زنا

رابطه زوری با همسر

انجمن: 

سلام

آیا رابطه ی زوری با همسر مجاز است؟

مردی زنش را دوست دارد اما زن او را دوست ندارد و یا قصد سواستفاده دارد.
زن اجازه برقراری رابطه به شوهرش نمیدهد و ناشزه است.
مرد از طریق زبان و نصیحت و سایر راههای متصوره سعی کرده است تا همسرش را از حالت نشوز خارج کند اما افاقه نکرده است و
زن قانع نمیشود و تقاضای طلاق دارد و یا در عوض رابطه تقاضاها و شروط ناحق دارد و به نوعی قصد سواستفاده دارد و مرد زیر بار این شروط نمیرود.

سوال اول

دادگاه تشخیص داده است که زن هیچ دلیل قانونی بر نشوز ندارد.
آیا مردی که نمیخواهد زنش را طلاق بدهد شرعا مجاز است بدون رضایت همسرش با او رابطه داشته باشد؟ (رابطه زوری) یا باید تا آخر عمر رابطه ی زوری نداشته باشد؟

سوال دوم

حکم دادگاه ممکن است زمان زیادی طول بکشد مثلا شش ماه.
آیا در این مدت، مرد حق رابطه ی زوری دارد؟

شبهه ای درباره آیه 33 سوره نور

با سلام.من یک مطلبی می خواندم که برایم شبهه شد.
به آیه زیر توجه کنید(بخش پر رنگ شده):
33 سوره نور:
ولیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله والذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا واتوهم من مال الله الذی اتیکم ولا تکرهوا فتیاتکم علی البغاء ان اردن تحصنا لتبتغوا عرض الحیوه الدنیا و من یکرههن فان الله من بعد اکراههن غفور رحیم
....
کنیزان خود را که می خواهند عفیف باشند به خاطر مال دنیا به زناکاری وادار نکنید و هر کس آنها را وادار نمود خداوند به واسطه اکراهشان نسبت به آنها آمرزنده و مهربان است
[SPOILER]
تفسیر المیزان:
...و در ادامه می فرماید: اگر مالکی کنیز خود را علی رغم اکراه وعدم تمایلش وادار به این عمل نماید، خداوند نسبت به آن کنیز آمرزنده و مهربان است و او را به سبب این عمل مؤاخذه نمی نماید. البته این کلام مستلزم آن نیست که اگر کنیزی اراده تعفف و احصان نداشته باشد جایز باشد که مالک او را وادار به زنا کند، بلکه نهی الهی در صورت اکراه خود آنها شدیدتر است (14).
[/SPOILER]
در آیه بالا آمده که خدا نسبت به کنیزانی که اکراه دارند و میل ندارند که خود فروشی کنند ولی اربابانشان آنها را مجبور به خود فروشی می کنند به خاطر متاع دنیا، مهربان و آمرزنده است.ولی این بدیهی است دیگر گفن ندارد که.آن زن توسط اربابش مجبور شده، طبیعی است که خدا باید نسبت به او مهربان و آمرزنده باشد و دیگر گفتن ندارد.بر خلاف تفسیر المیزان که در بالا نقل کردم، مفسرانی، آمرزنش و مهربانی خدا که در آیه بالا آمده را به ارباب آن کنیز نسبت می دهند.که خوب شبهه ایجاد می شود که این ممطقی نیست.ارباب کنیز را مجبور کند و خدا هم نهی می کند این را.ولی اگر ارباب این کار را کرد، خدا آمرزنده و مهربان است!!!!!!!!؟؟؟اگر می شود، لطف کنید این آِیه را بشکافید و شبهه زدایی کنید.مرسی
[SPOILER]به طور مثال، اگر اشتباه نکنم، جالب است که تفسیر نمونه نظر دومی را برگزیده و آمرزش و مهربانی را متصل به ارباب کرده و بر خلاف تفسیر المیزان می گوید:
و هر کس آنها را بر این کار اکراه کند خداوند بعد از اکراه آنها غفور و رحیم است
(!!!!!!!!!!!!)
[/SPOILER]
با تشکر

دلم سخت از این دنیا و از خودم گرفته (توبه از بی آبرویی)

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

به نام خدا
با سلام
نمیدونم باید از کجا شروع کنم از چی بگم.
اگه این دنیای مجازی نبود به کی میتونستم بگم.
همیشه باهوش بودن به معنای عاقل بودن نیست.حداقل من که عاقل نبودم هیچ وقت.
گذشته ی پرآشوب و تاریکی داشتم.از اوان کودکی حتی قبل از تولد تا الان که بیست و سه سالمه.
هیچ وقت از زندگیم راضی نبودم و همیشه با مشکلاتی دست و پنجه نرم میکردم ولی به نظرم مشکلات زندگی آدم هرچه قدر هم بزرگ و زیاد باشن باز در مقابل بی آبرویی هیچی نیست
و بدترین اتفاق ممکن که برای ی دختر میفته بدترین اتفاق دنیاست.
بی حیایی،بی عفتی اون هم وقتی که خانواده ی معتبر و آبرو داری داشته باشی و همه اینطوری بشناسنت و یهو با بدترین شکل ممکن رسوای عالم بشی.
پدرت اگه از غصه دق نکنه حتماً یه شبه همه ی موهاش سفید میشه.
پدرم فرد آبرو دار و بزرگیه.آدم درستیه ولی من براش مایه ی ننگ هستم .
من چند بار رابطه ی جنسی با افراد مختلف برقرار کردم و یک بار نزدیک بود گیر بیفتم که با گریه و التماس و شکسته شدن غرورم خودمو آزاد کردم.
چیزی که بد بود این بود که طرف آشنا بود و منو شناخت
خییلی بد بود. دلم میخواست بمیرم .
به هر سختی بود خودمو از مهلکه نجات دادم.
ولی
ولی
ولی
با آبروی پدرم بازی کردم. چیکار کنم؟
خاک بر سر من که با گند کاری خودم پدرمو زیر سوال میبرم.
چیکار کنم؟
میخوام توبه کنم ولی چطوری خودمو ببخشم و گذشتمو پاک کنم ؟
دلم خونه. خواب و خوراک ندارم
خیلی پشیمونم از خطاهایی که کردم.ولی آیا راه برگشتی برای من هست؟
پدرم چی میشه؟آبروی خانوادم؟
چطور خدا میخواد منو ببخشه وقتی انقدر پدر و مادرم رو آزار دادم؟وقتی به خودم ظلم کردم؟وقتی مرتکب زنا شدم ؟...:Ghamgin:

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید

:Gol:

رهایی از منجلاب و جهنم ارتباط با زن شوهردار‌

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:


نقل قول:

سلام جوانی هستم 31 ساله و متاهل که دچار مشکل بزرگی شده ام و تو چاه بزرگی افتادم

تا سال 90 ارتباط خاص و خلاف شرعی با جنس مخالف نداشتم متاسفانه تو همین سال بخاطر اشتباه خودم گول رفیقمو خوردم و با چند تا خانم ارتباط برقرار کردم که اوایل پنهان میکردن بعدا هم فهمیدم شوهر دار بودن ولی نتنها قطع رابطه نکردم بلکه بشدت جذب یکیشون شدم و الان مدت 4 ساله که باهاش رابطه دارم شدم.
سابقه این خانمها خراب بود و بعنوان کسب و کار به برقراری رابطه اقدام میکردند .الان وضعیتم تو شرایطی هست که از کار خودم بشدت پشیمونم ، از خودم متفرم و از عاقبت کارمیترسم.از طرفی نگرا ن اینم که طرف مقابلم باز هم با قطع رابطه بسراغ گناهای قبلیش و کارهای سابقش کشیده بشه و حتی بخاطر وضعیت روحیش بدتر بشه .
موندم سر دوراهی لطفا من رو به بهترین نحو راهنمایی کنید که حداقل خسارت به بار بیاد .
با تشکر

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

سركشي نفس و يك قدمي زنا

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام .
متاسفانه من هم مثل بعضی از بنده های خوب خدا که پیش خدا عزیز بودن و موفقیت هایی رو کسب کرده بودند ، از عرش به فرش رسیدم و معصومیتم رو از دست دادن .

بزرگترین مسئله ای که تو زندگی منو رنج میده همینه . اصلا باورم نمیشه که یه زمانی جلوی خودمو از گناه های بزرگ میگرفتم . الان اونقدر ضعیف شدم که از لفظ مرد که روی خودم گذاشته شده خجالت میکشم .

چون مرد یعنی جهاد با نفس ، دوری از خواسته های جسمانی .

دو روزیه من اومدم خونه ی یکی از اقوام . انقدر افکار زنای با محارم ( نعوذ بالله ) را در ذهن خودم میپروروندم . که موجب شد موقع خواب یک سری حرکاتی بکنم که پیش عمم جلب توجه بشه . و فردا با اکراه و خجالت تو چشمش نگاه کن . اما این درس عبرت نشد و یک روز متوالی دیگر هم این اتفاق افتاد . اول از شما خواهش میکنم که دعا کنید عمم متوجه حرکاتم نشده باشه و بعدش اگر هم متوجه شده باشه به روم نیاره .

از خودم متنفر شدم از اینکه شدم یه حیوان انسان نما که منتظره ببینه نفسش چی میگه همونو عمل کنه . گاهی اوقات این سوال پرسیدن ها و این تاپیک زدن ها جنبه ی دلداری داره .

شاید این تاپیک هم داره . ولی من راهکار میخوام .

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

از حرم امام رضا (ع) تا منجلاب زنا

با نام و یاد دوست

سلام

یکی از کاربران سایت سوالی داشتند که مایل نبودند با آیدی خودشون مطرح شود

لذا با توجه به اهمیت موضوع، سوال ایشان با حفظ امانت جهت پاسخگویی توسط کارشناس محترم سایت در این تاپیک درج می شود:

نقل قول:

سلام
می خوام صادقانه در دل کنم حالم داغوووووووووووووووووووووو ووووووونه
از 9 سالگی همیشه نمازم می خوندم و روزه ام هم می شدم
تا 16 سالگی که یکبار توی حموم اصلا ناخوادآگاه بدون اینکه فیلمی دیده باشم یا کسی بهم گفته باشه(دوست و رفیقی هم نداشتم) بدون احساس استمنا کرده ام اصلا هم نمی دونستم که این کار گناه دارد و اصلا چی هست و .... ای کاش حداقل یه معلمی یا پدر و مادر یا کسی بهم گفته بود یا مدرسه 1 کتابی بهمون داده بود که چنین کاری گناهی بزرگی است چه عواقبی دارد و ... اگر می دانستم غیر ممکن بودن یعنی غیر ممکن بود سمت گناه برم غیرممکن.
تا مدتی بود تا کم کم برای اولین بار فیلم مستهجنی که پدرم داشت رو مخفیانه دیدم برای اولین بار ....
گذشت تا اینکه رفتم انجمن اسلامی خیلی جو خوب و دوستانه ای داشت هر 5 شنبه برگزار می شد کلا 5 شنبه ها روز شادی بود برام. جلسات خوبی داشت از خداشناسی و اثبات خدا تا دین و شهدا و سیاست و ... کلا فضای منو عوض می کرد تا حدی که به کوچک ترین اهنگی گوش نمی دادم اکثر نماز شب و نماز 200 رکعتی میخوندم و کوچکترین نگاهی به نامحرم و... همه چیز عالی و دوست داشتنی بود
رفتم دانشگاه تهران اونجا به خاطر همین جو باعث شدم یکی از هم اتاقی هام که نماز خون بشه و پایبند کامل بشه و ... تا الان که داره دکترای حسابداری میگیره و الان من حسرت ایمان اون را دارم الان وقتی باهاش صحبت می کنم می بینم چه قدر انسان می تونه بزرگ و محکم و با تقوا باشه دمش گرم
گذشت کم کم جو دانشگاه و خوابگاه روم تاثیر گذاشت وارد سایت ها ضد خدا و ... شدم و حالا دیگه به همه چیز شک داشتم به همه چیز ولی دلم همیشه با خدا بود
رسیدم به سربازی توی سرباز خیلی پسر سر به زیری و کم رویی بودم ولی هم آسایشگاهی من توی سربازی اهل همه خلافی بودن تقریبا همه اونها از مواد بگیر تا موارد جنسی و ...
من کم کم دوست داشتم تجربه کنم رابطه جنسی و ...
وقتی اونها رو میدیم چه جوری عاشقانه با هم حرف می زنند یا می روند کنار هم و ...
تا اینکه 1 روز یه زنی ... شماره موبایل خودشو به من داد (با این که دوست داشتم با جسن مخالف رابطه داشته باشم ولی هرگز هرگز به خاطر حیا و خجالت و کم رویی کوچکترین قدیم برای این کار بر نمی داشتم)
هیچ وقت نمی بخشمش کثافت هم شرف خودشو نابود کرد هم کثافت منو منحرف کرد این خانم شوهر داشت و متاسفانه کاری که نباید بشه شد چندین مرتبه هم تکرار شد ای خدا با این که اونم نماز می خوند خیلی معتقد بود ... ولی به خاطر اعتیاد شوهرش و اینکه آرایشگاه داشت و اکثر زنا از دوست پسراشون تعریف می کردن و ... اونم مثل من هوس دوست کرده بود و به این منجلاب وارد شده بود

سربازی تموم شد بعد سرباز هم چند ماهی باهاش صحبت می کردم ولی دیگه ترسیدم گفتم حداقل تا قبل ازدواج مثل 1 جوان پاک زندگی کنم و رابطه رو کاملا قطع کردم هرچند 1هفته بعد قطع کردن کامل رابطه بابام گوشی امو دیدم بود با اس ها کلا ابروم رفت یعنی دیوانه شده بودند پدر و مادرم اصلا باور نمی کردم پسر مومن و باحیاشون اینجوری شده باشد بله کلا ابروی من رفت.و باعث ازاد واذیت خیلی برای پدر و مادر شد این فهمیدن هرچند 2 روز بعد کلا هیچ چیزی به روی من نیاوردن.اون دنیا که دیگه همه از کثافت کاری من خبر دار میشه ای وای از قیامت و رسوایی قیامت چه جوری باید جواب شوهر اون زن رو بدم...

گذشت دیگه واقعا تصمیم گرفته بودم که تا ازدواج جوانی پاکی رو داشته باشم همین ماه رمضانی خیلی ماه عالی بود چه روزه هایی خوب و لذت بخشی چه شب های قدر و دعای جوشن های لذت بخشی خیلی خوب بود ولی رمضان تمام شد و کم کم دوباره توی محیط کار و ... وسوسه می کردم جوری که حسرت اونهایی رو می خوردم که دوست جنس مخالف دارند ادم چقدر باید احمق باشه که حسرت گناه داشته باشه بله گذشت
تا اینکه پدر و مادر رفتن مشهد هر چند اصرار کردن ولی من حال مشهد نداشتم یعنی آقا نطلبید ... خانواده رفتن و من تنها ماندم توی خانه

یک روز به خدا به صورت خیلی غیر عادی خیلی غیر عادی سردرد شدم توی سرکار زودتر از زمان مقرر از سرکار اومدم بیرون به صورت عجیب و اولین بار مستقیم نرفتم خونه و1 چهاراه رفتم بالاتر بی جهت بی اراده و عجیب و غریب و ... 1 زن بی حیایی دیدم که خیلی عجیب و غریب برای اولین بار دنبال اون رفتم و بهش شماره دادم(خودم باورم نمیشه من این کارها رو بکنم هنوزم باورم نمی شه من اینقدر عوضی هستم) بله این خانم هم شوهر دارد و من توی خونه تنها هستم ماشین بابام هم توی خونه هست و همه چیز محیا و اون هم به خاطر رسیدگی نکردن شوهرش بی توجهی شوهرش نیازی که شوهرش رفع نمی کرد با من دوست شد و من به جای اینکه توی حرم امام رضا باشم تو رختخواب زنا رفتم چقدر تفاوت داره ............... واییییییییییییییییییییییی ییییی

و الان که آتش شهوت فروکش کرده دیوانه وارد دارم حسرت پاکی می خورم دیوانه وارد حسرت جوانایی رو می خورم که پاک هستن و به قول قران به زنا نزدیک نمی شن زنا نباید نزدیک شدن یعنی نباید بهش فکر کرد نباید چشم رو ازاد گذاشت ولی من نکردم
ای جوانای که پاک هستی به خودتون ببالید به قرآن قسم هیچ چیز توی زنای 10 دقیقه نیست هیچ چیز فقط پاکی و خدا ماندگاره کاش اینو من قبل زنا درک می کردم و پاک می موندم ای کاش
ولی الان چیکار کنم نمی دانم و منتظرم که چنین عاقبیتی هم نصیب خودم و زنم بشوند که 1 انسان بی شرفی مثل من زن منو بدزد
وای به حال ما زناکاران به خاطر شهوت به خاطر 10 دقیقه از ولایت خدا خارج می شیم
امان از قیامت امان ییییی
دیشب با دعای کمیل کلی گریه کردم و توبه کردم ولی ظهری دوباره جواب اس اون دادم
وقتی وارد منجلاب میشی دیگه هرچقدر دسته و پا بزنی بیشتر داخلش میری
دلم گرفته و داغون می دونم خدا از دستم ناراحته و حالا نمی تونم قطع کنم چیکار کننممممم :Ghamgin: :Ghamgin: :Ghamgin:

با تشکر

در پناه قرآن و عترت پیروز و موفق باشید :Gol:

فلسفه محلل چیست؟ !!!

با سلام

ابتدا لطف بفرمایید احادیث یا داستان هایی در باب محللی
و فلسفه محللی چیست ?

نحوه برخورد پیامبر اسلام (ص) و ائمه (ع) با فرد زناکار چگونه بوده است؟

با سلام

برخورد پیامبر اسلام و ائمه با زناکاران چطور بوده است؟

با تشکر

آیا چهار شاهد عادل پیدا می شود؟

سلام
برای برخی از گناهان یکی از راه های ثبوت آن چهار شاهد عادل است که باید شهادت بدهند و پس از شهادت حد بر شخص جاری می شود.
سوالی که پیش می آید این است که لازمه اینگونه شهادت ها نگاه به عورت است، چطور عادل مرتكب چنین چیزی می‌شود؟ چجور شاهد عادل به عورت نگاه مي‌كند در روايت دارد بايد گواهی بدهد من ديدم یدخل و یخرج،با این جزئیات،حالا این که چهار شاهد عادل پیدا شوند که گناه را دیده باشند که خود مشاهده گناه حرام است تضاد و تعارض دارد!
مثل اینکه گفته شود چهار آدم زنده بیایند شهادت دهند که دیروز مرده اند!
آیا چهار شاهد عادل برای اینگونه موارد پیدا می شود؟

100 درصد مردان و 60 درصد زنان غربی زنا می کنند !!

برچسب: