محبت

:) متن کتاب لبخندها و دلخندها:) همســــران

انجمن: 

به نام خدا






قدیمی ترین واحد اجتماعی خانواده است که با یک زوج یعنی زن و شوهر شکل می گیرد و گسترش می یابد، مانند بقیه ارتباطات روابط در این نهاد نیز گاهی با عشق و محبت گاهی با تعارض و تنش همراه می باشد،

در تاپیک حاضر که از متن کتاب لبخندها و دلخندها به نویسندگی


محمدحسین قدیری می باشد با زبان طنز اشاره لطیفی به این ارتباطات داشته و متناسب با لطیفه ها به توصیه های تربیتی و روان شناختی نیز پرداخته است.





هدف این کتاب خندیدن هدف مند، یادآوری و گاهی تذکر مسائل روزمره به همسران و خنده حلال می باشد، happy







لبتان خنده دلتان شاد


@};-

لبخندت صدقه ای است بدون هزینه...





رابطه سرد با مادرم

سلام و خسته نباشيد خدمت شما
من دختري ٢٣ساله هستم .از اينكه رابطه نزديك و صميمي با مادرم ندارم خيلي اذيت ميشم .هيچ موضوع مشتركي بين من و مادرم وجود نداره.مادرم با مشكل خونوادگي كه داريم خيلي افسردست و تنها شده و من از اينكه نميتونم حداقل حرفاشو بشنوم خيلي اذيت ميشم .از بچگي من هيچ وقت نتونستم از لحاظ عاطفي به مادرم تكيه كنم و الان خيلي كمبود توجه و محبت دارم ولي تنهايي مادرم بيشتر اذيتم ميكنه .چطوري ميتونم بهش نزديك بشم و حرفاشو بشنوم و يه رابطه صميمي باهاش داشته باشم ؟؟؟

آیا اینطور دعا کردن صحیحه؟

با سلام

فرض کنید ما دعا کنیم و از خدا بخواهیم که محبت مارو تو دل شخصی زیاد کنه

آیا این دعا اشکال داره؟
اگه اشکال نداره آیا اینجور دعا ها فایده هم داره؟

باتشکر

محبت (هر آنچه باید درباره محبت بدانیم و به کار ببندیم)


با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

بسم الله الرحمن الرحیم

با سلام

شاید بعضا در سخنرانی ها یا مقالات و ... شنیده یا خوانده ایم که درباره واژه "محبت" با این مضامین مطالبی مطرح می شود مانند: فرزندان باید از محبت پدر و مادر سیراب بشوند, خانه باید از محبت پر شود و ... , این تا اینجا.

بنده در شرایط خانوادگی بوده ام که محبت کردن رو یاد نگرفته ام و در واقع این شرایط نبوده که کسی بهم یاد بدهد و الان این مشکل در بنده وجود دارد و به ندرت می توانم به اطرافیان و اون هم به صورت مختصر محبت کنم که اون هم بیشتر به بچه های کوچک هستش که باهاشون راحت هستم! و کسی هم اگر به بنده به صورت زبانی جملاتی رو بگوید در اکثر مواقع سکوت رو به عنوان پاسخ دریافت می کند و این مشکلات کم و بیش در خواهر و برادرم هم وجود دارد. و مثلا در بحث تشکر از دیگران به خصوص در رابطه با اطرافیان هم همین مشکل رو دارم و متاسفانه در قبال کارهاشون یا تشکری صورت نمی گیرد یا خیلی به ندرت, در حالی که این مشکل رو در رابطه با دوستان یا غریبه ها ندارم یا خیلی کمتر هستش و در واقع در سایت هم که هستم در این رابطه مشکل خاصی ندارم و همین طور در برخوردهای بیرون از منزل. این هم تا اینجا!

بنده می خواهم که:
1. مفهوم محبت و عشق ورزی رو برای بنده تعریف کنید که اصولا این همه از محبت حرف زده می شود, منظور چیست؟
2. آیا محبت انواعی هم دارد؟
3. چه روش هایی برای ابراز محبت وجود دارد (روش های ابراز محبت)
4. اگر بخواهیم به خانواده, دوستان و ... محبت کنیم باید از کدام روش ها استفاده کنیم؟
5. آیا محبت کردن زمان خاصی دارد (مثلا روزی یک مرتبه و ...) (برای اینکه افراط و تفریط صورت نگیرد) ؟
6. مفهوم محبت رو باید چگونه به فرزندان منتقل کنیم تا در زندگی آینده در رابطه با زندگی خودشان به این مشکلات دچار نشوند؟
7. آیا در رابطه با نامحرم ابراز محبت و تشکر وجود دارد؟
و ... .

با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

***** کلاس اخلاق *****

انسان تشنه محبّت و احترام و تکریم است . اگر به مردم محبت کنید، خوش اخلاق و دارای حُسن معاشرت باشید و شخصیت آن‌ها را مورد احترام و تکریم قرار دهید، چیزی جز محبّت درو نخواهید کرد. دوست دارید مردم چگونه با شما رفتار کنند، همان گونه با مردم رفتار کنید. علی (ع)می فرماید: نفس خویش را بین مردم وخود میزان قرار بده ، آن را برای مردم دوست بدار که برای خود دوست داری و برای دیگران به چیزی بی میل باش که نسبت به خود بی‌میلی.(1) سجایای اخلاقی و صفات انسانی ، رمز کامیابی و موفقیت و بهترین وسیله سازگاری با اجتماع است .
حُسن خلق می‌تواند آدمی را در نظر مردم ، عزیز و محبوب نماید و موجبات آسایش مادی و معنویش را فراهم آورد. روزی پیامبر اکرم (ص)سوار بر مرکبی بود و می‌خواست از جنگلی بگذرد. مردی رکاب حضرت راگرفت و گفت : عملی را به من بیاموز. حضرت فرمود: آن گونه که دوست داری مردم با تو رفتار نمایند، با مردم رفتارکن و آن چه را که برای خود مایل نیستی ، برای مردم نیز مایل نباش.(2)
حضرت روزی به عموها و عموزادگان خویش فرمود: «ای فرزندان عبدالمطلب ! شما نمی‌توانید با ثروت وسرمایه‌های خود محیط وسیع و پرمهری رابه وجود آورید که همه مردم را در بر گیرد و به این وسیله دل‌های آنان را به سوی خود متوجه سازید. پس با چهره گشاده با آنان برخورد نمایید و به این وسیله محبّت شان را به سوی خود جلب کنید».(3).
علی (ع)می فرماید: «من تألّف الناس احبّوه؛(4) کسی که در معاشرت با مردم از در محبّت و دوستی وارد شود مردم دوستدار وی خواهند شد».
امام باقر(ع)فرمود: «گشاده رویی در برخوردهای اجتماعی ، مایه جلب محبت مردم و نزدیکی به خداوند است ، باچهره عبوس و رخسار گرفته با مردم رو به رو شدن موجب جلب دشمنی آن‌ها و دوری از رحمت پروردگار است».(5)
گشاده رویی و خوش اخلاقی ، هدیه الهی است که خداوند به بندگان خود عطا فرمود. خداوند در بیان صفات پسندیده و برگزیده پیامبر(ص)می فرماید: «انّک لعلی خلق عظیم؛(6) تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری».
امام صادق (ع)می فرماید: «خوش اخلاقی دو گونه است : برخی به صورت فطری و ذاتی خوش اخلاق هستند، به گونه ای که گشاده رویی جزء طبیعت آن‌ها می‌شود ولی در عده ای دیگر، اکتسابی و بسته به نیت و اراده آن‌ها است».
اسحق بن عمار از اصحاب امام صادق (ع) می‌گوید: از حضرت پرسیدم: کدام یک نسبت به دیگری برتری دارد؟فرمود: «صفت فطری با سرشت آدمی ترکیب شده و صاحبش به طور طبیعیت نمی‌تواند به غیر آن موصوف باشد، ولی اخلاق اکتسابی از راه مجاهدت و بردباری به دست آمده است و هر صفت پسندیده ای که با کوشش و صبر به دست آید، بر صفت طبیعی برتری دارد.(7)
میزان علاقه مردم به ما، به میزان محبّت و دلسوزی و خدمتی بستگی دارد که ما نسبت به آن‌ها روا می‌داریم .اگرچه ممکن است به خاطر وضع و جو کاذب اجتماعی و فرهنگی ، مدتی مردم در غفلت قرار گیرند و خادم را ازخائن تشخیص ندهند، ولی قدر ناشناسی دوام و ثبات ندارد.
محبّت و مهربانی اگر با انگیزه خدایی نباشد، دوام و بقا ندارد، چرا که هر کسی برای هدفی با کسی دوست می‌شودو طبعاً طرف مقابل به دلیلی دوستی را می‌پذیرد و وقتی به اهداف نرسیدند و توقعاتشان برآورده نشد، دلزدگی پیدامی شود و گاهی دوست جالب تری از راه می‌رسد و طرف مقابل رها می‌شود. قرآن کریم عامل گرایش و علاقه مردم به پیامبر(ص)را نرم خویی و مهربانی و دلسوزی حضرت معرفی می‌کند و می‌فرماید: «ای پیامبر! به برکت رحمت الهی در برابر مردم نرم و مهربان شدی و اگر تندخو و سنگ دل بودی ، از اطراف تو پراکنده می‌شدند».(8)
از این آیه استفاده می‌شود ابتدا باید اسباب جلب رحمت الهی را فراهم ساخت . نور رحمت الهی وقتی ذهن وقلب و وجود آدمی را روشن ساخت و او را در برابر فرامین الهی خاضع و خاشع نمود و عبد و تسلیم محض حضرت حق گشت ، محبوب خدا می‌شود و خدا دوستدار او می‌گردد. کسی که محبوب خدا گردد، خداوند محبت او را در دل هر مؤمنی ایجاد می‌کند؛ یعنی محبوب انسان‌های شریف و ملائکةالله می‌گردد و مورد علاقه و مطاع همه تسبیح گویانِ خدا، در دل دریاها و آفاق آسمان‌ها و گستره زمین می‌شود.
امام صادق (ع)می فرماید: «کسی که می‌خواهد با نداشتن قوم و خویش ، عزیز و محترم باشد و با نداشتن ثروت ،غنی و بی نیاز گردد، و با نداشتن مقام شامخ اجتماعی ، دارای ابهت و عظمت باشد، باید خویشتن را از ذلت گناه وناپاکی ، به عزّت اطاعت الهی منتقل نماید».(9)

پی‌نوشت‌ها:
1. محمد تقی فلسفی، در مکتب اهل بیت، ج 1، ص 57.
2. همان .
3. همان ، ج 2 ص 131.
4. همان ، ص 130.
5. همان ، ص 136.
6. قلم (68) آیه 4.
7. محمد تقی فلسفی ، در مکتب اهل بیت ، ج 2، ص 132.
8. آل عمران (3) آیه 159.
9. گفتار فلسفی ، ج 2، ص 113.

بیایید غصه بخوریم که چرا عاشق نیستیم

انجمن: 

رفقا کم نگذارید!

حجت الاسلام پناهیان:

  • خیلی مهم است که ما در ماه رمضان، انتظاراتی از خودمان داشته باشیم. زیرا بر اساس انتظاری که در ماه مبارک رمضان از خودمان داریم به ما عنایت خواهند کرد. اگر کسی از خودش انتطاری نداشته باشد، آن‌وقت هیچ اتفاق خوبی برایش نخواهد افتاد. رفقا کم نگذارید! ما در این ماه باید به «اوج محبت» برسیم، دین کارش این است. دینداران بر اساس عشق‌شان سنجیده می‌شوند. دیندارانی که علاقه‌های باارزش در آنها تقویت نشده باید در دینداری‌شان یک تجدید نظر اساسی کنند.

  • دینداران ممکن است عاشقانه شروع نکنند ولی امورشان ختم به عشق می شود. هر لحظه خودتان در این زمینه امتحان کنید: ببینید اول ماه رمضان با آخر ماه رمضان تفاوتتان چقدر است؟! علاقه‌های باارزش‌تان چقدر بیشتر شده؟ از این ماه مبارک رمضان باید انتظار داشته باشیم به «اوج» محبت و عاشقی برسیم. برای ایجاد این انتظار در خودتان وقت بگذارید، تفکر کنید، توجه کنید... بیایید غصۀ بخوریم که چرا عاشق نیستیم؟
محبت راز معنویت/ ج1 مسجد امام صادق(ع)/ هیئت محبین امیرالمؤمنین(ع)
​دانلود صوت:جلسه 1(950318):

مدت: 55دقیقه | دریافت با کیفیت: [پایین(7MB) | متوسط(25MB) ]


محبت، راز معنویت

منبع:بیان معنوی


برچسب: 

*** یادواره فاطمه زهرا (سلام الله علیها) *****

در پیام این آموزه قرانی بشتر دقت نماید :

( مرا یاد نماید تا شما را یاد نمایم .)

در این سال که آغاز و انجامش با عطر گل یاس معطر است هر روز یک جمله قشنگ مثل یک شاخه گل یاس
به حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها هدیه نماید ،
تا از شمیم دل انگیز گل یاس مشعوف و از محبت زهرای سرشارگردیده و از شفاعت و کرامت فاطمی بهره مند شوید .

کمبود عاطفی یا ویژگی نوجوانی؟

سلام و خسته نباشید خدمت همه ی دوستان

من از زمانی که وارد دوره نوجوانی شدم یعنی از حدودا 14 ، 15 سالگی علاقه ی خاصی به ارتباط با دوستانم داشتم
البته به طور غیر عادی
من دوست داشتم که یک یا دونفر به عنوان دوست بسیار صمیمی داشته باشم که بسیار منو دوست داشته باشن و منم دوسشون داشته باشم
تا حالا هم چند بار اینجور رابطه ای رو تجربه کردم
اما چند تا مشکل وجود داره
اولا اینکه صمیمیت و محبت اوایل رابطه بین دوطرف یکسانه اما بعد از مدتی از طرف یکی از طرفین یا هر دو طرف کم میشه
دوما اینکه من میخوام وقتی یه نفر با من بود منو به همه چیز ترجیح بده. البته نه به "همه " چیز
مثلا من میخوام وقتی یکی برام دوست صمیمیه همونطوری که من اونو به همه چیز ترجیح میدم اونم منو به همه چیز ترجیح بده مخصوصا بقیه ی دوستاش مثلا توی بیرون رفتن و باهم بودن منو به سایر دوستاش ترجیح بده
خیلی وقتا هم سر این موضوع اذیت شدم
حتی گاهی که از دوستاشون برام تعریف میکنن اذیت میشم
نمی دونم حسودیه؟ مثلا وقتی از بیرون رفتنشون و خوش گذشتناشون میگن واقعا اذیت میشم
توقع دارم همونقدری که او برای من مهمه من هم براش مهم باشم
یعنی مثلا من حاظرم یه شبی که فرداش امتحان دارم اگه بهم بگه حالش خرابه چون برام مهم تره امتحان و درس رو ول کنم و برم کنار او باشم
میخوام اونم اینجوری باشه

اول میخوام بدونم اینا توقع زیادیه؟؟؟(که میدونم هست)
و میخوام کمکم کنید که این مشکلاتمو حل کنم و آرامش عاطفی پیدا کنم
ممنون از کارشناسان گرامی

محبت یا خشونت ! در قرآن یا کتاب مقدس ؟

با سلام
متاسفانه بازهم شاهد سایتهای اسلام ستیز هستیم که عنوان میکنند اسلام دین خشونت است و مسیحیت سرشار از محبت

در کتاب مقدس فراوانی واژه های خشونت به شرح زیر است:

واژه شمشیر: ۴۰۶ مرتبه
فقط واژه انتقام: ۸۸ مرتبه
جنگ : ۶۰۰
کشتن و مشتقات آن = ۲۵۷
کشتن : ۹۷
بکشید: ۱۸
قتل : ۱۲۶
کشتار :۱۶

فراوانی همین واژه ها در قرآن کریم به نحو زیر است:
واژه شمشیر: ۰ مرتبه
واژه انتقام و منتقم و منتقمون: ۷ مرتبه
جنگ و حرب : ۴ مرتبه
کشتن و کلیه مشتقات آن: ۹۸ مرتبه

حال مقایسه کنید ۱۳۵۱ واژه خشونت در کتاب مقدس با ۱۰۹ مورد از همان واژه ها در قرآن کریم


البته این اشکال متوجه کلیه کسانی است که به کتاب مقدس اعتقاد دارند. اعم از کاتولیک ، پروتستان ، ارتدوکس ، شاهدان یهوه و … .

آنچه گفتیم تنها از حیث بررسی آماری واژه ها بود ، والا از حیث محتوای آیات ، این سوای آیات فراوانی است که در کتاب مقدس وجود دارد و به داستان های خشن و به دور از حقوق انسانی زیادی اشاره می کند و واژه های مورد اشاره هم اصلا در آن ها نیامده است.

تنها در یک عنوان از این آیات می توان هشت مورد از نسل کشی های مختلف یوشع را برشمرد که در جنگ های خود کلیه ساکنان مناطق مختلف را اعم از انسان و حیوان ، زن ، کودک ، نوزاد و چهارپایان و … را به دم شمشیر هلاک می نماید و چنین نسل کشی های انبیای الهی مورد تایید قرآن کریم نیست.



وقتی که کتاب مقدس را مطالعه می کنیم ، نسل کشی های گوناگونی را در این زمینه می یابیم:

اما از شهرهایی که خدایت یهوه به تو به ملکیت می دهد هیچ ذی نفسی را زنده مگذار بلکه ایشان را یعنی (قبایل)حتیان و اموریان وکنعانیان و فرزیان و حویان و یبوسیان را چنانکه یهوه خدایت امر فرموده بالکل هلاک ساز تا شما را تعلیم ندهند که موافق موافق همه رجاساتی که به خدای خود عمل می نمودید . عمل نمایید و به یهوه خدای خود گناه کنید تثنیه۱۶:۲۰

او را با جمیع پسران قومش زدیم(کشتیم) و تمامی شهرهای او را در آنوقت گرفته و مردان و زنان و اطفال هر شهر را هلاک کردیمویکی را باقی نگذاشتیم لیکن بهایم را با غنیمت شهر هایی که گرفته بودیم به غارت بردیم تثنیه ۳۳:۲

ودرآنوقت همه شهرهایش را گرفتیم و شهری نماند که از ایشان نگرفتیم یعنی شصت شهر…سئای قرای بی حصار کثیر آنها را بالکل هلاک کردیم چنانکه با سیحون و ملک حبشون کرده بودیم هر شهر را با مردان و زنان و اطفال هلاک ساختیم تثنیه۴:۳

با مدیان به طوری که خداوند با به موسی امر کرده بود جنگ کرده همه ذکوران را کشتند….و زنان و اطفال ایشان را به اسیری بردند
… موسی غضبناک شد و به ایشان گفت(ایا همه زنان را نگه داشتید)…پس الان هر ذکوری از اطفال را بکشید و هر زنی را که مرد شناخته با او همبستر شده باشید بکشید و از زنان هر دختری را که مرد نشناخته و با او همبستر نشده اید برای خود نگاه دارید اعداد ۸:۳۱

البته وجود پاک پیامبران از این تحریفات بدور است

چند دلیل منطقی برای ازدواج بیارید (با این دیدگاه من)

سلام
وقت دوستان بخیر

یک سوال داشتم از خدمت کارشناس و کاربرای گرامی سایت
تو این بیسیت و خردی سال عمرم تجربه های زیادی رو از ازدواج دیگران دیدم، شنیدم و خوندم. اخیرا به سایت یک انجمن مشاوره هم سر می زنم که توش مسائل مربوط به ازدواج بحث میشه. چند روزیه که یه یکی از تاپیک (موضوع) های این سایت رو خوندم که هرکسی از خاطرات قشنگ و عاشقانه ش با همسرش می نوشت که اکثر نویسنده ها خانم بودند. چیزی که بنده رو تشویق کرد تا این موضوع رو ایجاد کنم نوشته های این خانم ها بوده. این خانم ها وقتی داشتند خاطرات خوبشون رو می نوشتند:

یکی می گفت با این که خواب بودم و شوهرم بلد نبوده بچه رو بشوره، بدون اینکه منو بیدار کنه خودش کارها رو رسید. البته من خواب خواب نبودم داشتم زیر چشمی میدیدم
یکی دیگه گفت پاشنه کفشم شکست و شوهرم کفشش رو به من داد خودش با جوراب برگشت
یکی دیگه گفت شوهرم چندین روز پشت سرهم کار کرد تا این که بریم مسافرت و با این که وضعیت مالیمون خوب نبود هرچی لب تر می کردم شوهرم برام می خرید!!!
یکی دیگه گفت شوهرم اومد دنبالم منو تا فلان جا رسوند
یکی دیگه گفت با این که خسته بودم و برگشت خونه دیدم شوهرم غداها رو آماده کرده
یکی دیگه گفت عصبانی بودم و فلان حرف رو زدم ولی شوهرم فلان کار رو کرد
یکی دیگه گفت یه مدت بود که الکی به چیزاهای مختلف گیر میدادم و ... (این مورد رو خیلی تو بین خانم ها دیدم)
یکی دیگه گفت ...

همه این کارا رو که آقایون انجام دادند. یعنی این کارا چیزیه که از همسرتون می خواید؟؟؟ این کارا رو که یه مستخدم هم میتونه براتون انجام بده؟
میخوام ببینم طرز دید خانم ها نسبت به همسرشون و زندگی دو نفر آینده شون دقیقاً چیه؟
آیا دغدغه دین و فرزندان صالح و ... دارند؟
آیا (به قول یکی از دوستان) به شوهر به دید یک atm نگاه می کنند؟
آیا به شوهر به دید ماشین تولید کننده عاطفه (!) نگاه می کنند؟
آیا خانم ها اصلا شرایط زندگی رو درک می کنند؟ مثل همون مورد بالایی که خانم می دونست همسرش پول کافی نداره ولی باز هم تقاضا می کرد (البته به نظر بنده)؟!!!

یه دیدگاه دیگه هم دارم این که به نظرم خیلی از خانم ها خیلی از چیزها رو وظیفه شوهرشون می دونند. مثلا اگه با بی پولی خانواده ساختند به شوهرشون لطف کردند. انگار نه انگار که اگه تحملی کرده برای زندگی خودش کرده نه این که سر شوهرش منت بذاره.

نمی گم این طرز دید من نسبت به خانم ها درسته. میخوام هم کارشناس، هم دوستانی نظیر من و هم علی الخصوص خانم ها در مورد دیگاه من نظر بدند و تایید یا تکذیبش کنند. لطفا کلی صحبت نکنید. مثلا نگوید ازدواج برای آرامش. اگه می گید آرامش بگید آرامش رو تو چی می بینید.

با تشکر