دیدگاه

چند دلیل منطقی برای ازدواج بیارید (با این دیدگاه من)

سلام
وقت دوستان بخیر

یک سوال داشتم از خدمت کارشناس و کاربرای گرامی سایت
تو این بیسیت و خردی سال عمرم تجربه های زیادی رو از ازدواج دیگران دیدم، شنیدم و خوندم. اخیرا به سایت یک انجمن مشاوره هم سر می زنم که توش مسائل مربوط به ازدواج بحث میشه. چند روزیه که یه یکی از تاپیک (موضوع) های این سایت رو خوندم که هرکسی از خاطرات قشنگ و عاشقانه ش با همسرش می نوشت که اکثر نویسنده ها خانم بودند. چیزی که بنده رو تشویق کرد تا این موضوع رو ایجاد کنم نوشته های این خانم ها بوده. این خانم ها وقتی داشتند خاطرات خوبشون رو می نوشتند:

یکی می گفت با این که خواب بودم و شوهرم بلد نبوده بچه رو بشوره، بدون اینکه منو بیدار کنه خودش کارها رو رسید. البته من خواب خواب نبودم داشتم زیر چشمی میدیدم
یکی دیگه گفت پاشنه کفشم شکست و شوهرم کفشش رو به من داد خودش با جوراب برگشت
یکی دیگه گفت شوهرم چندین روز پشت سرهم کار کرد تا این که بریم مسافرت و با این که وضعیت مالیمون خوب نبود هرچی لب تر می کردم شوهرم برام می خرید!!!
یکی دیگه گفت شوهرم اومد دنبالم منو تا فلان جا رسوند
یکی دیگه گفت با این که خسته بودم و برگشت خونه دیدم شوهرم غداها رو آماده کرده
یکی دیگه گفت عصبانی بودم و فلان حرف رو زدم ولی شوهرم فلان کار رو کرد
یکی دیگه گفت یه مدت بود که الکی به چیزاهای مختلف گیر میدادم و ... (این مورد رو خیلی تو بین خانم ها دیدم)
یکی دیگه گفت ...

همه این کارا رو که آقایون انجام دادند. یعنی این کارا چیزیه که از همسرتون می خواید؟؟؟ این کارا رو که یه مستخدم هم میتونه براتون انجام بده؟
میخوام ببینم طرز دید خانم ها نسبت به همسرشون و زندگی دو نفر آینده شون دقیقاً چیه؟
آیا دغدغه دین و فرزندان صالح و ... دارند؟
آیا (به قول یکی از دوستان) به شوهر به دید یک atm نگاه می کنند؟
آیا به شوهر به دید ماشین تولید کننده عاطفه (!) نگاه می کنند؟
آیا خانم ها اصلا شرایط زندگی رو درک می کنند؟ مثل همون مورد بالایی که خانم می دونست همسرش پول کافی نداره ولی باز هم تقاضا می کرد (البته به نظر بنده)؟!!!

یه دیدگاه دیگه هم دارم این که به نظرم خیلی از خانم ها خیلی از چیزها رو وظیفه شوهرشون می دونند. مثلا اگه با بی پولی خانواده ساختند به شوهرشون لطف کردند. انگار نه انگار که اگه تحملی کرده برای زندگی خودش کرده نه این که سر شوهرش منت بذاره.

نمی گم این طرز دید من نسبت به خانم ها درسته. میخوام هم کارشناس، هم دوستانی نظیر من و هم علی الخصوص خانم ها در مورد دیگاه من نظر بدند و تایید یا تکذیبش کنند. لطفا کلی صحبت نکنید. مثلا نگوید ازدواج برای آرامش. اگه می گید آرامش بگید آرامش رو تو چی می بینید.

با تشکر

26 مرحله از اتفاقاتی که پس از مرگ برای انسان رقم می خورد

انجمن: 

26 مرحله از اتفاقاتی که پس از مرگ برای انسان رقم می خورد
لازم به ذکر است که در اینجا تنها از دیدگاه علمی به ذکر اتفاقاتی که پس از مرگ برای جسم انسان رخ خواهد داد می پردازیم، چرا که علم تاکنون دنیای روحانی پس از مرگ را درک نکرده است و تاکنون کسی نیز از دیار باقی زنده برنگشته است!

روزی انسان خواهد مرد…..

در لحظه مرگ
1. قلب متوقف می شود
2. پوست سفت و رنگ خاکستری به خود می گیرد
3. همه عضلات شل می شوند
4. مثانه و روده ها خالی می شوند
5. دمای بدن بطور معمول 1.5 درجه F در ساعت شروع به کاهش میکند. (این مورد به شدت وابسته به دمای محیط می باشد و نظر قطعی نمی توان داد، محققان و پزشکان از همین روش و با در نظر گرفتن دمای محیط، زمان دقیق مرگ را تخمین می زنند)

30 دقیقه پس از مرگ
6. پوست کبود (بنفش) می شود.
7. لب، انگشت، ناخن های پا بدلیل عدم جریان خون، رنگ پریده و به سفیدی تغییر رنگ می دهند
8. با توجه به قرار گیری بدن، در قسمتی که خون بدن جمع شده، رنگ پوست تیره، ارغوانی و سیاه رنگ می شود. این رخداد را lividity می گویند.
9. دست و پاها به رنگ آبی متمایل می شوند
10. چشم شروع به فرو رفتن در جمجمه می کند

پس از 4 ساعت از مرگ
11. جمود نعشی شروع به شکل گیری میکنند
12. کبودی بدن و تجمع خون همچنان ادامه می یابد
13. فرآیند جمود نعشی درحال شکل گیری است. عضلات شروع به سفت شدن می کنند. (این مورد تا 24 ساعت آینده نیز ادامه خواهد یافت و پس از آن چرخه معکوس شد و بدن شل می شود)
14. فرآیند جمود نشی کاملا شکل می گیرد.
{ توضیحات Rigor mortis }{لازم است بدانیم که Rigor mortis یا جمود نعشی، یکی از علائم تشخیص مرگ می باشد که بواسطه تغییرات شیمیایی در عضلات بعد از مرگ، باعث سفت شدن عضلات دست و پا و سخت شدن حرکت دادن انها می گردد.}

پس از 24 ساعت از مرگ (اکنون یک روز از زمان مرگ می گذرد)
15. بدن اکنون به دمای محیط رسیده است
16. مایع منی در مردان مرده و یا در حال مردن است
17. سر و گردن به رنگ آبی مایل به سبز در آمده است
18. رنگ آبی مایل به سبز در حال گسترش به بقیه بدن است
19. اکنون بوی شدید فساد بدن را می توان استنشاق کرد
20. چهره شخص با تغییراتی روبرو شده است

پس از سه روز از مرگ
21. گازهای موجود در بدن به صورت تاول های بزرگی روی پوست ظاهر می شوند
22. بدن شروع به تورم و باد کردن می کند. (این مورد در محیط های گرم با شدت بیشتری صورت می گیرد)
23. مایعات از کلیه منافذ بدن (چشم، گوش، دهان، بینی، دستگاه تناسلی و …) شروع به خارج شدن می کنند

پس از سه هفته از مرگ
24. پوست، مو و ناخن ها کاملا سست شده اند به راحتی می توان آنها را جدا کرد
25. ترک ها و بریدگی هایی در قسمت هایی از پوست پدیدار شده است. این مورد نیز بخاطر فشار گازهای تجمعی در زیر پوست است
26. تجزیه ادامه خواهد یافت تا آنجا که جز اسکلتی از بدن باقی نخواهد ماند. اسکلت نیز به مرور زمان تجزیه خواهد شد. در این میان دندانها دیرتر از بقیه اعضا تجزیه خواهند شد. (مینای دندان سخت ترین ماده بدن است)

انشاا... که هممون عاقبت به خیر بشیم:geryeh:

دیدگاه اسلام به زن

[="times new roman"]بسم الله الرحمن الرحیم
قرآن کریم، به اتفاق دوست و دشمن، احیا کننده حقوق زن است. قرآن در عصر نزولش گامهای بلندی به سود زن و حقوق انسانی او برداشت اما هرگز به بهانه احیای حق زن به عنوان انسان و شریک مرد در انسانیت و حقوق انسانی، زن بودن وی را به فراموشی نسپرد. =-

شرط اصلی سعادت زن

قرآن زن را همان گونه می‌بیند که در طبیعت هست. از این رو هماهنگی کامل میان فرمانهای قرآن و فرمانهای طبیعت برقرار است. در واقع زن و مرد دو ستاره‌اند در دو مدار مختلف و هر کدام باید در مدار خود و فلک خود حرکت نمایند نه خورشید را سزد که به ماه برسد و نه شب بر روز پیشی جوید و هر کدام در سپهری شناورند (سوره یس آیه 40) پس شرط اصلی سعادت هر یک از زن و مرد و در حقیقت جامعه بشری این است که دو جنس هر یک در مدار خویش به حرکت خود ادامه بدهند. آزادی و برابری آنگاه سود می‌بخشد که هیچ کدام از مدار و مسیر طبیعی و فطری خویش خارج نگردند. آنچه در هر جامعه‌ای ناراحتی آفریده است قیام برضد فرمان فطرت و طبیعت است.

دلیل پایمال شدن حقوق زن

عدم توجه به وضع طبیعی و فطری زن، بیشتر موجب پایمال شدن حقوق او می‌گردد. اگر مرد در برابر زن جبهه ببندد و بگوید تو یکی و من یکی، کارها، مسئولیتها، بهره‌ها، پاداشها، کیفرها، همه باید متشابه و همشکل باشد. در این صورت زن در کارهای سخت و سنگین باید با مرد شریک شود و به فراخور نیروی کارش مزد بگیرد، توقع احترام و حمایت از مرد نداشته باشد، تمام هزینه‌های زندگی خودش را بر عهده بگیرد. و در هزینه فرزندان با مرد شرکت داشته باشد و ... که در این وقت است که زن در وضع سختی قرار خواهد گرفت، زیرا نیروی کار تولید زن بالطبع کمتر از مرد است و استهلاک ثروتش بیشتر.
پس با در نظر گرفتن وضع طبیعی و فطری هر یک از زن و مرد با توجه به تساوی آنها در انسان بودن و حقوق مشترک انسانها، زن را در وضع بسیار مناسبی قرار می‌دهد که نه شخصش کوبیده شود و نه شخصیتش. پس در زمینه احیای حقوق زن دیدگاهی که طبیعت را راهنمای خود قرار دهد در نهضت حقوق زن به معنی واقعی موفق خواهد شد.

دیدگاه اسلام به زن

پس با توجه به مطالب گفته شده اسلام در مورد حقوق زن و مرد (بر اساس وضع طبیعی زن و مرد) فلسفه خاصی دارد که با آنچه در چهارده قرن پیش می‌گذشته و با آنچه در جهان امروز می‌گذرد متفاوت است. اسلام برای زن و مرد در همه موارد یک نوع حقوق، وظیفه و یک نوع مجازات قائل نشده است. پاره‌ای از حقوق و تکالیف و مجازاتها را برای مرد مناسبتر دانسته و پاره‌ای از آنها را برای زن، و در نتیجه در مواردی برای زن و مرد وضع مشابه و در موارد دیگر وضع نامشابهی در نظر گرفته است.

علت تفاوتها

زن از این نظر که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است و از حقوق مساوی با مرد بهره‌مند است ولی از طرف دیگر زن انسانی است با ویژگیهای خاص خودش و مرد انسانی است با خاص خودش. چرا که زن و مرد با وجود اینکه در انسانیت برابرند ولی دو گونه انسانند با دو گونه خصلتها و دو گونه روانشناسی. و این اختلاف ناشی از عوامل جغرافیایی و یا تاریخی و اجتماعی نیست بلکه طرح آن در متن آفرینش ریخته شده و طبیعت از این دو گونگی‌ها هدف داشته است و هرگونه عملی برضد طبیعت و فطرت عوارض نامطلوب به بار می‌آورد پس به این نکته باید توجه نمود که مسائل دیگری هم غیر از تساوی و آزادی هست. تساوی و آزادی شرط لازم‌اند نه کافی. تساوی حقوق زن و مرد از نظر ارزشها مادی و معنوی یک چیز است و همانندی و همشکلی چیز دیگر چرا که تساوی غیر از تشابه است، چون تساوی برابری است و تشابه یکنواختی.

تساوی نه تشابه

آنچه مسلم است اسلام حقوق یک جور و یکنواختی برای زن و مرد قائل نشده است ولی هرگز امتیاز و ترجیح حقوقی برای مردان نسبت به زنان قائل نیست. اسلام با رعایت اصل مساوات انسانها را درباره زن و مرد با تساوی حقوق بین آن دو مخالف نیست بلکه با تشابه حقوقی آنها مخالف است، بهتر است برای روشنتر شدن مطلب مثالی بیآوریم
ممکن است پدری ثروت خود را به طور تساوی میان فرزندان خد تقسیم کند اما نه به طور متشابه. یعنی ممکن است این پدر چند قلم ثروت داشته باشد هم تجارتخانه داشته باشد و هم ملک مزروعی و هم مستقلات، ولی نظر به اینکه قبلا فرزندان خود را استعدادیابی کرده است، در یکی ذوق و سلیقه تجارت دیده و در دیگری علاقه به کشاورزی و در سومی مستغل داری، هنگامی که می‌خواهد ثروت خود را در طول زندگانی خود میان فرزندان تقسیم کند با در نظر گرفتن اینکه آنچه به همه فرزندان می‌دهد از لحاظ ارزش مساوی با یکدیگر باشد و ترجیح و امتیازی از این جهت در کار نباشد، به هر کدام از فرزندان خود همان سرمایه را می‌دهد که قبلا در آزمایش استعدادیابی آن را مناسب یافته است.
پس
کمیت غیر از کیفیت است و برابری غیر از یکنواختی است و اسلام نیز با رعایت نمودن اصل مساوات انسانها اعم از زن و مرد، با تشابه حقوقی زن و مرد مخالف است. اسلام همچنانکه برای زن و مرد در اکثر موارد حقوق مشابهی وضع نکرده، مجازات و تکالیف مشابهی نیز وضع ننموده است چرا که با وجود تساوی زن و مرد در اصل خلقت و ارزش انسانی، بر اساس تفاوت ظاهری هر کدام و همچنین تفاوتهای روانی بین زن و مرد مانند تحت تاثیر احساسات قرار گرفتن سریع زن نسبت به مرد، عدم خشونت زن نسبت به دیگران، و به طور کلی تفاوت عمده که به صورت عواطف و احساسات شدید در زنها و غلبه تعقل بر احساسات در مردها نمایان می‌شود. که اینها نیز بر اساس وظایفی که هر کدام در آفرینش بر عهده گرفته‌اند متناسب می‌باشد که وجود این تفاوتها در میان زن و مرد را نمی توان عامل برتری یکی بر دیگری دانست چرا که هر کدام از آنها بر اساس و تناسب وظایفشان در عالم، آفرینش مخصوص به خود دارند.
ديدگاه اسلام درباره زن در دو حوزه قابل بررسي است.
الف. حوزه معرفت شناختي؛ در بينش و جهان بيني اسلامي زن و مرد از جهات بسياري با هم برابر و يكسانند. هدف خلقت زن ومرد هر دو عبوديت و بندگي خداست، از نظر كسب ارزشها، نيز هر دو در يك رتبه هستند. زن و مرد بودن در كسب ارزشها تأثيري ندارد، بلكه ملاك كسب ارزشها عبارتند از:
1. ايمان و عمل صالح؛ «مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَكَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَياةً طَيِّبَةً»[1] هر كس ـ از مرد يا زن ـ كار شايسته كند و مؤمن باشد قطعاً او را با زندگي پاكيزه‎اي حيات بخشيم.
2. تقوا؛ خداوند در قرآن مي‎فرمايد: اي مردم ما شما را از زن و مردي آفريديم و شما را گروه گروه و قبيله قبيله گردانيديم، تا از همديگر بازشناخته شويد، بهترين شما در نزد خداوند با تقواترين شما است.
آيات و روايات بسياري در اين زمينه وجود دارد كه براي زن اهميت و جايگاه ويژه‎اي قايل است.[2] اين مربوط به نظام اعتقادي و حوزه معرفت شناسي است كه به اختصار اشاره شد.
ب: جايگاه زن در خانواده؛ اسلام در نظام خانواده نيز براي زن ارزش و اهميت ويژه قايل است و همانگونه كه براي مرد حقوقي را در نظر گرفته است، براي زنان نيز حقوقي را مشخص نموده كه بايد مردان رعايت كنند. يا به تعبير ديگر در نظام خانواده و به منظور استحكام آن هم براي مرد و هم براي زن يكسري وظايف در نظر گرفته شده كه بايد رعايت كنند.[3]
_________________
[1] . نحل، 97.
[2] . براي مطالعه بيشتر ر.ك: محمدفنايي اشكوري، منزلت زن در انديشة اسلامي،‌مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني (ره)، چاپ اول، 1377.
[4] . براي مطالعه بيشتر در اين خصوص مراجعه شود به: حبيب الله طاهري، سيري در مسايل خانواده، سازمان تبليغات اسلامي، چاپ اول، 1370،ص 67 ـ 58؛ و نيز علامه محمد حسين فضل الله، شيوة همسرداري، ترجمه لطيف راشدي، پيام آزادي، چاپ اول، 1373، ص 115 ـ 95.

[/]

برچسب: 

نفاق و منافق از دیدگاه رهبر معظم انقلاب

[="Teal"]هوالعلیم [/]:Gol:

[="SeaGreen"]حضرت آیت الله خامنه ای،[/] رهبر معظم انقلاب در سال 1360 (4 تا 18 اردیبهشت و 5 تیر) چهار خطبه در دانشگاه تهران بیان فرمودند .

خطبه هایی تاثیرگذار و عمیق که در تأثیرگذاری آن همین بس که یک روز بعد از خطبه چهارم، معظم له در مسجد ابوذر (تهران) توسط منافقان کوردل ترور شد.

مقاله ای که در این جستار ارائه می شود گزیده ای از سه خطبه روشنگر رهبر عزیزمان است که آقای محمد عابدی آن را گردآوری نموده اند

بازخوانی دیدگاه های اقتصادی امام خامنه ای

هوالحق

مسائل اقتصادی، یکی از مسائل مهم است که همواره مقام معظم رهبری، حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، به آن توجه دارد.

ایشان چه در نام گذاری سال ها، در طول این بیست سال، و چه در سخنرانی ها و پیام های گوناگونشان، پیوسته بر جنبه های گوناگون اقتصاد و اهمیت آن تأکید کرده و آن را بر جنبه های دیگر، مثل سیاست و فرهنگ اثرگذار دانسته است

در این مقاله نویسنده ی محترم ،جناب آقای محمد سوری دیدگاه های اقتصادی رهبر عزیزمان ، امام خامنه ای را بازخوانی کرده است

از این رو، ابتدا جنبه های اقتصادی پیام های نوروزی ایشان را آورده. سپس به دیگر مسائل اقتصادی از دیدگاه ایشان پرداخته است

[="blue"]ادامه دارد ...
[/]

جهان از دید آلبرت اینشتین

ما انسان­های فانی موجودات عجیبی هستیم. هر یك از ما تنها برای یك سفر كوتاه مدت اینجا هستیم و نمیدانیم برای چه هدفی . اما گاهی وقت­ها تصور میكنیم كه این هدف را حس میكنیم.
گرچه بدون نیاز به اندیشیدن عمیق هركس با توجه به زندگی روز مره خود می داند كه وجود او برای مردم است : اول برای كسانی كه شادی ما به طور كامل به لبخند و سلامتی آنان بستگی دارد. و سپس برای بسیاری از كسانی كه برای ما ناشناس هستند اما از طریق رابطه هم فكری و همدردی سرنوشت ما به یگدیگر گره میخورد.

من هر روز صدها بار به خودم یاد آوری میكنم كه زندگی درونی و بیرونی من بر پایه ی تلاش انسان­های دیگر چه زنده و چه مرده است و اینكه باید تلاش كنم تا به همان اندازه كه همیشه از جامعه گرفته ام و هنوز هم می گیرم، به جامعه پس بدهم .

من شدیدا به یك زندگی ساده و صرفه جویانه گرایش دارم. و اغلب با حزن فراوان حس می كنم كه در حال مصرف بی رویه ی حاصل تلاش انسان های دیگر هستم.

به نظر من اختلافات طبقاتی غیر عادلانه و بر پایه زور گویی استوار است.

من همچنین معتقدم كه یك زندگی ساده و بدون تكبر، چه از نظر جسمی و چه از نظر روانی برای همه مفید است.

من به هیچ وجه به آزادی انسان از نقطه نظر فلسفی معتقد نیستم. هر كس نه تنها تحت فشار های خارجی بلكه بر اساس ضروریت های درونی عمل میكند.

این گفته شوپنهاور كه " انسان میتواند آنچه را كه می خواهد انجام دهد اما نمیتواند آنچه را كه انجام می دهد بخواهد "

از دوران جوانی برای من واقعا الهام بخش بوده است. این جمله در روزهای سختی چه در زندگی خودم و چه دیگران برایم تسلی بخش بوده و حكم سرچشمه پایان ناپذیری از مقاومت را داشته است. پی بردن به این واقعیت احساس مسئولیتی را كه میتواند به آسانی زندگی انسان را فلج كند كاهش میدهد و از این كه ما خودمان و دیگران را بیش از حد جدی بگیریم، جلوگیری می كند.

این جمله به دیدگاهی از زندگی منتهی میشود كه حق شوخ طبعی را به طور كامل ادا می كند.

جست و جو برای معنی و یا هدف زندگی خود ما و یا هدف تمامی موجودات زنده، همیشه به نظر من یك كار بیهوده بوده است.اما با وجود این هر كس آرمان های ویژه ای دارد كه جهت تلاش ها و قضاوت های او را تعیین می كند. از این نقطه نظر من هرگز به آسودگی و شادی به خودی خود به عنوان هدف نهایی نگاه نكرده ام. من این اصول اخلاقی را آرمان های خوك­دانی مینامم. آرمان­هایی كه مسیر زندگی مرا روشن كردند و بارها و بارها مرا تشویق كرده اند تا با روی باز با زندگی روبرو شوم عبارتند از : محبت ‌، زیبایی و حقیقت.

بدون احساس خویشاوندی با انسان هایی دارای افكار مشابه ، بدون آمیختن با دنیای عینی ، آن چه تلاش های علمی و هنری تا ابد قادر به دست یابی به آن نخواهند بود زندگی به نظر من خالی خواهد بود.

اهداف كهنه شده تلاش های بشری مانند ثروت ،‌موفقیت های بشری و تجملات، همیشه به نظر من حقیر و پیش پا افتاده بوده اند.

حس مشتاقانه من نسبت به عدالت اجتماعی و مسئولیت پذیری اجتماعی همیشه با بی نیازی من از تماس مستقیم با انسان های دیگر و جوامع انسانی به طور عجیبی در تضاد بوده است. من در واقع یک مسافر تنها هستم. من هرگز با همه وجود به کشورم، به خانه شخصى ام یا به دوستان و حتى خانواده خودم تعلق نداشته ام. من با همه این دلبستگى هاى زندگى روبه رو و در تماس بوده ام، اما احساس نیاز به فاصله گرفتن و تنها شدن را هرگز از دست نداده ام. احساسی كه با گذشت سال ها بیشتر هم می شود.

آرمان سیاسی من دموكراسی است. تمامی انسان ها باید به عنوان یك انسان مورد احترام قرار بگیرند و از هیچ انسانی نباید بت ساخته شود.

سرنوشت خنده آوریست كه خود من دریافت كننده تمجید ها و تكریم های فراوانی از سوی انسان­های دیگر بوده ام كه نه بر اساس خطا ها و نه شایستگی های خودم بوده است ، شاید علت این امر تمایل به درك چند آرمانی بوده است كه من با توانایی عاجزانه خودم و با تقلای دائم به آنها دست یافته ام.

از وبلاگ تولد دوباره.
http://rebirth.mihanblog.com/post/50