درد دل با شهدا

درد و دل با شهدا !i! توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه !i!

انجمن: 

با شهدا

توبه کردم ننویسم ، اما دل دوباره تنگه

داره باز هوای جبهه ، به یاد روزای جنگه

توبه کردم ننویسم ، نگم از حرفای کهنه

اما دل آروم نداره ، بحث ترکش و تفنگه

توبه کردم ننویسم ، ناراحت نشین جوونا

میگم از چادر و سنگر ، جایی که تاریک و تنگه

میگم از خط مقدم ، آتیش و رگبار دشمن

میگم از روزای گرمی ، که حال و هواش قشنگه

میگم از روزای دوری ، که باهاش فاصله داریم

میگم از وحدت اونجا ، دلاشون همه یه رنگه

اما اینجا توی این شهر ، یه عده مارو سوزوندند

عده ای که کم اند اما ، قلبشون یه تیکه سنگه

اونایی که نمیدونن سر دعوا با کی دارند

حرفاشون آماده مثل : تیر تو لوله ی تفنگه

اونایی که میسوزونن دل جانبازای مارو

جانباز بیچاره ای که درد دلهاش با سُرنگه !

جانبازی که بستری شد ، یه عمری تو بیمارستان

جانبازی که تو دماغش ، همیشه چندتا شیلنگه !

خستم از اهل زمونه ، بدونید دلم گرفته

سرتون رو درد نیارم ، روی قلبم جای چنگه

توی این دنیای فانی ، نکته ایست باریکتر از مو!

" هر کسی با شهدا موند ، بدونید بچه زرنگه "