ادبی

زیبایی های قرآن چه شکلیه؟

انجمن: 

[=&]با سلام و احترام [/] قرآن چه شکلیه ؟ وقتی قرآن می خوانید چه زیبایی هایی در قرآن می بینید ؟ چه نظمی میان کلمات می بینید ؟ چه فصاحت و بلاغتی در قرآن حسن می کنید ؟ آنها که این زیبایی را دیده اند دقیقا بیان کنند ... مثلا بگویند در فلان آیه به نظرشان فلان نکته ی ادبی وجود دارد که موجب زیبایی قرآن شده است ... چه چیزی باعث شده که فلان آیه یک حسن خوب به شما بدهد ؟ ریشه یابی کنید .... در این موضوع نمی خواهیم بگوییم این زیبایی ها حتما یک زیبایی خارق العاده یا اعجازگونه است ... حتی ممکن است آن زیبایی در متون دیگر هم دیده شود اما در این موضوع قصد ما بیان این زیبایی های هر چند کم اهمیت و عادی است... در این موضوع نمی خواهیم زیبایی های علمی و فلسفی را بیان کنیم بلکه می خواهیم زیبایی های ادبی و معنایی را بیان کنیم مثل فصاحت و بلاغت و وجوه معنایی و سجع و آهنگ کلام و ... [=&]این موضوع تجربه ی شخصی کارشناسان و کاربران از زیبایی های قرآن است. [/] یک مثال می زنم : الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [=&]229 آیه بقره[/] [=&]طلاق [/][[=&]رجعى‌] دو بار است. پس از آن يا [بايد زن را] بخوبى نگاه داشتن، يا بشايستگى آزاد كردن. و براى شما روا نيست كه از آنچه به آنان داده‌ايد، چيزى بازستانيد. مگر آنكه [طرفين‌] در به پا داشتن حدود خدا بيمناك باشند[/]. [=&]پس اگر بيم داريد كه آن دو، حدود خدا را برپاى نمى‌دارند، در آنچه كه [زن براى آزاد كردن خود] فديه دهد، گناهى بر ايشان نيست. اين است حدود احكام الهى؛ پس، از آن تجاوز مكنيد. و كسانى كه از حدود احكام الهى تجاوز كنند، آنان همان ستمكارانند[/]. [=&]========== [/] [=&]فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ[/] [=&]کلمه امساک از حیث معنایی یک هماهنگی با تلفظ ِ إِم دارد.... گویی همانطور که دارید معنای امساک را منتقل می کنید جلوی راه تنفس خود را محدود می کنید[/] [=&]اما وقتی می خواهید بگویید تسریح باحسان ... نفس خود را با ملایمت و به صورت نرم از دهان خارج میکنید ...که البته این حس به خاطر نوع حروف این کلمات و چینش انها حاصل می شود ...[/] [=&]و وقتی این تقابل بین این دو تلفظ شکل می گیرد بیشتر حس می شود ...[/] [=&]============== [/] [=&]أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ[/] [=&]اخذ و ایتا[/] [=&]گرفتن و دادن در کنار هم قرار گرفته است و زیبا است ..[/] [=&]============= [/] [=&]إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/][=&] ۖ[/] [=&]فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/] [=&]این دو عبارت پست سر هم آمده و مثل هم هستند اما جمله ی بعدی با همان عبارتی شروع می شود که جمله ی قبلی با آن تمام شده است. ( این مطلب را در انتهای آیه و در کلمه تعتدوا هم می توان دید : تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَاۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ ... )[/] [=&]و در واقع اگر کمی کلی تر نگاه کنیم دو عبارت بالا زیر مجموعه ی عبارتی بزرگتر هستند که از حیث ظاهری تکرار شده است اما معنای آنها ضد هم است ...[/] [=&]وَلَا يَحِلُّ [/][=&]لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/] [=&] فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ[/] [=&]به تناسب وَلَا يَحِلُّ با فَلَا جُنَاحَ توجه کنید ...این دو ضد هم هستند اما به گونه ای در صدر و ذیل عبارت آمده اند که تناسب آهنگین داشته باشند و هر دو به شکل منفی به کار رفته اند ...[/] [=&]در بسیاری از آیات یک کلمه در صدر یک عبارت می اید و همان کلمه یا ضدش یا هم معنایش در آخر عبارت تکرار می شود [/] [=&]==================== [/] [=&]به تکرار کلمات توجه کنید :[/] [=&]خوف، دوبار آمده ...[/] [=&]تعدی، دوبار[/] [=&]حدود الله ، چهار بار[/] [=&]و نیز الله و حدود هرکدام، چهاربار[/] [=&]طلاق از حیث معنا دوبار اعلام شده است با ذکر مرتان[/] [=&]خود مرتان، مثنی است ...[/] [=&]عبارت فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ با حرف أَوْ دو قسمت شده است[/] [=&]لایحل و لاجناح ضد هم هستند...[/] [=&]به کلمات و افعال مثنی توجه کنید 4 کلمه ی مثنی که با ضمیر مثنی می شود 5 تا.[/] [=&]============== [/] [=&]به حروف کلماتی که کنار هم به کار رفته اند نگاه کنید :[/] [=&]فِيمَا افْتَدَتْ[/] [=&]یا[/] [=&]تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ[/] [=&]روان و متناسب است.[/] [=&]========================= [/] [=&]با توجه به قسمت های قرمز رنگ، آیه را بخوانید و به ریتم خواندن توجه کنید ( به عنوان مثال ده مورد را قرمز کرده ام )[/] [=&]الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ[/][=&] ۖ[/][=&]ۗ[/][=&] وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/][=&] ۖ[/][=&] فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ[/][=&] ۗ[/][=&] تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا[/][=&]ۚ[/][=&] وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[/] [=&]کنار هم قرار گرفتن " ا " در اخر عبارات یک نوع ریتم ایجاد کرده است ...[/] [=&]باز اگر به تلفظ "و" در عبارت زیر نگاه کنید یک تناسب آهنگین ایجاد شده است بین کلمه ی حدود و تعتدو[/] [=&]تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا[/] [=&]یا به تناسب إِلَّا و أَلَّا توجه کنید :[/] [=&]إِلَّ[/][=&]ا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا[/]

گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی ♪♪ صوتی

انجمن: 

:Gol: نقشِ نقاش :Gol:
.........................................

محمد رضایی


گفتمش نقاش را نقشی بکش از زندگی
با قلم نقش حبابی بر لب دریا کشید

گفتمش چون میکشی تصویر مردان خدا
تک درختی در بیابان یکه و تنها کشید

گفتمش نامردمان این زمان را نقش کن
عکس یک خنجر ز پشت سر پی مولا کشید

گفتمش راهی بکش کان ره رساند مقصدم
راه عشق و عاشقی و مستی و نجوا کشید

گفتمش تصویری از لیلی و مجنون را بکش
عکس حیدر در کنار حضرت زهرا کشید

گفتمش بر روی کاغذ عشق را تصویر کن
در بیابان بلا تصویر یک سقا کشید

گفتمش از غربت و مظلومی و محنت بکش
فکر کرد و چهار قبر خاکی از طه کشید

گفتمش سختی و درد و آه گشته حاصلم
گریه کرد, آهی کشید و زینب کبری کشید

گفتمش درد دلم را با که گویم ای رفیق
عکس مهدی را کشید و وه چه بس زیبا کشید

گفتمش ترسیم کن تصویری از روی حسین
گفت این یک را بباید خالق یکتا کشید





جدید ♪♪ شعرخوانی زیبای حمیدرضا برقعی ♪♪ نسیمی آشنا

انجمن: 

:Sham: نسیمی آشنا :Sham:
..............................................

سید حمید رضا برقعی

نسیمی آشنا از سوی گیسوی تو می آید
نفس هایم گواهی میدهد بوی تو می آید

شکوه تو زمین را با قیامت آشنا کرده
و رقص باد با گیسوی تو محشر به پا کرده

زمین را غرق در خون خدا کردی, خبر داری؟
تو اسرار خدا را بر ملا کردی, خبر داری؟

جهان را زیر و رو کرده است گیسوی پریشانت
از این عالم چه میخواهی, همه عالم به قربانت

مرا از فیض رستاخیز چشمانت مکن محروم
جهان را جان بده, پلکی بزن, یا حی یا قیوم

خبر دارم که سر از دیر نصرانی در آوردی
و عیسی را به آئین مسلمانی درآوردی

خبر دارم چه راهی را بر اوج نیزه طی کردی
از آن وقتی که اسب شوق را مردانه هی کردی

تو می رفتی و می دیدم که چشمم تیره شد کم کم
به صحرائی سراسر از تو خالی خیره شد کم کم

تو را تا لحظه ی آخر نگاه من صدا می زد
چراغی شعله شعله زیر باران دست و پا میزد

حدود ساعت سه جان من میرفت آهسته
برای غرق در دریا شدن میرفت آهسته

حدود ساعت سه, من, عقیله دختر حیدر
چنان مرغی که پرپر میزند بر خاک و خاکستر

حدود ساعت سه, من, پریشان آمدم با سر
ولی مثل همیشه باز از من زودتر, مادر

بخواب آهسته از اینجا به بعد ماجرا با من
خیالت جمع ای دریای غیرت, خیمه ها با من

تمام راه بر پا داشتم بزم عزا در خود
ولی از پا نیفتادم, شکستم بی صدا در خود

شکستم بی صدا در خود, که باید بی تو برگردم
قدم خم شد, ولیکن خم به ابرویم نیاوردم

نسیمی آشنا آید
نفس هایم گواهی می دهد بوی تو می آید



کتاب تحریرهای رود .

***** کلبه شعر آیینی *****

:Gol::Gol::Gol::Gol::Gol:

پس از یک ماه بندگی و در استانه عید بندگی این پیشنهاد از سوی یکی از کار بران شعر دوست وذوق مند مطرح شد که کلبه شعر ایجاد گردد
تا اهل ذوق و هنر شعری استعداد های هنری وذوقی خودر ا در این کبله به نمایش گذاشته و زمینه شکوفای استعداد های نهفته علاقه مندانه فراهم گردد .
ومهم تر از همه از این طریق در نشر معارف وحیانی ( آموزه های قران وعترت ) با رویکر زیبا شناسی در قالب شعر زیبای های معنوی عرضه گردد .
به پاس این آرزوی و در پاسخ به در خواست آن گرامی این تاپیک از هم اکنون پذیرای کلمات موزون واشعار زیبای شما شاعران ذوقمند است .
البته سعی کنید حتی الامکان از دست رنج خود تان در این کلبه انفاق نماید .

•❖✿فراخوان مسابقه فرهنگی مذهبی طلیعه آفتاب ✿❖• تمدید زمان مسابقه


فراخوان مسابقه فرهنگی مذهبی طلیعه آفتاب

انجمن گفتگوی دینی در نظر دارد به مناسبت اعیاد پر برکت رجب و شعبان مسابقه ای برگزار کند.

این مسابقه در 5 بخش مختلف ادبی ، نرم افزار ، تصویری ( کلیپ ، فلش ، پاورپوینت) ، طراحی پوستر و وبلاگ و با موضوع امامت اجرا خواهد شد.
علاقمندان به شرکت در مسابقه میتوانند از روز ولادت امام علی علیه السلام (3 خرداد) تا روز ولادت امام زمان عجل الله تعالی فرجه شریف در هر بخش که مایل هستند شرکت کرده و آثار خود را با توجه به موضوع مسابقه و قوانین هر بخش در تاپیک های مخصوص که در زیر آمده قرار دهند و در پایان با توجه به قوانین مسابقه به برگزیدگان هر بخش جوایز ویژه ای به عنوان یادگاری از طرف مرکز ملی پاسخگویی به سولات دینی اهدا خواهد شد.

* توجه : آثار باید حتما از خود افراد باشد ، در غیر اینصورت در مسابقه شرکت داده نمی شود *

برای شرکت در بخش های مسابقه کلیک کنید :

1. بخش نرم افزار

2. بخش طراحی پوستر

3. بخش وبلاگ نویسی

4. بخش تصویری (کلیپ ، فلش ، پاورپوینت)

5. بخش ادبی


همچنین سولات خود را می توانید در همین تاپیک قرار دهید تا سرکار
مهدیسا و همکاران انجمن فرهنگی پاسخگو باشند.



๑۩๑ پیامک های سالروز تخریب گلستان بقیع ๑۩๑

یا رب چه حکمتی است در این قطعه ی شریف
مهمان غریب و بارگه میزبان غریب
یا رب کرامتی! که زنم بوسه بر بقیع
سر را نهم به خاک و بگریم بر آن غریب





سلام من به مدینه، به آستان رفیعش
به مسجد نبوی و به لاله های غریبش
سلام من به علی و به حلم و صبر عجیبش
سلام من به بقیع و چهار قبر غریبش


✿ مسافرین محترم...! اینجا آسمان مکه است... ✿ دل نوشته ای زیبا از یک فرشته ✔

بسم الله الرحمن الرحیم

مسافرین محترم! اینجا آسمان مکه است

دل نوشته ای از یک فرشته

اینجا مسجدالحرام
زیر آسمان
روی زمین خدا
بین زمین و هوا
روبروی ناودان طلا
سیاهی پرده کعبه، قدرتمندرین رنگ اینجاست.



مردم در حال طواف و من چند متری بالای سرِ حاجیان، نظاره می کنم طواف دایره وارشان را.
من یک فرشته ام.
قرن هاست این بالا، از دو سه متری می بینم و می خندم و گریه می کنم.
گاهی حیران می مانم.
من طواف انبیاء را دیده ام.
دیدنی ترین طواف برای ابراهیم بود، بعد از نبی خدا رسول اکرم، محمد مصطفی(ص). فتح مکه را شما یادتان نیست.
یاد خنده های علی(ع)، هنوز خنده بر لب هایم می آورد.
تا قیامت با همان خنده ها زنده ام. خنده های علی اگر نبود مرده بودم تا حالا.

- آه! دلم گرفت. علی(ع) با پیامبر(ع) در حال طواف بودند.
علی(ع) مثل همیشه نمی خندید.
اصلا نمی خندید.
شنیدم که پیامبر به علی(ع) می گفت: این آخرین طواف من است علی جان.
جان تو و جان فاطمه(س).
فاطمه(س) چند قدم جلوتر بود. همهمه ی جمعیت نگذاشت فاطمه(س) این حرف ها را بشنود.

صبر کنید.
می خواهم گریه کنم.
با شما هستم. صبر کنید.
ادامه متن را بعدا بخوانید.

- از دور کریمی را دیدم که پایش را می کشید و راه می رفت. داشت به من نزدیک می شد. از مدینه پیاده آمده بود. پاهایش زخم بود. صحبتش همه جا بود. حتی در طواف. می گفتند چند باری همه اموالش را بخشیده. دوست داشتم برای یک بار هم که شده پایین بروم و صورت چون ماه حسن(ع) را ببوسم. طوافش صف ملائکه را به هم ریخته بود.

- روزهای بدی بود. ترسم از این بود که خون حسین(ع) جلوی چشمان من ریخته شود. وقتی نگاهم به عباس(ع) می افتاد دلم آرام می گرفت. مثل کودکانی که در طواف بازی می کردند.

و من طواف خوبان و بَدان عالم را دیده ام.

حسرت دیدن قدم های حسن عسگری(ع) به دلم مانده. آنقدر منتظرش ماندم. نیامد که نیامد. آمدید اینجا به نیت ایشان طواف کنید. خوب های خدا که اینجا می آیند برای حضرت عسگری(ع) طواف به جا می آورند.

دلتان بسوزد.....
من طواف مهدی(عج) را هم دیده ام. می کُشد مرا وقتی از اینجا عبور می کند.
دلتان بیشتر بسوزد.....
من صدای قرآنش را هم شنیده ام.
من قرار است روز ظهور را هم ببینم.
دلتان از این هم بیشتر بسوزد.......

از مسجدالحرام با شما صحبت می کنم. ماه رجب است و من پُرکارترین روزهای سال را تجربه می کنم. این روزها بهترین روزهای خداست. دوستانم مدام در مسیر رفت و آمد اند. بین آدم ها و خدا. نیمه های شب، خدا دوستانم را از کار برکنار می کند. من و دوستانم این روزها به حال شما بیشتر غبطه می خوریم.

حرف های آخرم را بگویم و بروم، گفتم که این روزها سر ما عجیب شلوغ است.

عمره آمدید، رجب بیایید. معرکه است.

خبرهای عجیبی است در این ماه.

دل تان اینجا باشد کافی است.

اینجا یعنی خدا.
به خدا بدهید دل تان را.
اعتکاف این ماه را از دست ندهید.
نزدیک است.

از میلیون ها نفری که آمده اند مسجدالحرام و رفته اند، آدم های زیادی اینجا معتکف شده اند. بعضی هایشان اصلا اینجا نبودند. نیت کنید که در مسجد الحرام معتکف شوید. اگر نیت تان قربه الی الله باشد، شما را اینجا می بینم.

خالص باشد لطفا.

غفلت کنید به من ربطی ندارد.
سه روز اعتکاف شما هم در چشم به هم زدنی برای من خاطره می شود. شما هم برای من خاطره شوید.
آمدم! آمدم! صدایم می کنند. باید بروم.

حرف آخر.
خاطره خوبی شوید.


متن های جالب و زیبای مذهبی نت ( نثر ونظم ) -چرا حال رو زمان این شد!

کودکی زشت بود که پدر معتادی داشت.

هنگام تولد، مادرش هم مرد. خودش هم با بیماری تنگی نفس زندگی را آغاز کرد.

پدرش خیلی او را می زد. یک روز در حالی که می دوید، زمین خورد و میخی در چشمش فرو رفت.

روز دیگر، سگ پایش را گاز گرفت و او بیماری هاری گرفت و بعد از مدتی فلج شد.

در موقعیتی که خیلی به پدرش نیاز داشت، پدرش در اثر تزریق بیش از حد، مرد.

بالاخره روزی از روزها، با ویلچر از جاده کنار روستا رد می شد که یک تریلی از روی او رد شد. تا مردم متوجه جنازه اش شوند، گرگ ها جسدش را خوردند.

وقتی یک فیلمنامه نویس داستانی را طراحی می کند، اتفاقات را بر اساس ذهنیت های خود خلق می نماید. شرایطی را ترسیم می نماید و در اثر آن شرایط، اتفاقی می افتد.




اما اگر معتقد به وجود خدایی قادر و حکیم باشیم که حتی سختی ها و رنج ها را برای بازگشت من به زیبایی قرار داده،

1- از نگاهی دیگر به موضوع نگاه می کنیم.
2- حتی نحوه چینش حوادث عوض می شود.

فیلم هایی هستند که انسان را در فضای خلأ و تنهایی به تصویر می کشند و به نحوی نشان می دهند که یکتا راه نجات این انسان بیچاره تنها، دست و پا زدن برای خویشتن است.

آه که آنقدر فضاسازی های اینگونه، زندگی ما را تحت تأثیر قرار داده که دیگر نشانه های نهفته در هستی را کمتر می بینیم.

ما اعتقاد داریم که اگر کسی قدم هایش را درست بردارد، برایش هدایت می فرستند، دغدغه های حاشیه ای او را برطرف می کنند و از جایی که حتی تصورش را نمی کند، به او یاری می رسانند.




این اعتقاد را خیلی ها تجربه کرده اند. اما در بسیاری فیلم ها، عکس این حقایق را به تصویر کشیده اند.

همین فیلم هاست که گره هایی ناخواسته نسبت به خواست خدای بزرگ در ذهن پاک مخاطبانش ایجاد کرده است.

فرزندان سرزمینمان را چنان اهل تعقل و تفکر و تحلیل و آشنایی با وحی پرورش دهیم که قدرت نقد آگاهانه فیلم‌ها و رمان‌ها و فهم حقیقت را داشته باشند.

نمونه ای از این فیلم ها که البته جنبه های مثبت زیادی هم دارد، ترسیم بدبختی برای زنی به اسم ستایش است.

زنی تنها که مصیبت های بی حکمت، رهایش نمی کنند.

و انگار خدایی نیست.

درحال که اگر قدم هایت را زیبا برداری، زندگی زیباتر آن است که تصورش را هم بتوانی کنی و خدا را زیباترین خواهی یافت.

کسی که باور ندارد، لااقل راجع به خدا دروغ نگوید.

چشم ها را باید شست.

به قلم: حجت الله حاجی کاظم


★★ نجوای شبانه ★★ (مناجات های ادبی صـوتــی زیبا با خدا)

:goleroz: نجوای شبــــــــــــــــانه :goleroz:

مناجات های ادبی زیبا با خدا

به غیر از دو تا از کارها، که اخیرا در جای دیگری از فضای مجازی دیدم،

مابقی فایل های این تاپیک "اختصاصی اسک دین" هستند.

صوت های زیبا با محتوای دینی-ادبی ♪♪♪ تقدیم به ساحت حضرت ام البنین (س)

انجمن: 


قرار بود نامه ام رنگ ((درد)) نگیرد که گرفت…
قرار بود نامه ام رنگ ((گلایه)) نگیرد که گرفت…
کسی نیست بگوید به جای نوشتن نامه:
عاشق باش…
عزیز دلم:
عزیز دلم:
منتظر آن دمم که نگاهم کنی
منتظر آن دمم که نگاهم کنی
و
ثانیه ها به احترام نگاهت بایستند لااقل
و سال دل تحویل شود و مردمان بخندند و کودکان معصوم فقر
لباس عافیت بپوشند و (ناجوانمرد از شرم بمیرد)…
عزیز دلم:
کودکان معصوم فقر …
بگذار بنویسم به یک بار نوشتنش که می ارزد.
من هیچ وقت به وعده هایم وفادار نبوده ام می دانم.
یا یاریم کن که برای تو باشم …
یا برای همیشه نامم را از دفتر مدعیان عشقت خط بزن.
((((((همین))))))
((ببخش ))
دوباره تند رفتم…
دوباره تند رفتم…
تند رفتم…
عزیز دلم :
از نو می نویسم…
سلام