شهدا شرمنده ایم

مدالهای پدر خانواده 5 شهید منقش به تصاویر شهدایش

انجمن: 

مدال های پدر خانواده پنج شهید منقش به تصاویر شهدایش

[=Mihan-IransansBold]پی نوشت: [/]
[=Mihan-IransansBold]
[/]
دل گفت وصالش به دعا باز توان یافت

عمریست که عمرم همه در کار دعا رفت

دلنو*******شت:
******

دلنوشت: دنیا مشتش را باز کرد

شهدا " گُل " بودند و ما " پوچ "

خدا آنها را برد و زمانه ما را




⟲ من به تـــــو مدیونم . . . ⟲ تـــا ابــــد . . .

انجمن: 

بسم الله الرحمن الرحیم

عكاس:ژاک پاولوفسکی

جنگ ایران و عراق

۱۸ مارچ ۱۹۸۵

دو روز به عید نوروز

پیکر سرباز ایرانی در میان گلها ۱۰۰ کیلومتری جنوب بصره

من به تو مدیونم...تا همیشه!

. . . .

درد و دل با شهدا !i! توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه !i!

انجمن: 

با شهدا

توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه

داره باز هوای جبهه ، به یاد روزای جنگه

توبه کردم ننویسم ، نگم از حرفای کهنه

اما دل آروم نداره ، بحث ترکش و تفنگه

توبه کردم ننویسم ، ناراحت نشین جوونا

میگم از چادر و سنگر ، جایی که تاریک و تنگه

میگم از خط مقدم ، آتیش و رگبار دشمن

میگم از روزای گرمی ، که حال و هواش قشنگه

میگم از روزای دوری ، که باهاش فاصله داریم

میگم از وحدت اونجا ، دلاشون همه یه رنگه

اما اینجا توی این شهر ، یه عده مارو سوزوندند

عده ای که کم اند اما ، قلبشون یه تیکه سنگه

اونایی که نمیدونن سر دعوا با کی دارند

حرفاشون آماده مثل : تیر تو لوله ی تفنگه

اونایی که میسوزونن دل جانبازای مارو

جانباز بیچاره ای که درد دلهاش با سُرنگه !

جانبازی که بستری شد ، یه عمری تو بیمارستان

جانبازی که تو دماغش ، همیشه چندتا شیلنگه !

خستم از اهل زمونه ، بدونید دلم گرفته

سرتون رو درد نیارم ، روی قلبم جای چنگه

توی این دنیای فانی ، نکته ایست باریکتر از مو!

" هر کسی با شهدا موند ، بدونید بچه زرنگه "

چه بخواهم چه نخواهم، شهدا می بینند ...

انجمن: 

[="Black"]



چه بخواهم چه نخواهم،
شهدا می بینند


گاه در حال گناهم،شهدا می بینند


بی تفاوت شدم و عین خیالم هم نیست


بوی نان می دهد آهم،شهدا می بینند


غافلم که همه عمر گره خوردم به هم


تیر شیطان و نگاهم،شهدا می بینند


از خدا دور شدم ،دور خودم می چرخم


مدتی گم شده راهم،شهدا می بینند


مدعی بودم و هستم که شهادت طلبم


با همین روی سیاهم،شهدا می بینند


آنقدر سر به هوا بود دلم،یادم رفت


می رود هفته و ماهم،شهدا می بینند ...

پی نوشت:
با عرض سلام و تبریک
بهار فاطمی به همه اسک دینی های گرامی
ان شاالله سالی پر از خیر و برکت را آغاز کرده باشید
به امید این که امسال،سال فرج
مهدی زهرا(س) باشد

التماس دعای شهادت
[/]

•☀• خدا كند كه از اين هم شهيدتر بشوم ܓ❀اگر برای خداست بزار گمنام بمانم . .

بسم الله الرحمن الرحیم

اگر می توانید گمنام بمانید پس چنین کنید.
امام علی

دعا كنيد كه من ناپديدتر بشوم
كه در حضور خدا روسپيدتر بشوم

بريده‌هاي من آن‌سوي عشق گم شده‌اند
خدا كند كه از اين هم شهيدتر بشوم

كه ذره‌هاي مرا باد با خودش ببرد
كه بي‌نهايت باشم مديدتر بشوم

به جست‌وجوي من و پاره‌هاي من نرويد
براي گم شده تن پي كفن نرويد

به مادرم بنويسيد جاي من خوب است
كه بي‌نشانه شدن، در همين وطن خوب است

در اين حدود، من پاره پاره خوشبختم
در آستان خدا بي‌كفن شدن خوب است

هميشه مهدي موعود در كنار من است
و دست‌هاي اباالفضل سايه‌سار من است

خدا قبول كند اينكه تشنه جان دادم
و كربلاي جديدي نشانتان دادم

به جست‌وجوي من و پاره من نرويد
براي گم شده تن پي كفن نرويد

ميان غربت تابوت‌ها نخواهيدم
به زير سنگ مزار ـ اي خدا! ـ نخواهيدم

منم و خار بيابان كه سنگ قبر من است
دعاي حضرت زهرا مزيد صبر من است

خدا كه خواست ز دنيا بعيدتر بشوم
كه زير بارش سرب و اسيد، تر بشوم

خودش به فكر من و تكه‌هاي من است
دعا كنيد از اين هم شهيدتر بشوم

سودابه مهیجی


از زبان یک مفقودالاثر

اشعار ღ دفاع مقدس-سبک بالان عاشق ღ

انجمن: 

قصه ی دو تا بسیجی


یه روزی روزگاری

دو تا بچه بسیجی

نمی دونم کجا بود

*

تو فکه یا دوعیجی

تو فاو یا شلمچه

تو کرخه یا موسیان

مهران یا دهلران

تو تنگه حاجیان

*

تو اون گلوله باران

کنار هم نشستند

دستا توی پشت هم

با هم جناق شکستند

*

با هم قرار گذاشتند

قدر هم و بدونن

برای دین بمیرن

برای دین بمونن

*

با هم قرار گذاشتن

که توی زندگیشون

رفیق باشن و لیکن

اگه یه روز یکی شون

*

پرید و از قفس رفت

اون یکی کم نیاره

به پای این قرارداد

زندگیشو بذاره

*

سالها گذشت و امّا

بسیجی های باهوش

نمی ذاشتن که اون عهد

هرگز بشه فراموش

*

یه روز یکی از اون دو

یه مُهر به اون یکی داد

اون یکی با زرنگی

مُهرو گرفت و گفت « یاد»

*

روز دیگه اون یکی

رفت و شقایقی چید

بُرد داد به رفیقش

صورت اونو بوسید

*

گل رو گرفت و گفتش :

بسیجی دست مریزاد

*

قربون دستت داداش

گل روگرفت و گفت: « یاد »

*

عکسهای یادگاری

جورابهای مردونه

سربندهای رنگارنگ

انگشتری و شونه

*

این می داد به اون یکی

اون یکی به این می داد

ولی هر که می گرفت

می خند ید و می گفت « یاد »

*

هی روزها و هفته ها

از پی هم می گذشت

تا که یک روز صدایی

اینطور پیچید توی دشت

یکی نعره می کشید :

« عراقیها اومد ند »

ماسکها تون و بذارین

که شیمیایی زدن

*

در صندوقو گشود

ماسک خودش بود ولی

ماسک رفیقش نبود

دستشو برد تو صندوق

ماسک گازشو برداشت

پرید روی صورت

دوست قدیمی گذاشت

*

همسنگر قدیمی

دست اونو گرفتش

هُل داد به سمت خودش

نعره کشید و گفتش :

« چرا می خوای ماسکِ تو

رو صورتم بذاری

بذار که من بپّرم

تو دوتا دختر داری »

*

ولی اون، اینجوری گفت !

« تو رو به جان امام

حرف منو قبول کن

نگو ماسکو نمی خوام »

*

زد زیر گریه و گفت :

اسم امام و نبر

ماسکو ، رو صورت بذار

آبرو ما رو بخر

زد زیر گوشش و گفت :

کشکی قسم نخوردم

بچه چرا حالیت نیست ؟

اسم امام رو بردم

*

اون یکی با گریه گفت :

فقط برای امام !

ولی بدون ، بعد تو

زندگی رو نمی خوام

ماسکو رفیقش گرفت

گازی توی ستگر اومد

*

وقتی می خواست بپّره

رفیقشو بغل زد

لحظه های آخرین

وقتی می رفتش ازهوش

خند ید وگفت : برادر

« یادم تو را فراموش »

*

آهای آهای برادر

گوش بده با تو هستم

یادم میاد یه روزی

باهات جناق شکستم ؟

تویی که روزی مرّگیت

توی خونه نشونده

تویی که بعد چند سال

هیچی یادت نمونده

*

عکسهای یادگاری

جورابهای مردونه

سربندهای رنگارنگ

انگشتری و شونه

هر چی رو بهت میدم

روی زمین میندازی

میگی همش دروغ بود

« یاد » نمیگی می بازی !
[b]content[/b]

هنر مردان خدا ... گذشتن از سیم خار دار نفس


شب عملیات بود.آنقدر حجم آتش سنگین بود

که آسمان مثل روز روشن شده بود…

با ۹۰ نفر نیرو پشت سیم خاردارها گیر کرده بودیم…

دوشکای دشمن هم داشت همه رو درو می کرد…

وقت برای بازکردن سیم خاردارها نبود…

فرمانده از جا بلند شد :

«مگر من فرمانده شما نیستم؟

مگر اطاعت از فرمانده مثل اطاعت از امام واجب نیست؟»

این را گفت و خودش را انداخت روی سیم خاردار…

رو کرد به بچه ها:«این خط باید بشکند

تا نفر آخرتان باید از روی من رد بشود…

فهمیدید؟این یک دستور است.»

معبر باز شد اما فردا صبح

هر چقدر تلاش کردیم

نتوانستیم گوشت و پوستش را از سیم خاردارها جدا کنیم...:Sham:
منبع:hshohada.ir