دولت، مجلس، قوه قضائیه

مصلحت یا عدالت؛ کدامیک؟

با عرض سلام :
سوال من برمیگردد به زمان خلافت امیرالمومنین علی (ع)، امروز ما با واژه مصلحت نسبتا آشنایی داریم و از بعد از انقلاب موارد بسیاری از برتری مصلحت بر امور دیگر دیده ایم و حتی در کشور اسلامی و شیعه مان مجمع تشخیص مصلحت نظام هم داریم و زیاد شنیده ایم که مصلحت نظام از هر چیزی مهمتر است اما سوال من در مورد زمان خلافت حضرت علی (ع) است، همه میدانیم که حضرت مظهر عدالت بودند اما میخواهم بدانم در زمان خلافت ایشان شده که بنا به شرایط ایشان عدالت را فدای مصلحت کنند؟ آیا چنین اتفاقی افتاده یا خیر؟ و آیا موردی بوده که ایشان تشخیص داده باشند اجرای عدالت به مصلحت نظامشان نیست؟ فی المثل یکی از اصحاب پیامبر مثلا به بیت المال دست درازی کرده باشد و مقادیری از بیت المال را سر خود یا به باد داده باشد یا بالا کشیده باشد بعد حضرت بدلیل اینکه آن شخص از اصحاب خاص پیامبر بوده و احترام زیادی دارد چشم بر روی این مسئله ببندد و بخاطر مصلحت هیچ برخوردی با آن فرد نکند و دیگران را هم به سکوت و گذشت و آرامش دعوت کند چون به صلاح نظامشان نبوده که به این مسئله رسیدگی شود؟ و یا فرضا" شخص یا اشخاصی از بزرگان نظامشان به ثروتهای نجومی رسیده باشند در حالیکه مردم عادی دچار فقر باشند و این بزرگان هر یک صاحب منصبی بودند و در همان دوران ثروتمند شده باشند، آیا حضرت به چنین اشخاصی بر اساس مصلحت نظامشان کاری نداشتند و اجازه نمیدادند که مردم یا بعضی از یارانشان هم به ایشان کاری داشته باشند؟ یا که بدقت رسیدگی میکردند و آنان را بازخواست میکردند و اگر ذره ای از ثروتشان از منصبشان و موقعیتشان بدست آمده باشد با آنها به سختی و بر اساس عدالت برخورد میکردند؟ و آیا میزان شیعه بودن ما به شباهتمان با آن حضرت بستگی ندارد؟
با تشکر

فساد و عدم مشروعیت

فساد و عدم مشروعیت

1

بخش هایی از بیانیه ی گام دوم انقلاب :

......عدالت و مبارزه با فساد: این دو لازم و ملزوم یکدیگرند. فساد اقتصادی و اخلاقی و سیاسی، توده‌ی چرکین کشور‌ها و نظام‌ها و اگر در بدنه‌ی حکومت‌ها عارض شود، زلزله‌ی ویرانگر و ضربه‌زننده به مشروعیّت آن‌ها است؛ و این برای نظامی، چون جمهوری اسلامی که نیازمند مشروعیّتی فراتر از مشروعیّتهای مرسوم و مبنائی‌تر از مقبولیّت اجتماعی است، بسیار جدّی‌تر و بنیانی‌تر از دیگر نظام‌ها است

.....همه باید بدانند که طهارت اقتصادی شرط مشروعیّت همه‌ی مقامات حکومت جمهوری اسلامی است

.......عدالت در صدر هدف‌های اوّلیّه‌ی همه‌ی بعثت‌های الهی است و در جمهوری اسلامی نیز دارای همان شأن و جایگاه است

......چالش درونی عبارت از عیوب ساختاری و ضعف‌های مدیریّتی است.
مهم‌ترین عیوب، وابستگی اقتصاد به نفت، دولتی بودن بخش‌هایی از اقتصاد که در حیطه‌ی وظایف دولت نیست، نگاه به خارج و نه به توان و ظرفیّت داخلی، استفاده‌ی اندک از ظرفیّت نیروی انسانی کشور، بودجه‌بندی معیوب و نامتوازن، و سرانجام عدم ثبات سیاست‌های اجرائی اقتصاد و عدم رعایت اولویّتها و وجود هزینه‌های زائد و حتّی مسرفانه در بخش‌هایی از دستگاه‌های حکومتی است. نتیجه‌ی این‌ها مشکلات زندگی مردم از قبیل: بی‌کاری جوانها، فقر درآمدی در طبقه‌ی ضعیف و امثال آن است

2

به نقل از آخرین خبر :