافا می شود به کسی که به جواز رابطه جنسی با کنیز اشکال دارد این آیه را بیان کرد؟!!
من آیه رو اشتباه متوجه شده بودم
در پست های بعدی متوجه این اشتباهم شدم عذر میخوام
خب حالا بفرماید شبهه چیست؟ البته ابتدا اولین پست بنده رو حتما مطالعه بفرمایید بعد اشکالتان را می شنوم.@};-
شبهه این است که شما میفرمایید فقط میتوان از متجاوزانی که جلوی مسلمانان شمشیر کشیده اند کنیز گرفت
شما این را با قرآن اثبات کنید مسئله تمام است
بردگی که همراه با استفاده جنسی باشد هزاران بار از قتل بدتر استشما یک سؤال از خانمهای همین سایت بپرسید به این شکل:
انشاالله که شما خانمها همیشه در بهترین شرایط زندگی کنید ولی در فرض مثال ، شما را اسیر کرده اند. کدامیک را ترجیح میدهید؟الف) شما را بکشند
ب) با شما رابطهء جنسی برقرار کنند و هر 6 ماه یک بار شما را دست به دست کنند (تحلیل)
مطمئن هستم اکثریت مطلق خانمها (شاید صددرصد) ، حتی آنهایی که چندان مذهبی نیستند ، ((الف)) را انتخاب میکنند
بله من هم قبول دارم مجازات به وسیله تجاوز سخت تر از مجازات با قتل است، اما اولا: اینجا مقایسه میان دو مجازات نیست، اینجا مقایسه میان جرم و مجازات است، مجازاتی که خود مجرم با ورود به جنگ آن را بر می گزیند، وقتی کسی می داند در صورت ورود به جنگ و اسارت چنین مجازاتی را خواهد داشت، یعنی با انتخاب وارد این امر شده است، یعنی دو دوتا چهارتا کرده است و منافع مادی را بر چنین خطری برتری داده است، این را مقایسه نکنید با اماری که از خانم های سایت مطالبه میکنید، بنده هم در این زمینه حرف شما را قبول دارم.
ثانیا: این مجازات صرفا در برابر قتل نیست، بلکه در برابر آغاز جنگ است، که همه چیز را در خود دارد، جنگ امروز در سوریه را ببینید، جنگ خونریزی دارد، یتیم و بی سرپرست شدن خانواده ها را دارد، تجاوز دارد، ویرانی های ساختاری دارد، معضلات و پس لرزه های شدید اجتماعی دارد، ترس و اضطراب و ناامنی دارد، مانعیت از پیشرفت و ترقی در همه عرصه ها را دارد، و خلاصه به معنای واقعی یک مصداق فتنه است که قرآن کریم میفرماید: «الْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْل» (بقره:191) پس می بینید که مجازات سنگینی نیست.
پس می بینید که مجازات سنگینی نیستاستاد عزیز ما داریم درمورد اسلام صحبت میکنیم نه هر آئینی!
ببینید من قبلاً هم با یکی دو نفر از اساتید محترم در این باره گفتگو کرده بودم (می دانم شما هم بودید یا نه)
ضمن اینکه این بحث به موضوع تاپیک ارتباطی ندارد و اگر تشخیص می دهید تاپیک مجزایی بزنم و دقیقتر جویای پاسخ باشم
اما فعلاً حرف من این 3 مورد است:
1 - من با مجازات اسیر مخالفتی ندارم. میشود او را زندانی کرد ، به کار کشید ، حتی شلاق زد. دیگر استفادهء جنسی برای چه؟!
2 - درست و غلطش را نمی دانم ، اما شنیده ام که پیامبر(ص) میفرمودند با اسیران مهربان باشید و حتی غذای خود را با آنان تقسیم کنید
حالا از دید من اینها با هم جور نمیشود: غذای خود را با اسیر تقسیم کنید ، بعد به او تجاوز کنید!!!
یعنی چه استاد؟!!
3 - بحث تحلیل را چطور میشود توجیه کرد؟ به فرض که استفاده جنسی را حل کنیم (به فرض!)
دیگر تحلیل برای چیست؟ چرا باید او را به دیگری داد تا استفاده جنسی ببرد؟
فقط یک سوال دیگربرده داری هنوز هم مورد تایید اسلام هست؟یعنی اگه امام زمان (عج) ظهور کنند ممکنه برده داری دوباره رواج پیدا کنه؟
بنده معتقد هستم امروز هم برده داری با آن هدفی که در پست اول عرض کردم، مورد تأیید اسلام است، یعنی اسلام به هدف پاییین آوردن آمار جنگ آن را تأیید کرده، نه اینکه به دنبال تحقق بیرونی آن باشد؛ اما این امر در زمان حضرت ولی عصر(عج) دیگر جاری نخواهد بود، چون ایشان کسی را به اسارت نمیگیرند، حضرت حجت(عج) آیت کبری بوده و حجت را بر همه تمام میکنند، همانطور که قرآن کریم میفرماید:
«يَوْمَ يَأْتي بَعْضُ آياتِ رَبِّكَ لا يَنْفَعُ نَفْساً إيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ مِنْ قَبْل»؛ آن روز كه بعضى از آيات پروردگارت تحقّق پذيرد، ايمانآوردن افرادى كه قبلًا ايمان نياوردهاند سودى به حالشان نخواهد داشت.(انعام:158)
امام صادق(ع) در خصوص این آیه شریفه میفرمایند: مراد از آیه و نشانه در روایت فوق خروج قائم است.(صدوق، محمد بن علی، کمال الدین و تمام النعمة، ج2، ص357)
بنابراین پس از ظهور ایشان، مردم باید راه خود را از میان حق و باطل به صورت واقعی، نه منافقانه انتخاب کنند، یا پیروی از یکی از ادیان آسمانی، یا جنگ، چون تحولات در زمان ایشان به گونه ای است که کسی نمی تواند بگوید من نمی دانم حق با کیست؟ آیت الهی همه چیز را آشکار میکند و مردم میتوانند آگاهانه انتخاب کنند.
مثلا دروغ رو از بزرگترین گناهان معرفی میکنیم بعد توریه رو مباح میکنیم. شاید نمونه های توریه رو دیده باشید و در حیرت بروید از این که چه فرقی دارد در مواردی که هر دو قبیح اند.
یا رابطه نامشروع رو بد بدونیم و صیغه با یه جمله عربی حلال در مواردی که هر دو قبیح باشند.
یا این همه در قران نسبت به ربا اخطار داده شده اما با راه های شرعی آن را لوث کرده اند اصلا معلوم نیست خدا چرا نسبت به ربایی اخطار داده که با راهکارهای بانکی ما احتمال وقوع آن در محیط واقعی تقریبا صفر است.
این شبهات شما به موضوع تاپیک مظرح نیست لذا به تفصیل وارد آن نمیشوم، فقط میخواهم نکته ای عرض کنم تا برای تحقیقات بیشترتان در این خصوص به کار ببندید و زود قضاوت نکنید.
اولا توریه با کذب ماهیتا متفاوت است، چون صدق عدم تطابق کلام با واقع است، اما در توریه این عدم تطابق برداشت مخاطب است، والا دوگانگی در فکر مخاطب وجود ندارد، بدون شک یکی از فلسفه های تحریم دروغ تاثیر آن بر فکر و شخصیت انسان است در حالی که در توریه شخص به صداقت گفتار خودش واقف است. و ثانیا در حرمت توریه اختلاف نظر وجود دارد، همه فقهاء آن را جایز نمیدانند؛ علاوه بر این که برخی آن را در مواردی که ضرورت ایجاب میکند و نمیشود راستش را گفت جایز میدانند و معتقدند باید جایگزین دروغ شود.
در مورد ازدواج هم بسیاری از مراجع، خواندن صیغه به فارسی را کافی میدانند، تفاوت ازدواج و زنا همین چند جمله نیست، بلکه این است که قراردادی شفاف و روشن بین آنها جاری شود، بالاخره میزان مهریه و نوع عقد و زمان عقد موقت، و اینها باید مشخص شود، پدر دختر باید رضایت دهد، لذا اینها در خطبه عقد بیان شده و طرفین رضایت خود را شفاها اعلام میکند، تا محرمیتی دائم یا موقت شکل بگیرد و فرزندان و ارث و... توجیه یابند؛ برخلاف زنا که در آن هیچ شرط و شروطی در میان نیست، مرد می تواند حق زن را پایمال کند، فرزندی اگر به دنیا بیاید زن را اسیر کرده و مرد میتواند از مسئولیت آن سر باز زند، و زن هم با توجه به قبح کار، توان افشای آن را ندارد.
در خصوص بحث ربا هم باید توجه کرد اولا رفتارها و خطاهای بانکی ربطی به نظر علما و مراجع ندارد، و ثانیا معاملات صوری که فقط به نیت فرار از ربا باشد حداقل از نظر برخی مراجع بنده اطلاع دارم پذیرفتنی نیست.
در خصوص اطلاع بیشتر از نظر مراجع در این خصوص می توانید با کارشناس فقه گفتگو کنید.
یا علی(ع)
من قبلاً هم با یکی دو نفر از اساتید محترم در این باره گفتگو کرده بودم (می دانم شما هم بودید یا نه)
ضمن اینکه این بحث به موضوع تاپیک ارتباطی ندارد و اگر تشخیص می دهید تاپیک مجزایی بزنم و دقیقتر جویای پاسخ باشماما فعلاً حرف من این 3 مورد است:
1 - من با مجازات اسیر مخالفتی ندارم. میشود او را زندانی کرد ، به کار کشید ، حتی شلاق زد. دیگر استفادهء جنسی برای چه؟!
2 - درست و غلطش را نمی دانم ، اما شنیده ام که پیامبر(ص) میفرمودند با اسیران مهربان باشید و حتی غذای خود را با آنان تقسیم کنید
حالا از دید من اینها با هم جور نمیشود: غذای خود را با اسیر تقسیم کنید ، بعد به او تجاوز کنید!!!
یعنی چه استاد؟!!3 - بحث تحلیل را چطور میشود توجیه کرد؟ به فرض که استفاده جنسی را حل کنیم (به فرض!)
دیگر تحلیل برای چیست؟ چرا باید او را به دیگری داد تا استفاده جنسی ببرد؟
خیر، بنده در بحث سابق شما حضور نداشتم، اما ببینید من مصرانه معتقد هستم چنین حکمی منحصر به زمان صدر اسلام نبوده و همچنان حکیمانه است، چند نکته میخواهم عرض کنم فقط قبل از آن خواهش می کنم به دور از احساسات و به دور از جزء نگری به این نکات توجه بفرمایید، چون در عرصه حقوق اولا نباید احساساتی شد، همان طور که بسیاری از غربی ها از روی احساسات به حکم قصاص و تازیانه اسلام حمله میکنند، اما اسلام می گوید در این امور احساسات را دخالت نداده و رأفت نورزید، و ثانیا: باید با نگاه کلی ببینید، اگر مجازات را بدون توجه به جرم و اثار آن ببینید قطعا هر مجازاتی بی عدالتی خواهد بود.
نکته اول:
جنگ اتفاقی است که وضعیت انسان را به شدیدترین وضع ممکن مبدل میکند، هرچه که یک جامعه دارد، اعم از آسایش و امنیت و پیشرفت و سلامتی، و خانواده و همه چیز را از او میگیرد، لذا عنصر بازدارنده باید به قدری قوی باشد که بتواند مانع چنین واقعه ای شود. خواهش می کنم از جرم غافل نشوید. کسی که به امت اسلامی حمله میکند، بر این باور است که ریختن خونشان، غارت اموالشان، و اسارت زنانشان جایز است، خب چه عاملی باید به عنوان بازدارنده در برابر چنین جرم سنگینی قرار داده شود؟ شما یک شب خودتان را بگذارید به جای این آوارگان سوری که شب را که میخوابند در حالی نمی دانند آیا صبح بلند میشوند یا خیر؟ نگرانی از حفظ جان و ناموس، نگرانی از تهیه مسکن و نیازهای حداقلی از خوراک و پوشاک. این مجازات باید به قدری سنگین باشدکه بتواند انسان ها را از وقوع چنین جرمی که همه خسارت ها را در خود جای داده است، باز دارد.
نکته دوم:
نوع رفتار با اسرا را پیامبر(ص) و امام معصوم(ع) یا فقیه جامع الشرائط متناسب با تشخیصی که میدهد بیان میکند، لذا گاهی پیامبر شرط آزادی اسرا را آموزش خواندن و نوشتن قرار میدادند، گاهی از آنها در برابر آزادی فدیه میگرفتند، گاهی جمعی از اسرا را اعدام و برخی از همان جمع را به خاطر خصوصیاتی چون سخاوت یا غیرت، وصداقت و... آزاد میکردند(ر.ک به: بحارالانوار، ج18، ص108 و ج68، ص354) پس نمیتوان نوع رفتار واحدی برای همه اسرا تجویز کرده و گفت اسلام در همه جنگ ها و در خصوص همه اسرا چنین حکمی دارد، بلکه تشخیص این با ولی امر است، ولی اصل جواز آن در صورت تشخیص ولی امر پابرجاست تا عنصر بازدارندگی در میان باشد.
نکته سوم:
در پست اول اشاره کردم که یکی از فلسفه های اعطاء اسرا به خانواده های مسلمان این است که هم یک بار مالی سنگینی از روی دوش دولت اسلامی برداشته میشود، و هم فرهنگ و تعالیم اسلامی به این اسرا منتقل میشود، روشن است که پذیرش این امر از سوی خانواده ها در صورتی است که در برابر مخارجی که این اسرا برای انها دارند بتوانند از ایشان بهره ای ببرند، و الا زیر بار چنین مخارجی نخواهند رفت.
نکته چهارم:
به نظرم نکته ای که دوستمان آقای shsins هم فرمودند نکته خوبی بود، که بسیارند که مملوکیت را به مرگ ترجیح میدهند، حتی بسیاری از انسانها اگرچه در حیطه تئوری و در شرایط صلح چون درک درستی از موقعیت ندارند مرگ را ترجیح میدهند، اما در مرحله عمل و با دیدن مقدمات اعدام، مملکویت (البته مملوکیتی که اسلام میگوید) را ترجیح خواهند داد.
نکته پنجم:
تعبیر تجاوز را مرتب به کار نبرید، این رابطه مانند ازدواج است، منتهی یک طرفه است، لذا اگر یک کنیز چند مالک داشته باشد اجازه ارتباط جنسی با وی را ندارند، دست به دست شدن معنا ندارد، همچنین برای اینکه به زوجیت یا مملوکیت دیگری در بیاید برای ارتباط جنسی باید عده نگه دارد، اگر باردار شود فرزند او آزاد، و حلال زاده است. و همچنین به مالک او توصیه شده است که مانند یک مرد مهربان با او رفتار کند، سر یک سفره بنشینند، و از غذایی که خودشان میخورند به او بدهد، یعنی ارتباط به عنوان تجاوز کننده و تجاوز شونده نیست، مانند یک زندانبان و اسیری که هر روز به او تجاوز میشود و دوباره به زندانش بر میگردد نیست!!
نکته ششم:
علی رغم نکات چهارگانه فوق، اسلام با اینکه ارتباط جنسی با این اسرا برقرار نشود مخالف نیست، بلکه با حکم به عدم جواز آن مخالف است، چون حکم جواز باید باشد، این عامل بازدارنده باید باشد، اما اگر هیچ کسی از این جواز استفاده نکرد، بلکه اسرا را در انتخاب همسر آزاد گذاشتند، اسلام راضی تر میشود، یعنی اسلام خیلی تأکید بر اجرای آن ندارد، اما اصل حکم باید باشد، نبود این حکم به طغیان منتهی میشود، اسلام به دنبال این است که شخص در برابر جرم احساس خطر کند، در قصاص هم اسلام توصیه به بخشش نموده است، اما حکم به جواز قصاص را ضروری میداند، والا جامعه روی امنیت و آسایش را نخواهد دید.
شبهه این است که شما میفرمایید فقط میتوان از متجاوزانی که جلوی مسلمانان شمشیر کشیده اند کنیز گرفت
شما این را با قرآن اثبات کنید مسئله تمام است
ببینید قرآن اصلا به بیان راههای مجاز برده گیری ورود پیدا نکرده است تا مطلبی که شما می فرمایید را بیان کرده باشد، بله اگر وارد شده بود قطعا به این مسئله اشاره میکرد، اما قرآن بیان کننده کلیات است لذا نباید انتظار داشت که همه چیز در قرآن آمده باشد، والا به جای یک جلد، صدها جلد می بود، همانطور که اگر روایات نمی بودند ما از قرآن فقط می فهمیدیم نماز و روزه و حج و مانند آن بر ما واجب است اما هرگز نمی توانستیم آنها را به جا آوریم، چون اشاره ای به جزئیات این امور نشده است.
اگر داعش شخص بی گناهی را قصاص کرد آیا نقص به حکم قصاص وارد است یا به مجریان آن؟ اگر داعش که امروز خود متجاوز است، مردم بی گناه را که از خود دفاع می کنند به بردگی می گیرد عیب از حکم است یا اجرای آن؟ برده داری در اسلام یعنی برده داری امام حسین(ع) که غلامی را که آزاد کرده بود دست از سر او بر نمیداشت و با گریه اذن میدان میخواست؛ خیلی بی انصافیست که این را با رفتار داعش مقایسه کنید!!!
داعش هم کسانی رو که باهاش میجنگن به بردگی میگیره.
مگه حکم اسلام هم همین نبود؟
بسم الله الرحمن الرحیمبا سلام و تشکر از سوال خوب شما
در پاسخ به این سه سوال اول باید دو نکته عرض کنم:
نکته اول: ببینید حکم برده داری از نظر اسلام مانند حکم قصاص است، هر دو برای پیشگیری از قتل و کشتار انسانها وضع شدهاند؛ قبل از اسلام اعراب از راه های مختلف مردم را به بردگی میگرفتند، یعنی علاوه بر گرفتن اسرا به عنوان برده در جنگها، مثلا اگر کسی به دیگری بدهکار بود و توان پرداخت نداشت، یا در قمار باخته بود، یا از جنگ فرار کرده بود و امثال آن، او را به بردگی میگرفتند؛ اسلام تمام اقسام برده گرفتن فوق را تحریم کرد مگر برده هایی که در جنگ اسیر میشوند، چون این خودش عاملی بود برای کاهش جنگها؛ و به عنوان تهدیدی علیه کفار تلقی میشد که فکر جنگ با مسلمانان را از سرشان بیرون کنند.
بنابراین اسلام به دنبال بالابردن آمار بردگان نیست، بلکه به بهانه آن میخواهد آمار جنگها را پایین بیاورد، همان طور که به دنبال بالابردن آمار قصاص نیست، بلکه میخواهد به وسیله آن آمار قتل را پایین بیاورد، این دو به عنوان عامل بازدارنده به شمار میروند.
لذا میبینید که علی رغم تأکید بر اصل حکم قصاص، از آن طرف به بخشش قاتل پشیمان توصیه میکند، و همچنین علی رغم تأکید بر اصل برده داری، از آن طرف به آزاد کردن بردگان سفارش میکند، چرا که اسلام نمیخواهد واقعا انسان ها قصاص شده، و یا به بردگی گرفته شوند، اما اگر این احکام هم نباشد خون های بیشتری ریخته خواهد شد، پس همین خوف از جاری شدن چنین حکمی برای بازدارندگی باید باشد.
پس اینکه اسلام با برده داری مخالف است، به معنای آن نیست که با حکم آن مخالف است، بلکه بر حکم برده داری و جواز آن در همه زمانها تأکید دارد؛ اما با تحقق بیرونی آن مخالف است، و تمام تلاشش را کرده که در خارج کم تحقق یابد. بنابراین این طور نیست که اسلام حکم به جواز برده داری را از باب مماشات با سنت اعراب امضاء کرده باشد تا به مرور حکم آن را لغو کند، بلکه از امضاء چنین حکمی هدفی دنبال میکرده است، و این هدف به زمان خاصی اختصاص ندارد.
نکته دوم: هدف دیگری که اسلام از برده داری به دنبال آن بود، کاهش هزینه های دولتی، و ترویج فرهنگ اسلامی بود، یعنی وقتی افرادی از دشمن در یک جنگ اسیر میشدند، خب آزاد کردن آنها که کار لغوی بود، نگهداری آنها هم علاوه بر هزینه هایی که برای دولت اسلامی دارد موجب سوء استفاده آنها از رأفت اسلامی میشود و اشخاص در جنگ ها به محض در خطر دیدن جان خود تسلیم میشوند، چون از قبل میدانند با اسارت فقط آسایش در انتظار ایشان است!! و چنین سرنوشتی به جای بازدارندگی، آنها را در جنگ جریتر میکند. لذا اسلام ضمن واگذاری این اسرا به خانواده های مسلمان، هم خرج ایشان را بر عهده خانواده ها میگذارد، و هم موجب تعلیم فرهنگ اسلامی از خانواده های مسلمان به این اسرا میشود، و در مقابل این مخارج به مالک اجازه میدهد از اسیر بهره های مختلف ببرد، او را به کار گیرد یا بفروشد و موارد دیگر؛ تا عنصر بازدارندگی هم تحقق یابد.
روشن است که چون هدف ترویج اسلام و نفوذ آن در قلب بردگان است اسلام اجازه بدرفتاری با ایشان را نداده و به آزاد نمودن آنها تشویق کرده است، لذا خود اهل بیت(ع) هم غلامان و کنیزانی داشته اند که به بهانه های مختلف آنها را آزاد میکرده اند تا این سنت رواج یابد، همانطور که در روایت آمده امام باقر(ع) گاهی در برابر حتی یک کار نیک از سوی برده، او را آزاد میکردند(من لایحضره الفقیه، ج1، ص27) یا امام علی(ع) با دست رنج خود 1000 برده آزاد کردند(الکافی، ج5، ص74) خوش رفتاری ائمه(ع) با بردگان به قدری بوده است که گاهی موقع آزادی، خود برده ها نمیرفتند، نمونه آن «جون»، غلام سیاه امام حسین (ع) است که امام حسین(ع) او را در لحظات آخر آزاد کردند اما نرفت، بلکه اجازه میدان خواست اما این بار امام (ع) به او اجازه نمی دادند، با گریه و التماس بر خواسته خویش اصرار کرد، تا با اصرار اجازه گرفت و به میدان رفت(مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج45، ص23) انصافا چنین رابطه ای بین ارباب و غلام در کدام نظام برده داری مشاهده میشود؟!!!
پس برده داری اهل بیت(ع) به دو هدف بوده است: یکی انتقال فرهنگ اسلام به برده ها؛ و دیگری انتقال فرهنگ نوع برخورد با برده ها به مردم، و همچنین تشویق عملی مردم به آزاد نمودن آنها.
طبق آنچه که در پاسخ به سه سوال اول بیان شد، پاسخ سوال چهارم هم روشن میشود، یعنی همان طور که اعدام یک قاتل در برابر کشتن یک انسان دیگر غیر انسانی نیست، به بردگی گرفتن انسان هایی که قصد کشتن مسلمانان را کرده و وارد جنگ با ایشان میشوند هم غیر انسانی نیست. نباید یک طرفه قضاوت کرد، ابتدا باید دقت کرد این طور نیست که بشود زنان غیر مسلمان ولو بودایی باشند را به بردگی گرفت، تا زمانی که به قصد ریختن خون مسلمانان وارد جنگ نشده باشند. و در صورتی که قصد جان مسلمانان را کردند نباید مجازات را به تنهایی دید و از جرم غافل شد، چون این یک طرف قضیه است، باید توجه کرد این بردگی مجازاتی برای کسانی است که قصد ریختن خون مسلمانان را کرده باشند، آیا بردگی در برابر قتل مجازات سنگین و غیر انسانی است؟ روشن است که چنین حکمی هم مانع از جنگ و خونریزی است و هم مانع به بردگی رفتن انسانها.
سلام
تمام پستا رو نخوندم پس امیدوارم تکرار نکرده باشم!
پاسخ نکته یک: به نظر شما پرستش بتها از طرف پیامبر جلوی جنگ و خونریزی رو نمیگرفت!؟ پس چرا اسلام با بت پرستی جنگید!؟
پاسخ نکته دو: و همینطور به اسیر تجاوز کنه...!(جواب این قسمتو تو پستای بعدی دیدم پس تکرار نمیکنم!)
ببینید قرآن اصلا به بیان راههای مجاز برده گیری ورود پیدا نکرده است تا مطلبی که شما می فرمایید را بیان کرده باشد، بله اگر وارد شده بود قطعا به این مسئله اشاره میکرد، اما قرآن بیان کننده کلیات است لذا نباید انتظار داشت که همه چیز در قرآن آمده باشد، والا به جای یک جلد، صدها جلد می بود، همانطور که اگر روایات نمی بودند ما از قرآن فقط می فهمیدیم نماز و روزه و حج و مانند آن بر ما واجب است اما هرگز نمی توانستیم آنها را به جا آوریم، چون اشاره ای به جزئیات این امور نشده است.
پس داعش داره کاریو که مراجعشون بهشون میگن انجام میده و هیچ گناهی گردن خودشون نیست
اینا هم دوست دارن جزئیات قرآن رو به این صورت اجرا کنن
احتمالا حدیث معتبری هم از پیامبر وجود نداره در این مورد که فقط کسانی که جلوی شما شمشیر کشیدن و متجاور هستند را به کنیزی بگیرید.
خیر، بنده در بحث سابق شما حضور نداشتمخب استاد عزیز قبل از اینکه پاسخی عرض کنم بفرمائید نظرتان چیست
همینجا صحبت را ادامه بدهیم یا بنده تاپیک جدایی بزنم؟
داعش هم کسانی رو که باهاش میجنگن به بردگی میگیره.مگه حکم اسلام هم همین نبود؟
خیر، عرض کردم اصل جنگ و همچنین نحوه برخورد با اسرا باید طبق نظر امام معصوم(ع) یا جانشین وی باشد، والا هر کسی که کنیز لازم داشت جنگی به راه می انداخت و اسیر میگرفت!!! این یک حکم حق است و تشخیص آن هم با اندیشمندان و علما است، همان طور که علاوه بر اصل حکم قصاص، تشخیص آن هم با خواص است، و کسی حق ندارد خودش استنباط کرده و حکم را اجرا کند؛ آیا اگر کسی در خیابان بی گناهی را گرفته و به تشخیص خودش گنهکار شناخت و حکم اعدام را بر وی اجرا کرد، شما میگویید دارد احکام قصاص اسلامی را پیاده میکند؟
پاسخ نکته یک: به نظر شما پرستش بتها از طرف پیامبر جلوی جنگ و خونریزی رو نمیگرفت!؟ پس چرا اسلام با بت پرستی جنگید!؟
انصافا این پاسخ شما را قانع میکند؟ این که پیامبر از آن هدفی برای آن مبعوث شده دست بردارد!!! این که انسان حق را زیر پا بگذارد تا جبهه باطل با آن وارد جنگ نشود؟ انفعالی تر از این موضع امکان دارد؟
پاسخ نکته دو: و همینطور به اسیر تجاوز کنه...!(جواب این قسمتو تو پستای بعدی دیدم پس تکرار نمیکنم!)
منظورتون رو متوجه نشدم، اما در مورد ارتباط جنسی باکنیز یا به تعبیر شما تجاوز، در پست های متعدد پاسخ داده ام.
خیلی عذر میخوام یک سوال دیگه
تا جاییکه بنده اطلاع دارم فک نمیکنم در زمان ائمه آخر جنگ هایی صورت گرفته باشه.پس اونا برده هاشون رو از کجا میاوردن؟
پس داعش داره کاریو که مراجعشون بهشون میگن انجام میده و هیچ گناهی گردن خودشون نیست
اینا هم دوست دارن جزئیات قرآن رو به این صورت اجرا کنن
باز هم اشکالی به حکم نیست، ما کاری به اجرا نداریم، الان بر سر حکم بحث می کنیم، که آیا این حکم، حکم معقولی هست یا خیر؟ اینکه برخی در فهم آن یا در اجرای آن دچار اشتباه شده اند ربطی به حقانیت یا بطلان حکم ندارد.
احتمالا حدیث معتبری هم از پیامبر وجود نداره در این مورد که فقط کسانی که جلوی شما شمشیر کشیدن و متجاور هستند را به کنیزی بگیرید.
ببینید در اسلام اصل این است که انسانها بر یکدیگر مالکیت ندارند و هرگونه تعرضی به حقوق دیگران حرام است، چه برسد به اسیر گرفتن آنها؛ مگر آنکه خداوند و شرع به انسان اجازه چنین کاری را داده باشند، و طبق روایات تنها جایی که در اسلام گرفتن اسیر مجاز شمرده شده است، در جنگ است(ر.ک: وسائل الشیعه، باب 23 از ابواب جهاد، ج15، ص71) لذا چون در خصوص اسیر گرفتن در موارد دیگر ما مجوزی نداریم، پس این کار از نظر شرع ممنوع خواهد بود، دیگر لازم نیست که مثلا پیامبر(ص) تک تک سایر موارد را برشمرده و بگویند گرفتن اسیر جایز نیست!!
اینکه جایی گرفتن اسیر جایز است دلیل میخواهد، نه بالعکس(دقت بفرمایید) و همچنین باید دقت کنید که این جنگ هم تنها باید با اذن امام عادل باشد،(ر.ک: وسائل الشیعه، باب 12 از ابواب جهاد العدو، ج15، ص45) لذا هر کسی نمی تواند به بهانه وقوع جنگ، دیگری را به اسارت بگیرد.
اسلام راه سوء استفاده از این حکم را بسته است.
خب استاد عزیز قبل از اینکه پاسخی عرض کنم بفرمائید نظرتان چیست
همینجا صحبت را ادامه بدهیم یا بنده تاپیک جدایی بزنم؟
چون سوالتون در خصوص برده داری بوده و به موضوع تاپیک مربوط است در همین جا مطرح کنید، در خدمتم
خیلی عذر میخوام یک سوال دیگهتا جاییکه بنده اطلاع دارم فک نمیکنم در زمان ائمه آخر جنگ هایی صورت گرفته باشه.پس اونا برده هاشون رو از کجا میاوردن؟
ببینید اولا اگرچه جنگ بزرگی در این زمان رخ نداده است، اما بالاخره درگیری های جزئی در حواشی و مناطق مرزی جغرافیای اسلام خصوصا با روم بوده است، این طور نبوده که هیچ جنگی نبوده باشد، اصلا ماجرای اسارت حضرت نرجس خاتون(س) هم در همین جریان ها اتفاق افتاد. علاوه بر اینکه بسیاری از کنیزان و غلامان از مناطقی دیگر آورده میشدند یا متعلق به جنگ های پیشین بوده که بعدها دوباره فروخته میشدند، مثلا غلام امام حسین(ع) که در کربلا در رکاب آن حضرت(ع) شهید شد، غلام ابی ذر بوده است.
البته چون این مسئله یک بحث تاریخی است، اگر اطلاعات بیشتر و چزئی تری میخواهید باید با کارشناس تاریخ صحبت بفرمایید.
نکته اول:1 - صرف اینکه یک عامل بازدارند است توجیه مناسبی برای درست بودن آن نیست. من الان چند عامل بازدارندهء قوی برای شما نام می برم: بریدن سر فرزند جلوی چشم پدر! ، زنده زنده در آتش سوزاندن ، شکنجه دادن تا سرحد مرگ و.....
جنگ اتفاقی است که وضعیت انسان را به شدیدترین وضع ممکن مبدل میکند.......
چه عاملی باید به عنوان بازدارنده در برابر چنین جرم سنگینی قرار داده شود؟ شما یک شب خودتان را بگذارید به جای این آوارگان سوری که شب را که میخوابند در حالی نمی دانند آیا صبح بلند میشوند یا خیر؟ نگرانی از حفظ جان و ناموس، نگرانی از تهیه مسکن و نیازهای حداقلی از خوراک و پوشاک. این مجازات باید به قدری سنگین باشدکه بتواند انسان ها را از وقوع چنین جرمی که همه خسارت ها را در خود جای داده است، باز دارد
اسلام اینها را هم میتوانست بگوید چون شدیداً بازدارنده هستند. پس چرا نگفته؟ چرا فقط استفادهء جنسی از زنان را بازدارنده تشخیص داده؟ 2 - مگر کسانی که میخواهند به یک کشور حمله کنند قبلش میروند قوانین آن کشور (یا آن آئین) را میخوانند که بگوئیم قانون استفاده جنسی از کنیز بازدارنده است؟! مثلاً فرانسه میخواهد به آلمان حمله کند ، سران فرانسه میگویند:
نه بهتر است به آلمان حمله نکنیم چون در قانونشان اینطور آمده که اگر زنان ما را به اسارت بگیرند میتوانند با آنها رابطه داشته باشند و این خیلی بد است
اما بعد فرانسه میخواهد با ژاپن بجنگد ، سرانش میگوید:
خیلی خوب است! چون قانونی شبیه به آلمان ندارند ، پس با خیال راحت حمله کنیم!! 3 - خود شما فرمودید که استفاده جنسی از مرگ بهتر است و این حرف شما ، ناقض دلیل بازدارنده بودن است که مطرح فرمودید. چون اگر ما بپذیریم که مرگ بدتر از استفاده جنسی است ، آن وقت بنده از شما سوال میکنم مگر کسی که میخواهد بجنگد علم به این ندارد که ممکن است کشته شود؟ خب کسی که عامل بازدارندهء قوی تر (مرگ) نتوانسته او را از جنگ منصرف کند ، چطور ما میخواهیم با عامل بازدارندهء ضعیف تر (استفاده جنسی) او را منصرف کنیم؟! 4 - همین آوارگان سوری که مثال زدید یا موارد بی شماری که در اسلام اتفاق افتاده و جنگ هایی که بر مسلمانان تحمیل شده ، در کدامیک از این جنگ ها این عامل بازدارنده که فرمودید ، مؤثر بوده و از جنگ جلوگیری کرده؟ برای آنکه صحبت شلوغ نشود ، لطفاً این موارد را که در باب اولین نکتهء شما گفتم توضیح بفرمائید تا بعد درمورد سایر نکاتی که گفتید نقدهای خودم را عرض کنم
خب این جواز در صورتی داده شده که خوده کنیز راضی باشه بالاخره کنیز هم نیاز جنسی داره اگه هم نیاز جنسی نداره و خوشش نمیاد میتونه انجامش نده پس مشکلی از این لحاظ وجود ندارهبه هر حال تجربه شما طبیعتا بسیار بیشتر از بندست ولی در بحث هایی که انجام دادم این آیه کار را بدون شک و شبهه ای تمام کرده خود نیز با همین آیه قانع شدم.
به نظر بهتر بود به این آیه هم اشاره ای میکردید.
انشاءالله همیشه الویتمان کلام خداوند باشه.یاعلی
آقا ممنون این آیه رو من ندیده بودم
باز هم اشکالی به حکم نیست، ما کاری به اجرا نداریم، الان بر سر حکم بحث می کنیم، که آیا این حکم، حکم معقولی هست یا خیر؟ اینکه برخی در فهم آن یا در اجرای آن دچار اشتباه شده اند ربطی به حقانیت یا بطلان حکم ندارد.
جناب از نظر اونا این جزئیات و اجرا کاملا درسته و عین اسلامه چون اسلام از این کار منع نکرده
شما اگر میفرمایید اینگونه نیست بفرمایید اثباتش کنید با قرآن یا احادیث معتبر اهل تسنن.
یا حداقل "گرفتن کنیز تنها در صورت حمله" را با استفاده از احادیث تشیع اثبات کنید.
ببینید در اسلام اصل این است که انسانها بر یکدیگر مالکیت ندارند و هرگونه تعرضی به حقوق دیگران حرام است، چه برسد به اسیر گرفتن آنها؛ مگر آنکه خداوند و شرع به انسان اجازه چنین کاری را داده باشند، و طبق روایات تنها جایی که در اسلام گرفتن اسیر مجاز شمرده شده است، در جنگ است(ر.ک: وسائل الشیعه، باب 23 از ابواب جهاد، ج15، ص71) لذا چون در خصوص اسیر گرفتن در موارد دیگر ما مجوزی نداریم، پس این کار از نظر شرع ممنوع خواهد بود، دیگر لازم نیست که مثلا پیامبر(ص) تک تک سایر موارد را برشمرده و بگویند گرفتن اسیر جایز نیست!!
اینکه جایی گرفتن اسیر جایز است دلیل میخواهد، نه بالعکس(دقت بفرمایید) و همچنین باید دقت کنید که این جنگ هم تنها باید با اذن امام عادل باشد،(ر.ک: وسائل الشیعه، باب 12 از ابواب جهاد العدو، ج15، ص45) لذا هر کسی نمی تواند به بهانه وقوع جنگ، دیگری را به اسارت بگیرد.
اسلام راه سوء استفاده از این حکم را بسته است.
داعش هم داره در جنگ کنیز میگیره
جناب کارشناس پیامبر لازم نیست بر شمرد قرآن لازم نیست بگوید، چه کسی باید بگوید پس؟ شما مارو مسخره کردید؟ یک باز میگویید قرآن کلیات را میگوید و ما درستی و غلطی جزئیات را توسط احادیث بدست می آوریم و ... الان هم اینگونه
این کار داعش عین اسلامه چون نه پیامبر مانعش شده نه خدا، تصمیم به عهده ی ماست و در آخرت هم هیچ گناهی وجود نداره.
اسلام دقیقا چگونه راه سوء استفاده را بسته که داعش داره این کارو میکنه؟
کم کم دارم به اسلام شک میکنم
اصلا استفاده جنسی عامل بازدارنده نیست!!!
توی همین سوریه مردم استفاده جنسی از ناموسشان را در اروپا به "جان" میخرند تا بتوانند مهاجرت کنند و کشته نشن!!!
بردگی که همراه با استفاده جنسی باشد هزاران بار از قتل بدتر است
اصلا استفاده جنسی عامل بازدارنده نیست!!!
خیلی جالب است، اتفاقا همین اختلاف نظر دوستان نشانه حقانیت حکم اسلام است، یعنی حکمت این حکم زمانی روشن تر میشود که می بینیم برخی از دوستان آن را اصلا بازدارنده نمیدانند، و برخی آن را از قتل بالاتر میدانند! این نشان میدهد که این حکم به گونه ای متعادل است که اسلام را به هر دو هدفش(هم بازدارندگی، و هم انتقال تعالیم اسلام) می رساند، یعنی هم تا بازدارنده است لذا تفریطی در کار نیست، و هم به گونه ای شدید نیست که افراطی گری تلقی شود.
خیلی جالب است، اتفاقا همین اختلاف نظر دوستان نشانه حقانیت حکم اسلام است، یعنی حکمت این حکم زمانی روشن تر میشود که می بینیم برخی از دوستان آن را اصلا بازدارنده نمیدانند، و برخی آن را از قتل بالاتر میدانند! این نشان میدهد که این حکم به گونه ای متعادل است که اسلام را به هر دو هدفش(هم بازدارندگی، و هم انتقال تعالیم اسلام) می رساند، یعنی هم تا بازدارنده است لذا تفریطی در کار نیست، و هم به گونه ای شدید نیست که افراطی گری تلقی شود.
من کاری به نظر دوستمون ندارم
من نظر خودم و ادله ی خودم را دارم، راه هم برای شما برا رد صحبت های بنده وجود داره که بالاتر عرض شد!!!
شما فرض کنید به جای آمریکا عربستان ابر قدرت میشد چه اتفاقی میفتاد؟ برده داری دوباره برپا میشد
صرف اینکه یک عامل بازدارند است توجیه مناسبی برای درست بودن آن نیست. من الان چند عامل بازدارندهء قوی برای شما نام می برم: بریدن سر فرزند جلوی چشم پدر! ، زنده زنده در آتش سوزاندن ، شکنجه دادن تا سرحد مرگ و.....
اسلام اینها را هم میتوانست بگوید چون شدیداً بازدارنده هستند. پس چرا نگفته؟ چرا فقط استفادهء جنسی از زنان را بازدارنده تشخیص داده؟
ببینید اولا مثال اولتان که عذاب یک شخص، به خاطر گناه دیگری است و ظالمانه است، و ثانیا به طور کلی هرگز در اسلام زجر کشیدن نامعقول مراد نیست، خواهش می کم در عمق حرفی که می زنم دقت بفرمایید: اسلام در جواز برده داری دو هدف دارد: اگرچه یک طرف جنبه مجازات داشته و هدف از آن بازدارندگی پیش از جنگ است، اما طرف دیگر عنصر انتقال فرهنگ و تعالیم اسلامی پس از جنگ و اسارت است، لذا مرتب به مهربانی و مدارا با کنیز سفارش شده است، و حتی اینکه اجازه داده شود ازادانه همسر خود را انتخاب کند، یعنی این احساس نباید در او پدید آید که به او تجاوز میشود، بلکه کسی است که حق انتخاب برای ازدواج از او سلب شده است، و این شدنی است، شما اگر عرف قدیم را بررسی کنید می بینید که عمدتا دختران بدون اظهار نظر به ازدواج دیگران در می آمدند در حالی که بعدها به خاطر محبتهای آن مرد، علاقه هم پدیدار میگشته است، لذا اسلام میگوید آنها را بدون شرط رضایت به مردان بدهید، اما مردان حق بی حرمتی و بد رفتاری را ندارند.
پس در یک کلام اگر اسلام آزاد گذاشتن زن برای انتخاب همسر پس از اسارت را واجب میکرد، عنصر بازدارندگی از بین میرفت، و اگر مجازاتهایی که شما می فرمایید را جایز میکرد عنصر انتقال فرهنگ و تعالیم نابود می گشت. لذا حکم به جواز رابطه با اسیر متجاوز را داده، اما در عین حال به گذشت از این جواز(در صورت نارضایتی زن)، و ترحم و رأفت نسبت به او سفارش نموده تا هر دو هدف محقق شود. (انصافا هر چقدر انسان به صورت عمیق در این حکم تفکر کند بیشتر به حکمت آن پی می برد)
مگر کسانی که میخواهند به یک کشور حمله کنند قبلش میروند قوانین آن کشور (یا آن آئین) را میخوانند که بگوئیم قانون استفاده جنسی از کنیز بازدارنده است؟! مثلاً فرانسه میخواهد به آلمان حمله کند ، سران فرانسه میگویند:
نه بهتر است به آلمان حمله نکنیم چون در قانونشان اینطور آمده که اگر زنان ما را به اسارت بگیرند میتوانند با آنها رابطه داشته باشند و این خیلی بد است
اما بعد فرانسه میخواهد با ژاپن بجنگد ، سرانش میگوید:
خیلی خوب است! چون قانونی شبیه به آلمان ندارند ، پس با خیال راحت حمله کنیم!!
ببینید این طبیعی است که هر کسی در هنگام ورود به جنگ، به احتمالاتی که ممکن است با آن روبرو شود مانند کشته شدن و اسارت فکر میکند، و همچنین نیاز به خواندن قانون اساسی نیست، این حداقل اطلاعات است که انسان میداند دشمن با اسرا چطور رفتار میکند، فضای جنگ بین دو جبهه تمام این تفکرات را برای دو جامعه به دنبال خواهد داشت، اگر شرایط جنگ را تصور کنید، آن را تصدیق خواهید کرد؛ شما همین الان اگر تصور کنید به عنوان مدافع حرم میخواهید به سوریه بروید، عادتا محال است که ذهنتان به این دو مسئله کشیده نشود؛ مگر آنکه فانی در خدا باشید که چنین نگرشی حتی در متدینین هم بسیار محدود است، چه برسد به دشمنان اسلام که به خاطر منافع مادی با دین خدا وارد جنگ شده اند.
خود شما فرمودید که استفاده جنسی از مرگ بهتر است و این حرف شما ، ناقض دلیل بازدارنده بودن است که مطرح فرمودید. چون اگر ما بپذیریم که مرگ بدتر از استفاده جنسی است ، آن وقت بنده از شما سوال میکنم مگر کسی که میخواهد بجنگد علم به این ندارد که ممکن است کشته شود؟ خب کسی که عامل بازدارندهء قوی تر (مرگ) نتوانسته او را از جنگ منصرف کند ، چطور ما میخواهیم با عامل بازدارندهء ضعیف تر (استفاده جنسی) او را منصرف کنیم؟!
همان طور که عرض کردم این حکم، یک تیر و دو نشان است، هم بازدارنده، و هم مایه ترویج فرهنگ اسلامی، لذا بهترین حالت همین است که ضمن بازدارندگی پیش از جنگ، انتقال تعالیم پس از جنگ هم محقق میشود، همچنین اینطور نیست که خطر مرگ هم نباشد، چون بسیاری از اسرا هم گردن زده می شدند اما در مورد زنان این حکم منطقی و معقول نیست، و مشروع هم نیست و در روایات متعدد در همان ابواب جهاد که عرض کردم از کشتن زنان حتی در جنگ نهی شده است، خب با این اسرا باید چه کرد؟ باید دوباره آنها را آزاد کرد؟!! یا اینکه با هزینه دولت از اسرای دشمن پذیرایی کرد؟!!!
همین آوارگان سوری که مثال زدید یا موارد بی شماری که در اسلام اتفاق افتاده و جنگ هایی که بر مسلمانان تحمیل شده ، در کدامیک از این جنگ ها این عامل بازدارنده که فرمودید ، مؤثر بوده و از جنگ جلوگیری کرده؟
تأثیر مجازات ها در کاهش جرائم، یک امر نسبی است چون روحیات انسان ها با یکدیگر تفاوت میکند، همان طور که حکم اعدام برخی را از ارتکاب قتل یا تجاوز به عنف باز می دارد، و برخی را باز نمیدارد، اما نمیتوان گفت چون این حکم موجب بازدارندگی برخی نمی شود، پس حکم را کلا لغو کنیم، چون در این صورت اشخاصی که موجب بازدارندگی آنها شده هم جری میشوند، گواه مدعای بنده این است که براستی آیا اگر از امروز حکم اعدام لغو شود امار جنایت و تجاوز بالاتر نمی رود؟
ببینید اولا مثال اولتان که عذاب یک شخص، به خاطر گناه دیگری است و ظالمانه است
پس چگونه اینجا به خاطر گناه پدر به دختر تجاوز میشه؟! این به خاطر گناه دیگری نیست حتما، تجاوز به دختر بچه هم که ظلم نیست!