فصاحت

بالاخره خدا به این شهر قسم می خورد یا نمی خورد؟

سلام.
خدا در قران قسم میخوره «لا اقسم بهذا البلد»
قسم میخورم به این شهر.
در تفسیر اومده لا اضافه و زائد هست.پس میشه حرف خدا زائد و اضافه باشه.
لا اقسم هشت بار در قران اومده فقط یک تا دو لا را مترجمین در ترجمه نوشته اند الباقی لا را نادیده گرفتند چرا چون میگن این لا زائد و اضافه ست.
لا اقسم یعنی قسم نمیخورم مترجمین یا لا را زائد میدونن و در ترجمه نمی اورند و یا میگن چنین نیست قسم به این شهر، در حالی ک لا با اقسم معنی پیدا میکنه ک ب معنای قسم نمیخورم

زیبایی های قرآن چه شکلیه؟

انجمن: 

[=&]با سلام و احترام [/] قرآن چه شکلیه ؟ وقتی قرآن می خوانید چه زیبایی هایی در قرآن می بینید ؟ چه نظمی میان کلمات می بینید ؟ چه فصاحت و بلاغتی در قرآن حسن می کنید ؟ آنها که این زیبایی را دیده اند دقیقا بیان کنند ... مثلا بگویند در فلان آیه به نظرشان فلان نکته ی ادبی وجود دارد که موجب زیبایی قرآن شده است ... چه چیزی باعث شده که فلان آیه یک حسن خوب به شما بدهد ؟ ریشه یابی کنید .... در این موضوع نمی خواهیم بگوییم این زیبایی ها حتما یک زیبایی خارق العاده یا اعجازگونه است ... حتی ممکن است آن زیبایی در متون دیگر هم دیده شود اما در این موضوع قصد ما بیان این زیبایی های هر چند کم اهمیت و عادی است... در این موضوع نمی خواهیم زیبایی های علمی و فلسفی را بیان کنیم بلکه می خواهیم زیبایی های ادبی و معنایی را بیان کنیم مثل فصاحت و بلاغت و وجوه معنایی و سجع و آهنگ کلام و ... [=&]این موضوع تجربه ی شخصی کارشناسان و کاربران از زیبایی های قرآن است. [/] یک مثال می زنم : الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ ۖ فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ ۗ وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ ۖ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ ۗ تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا ۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ [=&]229 آیه بقره[/] [=&]طلاق [/][[=&]رجعى‌] دو بار است. پس از آن يا [بايد زن را] بخوبى نگاه داشتن، يا بشايستگى آزاد كردن. و براى شما روا نيست كه از آنچه به آنان داده‌ايد، چيزى بازستانيد. مگر آنكه [طرفين‌] در به پا داشتن حدود خدا بيمناك باشند[/]. [=&]پس اگر بيم داريد كه آن دو، حدود خدا را برپاى نمى‌دارند، در آنچه كه [زن براى آزاد كردن خود] فديه دهد، گناهى بر ايشان نيست. اين است حدود احكام الهى؛ پس، از آن تجاوز مكنيد. و كسانى كه از حدود احكام الهى تجاوز كنند، آنان همان ستمكارانند[/]. [=&]========== [/] [=&]فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ[/] [=&]کلمه امساک از حیث معنایی یک هماهنگی با تلفظ ِ إِم دارد.... گویی همانطور که دارید معنای امساک را منتقل می کنید جلوی راه تنفس خود را محدود می کنید[/] [=&]اما وقتی می خواهید بگویید تسریح باحسان ... نفس خود را با ملایمت و به صورت نرم از دهان خارج میکنید ...که البته این حس به خاطر نوع حروف این کلمات و چینش انها حاصل می شود ...[/] [=&]و وقتی این تقابل بین این دو تلفظ شکل می گیرد بیشتر حس می شود ...[/] [=&]============== [/] [=&]أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ[/] [=&]اخذ و ایتا[/] [=&]گرفتن و دادن در کنار هم قرار گرفته است و زیبا است ..[/] [=&]============= [/] [=&]إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/][=&] ۖ[/] [=&]فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/] [=&]این دو عبارت پست سر هم آمده و مثل هم هستند اما جمله ی بعدی با همان عبارتی شروع می شود که جمله ی قبلی با آن تمام شده است. ( این مطلب را در انتهای آیه و در کلمه تعتدوا هم می توان دید : تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَاۚ وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ ... )[/] [=&]و در واقع اگر کمی کلی تر نگاه کنیم دو عبارت بالا زیر مجموعه ی عبارتی بزرگتر هستند که از حیث ظاهری تکرار شده است اما معنای آنها ضد هم است ...[/] [=&]وَلَا يَحِلُّ [/][=&]لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/] [=&] فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ[/] [=&]به تناسب وَلَا يَحِلُّ با فَلَا جُنَاحَ توجه کنید ...این دو ضد هم هستند اما به گونه ای در صدر و ذیل عبارت آمده اند که تناسب آهنگین داشته باشند و هر دو به شکل منفی به کار رفته اند ...[/] [=&]در بسیاری از آیات یک کلمه در صدر یک عبارت می اید و همان کلمه یا ضدش یا هم معنایش در آخر عبارت تکرار می شود [/] [=&]==================== [/] [=&]به تکرار کلمات توجه کنید :[/] [=&]خوف، دوبار آمده ...[/] [=&]تعدی، دوبار[/] [=&]حدود الله ، چهار بار[/] [=&]و نیز الله و حدود هرکدام، چهاربار[/] [=&]طلاق از حیث معنا دوبار اعلام شده است با ذکر مرتان[/] [=&]خود مرتان، مثنی است ...[/] [=&]عبارت فَإِمْسَاكٌ بِمَعْرُوفٍ أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ با حرف أَوْ دو قسمت شده است[/] [=&]لایحل و لاجناح ضد هم هستند...[/] [=&]به کلمات و افعال مثنی توجه کنید 4 کلمه ی مثنی که با ضمیر مثنی می شود 5 تا.[/] [=&]============== [/] [=&]به حروف کلماتی که کنار هم به کار رفته اند نگاه کنید :[/] [=&]فِيمَا افْتَدَتْ[/] [=&]یا[/] [=&]تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ[/] [=&]روان و متناسب است.[/] [=&]========================= [/] [=&]با توجه به قسمت های قرمز رنگ، آیه را بخوانید و به ریتم خواندن توجه کنید ( به عنوان مثال ده مورد را قرمز کرده ام )[/] [=&]الطَّلَاقُ مَرَّتَانِ[/][=&] ۖ[/][=&]ۗ[/][=&] وَلَا يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَأْخُذُوا مِمَّا آتَيْتُمُوهُنَّ شَيْئًا إِلَّا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ[/][=&] ۖ[/][=&] فَإِنْ خِفْتُمْ أَلَّا يُقِيمَا حُدُودَ اللَّـهِ فَلَا جُنَاحَ عَلَيْهِمَا فِيمَا افْتَدَتْ بِهِ[/][=&] ۗ[/][=&] تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا[/][=&]ۚ[/][=&] وَمَن يَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّـهِ فَأُولَـٰئِكَ هُمُ الظَّالِمُونَ[/] [=&]کنار هم قرار گرفتن " ا " در اخر عبارات یک نوع ریتم ایجاد کرده است ...[/] [=&]باز اگر به تلفظ "و" در عبارت زیر نگاه کنید یک تناسب آهنگین ایجاد شده است بین کلمه ی حدود و تعتدو[/] [=&]تِلْكَ حُدُودُ اللَّـهِ فَلَا تَعْتَدُوهَا[/] [=&]یا به تناسب إِلَّا و أَلَّا توجه کنید :[/] [=&]إِلَّ[/][=&]ا أَن يَخَافَا أَلَّا يُقِيمَا[/]