معنی کلمه خناس
ارسال شده توسط armandi در یکشنبه, ۱۳۹۸/۰۴/۰۲ - ۱۶:۰۷معنی لغوی و اصطلاحی کلمه خناس در قران چیست؟
معنی لغوی و اصطلاحی کلمه خناس در قران چیست؟
سلام.
نمیدونم مطرح کنم یا نه؟؟
این داستان خیالی ولی از جنس واقعیته....
داستان....
جوان به ساعت نگاه کرد دم غروب بود هوا کمی به سردی میزد و نسیم سرد سیلی زنان میگذشت.دودل بود پایش میرفت و قلبش نمی رفت. دلش میخواست و وجدانش نمیخواست.با خودش گفت میرم یه بار برای همیشه این بار میبینم دیگه پیش نمیگیرم.
تازه فیلتر شکن از دوستش گرفته بود نمیخواست بگیره اما انگار دست خودش نبود وقتی جلوی کافی نت رسید میخواست بره داخل ناگهان صدا اذان بلند شد آهی کشید همونجا خوشکش زد با صدای تو قلبش همراه شد ذکر صلوات رو زمزم کرد به زور خودش از کناره کافینت دور کرد و به مسجد رسوند وضو گرفت و نماز جماعتش خوند بعدش قرآن گرفت و شروع کرد به خوندن سوره واقعه"افرادی که نامه عملشون تو دست راست و گروهی دست چپ و گروهی از مقربانند" اشک پهنای صورتش پرکرده بود... هق هق گریش توجه دیگران و به خودش جلب میکرد و او بی توجه گریه میکرد در حالی که به یاد وسوسه های این چند روزش می افتاد و استغفار میکرد
این حال جوانان ماست در این دنیای پر از هوس که اگه همین حالا یک کلمه غیر اخلاقی رو سرچ کنید ببین چند هزار سایت باز میشه حالا خدا نکرده فیلتر شکنم داشته باشیم.
فرمولش چی؟
چجوری خدا به حضرت یوسف کمک کرد به گناه نیوفته؟
راه فرار از نفس و گریز از بازار گناه و وسوسه و هوس چی؟
لطفا راهنمایی کنید...
سلام...از آیاتی از قرآن اینطور بر می آد که کار شیطان تنها وسوسه کردنه یا زیاد می شنوم که حضرات سخنران، اینجا و اونجا، روی منبر میگن، کار شیطان فقط وسوسه کردنه و هیچ کار دیگری نمی تونه بکنه...می خوام بدونم دقیق منظور و تعریف از وسوسه کردن چیست و من یک مثال می زنم که، مثلا، داستانه که اگر اشتباه نکنم، شیطان، میره یزید رو از خواب بیدار می کنه و می گه پاشو نماز شبتو بخون!!!یزید می گه، تو شیطانی، ولی حالا می آیی به من می گی، نماز شب بخونم!:-o!شیطان می گه، اگر تو نماز شب بخونی، خیلی ها از این طریق گمراه می شن;;).. حالا من دقیق شاید داستان رو طرح نکردم و اصلا مهم نیست این داستان راسته یا دروغه، به هر حال، من بعید می دونم داستانای از این جنس رو منکر بشید در دنیای دینی و اسلامی که پی ریزی شده، اتفاق می افتن...خوب، حالا با این مقدمه، وقتی شیطان می آد، یزید رو به نماز شب خوندن ترغیب می کنه، داره با این کارش، به طریقی مایه گمراه کردن من رو فراهم می کنه...آیا اینجا می شه منکر شد که شیطان در گمراه شدن من نقش داشته و اگر نقش داشته آیا این نقش صرفا یک وسوسه بوده، یعنی شیطان می تونه اینجا بگه، تو که گمراه شدی، من فقط یک کوچولو تو وسوسه کردم، فقط همین، کار دیگه ای نکردم که!:>
امام رضا عليه السلام از پدرانش از رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم از جبرئيل نقل مي کند که خداوند مي فرمايد: «کلمه ي لا اله الا الله » دژ محکم من است. کسي که آن را بگويد، داخل قلعه ي من مي شود و کسي که داخل قلعه ي من شد، از عذاب من ايمن خواهد بود.»(1) آن حضرت شرط اساسي آن را قبول ولايت ائمه عليهم السلام دانسته است.
لا اله الا الله کلام بسيار شريفي است که به واسطه ي آن، در مرحله ي اول، تمام معبودهاي ساختگي و دروغين نفي مي شود (لا اله) و در مرحله ي دوم، مقام و منزلت معبود حقيقي را در خداوند منحصر مي کند (الا الله).
حروف اين کلمه ي توحيدي به گونه اي چينش شده است که در گفتن آن به حرکت لب ها نيازي نيست و اين از امتيازات مهم اين ذکر است و عنايتي است از طرف خداوند به بندگانش، به سبب تحقق اخلاص در اين ذکر توحيدي. امام صادق عليه السلام مرتبه ي بالاتر اخلاص در اين کلمه را چنين بيان مي کند: «کسي که" لا اله الا الله" بگويد، داخل بهشت مي شود و اخلاص در آن، اين است که" لا اله الا الله" مانع او از ارتکاب محرمات الهي شود.»(2) در روايات، آثار و فضيلت زيادي براي آن نقل شده است. امام صادق عليه السلام مي فرمايد: «کسي که صد مرتبه" لا اله الا الله" بگويد، در آن روز [که اين ذکر را مي گويد] از نظر عمل، افضل از همه ي مردم است، مگر از کسي که زيادتر گفته باشد.»(3)
خواندن هزار مرتبه "لا اله الا الله" سبب نجات از گرفتاري ها و رهايي از قيد و بندها است(4) و مداومت بر آن، علاج وسوسه است. مرحوم آيت الله کشميري براي نفي خواطر و درمان حديث نفس ذکر" لا اله الا الله" را سفارش مي کرد.(5)
پي نوشتها :
1- بحار الانوار، ج 49، ص 126.
2- بحار الانوار، ج 8، ص 359.
3- وسائل الشيعه ي، ج 7، ص 183.
4- هزار و يک ختم، ص 33.
5- صداقت، روح و ريحان، ص 89؛ صداقت، صحبت جانان، ص 121.
خداوند چرا شیطان را آفریدتا اینهمه باعث دردسر بشود؟
--------------------------------------------------------------------- درمان وسوسه
الله تعالي انسان را با سلاحی کار آمد مجهز کرده است و آن سلاح استعاذه است، در پناه رحمت و حمایت حضرت حق خزیدن، برترین سلاح در برابر وسوسه های شیطان است پس هر جا که دستورات و اوامر الهی در کار باشد و آدمی میل به انجام آنها نداشته باشد و یا اینکه نواهی و ممنوعیت هایی باشند و آدمی بخواهد مرتکب آن شود همچنین تفکرات منفی همه و همه ناشی از تزریقات وساوس شیطانی است.
الله تعالي دراین باره ارشاد میفرماید: «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله انه سمیع علیم» [اعراف: 200]. اگر از شیطان وسوسهای به تو رسد، به الله پناه ببر، زیرا که او شنوای دانا است.
در جایی دیگر از قرآن میخوانیم: «و قل رب اعوذ بک من همزات الشیاطین و اعوذ بک رب ان یحضرون» و بگو ای پروردگار من از وسوسههای شیاطین به تو پناه میبرم و به تو پناه میجویم پروردگارم از اینکه نزد من حاضر شوند.
حضرت رسول اکرم صلیاللهعلیهوآله نیز در این موردمیفرمایند: «یاتی الشیطان احدکم فیقول: من خلق کذا؟ من خلق کذا؟ حتی یقول من خلق ربک؟ فاذا بلغه فاستعذ بالله و لینته» متفق عليه
«شیطان نزد یکی از شما آمده و میگوید: فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ فلان چیز را چه کسی آفریده است؟ (تا اینکه سوالی نسبت به الله در قلب او پیدا میشود هنگامی که آفریننده هر چیز خدا است) پس آفریننده خدا چه کسی است؟ چون سلسله سوال به اینجا رسید لازم است که آدمی به خدا پناه ببرد و از این سوال باز آید».
البته استعاذه هم مراتبی دارد یکی از مراتب آن استعاذه زبانی است یعنی اینکه آدمی هنگام مراجعه با وسوسه های شیطانی بگوید: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
مرتبه دیگر استعاذه استعاذه قلبی است یعنی اینکه آدمی با تمام جان و دل خویش به سمت حضرت حق رو کند و از او استمداد بجوید و به قدرت، عدالت و جبروت او تعالي بیندیشد، این استعاذه مؤمن را از ارتکاب معصیت و ایجاد وسوسه مصون میدارد.
در قرآن کریم ماجرای حضرت یوسف علیه السلام مطرح شده که ایشان مورد ابتلا و آزمایش الهی قرار گرفتند، اندکی وسوسه در دل ایشان ایجاد شد، زیرا او نیز انسان بود ولی بلافاصله به خدا متوسل شد و دعا کردند: «و الا تصرف عنی کیدهن أصب الیهن و أکن من الجاهلین» [یوسف: 33]. «و اگر شر نیرنگ ایشان را از من باز نداری، بدانان میگرایم و دامن عصمت به معصیت میآلایم و خویشتن را بدبخت مینمایم و آن وقت از زمره نادانان میگردم».
یکی دیگر از راههای معالجه وسوسه بیاعتنایی به شکهای بسیار و پی در پی است مثلا اگر در نماز مشغول هستیم و دچار وسوسه شدیم بدون توجه به آن نماز مان را ادامه دهیم.
راه دیگر برای درمان وسوسه مشغول کردن خود به کار دیگر، زیرا تمرکز نمودن بر وسوسه نه تنها آن را برطرف نمیسازد بلکه باعث گسترش آن میگردد و پس برای پیشگیری از وسوسه باید سمت و سو افکار را تغییر داد و به کار و اندیشه ای دیگر پرداخت، بدین منظور آن حضرت پیامبرصلیاللهعلیهوسلم دعایی را تعلیم دادند كه هنگام وسوسه شیطان به الله پناه جسته و به طرف چپ سه بار تف نماید، راه اخیر برای رهایی از بند وسواس، تقریب به درگاه الله از طریق دوری جستن از گناهان و انجام کارهای نیک و خیر خصوصا واجبات است. الله تعالي این معنا را مکررا بیان فرموده است از جمله میفرماید: «انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوکلون انما سلطانه علی الذین یتوله» [النحل 99].
«همانا شیطان بر کسانی که ایمان آورده و بر پروردگارشان توکل مینمایند تسلطی ندارد. بی شک سلطه او بر کسانی است که او را دوست دارند».
این آیه بر آن دلالت دارد که الله جل جلاله از پرهیزکاران محافظت میکند وشیاطین فقط بر دوستداران شان چیرهاند.