قانون اساسی

جمهوری اسلامی واقعی یا ظاهری؟

[="Tahoma"][="Blue"]

شروحیل;1019540 نوشت:
هم اسلام و هم جمهوری را !

شروحیل;1019540 نوشت:
اینجا جمهوری با اسلام در تضاد است

تعریفی که من از جمهوری اسلامی دارم:
جمهوری مربوط میشه به شکل حکومت و تعیین حاکم اینکه مردم خودشون سرنوشت خودشون رو تعیین کنند. (تعیین حاکم به صورت موقت)!
خب حالا این حکومتی که توسط مردم انتخاب شده باید محتواش در چارچوب احکام اسلام باشه.

حالا اینکه چرا وزارت ارشاد موسیقی مطربی را مجوز میدهد مشکل عدم اجرای احکام اسلامی هست، (بود یا نبود) جمهوری فرقی ندارد. به نظر شما دارد؟؟؟

اما یک مساله:
در جمهوری اسلامی، دموکراسی هم مطرح میشه یعنی جمهوری اسلامی دارای دموکراسی هست.
در واقع مردم یک زمانی با دموکراسی انتخاب کردند که حکومتی اسلامی داشته باشند.
سوال من اینجاست، بعد از گذشت 40 سال از انتخاب جمهوری اسلامی ایا همچنان انتخاب مردم این نوع از حکومت است؟
ایا واقعا جمهوری واقعی اجرایی میشود؟

به نظرم من در حال حاظر جمهوری در یک قالب خاص (انتخاب ریاست جمهوری - انتخاب نمایندگان مجلس) اجرایی میشود و نسبت به کل نظام انجام نمیگیرد.
هرچند بگذریم از اینکه خود همین منتخبین ریاست جمهوری و نمایندگان از فیلتر رد میشوند و ما به ردشدگان از فیلتر رای میدهیم.[/][/]

مصلحت یا عدالت؛ کدامیک؟

با عرض سلام :
سوال من برمیگردد به زمان خلافت امیرالمومنین علی (ع)، امروز ما با واژه مصلحت نسبتا آشنایی داریم و از بعد از انقلاب موارد بسیاری از برتری مصلحت بر امور دیگر دیده ایم و حتی در کشور اسلامی و شیعه مان مجمع تشخیص مصلحت نظام هم داریم و زیاد شنیده ایم که مصلحت نظام از هر چیزی مهمتر است اما سوال من در مورد زمان خلافت حضرت علی (ع) است، همه میدانیم که حضرت مظهر عدالت بودند اما میخواهم بدانم در زمان خلافت ایشان شده که بنا به شرایط ایشان عدالت را فدای مصلحت کنند؟ آیا چنین اتفاقی افتاده یا خیر؟ و آیا موردی بوده که ایشان تشخیص داده باشند اجرای عدالت به مصلحت نظامشان نیست؟ فی المثل یکی از اصحاب پیامبر مثلا به بیت المال دست درازی کرده باشد و مقادیری از بیت المال را سر خود یا به باد داده باشد یا بالا کشیده باشد بعد حضرت بدلیل اینکه آن شخص از اصحاب خاص پیامبر بوده و احترام زیادی دارد چشم بر روی این مسئله ببندد و بخاطر مصلحت هیچ برخوردی با آن فرد نکند و دیگران را هم به سکوت و گذشت و آرامش دعوت کند چون به صلاح نظامشان نبوده که به این مسئله رسیدگی شود؟ و یا فرضا" شخص یا اشخاصی از بزرگان نظامشان به ثروتهای نجومی رسیده باشند در حالیکه مردم عادی دچار فقر باشند و این بزرگان هر یک صاحب منصبی بودند و در همان دوران ثروتمند شده باشند، آیا حضرت به چنین اشخاصی بر اساس مصلحت نظامشان کاری نداشتند و اجازه نمیدادند که مردم یا بعضی از یارانشان هم به ایشان کاری داشته باشند؟ یا که بدقت رسیدگی میکردند و آنان را بازخواست میکردند و اگر ذره ای از ثروتشان از منصبشان و موقعیتشان بدست آمده باشد با آنها به سختی و بر اساس عدالت برخورد میکردند؟ و آیا میزان شیعه بودن ما به شباهتمان با آن حضرت بستگی ندارد؟
با تشکر

سبک زندگی معصومین (ع) و سبک زندگی رهبری

سلام
من علاقه دارم بیشتر با سبک زندگی ولی فقیه یا رهبر آشنا بشم.
توی مدرسه معلم های دینی به ما میگفتن امام علی(یا حالا باقی معصومین) طعامشون نون و نمک یا شیر و خرما مثلا بود یا زندگی خیلی ساده ای داشتن.خودشون کار میکردن،درخت میکاشتن و... .
در زمان حال،در مورد ولی فقیه(که به نوعی جایگزین برای حضرت مهدی هست تا زمان ظهورشون و...) هم این موارد صادق هست؟یعنی ایشون هم مانند امام علی نون و نمک میخورن و هر فقیری که در خونشون میرن دست خالی رد نمیکنن؟
اصلا خانه ایشون کجاس؟میشه مهمونش شد؟
(داستان های امام علی که میخونم یه فقیر میرفته دم خونش و امام اگه چیزی توی خونه داشت کمک میکرد)
یعنی منم به عنوان یه فرد عادی میتونم برم دم خونه رهبر باهاش حرف بزنم؟
)میشه ادرسشونو بدین؟)
سوال اصلی؛لطف میکنین سبک زندگی معصومین را با رهبر مقایسه کنین؟

آیا این فساد، ظلم، اختلاس و فقر و ... به نظام ارتباطی ندارد؟


سلام

حرفهامان طلاست، چِل سال است
قــصــد احــداث زرگـــــری داریــم!

در اینکه انقلاب ما و هدفش درست بود شکی ندارم و به هدف امام خمینی(ره) اعتقاد دارم و پیرو ایشان هستم
اما این 22 بهمن‌های ما شده مانند اینکه یک نفر یک روز نماز بخواند، بعد تا آخر عمر دیگر نماز نخواند و بجایش هر روز برای همان نمازی که خوانده جشن بگیرد!
امام علی(ع) می‌فرمایند: "هر روزی که در آن خدا را نافرمانی نکنی، همان روز عید است"
اما در کشور ما خدا هر روز دارد نافرمانی می‌شود! آن هم نه توسط مردم عامی، که توسط آنهایی که قرار است گره از کار ما بگشایند!
هر چه بگندد نمکش می‌زنند، وای به روزی که بگندد نمک!

بنده زمانی در جشن 22 بهمن شرکت می‌کنم که بدانم کسی دلش برای این انقلاب و برای این سرزمین و مردمش می‌سوزد
و قدمی درست و حسابی برای پیشرفت برداشته شده است

یک روز گفتیم برخی مدیران رده پایین مشکل دارند، پاسخ شنیدیم به اصل نظام ربطی ندارد!
یک روز گفتیم مدیران رده بالا مشکل پیدا کرده‌اند، پاسخ شنیدیم به اصل نظام ربطی ندارد!
بعدش گفتیم برخی نماینده‌های مجلس مشکل دار شده اند، دوباره پاسخ شنیدیم به اصل نظام ربطی ندارد!
روز دیگری گفتیم وزرای کابینه ها هم مشکل پیدا کرده‌اند، مجدداً پاسخ شنیدیم به اصل نظام ربطی ندارد!
کار به خراب‌کاری‌های رئسای جمهور و مدیران بانک و انواع اختلاس و بخور بخور مسئولین و پایمال کردن حق مردم رسیده، همچنان به اصل نظام ربطی ندارد!
من واقعاً نمی‌فهمم یعنی کل نظام جمهوری اسلامی ما یک نفر است و آن هم رهبر است؟!

رشوه‌ای شدن اکثر ارگان‌های دولتی از شهرداری بگیرید تا اماکن تا راهنمایی و رانندگی تا نیروی انتظامی و حتی دادگاه
شکاف طبقاتی که کم‌کم باید با سال نوزی محاسبه شود! برداشت مالیات کارمندان قبل از پرداخت حقوق، و خواهش و تمنا از فراریان مالیاتی!
پرداخت حقوق بخور و نمیر به قشر متوسط و پایین جامعه، تا جایی که تامین ابتدایی‌ترین نیازها برایشان آرزو باشد
انحصار برخی صنایع در دست بعضی افراد و عدم وجد بازار رقابتی که نتیجه فاجعه بارش را در مخابرات و تولید اتوموبیل شاهد هستیم
انواع مدل‌های اختلاس، مدل بانکی، مدل بیمه‌ای، مدل شرکتی، مدل پول‌شویی، مدل فَشِن، مدل ایکس لارژ، مدل بیتِلی و انواع مدل‌های دیگر
هیچکدام هم به اصل نظام ربطی ندارد!!!

خواهشاً یک نفر به من بگوید دقیقاً چه چیزی به اصل نظام و حکومت ربط دارد؟!

نظر مردم در تعیین حکومت در ایران

[="Arial Black"][="Navy"]سلام
طبق قانون اساسی مردم ایران چه نقشی در تعیین نوع حکومت دارند؟
[/][/]

حکومت اسلامی و حقوق اقلیت

با عرض سلام خدمت کارشناس محترم سایت و دوستان ...

سوالی بکه برام پیش اومده این هستش که وضعیت حقوق اقلیت در درون یک حکومت اسلامی به چه نوعی هست ... آیا اکثریت به صرف بیشتر بودن میتوانند قوانین خودشون رو بر جامعه حکم فرما کنن ... اجازه بدین برای نزدیک شدن به موضوع چند مثال بزنم ....

1- وقتی که شما میخواین سواره یک هواپیمای خارجی بشین ... کسی که داره بلیط هواپیما رو به شما میفروشه ... ازتون میپرسه شما دوست دارین در قسمت سیگاری ها بشینین یا در قسمت کسانی که سیگار نمیکشن . در حقیقت در این مثال کمپانی چیزی رو به شما اجبار نکرده ... شما هم میتونین در قسمت سیگاری ها بشینین ... و هم میتونین در قسمت کسانی که سیگار نمیکشن ... انتخاب با خودتون هستش ...

2- یا مثلا برخی از کشورهای دنیا حکومتشون به صورته ایالتی هست ...کسانی که فرم بخصوصی از زندگی رو قبول دارن ... به اون فرم زندگی میکنند و قوانینی در اون راستا هم برای خودشون دارن .... در ایالت مورده نظره خودشون زندگی میکنن .

سوالی که برای من پیش اومده این هستش که در درون جامعه اسلامی ... آیا اکثریت به صرف اینکه بیشتر هستند اجازه دارند قوانینی تصویب کنند که حقوق اقلیت از بین برود ؟؟؟

1- مثلا مسیحی ها حجاب رو به صورته اختیاری قبول دارند ... آیا در یک جامعه اسلامی یک مسیحی میتونه بدون حجاب بیرون بیاد ...
2- مثلا من چند وقت پیش شنیدم که سنی مذهب ها حتی یک دونه کاندید در مجلس ندارد یعنی یک سنی تو مجلس نیست که در مورده مساله ای طرح دعوی کنه و حقوق سنی ها رو مطالبه کنه ...
3- مثلا استقلال و پرسپولیس طرفدارانی رو دارن .... و مثلا طرفداران استقلال بیشتر از پرسپولیس هست ... آیا استقلال اجازه داره قانون بذاره چون من در اکثریت هستم هر گله من 3 تا حساب میشه ...

به طوره کلی میخواستم ببینم در یک جامعه اسلامی منظر اسلام در مورده حقوق اقلیت چی هست ...

با تشکر .

بررسی شبهه انحصارگرائی و استبداد جامعه ولائی

با سلام

برخی در گفتار و نوشتارهای خود جامعه ولايي را انحصارگرا و مستبد معرفی می کنند در این مجال قصد داریم که این شبهه و دیدگاه قائلین به آن را نقد و بررسی کنیم:

ابتدا ريشه‌هاي استبداد را بررسي مي كنيم، سپس مقايسه‌اي داشته باشيم با جامعه ولايي، آن‌گاه قضاوت را برعهده مخاطب يا مخاطبين عزيز مي‌گذاريم كه آيا جامعه‌اي كه ولي فقيه در رأس آن قرار گرفته مترادف با جامعه‌اي كه يك حاكم مستبد بر آن حكومت مي‌كند، خواهد بود يا خير.

از مهم‌ترين عوامل انگيزش استبداد، بي‌تقوايي و تبعيت از هوي و هوس، فقدان مشروعيت و وابستگي قدرت‌هاي خارجي و ثروت‌اندوزي مي‌باشد و اساساً واژه مستبد به كسي اطلاق مي‌شود كه كارها را به اراده و رأي خويش و بدون مشورت با ديگران انجام دهد.[1] در مقابل ولي فقيه در آيات و روايات به كسي اطلاق مي‌شود كه علم و تقوي و دوري از هوي و هوس، از ويژگي‌هاي خاص او می باشد، ولي فقيه در انجام هر عملي بايد خواست الهي و مصلحت عموم را در نظر بگيرد و آن را بر رأي و نظر شخصي مقدم بداند.

ولي فقیه باید در چارچوب قوانين و مقررات الهي عمل ‌كند و نمي‌تواند همانند يك حاكم مستبد به هر كاري كه دلش خواست اقدام كند. اساساً بواسطۀ دارا بودن ویژگی های خاص و ملکات نفسانی و کمالی که برای ولی فقیه برشمردیم رفتار او برخلاف فرد مستبد، دل بخواهانه و مطلق نيست بلكه در واقع حكومت ولي فقيه حكومت قانون است در حالي كه فرد مستبد، قانوني جز رأي خود نمي‌شناسد.

امّا براي اين‌كه حكومت ولي‌فقيه، تبديل به حكومت استبدادي نشود در قانون تمهيداتي انديشيده شده است و حداقل 4 نوع كنترل براي منتفي شدن چنين فرضي در قانون اساسيِ‌ها پيش‌بيني شده است:

1. كنترل صفاتي رهبر: در اين بخش، قانون شرائط و صفات ممتاز و خاصي را براي ولي فقيه حاكم در نظر گرفته تا به اصطلاح، يك فرد ظالم و مستبد بر جامعه اسلامی حاكم نشود.[2]
2. كنترل قانوني رهبر: كه توسط مجلس خبرگان كه خود منتخبين مردم هستند انجام مي‌شود.[3] البته این کنترل در حد کنترل استطلاعی است.
3. كنترل ماليِ رهبر: توسط قوه قضائيه.[4]
4. كنترل رهبر به وسيله مشورت:[5] در قانون اساسي پيش‌بيني شده كه رهبر جامعه اسلامی، ناگزير از مشورت با متخصصين و كارشناسان مختلف مي‌باشد تا تصميمات او دقيقاً در راستاي تأمين منافع و مصالح عموم باشد در حالي كه حاكم مستبد جز به مصلحت شخصي به چيز ديگري نمي‌انديشد و هرگز چنين كنترل‌ها و اعمال نظرهايي بر وي وجود ندارد او آزاد است تا هر طور ميل اوست عمل كند و كسي هم حق اعتراض ندارد.

بعلاوه ولي فقيه در جامعه هيچ امتيازي بر سايرين ندارد و در برابر قانون با ديگران يكسان شمرده مي‌شود.[6] حكم و دستور ولي فقيه برخلاف حاكم مستبد،‌ هرگز حالت استبدادي و ظالمانه ندارد به اين دليل كه اگر فقيه، حكم و فتوائي صادر كرد خودش هم مشمول آن حكم خواهد بود زيرا حاكم اصلي خداست نه او تا هر آنچه بخواهد انجام دهد.[7]

با مطالبي كه بيان شد به وضوح روشن مي‌شود كه اساساً حكومت و زمامداري در اسلام، يك تكليف و وظيفه سنگين الهي محسوب مي‌شود نه يك فخر و بزرگي نسبت به ديگران. لذا وليِّ فقيه و حاكم مسلمين تا زماني كه ولايت داشته باشد هرگز احساس نمي‌كند ديگران زيرسلطه او قرار دارند چه كه در غير اين صورت ولايت او ساقط مي‌شود و بيان شد كه قانون اساسي هم به اهرم دروني نظارت تأكيد بسيار كرده و بر لزوم تقوايِ رهبر و دنياگريزي او تاكيد نموده است بطوري كه قبول اوصاف لازم رهبري يا كشف خلاف بعدي را موجب عزل رهبري توسط خبرگان مي‌داند و بر همين اساس هم كميسيون تحقيق در مجلس خبرگان شكل گرفته است. [8]

شما در خصوص این شبهه و در تکمیل بحث، چه نظری دارید؟

موفق باشید ...:roz:


پاورقی_________________________________
[1] . فرهنگ معين.
[2] . قانون اساسي، اصول 5 و 109.
[3] . همان، اصل 111.
[4] . همان، اصل 142.
[5] . همان، اصل 112.
[6] . همان، اصل 107.
[7] . آيت‌الله جوادي آملي، عبدالله، ولايت فقيه، مركز فرهنگي رجاء، 1367.
[7] . بنقل از سایت اندیشه قم، با کمی تغییر