جمع بندی برده داری در اسلام و شبهات مطرح شده

تب‌های اولیه

390 پستها / 0 جدید
آخرین ارسال

نالان;816095 نوشت:
اونچیزی که فقیه میگه ممکن است اسلام باشه ممکن است نباشه.فقیه بر اساس اونچیزی که برداشت خودش از آیات و روایات است وبه قولی به اجتهاد خودش فتوا میده.که این میتونه درست باشه میتونه نباشه پس لزومی نداره اسم فتوا رو عین اسلام بزاریم.


فقیه که از خودش فتوا نمی دهد که می گویید می تواند حکم اسلام باشد و می تواند نباشد، فقیه حکم خدا را طبق قواعد و ضوابط از آیات قرآن کریم، و همچنین روایاتی که سند آنها بررسی شده است استخراج می کند، لذا در عمده آنها بعد از ظهور امام زمان ع هم تغییری حاصل نخواهد شد.

نالان;816095 نوشت:
بنده روی حرف پزشک حرف نمیزنم چون اونیکه بهش مراجعه کردم متخصصه.اگر ازو اون بالاتر باشه به اون مراجعه میکنم و حرف اون قبلی رو پشم هم نمیگیرم.

خب بحث ما در جایی که متخصص تر از مراجع در دسترسمون نیست، بله ما هم قبول داریم که جایی که امام معصوم باشد، حرف او بر حرف مراجع مقدم است، اما فعلا دسترسی به چنین فردی نیست، علاوه بر این که مراجع بزرگ اختلاف نظر چندانی که تأثیرگذار باشد با هم ندارند. مثلا در همین برده داری که موضوع تاپیک است نه روایتی دال بر نسخ است، و نه فقیهی حکم به نسخ داده است.

نالان;816228 نوشت:
بنده حرف شما رو رد نمیکنم اما این که حرف و فتاوای علما رو عین اسلام بدونیم به نظرم این اشتباهه

بنده هم با شما به صورت کامل مخالف نیستم، بلکه باید بین احکام تفاوت قائل شد، برخی احکام اینقدر وضوح دارند که شکی در انها نیست و اختلافی هم به چشم نمی خورد؛ اما در مقابل احکامی هم وجود دارند که حکم آنها به وضوح به دست ما نرسیده و در خصوص آنها اختلاف نظر وجود دارد، خب طبیعتا کسی آنها را بدون احتمال خطا و اشتباه نمی داند، و خود مراجع هم می گویند ظاهرا حکم اسلام این است؛ اما نکته ای که هست اولا: اینطور نیست که بخش اعظم احکام ما از دسته دوم باشند و ثانیا نباید این بخش را به گونه ای پررنگ کرد که حکم مراجع مورد بی اعتنایی واقع شود.

نقل قول:
فقیه که از خودش فتوا نمی دهد که می گویید می تواند حکم اسلام باشد و می تواند نباشد، فقیه حکم خدا را طبق قواعد و ضوابط از آیات قرآن کریم، و همچنین روایاتی که سند آنها بررسی شده است استخراج می کند، لذا در عمده آنها بعد از ظهور امام زمان ع هم تغییری حاصل نخواهد شد.


بله مراجع بر اساس روایات فتوا میدن اما آیا شما این اطمینان رو دارید که تمام روایات لازم به دست ما رسیده؟مسلما جوابش نه است.علمل بر اساس روایات به دست آمده فتوا میدن ممکنه روایتی باشه که حکم گفته ی شده ی اونها رو رد کنه.

نقل قول:
بنده هم با شما به صورت کامل مخالف نیستم، بلکه باید بین احکام تفاوت قائل شد، برخی احکام اینقدر وضوح دارند که شکی در انها نیست و اختلافی هم به چشم نمی خورد؛ اما در مقابل احکامی هم وجود دارند که حکم آنها به وضوح به دست ما نرسیده و در خصوص آنها اختلاف نظر وجود دارد، خب طبیعتا کسی آنها را بدون احتمال خطا و اشتباه نمی داند، و خود مراجع هم می گویند ظاهرا حکم اسلام این است؛ اما نکته ای که هست اولا: اینطور نیست که بخش اعظم احکام ما از دسته دوم باشند و ثانیا نباید این بخش را به گونه ای پررنگ کرد که حکم مراجع مورد بی اعتنایی واقع شود.

با شما موافقم.البته به نظرم عامل اصلی انحراف در دین همین اجتهاده.نه اینکه عامل انحراف باشن بلکه همین احکام نا مشخص باعث برداشت نادرست در دین میشه.

مسلم;817729 نوشت:
با سلام

سلام

جناب مسلم چرا اینقدر گذشته گذشته میکنید... من دارم توی این زمان زندگی میکنم...

به هر حال فکر کنم تونستم قانع بشم، صحبت های شما خیلی کمک کرد البته اگر از بخش هایی که صحبت در مورد گذشته بود فاکتور بگیریم.

صحبت های من با خودم:

نقل قول:

با توجه به فرمایشات جناب مسلم تمام راه های گرفتن برده به غیر از "جنگ با اذن امام معصوم" در اسلام بسته شده است، پس ما نمیتوانیم با اختیار خود کسی را به بردگی بگیریم در این صورت به کسی ظلم نخواهد شد و کسی به ناحق به بردگی گرفته نخواهد شد. (به بردگی گرفتن بعضی از کفار لطف به اونهاست :|)

میماند سایر بردگان که توسط غیر شیعیان به بردگی گرفته شدن، در هر صورت این بردگان فروخته خواهند شد حالا بهتر است این بردگان به یک شیعه فروخته شوند یا یک کافر که میتواند هر بلایی دلش خواست سرش بیاورد؟ طبیعتا یک شیعه هر چقدر هم ایمانش کم باشد بسیار بهتر خواهد بود و با توجه به اینکه ما نمیتوانیم برده جدید بگیریم و کفار هم سره عقل آمده اند پس برده داری منسوخ شده است.

اگر اشکالی در صحبت های بالا هست بفرمایید...

مسلم;817738 نوشت:
بنده از ابتدای تاپیک تا الان نگفته ام نسخ شده است، البته معتقد هستم عملا نسخ شده است.

دوباره تکرار می کنم برده داری عملا نسخ نشده است بلکه تنها مصداقش وجود ندارد

شما نمی توانید زبان امام عادل باشید.

نقل قول:
پیش از اسلام موضوعیت داشت، اما اسلام آمد تا آن را عملا از میان بردارد، و توانست، شما چطور میگویید 1400 سال است نتوانسته است؟ جهان اسلام را از صدر اسلام با امروز مقایسه کنید به راحتی تصدیق خواهید کرد.

چه کسی گفته است اسلام آمده تا برده داری را عملا از میان بردارد ؟ اصلا چنین چیزی نیست ...

در این 1400 سال تنها در حدود 200 سال بدون برده داری شده است. آن هم نه به خاطر اسلام .... هیچ حکمی مبنی بر اتمام برده داری وجود ندارد بلکه عملا می تواند انجام شود بدون اینکه امامی وجود داشته باشد.
همانطور که در این 1400 سال برده داری توسط امام انجام نشد اما احکام برده داری روی برده ها توسط پیروان امام و مسلمانان انجام شد ...

نقل قول:
منظور بنده این است که اسلام حکم را نسخ نکرده اما موضوعا آن را منتفی کرده است، بله می تواند در آینده مصداق داشته باشد،

موضوعا منتفی کرده است با مصداق ندارد چه تفاوتی دارد ؟

اسلام موضوعا برده داری را منتفی نکرده است.

نقل قول:
اما اولا این مصداق باید زیر نظر امام عادل باشد که از همه مردم به عدالت نزدیک تر است،

مگر قبلا زیر نظر امام عادل بوده است ؟

نقل قول:
و ثانیا همین مصداق را هم باید در مقیاس کلی دید، جزء نگری انسان را از قضاوت درست باز می دارد، باید دید کدامیک ظلم بزرگتری در حق بردگان به شمار می رود که در پست های متعدد به این مسئله اشاره کرده ام.

اگر ثابت کنیم با اصلاح فلان قانون اسلام ظلم کمتری صورت میگیرد شما جانب ظلم کمتر را می گیرید یا جانب حکم اسلام ( ظلم بیشتر ) را ؟

نقل قول:
اولا برده ثروتمند هم ثروتش متعلق به مالکش است، برده ای که خودش ملک دیگری است

آیا برده می تواند مالک کسب و درامدش شود ؟ و آیا مالک می توند تحت هر شرایطی اموال برده را از او بگیرد و برای خودش خرج کند ؟


شاید این مثال بد نباشد تا متوجه شویم قوانین برده داری اسلام در دنیای مدرن چگونه به نظر میرسد.
فرض کنید ما با آمریکا یا یک کشور دیگر وارد جنگ شده ایم و این افراد که در عکس میبینید به اسارت ما در آمده اند.(که البته واقعا هم به اسارت ما در آمدند اما خوشبختانه به جای اینکه با قوانین اسلامی با آنها برخورد شود با قوانین حقوق بشری با آنها برخورد شد.)

طی چندین سال سخنگوی دولت وضعیت این زندانیان را اینطور برای جامعه جهانی توضیح میدهد:
رزمندگان ما طی عملیاتی غرور آفرین توانستند چندین متجاوز آمریکایی را به سارت درآورند که طبق قوانین الهی با آنها برخورد خواهد شد.
یکی از این اسیران یک زن است که به پاس خدمات فراوان فرمانده سپاه به عنوان کنیز به ایشان بخشیده شد و باقی اسیران نیز در برده فروشیهای معتبر سپاه به فروش رسیدند که البته چون برده های آمیرکایی کمیاب هستند هر کدام به مبلغ گزافی به فروش رسیدند.

چند ماه بعد:
دشمنان ما باید بدانند که در صورت تجاوز به "ایران اسلامی" چه عاقبتی در انتظار آنان است تا به هیچ وجه به فکر حمله به ما نباشند!
فرمانده سپاه بعد از چند ماه بهره برداری جنسی ار کنیز آمریکایی خود او را به یکی افسران سپاه تحلیل کرد(قرض داد).

چند ماه بعد:
کنیز آمریکایی فرمانده به یکی دیگر از افسران سپاه قرض داده شد تا درس عبرتی باشد برای متجاوزان به "ایران اسلامی"

چند سال بعد:
به اطلاع جامعه جهانی میرسانیم که کنیز آمریکایی که باردار بود 3 ماه قبل وضع حمل کرد.

دو سال بعد:
دختر 2 ساله کنیز آمریکایی جهت کامیابی بین فرماندهان سپاه دست به دست میشود تا متجاوزان به این آب و خاک بدانند که تجاوزشان بی پاسخ نخواد ماند.(طبق فتوای اما خمینی هر گونه معاشقه با دختران خردسال حتی شیر خوار از قبیل نوازش و بوسیدن و در آغوش گرفتن و حتی تفخیذ (که شرم دارم آنرا معنی کنم خودتان در نت جستجو کنید)که به جهت کام گیری جنسی باشد مانعی ندارد)

چند سال بعد:
از آن جایی که کمیساریای عالی حقوق خواستار توضیح در مورد وضع کودک کنیز آمریکایی بود باید به اطلاع جامعه جهانی برسانم که آن دختر را چند ماه قبل با اتمام سن هفت سالگی از مادر خود جدا کرده در یکی برده فروشیهای سپاه به فروش رساندیم. در ضمن مادر او جهت برده برداری جنسی به یکی فرماندهان سپاه قرض داده شد.

فقط فرض کنید در عصر حاضر بخواهیم طبق اسلام با اسیران جنگی برخورد کنیم و چنین گزارشاتی به جامعه جهانی عرضه کنیم. آیا دنیا ما را از صفحه روزگار محو نخواهد کرد؟!

آنچه بنده عنوان کردم طبق قوانین اسلامی و فقه شیعی قابل انجام است پس خواهشا دوستان اتهام توهین به بنده وارد نکنند.

سلام علیکم و رحمه الله

اول اینکه باید بهتون تبریک بگم که داستان سرا و نویسنده خوبی هستید.

نیک;817916 نوشت:
فرض کنید ما با آمریکا یا یک کشور دیگر وارد جنگ شده ایم و این افراد که در عکس میبینید به اسارت ما در آمده اند.(که البته واقعا هم به اسارت ما در آمدند اما خوشبختانه به جای اینکه با قوانین اسلامی با آنها برخورد شود با قوانین حقوق بشری با آنها برخورد شد.)

عزیز برادر، قوانین حقوق بشری (البته راستکیش نه الکیش که فقط ماسک و ژسته و اگه لازم بشه زن و بچه بیگناه را در هواپیمای مسافربری رو هوا میزنن یا تو حلبچه بمب شیمیایی میندازن یا تو سوریه و افغانستان و ...زن حامله را شکمش را پاره میکنن و سر پسر یا دختر بودن بچه اش شرط بندی میکنن و.....باز هم بگم؟ داداش!)

بله عرض می کردم که قوانین واقعی بشری خودش زیرمجموعه قوانین اسلامی هستش....میگی نه؟ برو کتابهای بزرگان غرب و شرق را در مورد نهج البلاغه و حکومت علوی بخون...

نیک;817916 نوشت:
فقط فرض کنید در عصر حاضر بخواهیم طبق اسلام با اسیران جنگی برخورد کنیم و چنین گزارشاتی به جامعه جهانی عرضه کنیم. آیا دنیا ما را از صفحه روزگار محو نخواهد کرد؟!

دنیا 37 ساله که میخواد ما رو محو کنه...ولی خیلی زورش کمه!

اونهم نه به خاطر اینکه اسیراشون رو به همسری بگیریم، بلکه به خاطر چیزای دیگه....وگرنه شما فکر کردی خیلی با غیرتن که نکنه یهویی دست یه مسلمون به ناموسشون بخوره؟؟
مگه الآن عصر حاضر نیست؟
پس چرا چنین چیزی نشد؟
اگر به نظرتون حکومت ما طبق فقه شیعی نیست؟ پس شما مشکلت چیه؟ نگران مطالبی هستید که در کتب 1400 سال پیش نوشته شده و کسی به اون عمل نمیکنه؟...واقعا نگران این هستید؟
اگر هم حکومت ما طبق فقه شیعی هستش که معلوم میشه شما آگاهیتون در این مورد کمه و مطمٔن باشید که شما فقط بخشی از فقه شیعی را شنیده اید و بهتره برید دنبال بقیش و ببینید که احکام تحت چه شرایط و عواملی طبق قرآن و احکام الهی قابل اجرا هستند!
وگرنه حکومت اسلامی با کسی رودربایستی نداره....زنا کار مسلمان و آزاد را (اگر طبق همون فقه شیعی لازم باشه) می گیرند و سنگسار می کنند، اونوقت شما فکر می کنید در مورد اسرای کافر مسامحه می کنند؟
خیر اینطور نیست...مطمين باشد با آنها هم طبق فقه شیعی رفتار شده.

نیک;817916 نوشت:
رزمندگان ما طی عملیاتی غرور آفرین توانستند چندین متجاوز آمریکایی را به سارت درآورند که طبق قوانین الهی با آنها برخورد خواهد شد.
یکی از این اسیران یک زن است که به پاس خدمات فراوان فرمانده سپاه به عنوان کنیز به ایشان بخشیده شد و باقی اسیران نیز در برده فروشیهای معتبر سپاه به فروش رسیدند که البته چون برده های آمیرکایی کمیاب هستند هر کدام به مبلغ گزافی به فروش رسیدند.

با سلام
خوب است که بنده از ابتدای تاپیک تا کنون به صورت مکرر گفته ام که تصمیم گیری در خصوص جنگ و سرنوشت اسرا با امام عادل است نه هر کسی که از اسلام و انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب کینه به دل دارد!! و حرفش را در قالب کنایه بر زبان جاری میسازد!! روشن است که شما خواسته یا ناخواسته دارید مغلطه می کنید، می خواهید به مخاطب القاء کنید که اولا اسیرشدگان در غیر جنگ هم به بردگی گرفته م شوند! ثانیا ما آزادی و فدیه نداریم و حکم اسلام در مورد اسرا منحصرا به بردگی گرفتن آنان است، و ثالثا می خواهید القاء کنید که هدف از آن هرگز آشنایی ایشان با اسلام نبوده و نیست بلکه هدف تنها کامجویی و لذت بردن از آنان است و... که می دانید هیچ کدام صحت ندارد.
لذا اسلام از ابتدا متوجه چنین خطری بوده و زمام این حکم را به دست امام عادل سپرده است، همان امام عادلی که امروزه فرماندهی کل نیروه های مسلح را بر عهده دارد و الحمدلله در همین ماجرایی گه اشاره فرمودید نشان داد که کارایی دارد و قدرت در دست امام عادل به ظلم منجر نخواهد شد، پس منطقی باشید، این وصله ها به اسلام نمی چسبد.

و طاها;817859 نوشت:
دوباره تکرار می کنم برده داری عملا نسخ نشده است بلکه تنها مصداقش وجود ندارد
شما نمی توانید زبان امام عادل باشید.

خواهش می کنم دقت بفرمایید، بنده چندین بار اشاره کرده ام اما انگار دقت نفرموده اید، ببینید در اسلام شخص به عنوان رهبر مشخص نشده، بلکه یک وصف معرفی شده، وصف عدالت!!! اگر دقت کنید کار تمام است، یعنی خداوند هیچ اصراری بر این برخورد با اسرا ندارد، و تشخیص به مصلحت بودن یا نبودن این کار را به کسی سپرده که در وصف عدالت پیشگام باشد، درست همان وصفی که در برابر ظلم است. اگر شما در همین مسئله دقت می کردید به نظرم کار تمام بود.

و طاها;817859 نوشت:
چه کسی گفته است اسلام آمده تا برده داری را عملا از میان بردارد؟ اصلا چنین چیزی نیست...

در این 1400 سال تنها در حدود 200 سال بدون برده داری شده است. آن هم نه به خاطر اسلام... هیچ حکمی مبنی بر اتمام برده داری وجود ندارد بلکه عملا می تواند انجام شود بدون اینکه امامی وجود داشته باشد.
همانطور که در این 1400 سال برده داری توسط امام انجام نشد اما احکام برده داری روی برده ها توسط پیروان امام و مسلمانان انجام شد

ببینید ما از برده داری مورد قبول اسلام سخن می گوییم، برده داری در غرب هم رواج داشته؛ برده داری پیش از اسلام که تا مدتها بعد از ظهور اسلام هم رواج داشت به معنای مورد تأیید بودن اسلام نیست، اما اسلام نمی توانسته به یگباره با آن برخورد کند.

و طاها;817859 نوشت:
موضوعا منتفی کرده است با مصداق ندارد چه تفاوتی دارد؟
اسلام موضوعا برده داری را منتفی نکرده است.

تفاوتی ندارد، منظورم این است که اسلام آن برده داری ظالمانه را نفی کرده و مصداق آن را از میان برده است و از نو حکم آن را به امام عادل سپرده است، لذا گرچه موضوعا منتفی شده اما بالاخره حکم نسخ نشده است.

و طاها;817859 نوشت:
مگر قبلا زیر نظر امام عادل بوده است ؟

خیر، لذا مورد تایید اسلام نبوده اما اسلام نمی توانسته به یکباره آن را از میان ببرد لذا مرحله به مرحله پیش رفته است.

و طاها;817859 نوشت:
اگر ثابت کنیم با اصلاح فلان قانون اسلام ظلم کمتری صورت میگیرد شما جانب ظلم کمتر را می گیرید یا جانب حکم اسلام ( ظلم بیشتر ) را ؟

اگر یقین داشته باشم ظلم کمتر می شود حکم ظلم کمتر را انتخاب می کنم، اصلا خود فرار از ظلم بیشتر به ظلم کمتر حکم اسلام است، قواعد ثانویه برای همین است، مثلا جایی که خورد گوشت سگ مانع مفسده بزرگتری چون مرگ می شود خوردن آن واجب است، اما این در جایی است که یقین باشد، ولی در این مسئله یقینی در کار نیست، حکم اسلام هم حکم تخییری بین سه گزینه است، من اعتقادم بر این است که حکم به آزادی کنیززادگان موجب ظلم بزرگتری بر ایشان میشد.

و طاها;817859 نوشت:
آیا برده می تواند مالک کسب و درامدش شود ؟ و آیا مالک می توند تحت هر شرایطی اموال برده را از او بگیرد و برای خودش خرج کند ؟

به نظر می رسد درآمد عبد متعلق به مالکش است، جمله معروفی است در فقه که «العبد و ما فی یده لمولاه»؛ پس دارایی عبد متعلق به مولایش است، مگر آنکه مالک به او ببخشد، والا می تواند از او بگیرد.

مسلم;817994 نوشت:
با سلام

جناب مسلم یک تناقض وجود دارد، شما قبلا فرمودید این حکم دست امام معصوم هست ولی الان میفرمایید دست امام عادل هست.
خوشبختانه ولی فقیه فعلی دارای این مشخصات می باشند شاید ولی فقیه بعدی این خصوصیات را نداشته باشند و به دلایل سیاسی عزل نشوند یا چون معصوم نیستند خطایی بکنند و در اجرای این حکم به کسی ظلم بشه.
به این صورت راه سوء استفاده از این حکم کاملا بازه... داعش هم داره الان دقیقا از همین سوء استفاده میکنه
بالاخره تکلیف ما چیست چه کسی میتواند اجازه ی گرفتن برده را بدهد، لطفا اگر امکانش هست از زبان معصومین صحبت کنید.

این لینک رو من تقریبا مطالعه کردم.

احادیث برای هر دو طرف وجود داره احادیثی که اذن به جهاد ابتدایی بدون معصوم میدن و احادیثی که نمیدن. من کارشناس نیستم ولی به نظرم احادیثی که اجازه نمیدن خیلی محکم تر بودند و احساس کردم کسی که مقاله رو نوشته به دلایلی دنبال موجه جلوه دادن احادیثی هست که اجازه میدهند.

از نظر امام خمینی و مشهور فقها این اجازه مختص امام معصوم هست و حتی ولی فقیه هم این اجازه رو نداره.

به نظر من هم اگر دست امام معصوم نباشه امکان سوء استفاده از این حکم کاملا وجود داره همین کاری که داعش انجام میده. حتی اگر داعش شیعه بود چون از نظر آنها و علمای گمراهشان، رهبرشون صلاحیت داره باز هم به بردگی گرفتن اقدام میکردند به جنگ و کشتن مردم بی گناه ادامه میدادند. فکر کنم این قضیه خیلی روشنه...

---

خب میمونه برده گرفتن در جهاد دفاعی...

جناب مسلم باید احادیث فقهی در این رابطه هم وجود داشته باشه...

عارف;817963 نوشت:

اول اینکه باید بهتون تبریک بگم که داستان سرا و نویسنده خوبی هستید.

ممنونم لطف دارین
در کل سخنان شما نه به تاپیک مربوط بود و نه نوشته های من!
اما سعی میکنم به طور کوتاه پاسخی به شما بدم.

نقل قول:
عزیز برادر، قوانین حقوق بشری (البته راستکیش نه الکیش که فقط ماسک و ژسته و اگه لازم بشه زن و بچه بیگناه را در هواپیمای مسافربری رو هوا میزنن یا تو حلبچه بمب شیمیایی میندازن یا تو سوریه و افغانستان و ...زن حامله را شکمش را پاره میکنن و سر پسر یا دختر بودن بچه اش شرط بندی میکنن و.....باز هم بگم؟ داداش!)

ما در مورد قوانین صحبت میکنیم نه قانون شکنان!

نقل قول:
بله عرض می کردم که قوانین واقعی بشری خودش زیرمجموعه قوانین اسلامی هستش....میگی نه؟ برو کتابهای بزرگان غرب و شرق را در مورد نهج البلاغه و حکومت علوی بخون...


میگم نه!

نقل قول:
دنیا 37 ساله که میخواد ما رو محو کنه...ولی خیلی زورش کمه!


این هم توهمی است که حکومت برای توجیه ناتوانی خودش در اداره کشور و همچنین برای سرکوب مخالفان به خورد مردم میدهد وگرنه هیچ اقدامی جهت محو ما صورت نگرفته! البته سنگ اندازی و اذیت را نمیشه نادیده گرفت.

نقل قول:

مگه الآن عصر حاضر نیست؟
پس چرا چنین چیزی نشد؟

اینکه ما را محو نمکینند به این دلیل است که مطابق قوانین اسلام رفتار نمیکنیم وگرنه شما همان کارهایی که بنده در متن نوشتم را انجام دهید تا ببینید چگونه با شما برخورد میشود.

نقل قول:

وگرنه حکومت اسلامی با کسی رودربایستی نداره....زنا کار مسلمان و آزاد را (اگر طبق همون فقه شیعی لازم باشه) می گیرند و سنگسار می کنند، اونوقت شما فکر می کنید در مورد اسرای کافر مسامحه می کنند؟

خب خود همین حکم سنگسار هم یک حکم وحشیانه و غیر انسانی است که البته جامعه جهانی با قدرت جلوی آن ایستاده و اگر به همین چند وقت پیش دقت کنید و خاطرات را مرور کنید حتما بیاد خواهید آورد که زنی با حکم سنگسار مواجه شد و قرار بود حکم او اجرار شود که با فشارهای بسیار زیاد جامعه جهانی و نهادهای حقوق بشری جلوی سنگسار او گرفته شد.
حکومتهای دینی , دیگر فهمیده اند که احکام غیر انسانی دینی , دیگر جایی برای طرح ندارند.

مسلم;817994 نوشت:
با سلام
خوب است که بنده از ابتدای تاپیک تا کنون به صورت مکرر گفته ام که تصمیم گیری در خصوص جنگ و سرنوشت اسرا با امام عادل است نه هر کسی که از اسلام و انقلاب و سپاه پاسداران انقلاب کینه به دل دارد!! و حرفش را در قالب کنایه بر زبان جاری میسازد!! روشن است که شما خواسته یا ناخواسته دارید مغلطه می کنید، می خواهید به مخاطب القاء کنید که اولا اسیرشدگان در غیر جنگ هم به بردگی گرفته م شوند! ثانیا ما آزادی و فدیه نداریم و حکم اسلام در مورد اسرا منحصرا به بردگی گرفتن آنان است، و ثالثا می خواهید القاء کنید که هدف از آن هرگز آشنایی ایشان با اسلام نبوده و نیست بلکه هدف تنها کامجویی و لذت بردن از آنان است و... که می دانید هیچ کدام صحت ندارد.
لذا اسلام از ابتدا متوجه چنین خطری بوده و زمام این حکم را به دست امام عادل سپرده است، همان امام عادلی که امروزه فرماندهی کل نیروه های مسلح را بر عهده دارد و الحمدلله در همین ماجرایی گه اشاره فرمودید نشان داد که کارایی دارد و قدرت در دست امام عادل به ظلم منجر نخواهد شد، پس منطقی باشید، این وصله ها به اسلام نمی چسبد.

بنده از اول خدمت شما عرض کردم که داستان بر مبنای روی دادن یک جنگ بنا شده است.
بنده در مورد اینکه چه کسی میتواند برای اسرا تعیین سرنوشت کند چیزی نگفتم همچنین در مورد تعداد تصمیمات جهت برخورد با اسرا نیز صحبتی به میان نیاوردم.
آنچه این حقیر طی یک داستان بیان کردم این بود که طبق قوانین اسلامی میتواند چنین سرنوشتی برای اسیرن جنگی رقم بخورد. آیا یکی از تصمیمات نمی تواند چنین باشد؟
حال اگر این اتفاقات برای اسرای جنگی غیر انسانی نیست پس نباید از اینکه بنده حتی مغلطه نیز کرده باشم بدتان بیاید اما اگر این اتفاقات غیر انسانی است باید حکومتهای اسلامی راهی جهت محو کردن این قوانین ظالمانه پیدا کنند.

جناب نیک
قوانین انسانی را کسی وضع می کند که انسان را وضع (خلق کرده)
اگر رو این مورد مشکل دارید بهتره به تاپیکهای مربوط به مبحث توحید و نبوت و وحی مراجعه فرمایید.

در مورد رفتار وحشیانه هم یه موردی بهتون عرض کنم که باورتان نمیشه....
در برخی از بیمارستانهای کشورهای پیش رفته که خعلی اهل حقوق بشر هستند....و ختی در برخی از کشورهای عقب مونده....بیمار را در بیمارستان بیهوش میکنند و دست یا پایش را قطع میکنند...
تازه پول هم می گیرند!!!
باورتان می شود!!!
از این بگیرید تا بیایید پایینتر که برهی آنقدر وحشی هستند که بدون بیهوشی دندان انسان را هم با یک ابزار وحشتناک شکل گازانبر می کشند...
باورتان می شود در قرن 21 چنین اعمال وحشیانه را انجام دهند!!

[="Tahoma"][="Navy"]

منتظرنما;806908 نوشت:
با خوندن این پرسش شبهه ام تا حدودی بر طرف شد اما چند سوال دیگر برام پیش اومد.

1-مگر اسلام با برخی از احکام نادرست دوران جاهلیت مبارزه و با آنها مخالفت نکرده بود.پس چطور به خاطر شرایط جامعه نمیتوانست برده داری هم مانند آن ها از بین ببرد؟
.
2-اگر اسلام واقعا با برده داری مخالف بود و به خاطر شرایط جامعه آن را پذیرفتن.پس چرا خود ائمه اطهار برده داشتند؟!

3-طبق فرموده کارشناسان محترم برده داری بعد ها توسط خود اسلام منسوخ شد.اما هیچ دلیل یا مدرک معتبری برای این موضوع ارائه نکردن و در صورت صحت این مطلب اسلام از چه زمانی با آن مخالفت کرد؟

4-به فرض پذیرش اینکه برده داری یا کنیز داری از روی اجبار مورد پذیرش اسلام قرار گرفته آیا برخی احکام آن (که توسط خود اسلام بیان شده) نظیر مجوز رابطه زناشویی با کنیز غیرانسانی نیست؟!


سلام
1. گاهی نسخ و لغو یک موضوع و حکم بطور یکباره خلاف مصالح است واین در برخی احکام اسلام عینا وجود دارد مانند تدریجی شدن تحریم شراب و قمار که اول ضرر بیشتر آنها و بعد به تحریمش حکم کرده است
2. ائمه ع در صدد تربیت مسلمان و مومن بودند لذا معمولا پس از مدت کوتاهی بردگان را آزاد می کردند مگر اینکه خود آنها خواستار ماندن بودند
3.حکم برده داری با منتفی شدن موضوعش ( یعنی وجود برده) منتفی شده است
4.نمی توان اصل حکم باشد اما اقتضائاتش نباشد چه اینکه استفاده جنسی بالاتر از بردگی که مملوکیت مطلق است نیست
یا علیم[/]

مسلم;813200 نوشت:
خب طبق روایات و سیره پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) سه چیز روشن می شود: اولا این که اصل جهاد و اسیر گرفتن باید با اجازه امام عادل باشد

سلام.
از مجموع سخنان شما اینگونه برداشت می شود که می فرمایید اولا گرفتن کنیز و برده منحصر است به جهاد ابتدایی و ثانیا حتما با اذن امام عادل (اگر اشتباه برداشت شده است اصلاح بفرمایید)

سوال اول:مستندا به ادله شرعی بفرمایید به چه علت نمی توان در جهاد دفاعی از کفار حربی کنیز و برده گرفت؟ در جهاد دفاعی که نمی توان گفت چون امام معصوم غایب است و کفار حربی به ما حمله کرده اند ما دفاع نمی کنیم یا ... حال فرض بر این است که مثلا در کشوری هستیم که ولی فقیه (یا به تعبیر شما امام عادل) هم حضور ندارد مثلا یکی از کشور های آفریقایی و یکی از قبایل کفار حربی به قبیله مسلمین حمله کرده و مسلمانان جهاد دفاعی را آغاز کرده اند و تعدادی از این کفار حربی به اسارت گرفته شده اند،آیا شما می فرمایید نمی شود آنها را به عنوان برده و کنیز نگه داشت چون در جهاد دفاعی است؟ مستند شرعی را هم بیان فرمایید.

سوال ثانی: اینکه گرفتن برده و کنیز منحصر است به اذن امام عادل بر چه مبنای شرعی مطرح می شود؟ به عنوان مثال بعد از رحلت و یا شهادت نبی مکرم اسلام عموم بلکه تمام جنگ هایی که منجر به گرفتن کنیز و برده شد بدون اذن امام عادل بوده لکن ما ادله روایی و تاریخی مبنی بر اینکه امام معصوم اقلا به شیعیان خاص خود بفرمایید که از این کنیزانی که در این جنگ های اخیر اسیر شده اند استفاده ننمایید چون به اذن ما نبوده و مشروعیت ندارد به چشم نمی خورد و خود این تقریر امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ظاهرا دلالت بر عدم نیاز به اذن امام معصوم بر گرفتن کنیز دارد،غیر از این است؟ مستند به روایات و نظرات فقهی مطرح شده در این باب مطرح نمایید.(در باب لزوم اذن جهاد ابتدایی توسط امام معصوم بحثی نیست بلکه در گرفتن کنیز مطرح است)

رحمت;818148 نوشت:
سوال ثانی: اینکه گرفتن برده و کنیز منحصر است به اذن امام عادل بر چه مبنای شرعی مطرح می شود؟ به عنوان مثال بعد از رحلت و یا شهادت نبی مکرم اسلام عموم بلکه تمام جنگ هایی که منجر به گرفتن کنیز و برده شد بدون اذن امام عادل بوده لکن ما ادله روایی و تاریخی مبنی بر اینکه امام معصوم اقلا به شیعیان خاص خود بفرمایید که از این کنیزانی که در این جنگ های اخیر اسیر شده اند استفاده ننمایید چون به اذن ما نبوده و مشروعیت ندارد به چشم نمی خورد و خود این تقریر امامان معصوم صلوات الله علیهم اجمعین ظاهرا دلالت بر عدم نیاز به اذن امام معصوم بر گرفتن کنیز دارد،غیر از این است؟ مستند به روایات و نظرات فقهی مطرح شده در این باب مطرح نمایید.(در باب لزوم اذن جهاد ابتدایی توسط امام معصوم بحثی نیست بلکه در گرفتن کنیز مطرح است)

ظاهرا اینگونه باشد که پس از وقوع جنگ آنچه که به غنیمت گرفته می شود سه گونه است: مال منقول ؛ مال غیر منقول و اسیران (همچون زنان و کودکان)
اموال منقول: این نوع از غنایم دو گونه است: یا تملک آن برای مسلمان صحیح است و یا صحیح نیست. نوع نخست، بدون شک غنیمت محسوب و میان مجاهدان تقسیم می‌شود.نوع دوم بدون شک غنیمت به شمار نمی‌رود، مانند شراب و خوک . آنچه از نوع خوک است باید نابود گردد و آنچه از نوع شراب می‌باشد جایز است آن را برای فایده حلالش از قبیل تبدیل آن به سرکه نگه دارند.
اموال غیر منقول: زمین هایی که در حال فتح و پیروزی سپاهیان اسلام آباد بوده و به دست آنان افتاده است، از آنِ همه مسلمانان تا روز قیامت است و اختصاص به احدی ندارد.به قول مشهور، در این نوع غنیمت نیز خمس واجب است؛ بلکه بر آن ادعای اجماع شده است. البته در خمس پرداختی اختلاف است که آیا از حاصل زمین، جدا و پرداخت می‌شود یا از خود زمین و یا حاکم اسلامی مخیر میان آن دو است. برخی، خمس را در اموال غیر منقول واجب ندانسته‌اند.
اسیران: مراد زنان و کودکان آنان اند که در جنگ اسیر می‌شوند و به محض اسارت از آزاد بودن خارج گشته و برده و جزء غنایم به شمار می‌روند. اخراج خمس این نوع غنیمت نیز واجب است.

اما آن موضوعی که شما مطرح کردید که به اذن امام عادل یا حاکم اسلامی است که سه کار با آنها انجام دهد یا آزاد کند و یا فدیه بگیرد و یا ... مربوط به مردان بالغ است و نه زنان و کودکان و زنان و کودکان در هر صورت برده و کنیز می شوند مستندا به کتاب المبسوط شیخ طوسی جلد : 2 صفحه : 69

فصل: في أقسام الغنيمة الغنيمة على ثلاثة أقسام: أحدها: ما يكون ما لا يمكن نقله وتحويله إلى دار الاسلام مثل الدنانير والدراهم والأثاث وغير ذلك.
وثانيها: ما يكون أحسابا مثل النساء والولدان.
وثالثها: ما لا يمكن نقله ولا تحويله مثل الأرضين والعقارات والشجر والبساتين.
فما ينقل ويحول يخرج منه الخمس فيكون لأهله، والأربعة أخماس يقسم بين الغانمين بالسوية لا يفضل راجل على راجل، ولا فارس على فارس، وإنما يفضل الفارس علي الراجل علي ما نبينه، ولا يجوز أن يعطى منها من لم يحضر الوقعة.
فأما النساء والولدان إذا سبوا فإنهم يرقون بنفس السبي من غير أن يسترقوا ويملكهم من الغانمين في الوقت الذي يملكون الأموال التي قدمناها التي تحول و تنقل، ولا يجوز قتلهم بحال لأن النبي صلى الله عليه وآله وسلم نهى عن قتل النساء والصبيان.
فأما الرجال البالغون المأسورون فقد بينا أنهم على ضربين: ضرب أسروا قبل أن تضع الحرب أوزارها، والآخر من يؤسر بعد ذلك. فالأول الإمام مخير بين القتل و قطع الأيدي والأرجل وتركهم حتى ينزفوا، والقسم الآخر مخير بين ثلاثة أشياء بين الاسترقاق والمن والمفاداة تخييرا شرعيا لكن يعمل من ذلك ما هو الأصلح للمسلمين وأما ما لا ينقل ولا يحول من العقار والدور فإنها لجميع المسلمين من حضر القتال ومن لم يحضر ويكون الناظر فيه الإمام ولا بد من اخراج الخمس منه، وهو مخير بين اخراج الخمس منها فيجعلها لأرباب الخمس خاصه، وبين أن يتركها ويخرج الخمس من الارتفاع أي ذلك فعل فقد جاز فأما حكم سواد العراق وهو ما بين الموصل وعبادان طولا وحلوان والقادسية عرضا فقد بينا الكلام فيه فلا معنى لإعادته، وكذلك حكم ما يفتح عنوة ويؤخذ قهرا بالسيف والغلبة.

و همچنین بنا بر ارشاد الاذهان علامه حلی ج1 ص347 و 348

المطلب الثاني [في] الأسارى: الإناث يملكن بالسبي، وكذا من لم يبلغ، ويعتبر المشتبه بالإنبات.والبالغ من الذكور إن أخذ قبل تقضي الحرب وجب قتله إما يضرب عنقه، أو تقطع يده ورجله من خلاف وتركه حتى ينزف وإن أخذ بعده لم يجز قتله، ويتخير الإمام بين المن والفداء والاسترقاق وإن أسلموا بعد الأسر.

و همچنین بنا بر نظر صاحب جواهر در جواهر الکلام ج21 ص156
وأما السبي كالنساء والذراري فلا خلاف ولا إشكال نصا وفتوى في أنه من جملة الغنائم ولكن يختص بهم‌ الغانمون وفيهم الخمس لمستحقه كغيرهم من غنائم دار الحرب المنقولة والله العالم.

در واقع سوالم را اینگونه مطرح کنم که شما دلیلی دارید بر اینکه نساء و صبیان کفار حربی که جز غنایم جنگی هستند باید تنها به اذن امام عادل جز غنائم جنگی محسوب شوند یا این تخییر برای امام عادل یا حاکم جامعه تنها مربوط به مردان بالغ است؟!

shsina;818002 نوشت:
جناب مسلم یک تناقض وجود دارد، شما قبلا فرمودید این حکم دست امام معصوم هست ولی الان میفرمایید دست امام عادل هست.

با سلام مجدد
از دقت نظر شما ممنونم، اما بنده در کدام پست گفته ام امام معصوم؟ من روایتی هم که آوردم در آنها نوشته «امام عادل»

shsina;818002 نوشت:
خوشبختانه ولی فقیه فعلی دارای این مشخصات می باشند شاید ولی فقیه بعدی این خصوصیات را نداشته باشند و به دلایل سیاسی عزل نشوند یا چون معصوم نیستند خطایی بکنند و در اجرای این حکم به کسی ظلم بشه.
به این صورت راه سوء استفاده از این حکم کاملا بازه... داعش هم داره الان دقیقا از همین سوء استفاده میکنه

دغدغه شما در خور تحسین است، اما ببینید اسلام مالک این حکم را به وصف عدالت متوقف نموده، یعنی امامی که علاوه بر اجتهاد و توان اجرایی و...، دارای عدالت باشد؛ نگفته اند هر کسی که زمام امور را به دست گرفت، (آنچنان که برخی از اهل سنت گمان می کنند) بلکه جواز از نظر اسلام متوقف بر عادل بودن اوست؛ این جلوی سوء استفاده را میگیرد.
داعش تفکراتشان ناعادلانه و در تعارض با قرآن کریم است، چه برسد اجراییاتشان؛ اصلا هدف از برده داری در اسلام کامجوی نیست، انتقال فرهنگ اسلامی است؛ اما هیچ کسی در داعش چننی رویکردی نمی بیند!! هرگز اسلام اجازه نمی دهد با بردگان به صورت تحقیر آمیز رفتار شود آیا شما چننی رفتاری را در داعش می بینید؟

مسلم;818173 نوشت:
با سلام مجدد

سلام

این پست از همین تاپیک رو لطفا مطالعه بکنید.
با اینکه رهبری معتقد هستند ولی فقیه اجازه ی جهاد ابتدایی دارند ولی باز هم اجازه به گرفتن برده در جهاد ابتدایی نداده اند. (بر خلاف نظر شما)
ممنون میشم اگه این بحث رو از لحاظ فقی با استفاده از احادیث بررسی کنید. به هر حال تا اونجایی که من فهمیدم علما بر اساس احادیث نظرات خودشون رو بیان میکنند مانند جهاد ابتدایی که یکسری حدیث به امام عادل اجازه میدهد یکسری فقط به امام معصوم اجازه میدهد که احادیثی که در دسته ی دوم قرار میگیرند به نظر بنده عقلانی تر و منطقی تر هستند.
اجرای این حکم توسط امام عادل که عدالتش توسط افرادی که امکان خطا دارند (عمدا یا سهوا) تایید شده است به هیچ وجه قابل توجیه نیست و باعث گسترش برده داری مثل گذشته میشود.

مسلم;818001 نوشت:
خواهش می کنم دقت بفرمایید، بنده چندین بار اشاره کرده ام اما انگار دقت نفرموده اید، ببینید در اسلام شخص به عنوان رهبر مشخص نشده، بلکه یک وصف معرفی شده، وصف عدالت!!! اگر دقت کنید کار تمام است، یعنی خداوند هیچ اصراری بر این برخورد با اسرا ندارد، و تشخیص به مصلحت بودن یا نبودن این کار را به کسی سپرده که در وصف عدالت پیشگام باشد، درست همان وصفی که در برابر ظلم است. اگر شما در همین مسئله دقت می کردید به نظرم کار تمام بود.

اینها ربطی به کلام بنده نداشت.
شما گفتید اسلام برده داری را موضوعا منتفی کرده است
من گفتم خیر حرفهای خودتان را به اسلام منتسب نکنید.

نقل قول:

ببینید ما از برده داری مورد قبول اسلام سخن می گوییم، برده داری در غرب هم رواج داشته؛ برده داری پیش از اسلام که تا مدتها بعد از ظهور اسلام هم رواج داشت به معنای مورد تأیید بودن اسلام نیست، اما اسلام نمی توانسته به یگباره با آن برخورد کند.

من باید چند بار به شما بگوییم به حاشیه نروید ؟!

از ابتدا چندین و چند بار گفتم موضوع، احکام اسلام و احکام برده داری در اسلام است

چه کسی از برده داری غرب گفت ؟

دوباره تکرار می کنم :

پیروان ائمه در طول این 1400 سال به احکام برده داری عمل می کردند یعنی برده می خریدند و با کنیزان حتی با زور مجامعت داشتند و تحلیل می کردند و اینها در کتب فقهی موجود است.

این در حالی است که امام عادلی در راس حکومت نبوده است مگر اندک از بسیار

نقل قول:
تفاوتی ندارد، منظورم این است که اسلام آن برده داری ظالمانه را نفی کرده و مصداق آن را از میان برده است و از نو حکم آن را به امام عادل سپرده است، لذا گرچه موضوعا منتفی شده اما بالاخره حکم نسخ نشده است.

کارشناس محترم و گرامی

این چیزها را به اسلام نسبت ندهید

اسلام مصداق برده داری را از میان نبرده است

( دوباره تکرار می کنم ما به برده داری در اسلام می پردازیم نه برده داری قبل از اسلام پس لطفا بحث را به خارج از موضوع ( حاشیه ) نبرید

پس اسلام مصداق برده داری مد نظرش را از میان نبرده است. )

مدام ادعای خود را تکرار نکنید با تکرار کردن چیزی اثبات نمی شود.

نقل قول:
ولی در این مسئله یقینی در کار نیست

این ادعا است.

مسلم;818173 نوشت:

دغدغه شما در خور تحسین است، اما ببینید اسلام مالک این حکم را به وصف عدالت متوقف نموده، یعنی امامی که علاوه بر اجتهاد و توان اجرایی و...، دارای عدالت باشد؛ نگفته اند هر کسی که زمام امور را به دست گرفت، (آنچنان که برخی از اهل سنت گمان می کنند) بلکه جواز از نظر اسلام متوقف بر عادل بودن اوست؛ این جلوی سوء استفاده را میگیرد.

سلام مجدد
شما مجددا بدون پاسخ به سوالات بنده همان ادعا را که گرفتن برده متوقف بر اذن امام عادل است مطرح کردید بنده مجددا با این مقدمه سوالم را می پرسم که
صاحب جواهر اجماع بر این حکم را نقل می کند که اسرا اگر زن و نابالغ از کفار حربی غیر ذمی باشند به محض اسارت کنیز می شوند حتی اگر جنگ هم تمام نشده باشد (یعنی وسط جنگ اسیر می شوند اما هنوز جنگ ادامه دارند اینها در حکم کنیز هستند و نیازی به اذن امام عادل هم نیست):
الطرف الرابع في الأسارى وهم ذكور وإناث فالإناث من الكفار الأصليين الحربيين غير معتصمين بذمة أو عهد أو أمان يملكن بالسبي ولو كانت الحرب قائمة ، وكذا الذراري أي غير البالغين بلا خلاف أجده في شئ من ذلك كما اعترف به في المنتهى بل عن الغنية والتذكرة الاجماع عليه ، وهو الحجة مع ما أرسله في المنتهى من أن البني صلى الله عليه وآله نهى عن قتل النساء والولدان ، وكان يسترقهم إذا سباهم
جواهر الکلام،ج21،ص:120
ترجمه عبارت فوق:
قسم چهارم از اسرا و آن عبارت است از مردان و زنان،پس زنان کفار اصلی (شخص بالغی که از پدر و مادر کافر متولد شده است و خود هم کافر است) حربی که ذمه یا عهد و یا امان از طرف مسلمین دریافت نکرده است به محض اسارت مملوک (کنیز) می شوند هرچند که جنگ هنوز متوقف نشده است (در وسط جنگ اسیر شده اند) و همچنین است اسرای غیر بالغ این حکمی است که هیچ مخالفی برای آن ندیده ام همانگونه که در المنتهی آمده بلکه در الغنیه و التذکره ادعای اجماع بر آن شده است و این اجماع حجت است با آن روایت در المنتهی که پیامبر نهی فرمود از کشتن زنان و کودکان و آنها را برده می کرد زمانی که اسیرشان می نمود.

حتی بردگی منحصر به جهاد و جنگ مشروع هم نیست. غنایم جنگ هایی که خارج از ضوابط شرعی انجام گرفته، از جمله مردان، زنان و کودکان به اسارت گرفته شده، پس از پرداخت خمس، به ویژه در عصر غیبت تفاوتی با غنایم جهاد و جنگ مشروع ندارد.

از این مهمتر بر خلاف نظر برخی از علمای معاصر جنگ تنها طریق مشروع بردگی در اسلام نیست. طرق دیگری نیز برای بردگی در متون شرعی به چشم می خورد مثلا رقیت لقیط دارالکفر
اگر در دارالکفر کودک بی سرپرستی یافت شد که تولدش از مسلمان یا ذمی ممکن نباشد، استرقاق او جایز است (منهاج الصالحین ج 2/ ص 136) البته اگر حفظ چنین کودکی متوقف بر به عهده گرفتن سرپرستی وی است، چنین امری واجب کفایی خواهد بود.
حال بفرمایید اذان امام عادل کجای ماجرا است؟

یا یکی دیگر از راه های گرفتن برده استرقاق از طریق تغلب می باشد
اگر افرادی از دارالحرب (اعم از ساکن دارالحرب یا خارج از آن) از راه سرقت، خیانت، نیرنگ، غارت، اسارت و زور از جانب غیر نظامیان یا از جانب نظامیان اما بدون اعمال زور و در مجموع بدون جنگ ربوده شوند و به دارالاسلام آورده شوند، در حکم غنیمت محسوب می شوند و پس از پرداخت خمس آنان، ملک رباینده محسوب شده، تصرف در آنها جایز و خرید و فروش آنها مباح است. حتی اگر اخذ این افراد توسط غیر مسلمانان صورت بگیرد، خرید مسلمانان از ربایندگان کافر حتی با علم به اینکه مأخوذ از طریق زور و سرقت و خارج از جنگ به تملک کافر درآمده، مجاز است. (شرایع الاسلام 2/ 59، جواهر الکلام 24/ 229، العروه الوثقی 2/ 368، منهاج الصالحین 2 / 66).
جواز استرقاق از طریق غیر جنگ مدلول روایات متعدد است (منهاج الصالحین 1/ 374) شرط استرقاق در این طریق همانند طریق اول، مسلمان نبودن فرد ربوده شده در اول بردگی است. نکته قابل توجه در این طریق اینکه اگرچه به کار گرفتن روش هایی از قبیل سرقت و خدعه خلاف شرع، ممنوع و حرام است، اما حرمت این احکام در محدوده اموال قابل احترام است، نه مطلقا، لذا چون کافر حربی فاقد احترام شرعی است، استنقاذ آن به هر وجهی صحیح و مجاز است و به لحاظ شرعی سرقت حرام، خدعه حرام، خیانت حرام و... بر آن صدق نمی کند، بلکه انتقال آنان به دارالاسلام چه بسا باعث استبصار و هدایت آنان شود فلذا به منع شرعی نیز بر نمی خوریم.

حال بفرمایید اذن امام عادل کجای این ماجرا قرار دارد؟

هدف ما از مطرح کردن این موضوع این است که شما می خواهید ابرو را درست کنید اما با مطرح کردن این قیودی که وجه شرعی نیز ظاهرا ندارد چشم را هم کور می کنید،برده داری در اسلام هر چند شاید از دور و در ابتدا ظاهر خوبی نداشته باشد مانند حدود و قصاص و ... که چه بسا همراه با قطع ید و شلاق و حتی سنگسار و ... همراه است لکن آن هدف نهایی آن مقدس است و آن حفظ و هدایت جامعه است دقیقا مشابه برده داری.

نمی توان ادعا کرد که اسلام با شلاق زدن و قطع ید و رجل و سنگسار کردن و تملیک کفار حربی با قیودی که مطرح کرده است مخالف است،خیر
البته اسلام دوست ندارد کسی شلاق بخورد یا برده شود یا سنگسار اما اقتضای شرایط به گونه ای است که راه نجات جامعه و اصلاح آن تنها از این طریق ممکن است.

نیک;818028 نوشت:
وگرنه هیچ اقدامی جهت محو ما صورت نگرفته! البته سنگ اندازی و اذیت را نمیشه نادیده گرفت.

اگرچه سخن شما ربطی به تاپیک نداره اما اینقدر متأثر شدم که نتونستم همینطوری از کنار حرف شما بگذرم، خوب نیست انسان اینقدر نسبت به حوادث اطرافش بی اطلاع باشه، هشت سال جنگ علیه ایران، و تجهیز عراق با پیشرفته ترین سلاح ها، به طوری که ایران فقط بیش از 570 مرتبه مورد هجمه بمب های شیمایی که آلمان ها در اختیار صدام قرار داده بودن گرفته است.
و ارسال مستشاران نظامی کارآزموده و حمایت های رسانه ای و بین المللی به طوری که حتی حاضر نبودند عراق را به عنوان آغاز کننده جنگ معرفی کنند، همچنین حمایت از گروهک منافقین که بیش از 17000 ترور در شرایط غیر جنگی را در کارنامه دارند و اشخاص کارآمدی چون شهید بهشتی، شهید مطهری، شهید مفتح، شهدای محراب و... را از این انقلاب گرفته اند. و امروزه حمایت از سایر گروهک های تروریستی چون ریگی را هم به آن اضافه کنید.
شهادت شهدای هسته ای را اینقدر زود فراموش کردید؟
یقینا از بیوتروریسم هم بی اطلاع هستید، کمی در مورد آن هم تحقیق کنید.

علاوه بر اینها تحریم های اقتصادی که در سطوح مختلف از ابتدای انقلاب تا کنون جاری بوده، که در سال های گذشته تحریم های نفتی و پولی هم به آن اضافه شده بود، شما می دانید این تحریم ها یعنی چه؟ یعنی ایران نه اجازه فروش نفتش را داشت، و نه کشورهایی که از این تحریم ها تبعیت نکرده و نفت ایران را با بهانه و زیر قیمت میخریدند امکان داشت که پول ان را از طریق مبادلات بانکی واریز کنند!!! آنها هم سوء استفاده می کردند که در بسیاری اوقات ایران مجبور بود به جای پول نفت کالا وارد کند!!

من متاسفم از کسی که در ایران زندگی می کند و از دشمنی و کارشکنی غربی ها و استعمار بین الملل اطلاعی ندارد، به فرموده امام علی(ع): کسی که از دشن غافل شود با لگد دشمن بیدار می شود.
یشنهاد می کنم کتاب "عصر امام خمینی" نوشته آقای میر حاجتی را مطالعه بفرمایید که غالب کتاب سخنان سیاستمداران و بزرگان غرب است تا بفهمید که چقدر انقلاب ایران آنها را به وحشت انداخته و به دشمنی واداشته است، تا جایی که مارگارت تاچر نخست وزیر اسبق انگلیس می گوید ما از اسلحه روسیه نمی ترسیم، چون خودمان هم تسلیحات داریم، اما از انقلاب ایران احساس خطر می کنیم.
این کتاب فوق را بخوانید تا ببینید خودشان (مقام های مختلف از کشورهای گوناگون) علنا می گویند انقلاب اسلامی باید محو شود آن موقع شما کاتولیک تر از پاپ شده اید و میگویید هیچ تلاشی در این رابطه صورت نگرفته!! انصافا جای تعجب دارد!!

shsina;818007 نوشت:
احادیث برای هر دو طرف وجود داره احادیثی که اذن به جهاد ابتدایی بدون معصوم میدن و احادیثی که نمیدن. من کارشناس نیستم ولی به نظرم احادیثی که اجازه نمیدن خیلی محکم تر بودند و احساس کردم کسی که مقاله رو نوشته به دلایلی دنبال موجه جلوه دادن احادیثی هست که اجازه میدهند.

از نظر امام خمینی و مشهور فقها این اجازه مختص امام معصوم هست و حتی ولی فقیه هم این اجازه رو نداره.

به نظر من هم اگر دست امام معصوم نباشه امکان سوء استفاده از این حکم کاملا وجود داره همین کاری که داعش انجام میده. حتی اگر داعش شیعه بود چون از نظر آنها و علمای گمراهشان، رهبرشون صلاحیت داره باز هم به بردگی گرفتن اقدام میکردند به جنگ و کشتن مردم بی گناه ادامه میدادند. فکر کنم این قضیه خیلی روشنه...

---

خب میمونه برده گرفتن در جهاد دفاعی...

جناب مسلم باید احادیث فقهی در این رابطه هم وجود داشته باشه...

همان طور که خودتون هم اشاره کردید این مسئله، یک مسئله فقهی و همینطور اختلافی است، لذا ورود به آن، هم خروج از حیطه مباحث اعتقادی، و هم خروج از بحث برده داری است.
فقط همین را بگویم که به نظر بنده حتی اگر جهاد ابتدایی به دست ولی فقیه باشد باز هم مفسده ای که شما در خصوص داعش می بینید پیش نمی آید، چرا که اسلام اطاعت بی چون و چرا را فقط از معصوم جایز شمرده است، حتی ولی فقیه هم باید تحت نظارت باشد تا اگر از آن ملاک ها عدول کرد کنار گذاشته شود! فلسفه خبرگان رهبری هم همین است تا بر آن ملاک هایی که رهبر را طبق آن برگزیده اند نظارت کنند. یعنی اطاعت از ولی فقیه بی قید و شرط نیست، بلکه مشروط به این است که در چارچوب اسلام و قرآن قدم بردارد و از عدالت خارج نشود. پس داعشی ها هم اگر اندکی اندیشه می کردند می فهمیدند که خلیفه شان آنها را در مسیری می برد که با قرآن منافات دارد، چرا که قرآن علنا از دختران کافری که زنده به گور شده اند دفاع کرده و قتل آنها را جایز نمی داند، یعنی شیعیان اگر کافر هم باشند کشتن بچه هایشان و بمب گذاری در معابر عمومی که کودکان هم در حال گذر هستند مورد قبول قرآن نمی باشد. در جایی که رهبر یک حکومت علنا با قرآن و سنت مخالفت می کند دیگر تبعیت لازم که هیچ، اصلا جایز نیست.

نیک;818029 نوشت:
بنده از اول خدمت شما عرض کردم که داستان بر مبنای روی دادن یک جنگ بنا شده است.
بنده در مورد اینکه چه کسی میتواند برای اسرا تعیین سرنوشت کند چیزی نگفتم همچنین در مورد تعداد تصمیمات جهت برخورد با اسرا نیز صحبتی به میان نیاوردم.
آنچه این حقیر طی یک داستان بیان کردم این بود که طبق قوانین اسلامی میتواند چنین سرنوشتی برای اسیرن جنگی رقم بخورد. آیا یکی از تصمیمات نمی تواند چنین باشد؟

وقتی می گویم تصمیم گیری در این خصوص با امام عادل است منظورم این نیست که دل بخواهی است، بلکه امام عادل طبق ضوابط تصمیم میگیرد، لذا اولا هر کسی مستوجب چنین برخوردی نیست، ثانیا هدف اسلام از این حکم انتقال فرهنگ اسلامی است لذا اگر ببینید شرایط چنین امری مهیا نیست به آن حکم نمی دهد. خب کسی که به خاک ایران نه به قصد حمله تجاوز کرده است و بعد هم عذرخواهی می کند، از نظر امام عادل حتی بدون فدیه آزاد می شود، این فرق می کند با کسی که به قصد ریختن خون مسلمانان و تجاوز به خاک و مال و نوامیس آنها وارد شده است. در مورد دومی افکار عمومی هم به بردگی گرفتن آن را مذموم نمی دانند.

نیک;818029 نوشت:
حال اگر این اتفاقات برای اسرای جنگی غیر انسانی نیست پس نباید از اینکه بنده حتی مغلطه نیز کرده باشم بدتان بیاید اما اگر این اتفاقات غیر انسانی است باید حکومتهای اسلامی راهی جهت محو کردن این قوانین ظالمانه پیدا کنند.

بنابرآنچه گفتم ظالمانه بودن یا نبودن آن با توجه به شرائط فرق می کند.

و طاها;818253 نوشت:
من باید چند بار به شما بگوییم به حاشیه نروید ؟!

متوجه منظورتان نمیشوم، شما مرتب بنده را به حاشیه رفتن متهم می کنید اما واقعا چنین قصدی ندارم!!!

و طاها;818253 نوشت:
پیروان ائمه در طول این 1400 سال به احکام برده داری عمل می کردند یعنی برده می خریدند و با کنیزان حتی با زور مجامعت داشتند و تحلیل می کردند و اینها در کتب فقهی موجود است.

ببینید من عرض کردم اسلام در بدو ظهور با یک مسئله جا افتاده و پذیرفته شده روبرو بوده است، یک پروسه ای را برای از بین بردن آن در نظر گرفت و احکامش را متناسب با این پروسه طرح ریزی کرد، خب تا این مسئله منجر به آزادی بردگان شود مدت زمانی لازم بود، اسلام این مدت زمان برده داری موجود را به رسمیت شناخت، حکم اسلام در این خصوص بسیار کارآمد بود اما عملی شدن یک مسئله به دو بُعد نیاز دارد» یکی حکم و دیگری اجرا، طبیعتا اگر اجرای این حکم قوی میبود زودتر باب برده داری بسته میشد، اما با توجه به خروج بُعد اجرایی دین از جایگاه اصلی اش و غصب خلافت اهل بیت ع، نسخخ عملی برده داری مدت بیشتری طول کشید، در این پروسه هم بردگان تحت همان عنوان حکم اسلامی بوده است، یعنی اگرچه اسلام به بردگی آنها رضایت نداشت اما بالاخره باید با آن کنار میآمد، چون در نگاه اسلام تا زمانی که بردگان وجود دارند همان نگاه اولیه در بدو ظهور اسلام هم وجود دارد.

و طاها;818253 نوشت:
این چیزها را به اسلام نسبت ندهید
اسلام مصداق برده داری را از میان نبرده است
( دوباره تکرار می کنم ما به برده داری در اسلام می پردازیم نه برده داری قبل از اسلام پس لطفا بحث را به خارج از موضوع ( حاشیه ) نبرید

توقع دارید چه کنم؟
این همه روایات را کنار بگذاریم تا این حکم را که نمی پسندیم به اسلام نسبت ندهیم؟ مگر حکم اسلام دست ماست؟ خب هر چه که آیات و روایات به ما می گویند حکم اسلام است، حکم اسلام که دست ما نیست!! شما که با حکم برده داری مخالف هستید روایات را چه می کنید؟ همه را کنار می گذارید و میگویید این حکم اسلام نیست؟
واقعا شما که مشخص هست اهل عناد نیستید و دلسوز اسلام هستید و واقعا به دنبال پاسخ این مسئله هستید نظرتان چیست؟ آیا برده داری در اسلام هست یا خیر؟ اگر خیر، این روایات را چه می کنید، و اگر آری چگونه آن را توجیه می کنید؟(حتما پاسخ دهید ببینم نظرخود شما چیست)

حرف بنده این است که برده داری پس از اسلام هم همان برده داری پیش از اسلام است که باید به مرور برچیده میشد، این امر اگر با مدیریت ائمه(ع) شکل می گرفت بسیار زودتر از این اتفاق می افتاد اما چون حاکمیت از ایشان گرفته شد این برده داری دیرتر ریشه کن شد، پس من قبول دارم که این برده داری چندصد ساله در دوران اسلام رخ داد اما این را جزء همان پروسه ای بدانید که اسلام در صدد بود آن را منتفی کند، نه اینکه با رضایت ائمه(ع) اتفاق می افتاد، اما چاره ای هم از پذیرش آن نبود، چون از ابتدا می بایست این حکم متناسب با کشش و ظرفیت اجتماع ریشه کن شود، و با توجه به حوادث اجتماعی که پس از رحلت پیامبر(ص) آغاز شد، ریشه آن دیرتر خشکیده شد.

و طاها;818253 نوشت:
این ادعا است.

نهایتش این است که من یک ادعا دارم و شما هم یک ادعایی در برابر من؛ خب ادعایی و احتمالی بودن حرف من لطمه ای نمی زند چون من میگویم حکم اسلام برده بودن کنیز زادگان است تا ظلم بزرگتری در حق آنان نشود، همین که انسان یقین به بطلان چنین ادعایی ندارد باید طبق شریعت اسلام عمل کند، همین احتمالی بودن ماجرا در جواز عمل به حکم اسلام کفایت می کند، اما شما برای اثبات عقیده تون و نقض این حکم باید آن را به صورت یقینی اثبات کنید.

رحمت;818262 نوشت:
صاحب جواهر اجماع بر این حکم را نقل می کند که اسرا اگر زن و نابالغ از کفار حربی غیر ذمی باشند به محض اسارت کنیز می شوند حتی اگر جنگ هم تمام نشده باشد

این اجماع در کلام صاحب جواهر اجماع بر جواز به بردگی گرفتن اسرا است، نه وجوب آن؛ بدون شک همان طور که در پست های پیشین هم اشاره کردم و آیه 4 سوره محمد هم تصریح میکند، می توان اسرا را در ازاء فدیه و حتی بدون آن آزاد کرد.

رحمت;818262 نوشت:
از این مهمتر بر خلاف نظر برخی از علمای معاصر جنگ تنها طریق مشروع بردگی در اسلام نیست. طرق دیگری نیز برای بردگی در متون شرعی به چشم می خورد مثلا رقیت لقیط دارالکفر
اگر در دارالکفر کودک بی سرپرستی یافت شد که تولدش از مسلمان یا ذمی ممکن نباشد، استرقاق او جایز است (منهاج الصالحین ج 2/ ص 136)

رحمت;818262 نوشت:
یا یکی دیگر از راه های گرفتن برده استرقاق از طریق تغلب می باشد
اگر افرادی از دارالحرب (اعم از ساکن دارالحرب یا خارج از آن) از راه سرقت، خیانت، نیرنگ، غارت، اسارت و زور از جانب غیر نظامیان یا از جانب نظامیان اما بدون اعمال زور و در مجموع بدون جنگ ربوده شوند و به دارالاسلام آورده شوند، در حکم غنیمت محسوب می شوند و پس از پرداخت خمس آنان، ملک رباینده محسوب شده، تصرف در آنها جایز و خرید و فروش آنها مباح است. حتی اگر اخذ این افراد توسط غیر مسلمانان صورت بگیرد، خرید مسلمانان از ربایندگان کافر حتی با علم به اینکه مأخوذ از طریق زور و سرقت و خارج از جنگ به تملک کافر درآمده، مجاز است. (شرایع الاسلام 2/ 59، جواهر الکلام 24/ 229، العروه الوثقی 2/ 368، منهاج الصالحین 2 / 66).
جواز استرقاق از طریق غیر جنگ مدلول روایات متعدد است (منهاج الصالحین 1/ 374)

رحمت;818262 نوشت:
حال بفرمایید اذن امام عادل کجای این ماجرا قرار دارد؟

اولا همان طور که خود صاحب جواهر هم اشاره می‌کند، این مسئله اختلافی است(جواهرالکلام، ج24، ص229)، ثانیا عنوانی که صاحب جواهر به کار می برد در پایان می نویسد «یجوز تملکه فی حال الغیبة»، یعنی باز این حکم اختلافی مربوط به زمان غیبت و در جایی است که دسترسی به امام معصوم ممکن نیست، ثالثا خود ایشان هم اشاره می کند که منظور این نیست که اجازه لازم نیست، بلکه از ظاهر آیات و روایات اذن ایشان فهمیده می شود، تعبیر ایشان این است:
«ما يؤخذ من دار الحرب أو من أهلها في غيرها بغير إذن النبي صلى الله عليه و آله و سلم أو الإمام القائم مقامه عليه السلام ... فهو لأخذه، كالمأخوذ بإذنهلإطلاق ما دل من كتاب و سنة و إجماع على جواز اغتنام مال الكفار و سبيهم، بل ظاهرهما كونهم و ما في أيديهم من المباحات التي يملكها من يجوزها، و يستولي عليها»(جواهراکلام، ج24، ص229)
قسمتی که درشت کرده ام را دقت بفرمایید، می گوید آنچه که بدون اذن امام از کفار گرفته می شود مانند چیزی است که با اذن ایشان گرفته می شود. پس این حکم مربوط به کفار است که اسلام هرگز با آنها سر سازش ندارد، نه مثلا اهل کتاب و کشورهای غربی امروزه.
همچنین باید دقت کنید که این حکم هرگز برای انتقام و از سر جنگ و کینه نیست، و برای کامجویی و شهوترانی هم نیست، بلکه صرفا به جهت ممانعت از گسترش کفر و همچنین تربیت صحیح کفار است، لذا بعد از بیان همین مسئله جواز استرقاق کفار که با اسلام آشنایی ندارند، به عدم جواز استرقاق مرتد اشاره شده(منهاج الصالحین، ج2، ص66) روشن است که اگر این استرقاق به جهت مجازات و از سر جنگ و دشمنی می‌بود، مرتد به این حکم اولی‌تر می‌بود.

[h=1]تعیین خاخام اصلی ارتش اسرائیل که تجاوز به زنان غیریهود را مجاز می‌داند[/h]
ارتش رژیم صهیونیستی خاخامی که فتوای تجاوز به زنان غیریهود یعنی عرب در زمان جنگ را داده بود در سمت بالایی قرار داد. وزارت خارجه فلسطین ضمن محکوم کردن این اقدام آن را انحطاط اخلاقی دیگر در تل‌آویو دانست.
به گزارش ایسنا، به نوشته روزنامه فرامنطقه‌ای القدس العربی، ارتش رژیم صهیونیستی، ایال کریم، خاخام تندروی یهودی و صاحب فتوای جنجالی تجاوز به زنان عرب را به عنوان خاخام‌ اصلی ارتش تعیین کرد.
ایال کریم، فارغ التحصیل مدرسه مذهبی «بنی عکیفا» و یکی از افسران ارتش بوده است. وی در طول سال‌ها از طریق سایت کیفا به سوالات مختلف پاسخ می‌داد و در این بین برخی جواب‌ها و فتواهای تحریک آمیزی منتشر می‌کرد که ناقض قوانین بین‌الملل بود.
از جمله این فتواها اعطای مجوز به سربازان اسرائیلی برای تجاوز به زنان عرب در طول جنگ بود.
با انتشار خبر انتخاب وی از سوی ارتش برخی نمایندگان زن کنست و تشکل‌های زنان درخواست لغو فوری این انتصاب را داشتند.
عایده توما سلیمان (از لیست مشترک عربی) رئیس کمیته زنان و برابری جنسی در این رابطه اظهار داشت: فتوای کریم مبنی بر تجاوز به زنان غیریهود بسیار شبیه به فتواهای داعش در حق مردم سوریه و عراق است.
توما سلیمان تاکید کرد: اعتراض خود را نسبت به این انتخاب به مشاور حقوقی اسرائیل اعلام خواهم کرد.
وی از اعضای کنست خواست در این اعتراض به وی ملحق شوند.
غالیا فالوخ، رئیس جنبش زنانه «نعمت» نیز تاکید کرد: این انتخاب مناسب نیست و اعتراض خود و درخواست برای لغو این حکم را به رئیس ستاد ارتش ابلاغ خواهم کرد.
فالوخ افزود: کسی که بر این باور است که تجاوز به زنان مساله‌ای مفید برای بهبود روحیه سربازان است به شرطی که زنان غیریهود قربانی باشند، نمی‌تواند رهبری ارتش را از نظر اخلاقی و معنوی برعهده گیرد.
زهاوا ککوون، رئیس حزب مرتز نیز در این زمینه گفت: کریم شایستگی اینکه مرجع مذهبی اصلی ارتش باشد را ندارد در این ارتش ده‌ها هزار زن خدمت می‌کنند و او استحقاق این را ندارد که به هر شکلی نماینده اخلاق یهویان باشد.
ککوون تاکید کرد: اظهارات نگران کننده نژادپرستانه و ترسناک کریم خون زنان را به هدر می‌دهد.
سخنگوی ارتش رژیم صهیونیستی نیز گفت: کریم توضیح داد که این سخنانش تنها در پاسخ به مساله‌ای فقهی بوده و به هیچ شکلی مساله‌ای شرعی و قابل اجرا نیست.
وی مدعی شد که هرگز چنین چیزهایی ننوشته و حتی اینگونه فکر نمی‌کند که یک سرباز اسرائیلی در جنگ اجازه تجاوز جنسی داشته باشد کسی که سخنان وی را اینگونه تفسیر کرده، دچار خطا شده است.
این در حالی است که ریاض مالکی، وزیر خارجه فلسطین در بیانیه‌ای ضمن محکوم کردن این انتصاب، آن را انحطاط اخلاقی دیگری دانست که سطح پایینی که اسرائیل در سایه گروهی افراطی به آن رسیده و نیز میزان تشدید نژادپرستی در اسرائیل را نشان می‌دهد.
در ادامه بیانیه وزارت خارجه فلسطین آمده است، کریم با فتواها و موضع‌گیری‌های نژادپرستانه‌اش علیه یهودیان شناخته می‌شود و فتواهای وی تاثیر زیادی بر سربازان اسرائیلی دارد به ویژه که تعداد سربازان و افسرانی که به جریان صهیونیستی مذهبی گرایش دارند در حال افزایش است و آنها به فتواها و موضع‌گیری‌های خاخام‌ها اعتبار بیشتری می‌بخشند و بیش از تعهداتی که از سوی فرماندهان نظامی‌شان صادر می‌شود به این فتواها ملزم هستند.
وزارت خارجه فلسطین در ادامه تاکید کرد: بیشتر جنایاتی که علیه فلسطینی‌ها انجام می‌شود براساس فتواهای خاخام‌های افراطی اسرائیل و موضع‌گیری‌های نژادپرستانه آنها انجام می‌شود.
در ادامه بیانیه مذکور آمده است: این افراط گرایی که بر نهادهای مختلف اسرائیل حاکم شده احتمال خطرات برای فلسطینی‌ها را افزایش می‌دهد و راه برای اقدامات تحریک‌آمیز بیشتر و جنایات علیه فلسطینی‌ها را باز می‌کند.
این مساله نیازمند توجه جهان و عدم غفلت آنها از پیام‌های این فتواهاست که می‌تواند برای کل منطقه فاجعه بار باشد.

http://www.isna.ir/news/95040113275/%D8%AA%D8%B9%DB%8C%DB%8C%D9%86-%D8%AE%D8%A7%D8%AE%D8%A7%D9%85-%D8%A7%D8%B5%D9%84%DB%8C-%D8%A7%D8%B1%D8%AA%D8%B4-%D8%A7%D8%B3%D8%B1%D8%A7%D8%A6%DB%8C%D9%84-%DA%A9%D9%87-%D8%AA%D8%AC%D8%A7%D9%88%D8%B2-%D8%A8%D9%87-%D8%B2%D9%86%D8%A7%D9%86-%D8%BA%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%87%D9%88%D8%AF-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2

مسلم;818711 نوشت:

توقع دارید چه کنم؟

اینکه نگویید : اسلام مصداق برده داری را از بین برده است

نقل قول:
این همه روایات را کنار بگذاریم تا این حکم را که نمی پسندیم به اسلام نسبت ندهیم؟

به خاطر اینکه این همه روایات را به خاطر اینکه مورد پسند شما نیست کنار نگذارید و این جملات را به اسلام نسبت ندهید...

نقل قول:
مگر حکم اسلام دست ماست؟

خیر پس آنچه در اسلام نیست را به اسلام نسبت ندهید.

نقل قول:
شما که با حکم برده داری مخالف هستید روایات را چه می کنید؟

شما که با حکم برده داری مخالف هستید روایات را چه می کنید ؟ چرا چیزی را که اسلام نگفته را به اسلام نسبت می دهید ؟
( برده داری در اسلام هست . آیات قرآن و روایات را نگاه کنید .... )

نقل قول:
همه را کنار می گذارید و میگویید این حکم اسلام نیست؟

چرا شما اینکار را می کنید و اسلام را تحریف شده معرفی می کنید ؟
احکام برده داری نسخ نشده است و اسلام آنها را از بین نبرده است

نقل قول:
واقعا شما که مشخص هست اهل عناد نیستید و دلسوز اسلام هستید و واقعا به دنبال پاسخ این مسئله هستید نظرتان چیست؟ آیا برده داری در اسلام هست یا خیر؟ اگر خیر، این روایات را چه می کنید، و اگر آری چگونه آن را توجیه می کنید؟(حتما پاسخ دهید ببینم نظرخود شما چیست)

اسلام برده داری را نسخ نکرده است نه حکما و نه عملا.

نقل قول:
حرف بنده این است که برده داری پس از اسلام هم همان برده داری پیش از اسلام است که باید به مرور برچیده میشد،

خیر برده داری بعد از اسلام مثل برده داری قبل از اسلام نبود

این که باید به مرور برچیده شود، حرف اسلام نیست. حرف خودتان است.

حکم برده داری نسخ نشده است.

اگر امام عادلی بر سر کار باشد ممکن است برده بگیرد و ممکن است نگیرد دلیلی وجود ندارد که به ما بگوید امام برده نخواهد گرفت.

در 1400 سال گذشته مسلمانان از جمله شیعیان به احکام برده داری عمل کرده اند با اینکه امام عادلی وجود نداشته است.

دلیلی وجود ندارد که نشان دهد اسلام مصداق برده داری را از میان برده است.

و طاها;819924 نوشت:
اینکه نگویید : اسلام مصداق برده داری را از بین برده است

حرف بنده واضح است، اما واقعا منظور شما را نمی فهمم، ببینید من می گویم :اسلام به دنبال این بوده است که با یک برنامه ریزی مدت دار و از طریق محدود کردن طرق برده گیری، و گسترش قوانین آزادسازی بردگان، به مرور زمان برده داری را نسخ کند؛ شما منکر این هستید؟ یا این را می‌پذیرید اما می‌گویید در عمل موفق نبوده است؟
اگر منظورتان ناکامی در عمل است، خب این را بنده قبول دارم که می توانست برده داری مدت ها زودتر نسخ شود، اما به خاطر این که اجرای احکام اسلامی از مسیر اصلی خودش خارج شد، و این بر اجرای تمامی احکام از جمله برده داری تأثیر گذاشت.

و طاها;819924 نوشت:
به خاطر اینکه این همه روایات را به خاطر اینکه مورد پسند شما نیست کنار نگذارید و این جملات را به اسلام نسبت ندهید...

و طاها;819924 نوشت:
شما که با حکم برده داری مخالف هستید روایات را چه می کنید ؟ چرا چیزی را که اسلام نگفته را به اسلام نسبت می دهید ؟
( برده داری در اسلام هست . آیات قرآن و روایات را نگاه کنید .... )

کدام روایات؟ به چند مورد اشاره بفرمایید لطفا

و طاها;819924 نوشت:
این که باید به مرور برچیده شود، حرف اسلام نیست. حرف خودتان است.

شما به بنده که روایات متعدد در این تاپیک آورده ام می گویید فقط ادعا می کنم، اما خودتان بر صحبت هایتان آیه و روایتی ذکر نکرده اید، آیا این صحبت های شما صرف ادعا نیست؟
شفاف صحبت کنید بینم ادعای شما چیست؟ اسلام برده داری را کامل امضاء کرده؟ اصلا امضاء نکرده؟ بالاخره منظورتان چیست؟ و چه سندی در اثبات ادعایتان دارید؟

مسلم;820521 نوشت:
حرف بنده واضح است، اما واقعا منظور شما را نمی فهمم، ببینید من می گویم :اسلام به دنبال این بوده است که با یک برنامه ریزی مدت دار و از طریق محدود کردن طرق برده گیری، و گسترش قوانین آزادسازی بردگان، به مرور زمان برده داری را نسخ کند؛

من میگویم این حرف شما سند ندارد

اسلام احکامش مشخص است اینهایی که شما به بند اسلام بسته اید سند ندارد...

امام زمان ع هم که ظهور کنند ممکن است دستور به برده داری بدهند

در دو پست قبلی خیلی واضح گفتم
اسلام برده داری را نسخ نکرده است بلکه ان را محدود کرده است.
و امام عادل میتواند به برده گیری بپردازد
همچنین احکام خرید و فروش و سایر احکام برده توسط شیعیان و مسلمین انجام میشده است
و این احکام همچنان جاری است.

روایت تا دلتان بخواهد هست که سر فرصت می اورم
من به احکام فقهی حواله دادم که جای بحث نداشته باشد....

و طاها;820530 نوشت:
من میگویم این حرف شما سند ندارد

پس این همه سفارش به آزادسازی برده ها برای چیست؟ جز این است که اسلام در حقیقت خواهان برده داری نیست و نگاهی ذاتی به آن ندارد. اصلا عقل به خوبی می فهمد که حداقل کار این است که به بردگی گرفتن کنیززادگان مورد رضایت قلبی اسلام نیست، و نهی از آزادی آنها همان طور که از روایات فهمیده می شود فقط به خاطر تأمین آنهاست؛ پس نمی توان گفت اسلام به دنبال ریشه کن کردن بردگی نیست.

و طاها;820538 نوشت:
اسلام برده داری را نسخ نکرده است بلکه ان را محدود کرده است.
و امام عادل میتواند به برده گیری بپردازد
همچنین احکام خرید و فروش و سایر احکام برده توسط شیعیان و مسلمین انجام میشده است
و این احکام همچنان جاری است.

خب بنده هم با این حرف شما مخالف نیستم، اما قبول دارید که اسلام برده داری بدون این محدودیت را قبول ندارد اما بالاجبار در مقاطعی آن را امضاء نموده است، پس خرید و فروش بردگان که قرن ها ادامه داشته است مورد رضایت اسلام نبوده، و اسلام به دنبال نسخ آن بوده است، چرا که آن بردگان هرگز از مسیری که اسلام گفته است گرفته نشده اند، و امام عادلی حکم به بردگی آنها نداده، اما از آنجا که اسلام باید با اقتضائات جامعه، این نوع برده داری را نسخ می کرده است، به یکباره حکم به آزادسازی و نامشروع بودن بردگی آنها نداده، اگرچه قلبا راضی نبوده و به دنبال آزادی آنها بوده است.

من در طول این تاپیک بارها عرض کرده ام که قبول دارم که حکم برده داری نقض نشده و ممکن است امام عادلی آن را به مصلحت بداند و دوباره اجرا کند، اما در حال حاضر مصداق آن وجود ندارد؛ این یعنی اسلام عملا آن را نفی کرده است و امام عادلی فعلا آن را به مصلحت ندانسته است؛ برای قضاوت در مورد برده داری در قرون پس از اسلام هم انصافا آیا در این قرون به جز موارد نادر امام عادلی بر سر کار بوده است که بردگان با حکم او به بردگی گرفته شده باشند؟ پس صرف این که شیعیان و خود ائمه(ع) بردگان را خرید و فروش می کرده اند دلیل بر این نیست که این همان برده داری مورد نظر اسلام بوده است، بلکه این جزو همان پروسه ای است که اسلام برای نقض برده داری موسوم در نظر گرفته است؛ همان طور که اسلام در بدو ظهور هم با برده داری مخالفت یکباره نکرد، آیا می شود گفت پس برده داری در زمان ظهور اسلام همان برده داری مورد نظر اسلام است؟! پس این مماشات با برده داری در قرون متمادی پس از اسلام مادامی که امام عادلی در کار نبوده، به رضایت اسلام از آن نیست، بلکه جزء همان پروسه ای است که حکم اسلام به مرور زمان و تغییر فرهنگ ها باید اتفاق می افتاد.

مسلم;820567 نوشت:

پس این همه سفارش به آزادسازی برده ها برای چیست؟ جز این است که اسلام در حقیقت خواهان برده داری نیست و نگاهی ذاتی به آن ندارد. اصلا عقل به خوبی می فهمد که حداقل کار این است که به بردگی گرفتن کنیززادگان مورد رضایت قلبی اسلام نیست، و نهی از آزادی آنها همان طور که از روایات فهمیده می شود فقط به خاطر تأمین آنهاست؛ پس نمی توان گفت اسلام به دنبال ریشه کن کردن بردگی نیست.

.

انتخاب بین خوب و خوب تر است
( آن هم نه همیشه ... آزادی سازی ممکن است حرام یا واجب، مستحب یا مکروه یا مباح، یا عقلا لازم یا منهی یا غیرلازم باشد... )
(مثل اینکه بگوییم خوب است نماز مستحبی بخوانید اما اگر نخوانیم به این معنا نیست که خدا از ما رضایت قلبی ندارد.)
نه انتخاب بین بد و خوب
برده داری مورد نظر اسلام ظلم نیست و خداوند حکم ظالمانه نمی دهد.
الان هم که برده داری ( حداقل به صورت ظاهری و گسترده ) نمی کنند تنها به خاطر باور به ظالمانه بودن برده داری (در هر شکل آن ) است یا به خاطر منع قانونی است ...
در حالی که برده داری و برده گیری در اسلام ظالمانه نیست...

نقل قول:
اما در حال حاضر مصداق آن وجود ندارد؛ این یعنی اسلام عملا آن را نفی کرده است

اینکه بگوییم مصداق ندارد خیلی فرق می کند با اینکه بگوییم اسلام مصداقش را از بین برده است ....و به دنبال از بین بردن و ریشه کن کردن آن است...

نقل قول:
و امام عادلی فعلا آن را به مصلحت ندانسته است؛

ما می گوییم 1400 سال است داریم عمل می کنیم و الان هم می توانیم عمل کنیم فقط منتظریم مصداقش پیدا شود!

مثلا امام عادل مثل ولی فقیه یا امام زمان حکم دهد تا دوباره برای هزاران سال و شاید بیشتر برده داری رونق بگیرد...

حتی بنا به نظر برخی فقها بدون وجود و حضور امام عادل نیز اجازه ی برده گیری داریم که این بستگی به اجتهاد دارد و مجتهد حجت دارد و تشخیص مجتهد برای خودش و مقلدینش حجت است.

یا همانطور که گفتم تنها لازم است برده داری از سوی مسلمین یا غیر مسلمین رونق بگیرد تا برای ما نیز عمل به احکام خرید و فروش، جاری و مجاز شود...

آیات و روایات هم که داریم ...

نقل قول:
پس صرف این که شیعیان و خود ائمه(ع) بردگان را خرید و فروش می کرده اند دلیل بر این نیست که این همان برده داری مورد نظر اسلام بوده است،

اولا خرید و فروش بردگان توسط ائمه یا شیعیان یا مسلمانان، دلیل بر این نیست که مخالف نظر اسلام بوده است ( آنچه شما به دنبالش هستید )

دوما دلیل بر این است که موافق نظر اسلام بوده است. ( چون به آن عمل می کرده اند و الان هم می توانیم عمل کنیم )

اینم چند تا روایت

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ سَبْيِ الْأَكْرَادِ إِذَا حَارَبُوا وَ مَنْ حَارَبَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ هَلْ يَحِلُّ نِكَاحُهُمْ وَ شِرَاؤُهُمْ قَالَ نَعَمْ

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْمٍ مَجُوسٍ خَرَجُوا عَلَي أُنَاسٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي أَرْضِ الْإِسْلَامِ هَلْ يَحِلُّ قِتَالُهُمْ قَالَ نَعَمْ وَ سَبْيُهُمْ

عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْعَدُوِّ صَالَحُوا ثُمَّ خَفَرُوا وَ لَعَلَّهُمْ إِنَّمَا خَفَرُوا لِأَنَّهُ لَمْ يُعْدَلْ عَلَيْهِمْ أَ يَصْلُحُ أَنْ يُشْتَرَي مِنْ سَبْيِهِمْ قَالَ إِنْ كَانَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَبَانَ عَدَاوَتُهُمْ فَاشْتَرِ مِنْهُ وَ إِنْ كَانَ قَدْ نُفِرُوا وَ ظُلِمُوا فَلَا تَبْتَعْ مِنْ سَبْيِهِمْ

الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ رِفَاعَةَ النَّخَّاسِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَي ع إِنَّ الْقَوْمَ يُغِيرُونَ عَلَي الصَّقَالِبَةِ وَ النُّوبَةِ فَيَسْرِقُونَ أَوْلَادَهُمْ مِنَ الْجَوَارِي وَ الْغِلْمَانِ فَيَعْمِدُونَ إِلَي الْغِلْمَانِ فَيَخْصُونَهُمْ ثُمَّ يُبْعَثُونَ إِلَي بَغْدَادَ إِلَي التُّجَّارِ فَمَا تَرَي فِي شِرَائِهِمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ مَسْرُوقُونَ أَنَّمَا أَغَارُوا عَلَيْهِمْ مِنْ غَيْرِ حَرْبٍ كَانَتْ بَيْنَهُمْ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشِرَائِهِمْ إِنَّمَا أَخْرَجُوهُمْ مِنَ الشِّرْكِ إِلَي دَارِ الْإِسْلَام‌

و طاها;820637 نوشت:
اینم چند تا روایت

مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ الْفَضْلِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ سَبْيِ الْأَكْرَادِ إِذَا حَارَبُوا وَ مَنْ حَارَبَ مِنَ الْمُشْرِكِينَ هَلْ يَحِلُّ نِكَاحُهُمْ وَ شِرَاؤُهُمْ قَالَ نَعَمْ

أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَي عَنِ ابْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ صَفْوَانَ عَنِ الْعِيصِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ قَوْمٍ مَجُوسٍ خَرَجُوا عَلَي أُنَاسٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ فِي أَرْضِ الْإِسْلَامِ هَلْ يَحِلُّ قِتَالُهُمْ قَالَ نَعَمْ وَ سَبْيُهُمْ

عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ عَنْ زَكَرِيَّا بْنِ آدَمَ قَالَ سَأَلْتُ الرِّضَا ع عَنْ قَوْمٍ مِنَ الْعَدُوِّ صَالَحُوا ثُمَّ خَفَرُوا وَ لَعَلَّهُمْ إِنَّمَا خَفَرُوا لِأَنَّهُ لَمْ يُعْدَلْ عَلَيْهِمْ أَ يَصْلُحُ أَنْ يُشْتَرَي مِنْ سَبْيِهِمْ قَالَ إِنْ كَانَ مِنْ عَدُوٍّ قَدِ اسْتَبَانَ عَدَاوَتُهُمْ فَاشْتَرِ مِنْهُ وَ إِنْ كَانَ قَدْ نُفِرُوا وَ ظُلِمُوا فَلَا تَبْتَعْ مِنْ سَبْيِهِمْ

الْحَسَنُ بْنُ مَحْبُوبٍ عَنْ رِفَاعَةَ النَّخَّاسِ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ مُوسَي ع إِنَّ الْقَوْمَ يُغِيرُونَ عَلَي الصَّقَالِبَةِ وَ النُّوبَةِ فَيَسْرِقُونَ أَوْلَادَهُمْ مِنَ الْجَوَارِي وَ الْغِلْمَانِ فَيَعْمِدُونَ إِلَي الْغِلْمَانِ فَيَخْصُونَهُمْ ثُمَّ يُبْعَثُونَ إِلَي بَغْدَادَ إِلَي التُّجَّارِ فَمَا تَرَي فِي شِرَائِهِمْ وَ نَحْنُ نَعْلَمُ أَنَّهُمْ مَسْرُوقُونَ أَنَّمَا أَغَارُوا عَلَيْهِمْ مِنْ غَيْرِ حَرْبٍ كَانَتْ بَيْنَهُمْ فَقَالَ لَا بَأْسَ بِشِرَائِهِمْ إِنَّمَا أَخْرَجُوهُمْ مِنَ الشِّرْكِ إِلَي دَارِ الْإِسْلَام‌

با تشکر از جناب وطاها

با اجازه ایشان من هم چند نکته اضافه می کنم.

سَبْى: در بند اسارت، از زنان و كودكان.

سبى در لغت به معناى مطلق اسير است؛ليكن در فقه در خصوص زنان و كودكان در بند اسارت اطلاق شده است. ( فرهنگ فقه فارسی ج4ص381 __ جواهر الکلام ج21 ص 156)

این دو روایت هم من اضافه می کنم (قابل توجه کارشناس):

عنه عن محمد بن عبد الجبار عن صفوان بن يحيى عن المرزبان بن عمران قال : سألته عن سبي الديلم وهم يسرق بعضهم من بعض ويغير عليهم المسلون بلا امام أيحل شراؤهم؟ فكتب : إذا اقروا بالعبودية فلا بأس بشرائهم. ( تهذیب الاحکام ج6 ص161)

ترجمه : از امام رضا درباره ی زنان و کودکان اسیر دیلمی سوال شد که آنها بعضیشان از بعضی دیگر می دزدند ومسلمانان بدون امام بر آنها شبیخون می زنند آیا خریدن آنها حلال است؟ امام در جواب نوشت: هنگامی که ابراز فرمانبرداری کردند خریدن آنها اشکالی ندارد.

وعن عدة من أصحابنا ، عن أحمد بن محمد ، عن محمد بن سهل ، عن زكريا بن آدم قال : سألت الرضا عليه‌السلام عن قوم من العدو ـ إلى أن قال : ـ وسألته عن سبي الديلم يسرق بعضهم من بعض ، ويغير المسلمون عليهم بلا إمام أيحل شراؤهم؟ قال : إذا أقرّوا لهم بالعبودية فلا بأس بشرائهم
( تهذیب الاحکام ج7 ص 77__ کافی ج5 ص 210)

و طاها;820631 نوشت:
انتخاب بین خوب و خوب تر است

یعنی گرفتن انسان ها به عنوان برده و نگهداری از آنها و سلب حق انتخاب همسر از ایشان خوب است؟ آیا این حرف شما ادعا نیست؟ دلیل شما بر این حرفی که هرکسی می فهمد برده داری بالذات قبح دارد مگر آنکه مصلحتی بالاتر از آن باشد، چیست؟ روشن است که برده داری هرگز به تنهایی و فی نفسه خوب نخواهد بود. از خود برده گرفتن اسرا که بگذریم به بردگی گرفتن کنیز زادگان که دیگر عقل می فهمد فی نفسه خوب نیست! چطور شما می گویید بین خوب و خوب تر؟!!

و طاها;820631 نوشت:
برده داری مورد نظر اسلام ظلم نیست و خداوند حکم ظالمانه نمی دهد.

خب بله در این حرفی نیست، اما اگر کسی از ظالمانه بودن یک حکم در اسلام سوال کرد شما نمی توانید بگویید خدا حکم ظالمانه نمی دهد!! باید برای او ظالمانه نبودنش را اثبات کنید. آنچه که شروع کننده این تاپیک و سایر دوستان به دنبال آن بوده اند این است که چگونه چنین حکمی ظالمانه نیست؟ خدایی که حکم ظالمانه نمی دهد با چه توجیهی چنین حکمی را امضاء کرده است؟

و طاها;820631 نوشت:
اینکه بگوییم مصداق ندارد خیلی فرق می کند با اینکه بگوییم اسلام مصداقش را از بین برده است

یعنی از نظر شما اسلام به دنبال حفظ یا ترویج نظام برده داری بوده است؟ خب وقتی نبوده باشد یعنی قلبا خواستار سرنگونی نظام برده داری است، اگرچه در برخی قرون به خاطر نظام فرهنگی حاکم بر جامعه، یا جنبه های دیگری که در پست های پیشین اشاره شده چون بازدارندگی این حکم، بالاجبار آن را پذیرفته است.

و طاها;820631 نوشت:
ما می گوییم 1400 سال است داریم عمل می کنیم و الان هم می توانیم عمل کنیم فقط منتظریم مصداقش پیدا شود!

خب مصداقش را کی می سازد؟ وقتی امامی در مقطعی اجازه بردگی گرفتن نمی دهد یعنی آن را در آن مقطع، ولو به صورت موقتی از نظر مصداقی ان را از بین برده، و بازسازی آن را فعلا به مصلحت نمی داند، من این را میگویم.

و طاها;820631 نوشت:
اولا خرید و فروش بردگان توسط ائمه یا شیعیان یا مسلمانان، دلیل بر این نیست که مخالف نظر اسلام بوده است

خب در ابتدای ظهور اسلام اگر پیامبر(ص) برده ای خریداری کرده اند، یا مسلمانان برده ای نگهداری می کرده اند که آن برده قبل از ظهور اسلام و توسط کفار به بردگی گرفته شده بود، یا اصلا به خاطر بدهکاری به بردگی گرفته شده بود، یعنی اسلام آن بردگی را قبول دارد؟ خواهش می کنم دقت بفرمایید بخش عمده ای از احکام اسلام با برده داری آن زمان از باب مماشات بوده است، والا اسلام قلبا نسبت به آن رضایت نداشته و در صدد بوده است تا آن نظام را ریشه کن کند.

و طاها;820631 نوشت:
دوما دلیل بر این است که موافق نظر اسلام بوده است. ( چون به آن عمل می کرده اند و الان هم می توانیم عمل کنیم )

بله بنده هم حرفی ندارم،من هم میگویم حکم هنوز هم هست، منتهی تا زمانی که دستور به برده گرفتن ندهد یعنی با مصداق سازی برای آن مخالف است، و ترویج آن را به دلائلی جایز نمی داند؛ باور کنید اسلام تمایلی به برده داری ندارد، و آن را از باب جایی که چاره ای از آن نیست می پذیرد، نه ان که خوب باشدو آزاد کردن خوب تر!

و طاها;820637 نوشت:
اینم چند تا روایت

اولا این روایات هم منافاتی با آنچه عرض کردم ندارند؛ ثانیا وقتی این روایات را کنار روایاتی که نقل کردم و جملات صاحب جواهر که بنده عرض کردم بگذاریم روشن میشود وجه جمع این است که اذن امام لازم است منتهی ممکن است از قرائنی این اذن امام فهمیده شود، و ثالثا این که تمام این روایات در زمانی صادر شده است که همچنان دوران برده داری رواج داشته است، اما امروزه نمی شود به این روایات عمل کرد، می توانید از مراجع تقلید استفتاء کنید، نه مقام معظم رهبری ک در رأس و زمام دار هستند و نه سایر مراجعی که بنده استفتاء کردم عمل به چنین روایاتی را در زمان حال جایز نمیدانند.

عصران;820674 نوشت:
با اجازه ایشان من هم چند نکته اضافه می کنم.

سَبْى: در بند اسارت، از زنان و كودكان.

سبى در لغت به معناى مطلق اسير است؛ليكن در فقه در خصوص زنان و كودكان در بند اسارت اطلاق شده است. ( فرهنگ فقه فارسی ج4ص381 __ جواهر الکلام ج21 ص 156)

این دو روایت هم من اضافه می کنم (قابل توجه کارشناس):

با سلام و احترام

همانطور که به جناب وطاهای عزیز هم عرض کردم اولا این روایات هم منافاتی با آنچه عرض کردم ندارند؛ ثانیا وقتی این روایات را کنار روایاتی که نقل کردم و جملات صاحب جواهر که بنده عرض کردم بگذاریم روشن میشود وجه جمع این است که اذن امام لازم است منتهی ممکن است از قرائنی این اذن امام فهمیده شود، و ثالثا این که تمام این روایات در زمانی صادر شده است که همچنان دوران برده داری رواج داشته است، اما امروزه نمی شود به این روایات عمل کرد، می توانید از مراجع تقلید استفتاء کنید، نه مقام معظم رهبری ک در رأس و زمام دار هستند و نه سایر مراجعی که بنده استفتاء کردم عمل به چنین روایاتی را در زمان حال جایز نمیدانند.

مسلم;820883 نوشت:
وجه جمع این است که اذن امام لازم است

با عرض سلام و احترام متقابل

کارشناس عزیز من قید بدون امام بودن را در روایات پررنگ کرده بودم . پس وقتی که شما حرف از اذن امام می زنید این به معنای طرد آن روایات است نه جمع روایات.

عصران;820919 نوشت:
کارشناس عزیز من قید بدون امام بودن را در روایات پررنگ کرده بودم . پس وقتی که شما حرف از اذن امام می زنید این به معنای طرد آن روایات است نه جمع روایات.

با سلام و احترام
بله جناب عصران عزیز بنده متوجه فرمایش شما هستم، منتهی منظورم این است که وقتی از قرائن فهمیده میشود که اذن و رضایت امام وجود دارد نیازی به اذن گرفتن نیست، لذا تعارضی بین روایات نیست و قابل جمع خواهند بود، و تا زمانی که جمع بین روایات امکان دارد نباید آنها را طرد کرد، این سخن بنده نیست، خود صاحب جواهر هم ضمن بیان روایات اینچنینی اشاره می کند که منظور این نیست که اجازه لازم نیست، بلکه از ظاهر آیات و روایات اذن ایشان فهمیده می شود، و در موارد اینچنینی که از سایر قرائن اذن امام فهمیده می شود نیازی به اذن گرفتن نیست، نه این که اصلا اذن ایشان شرط نباشد، تعبیر ایشان این است:
«ما يؤخذ من دار الحرب أو من أهلها في غيرها بغير إذن النبي صلى الله عليه و آله و سلم أو الإمام القائم مقامه عليه السلام ... فهو لأخذه، كالمأخوذ بإذنه لإطلاق ما دل من كتاب و سنة و إجماع على جواز اغتنام مال الكفار و سبيهم، بل ظاهرهما كونهم و ما في أيديهم من المباحات التي يملكها من يجوزها، و يستولي عليها»(جواهراکلام، ج24، ص229
(

به نظر هم معقول می آید، چون اگر واقعا در اسیر گرفتن و به بردگی گرفتن هیچ اذنی، ولو از سایر قرائن روایی شرط نباشد دیگر سنگ روی سنگ بند نمی شود!

مسلم;820882 نوشت:
روشن است که برده داری هرگز به تنهایی و فی نفسه خوب نخواهد بود. از خود برده گرفتن اسرا که بگذریم به بردگی گرفتن کنیز زادگان که دیگر عقل می فهمد فی نفسه خوب نیست! چطور شما می گویید بین خوب و خوب تر؟!!

............باید برای او ظالمانه نبودنش را اثبات کنید.

دلیل من بر خوب بودن برده داری :
ما با عقل به حقانیت و راستی اسلام رسیدیم.
پس احکام آن را خوب می دانیم هر چند فعلا عقل ما درستی انها را درک نکند یا آن را ظالمانه بداند ... ( طریقه ای که علما در مورد احکام اسلام در پیش گرفته اند )
مثلا حکم ارتداد یا شهادت و دیه زن یا نجاست کفار یا حرمت گوشت خوک یا جهاد یا برده داری
اسلام برده داری را حرام نکرده است بلکه حکم به برده داری داده است.
تا زمانی که حکم به حرمت این عمل نیاید، حلیت برده داری باقی خواهد بود تا قیامت ( حلال و حرام محمد ص تا قیامت حلال و حرام باقی می ماند )
پس با عقل ثابت می کنیم که برده داری خوب است اگر چه متوجه نشویم چرا خوب است ...

اما دلیل شما برای بد بودن برده داری :
شما هیچ دلیلی بر حرمت برده داری ندارید
شما تنها ادعا دارید عقل، برده داری را بد می داند...
اما با کدام دلیل ثابت کردید که برده داری بد است ؟
هر وقت ثابت کردید که این کار بد است تازه آن وقت تضادی میان شرع و عقل شکل می گیرد و باید به فکر حل کردن آن باشیم ( توجه داشته باشیم که شرع نیز با عقل ثابت شد پس شرعی بودن به معنای غیر عقلی بودن نیست )
پس شما باید با مستقلات عقلیه به اثبات ادعایتان بپردازید...

نقل قول:

یعنی از نظر شما اسلام به دنبال حفظ یا ترویج نظام برده داری بوده است؟

برده داری از احکام امضائی اسلام است که تا زمانی که موضوع باقی بماند اجرا می شود و اگر می بینیم به مدت حدودا 200 سال از عمر بیش از 1400 ساله ی اسلام این حکم اجرا نشده است چند دلیل دارد ... حکام مسلمان از اسلام دور شدند و سرزمین مسلمانان به دست کفار افتاد ... مسلمانان از اسلام و احکامش فاصله گرفتند و حتی این احکام را قبیح دانستند .... قوانین بین المللی با قدرت استکبار و ایادی استکبار( مثل حکام دست نشانده ) جایگزین شد ...
از این به بعد تا زمان ظهور، همین دلایل می تواند جلوی اجرای این حکم حلال را بگیرد ...
بعد از ظهور که تکلیف همه روشن می شود و امام می تواند برده داری های قبلی را ابقاء کرده و دستور به برده داری جدید هم بدهند.

نقل قول:

خب مصداقش را کی می سازد؟

مصداق را کسی نمی سازد... بلکه مصداقش را تشخیص می دهند... هر گاه مصداقش آمد حکم اجرا می شود...
اجازه ندادن معصوم به معنای نبودن شرایط است نه به مقصود از بین بردن مصداق ...
مثلا وقتی امام اجازه نمی دهد دست دزد قطع شود به معنای نبودن شرایط است نه به معنای از بین بردن قطع ید.
بله اسلام دوست دارد کسی دزدی نکند یا کسی کفر نورزد یا کسی یهودی و مسیحی نباشد اما این باعث نمی شود از اجرای احکام صرف نظر کند بلکه اتفاقا اجرای آنها را لازم می داند ....
برده داری مباح است اگر نگوییم در مواردی مستحب است و اتفاقا یک حکمتش از بین بردن کفر است...
جهاد نیز یک حکمتش از بین بردن کفر است ...
( البته ما به دلیل واقعی بسیاری از احکام واقف نیستیم اما می توانیم به تعدادی از حکمت های احکام پی ببریم )

نقل قول:

وقتی امامی در مقطعی اجازه بردگی گرفتن نمی دهد یعنی آن را در آن مقطع، ولو به صورت موقتی از نظر مصداقی ان را از بین برده

اولا جواب شما در چند سطر قبلی داده شد ( چون اجازه ندادن به معنای نبودن شرایط است نه به مقصود از بین بردن مصداق مثل دزدی و قطع ید )
دوما در عمر 1400 ساله ی اسلام مگر چند سال امام قدرت داشتند که شما بگویید اجازه نداده اند ؟
مثل این است که بگویید پدر عیسی غذا نمی خورد در حالی که اصلا عیسی، پدر نداشت.
سوما همانطور که گفتم روایات و اجتهاد نشان می دهد که ائمه با اینکه قدرت نداشته اند اما برده داری را جایز دانسته اند و هر کسی به فتوای مرجع خودش یا اجتهاد خودش عمل خواهد کرد.

نقل قول:

من هم میگویم حکم هنوز هم هست، منتهی تا زمانی که دستور به برده گرفتن ندهد یعنی با مصداق سازی برای آن مخالف است

بزرگوار مگر شما که هستید که برای امام تعیین تکلیف کنید ؟
تشخیص با امام است و نیازی به اجازه از جنابعالی ندارد....

البته در کنار طریقه ی علما به تعبیر من طریقه ی عقلا هم داریم که همان بحث حسن و قبح عقلی است که جنبه کلامی هم پیدا می کند.
اکنون شما ادعا دارید برده داری بد است.... دلیل ؟

و طاها;821096 نوشت:
دلیل من بر خوب بودن برده داری :
ما با عقل به حقانیت و راستی اسلام رسیدیم.
پس احکام آن را خوب می دانیم هر چند فعلا عقل ما درستی انها را درک نکند یا آن را ظالمانه بداند ... ( طریقه ای که علما در مورد احکام اسلام در پیش گرفته اند )
مثلا حکم ارتداد یا شهادت و دیه زن یا نجاست کفار یا حرمت گوشت خوک یا جهاد یا برده داری

جناب وطاهای عزیز این چیزی که شما می گویید مربوط به زمانی است که حکم اسلام عقل گریز باشد، لذا می گوییم منع عقلی که ندارد؛ اما در جایی که حکم به ظاهر عقل ستیز باشد چاره ای از توجیه و تبیین آن نیست(دقت بفرمایید)
ما در مورد گوشت خوک و نجاست کفار و... می توانیم بگوییم حکمتش را نمی دانیم و چون اسلام فرمان داده عمل می کنیم و نیازی به توجیه هم ندارد چرا که عمل به آنها ضرری را متوجه کسی نمی کند و تعارضی با عقل هم ندارد؛ اما در مورد ارتداد و برده داری و... که بدون شک تعارض به حقوق برخی انسان ها و تصمیم گیری یک طرفه در مورد آنهاست نمی توانیم بدون توجیه به آن عمل کنیم و بگوییم خدا فرمان داده!! ارتداد در ظاهر یعنی کشتن یک انسان به خاطر اعتقاداتش، خب صد در صد این باید توجیه شود تا حالت منطقی به خود بگیرد؛ یا به اسارت گرفتن یک انسان و سلب حق آزادی و مالکیت و اجبار او به ازدواج در شرایط عادی بسیار زشت و قبیح است و هر سلیم النفسی این را درک کرده و می پذیرد؛ لذا حتما باید توجیه شود تا از این عقل ستیز بودن ظاهری به در آید.
خواهش می کنم بین این دو دسته احکام خلط نکنید، اگر حکم یک دین عقل ستیز باشد، این ستیز با عقل به اصل اعتقادات آن دین هم رخنه می کند و بر متکلم است که به آن پاسخ دهد، اینجا نمیشود گفت چون خدا فرمان داده!!! ما در جایی می توانیم احکام را اینگونه که شما فرموده اید توجیه کنیم که حکمی نه عقل پذیر باشد، و نه عقل ستیز؛ بلکه عقل گریز باشد، اینجا می گوییم عقل انسان نه توان اثبات آن را دارد، و نه توان رد آن را لذا با تکیه بر اعتقاداتمان آن را می پذیریم؛ نه در این مسئله برده داری که هر عقلی می فهمد در شرایط عادی ظلم است، لذا باید توجیه شود اسلام چرا و در ه شرایطی آن را جایز می شمارد.

و طاها;821096 نوشت:
شما تنها ادعا دارید عقل، برده داری را بد می داند...
اما با کدام دلیل ثابت کردید که برده داری بد است ؟

عقل انسان میگوید هر تعرضی به حقوق دیگران بد است، وقتی عقل می فهمد دزدی بد است، آن موقع نمی فهمد که به بردگی گرفتن دیگران، سلب حق مالکیت از ایشان، و رابطه جنسی بدون رضایت ایشان بد است؟!! انصافا از فرمایش شما تعجب می کنم!! نمی توان حکم را همین طوری بدون تبیین رها کرد و گفت اسلام مطلقا آن را جایز دانسته و به دنبال اجرای آن است!

و طاها;821096 نوشت:
برده داری از احکام امضائی اسلام است که تا زمانی که موضوع باقی بماند اجرا می شود و اگر می بینیم به مدت حدودا 200 سال از عمر بیش از 1400 ساله ی اسلام این حکم اجرا نشده است چند دلیل دارد ... حکام مسلمان از اسلام دور شدند و سرزمین مسلمانان به دست کفار افتاد ... مسلمانان از اسلام و احکامش فاصله گرفتند و حتی این احکام را قبیح دانستند .... قوانین بین المللی با قدرت استکبار و ایادی استکبار( مثل حکام دست نشانده ) جایگزین شد

من واقعا متاسفم از این که می بینم شما از بین رفتن نظام برده داری را به معنای دور شدن از اسلام می دانید!!! کوچکترین تفحص در سیره ائمه(ع) نشان می دهد آنها نیز خواستار ریشه کن شدن برده داری بوده اند اما عوامل دیگر از جمله نبودن فضای فرهنگی مناسب، و نداشتن پشتوانه های اقتصادی برای بردگان مانع از آن می شده، لذا علی(ع) در روایت فرموده اند هزار بنده با دسترنج خود آزاد کردم، و می فرمودند کسانی را ازاد کنید که بتوانند مخارج اقتضادی خود را بر عهده بگیرند و...؛ انصافا هر کسی می فهمد که آزادسازی در نگاه ایشان هدف است، که موانعی بر سر راه ایشان وجود دارد، نه اینکه نگهداری خوب باشد و آزادسازی خوب تر!

و طاها;821096 نوشت:
مصداق را کسی نمی سازد... بلکه مصداقش را تشخیص می دهند... هر گاه مصداقش آمد حکم اجرا می شود...

ما هم مصداق سازی داریم، و هم مصداق یابی؛ کسی که دارد مشروب درست می کند دارد مصداق سازی می کند، اما کسی که بین دو لیوان شک دارد که کدام آب است و کدام مشروب دارد مصداق یابی می کند؛ امام عادل تا زمانی که به بردگی گرفتن اسرا فرمان نداده باشد می تواند آنها را ازاد کرده یا از انها فدیه بگیرد، اما اگر به بردگی آنها فرمان بدهد دارد برای بردگی دارد مصداق سازی می کند، اما مکلفین هستند که در خرید و فروش بردگان مصداق یابی می کنند.

و طاها;821096 نوشت:
برده داری مباح است اگر نگوییم در مواردی مستحب است و اتفاقا یک حکمتش از بین بردن کفر است.


بله بنده هم قبول دارم، من هم می گویم حکم وجود دارد و هر زمانی که امام عادل تشخیص دهد اجرای آن به نفع اسلام است به آن فرمان می دهد، اما با این حرف که اسلام خواهان دوام یافتن برده داری بوده است و منقرض شدن نظام برده داری به خاطر دور شدن از اسلام است موافق نیستم، علاوه بر اینکه برده داری در اسلام ضروری نیست، چون اسلام برای سرنوشت اسرا احکام متعددی مشخص نموده و امام بین انتخاب آنها اختیار دارد نه اینکه مجبور باشد حکم به بردگی اسرا بدهد.

و طاها;821096 نوشت:
دوما در عمر 1400 ساله ی اسلام مگر چند سال امام قدرت داشتند که شما بگویید اجازه نداده اند ؟

خب به خاطر همین می گویم برده داری حقیقی در نظر اسلام هرگز پیاده نشد؛ سرنوشت جنگها و احام اسرا و... هیچکدام به دست ائمه نبوده است، اگرچه آنها هم مانند پیامبر(ص) احکام برده داری معاصر خویش را پذیرفتن د و سعی بر اصلاح آن داشتند و مردم را لسانا و عملا با نحوه رفتار با بردگان و تشویق به آزادسازی آنها راهنمایی می کردند، اما نمی شود گفت قلبا به بردگی گرفتن همه این بردگان رضایت داشتند؛ همانطور که در روایتی که از امام کاظم(ع) در یکی از پست های همین تاپیک نقل کردم حضرت(ع) کنیز زادگان این سلاطین را ولدالزنا دانسته بودند، چرا که بدون حکم امام بود.

و طاها;821096 نوشت:
بزرگوار مگر شما که هستید که برای امام تعیین تکلیف کنید ؟
تشخیص با امام است و نیازی به اجازه از جنابعالی ندارد

من کسی نیستم!! اما در نقل قولی که از بنده گرفتید یک بار دیگر دقت کنید، من کجای آن برای امام تعیین تکلیف کرده ام؟ بنده گفته ام: تا زمانی که امام دستور به برده گرفتن ندهد....؛ این تعیین تکلیف است؟!!

و طاها;821265 نوشت:
البته در کنار طریقه ی علما به تعبیر من طریقه ی عقلا هم داریم که همان بحث حسن و قبح عقلی است که جنبه کلامی هم پیدا می کند.
اکنون شما ادعا دارید برده داری بد است.... دلیل ؟

کوچکترین ادراک حسن و قبح شامل این میشود که تعرض به حق دیگران قبیح است، لذا از هر عالمی بپرسید خواهد گفت دزدی، تهمت، فحش و... را عقل می فهمد که قبیح است، آن موقع چطور قبح برده داری را درک نمی کند؟ برده داری که اصلا خود شخص و تمام داراییش را به اسارت دیگری در بیاورید؟ در انتخاب همسر حق او را سلب کنید و حتی فرزندان این فرد هم مملوک مولایش باشند و بدون رضایتشان بتواند با آنها رابطه جنسی داشته باشد و بدون مزد باید برای او کار کنند و هر چه که درآمد هم داشته باشند برای خودشان نیست بلکه برای اربابشان است!!!
ما در طول این تاپیک برای توجیه این مسائل با دوستان متعدد بحث کردیم که حکمت این را توجیه کنیم، آن موقع شما از این طرف می گویید اصلا قبیح نیست؟!!! خواهش می کنم دقت بیشتری بفرمایید.

فعلا این را نقد داشته باشید :

این جمله ی کامل از سخنان شما است :

نقل قول:
من هم میگویم حکم هنوز هم هست، منتهی تا زمانی که دستور به برده گرفتن ندهد

اما شما در جواب من، نقل و قولی ناقص از خودتان را آورده اید :

نقل قول:
بنده گفته ام: تا زمانی که امام دستور به برده گرفتن ندهد....؛ این تعیین تکلیف است؟!!

بنده از شما می پرسم :

آیا این صداقت است ؟

چرا جمله ی خودتان را ناقص نقل می زنید ؟ تا نتیجه ی دلخواه بگیرید ؟

مسلم;820942 نوشت:
منظورم این است که وقتی از قرائن فهمیده میشود که اذن و رضایت امام وجود دارد نیازی به اذن گرفتن نیست

با سلام مجدد
حرف ما هم همین است. ما می گوییم امام معصوم قبلا اذن و اجازه را داده است پس نیازی به اذن مجدد و دوباره کاری نیست .
کلام صاحب جواهر هم در اذن امام معصوم بود نه هر امام عادلی که همانطور که خودتان گفتید این اذن قبلا صادر شده است.

من الان تمام پستهای شما را در 35 صفحه این تاپیک مرور کردم ولی روایتی دال بر اینکه برده داری منوط به اذن امام عادل باشد نیافتم البته بله روایاتی داریم که جهاد ابتدایی را مشروط به امام عادل کرده است مثل(( لا غزو الا مع امام عادل)) ( کافی ج5 ص20). گویا اینگونه روایات موجب شده تا این امر را با برده داری خلط بکنید. اگر روایت خاصی مدنظرتان هست لطفا آن را بیان بفرمایید.

و طاها;821340 نوشت:
بنده از شما می پرسم :

آیا این صداقت است ؟

چرا جمله ی خودتان را ناقص نقل می زنید ؟ تا نتیجه ی دلخواه بگیرید ؟



متوجه منظورتان نشدم!!! ولی به نظرم ا کمی بدبینی بحث را پیش می برید، خدا را گواه می گیرم که قصد بی صداقتی نداشته ام، این چند نقطه ای که گذاشته ام برای همین است که بگویم تمام آن جمله مراد من است اگرچه بقیه را نیاورده و به جای آن سه نقطه گذاشته ام؛ واقعا تعجب می کنم که این را به پای قصد و غرض بنده گذاشته اید! اگر این که به جای ادامه عرایضم چند نقطه آورده ام در رساندن مطلب خللی ایجاد نموده یا کلام بنده را در مضان بی صداقتی قرار داده عذرخواهی میکنم، اما خدا شاهد است که اصلا فکر چنین برداشتی هم به ذهنم خطور نکرده بود!

عیبی ندارد،بگذارید یکبار دیگر منظورم را شفاف تر بگویم؛ بنده عرض کرده ام که حکم برده داری به عنوان یکی از اختیارات امام هنوز هم وجود دارد؛ یعنی وقتی دشمن به اسارت در آمد، امام می تواند او را در برابر فدیه آزاد کند، یا بدون فدیه آزاد کند، یا به بردگی بگیرد، اما تا زمانی که امام صلاح نداند کسی به بردگی گرفته نمی شود، خب الان بفرمایید بنده کجا برای امام تعیین تکلیف کرده ام؟ دقیقا از بنده نقل قول بگیرید که متوجه بشوم. من همه جا مشروط آورده ام و گفته ام اگر امام دستور بدهد؛ نه اینکه گفته باشم امام حتما باید دستور بدهد یا نباید دستور بدهد!

جازه ندادن معصوم به معنای نبودن شرایط است نه به مقصود از بین بردن مصداق ...
مثلا وقتی امام اجازه نمی دهد دست دزد قطع شود به معنای نبودن شرایط است نه به معنای از بین بردن قطع ید.

به این قسمت جواب ندادید

با سلام و احترام

عصران;821380 نوشت:
اگر روایت خاصی مدنظرتان هست لطفا آن را بیان بفرمایید.

امام کاظم(ع) در پاسخ نامه علی بن سوید در مورد حکّام جور فرمودند:

سَأَلْتَ عَنْ أُمَّهَاتِ أَوْلَادِهِمْ وَ عَنْ نِكَاحِهِمْ وَ عَنْ طَلَاقِهِمْ فَأَمَّا أُمَّهَاتُ أَوْلَادِهِمْ فَهُنَّ عَوَاهِرُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ نِكَاحٌ بِغَيْرِ وَلِي‏»؛ در مورد مادران اولاد آنها و نکاح و طلاقشان پرسیدی، اما مادران فرزندان آنها زنادهندان هستند تا روز قیامت، (چون) نکاحی بدون ولی (شکل گرفته است)(الکافی، ج8، ص125)

علامه مجلسی در مرآة العقول در تفسیر این روایت می‌نویسد:
"عواهر" أي زواني لأن تلك السبايا لما سبين بغير إذن الإمام ... فوطئ المخالفين لهن زناء و هم زناة و هن عواهر. "نكاح بغير ولي" أي نكاحهم للإماء نكاح بغير ولي، لأن أولياءهن‏ و ملاكهن الأئمة عليهم السلام»؛ عواهر یعنی زنادهندگان، چراکه آن اسرا به غیر اذن امام اسیر شده اند، پس رابطه مخالفین با آنها در حکم زناست(مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏25، ص: 300)

و همچنین طبق برخی نقل های تاریخی در جنگ اعراب و ایران وقتی خواستند دختران یزدگرد سوم را در بازار بفروشند امام علی(ع) ممانعت کرده و آنها به مجلس مهاجرین و انصار برده و در انتخاب همسر آزاد گذاردند.(مسعودی، علی بن الحسین، اثبات الوصیة، ص170)

همچنین امام سجاد(ع) می‌فرمایند:
«إِذَا أَخَذْتَ‏ أَسِيراً فَعَجَزَ عَنِ‏ الْمَشْيِ‏ وَ لَيْسَ‏ مَعَكَ‏ مَحْمِلٌ‏ فَأَرْسِلْهُ‏ وَ لَا تَقْتُلْهُ فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا حُكْمُ الْإِمَامِ فِيه‏» هنگامى که اسیرى گرفتى و او را با خود مى‏آورى اگر از راه رفتن ناتوان شد و مرکبى براى حمل او ندارى او را رها کن ، و به قتل مرسان ، چرا که نمى‏دانى هنگامى که او را نزد امام آوردى چه حکمى در باره او خواهد کرد.(کلینی، محمد، الکافی، ج5، ص35)

پس حرف ما مشترک است که اذن امام شرط است، و اگر این اذن و اجازه از قرائنی فهمیده شود نیازی به اذن گرفتن نیست؛ اما طبق ادله ای که بر حاکمیت و جانشینی فقهاء وجود دارد و در جای خود بحث شده است اگر اجازه چنین کاری را در مقطعی ندهند حکمشان نافذ است.

و طاها;821390 نوشت:
جازه ندادن معصوم به معنای نبودن شرایط است نه به مقصود از بین بردن مصداق ...
مثلا وقتی امام اجازه نمی دهد دست دزد قطع شود به معنای نبودن شرایط است نه به معنای از بین بردن قطع ید.

بله درست می فرمایید، همیشه اینطور نیست که اجازه ندادن معصوم به خاطر انزجار باشد، بلکه گاهی به خاطر نبودن شرائط است، من این حرف را قبول دارم اما از قرائن مختلفی فهمیده می شود برده داری به صورت بالذات مطلوب اسلام نبوده و پیامبر(ص) و ائمه(ع) به دنبال از بین بردن نظام برده داری حاکم بر جامعه بوده اند:

اول: راههای متعدد اسلام برای آزادسازی اجباری بردگان مثل کفارات و...، و حتی تعیین یکی از مخارج هشتگانه زکات برای آزادسازی بردگان نشان می دهد اسلام به دنبال آزادسازی بردگان است. خب طبیعتا اگر خواستار بقای نظام حاکم می بود که دستور نمیداد زکات را که می توان به فقراء داد در راه آزادسازی بردگان خرج کنید، چون با این روند مصادیق برده داری همه آزاد می شوند.
علاوه بر اینکه مصارف زکات برای رفع مشکلات است، یا مشکلات اقتصادی فقرا و مستمندان ودر راه ماندگان، یا مشکلات رفاهی مثل ساخت پل و مسجد و...، اما اینکه اجازه مصرف آن را در آزادسازی بردگان داده نشان می دهد یکی از اهداف اسلام نیز علاوه بر رفع مشکلات اقتصادی و معیشتی، آزادسازی بردگان است.

دوم: روایاتی که گویای اهمیت آزادسازی بردگان است، مثلا در روایتی که امام صادق(ع) می فرمایند: بردگان مسلمان بعد از هفت سال آزاد می شوند(طوسی، محمد بن حسن، تهذیب، ج8، ص230) که در کتب فقهی مثل جواهر حمل بر استحباب مؤکد شده است. یا روایتی که پیامبر(ص) می فرماید: جبرئیل آنقدر در مورد بردگان سفارش کرد که گمان کردم ضرب الاجلی برای آزادسازی آنها اعلام می شود. (صدوق، محمد بن علی بن بابویه، من لایحضره الفقیه، ج1، ص52) خب با دقت می توان فهمید که این همه سفارش نشان می دهد برده بودن و محدودیتی که جامعه بر ایشان تحمیل نموده، مورد رضایت اسلام نیست، چون نوع سفارش به گونه ای برای رفع محدودیت ها بوده که پیامبر(ص) گمان کرده به زودی آزاد خواهند شد.

سوم: مذمت شغل برده فروشی در روایات، اسلام اشتغال به برده فروشی را از زشت ترین و ناپسند ترین امور معرفی نموده و خرید و فروش بردگان را بدترین و منفورتین معاملات اعلام کرد.
پیامبر(ص) فرمود: «شرّ النّاس مَن باع النّاس»؛ بدترین مردم کسی است که انسان ها را بفروشد.(الکافی، ج5، ص114)

بنده در این مختصر بررسی به این قرائن دست یافتم، یقینا با تفحص بیشتر می توان به قرائن دیگری هم دست یافت.

موضوع قفل شده است