انجمن خانواده

فلسفه وجودی دوران نامزدی

با سلام به همگی
موردی که برام جالبه و درباره ی خیلی ها (نمیگم همه اینطورن ولی من تقریبا اکثر افرادی رو که دیدم این طور بودن) دیدم این هستش که به نظرم اصلا نگاه درستی به دوران نامزدی و فلسفه وجودی اون ندارند.

تقریبا همه می دونند و تا جایی که من تو اینترنت سرچ کردم ، دوران نامزدی برای شناخت بیشتر هستش .
خوب با این فرض میتونه نتیجه اون نرسیدن به نتیجه باشه ! یعنی خوب دختر می بینه که پسر مطابق با معیاراش نیست حالا از هر لحاظ و یا بالعکس و خوب دیگه پیش نمیرند.
ولی من به کرات دیدم که دید افراد نسبت به مخصوصا دخترانی که یک بار نامزد کردن و بعد یک مدت به هم خورده یه جوریه . چه جوری بگم با دختری که اصلا نامزد نکرده متفاوته
اگه به افرادی که برای پسرشون دنبال دخترن میگردن بگی میگن نه فرق نداره ولی وقتی به مرحله عمل برسه جریان فرق میکنه
خوب این دیدگاه تو جامعه می تونه پیامد های خوبی نداشته باشه . میتونه باعث بشه از ترس عواقب این موضوع ، یه ترس نهفته تو فرد جمع بشه و خودش رو برای جواب مثبت دادن به فرد مقابل قانع و راضی کننده و بعد ها به مشکل بر بخوره
در تمامی حرف های بالا منظورم سر دختر یا پسر بودن طرف نیست و هر دو مورد نظرند.
ولی دختر ها مورد نظر ترند .
نظر شما چیه ؟ :Gig:

خواستگاری دختر از پسر

من دختری 22ساله و همین ترم کارشناسی رو تموم کردم و قراره به زودی کارمند بانک بشم. خانواده تحصیلکرده و نسبتا مذهبی دارم با وضعیت مالی خوب و قیافه معمولی نسبتا خوب. من تا حالا شخصیتم اجازه نداده که بخواهم با پسری دوست باشم و درعین اینکه در خانه و جمع دوستام خیلی شوخ هستم ولی همیشه جلوی یک پسر متانتم را حفظ کردم.

من از جنبه های زیادی واقعا نیاز به یک همسر دارم که با او به آرامش برسم و دوست دارم به این نیازم از راه شرعی اش پاسخ بدهم ولی من یک دخترم!!!! حق اینکه بروم سراغ کسی که می دانم همسر مناسبی می تواند برایم باشد را ندارم.
سوالم از شما این است که چرا دختر وقتی احساس نیاز به ازدواج می کند مثل پسر نمی تواند اقدام کند و کسی را که مطابق میلش هست انتخاب کند؟ چرا باید آنقدر صبر کند تا شاید یکی بیاید خواستگاریش و آن هم اگر نروند و پشت سرشان را هم نگاه نکنن! من با شرایط نسبتا خوبی که دارم خواستگاری ندارم و تکلیف من چیست؟ مگر خدا خودش نمی گوید که اگر نیازی در وجود شما قرار دادم راه ازدواج هم برای پاسخگویی به این نیاز شما قرار داده ام؟! حتما این فقط راجع به پسرها صدق می کند که می توانند بروند خواستگاری دختر مورد علاقیشان نه ما دخترها که اگر پیشنهاد از طرف ما باشد از چشم هرچه پسر و آدمه می افتیم و محکوم می شویم به خیلی چیزها.
با نگاه به اطرافیان و دوستان و هم کلاسی هام کم کم دارم به این نتیجه میرسم که دختر هرچه بیشتر خودش را زیباتر نشان بدهد یا سر و زبون دار باشد یا عشوه­ بیشتر بیاید و اهل دوست پسر باشد بیشتر طرفدار پیدا میکند! بیشتر دخترهایی مثل من که اهل هیچکدام از اینها نیستند باید همیشه تنها باشند!!! چرا ؟
من موافقم که خواستگاری از طرف دختر واقعا بعدها به ضررش تموم میشه، اما تکلیف من چیه؟
متشکرم:Gol:



از بین رفتن اعتماد قبل از ازدواج

انجمن: 

سلام.
دختری 27 ساله هستم که مدت 9 ماهه با پسری که خارج از کشور زندگی میکنه ارتباط دارم.
آشنایی و ارتباط ما از طریق واسطه(دوست صمیمی و چندین ساله ایشون) و برای ازدواج بود.
چند ماه پیش پدر این آقا به محل کارم اومد و خواست مثلا بدون اطلاع قبلی, منو ببینه همون شخص واسطه بعد از رفتن ایشون به من جریانو گفت ولی چندین بار قسمم داد که به کسی نگم وگرنه خودش بی اعتبار میشه. به همین دلیل من به دوستم چیزی نگفتم و حتی وقتی جریان پدرش رو برام تعریف کرد طوری وانمود کردم که انگار اطلاع ندارم.
الان بعد از چند ماه به طریقی شک کرده بود(حدس میزنم خود اون رابط بهش گفته) که من اطلاع داشتم و وقتی دوباره پرسید نتونستم دروغ بگم و جریانوگفتم. ولی خیلی عصبانی شد و گفت به من کلک زدی من چطور میتونم بهت اعتماد کنم و از کجا معلوم راجع به چیزهای دیگه و پسرها به من دروغ نمیگی...

خواهش میکنم کمکم کنید چکار کنم که متوجه بشه فقط بخاطر قسمی که خورده بودم اینکارو کردم وگرنه دلیلی نداشت ازش پنهان کنم. 1بار بهش پیام دادم و عذر خواهی کردم زنگ زد و گفت باید فکر کنیم من نمیتونم دوباره اعتماد کنم شاید خیلی چیزای دیگه ازم پنهان کرده باشی اصلا شاید دیگه نتونم ادامه بدم.
لطفا راهنماییم کنید چکار کنم. چطور بهش بفهمونم اون واسطه از سادگیم سواستفاده کرد و نذاشت بهش جریان رو بگم ولی الان برای نابود کردن رابطمون بعد از چند ماه این جریانو رو کرده. اگه زنگ زد چی بهش بگم که دوباره باورم کنه.
من شرایط کمک گرفتن حضوری از مشاور رو ندارم خواهش میکنم در اسرع وقت راهنماییم کنید زندگیم برای هیچ و پوچ به هم ریخته